سایر منابع:
سایر خبرها
اتهام سیاه برای ناپدری شیطان صفت بعد از نجات از اعدام
آفتاب نیوز : مرد متجاوز که چند سال قبل به جرم تجاوز به اعدام محکوم شده اما از مجازات نجات یافته بود، این بار با اتهام تعرض به دختر همسرش بازداشت شد. متهم که مردی میانسال است چند سال قبل با شکایت دخترش بازداشت شد. دختر جوان به پلیس گفت: مدت هاست که پدرم مرا آزار می دهد. او فردی معتاد است و همیشه با آزار و اذیت هایش آرامش را از من و مادرم می گیرد. با شکایت این دختر ...
قتل ناموسی مرد شیطان صفت توسط برادر زن و شوهر غیرتی / از زنم فیلم سیاه گرفته بود!
ازدواج کردم و حالا صاحب یک دختر 4 ساله هستم. مدتی قبل همراه دخترم به عنوان مسافر سوار یک پژو شده بودیم تا بیرون برویم اما راننده مرا فریب داد و با تعارف آزارم داد و از من فیلم و عکس گرفت اما من از ترسم سکوت کردم و حرفی به شوهرم نزدم تا اینکه چند روز بعد برادرم شاهین به خانه مان آمد. او متوجه شد که حال روحی ام به هم ریخته و گریه کرده ام .وقتی ماجرا را از من پرسید به او گفتم یک راننده به نام سعید ...
داستان ناپدری و دختر 20 ساله
دختر 20 ساله گفت: پدرم مردی خشن و عصبی بود و مادرم را کتک می زد به همین دلیل هم زمانی که من کودکی خردسال بودم آن ها از یکدیگر جدا شدند و مادرم سرپرستی مرا به عهده گرفت. بعد از آن مادرم در بخش خدمات و نظافتی یک شرکت خصوصی استخدام شد تا مخارج زندگی را تامین کند. چند سال از این ماجرا گذشت تا این که مادرم با مرد دیگری ازدواج کرد. حمیدآقا مرد مهربان و خوبی بود و سعی می کرد به من ...
نوعروس 14 ساله: شوهر کثیفم هر شب من را به دوستان قماربازش...!
به گزارش اینتیتر به نقل از خبرفوری، بعد از آن که از همسرم طلاق گرفتم با فردی ازدواج کردم که مدعی بود همسرش را به خاطر خیانت طلاق داده است. ولی او مردی رفیق باز و خوشگذران بود، دراین شرایط من هم به مواد مخدر آلوده شدم و زمانی به خودم آمدم که ... این ها بخشی از اظهارات زن 38 ساله ای است که که به اتهام دستبرد به یک فروشگاه لباس در مشهد دستگیر شده بود. این زن جوان که ...
چرا شوهرم را کشتم؟ خب معلوم است؛در یک لحظه جنون آمد سراغم/ چقدر می شود با یک معتاد زندگی کرد؟
ناگهان مردی نقاب دار با چاقو وارد خانه مان شد. او با تهدید از من خواست داخل اتاق بمانم و همسرم را با ضربات متعدد چاقو به قتل رساند. بعد از فرار مرد نقاب دار، بلافاصله با فریاد از همسایه ها کمک خواستم. گرچه زن 51 ساله در تحقیقات چنین ادعایی را مطرح کرد اما بررسی های تیم جنایی نشان می داد که کسی وارد خانه آنها نشده است. از طرفی همسایه ها مدعی بودند زوج میانسال که فقط یک سال از ازدواجشان می ...
بخاطر اعتراضم به رابطه شوهرم با زن غریبه مرا با کمربند زد و پاهایم را سوزاند...
کردم تا این گونه از زندگی با او ابراز نارضایتی کنم. خلاصه این اختلافات و لجبازی ها به جایی رسید که مجبور به طلاق شدم، فرزندانم را به او سپردم و خودم به تنهایی عازم مشهد شدم تا در این جا با آرامش زندگی کنم. خیلی زود در یک گلخانه بزرگ مشغول کار شدم که در زمینه تولید و تکثیر گل های آپارتمانی فعالیت می کرد و مدتی بعد پسر صاحبکارم از من خواستگاری کرد. من هم که از ازدواج قبلی شکست خورده بودم و ...
قتل داماد بدست برادر زنش | قتل داماد به خاطر عروس بود
. بنابراین دست داشتن تازه عروس در قتل برای پلیس بسیار محتمل و زن جوان بازداشت شد. وقتی تازه عروس تحت بازجویی قرار گرفت، گفت: من و پدرام تازه با هم ازدواج کرده بودیم. پدرام بسیار بدرفتار بود. او اصلاً با من درست رفتار نمی کرد. شب حادثه با خواهرم صحبت می کردم و از کارهایی که پدرام می کرد می گفتم. ما داشتیم درد دل می کردیم. ممکن است کارهایی که پدرام با من کرده به گوش برادرم رسیده و او دست به ...
