سایر منابع:
سایر خبرها
قتل مرد متاهل در دعوای ناموسی ؛ پیامک های شیطانی برای زنم می فرستاد
قتل با بیان این که از پیامک های شیطانی تصویر (اسکرین شات)گرفته ام که درآن ها به همسرم پیشنهادهای وسوسه انگیزی شده است، به بازپرس پرونده گفت: نشانی منزل ع را از پسر عمویش گرفتم که مغازه دار است اما من اتهام قتل عمدی را قبول ندارم! او برای همسرم به صورت حضوری و مجازی ایجاد مزاحمت می کرد حتی وقتی روز حادثه به منزل آن ها رفتم ع ابتدا با دیدن من برگشت ولی بعد مرا هل داد که این حرف ها را نزد پدر و مادرش باز ...
رسیدگی به ایتام؛ خواسته ای که ریشه در رویاهای کودکی ام داشت
همیشه در ذهن من بود تا اینکه با یک مرکز نگهداری ایتام آشنا شدم و در جستجوی رویای کودکی، سالیان سال آنجا با جان و دل کار کردم. پاغنده تصریح کرد: این در حالی بود که من به عنوان ماما شاغل بودم، ازدواج کرده بود و فرزند داشتم و وظایف متعددی در همین رابطه بر دوش من بود ولی این ها مانع از حضورم در موسسه خیریه نشد. وی افزود: آن روزها پسرم کوچک و حدودا 3 ساله بود و به ناچار او را هم ...
محاکمه پسر به خاطر قتل پدر
جایگاه ویژه ایستاد و از طرف اولیای دم که ساکن آمریکا هستند درخواست قصاص را مطرح کرد. سپس متهم به دفاع پرداخت و گفت: من پدرم را کشتم، چون نمی خواستم مثل او شوم. در آن درگیری ابتدا جلو رفتم تا او مرا بکشد اما او کشته شد. وی درباره نحوه قتل گفت: چیزی به خاطر ندارم و نمی توانم آن صحنه ها را به یاد بیاورم. حتی نمی دانم ضربه ها را به کجا زدم. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه ...
سرنوشت متفاوت 4 قاتل پای چوبه دار | وقتی وکیل اولیای دم نتوانست حکم قصاص را اجرا کند
مسمومیت اعلام شد و همه تصور می کردند که آنها به دلیل مسمومیت ناشی از گازگرفتگی جان خود را از دست داده اند و پرونده نیز مختومه اعلام شد. دو سال از مرگ مادر و دختر گذشت تا اینکه بعد از دو سال پدر خانواده به کلانتری گاندی رفت و گفت که قاتل همسر و فرزندش خودش بوده است. این مرد 35 ساله که مهندسی هوا و فضا داشت در بازجویی ها گفت: من و همسرم دو سال پیش از جنایت با هم آشنا شدیم و ازدواج کردیم. او کارشناس ...
معمای رابطه پسر پولدار و زن جوان
زن جوان گفت: پدرم کارگر ساده ای است که به زحمت هزینه ها و مخارج زندگی ما را تامین می کرد. من هم که در سال آخر دبیرستان تحصیل می کردم در حالی با جوانی معتاد ازدواج کردم که فقط 17سال داشتم. بعد از گذشت 5سال از زندگی مشترک، صاحب یک فرزند شدم اما هیچ گاه نتوانستم با رفتارهای خشونت آمیز او کنار بیایم به همین دلیل هم از شوهرم طلاق گرفتم و به خانه پدرم بازگشتم. با آن که سرپرستی پسرم را به ...
تهدید وحشتناک مرد بی احساس به زایمان زنش / نمی خوام برای دومین بار سقط جنین کنم!
به گزارش زیرنویس ، زن جوان در بیان این که دریک تردید عاطفی سختی قرار گرفته ام، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری فراجای مشهد گفت: پدرم کارگر ساده ای است که به زحمت هزینه ها و مخارج زندگی ما را تامین می کرد. من هم که در سال آخر دبیرستان تحصیل [...]
