سایر خبرها
معمای رابطه پسر پولدار و زن جوان
زن جوان گفت: پدرم کارگر ساده ای است که به زحمت هزینه ها و مخارج زندگی ما را تامین می کرد. من هم که در سال آخر دبیرستان تحصیل می کردم در حالی با جوانی معتاد ازدواج کردم که فقط 17سال داشتم. بعد از گذشت 5سال از زندگی مشترک، صاحب یک فرزند شدم اما هیچ گاه نتوانستم با رفتارهای خشونت آمیز او کنار بیایم به همین دلیل هم از شوهرم طلاق گرفتم و به خانه پدرم بازگشتم. با آن که سرپرستی پسرم را به ...
زن 42 ساله: پسرم به رابطه ام با مرد مکانیکی حساس شده
زن 42 ساله گفت: وقتی سال سوم دبیرستان بودم ازدواج کردم اما هنوز در دوران نامزدی بودیم که متوجه شدم همسرم به صورت تفننی شیره و تریاک مصرف می کند. شوهرم در یک کارخانه کار می کرد. با آن که روزهای آرامی را می گذراندیم اما یک روز حادثه وحشتناکی رخ داد و به خاطر انفجار کپسول اکسیژن، همسرم در کارخانه دچار سوختگی های شدیدی شد. چندماه در بیمارستان بستری بود اما بعد از این ماجرا دیگر از کار افتاده شد و ...
مردی که بعد از سه ازدواج، در آرزوی زن اولش است
نمی دانم چرا هیچ وقت قدر مهربانی ها و از خودگذشتگی های همسر اولم را ندانستم و به خاطر غرورهای دروغین تا حدی پیش رفتم که به ناچار از من طلاق گرفت. بعد از این ماجرا دو بار دیگر هم ازدواج کردم و آن ها را هم طلاق دادم اما اکنون برای بازگشت اولین همسرم [...]
شاید باورش سخت باشد اما قبول دارم که خیلی بی وجدانم / شوهرم که بستری بود، چند شب تا صبح با دوست پسرم ...
...> من عاشق او شده بودم و به خاطر این عشق از شهر خودم راهی تهران شدم همسر بیمارم را فریب دادم و مثل یک همسر چندین روز در کنار ندیم بودم و او مرا درست مثل یک وسیله مصرفی دور انداخته بود. سرخورده و شرمنده به شهرم بازگشتم و درست زمانی که تصمیم گرفتم گذشته را جبران کنم و با پنهان کردن خیانتم به زندگی با همسرم ادامه دهم او نیز بر اثر بیماری درگذشت. فکرش را بکنید در آخرین روزهای زندگی همسرم به ...
لعنت به آن پیامک ناشناس که زندگیم را نابود کرد/همسرم با خانم منشی روی تخت من بود که ...
اما او رد تماس داد. این ماجرا به معمای عجیبی برایم تبدیل شد و با آن که از نظر روحی به هم ریخته بودم ولی چیزی به مادرم نگفتم. باز هم طاقت نیاوردم و به همسرم پیام دادم که رسیدی! بلافاصله پاسخ داد تازه رسیده ام و فردا به دنبالت می آیم، حالا حس عجیبی داشتم و سوءظن به جانم افتاده بود. روز بعد وقتی برای استحمام رفت پیام هایش را بررسی کردم و متوجه شدم با زنی ارتباط دارد؛ گریه کنان خانه را ترک ...
خیانت کردم چون خیانت شوهرم را دیدم....
وجودم را فرا گرفت و به دختری تبدیل شدم که شیطنت زیادی داشتم و هر کاری را که دلم می خواست انجام می دادم. پدر و مادرم که اوضاع را این گونه دیدند به شدت ترسیدند که من با این شیطنت ها شاید به دنبال یافتن دوست پسر باشم و با آبروی خانوادگی ام بازی کنم این بود که مرا در همان 15 سالگی پای سفره عقد نشاندند و با یکی از بستگان دور مادرم ازدواج کردم. باقر 13 سال از من بزرگ تر بود ولی قلب ...
نادانسته پای دوستم را به زندگیم باز کردم/ شوهر هوسرانم با دوستم رابطه نامشروع پیدا کرد و...!