اغتشاشگران به این شهید امنیت، 9ضربه چاقو زدند
. پوریا خودش می دانست که رفتنی است. در آن روزها برادرم خیلی صحبت می کرد و بهتر است بگویم وصیت می کرد. او درباره همسر و دخترانش می گفت. بیشتر نگران دختر بزرگش بود چون رفاقتی باهم داشتند و دغدغه هلما را هم داشت. با توجه به اینکه مادرمان 75 سالشان بود، نگران مادرم هم بود و حتی می گفت: به مامان نگویید من زخمی شدم. در 14 روز که پوریا در بیمارستان بود به مادرم گفتیم پوریا به کربلا رفته است و امکان صحبت ...
هوسبازی دختر 17 ساله بعد 3 ازدواج: هر وقت مرد تازه ای می بینم ...!
نمی آید. ابتدا این حرف ها را به خاطر سن کم مهسا جدی نمی گرفتم و تصورم این بود که او هنوز نمی تواند تصمیم درستی بگیرد. ولی مدتی بعد با درخواست مهسا از یکدیگر به صورت توافقی جدا شدیم . او با پسر دیگری ازدواج کرد اما با شوهرش اختلافات زیادی پیدا کرد و مدام با یکدیگر درگیر بودند تا این که کارشان به طلاق کشید. پس از این ماجرا، باز هم با دخالت اعضای خانواده ...
فاطمیون سر می دهند، اما سنگر نمی دهند
انداختم و با دلی پر از بغض گفتم تو رفتی و من با این همه مشکل تنها ماندم. وسایل را به خانه جدید بردیم و از برادرم خواستم مرا تنها بگذارد. گفتم شما خسته شده ای برو باقی کار ها را من انجام می دهم. برادرم که رفت به گوشه خانه رفتم و سرم را روی زمین گذاشتم، خوابم برد. در خواب محمد را دیدم. به خانه آمده بود. در زد و من در را برایش باز کردم. یک نامه دستش بود. گفتم این چیست؟ گفت ...
زن 21 ساله: یکسال صیغه شادمهر بودم
. صبح روز بعد با هم به محضر ثبت ازدواج رفتیم و به پیشنهاد او به عقد موقت یک ساله رضایت دادم تا بیشتر همدیگر را بشناسیم. بعد هم وقتی پدر و مادرش از آلمان بازگشتند مجلس عروسی برگزار کنیم و به طور دایمی مرا به عقد خودش درآورد. ابتدا همه چیز خوب بود ولی هنگامی که باردار شدم دیگر رفتارهای شادمهر هم تغییر کرد. او خانه اجاره ای را رها کرد و ما در مسافرخانه ساکن شدیم ولی بدبینی هایش مرا ...
جهت پیروزی اسلام سلاحم را بردارید
خداوند کشته می شوند را مرده مپندارید بلکه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند . خدایا، تا تو را دارم هیچ غمی ندارم و اگر لحظه ای مرا به خود واگذاری روسیاه بمانم. پروردگار من. آن کس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند پدر و مادرم به ...
استخاره ای که نوید شهادت دو دوست کنار هم شد
به کمیته امداد می رفت. فضایش با ما خیلی فرق داشت احترام خاصی به پدر و مادر قائل بود. اولین و آخرین بوسه مادر فاطمه ثبوتی مادر شهید تعریف می کند: کلاس دهم بود گفت می خواهم بروم جبهه، گفتم تو درست را بخوان بعد برو. گفت آن موقع میزاری بروم؟ گفتم آره بقیه چجوری میرن توهم برو. گفتش اخه 2 سال زیاده وایسم، برم بهتره. گفتم نه. گفتم من طاقت ندارد تو بری، میدونی من چند ساله قرص اعصاب ...
گریمور حرفه ای به دام برادران زورگیر افتاد
الحساب 200 هزار تومان به کارتم واریز کرد. وی ادامه داد: من به آدرس داده شده رفتم، اما خانه آن ها را پیدا نکردم، به همین دلیل با او تماس گرفتم و زن جوان هم گفت سر خیابان منتظر بمانم تا خودش دنبالم بیاید و مرا به خانه اش ببرد. دقایقی منتظر ماندم که دو مرد جوان نقابدار نزدیکم شدند و ناگهان به من حمله کردند. آن ها بدون پرسیدن هیچ سؤالی مرا زیر مشت و لگد گرفتند و به شدت کتک زدند، به طوری که کنار ...