با چشمان خودم خیانت شوهرم را دیدم / همسرم با دوست دخترش در حال ...
زن جوان از اینکه بعد از خیانت همسرش او را بخشیده اما در ادامه خودش اسیر خیانت شده و شوهرش حاضر به گذشت نیست، بهم ریخته است و می گفت او خیانت کرد ولی ای کاش من خودم را نگه می داشتم و وارد این فضای آلوده نمی شدم! او در خصوص سرگذشت زندگیش گفت: تازه در مقطع دکترا دانش آموخته شده بودم که روزی فهمیدم همسرم به من خیانت می کند با وجود این او را بخشیدم و به زندگی مشترکمان ادامه دادم ولی خودم ...
ظرفیت اعتماد شوهرم را نداشتم /به شوهرم خیانت کردم تا لذت رابطه با یک پسر جوان را تجربه کنم و...
خانه خارج شوم با آن که از وضعیت رفاهی خوبی برخوردار نبودیم ولی من با سرویس به مدرسه می رفتم. حتی مجبور بودم بیش از حد متعارف حجابم را رعایت کنم و ... در همین شرایط بود که یکی از اقوام دورمان مرا برای پسرش خواستگاری کرد. آن زمان 17 ساله بودم که با توافق خانواده ها با اسد ازدواج کردم اما شرایط فرهنگی و اجتماعی خانواده آن ها کاملا متفاوت از خانواده ما بود. خواهران اسد به راحتی در بیرون از ...
صحنه عجیب خودکشی مرد تهرانی از پشت بام / خانواده اش داد می زدند بپر! + نظر کارشناسی
ترک دهم، خواستم به او کمک کنم که ش را ترک کند اما ناگهان به خودم آمدم و دیدم که دوباره مواد مخدر را شروع کردم. پس از مصرف مواد چه حسی داشتی؟ من 2 ماه شیشه مصرف کردم و بعد از مصرف دچار توهمات عجیبی می شدم، به عنوان مثال یک بار قصد داشتم ماشینم را که در حیاط خانه بود، بشویم اما بعد از مدتی متوجه شدم که همه خانه را شسته ام و همه جا را با شیلنگ آب خیس کردم جز خودرویم. ...
ناخواسته در خواب به پهلوی مادرم لگد زدم، سرش خورد به بخاری و فوت کرد
مطمئن هستیم که او مادرمان را به عمد کشته است. ما به هیچ وجه حاضر به مصالحه نیستیم و تنها درخواست مان قصاص او است. سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: من اتهام قتل عمد را قبول ندارم. روز حادثه در کنار مادرم خوابیده بودم و ناخواسته پایم به پهلوی مادرم خورد و او به یکباره پرت شد و سرش به لبه بخاری اصابت کرد و بیهوش شد. با اینکه خیلی ترسیده بودم با اورژانس تماس گرفتم و دقایقی بعد هم نیروهای ...
من و دوست دخترم برای تفریح چند شب ویلا رفتیم/ الان پدرش میگه باید عقدش کنی و...+جزییات
اتاق خلوت، وقتم را با بازی های رایانه ای و یا دیدن فیلم های مبتذل خارجی و تصاویر مستهجن سپری می کردم. این تصاویر حس کنجکاوی عجیبی را در من به وجود آورده بود و مدام افکار شیطانی در ذهنم خطور می کرد تا این که حدود 2 ماه قبل با دختری که مدعی بود از خانه فرار کرده است، در اطراف ویلای پدرم آشنا شدم و با هم به ویلا رفتیم. چون می دانستم تا پایان هفته پدرم به ویلا نمی آید به آن دختر اجازه دادم چند روز در ...
