سرپرستی 20 خانواده نیازمند | از کنج خانه هم می توان به درد مردم رسید
سایر منابع:
سایر خبرها
عشق به امام حسین(ع) ارثیه پدر شهیدش بود
همشهری آنلاین- زهره حاجیان: آن روز 28 بهمن ماه سال 1383، مصادف با پنجم محرم بود. احمد رجبلو، فرزند شهید ناصر رجبلو از محله 17 شهریور در این حادثه به شهادت رسید. آن شب زمان برگزاری نماز مغرب و عشا، مسجد دچار آتش سوزی شد و با توجه به ازدحام جمعیت و بروز مشکل در هنگام خروج نمازگزاران و عزاداران، 78 نفر از عزاداران حسینی شهید و ده ها نفر از آنها مجروح شدند. سراغ خانواده این شهید رفتیم و از حال و هوای ...
منبر متفاوت روحانی نابینای محله سجاد | جوانان سؤال هایی می کنند که برای روحانیان غریب است
هستند که پیش از این به احکام دینی پایبند نبودند و با صحبت های ایشان افکارشان تغییر کرده. در بسیاری از هیئت ها وقتی حاج آقا یکی، دو جلسه غیبت می کند، همه سراغش را می گیرند. خلیلی نظر تعریف می کند: حاج آقا بسیاری مواقع درباره ارزش های اخلاقی صحبت می کند. یکبار با موضوع احترام به والدین سخنرانی کرد و در جلسه بعدی بعضی از جوانان گفتند که ما به محض رسیدن به خانه، دست مادرمان را بوسیدیم ...
ناگفتنی های ناب ترین لحظات استقبال از آزادگان
. دو تا نوجوان، جلو ماشین می دویدند و شعار می دادند: آزاده دلاور/ خوش آمدی به ایران نامشان را که پرسیدم، فهمیدم این ها برادران کوچکترم رضا و مرتضی هستند که اینطور با شور و شعف دنبال ماشین می دوند. ماشین نزدیک خانه متوقف شد و پیاده شدم. به سمت خانه که راه افتادم، تنم گُر گرفته بود. وارد حیاط شدم. نگاهی به اطراف انداختم. همان خانه قدیمی با همان ایوان و همان پله ها ... دوباره کودکی ام برایم زنده شد. روی دیوار مغازه پدر جلوی خانه ما، چند تا کبوتر نقاشی شده بود و با خطی زیبا به رنگ قرمز و درشت زیر آن نوشته شده بود: اسماعیل جان به وطن خوش آمدی . ...
جولان دامداری های غیرمجاز در بن بست نظارت | مشهد 178دامداری غیرمجاز دارد
ما در میان بگذارند. خانم میان سالی که یکی از ساکنان است به در آهنی که میان دو خانه در کنج کوچه قرار دارد اشاره می کند و می گوید: این در پشتی دامداری است. در اصلی در حاشیه خیابان است و تابلو هم دارد. باور کنید بوی تعفن و لاشه زندگی مان را فلج کرده است. مرد میان سالی که در جمع ایستاده است ادامه می دهد: صاحب دامداری از اتباع بیگانه است. شاید شصت یا هفتاد رأس گوسفند دارد. نزدیکی ...
می خواست جا پای برادرش بگذارد / رستگاری در جوار حضرت زینب(س)
به گزارش خبرنگار ایمنا ، شهید ابوالفضل علیجانی بیستم دی ماه سال 1361 در محله احمدآباد شهر شهیدپرور درچه و در یک خانواده شلوغ به دنیا آمد. ششمین فرزند از 9 فرزند خانواده بود. چهار ساله بود که برادر بزرگش در سال 1365 در عملیات کربلای چهار در منطقه ام الرصاص به شهادت رسید و او از همان سنین طفولیت مشق شهادت کرد تا اینکه پس از سال ها مجاهدت در سپاه پاسداران در مردادماه سال 1401 در سوریه به شهادت رس ...
مثل هاجر ؛ روایت تلخ و شیرین فراق از خانواده
اسباب بازی های ریزودرشت بازی می کرد. سرمای طاقت فرسای دی ماه امان همه را بریده بود. دستم را زیر چانه زده بودم و به بازیاش نگاه می کردم. محمدرضا به تازگی دست به دیوار راه می رفت. در دلم قربان صدقه اش می رفتم. آهی کشیدم. کاش آقا رضا هم بود و این روز ها را می دید. جایش بسیار خالی بود. مادرشوهرم مانند پروانه دور نوه اش می چرخید. به هر بهانه ای او را می بوسید. با زبان کودکانه با پسرم حرف می زد؛ اما در ...