زند تا از زندگی او بیرون بروم. همسرم در حالی مدعی است که سوزان از دختر من به خوبی مراقبت می کند که من در این شهر غریب هستم و خانواده ام در شمال کشور زندگی می کنند. این بار وقتی همسرم مرا به شدت کتک زد دیگر طاقت نیاوردم و دست به دامان قانون شدم اگرچه می دانم خودم در انتخاب دوست بعد از ازدواج اشتباه کرده ام و باید در همان روزهای آغازین معاشرت که او را بدون حجاب نزد همسرم مشاهده کردم به این ارتباط پایان می دادم اما ... با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ عباس نادی (رئیس کلانتری قاسم آباد مشهد) رسیدگی تخصصی و کارشناسی به این پرونده در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد. ...
عروس 35 ساله 35 روز پس از ازدواج خودکشی کرد
صدای درگیری او با فردی در خانه اش شده اند. از سوی دیگر مأموران دریافتند زن فوت شده با همسرش اختلاف داشته است و به همین دو دلیل، مأموران در نخستین گام شوهر او را به عنوان مظنون بازداشت کردند. او گفت: مدتی قبل همسرم اولم را به خاطر اختلافاتی که داشتم، طلاق دادم و 35 روز قبل هم با رؤیا ازدواج کردم. صبح امروز مثل همیشه به محل کارم رفتم، اما چند ساعت قبل تلفنی با همسرم به خاطر موضوعی مشاجره داشتم ...
تاوان دوست دختر خائن یک مرد برای زن باوفایش / او با دوست شوهرم روی هم ریخت!
متاسفانه پسرم در زندگی، مسیر اعتیاد پدرش را پیش گرفت و اکنون نه تنها اموال منزلم را برای تامین هزینه های اعتیادش فروخته ، بلکه مرا هم که با پسری کوچک تر از خودم ازدواج کرده ام، از خانه بیرون انداخته است و من در حالی با مشکلات وحشتناک دست به گریبانم که سوءظن های همسرم نیز [...]
قتل دردناک پسر 4 ساله بعد از آزار دوست پسر مادرش
ماموران گفت: من با سامان در تلگرام آشنا شدم و با هم قرار گذاشتیم و از اصفهان به تهران آمدیم. من در تهران در خانه سامان زندگی می کردم و شوهرم هم خبر نداشت. در این مدت سامان بارها من و پسرم را کتک زد و او را مورد آزار و اذیت قرار داد. بار آخر که پسرم را زد بچه بیهوش شد. با توجه به اینکه بچه من بیماری داشت دیگر به هوش نیامد. وقتی سامان تحت بازجویی قرار گرفت اتهام را رد کرد و گفت: چندین سال قبل ...
رابطه نامشروع زن جوان با مرد غریبه به قتل پسرش انجامید
فرزندش بوده و در توضیح بیشتر گفت: بعد از طلاق همسرم در تهران مجردی زندگی می کردم تا اینکه در تلگرام با سمیرا که ساکن شهرستان بود، آشنا شدم. او مدعی بود مطلقه است و با مادر و فرزندش زندگی می کند به همین خاطر از او خواستم تا تنها به تهران بیاید و با هم ازدواج کنیم. اما او گفت نمی تواند از پسرش جدا شود به همین خاطر قبول کردم که فرزندش را هم بیاورد. بعد از توافق های اولیه خودم به شهرستان رفتم و ...
مرد جوان: همسرم با یکی از آشنایان رابطه نامشروع دارد/ کاملاً اتفاقی متوجه شدم
دیدم به سمت بهروز کشیده شدم. متهم در ادامه خاطرنشان کرد: من از ابتدای ازدواجم کار کردم و شوهرم پول های من و خودش را جمع کرد و بعد هم به نام خودش خانه و ماشین خرید. فقط به صورت قولنامه ای سه دانگ خانه را به نام من کرد و برای اینکه همین سه دانگ خانه هم سهم من نباشد از من شکایت کرده است تا به من مهریه ندهد چرا که من درخواست طلاق داده بودم. پس از آن شاکی پرونده اظهارات ...
شوهرم با ترفندهای مختلف زنان و دختران را فریب میداد/ یک روز که به خانه برگشتم شوهرهوسبازم با دخترها ...
