سایر منابع:
سایر خبرها
معمای رابطه پسر پولدار و زن جوان
بر روابط عاطفی ما گذاشت چرا که خانواده ام معتقد بودند اگر فرزندی به دنیا نیاورم بالاخره روزی عرفان مرا طلاق می دهد و با دختری کوچک تر از خودش ازدواج می کند. این بود که دوباره باردار شدم اما روزی که عرفان این موضوع را شنید مرا تهدید به طلاق کرد. من چند روز به خانه پدری می رفتم و زمانی که خشم همسرم فروکش می کرد دوباره به خانه بازمی گشتم .بالاخره تا 9 ماه جنینم را حفظ کردم. با این همه ...
تهدید وحشتناک مرد بی احساس به زایمان زنش / نمی خوام برای دومین بار سقط جنین کنم!
به گزارش زیرنویس ، زن جوان در بیان این که دریک تردید عاطفی سختی قرار گرفته ام، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری فراجای مشهد گفت: پدرم کارگر ساده ای است که به زحمت هزینه ها و مخارج زندگی ما را تامین می کرد. من هم که در سال آخر دبیرستان تحصیل [...]
با چشمان خودم خیانت شوهرم را دیدم / همسرم با دوست دخترش در حال ...
متوجه نشدم که چگونه در فضای مجازی به ارتباط شیطانی روی آوردم و این گونه فرصتی برای جدایی به دست همسرم دادم چرا که ... بیشتر بخوانید: لو رفتن رابطه شیطانی زن متاهل با مرد غریبه لذت رابطه جدید مرا نابود کرد/ اعتماد شوهرم را با خیانت جواب دادم همسرم را کشتم چون خیانت می کرد/ هر وقت نبودم یک مرد غریبه را ... دردم رو نمیدونم به کی بگم؟همسرم با خواهرم ...
خیانت کردم چون خیانت شوهرم را دیدم....
وجودم را فرا گرفت و به دختری تبدیل شدم که شیطنت زیادی داشتم و هر کاری را که دلم می خواست انجام می دادم. پدر و مادرم که اوضاع را این گونه دیدند به شدت ترسیدند که من با این شیطنت ها شاید به دنبال یافتن دوست پسر باشم و با آبروی خانوادگی ام بازی کنم این بود که مرا در همان 15 سالگی پای سفره عقد نشاندند و با یکی از بستگان دور مادرم ازدواج کردم. باقر 13 سال از من بزرگ تر بود ولی قلب ...
شوهرم با ترفندهای مختلف زنان و دختران را فریب میداد/ یک روز که به خانه برگشتم شوهرهوسبازم با دخترها ...
مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: 16ساله بودم که به طور سنتی پای سفره عقد نشستم و با کرامت ازدواج کردم. او تک پسر خانواده اش بود و 5 خواهر بزرگ تر از خودش داشت که همه آن ها ازدواج کرده بودند. دراین شرایط تصور می کردم خانواده کرامت مرا خیلی دوست خواهند داشت چرا که تنها عروس خانواده آن ها بودم! ولی متاسفانه شوهرم فقط در جست وجوی محبت دیگران بود و خودش به ...
قتل هولناک زن جوان با کشف جسدش در باغ فیروزکوه
ماه از راضیه طلاق گرفته ام و هیچ اطلاعی از سرنوشتش ندارم. همسرم بعد از فوت پدرش و ازدواج دوباره مادرش دچار بیماری شد و قرص مصرف می کرد وقتی با من ازدواج کرد حالش بهتر نشد. مرد جوان ادامه داد: بعد از چند سال زندگی تصمیم گرفتیم از هم جدا شویم به همین دلیل به یک دفترخانه در شرق تهران رفتیم و توافقی طلاق گرفتیم. در ادامه کارآگاهان پلیس آگاهی متوجه شدند خودروی مریم در اختیار همسرش است و مرد ...
شوهرم با ترفندهای مختلف زنان و دختران را فریب میداد | یک روز که به خانه برگشتم شوهر هوسبازم با دخترها ...
مشترک ادامه دهد، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: 16ساله بودم که به طور سنتی پای سفره عقد نشستم و با کرامت ازدواج کردم. او تک پسر خانواده اش بود و 5 خواهر بزرگ تر از خودش داشت که همه آن ها ازدواج کرده بودند. دراین شرایط تصور می کردم خانواده کرامت مرا خیلی دوست خواهند داشت چرا که تنها عروس خانواده آن ها بودم! ولی متاسفانه شوهرم فقط در جست وجوی ...
ظرفیت اعتماد شوهرم را نداشتم /به شوهرم خیانت کردم تا لذت رابطه با یک پسر جوان را تجربه کنم و...
