شلیک تکفیر بر پیکر وحدت
سایر منابع:
سایر خبرها
شهادت به جرم بسیجی بودن
باش . حسابی اهل شوخی و خنده بود، با همه خستگی هایی که داشت و از سر کار به خانه می آمد بازی کردن با بچه ها برایش در اولویت بود، عاشق ایران بود و چند سالی می شد که وارد بسیج شده بود و خدمت می کرد. مرزبان بود و یک هفته در میان به مرز می رفت برای مراقبت و نگهبانی، خیلی حرف از شهادت می زد، خیلی شهادت را دوست داشت، روز جمعه بود. همسر و بچه هایش را خانه پدر همسرش گذاشت و گفت: به نماز جمعه می روم ...
خاطرات حجت الاسلام والمسلمین نصرت الله هاتفی از آیت الله صلواتی
... من حتی سید مهدی هاشمی را هم یکی دو سه بار اینجا دیدم و گودرزی را نیز من اینجا در مسجدمان دیده بودم. بعد از انقلاب وقتی این ها تصمیم به ترور گرفتند، یکی از بچه ها به ما اطلاع داد و من صبح آن روز با پدرم رفتیم قم به محضر امام. ایشان آن زمان در قم بودند. آنجا من یک ساعت در رابطه با این مسائل صحبت کردم و ایشان(حضرت امام) دست های شان را روی زانو گذاشته و فقط گوش می دادند. بعد گفتند: شما؟ گفتم من ...
مدیرکل بنیاد شهید: به پرورش نویسندگان توانا در حوزه ایثار و شهادت نیاز داریم
...، گفت: بهترین راهی که می تواند جوانان و آیندگان را در جریان رشادت های شهدا و رزمندگان قرار بدهد، استفاده از زبان هنر است. دادفر تاکید کرد: امروز به دلیل هجمه های سنگین نظام سلطه برای ضربه زدن به اسلام و انقلاب ذهن دانش آموزان و دانشجویان به سمت و سویی برده شده که نیاز به احیای فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه احساس می شود. وی با اشاره به رسالت خطیر اهل قلم در تبیین رخدادهای ...
طوفان در لانه مورچه روشنفکران
سفت و سختی تبدیل می شود که حتی به صاحبان اولیه خودش هم رحم نمی کند. * ولو اینکه حرف جنایتکارانه ای است، صادقانه تر است. اینکه می گویند همین بچه های کوچک را باید بکشیم؛ چراکه وقتی بزرگ شدند قرار است عضو حماس شوند؛ به نظرم اینها با همه جانی بودن شان درست دارند می فهمند که مساله اینجا مساله گروگان گرفتن یک شهر یا منطقه توسط یک گروه چندده هزار نفری نیست، مساله این است که آن گروه چند ده هزار ...
مردانه برای ارزش ها ایستادگی کرد و شهید شد
خانه نشسته بود و با گریه می گفت: خوش به حالش، نیروی من بود. او شهید شد و من ماندم. خدا او را خواست و برد هادی چند مرتبه در طی مأموریت ها جانباز شده بود. ترس نداشت و در وسط میدان بود. در درگیری و بحث کم آبی اهواز به میان مردم می رفت و با آن ها صحبت می کرد و سعی در حفظ امنیت مردم داشت. وقتی فیلم های اقداماتش را می بینم از ته دل به داشتن چنین برادری افتخار می کنم. برادری که همه ...
از رفتن فرزندم به جبهه تا بهبودی کامل از مجروحیت مخالفت کردم/ابوالقاسم مقید به اقامه نماز اول وقت بود
امام باید بروم و رفت و سرانجام بیست و هفتم بهمن ماه سال 1364، در هورالعظیم بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و در بهشت زهرای شهر تهران تشییع و به خاک سپرده شد. با فرزندم وداع کردم وی با اشاره به خاطرات شنیدن خبر شهادت فرزندش می گوید: ساعت 12 شب زنگ خانه به صدا درآمد فرزندانم رفتند در را باز کردند یک ساعتی طول کشید. بعد یک ساعت دیدم فرزندانم مشوش و نگران هستند گفتم چه اتفاقی ...
