سایر منابع:
سایر خبرها
علی امینی: روایات مختلفی هست که شاه دل خوشی نداشت از رزم آرا | به مصدق گفتم با کمال میل در دولت شما ...
فلان شاید یک جای آنتره سانی باشه بشود آن جا یک کاری کرد. گفت بسیار خوب وزارت کشور را. گفتم آقا یک مطلب هست. شما پیش از این که این موضوع علنی بشه با شاه صحبت بکنید اگر ایشان قبول کردند... گفت شاه از من چیزی مضایقه نمی کند. گفتم حالا خواهش می کنم چون موضوع من است حالا شما یک مشورتی بکنید آن وقت. گفت چشم. قانون انتخابات را هم شروع کردیم به دیدن و این ترتیبات. و یک مطلبی که البته من هیچ وقت به شاه نگفتم ...
علی امینی از زبان خودش | متن پیاده شده نوار اول مصاحبه تاریخ شفاهی
که فلان ساعت ایشان خواسته اند که شما بیایید منزلشون که ملاقاتی بکنید. رفتم منزل مرحوم داور در همان چهارراه امیراکرم یه منزل محقری بود و یک دفتر خیلی کوچکی یه مقدار کتاب و این ترتیبات و داور هم آن جا نشسته بود. البته داور را بنده وقتی من محصل بودم در مدرسه ی دارالفنون یک چند صباحی درس حقوق می داد. شاید مثلا چند ماهی. و آنجا هم یک برخورد مختصری با ایشان به عنوان محصل و معلم داشتم. چون ایشان طرز ...
نصرت الله امینی از زبان خودش؛ فردی که جلوی تخریب تخت جمشید توسط خلخالی را گرفت
بعد برای تو کار دیگری و مهم تری در نظر می گیرم من البته چون مطیع اوامر ایشان بودم رفتم به سازمان بیمه های اجتماعی رئیس هیئت مدیره سازمان بیمه های اجتماعی شدم که خیلی هم همان جور که فرمودند خیلی وضع ناهنجاری داشت. در همان حدود مرداد 32 که بعد قضایای 28 مرداد پیش آمد و... س- شما پس در 28 مرداد در سازمان بیمه های اجتماعی کار می کردید. ج- بنده در سازمان بیمه های اجتماعی بودم ولی ...
علی امینی و داستان نخست وزیری | نوار سوم مصاحبه
بتوانید دیالوگ برقرار بکنید مؤمن درست بکنید این صحیح است والا پول دادن و این و آن را خریدن این درست درنمیاد بیرون. همیشه یک نفر پیدا می شه پول زیادتر می ده و این آدم پول بگیر این نوکر پوله هر کاری بیشتر شد آن جا میره. براشون مثل آوردم یه طالقانی بود در وزارت دادگستری که بسیار قاضی شریفی خب البته یک تاند انسان چپ داشت. خودش بعد از یکی دو ماه آمد پهلو من گفت فلان کس وقتی شما آمدید مصدر کار شدید من از ...
اصلا فکر نمی کردم طلا بگیرم | خوب پشتک زدم چون ژیمناستیک کار می کردم
بیشتر بود. به خودم اطمینان داشتم که می توانم وزنه را بزنم چون می دانستم که زورش را دارم فقط باید به نحو احسن کار را اجرا می کردم که خدا را شکر وزنه را صحیح بالا بردم. *تغییر کادر فنی در این مدت روی کار شما تأثیر منفی نگذاشت؟ کادر فنی باتجربه ای داریم که تا اینجا برنامه ریزی خوبی برای مسابقات داشته اند و خیلی به من کمک کرده اند و باید ازشان تشکر کنم. *بلافاصله بعد از ...
رباتی که توان یابان ضایعه نخاعی را به پیاده روی اربعین رساند؛ قدم به قدم با ربات اسکلت بیرونی ایران ...
یادم افتاد چند روز قبل، تمام پس اندازم را به معلولی داده بودم که در مضیقه شدید مالی بود. با خودم گفتم این سفر خاص، شاید پاداش همان کارهایی باشد که برای توان یابان ضایعه نخاعی شهر و استانم انجام داده ام. قدم هایی که متبرک شد به یا حسین از باشت با اتوبوس به شیراز و از آنجا با هواپیما به تهران رفتم و به گروه شرکت پداسیس ملحق شدم. روز بعد که من و یک خانم توان یاب دیگر به همراه ...
