باج گیری غیراخلاقی شوهر به نوعروس 50 ساله
سایر منابع:
سایر خبرها
تکلیف این بی حجابی را معلوم کنید
طور عرض می کنم شهادت می دهم که خدا یکی است، محمد رسول و بنده خداست و علی (ع) ولی و رهبر تمام شیعیان. خدایا شاهد باش به ظاهر در تنهایی زیستم و تو را بهترینِ دوستها و عشقها و اعمالها یافتم ؛ پس مرا به سوی خودت فراخوان و بدان که از تمامی مظاهر دنیوی بریدم تا به تو بپیوندم.خدایا من خواهان شهادت هستم ولی نه به این معنا که از زندگی فرار کنم ، پروردگارا عمریست پیشانی ام را به درگاهت بر روی خاک ...
عاقبت شوم عاشق شدن در باغ ویلا | پدرم گفته بود بدبخت می شوی!
به گزارش همشهری آنلاین ، زن 24 ساله که برای شکایت از همسرش وارد مرکز انتظامی شده بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: به تازگی تحصیلاتم در مقطع دبیرستان به پایان رسیده بود و خودم را برای آزمون سراسری آماده می کردم که پدرم تصمیم گرفت برای یک هفته استراحت به باغ ویلای خودمان در اطراف یکی از روستاهای چناران برویم. به همین دلیل طبق معمول برخی لوازم ضروری و خواربار ...
بهاره رهنما تولدش را سر مزار شهدا جشن گرفت | سورپرایز 50 سالگی بهاره رهنما +ویدئو
مجرد است. بهاره رهنما در کنار بازیگری تجربیات مختلف دیگری از جمله چاپ کتاب و نوشتن شعر هم دارد. بهاره رهنما چندی پیش 50 ساله شد. بهاره رهنما که 50 ساله شده است با انتشار ویدئوی زیر نوشت: این متفاوت ترین تولد عمرم بود تکه های قلبم با طلا ترمیم شد و با نور.صرف نظر از هر گرایش فکری من عاشق شهدا هستم برادرانی هستند که هیچ وقت تو ایران نداشتم. کد ویدیو دانلود ...
گفتگو با تبهکار خطرناک مشهد / شکست عشقی مرا به این روز انداخت!
رفتم آن ها همسرم را تحت فشار گذاشتند. اگر دیر به خانه می آمد از او بازخواست می کردند. یا نمی گذاشتند که از خانه بیرون برود. ما بعد از سه ماه دوران نامزدی زندگی مشترکمان را در منزل پدرم آغاز کرده بودیم. به همین خاطر خانواده ام او را کنترل می کردند که دیگر نتوانست تحمل کند و از من طلاق گرفت. دوباره ازدواج کردی؟ بعد از این ماجرا با دختر دیگری در کرمانشاه دوست شدم با او در یک مجلس ...
بیوگرافی لیلا بلوکات نقش نِفِرتیتی در سریال یوسف پیامبر
دیر اقدام کردم .بعد تحقیق کردم که چیکار باید بکنم که این اتفاق بیفته ، بهم گفتن اگر در رشته های هنری ثبت نام کنم بلاخره میتونم وارد این رشته بشم و بخاطر همین بهم پیشنهاد رفتن به هنرستان رو دادند و منم با توجه به اینکه سنی نداشتم و به خانوادم گفته بودم که من میخوام بازیگر بشم .وارد هنرستان کارو دانش شدم و در بین رشته های مختلف کارو دانش که در واقعه همه رشته ها پر شده بودند من تو رشته طراحی فرش ثبت ...
بیوگرافی حسین رفیعی و همسرش کیست و فرزندان +عکس و خانواده
زیادی را در سیما داشته که از لحاظ موضوع و گروه متفاوت بوده که اعم از برنامه های اجتماعی و یا سرگرمی و کمدی و همچنین کودک و نوجوان و مسابقات را می توان نام برد.بیوگرافی حسین رفیع نحوه ورود به بازیگری من در دانشگاه با غفارمنش و امین زندگانی آشنا شده و در پایان نامه آنها بازی کردم که مورد توجه قرار گرفته و در سال 77 جنگ 39 را بازی کردم و بعد از آن چندین کار به من ...
