3 فرزندمان را به من و مرا به خدا سپرد و رفت
سایر منابع:
سایر خبرها
دو محکوم به مرگ از پای چوبه دار برگشتند
بخشش شد که خانواده مقتول نیز با بیان دو شرط به او مهلت یک ماهه دادند. نخستین شرط پرداخت دیه مقتول بود و دوم اینکه قاتل و خانواده اش حق ندارند به مدت 50 سال در شهرستانی که ساکن هستند، رفت و آمد داشته باشند و باید خانه شان را بفروشند و از آنجا نقل مکان کنند. وی در صورت اجرای این دو شرط از مجازات مرگ نجات خواهد یافت. اعتراف به قتل همسر و دختر یکی از زندانیانی که سحرگاه دیروز به دار ...
شهید رستگار: پشتیبان انقلاب و خون شهدا باشید
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از خرم آباد، روح الله رستگار چهارم بهمن 1298 در شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. سال 1320 ازدواج کرد و صاحب چهار پسر و پنج دختر شد و به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. وی هفتم آذر 1361 در عین خوش بر اثر اصابت ترکش شهید شد. مزار وی در زادگاهش واقع است. وصیت نامه شهید روح الله رستگار نامه آخری که از جبهه های حق ...
پزشکیان: نه بچه هایم خارج از کشورند نه برای کسی سیسمونی گرفتم /تا زمانی که همسرم از دنیا رفت فرصت نکردیم ...
، من با همسرم که ازدواج کردم تا زمانی که از دنیا رفت فرصت نکردیم حتی یک زیارت برویم؛ یا در جبهه بودیم، یا درس می خواندیم، یا کشیک می دادیم و در بیمارستان مریض می دیدیم و همواره در خدمت نظام و انقلاب بودیم. الان هم فرصت نکردیم حتی تفریح برویم، خیلی ها می روند و تفریح می کنند ما نتوانستیم حتی برویم و بگردیم. حالا با این شرایط اگر ما با نظام مشکل داشته باشیم آن هایی که با نظام مشکل ندارند، چه کسانی ...
سرِ خاک شهدای گمنام بروید
اسلامی ایران برای انجام امور تبلیغی در جبهه های نبرد حق علیه باطل حضور یافت و سرانجام دهم اردیبهشت سال 1363 در جزیره مجنون عراق به شهادت رسید؛ اما پیکرش هیچ گاه به میهن اسلامی بازنگشت و به عنوان شهید مفقودالاثر شناخته شد. وصیت نامه شهید: بسم الله الرحمن الرحیم درود و سلام و صلوات بر پیامبر اسلام و همه پیامبران که برگزیدگان از میان انسانهایند و برای هدایت انسان ها از ...
شوهرم به من و پسرخاله اش مشکوک شده/ همسرم ادعا میکند که پسر7 ساله ام به پسرخاله اش شبیه است و...
البرز پای میز محاکمه ایستاد. برگه آزمایش دی ان ای به قضات گفت: پزشکان قانونی با این آزمایش فاش کردند که این بچه متعلق به من نیست. ماجرای این رابطه پنهانی زمانی فاش شد که همسر مرد خیانتکار متوجه پیام های عاشقانه شوهرش با یکی از زنان فامیل شد و کار به درگیری کشید. پس از این ماجرا شوهر فریبا نیز به شباهت پسر 7 ساله اش با پسرخاله خود مشکوک شد و به پزشکی قانونی رفت و ...
رضا که رفت فهمیدم باید به شهدا حسادت کرد!
.... نحوه شهادتشان چگونه بود؟ آخرین دیدارتان چطور گذشت؟ همانطور که گفتم، همسرم برای ایجاد امنیت سلاح نداشت. چون می گفت قرار نیست ما به کسی آسیب برسانیم. اما با شلیک مستقیم گلوله به قلبش به شهادت رسید. روز شهاد آقا رضا، چون دخترم کلاس اول دبیرستان است، معمولاً با پدرش به مدرسه می رفت. اما آن روز، مبینا زودتر رفته بود مدرسه. بیدار شدم راهش بندازم که دیدم نیست. آقا رضا در خانه بود. از ...