کتک کاری الیکا عبدالرزاقی با همسرش امین زندگانی | این حرکت از الیکا عبدالرزاقی بعید بود
خانه می دویم که لاغر شوم چون الیکا دنبالم بود. خانم عبدالرزاقی در سی و سه سالگی و سال 1391 با امین زندگانی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون نامزد کرد و یک سال بعد زندگی مشترک خود را آغاز کردند. امین زندگانی بازیگر کشورمان 5 شهریور 1351 در تهران متولد شد و فعالیت هنری خود را از سال 1370 با ورود به دانشگاه تئاتر آغاز کرد. همسر خانم عبدالرزاقی با سریال وکلای جوان وارد قاب تلویزیون شد و با سریال به سوی افتخار و معصومیت از دست رفته به شهرت رسید. سریال مختارنامه، همسفر، راه سوم و فیلم ملک سلیمان از کارهای شاخص امین زندگانی در عرصه بازیگری است. ...
مردی عجیب در عطاری
باره نگاهی کرد و گفت: مشکلی نداره، پیش میاد. بعد انگار می خواست چیزی بگوید که حرفش را خورد... چندی گذشت و بعد عاجزانه گفت: اینها را برای مادرم خریده ام. مریض احوال است. برایش دعا کن. همان دم انگار سر دیگ درد هایش را برداشت و محنت و مسکنت سرازیر شد و شروع کرد به گفتن: برادرم یک سال پیش مرد، یعنی خودش، خودش رو انداخت توی آب و غرق کرد. قطع نخاع شده بود، توی مسابقه ...
روایت بانویی که خانه اش را برای کارآفرینی فروخت
فروش شیرینی و درآمد نیازمندی را دست خالی رد نمی کرد، من از پدر و مادر کمک کردن را آموختم. یادم هست قبل از اینکه وارد عرصه کشاورزی شدم النگوهای دستم را فروختم تا فرد نیازمندی زمینی بخرد و خانه ای در آن بنا کند. در حوزه آزادی زندانیان، تهیه جهیزیه و ایجاد شغل برای افراد نیازمند هم ورود کرده است.او خیر مدرسه ساز هم هست و اسپانسر ورزشی هم هست. وقتی حال و روز خوب کارگران ...
دانش آموزی که با دیدن جنایت صدام و ضد انقلاب نتوانست آرام باشد
بیمار باشند یا علاقه مضاعفی به فرزندشان داشته باشند. وقتی که مادر شهید قاضیان خبر شهادت فرزندش را شنید، در بستر بیماری بود و بخاطر بیماری اش شهید قاضیان 4 سال از او پرستاری کرده بود. خانواده هم نگران اوضاع جسمی و روحی مادر بودند. خواهر شهید درباره اطلاع مادر از شهادت زکریا می گوید: هر وقت زکریا به مادرم می گفت برایم دعا کن! مادرم می گفت سرباز امام زمان(عج) باشی پسرم ان شاءالله. ما می ...
اسیری که دوباره اسیر شد!
.... اینجا همه چیز برایت فراهم است و منتظرم تا زودتر برگردی و من یک عروس خوشگل برایت انتخاب کنم. امیدوارم پیام من به تو برسد و هر چه زودتر خودت را نجات دهی. او چندی پیش در تجمع اعضای انجمن نجات در مقابل مقر کمیته بین المللی صلیب سرخ در تهران شرکت کرد تا تنها خواسته اش را که ملاقاتی هرچند کوتاه با فرزندش است به گوش جامعه جهانی برساند. این مادر چشم انتظار خطاب به سازمان های حقوق بشری گفت: آهای مدعیان حقوق بشر کجا هستید تا به فریاد دل ما خانواده ها برسید. رضایی سال هاست که به واسطه قدرت طلبی های مسعود و مریم رجوی، از دیدار فرزند محروم است. ...