بچه های ماه طاووس
کم کار و بارم ، خوب گرفت، پیمانکار دزفولی از من خوشش آمد، نوعی رابطه ی پدر و فرزندی بین ما بوجود آمد و دختر برادرش را به عقدم درآورد، معاشرت و محاورت زیاد با دزفولی ها باعث شد که با لهجه ی دزفولی تکلم پیدا کنیم، بعدها برای دوتا برادرم زن دزفولی گرفتم، خودم و برادرهایم جذب شرکت نفت شدیم، یک سال بعد از کودتای 28 مرداد 1332،مشمول قانون "سالی سه ماه" شدیم ، یعنی در ازای هرسال سنوات خدمت معادل سه ماه ...
خیانت کردم چون خیانت شوهرم را دیدم....
وجودم را فرا گرفت و به دختری تبدیل شدم که شیطنت زیادی داشتم و هر کاری را که دلم می خواست انجام می دادم. پدر و مادرم که اوضاع را این گونه دیدند به شدت ترسیدند که من با این شیطنت ها شاید به دنبال یافتن دوست پسر باشم و با آبروی خانوادگی ام بازی کنم این بود که مرا در همان 15 سالگی پای سفره عقد نشاندند و با یکی از بستگان دور مادرم ازدواج کردم. باقر 13 سال از من بزرگ تر بود ولی قلب ...
وصیت خلبان کیان آرا به دخترش
(سوسنگرد) واگذار می شود؛ پس از بمباران مواضع مورد نظر هواپیمای آنها در 12 مایلی غرب دزفول هدف پدافند دشمن قرار می گیرد و سقوط می کنند. اوایل به ما می گفتند او اسیر شده اما مدتی بعد اعلام کردند مفقود الاثر است، 11 ساله بودم که خبر شهادت پدر را به مادرم دادند اما چون فصل امتحاناتم بود مادر صلاح ندید خبر را به من بدهد، مرا به خانه یکی از اقوام برد تا متوجه موضوع نشوم. در مراسم های پدرم حضور ...
تجاوز پدر سیاه دل به دختر 17ماهه اش/ درخواست اشد مجازات برای این پدر شیطان صفت + جزییات
در اولین روزهای فروردین سال جاری زنی نوزاد دختر 17ماهه اش را که به شدت بدحال بود به بیمارستان رساند و درخواست کمک کرد. این زن به پزشکان گفت دخترش را برای چند ساعتی پیش شوهرش گذاشته و وقتی برگشته متوجه شده که بچه حالش خوب نیست. او توضیح داد: دخترم خیلی بی قرار بود، هر کاری کردم آرام نشد. بعد از چند ساعت تب شدیدی کرد و من او را به بیمارستان آوردم. وقتی پزشکان نوزاد 17ماهه را ...
2 قاتل قصاص شدند 2 قاتل مهلت گرفتند
جلفا نزدیکی پل سیدخندان رسیدند، اعلام کردند مادر و دختر فوت کرده اند. پرونده مرگ مادر و دختر با فرضیه گاز گرفتگی بسته شد تا اینکه دو سال بعد چنگیز به اداره پلیس رفت و به قتل همسر و دخترش اعتراف کرد. وی گفت: من در یکی از مجتمع های فروش تلفن همراه مغازه دارم و همسرم هم حسابدار آنجا بود که با هم آشنا شدیم و بعد هم ازدواج کردیم. او به من مشکوک بود و همیشه مرا زیر نظر داشت و همین موضوع باعث اختلاف ما شد ...
نادانسته پای دوستم را به زندگیم باز کردم/ شوهر هوسرانم با دوستم رابطه نامشروع پیدا کرد و...!
زن جوان از این که نادانسته پای دوست صمیمی اش را به خانه باز کرده و او با شوهرش ارتباط برقرار کرده است پشیمان شده و الان می گوید زندگیم تباه شده است. عاقبت شوم محبت های همسرم به خواهرم/شوهرم نصف شب رفت اتاق... عاشق دوست شوهرم شدم| از جواد طلاق گرفتم تا صیغه همت بشوم! این بخشی از اظهارات زن 37 ساله ای است که برای شکایت از همسرش وارد کلانتری قاسم آباد مشهد شده بود ...