... در دام رحمت رحمت جوانی چرب زبان و خوش چهره بود به همین دلیل هم مرا چنان فریب داد که خودم هم نفهمیدم چگونه در دام او افتادم. خلاصه رحمت به من قول داد که اگر از کرامت طلاق بگیرم، با من ازدواج می کند و پسرم را هم به فرزندی می پذیرد! من هم که از اعتیاد و رفتارهای غرورآمیز شوهرم خسته شده بودم، بلافاصله پیشنهادش را پذیرفتم و با وجود مخالفت های خانواده و اطرافیانم ...
پاسخ به پرسش هایی پیرامون عدّه وفات
زن صیغه عقد را جاری کند، ولی اگر زن بخواهد با شخص سومی ازدواج کند، باید عدّه وطی به شبهه تمام شود. سؤال 1026. حدود 15 سال پیش از شوهر اوّلم طلاق گرفتم، و پس از حدود یک سال با مرد دیگری مجدّداً ازدواج کردم. پنج ماه پس از ازدواج دوم، شوهر سابقم فوت نمود. اکنون بعد از گذشت حدود 14 سال متوجّه شدم که طلاق اوّلم باطل بوده، و به همین دلیل از شوهر دوّمم جدا شدم. آیا بنده که یائسه نیز می باشم ...
راز قتل وحشتناک پارسا کوچولو چه بود ؟ / مادر بی رحم و دوست پسرش عامل قتل پسرک بی دفاع بودند ؟ + جزئیات
متوجه شدم پسرم کشته شده است .من هنوز همسرم را طلاق نداده بودم که او با مرد غریبه رابطه پنهانی برقرار کرد .به همین خاطر از آنها شکایت دارم. وقتی عماد روبه روی قضات ایستاد گفت :بعد از اینکه در فضای تلگرام با پوپک آشنا شدم او را صیغه کردم .من نمی دانستم او متاهل است. اوگفته بود از شوهرش جدا شده.در مدت دو ماهی که او و پسرش به خانه ام آمده بودند ما مدام با هم به گردش می رفتیم و هیچ رابطه ای با ...
از کسانی که زندگی من و فرزندم را نابود کردند نمی گذرم/ زنم بهم خیانت کرد داغونم و..
خودرو تصادف کرد و من هر بار خسارت آن را می پرداختم ولی همسرم هیچ گاه برای خرید لوازم منزل یا فروش لوازم قدیمی از من اجازه نمی گرفت تا این که حدود چهار سال قبل یک گوشی هوشمند خرید و با ورود به شبکه های اجتماعی روزگار مرا سیاه کرد از آن روز به بعد با حجاب و آرایش نامناسب پشت فرمان می نشست و برای تغییر دکوراسیون منزل پول های زیادی را هزینه می کرد. دیگر به رفتارهایش مشکوک شده بودم تا این ...
هواپیما هدف پدافند دشمن قرار گرفت، سقوط کرد و پدرم به شهادت رسید +عکس
کردم اما عکس آن را دارم. وقتی پدرم مفقود شد مادرم زیاد به من هدیه می داد و می گفت از طرف پدرت است و من باور می کردم اما بزرگ تر که شدم فهمیدم آنها را خودش می خریده است. به گفته دختر شهید خلبان کیان آرا، پدر و مادرش با هم فامیل بودند و با عشق و علاقه با هم ازدواج کردند و این زندگی فقط 3 سال و نیم به طول کشید. پانته آ ادامه داد: خلبان های هواپیماهای جنگی باید از نظر حواس های ...
سرِ خاک شهدای گمنام بروید
. 5- رضایت من در ازدواج مجدد عیالم صدیقه منصفی می باشد. 6- بعد از ازدواج نیز موارد یک و دو و سه به قوت خود باقی بماند. 7- مراسم مختصری برگزار شود، بهتر است؛ از من تعریفی نکنید و قبل از آمدن به سر خاک من، سر خاک شهدای گمنام بروید و مرا تا آن جا که ممکن است در جبهه اگر پدر و مادرم و عیالم راضی باشند که در جبهه دفن شوم و هرجا را که آن ها تصمیم گرفتند، محل دفنم باشد. ...