تک چنار و پینه دوز هر دو رفته اند از این کوچه
شمرده حرف می زند و خاطرات گذشته را آن چنان زنده مرور می کند که هر شنونده ای را به وجد می آورد و او را به سال هایی این کوچه محل رفت و آمد رجال ها بود، می برد. ناهید خانم همان طور که به مشکلات دست و پاگیر خانه اش اشاره می کند، می گوید: ستون های این خانه را نگاه کن اگر این بساز بفروش ها به خانه ام طمع نداشته باشند، صد سال دیگر سقف این خانه استوار می ماند. من خانه ام را دوست دارم و تحمل زندگی در ...
داستان تلخ دختر 15 ساله از هوس بازی پدرش
دختر 15 ساله ای است که به دایره مددکاری اجتماعی کلانتری پناه آورده بود تا غم هایش را با مشاور مهربان کلانتری تقسیم کند و از تلخکامی های روزگار سخن بگوید. او که مدعی بود به همراه برادر کوچک ترش حتی به مرگ اندیشیده است، درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی گفت: اولین فرزند مادرم هستم و او در 16 سالگی مرا به دنیا آورد. بنا به گفته مادربزرگم، همه خانواده مرا دوست داشتند و به من عشق می ...
داریوش سلیمی: قسم می خورم که اشک هایم شو و نمایش نیست
به گزارش ایسنا، داریوش سلیمی در ابتدای صحبت هایش درباره اولین باری که با امام حسین (ع) آشنا شد، توضیح داد: مادرم به شدت مذهبی بود. پدرم هم انسان باخدایی بود اما مادرم به شدت مذهبی بود. خانه مادربزرگم و خاله های مادرم همیشه روضه و سفره برپا بود و تا سنی که مجاز بودم همیشه شرکت می کردم. این عشق به امام حسین(ع) را همیشه با خودمان یدک می کشیدیم. خانه مان در کوچه ای بود به اسم کوچه وزیر نظام در ...
تجاوز پسر شیطان صفت و برادرش به دختر جوان/ دروغ های گول زننده ای می گفت
از روزی که قرار شد حسابی برای کنکور درس بخوانم مادر بیچاره ام همه امکانات رفاهی و آموزشی را برایم فراهم می کرد. او نه تنها نمی گذاشت در خانه دست به سیاه و سفید بزنم بلکه خیلی مراقبت می کرد تا گرفتار دوستی های خیابانی و ارتباطات نامشروع نشوم. اما من نتوانستم به اعتماد خانواده ام پاسخ درستی بدهم و با ارتباط در فضای مجازی با یک پسر جوان زندگی و آینده ام را نابود کردم و ... دختر 19 ساله ای ...
تعرض مرد متاهل 45 ساله به دختر 17 ساله همسایه
هزینه های زندگی سرسام آور بود و ما چیزی نداشتیم. این بود که با کمک خیرین خانه ای اجاره کردیم و با جهیزیه ای که برایمان فراهم کردند، زندگی مشترک مان از حدود یک سال قبل در یک مجتمع مسکونی آغاز شد و شاهین هم به خدمت سربازی رفت. در این شرایط من به تنهایی با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم می کردم و با حقوق سربازی شوهرم و همچنین یارانه های دولتی زندگی را می گذراندم. در این میان،من که تنها بودم ...
باورتان می شود این خانم همسر رضا عطاران باشد | استایل مردونه همسر رضا عطاران را حتما ببینید
عکسی از فریده فرامرزی همسر رضا عطاران در فضای مجازی منتشر شد. رضا عطاران بازیگر کارگردان و نویسنده خوبی است. رضا عطاران در مشهد به دنیا آمده است و مادرش را در زلزله از دست داده است. رضا عطاران با فریده فرامرزی ازدواج کرد. رضا عطاران و همسرش به دلیل شرط ازدواجی که در اول زندگی گذاشتن صاحب فرزند نیستند. رضا عطاران با فریده فرامرزی ازدواج کرده و متاهل می باشد، وی با وجود گذشت سال ها از ...
عکس استایل عجیب نرگس محمدی در کنار همسرش | این عکس نرگس محمدی و همسرش کولاک کرد
به نامهای سارا و محسن می باشد. خانم محمدی در رشته پرستاری فارغ التحصیل شده و به دلیل علاقه به بازیگری، در رشته تحصیلی خود فعالیت نکرد و با استقبال خانواده از هنر، به بازیگری روی آورد. مادر نرگس محمدی از کارمندان سازمان صدا و سیما بود به همین دلیل با محیط های هنری آشنایی داشته و به بازیگری علاقه مند بود اما به اصرار خانواده در رشته دیگری تحصیل کرد و سپس به صورت جدی وارد عرصه بازیگری شد ...