ماجرای رفاقتی که به شهادت ختم شد / سیدرحمان و محمدرضا با هم عقد اخوت بسته بودند
جبهه رفت و بعد از آن 40 روز یک بار مرخصی می گرفت، یک روز پستچی از کربلای 5 برایمان نامه آورده بود و بعدش خبر شهادتش را بنیاد شهید آورد. وقتی به سردخانه رفتم و او را دیدم پنج روز بود که او را آورده بودند، اهل محله جرئت نمی کردند به من بگویند، وقتی جسدش را دیدم از هوش رفتم، من را آورده بودند، اما جسد را نیاورده بودند، وقتی به هوش آمدم دیدم سرم تو دستم است و تا چهلمش این خانه لبالب آدم بود. ...
طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی مظلومانه به شهادت رسیدند
حد مرگ توسط کفار مورد ضرب و شتم قرار گرفتند اما از مسیر تبلیغ دین خدا برنداشتند و در پاسخ مردم در مورد مزد رسالت دین خدا می گفتند که مزد من این است که علی (ع)، فاطمه (س) و حسن (ع) و حسین(ع) را دوست بدارید. دبیر جامعه مبلغین تهران با بیان اینکه بین مودت و محبت اهل بیت (ع) تفاوت وجود دارد، افزود: محبت به معنی دوست داشتن اهل بیت(ع) است و تمام ماهی های دریاها و پرندگان آسمان ها هم اهل بیت ...
تمام اجناس خانه مان ایرانی باشد
مسافرت کرد. او سرانجام عصر روز بیستم خردادماه سال 1395 درحالی که بیست وسومین بهار زندگی اش را می گذراند، در روستای هویز در حومه جنوبی شهر حلب سوریه با موشک تاو آمریکایی به شهادت رسید. پیکر مطهرش پس از وداع و تشییع باشکوه در دانشگاه امام حسین به زادگاهش، سمنان آورده و پس از تشییع روی دست های مردم شهیدپرور شهرستان سمنان در صحن حرم مطهر امامزاده علی اشرف به خاک سپرده شد. کتاب لبخندی به رنگ شهادت ...
مادری که برای آزادی کشورش از کودکانش گذشت
عزای مرا صرف امور خیریه کنید چرا که می دانم مردم نیازمند، بسیارند. برای من در مسجد بزرگ العمری نماز بخوانید. همچنین وصیت می کنم که در صورت امکان، مدفنم در کنار قبور شهدا و صالحین باشد. قبرم را هم سطح زمین قرار دهید و بلندش نکنید. از شما می خواهم که برایم دعا کنید که خداوند این کارم را خالصاً برای خودش قرار دهد. از هر رزمنده ای که پا به این سرزمین بگذارد نیز تشکر می کنم. به خاطر خدا ...
خبر خوب| خانه خدا شب ها گرمخانه می شود!
خانمان این درست که مساجدمحل عبادت است و حرمت بالایی دارد اما از طرفی نباید از اثرگذاری مساجد در امور فرهنگی و اجتماعی غافل شد و درهای مساجد را به روی مردم بست. اتفاقی که متاسفانه در بسیاری از مساجد دیده می شود و فعالیت های فرهنگی مساجد بسیار کمرنگ تر از گذشته شده است. حالا تصور کنید در چنین شرایطی، مسجدی دست به کاری ارزشمند زده تا خانه خدا پناهی شود برای بی پناهانی که در این ایام سرد سال شب ...
آفتاب وجود امام خمینی در لبنان بر پیشانی سیدحسن نصرالله نشست
سلام الله علی ها داده شد. فرزندانم زینب دانشجوی داروسازی و پسرم احمد جوان با مسئولیت و دانشجوی مدیریت و حسابداری شد، اما پسرم جعفر از حجم دلتنگی و نبودن پدرش به سمت خانه عمویش فرار کرد. گویا پدرش را در آنجا می دید. هر شب برای پسرم داستان های پیامبران را می گفتم که چقدر سختی کشیدند و در راه رساندن دین خدا برای هدایت مردم چقدر آزار دیدند. با این داستان ها پسر کوچکم خوابش می برد. پسرم جعفر به گروه ...