نوای پرسوز مهدی در شب آخر
قطعه، ولی مال همسایه ها وصله وقتی رسیدم پیش بچه های سپاه گفتم تلفنو وصل کنین. دیگه خودمون خبر داریم. گفتند چشم. یکی دو تا کوچه نرفته بودیم که گفتند حالا اگر پسر بزرگه شهید شده باشد؟ گفتم لابد خدا می خواسته ببینه تحملشو دارم. خیال شان جمع شد که فهمیده ام هم بزرگه رفته، هم کوچیکه.
هرچه پول بخواهی می دهم، فقط جبهه نرو!
که مبادا محمدولی به جبهه برود و شهید شود. یک بار مادرم به او گفت: جبهه نرو تو تنها پسر ما هستی؛ اگر امروز به جبهه بروی، صدامی ها زود تو را می کُشند محمدولی پاسخ داد: من از خدا می خواهم شهید شوم. من هم گفتم: محمدولی! اینطوری نگو محمدولی هم گفت: نه! باید آماده شهادت من باشید . محمدولی خیلی اصرار می کرد به جبهه برود، اما مادرم نگران بود که مبادا تنها پسرش شهید شود. او به مادرم گفته بود مادرجان! می بینی در ایام محرم چقدر برای امام حسین (ع) گریه می کنی و به آقا می گویی که کاش روز عاشورا بودم و کمکتان می کردم؟ الان وقت یاری امام حسین(ع) است . ...
ماجرای یک مادر چشم به راه و دلداری به خانواده های شهدا
، بچه های تفحص مهدی را پیدا کرده بودند، برادری که موقع رفتن 60 کیلو بود بعد از 15 سال تنها دو کیلو استخوان از او مانده بود، آن را هم تحویل ما دادند، مهدی را از روی پلاک شناسایی کرده بودند، موقع رفتن مهدی 16 سال داشت، حتی صورتش مو هم درنیاورده بود و از لحاظ شرعی یک سال بود که به سن تکلیف رسیده بود. عزیزالله، شش سال از مهدی بزرگ تر بود، یک پسر 22 ساله با هم به جبهه رفتند اما او هنوز هم ...
کلنا عباسک یا زینب
حرم لشکر فاطمیون در شهریورماه 1396 در جبهه تدمر سوریه به شهادت رسید. مادر گرامی شهید ابراهیمی ماجرای اعزام و شهادتش را چنین ذکر می نماید: احمد دو بار راهی سرزمین عاشقان یعنی کربلا شد. بار اول که به این سفر زیارتی و معنوی رفت، درباره رفتن به سوریه و دفاع از حرم حضرت زینب(س) صحبت می کرد. پسر شهیدم پس از دومین بار رفتن به کربلا به صورت جدی می گفت می خواهم به سوریه بروم. پسرم خواب دیده بود که ...
شیطان در کمین پسر بچه 7 ساله ؛ به پسر بچه تجاوز کردم و اورا آتش زدم ! + جزئیات
صفحه اقتصاد - این پرونده چند سال قبل در منطقه ورامین به جریان افتاد. زمانی که مادر کودکی 7 ساله به ماموران پلیس گزارش داد پسرش گمشده است. این زن به ماموران گفت: پسرم طبق معمول هر روز به مدرسه رفت همیشه خودش از مدرسه برمی گشت اما روز حادثه نیامد. من از او خبر ندارم. یک روز بعد ماموران جسدسوخته پسربچه را در اطراف ورامین پیدا کردند و با انجام آزمایشات دی ان ای مشخص شد جسد متعلق ...
شهادتی مانند امام حسین (ع) و صبری مانند حضرت زینب (س)
زد. آخرین جمله ایشان را همیشه به یاد دارم، در همان تماس آخر به من گفت: تصدقت شوم برایم دعا کن. اتفاقاً همرزمانش هم خندیدند. من با خنده گفتم ؛ دوستانت می خندند! گفت: اشکال ندارد بگذار بخندند. آخرین جمله ایشان به من همین بود؛ تصدقت شوم برایم دعا کن . پنجشنبه بود که یکی از دوستان سردار با پسرم تماس گرفت و خبر شهادت را به علیرضا داد. علیرضا سراسیمه به خانه آمد و در حیاط قدم می زد. گفتم: چه ...
