سایر منابع:
سایر خبرها
در غربت 7 سالۀ اسارتِ اردوگاه مُوصل، خدا را می دیدیم/از زندگی بعد از اسارتم، راضی نیستم/بگذارید دنیا ...
پژمرده نبود. من وقتی به اسارت رفته بودم 18 ساله بودم و حالا فقط 25 سال داشتم. باور کردنش نه سخت که محال بود. رنج انتظار و صبوری مادرم را اینگونه پیر کرده بود. بعد از مادرم چشمم به پسرم افتاد با آن که پسرم در زمان اسارتم به دنیا آمده بود اما پدر و پسر همدیگر را می شناختیم با عکس هایی که در سال های اسارت در نامه ها می فرستادیم پسرم را در آغوش کشیدم و یک دل سیر بویش کردم پسرم دیگر از من دور نشد تا زمانی ...
نکونام: آرزوی من این است شبیه به کی روش شوم/ در تمرینات استقلال به شما خبرنگاران هم برای بازی نیاز داریم!
مستقیم را انجام می دهد و روی توپ سوم، اوت و کرنر می خواهد ضربه بزند. با توجه به اینکه امروز روی ضربات بلند برنامه ریزی نداشتیم متاسفانه در توپ سوم و اوت دستی مشکل داشتیم ولی رفته رفته خوب بازی کردیم. در نیمه اول دو یا سه موقعیت خوب داشتیم. در دقیقه 27 یا 28 صحنه ای در هجده قدم حریف اتفاق افتاد که مشکوک بود، نمی دانم پنالتی بود یا نبود؛ اما اگر پنالتی هم می گرفتند اتفاقی نمی افتاد؛ در کل قضاوت آقای ...
نکونام:می بریم، ولی سر استقلال را کلاه می گذارند/ روزی که مثل کی روش شوم بهترین روز زندگی ام است
اشتباهات داشتند ولی من این طور نگاه نمی کنم. من کاری برای آنها نکرده ام، آنها فقط خودشان توانایی شان را نشان می دهند. وی تاکید کرد: چند سال است که مربیگری می کنم و روبه روی استقلال بازی هم کرده ام. خیلی وقت ها سعی می کنند سر استقلال را کلاه بگذارند. خیلی از تیم ها بازی های شان را یک بر صفر می برند و چیزی نمی گویند، ولی برای استقلال اینگونه نمی گویند. شما فوتبال را آنالیز می کنید چون در ...
نکونام:می بریم، ولی سر استقلال را کلاه می گذارند/ روزی که مثل کی روش شوم بهترین روز زندگی ام است
اشتباهات داشتند ولی من این طور نگاه نمی کنم. من کاری برای آنها نکرده ام، آنها فقط خودشان توانایی شان را نشان می دهند. وی تاکید کرد: چند سال است که مربیگری می کنم و روبه روی استقلال بازی هم کرده ام. خیلی وقت ها سعی می کنند سر استقلال را کلاه بگذارند. خیلی از تیم ها بازی های شان را یک بر صفر می برند و چیزی نمی گویند، ولی برای استقلال اینگونه نمی گویند. شما فوتبال را آنالیز می کنید چون در ...
بازخوانی گفت وگویی قدیمی از حمید نعمت الله با حامد بهداد | نعمت الله: وقتی هیچ کاری از دستم برنیاید می ...
افتادن این گفت وگو تو کاری بکنی. بهداد: جای نگرانی نیست [می خندد]. چند روز پیش جایی بودم که در مورد کارنامه ی بازیگری من بحث شد. در مورد بوتیک و دیگر رل های مکمل و نقش های دومی که بازی کرده ام. پرسیدند دلیل پذیرش این نقش های دوم چه بود؟ گفتم دلیلش واضح است. می ترسیدم فرصت هایم را از دست بدهم. بازیگرهای مهم دنیا بعد از این که جایگاهشان را تثبیت می کنند سراغ رلِ دوم می روند. اما نمی دانم تو چطور ...
دعوا بر سر آزاده آملی/ اشک هایی که شهادت محسن را خبر داد
. از آنجا سری به خانه زدیم. دیدن خانه و دیدن عکس برادرم بعد از هشت سال حال غریبی داشت. زمان برای تجدید خاطرات نبود. مردم در مسجد صاحب زمان (عج) محل منتظرم بودند. استقبال کننده ها فقط از محلی ها نبودند. از دوستان و همکاران پدر و برادرانم و از روستا های اطراف هم آمده بودند. آن روز حدود 15 گوسفند و دو گاو قربانی کردند. ولی بااین حال غذا کم آمده بود و هیچ کدام آن هزینه ها را خانواده ام پرداخت ...