خانه خارج شوم با آن که از وضعیت رفاهی خوبی برخوردار نبودیم ولی من با سرویس به مدرسه می رفتم. حتی مجبور بودم بیش از حد متعارف حجابم را رعایت کنم و ... در همین شرایط بود که یکی از اقوام دورمان مرا برای پسرش خواستگاری کرد. آن زمان 17 ساله بودم که با توافق خانواده ها با اسد ازدواج کردم اما شرایط فرهنگی و اجتماعی خانواده آن ها کاملا متفاوت از خانواده ما بود. خواهران اسد به راحتی در بیرون از ...
نگاهی به زندگی شهید دانیال رضازاده، شهید مدافع امنیت، به روایت مادرش
به گزارش شهرآرانیوز دانیال برای مادرش مترادف با همه چیز بود؛ همه داشته اش از دنیا، همه آرزوهایش و همه دل خوشی اش برای ازسرگذراندن روز های سخت. هرچه باشد، فرزند یکی یک دانه اش بود و دست تنها بزرگ کردن او به بهای عمر و جوانی اش تمام شد. چند ماهی می شد که دل خوش از ازدواج فرزند، رؤیا های مادرانه می بافت برای ماه ها و سال هایی که هرگز نیامد. نه اینکه دلواپس مأموریت های داوطلبانه دانیال ...
سرنوشت متفاوت 4 قاتل پای چوبه دار
.... زن جوان دو سالی بود که با مردی به نام بهنام ازدواج کرده بود. تحقیقات نشان می داد زن جوان یک خودروی پژو 206 و یک ویلا درشمال ایران داشته که ماشینش در اختیار شوهرش بوده و به ویلا را هم شوهرش فروخته است. مظنون اصلی جنایت همسر این زن بود که بازداشت شد و در بازجویی ها به قتل اعتراف کرد . وی گفت: همسرم خانه ای با مادرش شریک بود و قرار بود بفروشد و سهمش را برای کاسبی به من بدهد ...
فاش شدن قتل تدریجی شوهر با خوراندن دم نوش های مرگبار ! / می خواستم با امیر ازدواج کنم !
اینترنتی زن میانسال که تصور نمی کرد بعد از دو سال، راز جنایت هولناکش برملا شود، درباره این ماجرا گفت: با شهاب از سال ها قبل اختلاف داشتم، مرا اذیت می کرد و از رفتارهایش خسته شده بودم. اوایل با خودم می گفتم بالاخره خوب می شود و دست از کارها و رفتارهای بدش برمی دارد اما با گذشت زمان بدتر شد و دیگر حرمتی بین ما باقی نمانده بود. با امیر چطور آشنا شدی؟ در فضای مجازی. برای اینکه از ...
لعنت به آن پیامک ناشناس که زندگیم را نابود کرد/همسرم با خانم منشی روی تخت من بود که ...
به صدا درآمد. وقتی نام مخاطب عشقم را دیدم بی درنگ کلید پاسخ را فشار دادم زن جوانی با لحنی بسیار زننده از آن سوی خط گفت: رحیم جان کی می رسی؟! ناگهان بغضم ترکید و زمانی که همسرم با داروها وارد خودرو شد و گفت: هزار تا کار دارم، مرا علاف کرده ای! دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم و فریاد زدم حالا به خاطر دختر بیمارت 10 دقیقه دیرتر به عشقت می رسی؟ همسرم با شنیدن این جمله محکم با پشت دست به ...
2 قاتل قصاص شدند 2 قاتل مهلت گرفتند
. وی گفت: همسرم خانه ای با مادرش شریک بود و قرار بود بفروشد و سهمش را برای کاسبی به من بدهد، اما امروز و فردا می کرد که شب حادثه با هم درگیر شدیم و او را خفه و بعد هم جسدش را به فیروزکوه منتقل کردم و در باغ پدری ام دفن کردم. بعد از این هم ویلا و خودرویش را با سند سازی به نام خودم زدم. متهم در دادگاه به قصاص محکوم شد، اما بامداد دیروز وکیل اولیای دم به او مهلت زندگی داد. قتل هولناک همسر و ...
زندگی ماشینی و فقر عواطف در سبک زندگی غربی
سالشان نشان می داد آن طرف نشسته بودند. دیدم مراقب ما هستند و نگاه می کنند. در این بین پسرم آمد رد بشود، دیدم با او نجوا کردند، سؤال هایی کردند و او هم جواب داد. بعد پسرم آمد، گفت: می پرسند این کیست که تو این جور داری خدمت می کنی؟ شک نداشتند که من باید نوکر باشم و می خواهم در مقابل این کار خودم پول بگیرم. گفتند: تو چقدر پول می گیری که برای این شخص این جور خدمت می کنی؟ گفتم: این پدر ...