سایت تحلیلی خبری روراستی اخبار رفسنجان و کرمان
پزشکی اش گذاشتند. فرزندم دیگر علاقه ای به رفتن به آن مدرسه نداشت و به مدرسه ای در روستای همجوار بردیم. 28 روز پیش با همسرم در دفتر خدمات قضایی شکایت کردیم اما پیگیر نشدم گفتم از طریق آموزش و پرورش پیگیری کنم که با معلم خاطی برخورد کنند، ما بچه هایمان را به مدرسه نمی فرستیم که کتک بخورند و به آنها بی احترامی شود. متآسفانه در آموزش و پرورش گفتند پرونده فرزندتان مختومه شده و فرزند شما ...
درباره حسین هریری، شهید مدافع حرم که به قمر فاطمی معروف بود + فیلم
آستین های لباس را به هم گره زدند. در ادامه حتما بخوانید در 38 روز 50 خبرنگار در غزه به شهادت رسیده اند این بچه نوربالا می زند! می گویند شهید از کودکی خیلی شیرین زبان بود. با پدر و مادرش مانند مرید و مراد بود. با مادرش صمیمی تر بود و در برابر پدر خیلی سنگین و با احترام رفتار می کرد. خیلی از اعضای فامیل دوست داشتند به خانه شان بیایند تا با او بازی کنند و شیرین زبانی ...
اعتراف به قتل شوهر با خوراندن طولانی مدت دمنوش های مرگبار/ راز مرگ را نبش قبر بعد از 2سال فاش کرد
می بردیم. دکترها هم بیماری اش را تشخیص نمی دادند تا اینکه شب حادثه حال پسرم خیلی بد شد و درنهایت هم فوت کرد. باتوجه به سابقه بیماری مرد میانسال و از آنجایی که خانواده او شکایتی نداشتند، جواز دفن شهاب صادر شد و مرد میانسال در زادگاهش در یکی از شهرهای غربی کشور دفن شد. دو سال بعد چند روز قبل، زمانی که مادر شهاب برای دیدن نوه هایش به خانه پسرش رفته بود، زن همسایه او ...
وقتی نبش قبر، اسرار خیانت زن جنایتکار را فاش کرد
به گزارش جهان نیوز به نقل از همشهری آنلاین، یکی از روزهای آبان سال 1400 بود که مردی به نام شهروز به یکی از بیمارستان های تهران منتقل شد. وی حال خوبی نداشت و آنطور که همسرش می گفت دچار درد شدید قفسه سینه شده بود. هرچند وی تحت درمان قرار گرفت اما یک روز بعد قلبش از تپش ایستاد و به کام مرگ رفت. خانواده این مرد می گفتند که اخیرا چند مرتبه حال شهروز بد شده و او را به بیمارستان انتقال داده ...
خواهرانم، حجاب اسلامی را حفظ کنید
به گزارش دیار آفتاب ؛ شهید والامقام طیب جمالو در سال 1336 در روستای سمقاور، در استان مرکزی به دنیا آمد، به عنوان بسیجی به جبهه رفت و چهار ماه در جبهه ماند و بیشتر به راه خدارفتن علاقه پیدامیکرد، کلمهٔ شهادت را فراموش نمیکرد تا این که رفت به جبهه و در عملیات والفجرسه شرکت کرد. او کادر گردان علی ابن ابی طالب(ع) بود ودر محدودهٔ امامزاده حسن مهران هنگام پاتک دشمن مورد اصابت گلولهٔ مستقیم تانک قرار ...
نقشه شیطانی پسر پلید برای دختر نوجوان/ تجاوز به دختر 16ساله در پارتی شبانه+جزییات
پیگیری های آگاهی در محله ای دور از محل سکونتمان در یک خانه فساد پیدا شد. از آن روز به بعد اجازه رفتن به مدرسه و داشتن موبایل را به او نداده ام. او از اعتماد من و پدرش سوء استفاده کرد و آبروی ما را برد. ما خانواده آبرومندی هستیم. شوهرم 25 سال در یک کارخانه ریسندگی کار کرد و پول حلال آورد. نمی دانم این بچه چرا این کار را با ما کرد. بعد از حرف های این مادر، از آنجایی که ...