برای اعزام به سوریه به حاج قاسم متوسل شد| شهید اخراجی از سوریه که بود؟
. وقتی صحبت از رفتن به سوریه شد من و فرزندانم نمی خواستیم او را از دست بدهیم. به همسرم می گفتم شما طلبه هستید و مجاهدت دینی می کنید و همیشه روایتی از پیامبر(ص) می آوردم که قلم علما افضل و برتر از خون شهداست، اما او می خندید و می گفت ببینیم چه می شود. بار اول که اعزام شد همه اعضای خانواده شوکه شده بودیم و برای ما غیرقابل باور بود که چطور توانست غیررسمی اعزام شود. در بازگشت از سفر خودش گفت با نظر ...
سید شهیدانِ روز دانش آموز
انگیزِ پدر معظم و معزز شهید نیز خواهیم گفت. یک مبارزِ تمام عیارِ ضدطاغوت سید مهدی سید فاطمی فرزند چهارم خانواده بود. از بچگی مظلوم و بسیار مهربان بود و به همه کمک می کرد. جوانان خوش سیما و خوش پوش و خوش صدای محل بود. هنوز هم که هنوز است صدای ضبط شده اش که قرآن می خواند، نزد خانواده موجود است. خانه شان در نازی آباد تهران بود و در مدرسه عدل نازی آباد که بعد از شهادتش به نام خودش ...
درخواست می کنم که نگذارند امام تنها بماند
. روی صورت بهنام محمدی، جای دست سنگین مامور عراقی مانده بود. وقتی که برگشت دستش روی سرخی صورتش بود و حرف نمیزد فقط به بچه ها اشاره نمود که عراقی ها کجایند و بچه ها راه می افتادند. در واقع این نوجوان 13- 12 ساله از 31 شهریور ماه تا 28 مهر 59 در تمام روزهای مقاومت در خرمشهر ماند. یکی از بچه ها درباره ی شجاعت بهنام محمدی در تعویض پرچم ها این طور گفت:بهنام محمدی در یک روز، بالای یکی از ساختمان ...
رئیس دفتر رهبری: از برکت این نظام بود که اتوبان ساخته شد، چه کسی قبل از انقلاب اتوبان دیده بود؟
توان شناخت چراکه فقر خود را اعلام نمی کند اما مسکین آن کسی که نیازمندی آن شدید تر بوده و خانه نشین شده است و حضرت آقا در حکم آقای فتاح و دهقان تاکید به تامین نیاز نیازمندیها داشته و به موضوع تکیه بر جوانان تاکید کرده اند. وی با اشاره به حمایت از مردم غزه تاکید کرد: مردم مظلوم غزه اهل سنت هستند و ما از انها حمایت می کنیم چراکه برای ما سنت و شیعه تفاوت ندارد. اسراییلی ها روی هیتلر را ...
مازندران نباید میدان تاخت وتاز نابه سامانی های فرهنگی باشد
به گزارش بلاغ ، آیت الله محمدباقر محمدی لائینی ظهر امروز در مراسم روز ملی مازندران و سالروز تأسیس حکومت علویان طبرستان که در روستای صالحان کجور برگزار شد، اظهار کرد: خدا را شاکریم که ما را مسلمان و محب به اهل بیت (ع) قرار داده است که اینها بهترین نعمت خدا هستند از جمله اینکه قرآن و اهل بیت (ع) جان و روح ما هستند. وی افزود: از اینکه ما چنین انقلاب باشکوهی به وجود آوردیم نشان از عنایت ...
همسر جواد نکونام این مربی پر حاشیه کیست؟ | خانواده جواد نکونام در این عکس بشناسید
عکس وی از پاییش در تمرینات نشان دهنده شدت حادثه بعد از سالها می باشد. ماجرای این سوختگی رو خودش اینطور تعریف می کند: من و مهدی برادر بزرگترتم مشغول بازی فوتبال تو خونه بودیم در یک لحظه توپ با چراغ نفتی برخورد کرد و چراغ روی من برگشت و آتیش گرفتم، هفت ماهی در بیمارستان بستری بودم و پزشکان به کلی فطع امید کرده بودند اما شکر خدا بخیر گذشت. از معروف ترین ویلاهای او می توان به ویلای مرزن آباد مازندران اشاره کرد که بیشتر تعطیلات خود را آنجا می گذراند، علاقه اش به ماشین و پورشه قابل کتمان نیستبیشتر خودروهای او سفارشی از کارخانه ساخته می شود ...