تاوان دوست دختر خائن یک مرد برای زن باوفایش
زن 43 ساله در تشریح سرگذشت تلخ خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری معراج مشهد گفت: در سال سوم دبیرستان تحصیل می کردم که با جوانی در گرگان ازدواج کردم اما هنوز در دوران نامزدی بودیم که متوجه شدم همسرم به صورت تفننی شیره و تریاک مصرف می کند. بعد از مدتی از گرگان به مشهد مهاجرت کردیم چرا که شوهرم در کارخانه تولی ...
نادانسته پای دوستم را به زندگیم باز کردم/ شوهر هوسرانم با دوستم رابطه نامشروع پیدا کرد و...!
زند تا از زندگی او بیرون بروم. همسرم در حالی مدعی است که سوزان از دختر من به خوبی مراقبت می کند که من در این شهر غریب هستم و خانواده ام در شمال کشور زندگی می کنند. این بار وقتی همسرم مرا به شدت کتک زد دیگر طاقت نیاوردم و دست به دامان قانون شدم اگرچه می دانم خودم در انتخاب دوست بعد از ازدواج اشتباه کرده ام و باید در همان روزهای آغازین معاشرت که او را بدون حجاب نزد همسرم مشاهده کردم به این ارتباط پایان می دادم اما ... با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ عباس نادی (رئیس کلانتری قاسم آباد مشهد) رسیدگی تخصصی و کارشناسی به این پرونده در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد. ...
رابطه نامشروع زن جوان با مرد غریبه به قتل پسرش انجامید/ پزشکی قانونی هم ضربه به سر ،هم مسمومیت دارویی را ...
توضیح ماجرا گفت: چند سالی است که با همسرم اختلاف داشتم تا اینکه با مردی به نام بهروز آشنا شدم و یک روز با حالت قهر بچه ام را برداشتم و به خانه بهروز رفتم تا با او زندگی کنم. اما بهروز از همان روزهای اول پسرم را کتک می زد و آزار می داد تا جایی که آخرین بار آنقدر کتکش زد که جانش را گرفت. پس از اظهارات سمیرا، بهروز بازداشت شد و پس از انتقال به پلیس آگاهی مدعی شد سمیرا خودش عامل مرگ فرزندش بوده و ...
اتفاقاتی که با 2 هفته داد نزدن سر کودک می افتد!
گرفتم توصیه ی زیر را گوش کنم: برچسب هایی در کارت های گزارش مخصوص بچسبانید. داشتن جدولی برای ثبت موقعیت هایی که از دست او عصبانی شدم ، سرش داد زدم و دلایل آن. احساس میکنم میتوانم 10 ثانیه قبل از شروع صحبت کردن خودم را کنترل کنم. به دنبال نشانه های خشم(مشت کردن دندان قروچه سرخ شدن)، تشخیص آنها و سکوت کردن تا زمانی که حالت نرمال شود باشید. به جای داد زدن سعی کنید کف ...
نقشه شیطانی پسر پلید برای دختر نوجوان/ تجاوز به دختر 16ساله در پارتی شبانه+جزییات
ماشین دارد و خیلی دوست داشتم هر طوری شده او را ببینم. چندین بار با هم قرار گذاشتیم ولی من نتوانستم سر قرار بروم چون مادرم خیلی سختگیر بود و من می ترسیدم او بفهمد. تا اینکه مادرم عمل جراحی کرد و من کارهای بیرون از خانه را بر عهده گرفتم. یک روز بعد از اینکه برادرم را به مدرسه بردم، دیگر خودم به مدرسه نرفتم. با سمیرا (که از روز قبل هماهنگ کرده بودیم) آمد؛ درست می گفت یک ماشین پراید هم داشت و ...
قتل دردناک پسر 4 ساله بعد از آزار دوست پسر مادرش
روی بدنش وجود دارد. همچنین آثار کبودی هایی نیز روی دست و پا و شکم این کودک دیده و وارد آمدن ضربه سخت بر سر علت اصلی مرگ او اعلام شد. با توجه به نظریه پزشکی قانونی پلیس لیدا و همخانه او به نام سامان را بازداشت کرد. بررسی های بعدی ماموران نشان داد لیدا شوهر داشته اما از او جدا زندگی می کرده و از دو ماه قبل نیز با مردی به نام سامان آشنا شده و به خانه او رفته بود. لیدا به ...
شاید باورش سخت باشد اما قبول دارم که خیلی بی وجدانم / شوهرم که بستری بود، چند شب تا صبح با دوست پسرم ...