همسرکشی به خاطر مالکیت خانه 50 متری!
.... او در همسایگی خانه برادرم زندگی می کرد و آن روز او هم آنجا دعوت بود همدیگر را دیدیم و به او علاقه مند شده و با او ازدواج کردم. ازدواجی که حاصلش دو دختر است و الان نمی دانم جواب بچه هایم را چی بدهم؟ زندگی ما خوب بود و همه چیز از زمانی شروع شد که من تصمیم گرفتم خانه ای خریداری کنم. شغلت چیست؟ پاکبان هستم. چند سال قبل، پس انداز سال ها کارم را با یک وام 16 میلیون ...
عبدالرحمان برومند از زبان او + جبهه ملی، 28 مرداد و 15 خرداد
نبود و آقای شریف امامی نخست وزیر بود شد در آن جا هم بنده کاندید شدم و حتی روز دوم انتخابات یک میتینگ حدود صدهزار نفر در اصفهان به عنوان اعتراض به دستبرد به صندوق ها تشکیل شد که این میتینگ وحشت زیادی ایجاد کرد در مقامات دولتی آن وقت. و همان منجر شد که شب بنده را باز گرفتند بردند به تهران. خوب، بعد جبهه ملی می دانید بود. بنده دیگر تبعیدم کردند. یعنی گفتند شما حق ندارید در اصفهان باشید. مگر با اجازه ...
فتوای عملیات استشهادی علیه آمریکایی ها را از امام گرفتم
افتخاری برای ایران نوشته شود . اسرائیلی ها شما را محاصر کرده بودند؟ ما توسط جنبش امل محاصره شده بودیم. فلسطینی ها خیلی کشته دادند؛ حدود صد نفر از آن ها کشته شدند. خاطراتی که من نوشته بودم، دفتر مقام معظم رهبری (مدظله العالی) اجازه چاپ نداد. آقای ولایتی گفت که آقای سید عیسی این قدر مظلوم است که در زمان حیاتش، گفته هایش انتشار نمی یابد، چه رسد بعد از مرگش! چون اگر منتشر شود دوباره ...
روایت صادقانه جنگ در چراغ های روشن شهر
پانسمان کنم. دلم می خواست همراه مردها به خطوط درگیری بروم و هر کاری از دستم بر می آید، انجام دهم. بعد از جریان غائله خلق عرب و درگیری های پراکنده ای که در مرز میان ایران و عراق اتفاق افتاده بود، یادگیری امداگری و آموزش نظامی را برای روزی که شاید به کارم بیاید جدی گرفته بودم و احساس می کردم حالا همان روز است. همین طور که فکر می کردم به مسجد رسیدم و وارد شدم. رفت و آمد افراد در حیاط مسجد، نسبت ...
خیاطی که معلمی را برگزید
سوم که الان حضور ذهن ندارم، خدمتم را ادامه دادم. مدتی بعد به همراه زنده یادان سیدمحمد حسن علوی و اسماعیل دانشور به دبستان دخترانه عفت که در محله پهلوی یا همان چنارشاهی بود، منتقل شدیم. آن زمان مدیر مدرسه عفت، زنده یاد محمود توکلی بود. یک سال در آن جا بودم و بعد به دبستان شش کلاسه بختگان که مدیریت آن را زنده یاد ابوالقاسم فرهمند به عهده داشت، رفتم. در آن جا چندین سال کلاس پنجم ابتدایی را ...
بفرمایید! آشپزخانه خودتان است
مربیان آشپزی تلویزیون، آشپزی حرفه ای را یاد گرفتم و بعد از آن در چند هتل و رستوران معروف تهران کار کردم. تا همین پارسال، در یکی از رستوران های کیش، سرآشپز بودم و حقوق بالای 2 میلیون تومان می گرفتم اما رها کردم و آمدم! بعضی جاها فقط اسم دارند اما مردم از مشکلاتش خبر ندارند. من کار در این آشپزخانه کوچک را به خیلی از رستوران های بزرگ ترجیح می دهم. اخلاق مدیر و روابط اعضای این آشپزخانه با هم، خیلی خوب است. این مسائل برای من از پول، مهم تر است. ----------------------------------------------------------------------------------------------- *منتشر شده در همشهری محله ...