برسد به دست آقای وزیر اقتصاد و همکاران
خود گفتم تمام شد، در یک ربع ساعت می خواهد به من اولتیماتومش را بدهد و این پایان من در ترکیه خواهد بود. در روز موعود، نیم ساعت پیش از زمان ملاقات، در دفتر نخست وزیر بودم. قلبم داشت از سینه بیرون می زد. اردوغان سر ساعت وارد شد، چند دقیقه خوش و بش کردیم. بعد گفت فرصت ندارم کوتاه می گویم: یک هفته فرصت داری تا برنامه ات را به من بدهی. بگو چه لازم داری که تا سال آینده سود بنگاه های اقتصادی ات دو برابر ...
تلخ ترین خاطرات یک اسیر جنگ بعد از آزادی!
شده بود. برادرانم را نشناختم از بس تغییر کردند. بهترین لحظه برایم پا بوسی پدر و مادرم بود. البته قبل از آمدن به خانه خواستم مرا به مزار دوستان شهیدم ببرند. تلخ ترین خاطرات یک اسیر جنگ 2 روز بعد از آزادی! خاطره ای بود که بسیار دلم را سوزاند. شب اول که به خانه آمدم راحت خوابیدم اما از فردا خاطرات زجر آور شروع شد. خانواده ها می آمدند با عکس فرزندان و شوهرانشان و سراغ آنها را می گرفتند چون مفقود بودند. آنقدر شرمنده می شدم که اذیتم می کرد. من بی خبر بودم و آن لحظات خیلی سخت بود. ...
چهار بار تا مرز شهادت در اسارت رفتم/ مشکل جامعه ایثارگری اشتغال فرزندانشان است/ کاش کاری کنند این حجم از ...
سنگری فرستادند و یک سرباز عراقی یک نارنجک را برداشت و ضامنش را کشید که پرتاب کند در سنگر تا مارا بکشد که همان لحظه دو تن از سربازان خودشان دستش را گرفته و نارنجک را از دستش کشیدند و به درون آب انداختند. سومین بار نیز روز دوم اسارت بود ماشین هایی آوردند و اسرا را در آن ریختند و بردند در بیابان حدود 200 نفر بودیم این ها داشتند با هم دعوا می کردند و حدود ربع ساعت بعد که آن جا بودیم و قضیه ...
به یاد سید الاسرای ایران؛ شهید حسین لشگری/ اولین ایرانی اسیر شده و آخرین اسیر آزادشده جنگ ایران و عراق/ ...
امکانش نبود این را به تو بگویم. الان که این امکان را دارم برایت می نویسم. وضع من اصلاً معلوم نیست و تو مختاری ازدواج کنی. منیژه و حسین، سه سال برای هم فقط نامه می نویسند. صبح فرودین 1377 تلفن خانه منیژه زنگ می خورد: مژده بده خانم لشگری! حسین آزاد شد. در عرض چند ساعت، خانه منیژه پر از جمعیت اقوام، خبرنگارها و عکاس ها می شود تا آنان اولین تماس تلفنی خود را برقرار کنند. فردای آن ...
گل محمدی: نمی دانم با چه زبانی از شاگردانم تشکر کنم
بازیکنانم فقط می توانم تعریف کنم، چون واقعاً بازی سختی بود. تراکتور تیمی جوان و خطرناک در فاز حمله است، ولی بازیکنان ما امروز اراده برد داشتند و توانستند بازی خیلی خوبی انجام دهند. نمی دانم با چه زبانی از آنها تشکر کنم و فقط می توانم به غیرت شان درود بفرستم. امیدوارم این نتایج را بتوانیم ادامه دهیم؛ علیرغم مشکلاتی که ادامه دارد. امیدوارم با حمایت هواداران و دلگرمی آنها راه مان را ادامه دهیم. ...