تجاوزهای مکرر مردشیطان صفت به دختر نوجوانش/حکم اعدام صادر شد
مرداد سال 1400 مردی با مراجعه به پلیس از برادرش شکایت کرد و گفت: برادر 44 ساله ام سال هاست که در زمینه خرید و فروش مواد مخدر فعالیت می کند و چندین بار دستگیر شده و به زندان افتاده است. او یک بار در 30 سالگی ازدواج کرد اما دو سال بعد از همسرش جدا شد و پس از آن هم 3 بار دیگر ازدواج کرد اما به خاطر کارها و رفتارهایش نتوانست زندگی خوبی داشته باشد و همسرانش همگی طلاق گرفتند و حالا با داشتن ...
سفر مرد افغانستانی به ایران برای قتل مرد شیطان صفت
آن مرد با همان دختر ازدواج کرد و برادرم کینه او را به دل گرفت فکر کنم قتل برادرم کار آن مرد باشد. در حالی که تحقیقات برای دستگیری متهم ادامه داشت 6 روز پس از این جنایت، متهم فراری به پلیس رفت و خود را معرفی کرد. او در تحقیقات گفت: حدود یکسال قبل، زمانی که من برای کار به ایران آمده بودم، مقتول به خانه مان رفته و مادرم را در اتاقی زندانی و به همسرم تجاوز کرده بود. او آنها را تهدید می کند ...
وقتی روایت را جرعه جرعه سرمی کشی و طعم هرقصه زیر دندانت حس می شود
روزی که برف سختی باریده بود و من در آن سرمای استخوان سوز، روبه روی ترسهایم ایستاده بودم درحالی که حکم رشدم را گرفته بودم و اسمم برای رفتن به اجباری درآمده بود، اما در کسری از ثانیه با دیدن تابلوی ماهفروجک پرت شدم به روزهایی که با خیال مرجان خوش بودم. به واقع بی بابایی مرا عاصی و سرکش کرده بود؛ که علیه مادرم شکایت کردم و جلوی دختر همسایه داد زدم که باید خانه مرا تخلیه کنی. در یکی از همین ...
داستان تازه عروس میانسالی که شوهرش را در خواب کشت + عکس
. با همسرت چطور آشنا شدی؟ مقتول همسر دومم بود. از همسر اولم جدا شده بودم و با مادرم زندگی می کردم اما او ازدواج کرد و من با ناپدری ام سازگاری نداشتم. مدتی قبل با مقتول که همسایه خاله ام بود آشنا شدم. او وضع مالی خوبی داشت و فکر می کردم زندگی خوبی با او داشته باشم اما بعد از ازدواج فهمیدم که اشتباه کرده ام. البته خیلی تلاش کردم تا شوهرم را ترک بدهم اما او زیر بار نمی رفت و حتی ...
شوهر هوسبازم از شب اول عروسی من را به آغوش دوستانش فرستاد و...!
...، سالومه مرا برای برادرش خواستگاری کرد. انوش که از وضعیت مالی پدرم خبر داشت، منزلی در بهترین نقطه شهر اجاره کرد. من هم که از این ازدواج در پوست خودم نمی گنجیدم، سعی کردم زندگی عاشقانه ای را برایش فراهم کنم. خلاصه یک سال بعد از آغاز زندگی مشترکمان صاحب یک فرزند پسر شدم و تصور می کردم با تولد آراد، زندگی ما زیباتر خواهد شد. نمی دانم چه حادثه ای رخ داد که ...
قتل فجیع مرد66 ساله با 20 ضربه چاقو/ اعتراف زن جوان به قتل همسرش/ماجرا چه بود؟
داستانسرایی ماجرای قتل شوهرش را به گردن دزدان بیندازد اما پس از یک ماه وقتی در برابر مدارک پلیسی و تناقض گویی هایش گرفتار شد به ناچار لب به سخن باز کرد و دست به افشاگری زد. زن جوان 48 ساله به بازپرس شعبه 1 دادسرای امور جنایی تهران گفت: یک سال قبل از جنایت از طریق یکی از اقوام بستگانم با حمید که 65 ساله و مجرد بود آشنا شدم و بعد از مدتی با هم ازدواج کردیم و زندگی مشترکمان را شروع کردیم ...
قاتل: جنون داشتم
: سال 95 از شوهر اولم به خاطر خیانتی که به من کرد، جدا شدم و به خانه مادرم رفتم. مدتی با مادرم و ناپدری ام زندگی کردم، اما با آن ها کنار نیامدم و به خانه خاله پیرم رفتم و در آنجا با حمید که مرد پولداری بود، آشنا شدم و یک سال قبل با او ازدواج کردم. حمید معتاد به موادمخدر بود و هر وقت مواد مصرف می کرد اخلاقش بد می شد و مرا کتک می زد. از رفتار های او خسته شده بودم و در نهایت شب حادثه پس از درگیری وقتی ...
هفت سال برای شوهرم نقش بازی کردم تا آخرش مچم را گرفت!