2 قاتل قصاص شدند 2 قاتل مهلت گرفتند
جلفا نزدیکی پل سیدخندان رسیدند، اعلام کردند مادر و دختر فوت کرده اند. پرونده مرگ مادر و دختر با فرضیه گاز گرفتگی بسته شد تا اینکه دو سال بعد چنگیز به اداره پلیس رفت و به قتل همسر و دخترش اعتراف کرد. وی گفت: من در یکی از مجتمع های فروش تلفن همراه مغازه دارم و همسرم هم حسابدار آنجا بود که با هم آشنا شدیم و بعد هم ازدواج کردیم. او به من مشکوک بود و همیشه مرا زیر نظر داشت و همین موضوع باعث اختلاف ما شد ...
تجاوز آن نامرد زندگیم را نابود کرده است/ آشنا بود اما شبانه آمد سراغم و....
با بی اعتنایی مادر و پدرم با پسری به نام مسعود ازدواج کردم و 6 ماه نگذشته بود طلاق گرفتم. تنها مانده بودم و برای اینکه زندگی ام را سرو سامان بدهم تصمیم گرفتم صیغه مردان بشوم. این کار را کردم و خیلی زود با حدود بیش از 100 مرد صیغه شدم و پول خوبی می گرفتم. تا اینکه آخرین شوهر صیغه ای ام یک بازاری بود و من وقتی مدت صیغه ام تمام شد همانجا تصمیم گرفتم از خانه اش طلا سرقت کنم. و همین باعث بازداشت من شد. تصور نمی کردم این مرد شکایت کند بعد فهمیدم او زن و بچه ای ندارد و چون صیغه اش بودم ترسی از شکایت نداشت! ...
قتل هولناک زن جوان با کشف جسدش در باغ فیروزکوه
ماه از راضیه طلاق گرفته ام و هیچ اطلاعی از سرنوشتش ندارم. همسرم بعد از فوت پدرش و ازدواج دوباره مادرش دچار بیماری شد و قرص مصرف می کرد وقتی با من ازدواج کرد حالش بهتر نشد. مرد جوان ادامه داد: بعد از چند سال زندگی تصمیم گرفتیم از هم جدا شویم به همین دلیل به یک دفترخانه در شرق تهران رفتیم و توافقی طلاق گرفتیم. در ادامه کارآگاهان پلیس آگاهی متوجه شدند خودروی مریم در اختیار همسرش است و مرد ...
شهادتی مانند امام حسین (ع) و صبری مانند حضرت زینب (س)
... در راه فرودگاه مدام در حال ذکر گفتن بود و بی قرار رفتن. چند بار خواستم با او صحبت کنم، اما حال و هوایش عجیب بود و من ترجیح دادم او را از این حال در نیاورم. قول داد یک روز در میان به من تلفن بزند و رفت. با رفتنش دل مرا هم با خود برد. دلشوره عجیبی داشتم که ناشناخته بود. سه شنبه آخرین تماس عبدالله با من بود. قبل از آن با بچه ها صحبت کرده بود و طبق وعده یک روز در میان به من زنگ می زد ...
سرنوشت زنی که از روی ناچاری صیغه شد
...> نمی دانم. آره دوستش دارم چون سرپناه دارم. رضا نباشد من بیچاره می شوم. *چه مدت است صیغه او هستی؟ تقریباً دو سال. *گفتی از بچگی خانواده ای نداشتی، چرا؟ پدر و مادرم را در یک آتش سوزی از دست دادم، این طور که مادربزرگم می گفت وقتی دوساله بودم آنها فوت کردند بعد هم مدتی با مادربزرگم بودم و او هم فوت کرد. تا وقتی 14 ساله شدم هر از گاهی خانه یکی زندگی می کردم ...
3 فرزندمان را به من و مرا به خدا سپرد و رفت
... خبر شهادت در مدرسه روزی که خبر شهادت همسرم آمد، من اطلاع نداشتم. آن روز به مدرسه پسرم رفته بودم که یک خانمی به من گفت شوهرت به جبهه رفته است. گفتم چطور؟ گفت چیزی نشده، فقط از بستگانم در مورد خوبی های همسرتان شنیده ام، خواستم همین را بگویم... با صحبت های آن خانم، دلم شور افتاد. گفتم نکند اتفاقی افتاده باشد. داشتم در حیاط مدرسه به پسرم آب می دادم که شنیدم خانمی به یکی می گفت این همسر ...