دوست نداشتم در این برهه تنها بمانم/ وظیفه ام دعوا کردن برای استقلال است
...> * هواداران در مقابل من پادشاه هستند وی در مورد غیبت تماشاگران در بازی فردا، عنوان کرد: تمام آرزویم در فوتبال این بوده که همیشه در حضور تماشاگران استقلال بازی کنم. اولین روز حضورم در تمرین و اولین بازی ام در ورزشگاه آزادی همینطور بود. دوست داشتم فردا که اولین مربیگری من (در آزادی) است با هواداران باشد. این همه مشکل دارم و شرایط برایم سخت است. این همه حاشیه را در کل دوران فوتبالم ندیده بودم ...
گل محمدی: این وضعیت تیمی است که در 7 سال 6 قهرمانی دارد | عربستان دیگر برای آسیا نمی جنگد
دهیم با حمایت هواداران راه خود را بهتر ادامه دهیم. وی با اشاره به اینکه درود به غیرت و شرف بازیکنانم می فرستم، یادآور شد: آنالیز بخشی مهم از فوتبال است که از بچه های فنی تیم تشکر می کنم نتایج کار جمعی است. وی افزود: شناخت خوبی از حریف داشتیم با توجه به اینکه فقط یک بازی از تراکتور دیده بودیم آنالیز فردی بیشتر داشتیم. وی همچنین گفت: اینکه در جمع شما هستم خوشحالم، بازی ...
واکنش شهلا وقتی ناصر محمدخانی شعرهای او را در دادگاه مسخره کرد
تمام شد و بعد وقتی هراسانی او را دیدم کنجکاو شدم داره مگر اتفاقی افتاده است؟ آمدم ببینم شهلا در آخر ناصر را هم دست خود معرفی کرده است یا خیر! من هم سلولی این زن در زندان بودم او خیلی زرنگ و باهوش است. می گفت اگر ناصر کاری برای نجات من نکند پای او را هم به میان خواهم کشید. حالا که این طور نشده است من هم اتاقی اش بودم خیلی به هم نزدیک بودیم او از همه ی زندانی ها خصوصاً ...
روایت 10 سال اسارت؛ اشک و لبخندهایی که در زندان های بعثی گذشت
! سربازان طرف دار در دفاع از من سینه ستبر کردن و اجازه تیراندازی ندادند. یک روزی دیگر بچه های همکارم که در خانه سازمانی پاسگاه سکونت داشتند؛ پای صحبت های من نشسته بودند، گرم صحبت بودم. از امام می گفتم و متوجه اطرافم نبودم که یکدفعه پدر بچه ها از راه رسید، درگیری لفظی بینمان پیش آمد. باری دیگر با صدای بلند به شاه بدوبیراه گفتم. معاون پاسگاه از راه رسید و باز هم ... ...
گلیج: مقابل اسنایدر طمع کردم/ به ترسوها مدال نمی دهند
کیلوگرم رنک ندارد، عنوان کرد: من رنک ندارم، اما از رده های سنی جوانان تا امید که اصلا مسئله رنک مطرح نبود تا بزرگسالان هر چه مسابقه جهانی رفتم، همیشه سخت ترین قرعه ها نصیبم شده است اما من بهترین نتیجه را هم گرفتم و می دانم که این بار هم در بلگراد قرعه سختی خواهم داشت اما به امید خدا و با دعای خیر مردم و تلاش خودم، می روم که بهترین نتیجه را رقم بزنم نه اینکه نتیجه ای برایم رقم بخورد. انتهای پیام/ ...
گری، برای همیشه؛ مصاحبه ی مفصل فرانس فوتبال با گری لینه کر
...، سفر یک انگلیسی به خارج از کشور برای فوتبال و زندگی اتفاق متعارفی نبود. فقط چند نفر؛ کوین کیگان به هامبورگ رفته بود، ترور فرانسیس در سمپدوریا، مارک هاتلی در میلان و چند بازیکن دیگر. یک ایراد بزرگ این بود که بازی های سایر لیگ ها از تلویزیون پخش نمی شد و وقتی انگلیس را ترک می کردی، طرفداران ردِ تو را گم می کردند. در زمین بازی هم من یک چالش بزرگ داشتم و آن بازی با تاکتیک متداول تیم های ...
شهید صدرزاده گفت: مسافر! نرو، تا شهادت چیزی نمانده!
.... چند روز همینطور گذشت. شهید حسین محرابی و سیدمسافر سیدابراهیم باورش نمی شد که من افغانستانی باشم و به من می گفت: مسافر! خیلی خوب افغانی صحبت می کنیا! می خندیدم و می گفتم: سیدابراهیم! من افغانستانی هستم. اما او باورش نمی شد. داستانی سر این قضیه داشتیم و سیدابراهیم 7 8 روز اول قبول نمی کرد من افغانستانی هستم. او حتی برای اطمینان از ابوحامد فرمانده لشکر فاطمیون پرسیده بود ...