سرنوشت قصاص چشم در صلح و سازش بررسی می شود
قرار دارد. در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، تیم پزشکی اعلام کرد چشم چپ مرد زخمی به دلیل آسیب شدید تخلیه شده، اما چشم راست او در حال درمان است. شاکی پس از بهبودی نسبی با شکایت از ضارب گفت: فرشید فرد شروری است و در محل ما زندگی می کند. من چند باری به او تذکر داده بودم که برای دیگران مزاحمت ایجاد نکند، اما او گوشش بدهکار نبود. روز حادثه من در حال عبور از کوچه بودم که فرشید از خانه ...
زندگی دردناک دختربچه ای که به دست پدرش کشته شد
مراقبت کند. می خواست این بچه را بکشم تا راضی شود با من زندگی کند. من دخترم را دوست داشتم ولی زنم مرا تحریک کرد. وقتی نوبت به نرگس رسید، اتهام را رد کرد و گفت: من از این مرد یک بچه دارم. او خیلی آدم بی مسئولیتی است و پنج بار ازدواج کرده است؛ البته قبلاً ماجرای همه ازدواج هایش را نمی دانستم و از او به دلیل پرخاشگری و اذیت هایش بارها شکایت کرده بودم. ما در یک شهرستان کوچک زندگی می کردیم و ...
سناریوی عجیب در قتل دختر 8 ساله به دست پدر 4 زنه اش / دعوای زن سوم و چهارم مرا بدبخت کرد + جزییات
هرگز راضی به مرگ سیما نبودم. من فقط می خواستم از ناصر طلاق بگیرم.من از سال 93 که با این مرد ازدواج کردم روزگارم سیاه شد. من زن چهارم او بودم و خیلی زود صاحب فرزند شدم. او مرد بدخلقی بود و مدام من و فرزندم را اذیت می کرد. به همین خاطر من و شوهرم مدام در کش مکش بودیم. من هرگز از او نخواسته بودم تا دخترش را سر به نیست کند. اما حالا به دروغ می گوید من برای قتل او را تحریک کرده بودم.من فقط می خواستم از ...
وصیت نامه شهید احمد کاظمی
.... خدا را داریم اگر درد دوری از شهدای عزیز را داریم، خدا را داریم. ای خدای شهدا، ای خدای حسین(ع)، ای خدای فاطمة زهرا(س)، بندگی خود را عطا بفرما و در راه خودت شهیدم کن، ای خدا یا رب العالمین. راستی چه بگویم، سینه ام از دوریِ دوستانِ سفرکرده از دردِ دیگر تحمل ندارد. خداوندا تو کمک کن. چه کنم فقط و فقط به امید و لطف حضرت تو امیدوار هستم. خداوندا خود می دانم بد بودم و چه کردم که ...
شکایت از پدر به اتهام آدم ربایی
کردند و من از فرصت استفاده کردم و از بیمارستان فرار کردم. بلافاصله به خانه ام رفتم و زنم با دیدن من شوکه شد و گفت یک ماه قبل سرنوشت مرا از پدرم جویا شده، اما پدرم ادعا کرده خبری از من ندارد و بعد هم به اداره پلیس رفته و برای من اعلام مفقودی کرده است. الان من مطمئن هستم پدرم آن سه مرد را اجیر کرده تا مرا بربایند و در کمپ زندانی کنند و از آن ها به اتهام آدم ربایی شکایت دارم. با طرح شکایت مرد ...
همسایه، زنم را نگاه می کرد، او را کشتم
باز هم مهدی زن من را نگاه می کرد. یک روز که در خانه بودم زنم مرا صدا کرد و گفت همسایه باز دارد خانه ما را دید می زند. من با داد و فریاد با مهدی حرف زدم و گفتم اگر به خانه ام نگاه کند، خانه اش را روی سرش خراب می کنم! مهدی هم فحش داد و گفت اگر راست می گویی بیا پایین تا حالی ات کنم. متهم در ادامه گفت: من پایین رفتم. چاقو آشپزخانه هم با خودم برده بودم. با هم درگیر شدیم و من یک ضربه به او زدم ...
هدیه ای زیبا از سنگ بالای سر مزار امام رضا(ع)
.... یکی از خدام مشغول جارو بود. توی دلم گفتم: این هم سنگ حرم است. چه فرقی می کند؟ خیلی ها همین را هم آرزو دارند. آن تکه کاشی را که به اندازه یک فندق بود به خانه بردم و گذاشتم در جعبه وسایل ارزشمندم. چند روزی گذشت و من این موضوع را کاملا فراموش کرده بودم. یک روز تلفن به صدا درآمد. یکی از دوستانم تماس گرفت که بیا کارت دارم. هیچ اهل این گونه تماس های عجله ای نبود. وقتی رسیدم، یک ...