نماینده ولی فقیه در مازندران: عزت ایران اسلامی دفاع از مردم مظلوم غزه است
به گزارش ایرنا ، آیت الله محمدباقر محمدی لائینی روز یکشنبه در همایش روز ملی مازندران در روستای صالحان بخش کجور نوشهر افزود : امروز ما مردم مظلوم غزه را حمایت می کنیم و در دنیا همه مستکبران عالم پشت سر صهیونیست ها صف کشیدند و ما در کنار مظلومان عالم هستیم و این کم نعمتی نیست. وی اظهارداشت : مردم ایران به عشق مردم غزه راهپیمایی کردند و امروز برای پیروزی آنها صلوات می فرستند و این اصل را ...
گرامیداشت سالگرد شهادت حجت الاسلام والمسلمین سجاد شهرکی در زاهدان
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای مرکز سیستان و بلوچستان، حجت الاسلام سجاد شهرکی متولد دهه شصت است که امام جماعت مسجد مولای متقیان زاهدان بود که در 12 آبان 1401 توسط افراد مسلح ترور و به شهادت رسید. دانلود فیلم اصلی
آخرین نگاه
شجاعی بود. از همان کودکی همیشه با شجاعت حرف هایش را می گفت. تحصیلات ابتدائی را در محله سرچشمه به پایان رساند. قبل از انقلاب وقتی مردم تظاهرات می کردند. علی اکبر اعلامیه های امام خمینی(ره) را پخش می کرد. بعدها به محله سی متری جی نقل مکان کردیم و خانه ای خریدیم که چند در بیشتر با مسجد قمر بنی هاشم (ع) فاصله نداشت. علی اکبر در جلسات شبانه ای که در مسجد برگزار می شد شرکت می کرد. برادر کوچکش هم علی اصغر ...
گریه هایم را نگه می داشتم برای خلوت و سحر
مجلس شرکت کند. وظیفه شرعی شماست که او را از مجلس اخراج کنید. اگر پیکر من به قم آمد و برای شما مقدور بود مرا به مسجد المهدی (ستاد مقاومت) ببرید. زیرا من به این مسجد خیلی علاقه دارم که پیکر من یکبار دیگر این خانه خدا را ببیند. مادر از پروردگار بخواه که به شما استقامت و صبر عنایت فرماید تا بتوانی خودت پیکرم را دفن نمایی و به دست خود امانت الهی را به صاحب اصلی برگردانی و بگویی که خدایا ...
احسان با شهادتش گوی سعادت را از من ربود
خانه شهید هم داخلش بودیم. خانمش، مادرش و خواهرش داخل ماشین بودند. هر کاری کردیم ماشین راه نیفتاد. رفتم پایین کاپوت ماشین را بالا زدم در دلم گفتم احسان جان نگاه کن همه خانواده ات داخل این ماشین هستند. کاری کن ماشین امشب به مقصد برسد. خدا می داند به راننده گفتم یک استارت بزن! گفت این ماشین روشن نمی شود. گفتم شما استارت بزن. شاید کار خدا شد، رفتیم. با اولین استارت ماشین روشن شد. شهدا زنده هستند ...
امروز باید شهید شویم تا فردا زنده بمانیم
و پایان کار ما را شهادت قرار داد. خدایا، بارالها، پروردگارا، معبودا، معشوقا و مولا مولایم من ناتوان که تحمل درد از دست دادن پاهایم را ندارم خدایا مرا ببخش از گناهان من درگذر، کریمی تو و خدایا بهشت را می بینم چه غوغایی، حسین به پیشواز یارانش آمد. چه صحنه ای و فرشتگان ندا دادند، همرزمان ابراهیم، همراهان موسی، همدستان عیسی، هم کیشان محمد(ص)، همسنگران حسین(ع)، همگامان خمینی از سنگر کربلا آمده اند چه ش ...
دوستش پرسید می خواهی چه کاره شوی؟ گفت می خواهم شهید شوم!