وقتی امام رضا(ع) به استقبال زائرانش آمد!
در دهه ولایت، دهه کرامت، عید نوروز و ایام شهادت آقا خادمان امام رضا در فرودگاه و ترمینال و راه آهن ها این چنین به زائران خوش آمد می گویند این ها را علیرضا گرامی برایم می گوید؛ خادمی که 14 سال در نوبت بود و دست آخر هم به واسطه امام جواد(ع) لباس خادمی بر تنش نشست. می گوید: 14 سال انتظار کشیدم تا اسم من را هم جز خادمان آقا بنویسند دیگر ناامید شده بودم که یک سفر مشرف شدم کاظمین و همان جا از امام جواد ...
علیرضا قزوه: به من تهمت می زنند
غریب می گویند. او گفت: این سوال ها خوب است، بپرسید. به کسی که مستقل باشد و حرف دروغ نزند، احترام می گذارم. کسی را می شناسم که می خواست خدمت حضرت آقا بیاید و شعر بخواند و اصرار داشت شعری را که برای ایشان گفته، بخواند. من اصرار داشتم شعر را نخوان، خوش شان نمی آید. حالا او روبه روی حضرت آقا ایستاده و این روز ها دارد چرت و پرت می گوید. من یک روزی جلو تو را گرفتم که برای آقا شعر نخوان. نه به ...
زن جوان: بخاطر وام چند میلیونی صیغه یک مرد شدم
که فقط در حد چند کلاس ابتدایی تحصیلات دارم و به آن زن اعتماد کرده بودم، حرف هایش را باور کردم. او می گفت: ما 30 میلیون تومان به تو می دهیم و مقداری هم خودمان برمی داریم، اما نمی دانستم که آن ها چند صد میلیون تومان از این طریق وام می گیرند. بالاخره من به عقد یاسین درآمدم و به منزل آن ها رفتم تا مانند خدمتکار از فرزندانش مراقبت کنم! این درحالی بود که هیچ رابطه ای با همسر او نداشتم و تنها به خاطر همین ...
قلعه نویی: ورزشگاه آزادی آبروی فوتبال ایران است/ من هم دوست دارم با آلمان بازی کنیم
که آمدم بالای چهل بازیکن وارد زمین شدند و حرف شما را قبول دارم. علاوه بر اینکه به جام ملت ها فکر می کنیم به جوانگرایی هم باید نگاه داشته باشیم. البته تا وقتی بازیکنان باتجربه مثل طارمی و جهانبخش شرایط خوبی دارند باید نهایت استفاده را از آنها ببریم. چند جوان خوب داریم که در تیم امید هستند و با آمدن آنها، شاکله تیم جوان می شود. وی در خصوص نگاه ملی به بازی پرسپولیس و النصر، گفت: ابتدای صحبت ...
منِ بی سهمیه، منِ متصل به هیچ جا
بدی نداشتم: رتبه اول مقطع کارشناسی بودم، رتبه یک کنکور ارشد و همچنین کنکور دکتری. ده تا مقاله علمی پژوهشی منتشر شده و تعداد بیشتری مقاله کنفرانسی و فصل کتاب و دانشنامه و همکاری در پروژه تحقیقاتی داشتم. کلی ستاره ساختگی روی سینه ام بود و فکر می کردم اینها مهمند. بعد از دفاع از رساله دکتری به مدیر گروه مدیریت دولتی دانشگاه تهران (جایی که ارشد و دکتری گرفته بودم) ایمیل زدم و درخواست کردم ...
ترجمه کتاب برنده قلم طلایی سال 2015 در بازار نشر ایران
کتاب آمده است: درحالی که روی تخت جابه جا می شد، کمی از شانه اش کنار رفت. تاتوی روی دستش را نادیده گرفتم. به هرحال خوشم نیامد. من یک حرفه ای بودم. فقط می خواستم زخمش را ارزیابی کنم. نه به خاطر اینکه هیلاری و گبی فکر می کردند من باید با مردی آشنا شوم و نه به خاطر اینکه سال ها از زمانی که با مردی قرار گذاشته بودم می گذشت و بی شک چون در روز تولدم آنچه نیاز داشتم از ناکجاآباد پیدایش شده بود دلیل نمی شد از ...