جواد نکونام سرمربی استقلال : با فوتبال زندگی کرده ام و فریب نتیجه بازی با نفت آبادان را نمی خورم
در آن چند روز از دست دادیم اما تصمیم کریمی برای جدایی از تیم قابل احترام است. اینگونه نبود که من همه نفرات آن لیست را بخواهم. گفتیم ببینید می توانید کدام بازیکنان را جذب کنید که باز هم خدا را شکر 2 بازیکن را جذب کردیم. لیست های دیگری هم بود که من دادم و برای جذب بازیکنان دیگری هم درخواست داشتم اما مشکلات که کنار هم بوده است، باعث شد بازیکن نگیریم. * با هیچکس خصومت شخصی ندارم اما وظیفه ...
نکونام: غرق شده ایم و امیدوارم یک قایق نجاتی به ما برسد
من این بوده است که در حضور هواداران استقلال بازی کنم. اولین روز حضورم در باشگاه استقلال و اولین تمرینم در این تیم جلوی هواداران بوده است. دوست داشتم اولین حضورم در ورزشگاه آزادی و اولین مربیگری ام در روز میزبانی استقلال با حضور تماشاگران باشد. با کسانی که این همه مشکل هست، اما واقعاً به خاطر آنها تحمل می کنم. وقتی فوتبال بازی می کردم هم اینقدر حواشی را در فوتبالم ندیده بودم. به عشق این هواداران و ...
مرد خشمگین همسر وسواسی اش را بی رحمانه کشت
عادی نبودم، کارهایی کردم که یادم نیست. من حالا هم به یاد ندارم چطور همسرم را مثله کردم. وقتی به خودم آمدم دیدم پسرم چندین بار با من تماس گرفته است و بعد هم گفتم که مادرش در خانه نیست. متهم گفت: من 37 سال با همسرم زندگی کردم و روزهای خوبی داشتیم من عاشق او بودم اما این دو سال آخر وسواسی که گرفتارش شده بود همه زندگی ما را به هم ریخته بود. با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای بررسی به شعبه 4 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. ...
زن صیغه ای: می خواستم از خودکشی منصرفش کنم، آتشش زدم...
قرار است بلایی سر او بیاید من هم حاضرم با او به زندگی ام پایان دهم. اما چون بخاری روشن بود به یکباره همه جا آتش گرفت و هر دو سوختیم. در حالی که تحقیقات در خصوص ابعاد پنهان این پرونده ادامه داشت. کادر درمانی بیمارستان بعد از 4 روز اعلام کردند که شهرام به علت شدت سوختگی فوت کرده است. با اعلام این خبر نسرین 31ساله بازداشت شد و پدر و مادر شهرام هم با حضور در دادسرا از ...
کارلوس آگوستو: فرد جاه طلبی هستم؛ روبرتو کارلوس الهام بخش من بود
طرفداری | کارلوس آگوستو، مدافع چپ برزیلی و 24 ساله جدید اینتر که با حدود 13 میلیون یورو از مونتزا به خدمت گرفته شد، پس از امضای قراردادش با INTER TV مصاحبه کرد: چه احساسی داری و انتقال به اینتر چه معنایی برایت دارد؟ بسیار خوشحالم. اینتر باشگاه بزرگی است. مشتاق بازی در سن سیرو و کمک به هم تیمی های خود هستم. حرف زیادی برای گفتن ندارم و فقط می خواهم حرفم را در زمین بزنم. فصل گذشته با ثبت ...
نکونام: با کسی خصومت شخصی ندارم/همه در مورد استقلال حرف می زنند اما باشگاه هیچ جوابی نمی دهد
در استقلال بود، برای این باشگاه بزرگ زحمت کشید و کارش را انجام داد. من دوست نداشتم در این برهه تنها بمانم. شاید دو تا بازیکن خوب را در آن چند روز از دست دادیم. آنها تصمیم گرفتند جدا شوند و قابل احترام است، از تیم جدا شدند. ولی از کریمی تشکر می کنم که دو بازیکن جذب شدند. آن طوری نبود که من همه آن بازیکنان را بخواهم. به هر حال خدا را شکر ما دو تا از آن بازیکنان را جذب کردیم. سرمربی تیم ...