زندگینامه شهید موسی الرضا خراسانی
دستگاه یخچال به او دادند. همیشه می گفت: برای رضای خدا به جبهه می روم نه اینکه وسیله جمع کنم. بعد از عروسی، نه روز بیشتر در منزل نماند و دوباره به جبهه بازگشت. در سال 1363 اولین فرزند او به نام رقیه به دنیا آمد. خانم هاجر محمدی می گوید: " بعد از تولد رقیه، موسی الرضا در منطقه ماووت مجروح شیمیایی شد. بر اثر عوارض شیمیایی هنگامی که فرزند دوم ما، کاظم در سال 1365 متولد شد، به بیماری سرطان خون مبتلا ...
سردار شهید مازندرانی که به بنی صدر گفت تکه تکه ات می کنم+تصاویر
او از کار بیکار شود، بعد محافظ آقای بهاری شد، آن وقت آقای بهاری نماینده ساری بود، که این آخرین دوره حضورش در سپاه بود. یعنی از سپاه بیرون آمدند؟ خیر، بلکه به شهادت رسیدند، به آرزویش رسید، آرزویی که برایش بی قراری می کرد، روزی که داشت به تهران می رفت، رو کرد به من و گفت: این وصیت نامه من است. به او گفتم: انگار می خواهی به جبهه بروی! لبخند معناداری زد و گفت: من هر وقت که باشد ...
جانبازی مصطفی رازی بود که بعد از شهادتش به آن پی بردیم
جبهه وقت رفتنش که رسید، همه گریه می کردند، اما من محکم ایستادم و گفتم سپردمت به حضرت زهرا (س). اسم حضرت زهرا (س) به وجودم استحکام بخشید. مصطفی رفت و بعد از دو ماه برگشت. وقتی برایمان از سوریه تعریف می کرد، فهمیدیم سعی می کند همه چیز را عادی جلوه بدهد تا ما نگران نشویم تا سال 96 که دوباره قصد رفتن کرد. همسرش یک هفته قبل به من گفت که مصطفی می خواهد باز هم برود. این بار نگرانی ما خیلی بیشتر ...
دوست دارم خاک پوتین رزمنده های فلسطینی را پاک کنم/ با قرائت قرآن حسن مسحور می شدیم
...، فهمیدم مشکلش چیست، گفتم حسین جان می خواهی بروی جبهه؟ من راضی هستم، اگر عمرت باقی باشد برمی گردی و اگر قسمتت شهادت بود که لیاقتش را داشتی. وی ادامه داد: 21 دی سال 65 من در خانه بودم که برادرم آمد و گفت حسن زخمی شده، کم کم توانستند بیشتر بگویند که حسن شهید شده است. حسن وقتی شهید شد من یک حالی شدم، اما گفتم برای خدا و مملکتش رفته است و صبوری کردم. پسر سومم محسن هم آموزشی به کویر ورامین رفت ...
مدافع حرم بود و شهید امنیت شد
، چند بار اعزام شدند؟ سه بار برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) اعزام شده بودند. سال 94 و 95 و 96. آن موقع پسر کوچکم احمدرضا خیلی بچه بود و حدود سه سال داشت. الان 11 سال دارد و کلاس پنجم درس می خواند. با وجود حضورشان در دفاع از حرم و نهایتاً شهادت شان در دفاع از امنیت، ایشان روحیه جهادی و عملیاتی داشتند؟ بله همین طور است. آقا مجید ورزشکار بودند و به کار های عملیاتی علاقه داشتند. غیر ...
هیچ چیزی نمی تواند جای خالی اش را پُر کند
...، شغل همسرم کارگری بود و بعد از شهادت مالک و مشکلات جسمی دیگر نتوانست به این کار ادامه دهد. اما همیشه تلاش زیادی برای تربیت بچه ها داشت. رزق حلالی که با دست رنج کارگری به دست می آورد تأثیر زیادی هم روی بچه ها داشت. عشق به نظام شهید مالک طاهر بار ها پای خاطرات پدر از جبهه و جنگ نشست و همیشه حسرت نبودن هایش در روز های جهاد و جبهه را می خورد. مادر در ادامه می افزاید: مالک آخرین فرزند ...