قتل مرد بیمار توسط پرستار خانگی/ ادعای عجیب زن قاتل : به من تعرض کرده بود
مواجه شد به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: با همسرم از شهرستان برای کار به تهران آمدیم. از آنجایی که اعتیاد داشتم و وضعیت مالی مان هم خوب نبود، وقتی به عنوان پرستار به خانه سجاد رفتم، وسوسه شدم تا با پودر کردن 30 قرص در غذایش او را مسموم کنم و بعد یک میلیون تومان پول و اسناد و مدارکش را سرقت کردم و شب هم همان جا خوابیدم. صبح حال سجاد بد شد و بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم که دیر شده بود و او فوت ...
قطعی شد؛رونمایی از بهنام محمودی برای ریاست والیبال
خوبی بین من با ضیایی در آن مقطع و حتی الان با داورزنی وجود داشته باشد. چون منافع شخصی شان این افراد به خطر می افتد. بارها خواستم که صحبت کنیم تا سوءتفاهم ها حل شود. اگر این ارتباط شکل می گرفت عده ای باید صندلی هایشان را ترک می کردند. کسی که خشت اول والیبال ایران را گذشت مرحوم یزدانی خرم بود. البته این القابی که استفاده می شود القابی عامیانه است. معمار یعنی کسی که یک ساختمان را به صورت ...
ترس از همسر رسمی ام باعث شد اسلحه بردارم
مقصدش در همان مسیری بود که من حرکت می کردم. هنوز مسافت زیادی را در منطقه خواجه ربیع طی نکرده بودم که با 2 جوان موتور سوار برخورد کردم و به دلیل نامعلومی مشاجره ای بین ما رخ داد. اگرچه من به حرکت خودم ادامه دادم ولی موتور سواران رهایم نمی کردند و با سرعت به تعقیبم می آمدند. من هم که در یک لحظه دچار نوعی عصبانیت شده بودم ناگهان با سرعت زیادی که در شب داشتم ترمز دستی را کشیدم که خودرو دور ...
وودی آلن در ونیز از رؤیای فرانسوی بودن گفت
یا فرانسه یا سوئد و همیشه آرزو می کردم کاش در فرانسه به دنیا آمده بودم و می توانستم یک فیلمساز فرانسوی باشم. من خیلی طرفدار تروفو و گدار بودم و این فرصت را هم پیدا کردم که با آنها آشنا شوم و حتی با گدار کار کنم. او فیلمی ساخت که از من خواست در آن حضور داشته باشم. او تأثیر زیادی بر سینما داشت و این همه چهره فرانسوی؛ شابرول، رنه و رنوار، دیوانه شان بودم، برای همین همیشه دوست داشتم فیلمسازی فرانسوی باشم و البته نمی توانستم چون یک فیلمساز نیویورکی بودم و از آنجا که این پنجاهمین فیلم من است، فکر کردم به خودم هدیه ای بدهم تا به خودم خوش بگذرد. ...
سازگار: گوشت و خون این ملت با امام حسین(ع) ممزوج شده است
... آرزو دارم امام حسین من را قبول کند او درباره اینکه چه آرزویی داری، خاطرنشان کرد: آرزو دارم امام حسین نگوید تو از ما نیستی و من را قبول کند. البته قبول کرده و عنایت هایی شده است که الان نمی توانم اینجا برای شما بگویم. عاشورا بود و خواندم. سرما خورده بودم و صدایم گرفته بود. هرکاری می کردم صدایم باز نمی شد. یک نفر گفت برو کاری کن. دنبال کاسبی برو. تو دیگر صدا نداری. دلم خیلی شکست. توی ...
محبی: حسن یزدانی از کسی که اعتماد دارد، کمک بگیرد
، آن چیزی که باید مقابل حریف می دانستم را به من می آموخت. حسن یزدانی باتجربه است و 8 مدال جهانی و المپیک هم کم نیست، ولی باز هم توجه داشته باشد که حتماً از مربیانی که قبول شان دارد، کمک بگیرد و اعتماد کند. به حرف آنها در مورد تیلور گوش کند. البته که آدم وقتی با یک حریف دو بار کشتی می گیرد خیلی چیزها دستش می آید، اما خوب است یزدانی تنها وارد این میدان نشود و چه از نظر فنی و تجربه و چه روحی، از کسانی ...