زن 42 ساله: پسرم به رابطه ام با مرد مکانیکی حساس شده
فهمیده بود که آن دختر به او خیانت کرده و با یکی از دوستان صمیمی خودش ارتباط عاشقانه دارد! به همین دلیل قدرت دچارسوءظن شده بود و مدام مرا زیرنظر داشت تا مانند آن دختر به او خیانت نکنم! کار به جایی رسیده که به هر بهانه ای مرا کتک می زند و آزارم می دهد. این درحالی است که پسرم نیز مرا از خانه بیرون انداخته و نگران دخترم نیز هستم که اگر این روزگار آشفته را ببیند، چه حالی خواهد شد اما ای کاش... ...
تجاوز آن نامرد زندگیم را نابود کرده است/ آشنا بود اما شبانه آمد سراغم و....
با بی اعتنایی مادر و پدرم با پسری به نام مسعود ازدواج کردم و 6 ماه نگذشته بود طلاق گرفتم. تنها مانده بودم و برای اینکه زندگی ام را سرو سامان بدهم تصمیم گرفتم صیغه مردان بشوم. این کار را کردم و خیلی زود با حدود بیش از 100 مرد صیغه شدم و پول خوبی می گرفتم. تا اینکه آخرین شوهر صیغه ای ام یک بازاری بود و من وقتی مدت صیغه ام تمام شد همانجا تصمیم گرفتم از خانه اش طلا سرقت کنم. و همین باعث بازداشت من شد. تصور نمی کردم این مرد شکایت کند بعد فهمیدم او زن و بچه ای ندارد و چون صیغه اش بودم ترسی از شکایت نداشت! ...
سرنوشت تلخ دختر کرمانی در دخمه وحشت جوان شیطان صفت
کنم تا از که مادرم را من ساخته بود رها شوم جلوی آینه ایستاده بودم نه پای رفتن داشتم و نه پای ماندن دیگر هر چه بود تردید را از خود کنار زدم و با برداشتن کوله مدرسه ام با چند لباس از خانه فرار کردم به کافی شاپی رفتم که بیشتر اوقات با سیامک آنجا باهم قرار داشتیم سیامک وقتی موضوع فرار مرا شنید اولش باور نکرد و فکر کرد شوخی میکنم اما بعد که فهمید قضیه جدی است شوکه شد به اصرار من بود که مرا به خانه اش ...
نقشه شیطانی پسر پلید برای دختر نوجوان/ تجاوز به دختر 16ساله در پارتی شبانه+جزییات
ترنم زیبای مهر مادری را هیچ وقت در این 16 سال حس نکردم... تنها چیزی که از مادرم در گوشه ذهنم مانده زورگویی، دستور و محدودیت بود... دیگر از دستورهایش خسته شده بودم و تاب چشم گفتن را نداشتم. خانه محلی شده بود برای حکومت نظامی مادرم... به دنبال آغوش مهر مادری بودم که مرا و رؤیاهایم را بفهمد.... این جملات دختر 16ساله ای است که برای فرار از زورگویی های مادرش در دام دوستان ناباب گرفتار شده و ...
شاید باورش سخت باشد اما قبول دارم که خیلی بی وجدانم / شوهرم که بستری بود، چند شب تا صبح با دوست پسرم ...
پیام و ارتباط تصویری بین ما آغاز شد. مدتی که از این ارتباط پنهانی گذشت، ندیم پیشنهاد داد برای دیدنش به تهران بیایم. برای همسرم که در بستر بیماری بود بهانه ای تراشیدم و راهی تهران شدم. ندیم مرا با خود به خانه ای در یکی از محلات شمال تهران برد. او و برادرش در آن محله سرایدار خانه های گرانقیمت بودند. او چندین روز مرا در آنجا نگه داشت و به مدیر ساختمان هم؛ مرا به عنوان همسرش معرفی کرد. باورم ...
از کسانی که زندگی من و فرزندم را نابود کردند نمی گذرم/ زنم بهم خیانت کرد داغونم و..