...> من عاشق او شده بودم و به خاطر این عشق از شهر خودم راهی تهران شدم همسر بیمارم را فریب دادم و مثل یک همسر چندین روز در کنار ندیم بودم و او مرا درست مثل یک وسیله مصرفی دور انداخته بود. سرخورده و شرمنده به شهرم بازگشتم و درست زمانی که تصمیم گرفتم گذشته را جبران کنم و با پنهان کردن خیانتم به زندگی با همسرم ادامه دهم او نیز بر اثر بیماری درگذشت. فکرش را بکنید در آخرین روزهای زندگی همسرم به ...
جانبازی مصطفی رازی بود که بعد از شهادتش به آن پی بردیم
...، دو هفته یک بار سه تا قوطی شیرخشک بود. مصطفی فقط یک قوطی را می خورد و دو تای دیگر را ما به بچه های عمه اش که دوقلو بودند، می دادیم. من این را از بخشندگی پسرم می دانم که در ذاتش بود. پدرش کنار منزل مان تعمیرگاه داشت. کمی که مصطفی بزرگ تر شد معمولاً با پدرش به مغازه می رفت و، چون به شدت شیرین زبان بود، مشتری ها خیلی دوستش داشتند و به داخل مغازه می بردنش تا خرید کند و وقتی خریدش را می ...
3 فرزندمان را به من و مرا به خدا سپرد و رفت
ازدواج کردیم. دو پسر و یک دختر یادگاری شهیدم است. وقتی همسرم راهی جبهه شد، گفتم می ترسم شهید شوی، گفت من سعادت شهادت ندارم. گفتم حمید این حرف ها را نزن. گفت شهادت سعادت می خواهد قسمت هرکسی نمی شود. عکاس جبهه های نبرد همسرم عکاس و فیلمبردار زرهی شیراز بود. برای مأموریت جبهه او را خواستند و با علاقه به جبهه سومار رفت تا از لحظه های جنگ فیلمبرداری کند. سال 1366 هواپیمای عراقی ...
از کسانی که زندگی من و فرزندم را نابود کردند نمی گذرم/ زنم بهم خیانت کرد داغونم و..
حاشیه شهر مستاجر بودند به همین دلیل فکر می کردم چنین دختری توقع زیادی از من ندارد و در روزهای سخت مرا تنها نمی گذارد. خلاصه خیلی زود زندگی مشترک ما که با یک عشق و لبخند خیابانی شکل گرفته بود به مسیر همدلی و همراهی کشیده شد و من همه تلاشم را به کار می بردم تا او احساس خوشبختی کند ولی همسرم هر روز با یک بهانه واهی مشاجره و درگیری به راه می انداخت او مدعی بود در خانه حوصله اش سر می رود و ...
مدافع حرم بود و شهید امنیت شد
وقتی به پسرم محمدصالح زنگ می زنند در هیئت و اول فکر می کند برای مادربزرگش اتفاقی افتاده است. به خانه می آید و تازه اینجا متوجه می شود پدرش به شهادت رسیده است. من را هم خواهرم باخبر کرد. به خانه مان آمد و گفت مادرمان حالش بد است، باید به بیمارستان برویم. داشتم آماده می شدم که همراه آن ها بروم، دیدم خواهرم گریه می کند. شک کردم، گفتم نکند مادر فوت کرده است؟ از خواهرم پرسیدم راستش را بگو چه شده؟ ایشان ...
رضا که رفت فهمیدم باید به شهدا حسادت کرد!
.... نحوه شهادتشان چگونه بود؟ آخرین دیدارتان چطور گذشت؟ همانطور که گفتم، همسرم برای ایجاد امنیت سلاح نداشت. چون می گفت قرار نیست ما به کسی آسیب برسانیم. اما با شلیک مستقیم گلوله به قلبش به شهادت رسید. روز شهاد آقا رضا، چون دخترم کلاس اول دبیرستان است، معمولاً با پدرش به مدرسه می رفت. اما آن روز، مبینا زودتر رفته بود مدرسه. بیدار شدم راهش بندازم که دیدم نیست. آقا رضا در خانه بود. از ...
با بیوگرافی رامین پرچمی که این روزها سرزبان افتاده آشنا شوید!
، همسایه ها، زیر آسمان شهر 3 و فیلم هایی، چون ضیافت، اعتراض، تلفن، خاکستری، مهمان مامان، اخراجی های 2 است. در شهر لاهیجان به دنیا آمد اما در بندر کیاشهر بزرگ شد. پدرش معلم ادبیات و مادرش خانه دار بود و دو تا خواهر کوچکتر از خود دارد. مقطع اول و دوم دبستان مدتی در تهران زندگی کردند و دوباره به کیاشهر بازگشتند و تا دیپلم در این شهر حضور داشت تا اینکه بعد از قبولی در دانشگاه به تهران ...