خواهش آرش میراسماعیلی از سیاسیون؛ دست از سر ورزش بردارید
فدراسیون جهانی وقت دیدار حضوری در فروردین 98 خواستیم که ایشان هم پذیرفت و خب آقای صالحی امیری، رئیس کمیته المپیک در آن جلسه حضور داشتند. در آن جلسه اتفاقات خوبی نیافتاد و به نوعی موضع گیری های دو طرف و لجبازی هایی که در آن جلسه انجام شد، رئیس فدراسیون جهانی را روی لجبازی مصر کرد که ایران حتما باید تضمین دهد. من در روز تعطیل در خانه بودم که از روابط بین الملل کمیته المپیک با من تماس گرفتند که اسکن ...
کنایه یاغی پرسپولیسی به رقیبان استقلال
کنار هم سال خوبی را پشت سربگذاریم و همگی خوشحال باشیم. هاشمی نسب در خصوص اینکه حرف و حدیث های زیادی پیرامون عقد قراردادش مطرح شد، عنوان کرد: صحبتی درمورد قرارداد من نشده ولی بدون حاشیه و مشکل نبوده، از اوایلی که قرار بود جواد نکونام به استقلال ملحق شود مشکلات زیادی مانند تغییرات مدیریتی ایجاد شد. هنوز هم مشکلات وجود دارند. اصلا شرایط خوبی وجود نداشت اما خداراشکر الان با نتیجه هفته اول ...
صدام مادر و بچه شیرخوار را با هم اعدام کرد
پناهنده شدم. من یکی از ماشینهای ارتش عراق را پر از سلاح و مهمات کرده و به همراه راننده و دو افسر دیگر به سمت ایران حرکت کردم چراکه نمی خواستم علیه ایران بجنگنم. من در نجف امام خمینی را می شناختم چون ایشان همسایه ما بود. در واقع از آمدن به ایران خیلی خوشحال بودم چون از رژیم بعثی خلاص شدم و میدانستم که جنگ خیلی طول خواهد کشید. بعد از آن چند نفری که نمی دانم از ارتش یا سپاه بودند پرسیدند که این ماشین ...
نکونام: فریب نتیجه بازی با صنعت نفت را نمی خوریم/ با هیچ کس خصومت ندارم و از حق استقلال دفاع می کنم
اینکه شاید کمتر از 20 درصد از لیست درخواستی اش جذب تیم شدند و اینکه اختلافش با علی خطیر به استقلال ضربه می زند، خاطر نشان کرد: درباره لیست باید بگویم که من لیستم را به کریمی (سرپرست پیشین باشگاه استقلال) دادم و از او تشکر می کنم. او تا روزی که در استقلال بود برای باشگاه زحمت کشید. به هر حال من دوست نداشتم در آن برهه تنها بمانم، چون در اوج نقل وانتقالات بودیم. شاید ما دو بازیکن خوب را در آن چند روز ...
سقوط مرگبار معشوقه زن خیانتکار از بالکن خانه؛ راز رابطه شیطانی فاش شد!
حرفی نزنند. یک روز که همسرم دوباره شک کرده بود و از رفتن به محل کار پشیمون شد و برگشت خونه من هم متوجه نشده بودم به سینا زنگ زدم که بیاد خونه مشغول صبحانه که شدیم صدای در اومد چند بار در زد و باز نکردم سینا گفت در رو باز نکن. بعد از اینکه چند بار محکم در زد ،در را باز کردم و با حالتی از خشم وارد خونه شد و شروع به جستجو کردن خونه کرد منم گفتم دنبال چی می گردی که شروع کرد به کتک زدن .گفت این کتونی ...
مرگ 170 معلول ضایعه نخاعی در دو سال بدلیل زخم بستر و عفونت، پاسخ سازمان بهزیستی چیست؟
لوازم بهداشتی بوده است. در دوران کرونا می گفتند شاید بر اثر کرونا فوت کرده اند و اتفاقا بیشتر فوتی های ما به خاطر کرونا نبود و دلیل آن زخم بستر و عفونت هایی بود که تمام بدن بچه ها را می گرفت. مددجویانی را در این دو سال از دست دادیم که هرگز باور نمی کردیم، چون مانند دوستان ما بودند. یک دفعه خانواده با گریه تماس می گیرد و می گوید این زخم بستر بالاخره دختر یا پسرم را از پا در آورد. هم به ما و هم به ...