اما اکنون بعد از هفت سال زندگی مشترک همه پنهان کاری هایم لو رفته و شاهین درحالی قصد دارد مرا طلاق بدهد که متوجه شده است پسری 26 ساله دارم و ... وارد منزل شدم صدای زنم را شنیدم که ... تنوع طلبی جنسی |عشق های مثلثی چیست؟ روش های پیشگیری از رابطه مثلثی یا سه نفره را بدانید آزار جنسی یک زن در ماشین | اجرای حکم اعدام همسرم عاشق دلباخته خواهرم شد!/ خواهرم ...
دوست پسرم در خانه خودمان به من تعرض کرد/مادرش گفت عروس خیابانی نمیخواهیم...
شد و دیگر کمتر می دیدم ولی ارتباط تلفنی ما همچنان ادامه داشت تا این که بالاخره مدت زمان سربازی او به پایان رسید. آن روز در خانه ما نیز کسی نبود و پدر و مادرم به شهرستان رفته بودند؛ به همین خاطر پیشنهاد زکریا را برای دیدار حضوری پذیرفتم اما آن گفت و گوهای عادی برای ازدواج، به وسوسه های شیطانی کشید و به رابطه جنسی منجر شد و اتفاقی رخ داد که آینده و زندگی مرا به نابودی کشاند. ...
بازداشت زن جوان به دلیل ضرب و شتم زن دیگر/ مچ شوهر خیانتکارم را گرفتم
؛ شماره به نام اختصاری در گوشی اش بود من هم کنجکاو شدم و خواستم گوشی را باز کنم، اما متوجه شدم همسرم رمز روی گوشی اش گذاشته است. از همان جا شک کردم. بعد یک روز وقتی داشت رمز گوشی اش را می زد آن را حفظ کردم و فهمیدم که به من خیانت می کند. *با همسرت درباره این موضوع حرف زدی؟ بله. اما زیر بار نرفت تا اینکه مچش را گرفتم. *چطور مچش را گرفتی؟ رفتم محل کار ...
حیف اسم مرد که روی شوهر من بگذارند/ غیرت و مردانگی همسرم از بین رفته است و...
اندک و ناچیز بود اما به دلیل آن که طعم بی پولی را چشیده بودم از پیشنهادش استقبال کردم. دو سال بعد از این ماجرا در حالی که تحصیلاتم به پایان رسیده بود، سالومه مرا برای برادرش خواستگاری کرد. انوش که از وضعیت مالی پدرم خبر داشت، منزلی در بهترین نقطه شهر اجاره کرد و همه اسباب و اثاثیه ام را یک جا خرید تا پدرم مجبور به تهیه جهیزیه نشود. من هم که از این ازدواج در پوست خودم نمی گنجیدم، سعی کردم ...
آزار و اذیت های جنون آمیز | از همسرم در مسافرت عکس و فیلم مستهجن میفرستاد
کرد با لهجه غلیظ افغانستانی به قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گفت: چند ماه بعد از جدایی از همسر سابقم که از بستگانم بود به عقد موقت محمد – م (مقتول) درآمدم و از 20 روز قبل نیز مرا به طور دائم عقد کرد در حالی که همسر اولش نیز از او طلاق نگرفته است به همین دلیل اختلافات بین محمد و شوهر سابقم شدت گرفت تا جایی که وقتی برادرم (یاسر) از او خواست تا به قلعه وکیل آباد (محل سکونت یاسر) بیاید من ...
عامل قتل رئیس بانک اعتراف کرد
کامپیوتر هستم و چند سال قبل در ترکیه درس خواندم و وکیل شدم. من یک نابغه هستم اما شوهرم اجازه نداد که به درسم ادامه دهم. از پدری روس و مادری ایرانی به دنیا آمده ام و در حال حاضر ساکن ازمیر ترکیه هستم. بعد از جدایی از همسر اولم با مردی دیگر آشنا شدم و ازدواج کردم و دو پسر 7 و 12 ساله دارم که الان نگرانشان هستم چرا که بعد از دستگیری من در بهزیستی هستند. من هیچ مشکل مالی ای ندارم و ...
پدر شروری که به دخترش تجاوز می کرد، اعدام می شود
بکنم تا اینکه تصمیم گرفتم موضوع را به پلیس بگویم. اظهارات دختر نگونبخت در ادامه دختر نوجوان وقتی در برابر مأموران قرار گرفت، گفت: 10ساله بودم که مادرم جدا شد و رفت اما من را با خودش نبرد و پیش پدرم ماندم. از همان موقع پدرم من را مورد آزار قرار می داد چهار سال از ترسم به کسی حرفی نزدم. یازده ساله بودم که پدرم برای چهارمین بار ازدواج کرد و من اولین بار موضوع را به نامادری ام ...