داشت و از کودکی اهل مسجد و پایگاه بسیج بود. سوابق جبهه بابا و جو مذهبی که خانه مان داشت، باعث شد برادرم روحیات خاصی پیدا کند. بعد از شهادتش متوجه شدیم چند بچه بی سرپرست را حمایت می کرد. روح الله در کار خیر پیشقدم بود. وقتی وارد سپاه شد از نظر اعتقادی کامل شد. دوستانش که شهید شدند آقا روح الله بیشتر رنگ و بوی شهادت گرفت. بعد از شهادت قاسم قریب که اهل گرگان بود، روح الله را شهید می دیدیم. چهره اش کلاً ...
واکنش مخاطبان فضای مجازی به سیاه نمایی های عبدالحمید
به گزارش همشهری آنلاین ، مخاطبان شبکه مجازی ایکس به صحبت های مولوی عبدالحمید که گفت شعار دفاع از فلسطین با عمل فاصله دارد، واکنش نشان دادند. سیّدعطاءالله مهاجرانی @MohajeraniSayed جناب شیخ الاسلام! احسنت بر شما که دلسوز حماس و فلسطین و دشمن اسرائیل هستید و منتقد سید حسن نصرالله! حزب الله لبنان تا به حال بیش از پنجاه شهید در مواجهه با ارتش ...
وداع متفاوت همسر یک جانباز 70 درصد در کرمان/ماجرای چفیه کربلایی که فرش مزار شهید شد
خون شهدا، بهترین جا و نقطه بهشتت را به او هدیه بده؛ شهید مرا به بهترین درجات در ِآخرت برسان، مرا که آرزو داشتم دنیا و آخرت با او باشم مورد شفاعت شان قرار بده جانباز علیرضا یزدان پناه عاشق امام حسین و کربلا بود؛ قبل از اربعین امسال وقتی متوجه شد دوست من(همان که دیدار آن سال حاج قاسم با این جانباز حضور داشته) راهی کربلا است، درخواست کرده بود تحفه ای از کربلا برایش به یادگار بیاورد. ...
پدر شهیدی که پای پسرش را بوسید + فیلم
به سوریه بروم؛ در خواب دیده ام که حضرت زینب (س) می فرمایند برگرد به سوریه چون من ناراحتی قلبی داشتم پسرم به من نگفته بود. حسینی تشریح کرد: بعد از آخرین باری که محمد به سوریه رفت؛ هر جمعه منتظر برگشت محمد بودم تا یک روز جمعه همه اقوام در خانه ما جمع شدند؛ گفتند که محمد شهید شده است. در آن لحظه خدا را شکر کردم. گفتم هرچه مصلحت خداوند باشد و امیدوارم مقبول حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س ...
آن قدر دنبال هادی رفت که از داوود چیزی باقی نماند!
...... تمام این ها را گفتم که به نکته ای برسم؛ عملیات مرصاد در ایام مسلمیه بود. روضه حضرت مسلم در همین ایام مسلمیه دست آقا غلام و باقی بچه ها را گرفت تا به گردان حضرت مسلم برویم. حضور ما در گردان مسلم چه چیزی کم داشت؟ امضای خود حضرت مسلم را که به نظر من، خود آقا، شهادت را برای غلام رجبی امضا کرد. هر زمان به یاد شهید غلام رجبی می افتم، جملاتی از او در ذهنم نقش می بندد. او همیشه به من می گفت هر وقت ...
دیدار رییس سازمان جهاددانشگاهی آذربایجان شرقی با خانواده شهید فصیح کجاآبادی
به ما می گفت در خوابگاه می مانم. وی با بیان این که پسرم در جبهه های جنگ نیز حضور یافته بود، گفت: ما می گفتیم درست را بخوان، تمام کن، بعد می روی جبهه ولی او می گفت که برای درس خواندن فرصت هست، نمی توانیم منتظر بمانیم تا دشمن از دیوار خانه ما بالا برود، چهار ماه رفت جبهه و برگشت و در کارگاه فنی مشغول شد و با وجود اینکه برنامه داشت دوباره به جبهه برگردد، شهادت هم در همان دانشگاه نصیبش شد ...