مردان و زنانی از تبار باران | آنها که خود و امواشان را وقف قرآن و اهل بیت(ع) کرده اند
اش می آیند و پس از خواندن دعا و قرآن، در مراسم سخنرانی و مداحی شرکت می کنند. او همراه خانواده اش در خانه دیگری زندگی می کند و این خانه را به طور کامل دراختیار بچه محل ها گذاشته تا در مناسبت های ملی و مذهبی اقدام به برپایی مراسم کنند. همسرش والیه صادقی هم در این هیئت برای شرکت کنندگان غذا و چای درست می کند. درضمن منصور مختاری برادر کوچک این جانباز هم محله ای هم سال 1363 در عملیات ایذایی فکه به شهادت ...
نفس هایی که نذر اهل بیت(ع) شده
بیت(ع) باید اول از همه عاشق اهل بیت(ع) باشد و این عشق اگر از همان کودکی شکل بگیرد، پایدارتر و ماندگارتر است. از آنجا که تأثیر فضای خانواده بر تربیت دینی و اعتقادی خودم را دیده بودم، وقتی ازدواج کردم و صاحب فرزند شدم، از همان الگوی پدرم برای تربیت فرزندانم استفاده کردم. بچه های من هم در مجالس روضه خانه مان قد کشیدند و علاوه بر این، از همان کودکی شان در هر مجلسی برای مداحی می رفتم، آنها را هم با ...
پدرم از یاران دکتر مصدق بود
اگر از روحانیون بپرسید می شناسندش. پدر من هم در نجف متولد شده و تا 18سالگی نیز در همان شهر مانده بود، تا اینکه شورشی در بین النهرین اتفاق می افتد که تاریخچه اش در کتاب از صبا تا نیما نوشته یحیی آرین پور آمده است. از خود پدرم شنیدم که یکی از 18جوانی بوده که علیه نیروهای انگلیسی قیامی به نام نهضت اسلام برپا کرده بودند و فرماندار انگلیس در این شورش کشته شده، بعد هم از این 18جوان، 17نفر دستگیر و اعدام می شوند و تنها پدر من فرار می ...
پارتی شبانه دختر جوان را بی عفت کرد/ پسر شیطان صفت نقشه های پلید را اجرایی کرد
پیگیری های آگاهی در محله ای دور از محل سکونتمان در یک خانه فساد پیدا شد. از آن روز به بعد اجازه رفتن به مدرسه و داشتن موبایل را به او نداده ام. او از اعتماد من و پدرش سوء استفاده کرد و آبروی ما را برد. ما خانواده آبرومندی هستیم. شوهرم 25 سال در یک کارخانه ریسندگی کار کرد و پول حلال آورد. نمی دانم این بچه چرا این کار را با ما کرد. بعد از حرف های این مادر، از آنجایی که ...
اشک تنها توشه این سفر است
سفر 299 فرشته زمینی همراهم هستند تا زیر بیرق موکب مسلم بن عقیل شهرداری اصفهان بتوانیم خادمان فرشتگانی باشیم که قصد ملاقات حسین را در عرش الهی روی زمین دارند. نمی دانم این دسته جمع چه کرده اند، کجا کدام خوبی را به چه کسی کرده اند، یا کجا دلی را شاد کرده یا دلی را به دست آورده اند، چه وقت دست پدر و مادر خود را بوسیده اند یا محرم چه خدمتی کرده اند، اما خوب می دانم برات کربلای اربعین ای ...
از 15 سالگی به درآمدزایی رسیدم
گروه استانی تیتر یک به نقل از البرزخاتون ؛ سمیه زارعی، طراح مد و لباس گفت: مادر من در محله در کنار خانه داری به خیاطی مشغول است. وی ادامه داد: علاقه من به خیاطی به دوران کودکی برمی گردد و در کنار مادر کار های کوچک خیاطی را انجام می دادم. زارعی افزود: تمام فوت وفن خیاطی را از مادرم یاد گرفتم و از 15 سالگی به صورت تخصصی کار خیاطی می کردم به گونه ای که جایگزین مادر در حوزه ...