کل کلاس اسم مان را در کاغذ داوطلبان جنگ نوشته بودیم!
. او از بچه ها خواست بعضی ها داوطلبانه انصراف دهند، اما کسی به حرفش گوش نداد. صبح روز بعد ما از مدرسه به سمت هلال احمر اصفهان در خیابان جی اعزام شدیم. یعنی کل کلاس تان اعلام آمادگی کردند که به جبهه بروند؟ دوران آموزشی شما چقدر طول کشید و چه چیز هایی را آموزش دیدید؟ بله. همه می خواستیم به جبهه برویم، اما همه را اعزام نکردند. روز بعد وقتی وارد هلال احمر شدیم ما را به صف کردند و ...
می گفت دنبال بهشت خودمان می گردیم
سرمستیم از آن. شهید سعید شاهدی سهی سال 1347 در خانواده ای مذهبی و انقلابی متولد شد. جوان بسیجی که در فراق یاران شهیدش بود. سعید بعد از حضور مداوم در دفاع مقدس نتوانست جبهه را کنار بگذارد، با یادگاری هایی که از جبهه در بدنش و خاطراتی که از رفقای شهیدش در ذهنش مانده بود به مناطق عملیاتی رفت تا جست وجوگر نور باشد و پیکر شهدای مفقود را تفحص کند. سعید در دوم دی ماه سال 74 در منطقه فکه حین تفحص پیکر ...
کار بامزه شهید تفحص برای انتخاب نام فرزند
والمری به شهادت رسیدند. شهید سعید شاهدی سهی که در عید غدیر سال 47 پا به دنیا گذاشته بود، در روز ولادت امام حسین (ع) به خاک سپرده شد. خواهر شهید می گوید: سعید خیلی امر به معروف و نهی ازمنکر می کرد و در راه خدا اصلاً ترسی از چیزی نداشت. چندین بار هم به خاطر امر به معروف هایش می ریختند سرش، چاقو رویش می کشیدند و خونین و مالین به خانه می آمد. همسرش می گفت به سعید می گفتم آخر، جانت را پای امر به ...
16 سالگی و شنیدن خبر شهادت همسرت حس غریبی دارد!
.... شاید می خواست با این کار من را آماده شهادتش کند. کمی بعد هم که به جبهه رفت و دیگر برنگشت. از شهادت همسرتان چگونه با خبر شدید؟ اول به من نگفته بودند که شهید شده است. یک روز برادرش خانه ما آمد عکس خداداد را برداشت. گفتم چه شده؟ زد زیر گریه! من هم گریه کردم. گفت نگذار مادرم بفهمد! خداداد زخمی شده و بیمارستان بستری است. کم کم مردم آمدند و فهمیدم همسرم به شهادت رسیده است. پیکرش را ...
خانه ای که بابای مدرسه برای دانش آموزان هرندی بنا خواهد کرد
چون فرزندان خودم می دانستم؛ دوست داشتم نان حلال به خانه بیاورم و خدا را به خاطر چنین شغلی شاکر بودم . آقای قاسمی با شرح ادامۀ ماجرا، بیان می کند: همیشه دوست داشتم خداوند فرزندی به من عنایت کند تا نام او را زهرا بگذارم؛ چون به این اسم علاقۀ زیادی داشتم. اما بچه دار نشدیم و به همین دلیل، تا سال 1390 این طور فکر می کردم که چون فرزندی ندارم پس نباید اندوخته ای هم برای خودم و همسرم جمع کنم و ...
روایت خواندنی از خواستگاری شهید محسن بلندیان
به گزارش حوزه ایثار و شهادت صبح قزوین شهید محسن بلندیان ، یکم شهریور سال 1338، در شهر قم به دنیا آمد، پدرش حسن و مادرش عذرا نام داشت و صاحب یک پسر و یک دختر شد. این شهید بزرگوار سیزدهم اسفند ماه سال 13645، در خاک عراق به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. روایت خواندنی از خواستگاری شهید محسن بلندیان همسر شهید محسن بلندیان روایت می کند: در مراسم ...