16 سالگی و شنیدن خبر شهادت همسرت حس غریبی دارد!
یادکردی از این شهید گرانقدر دفاع مقدس با شرف هاشمی، همسر شهید همکلام شدیم. زینب محمودی عالمی آشنایی و ازدواج تان با شهید چطور رقم خورد؟ من متولد 1349 هستم. از شهید پنج سال کوچک تر بودم. همشهری و اهل توابع اقلید فارس بودیم. شهید را نمی شناختم. چون اهل یک محل بودیم خانواده هایمان از هم شناخت داشتند. چون مسجد می رفتم، شهید مرا دیده بود. البته او برای کمک به باغ پدرم هم می آمد ...
مرگ سوزناک زن تهرانی در وان آب جوش
به گزارش سیتنا، عصر 10 دی ماه سال 95 مرد سالخورده ای به نام عطا با اروژانس تماس گرفت و کمک خواست. ماموران اورژانس دقایقی بعد به خانه مرد سالخورده در شهرری رفتند و با جنازه همسر 55 ساله این مرد به نام جمیله روبه رو شدند که آثار سوختگی روی بدن و پاهای این زن نمایان بود. به این ترتیب پلیس در جریان قرار گرفت و جنازه در حالی به پزشکی قانونی منتقل شد که عطا به ماموران پلیس گفت: همسرم بیمار ...
دردسر های زندگی با همسر بلاگر
خلاصه شده البته که همین فضای مجازی باعث ازدواج ما شد، اما دیگر از حد گذشته است. من عکاس هستم و یک صفحه در اینستاگرام دارم. یک بار مهرسا در مورد یکی از عکس های من اظهارنظر کرد و همین باعث آشنایی ما شد. کم کم بیشتر با هم صحبت و ملاقات کردیم و من عاشقش شدم. مهرسا در فضای مجازی بلاگری و تولید محتوا می کرد. وقتی به خواستگاری اش رفتم و جواب مثبت گرفتم حدود 5 ماه بعد ازدواج کردیم. زندگی خوبی ...
متهم به خاطر یک دختر و پول پسرم را کشت
مهم ترین اخبار حوادث و توصیه پلیسی امروز (دوشنبه بیست و دوم آبان ماه سال 1402) را می توانید در این بسته خبری مشاهده کنید. در آرزوی اولین ازدواج! نمی دانم چرا هیچ وقت قدر مهربانی ها و از خودگذشتگی های همسر اولم را ندانستم و به خاطر غرور های دروغین تا حدی پیش رفتم که به ناچار از من طلاق گرفت. بیشتر بخوانید دستگیری سازنده کلیپ های غیراخلاقی در باشگاه ورزشی ...
دو کبوتر عاشق شهادت از دیار خوزستان
تهران بود. حاج حمید به خاطر مسئولیت جدیدی که به او محول شده بود سال 1383 به قم نقل مکان کرد و در حال حاضر هم خانواده اش در قم هستند. عید نوروز که می شد، همه بچه ها و نوه ها پانزده روز در شوشتر خانه پدر بودیم. پدرم فردی نبود که در ایام عید که همه بودیم ناراحت شود یا اخم هایش درهم رود و یا کسی را دعوا کند، خانواده مادرم خیلی باایمان هستند. یکی از دایی هایم سه شهید داده است، دایی کوچکم هشت سال مانند ...
خانه ای که بابای مدرسه برای دانش آموزان هرندی بنا خواهد کرد
چون فرزندان خودم می دانستم؛ دوست داشتم نان حلال به خانه بیاورم و خدا را به خاطر چنین شغلی شاکر بودم . آقای قاسمی با شرح ادامۀ ماجرا، بیان می کند: همیشه دوست داشتم خداوند فرزندی به من عنایت کند تا نام او را زهرا بگذارم؛ چون به این اسم علاقۀ زیادی داشتم. اما بچه دار نشدیم و به همین دلیل، تا سال 1390 این طور فکر می کردم که چون فرزندی ندارم پس نباید اندوخته ای هم برای خودم و همسرم جمع کنم و ...