هنگام اذان صبح در آغوش مادر به شهادت رسید
موقع کودک بودید چه تصویری از شهادت داداش در ذهن کودکانه تان نقش بسته بود؟ شب برادر بزرگم به خانه آمد و قرار بود که ما را فردا به ملاقات ابوالفضل ببرد؛ و مادرم، چون پیش ابوالفضل در بیمارستان مانده بود من خیلی بی تابی کردم. چون در جمع 11 نفره خانواده، من خواهر کوچکه بودم و آنقدر ذوق داشتم که فردا می روم داداشی را می ببینم. برای همین تا صبح خوابم نبرد. ساعت پنج و نیم صبح بود که آماده رفتن شدیم ...
سریالهای ماهواره ای رو دیدی؟ این زن به این سبک به شوهرش خیانت کرد!
مرد همسایه به نام پیمان به جرم سرقت دوچرخه اش شکایت کرد . وی گفت: من صاحب دوچرخه حرفه ای هستم که گران قیمت است. مرد همسایه که به تازگی به محله ما اسباب کشی کرده و دوچرخه ام را دزدیده است .به همین خاطر از او شاکی هستم. با این شکایت پیمان بازداشت شد اما ادعای عجیب را مطرح کرد. وی گفت: من و همسرم دو سال است با هم ازدواج کرده ایم. دو ماه قبل من به اصرار همسرم خانه ام را ...
اغراق و حاشیه پردازی؛ آسیب کتاب های دفاع مقدس
رخدادهای جنگی آن دوران است، نقشی که شاید کمتر در حوزه دفاع مقدس به آن پرداخته شده است. نویسنده کتاب زمانی برای عاشقی اظهار کرد: معصومه داستان، هم سن و سال دختر من است، دختری 13، 14 ساله، اگر من جای مادر او بودم همین نگرانی ها و اضطراب ها را داشتم. مدام نسل انقلاب را با نسل سوم و چهارم انقلاب مقایسه می کردم، صبوری، تحمل و استقامت معصومه برای من جالب بود؛ زمان نگارش کتاب من به تازگی مادرم ...
مدت 7 سال برای همسرم نقش بازی کردم ولی آخرش لو رفتم/ شوهرم حاضر به گذشت نیست و...
کند تا بداند مادر واقعی اش کیست! با این حال شماره تلفن پسرم را بلاک کردم و گفتم هیچ احساسی به تو ندارم و نمی خواهم آینده ام تباه شود و ... شایان ذکر است با صدور دستوری از سوی سرگرد علی امارلو (رئیس کلانتری شفا) رسیدگی کارشناسی به این پرونده در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد تا شاید مرد جوان از هفت سال پنهان کاری و حیله گری بگذرد و با انجام مشاوره های تخصصی در کلانتری، همسرش را ببخشد و به زندگی مشترک با او ادامه دهد. این خبر مربوط به گذشته بوده و تنها برای عبرت آموزی باز نشر گردیده است. ...
دلنوشته زیبای دختر دهه هشتادی برای شهید عجمیان
کردم و گفتم: همه چیز حاضر است. به سمت آشپزخانه آمد، سؤالی ذهنم را مشغول کرده بود، با خودم گفتم برای خرید این همه وسایل حتماً حقوق چند ماهش را داده، اما دلم نیامد که از او بپرسم. او هرسال همه خواهر و برادران را در کنار هم جمع می کرد و به بهانه روز مادر شام درست می کرد. هر سال و هر سال این روال ادامه داشت. شکوفه خواهرم برای روز مادر یک پیراهن دوخته بود و آن ...
سارقانی با نمای جدید
می زنند. سه سال قبل در تصادفی همسرش را از دست می دهد و خودش می ماند و چند کودک قد و نیم قد. می گوید: آن پنج روز که از ستایش بی خبر بودیم جان دادم، آتش گرفتم... خواهر و برادرهایش فقط اشک می ریختند... گفتم دخترم را با ماشینی زدند و رفتند، بلایی سرش آوردند، از بی خبری مردم. همسایه ها برای من گریه می کردند و می گفتند بمیریم برای بختی که داری... . ستایش 10ساله در یکی از مراکز مردم نهاد نزدیک خانه درس ...