حاشیه شهر مستاجر بودند به همین دلیل فکر می کردم چنین دختری توقع زیادی از من ندارد و در روزهای سخت مرا تنها نمی گذارد. خلاصه خیلی زود زندگی مشترک ما که با یک عشق و لبخند خیابانی شکل گرفته بود به مسیر همدلی و همراهی کشیده شد و من همه تلاشم را به کار می بردم تا او احساس خوشبختی کند ولی همسرم هر روز با یک بهانه واهی مشاجره و درگیری به راه می انداخت او مدعی بود در خانه حوصله اش سر می رود و ...
تاوان دوست دختر خائن یک مرد برای زن باوفایش / او با دوست شوهرم روی هم ریخت!
متاسفانه پسرم در زندگی، مسیر اعتیاد پدرش را پیش گرفت و اکنون نه تنها اموال منزلم را برای تامین هزینه های اعتیادش فروخته ، بلکه مرا هم که با پسری کوچک تر از خودم ازدواج کرده ام، از خانه بیرون انداخته است و من در حالی با مشکلات وحشتناک دست به گریبانم که سوءظن های همسرم نیز [...]
مادرم هیچگاه راهش را گم نکرد
ماندگار شود خودش را دباغ معرفی کرد عنوان کرد: چرا که با این کار می خواست پدرم از اجر اخروی کارهایش بی نصیب نماند. دباغ تصریح کرد: مادرم با وجود همه مشغله ها نظام تربیتی خانواده را نادیده نگرفت و برای خانواده و فرزندانش برنامه داشت، چرخ خانه با وجود پدر و بچه های بزرگتر بدون وقفه می چرخید. این فرزند بانو دباغ با بیان اینکه مادرم با مطالعات دینی هر روز بزرگ و بزرگتر و منِ وجودی ...
نقشه شوم برای دختر جوان در خانه مجردی/ پسرشیطان اجیر شده بود به مهسا تجاوز کند و...
، تجاوز به عنوان یک جرم شناخته شده و پیگرد قانونی دارد. شامگاه بیستم شهریور سال 97 با شکایت یک زن 35 ساله به نام مهسا، موضوع در دستور کار پلیس ورامین قرار گرفت. وی که هراسان با پلیس تماس گرفته بود از جنایت سیاهی که پسری ناشناس آن را مرتکب شده بود خبر داد و گفت : ساعتی پیش پسری جوان با استفاده از کلید در خانه ام را باز کرد و پس از تهدید من و فرزند خردسالم با چاقو ، مرا آزار داد ...
تجاوز به 7 دختر و زن جوان توسط 2جوان شیطان صفت / حکم دادگاه چه بود؟
با آگهی خانه ای روبه رو شدم. با آگهی دهنده تماس گرفتم و در غرب تهران قرار گذاشتیم. او مرا به مقابل خانه ای برد و تا رسیدن صاحبخانه، آبمیوه ای داد که با خوردن آن بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم متوجه شدم مردی که مرا بیهوش کرده بود و همدستش مرا مورد آزار و اذیت قرار داده اند. یکی دیگر از شاکیان هم گفت: یک سالی است که ازدواج کرده ام و به لحاظ مالی مشکلی نداشتم اما از آنجا که دوست داشتم خودم ...
دختر مرضیه حدیدچی دباغ: مادرم در زندگی اش هیچ گاه راه را گم نکرد
خانه با وجود مبارزات پدر و مادر، جز از تیرهوشی و تدبیر مادرم برنمی آمد که به خواهر های بزرگ نیز منتقل شده بود. وی بیان کرد: مادرم با وجود سن کمش، روح خود را با توسل، تذکر و مطالعات دینی، هر روز بزرگ و بزرگتر می کرد تا آنجایی که منِ وجودی در او کمرنگ و کمرنگ تر شد و آنقدر قوی شد که توانست شکنجه های سفاکان دوره دیده اسرائیل را که خوی انسانی را از یاد برده بودند، تحمل کند و لب به اسرار ...