رویاهای مدفون ربکا راس در بازار کتاب
شود که در پشت شان حقایقی بسیار عمیق تر پنهان شده است؛ حقایقی که قدمتی صدساله دارند. حقایقی که به او نشان می دهند شاید حتی تمام عمرش در دروغی بزرگ گذشته است. این کتاب رویارویی حقیقت و دروغ، باور و بی اعتمادی، عشق و نفرت است. کتابی که به ما می آموزد در دنیایی سرتاسر دروغ و ریا چطور باید دل به دریا زده و برای رسیدن به آنچه حق در نظر می گیریم تلاش کنیم. در صفحه صفحه این کتاب می بینیم که ...
قهرمان جهان در یک رقابت سنگین شدم
سنگینی در این وزن در جریان بود. او درباره عملکردش در حرکت یک ضرب تصریح کرد: در حرکت اول وزنه 162 کیلوگرم را زدم اما داوران خطا دادند و می توان گفت سخت گیری کردند. البته فیلم وزنه زدن خودم را ندیدم. با این حال داوران در این دوره خیلی سخت گیر شده اند. دست وزنه برداری کمی خم شود، خطا اعلام می کنند. اصلا نگذاشتند وزنه را کامل بالا ببرم. در حرکت سوم یک ضرب، وزنه 169 کیلوگرم واقعا خطا نبود اما ...
صبا راد در کنار همسرش و بازیگر محبوب سینما| این عکس از صبا راد غوغا به پا کرد
های این مسئولان سینمایی را ندارم. قریبیان در پاسخ به این که چه چیزی باعث خداحافظی او از بازیگری در سینما شده است؟ گفت: مسائلی در پشت پرده است که من به همین دلیل سال هاست در جشنواره شرکت نمی کردم. اما این بار به خاطر این که فیلم را دوست داشتم به این جا آمدم. عجیب است که در روزهای اول حرف های خوبی درباره فیلم گفته می شد. اما در دو سه روز گذشته جو دیگری پیش آمده و فضا عوض شده است. ...
نکونام: خطیر به چه حقی درباره بازیکن مدنظر من با استراماچونی صحبت کرد؟/ به بازیکنی 25 میلیارد پیشنهاد ...
بازیکن چه چیزی می خواهم. ایشان کاره ای نیست که نظر بدهد. خطیر به چه حقی از استراماچونی سؤال کرده است؟! بازیکن خوب باشد یا بد، من باید نظر بدهم و تمام. ایشان حق ندارد از کسی سؤال کند. استعلام های فنی را خودم می گیرم، حالا می خواهد بازیکن خوب باشد یا بد، من هم باید پاسخگو باشم. کار درستی نیست که بروند از کسی دیگر سؤال کنند. من سرمربی تیم هستم و باید نظر دهم. این کار شما یعنی با مربیانی در ارتباط ...
دوست داشتم نقش شمر را بازی کنم، اما نشد
داشتم و هیچ وقت اینطور نمی رفتم برای نقشی اصرار کنم. اما در این حیطه برای این کار و سناریو چندین بار گفتم آقا از من زشت تر و روسیاه تر دارید؟ نقش شمر را بدهید من بازی کنم. اما نشد و نقش یک نصرانی را دارم. هرچه خودشان رقم بزنند ما باید بگوییم سمعاً و طاعتا. بازیگر سریال پوست شیر تاکید کرد: شکر خدا قسمتم شد و به کربلا رفته ام. وقتی به کربلا رفتم حیران بودم. اگر عنایت خودشان نباشد آدم ...
افتتاح کارخانه طلا و مس در سیستان و بلوچستان؛ به زودی
مطلب که شما فرمودید مسائل ورزشی، استادیوم ورزشی زاهدان که آن زمان اسم دیگری داشت آن موقع جمع و جورش کردیم، پیرامون گاو سیستانی، چون خیلی تاکید داشت و خیلی می شناخت که حالا وزارتخانه انجام داد آن کاررا شروع کردیم انجام دادیم و به مرحله ای رساندیم، قسمت ورزش را فرمودید این انجام شد. سوال: آقای دهمرده همین جا نگه دارید، چون الان جسته و گریخته چند محور مهم را به ما اشاره کردید ابتدا بگذارید ...