اهل بیت (ع) الگوهای شایسته در نظام خانواده
است که از زمان عقد تا زمان ازدواج حدود یک ماه گذشته بود و علی(ع) در این باره چیزی به پیامبر(ص)عرض نکرد تا اینکه زنان پیامبر(ص) پیشقدم شدند و این مطلب را بیان کردند و گفتند که علی(ع) دوست دارد تا همسرش را به خانه اش ببرد، چشم فاطمه را به دیدار شوهرش روشن کن و دیده ما را نیز به این امر، روشن فرما. و پیامبر(ص) نیز موافقت فرمود و دستور داد تا یکی از اتاق های مجاور منزل خود را برای این زوج ...
آزار و اذیت 9زن و دختر از سوی مهاجر غیرقانونی افغان
مرد مقابلم ظاهر شد و با چاقو تهدید کرد اگر سروصدا کنم مرا می کشد. بعد هم مرا روی زمین انداخت و آن قدر سرم را به زمین کوبید که بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم زیر یک درخت در آن حوالی بودم. همین متهم مرا آزار داد و برای او اشد مجازات را می خواهم. سومین شاکی آذرماه سال1400 در دام مرد آزارگر قرار گرفت. او می گوید: درحال رفتن به خانه بودم که در محله یوسف آباد مردی با کلاه و ماسک سد راهم شد ...
عاشقانه های غم انگیزی در نامه های دوران اسارت وجود داشت
رنج و سختی دوران اسارت را می گفتم. پرسیدم: نامه به دست چه کسی می رسه؟ گفتند: خانواده به خاطر جنگ خانه ای نداشتیم. مانده بودم نامه به کجا می رسد! من زنده ام رمز بین من و برادرم بود. قرار گذاشته بودیم هر جا که بودم بنویسم: من زنده ام . همین دو کلمه را نوشتم: من زنده ام. در بیمارستان الرشید بغداد هستم. پرسیدم: بیشتر از دو کلمه شد، اشکالی ندارد؟ گفتند: نه نامه را به برادرم در تهران فرستادم. ...
سلفی عجیب زن دوم شهاب حسینی | خانم چه فیگوری ام گرفته
پشت میگذاشت و به همین منظور زمانی که برای خداحافظی با دوستانش در دانشکده هنرهای زیبا به دانشگاه تهران رفته بود برای اولین بار همسرش پریچهر قنبری را دید و این دیدار به آشنایی های بعدی زیر نظر خانواده و ازدواج ختم شد. نظر شهاب حسینی راجع به ازدواج تا قبل از این که همسرم را ببینم، قصد ازدواج نداشتم تا این که روزگار ما را در برابر هم قرار داد. به او پیشنهاد آشنایی دادم اما همسرم ...
کار شبانه روزی برای تعالی خانواده و جامعه از ویژگی های بارز حضرت زهرا(س) است
وقایع تلخ ماجرای سقیفه و فدک که دل زهراعلیها السلام را شکستند و به خانه اش حمله کردند، آن گاه که حضرت علی علیه السلام وارد منزل شد و فرمود: فاطمه جان! ابوبکر و عمر در پشت در اجازه ملاقات می خواهند؟ نظرت دراین باره چیست؟ حضرت با آن همه حوادث رخ داده بعد از رحلت پیامبر اکرم ، با کمال تواضع فرمود: الْبَیتُ بَیتُکَ وَ الْحُرَّهُ زَوْجَتُکَ افْعَلْ مَا تَشَاءُ؛علی جان! خانه خانه توست و من همسر تو هستم ...
حکم قصاص برای دستفروشی که همکارش را کشت
می خواستم او بترسد و دست از سرم بردارد. باور کنید خصومتی با حامد نداشتم و از مرگش پشیمان هستم. اگر او را نزده بودم حتماً کشته می شدم. من برای دفاع از خودم مجبور به این کار شدم. هرچند سامان مدعی بود قصد قتل نداشته و شروع کننده دعوا هم نبوده است اما چون ضربه کشنده را زده و چاقو داشته در حالی که مقتول چاقویی نداشته است، قضات دفاعیات او را قبول نکردند و حکم قصاص او را صادر کردند. ...
باج گیری غیراخلاقی شوهر به نوعروس 50 ساله
زن 52 ساله که فقط 2سال از آغاز زندگی مشترکش می گذشت و قصد شکایت از همسرش را داشت، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: ما اهل یکی از روستاهای اطراف مشهد هستیم. من در کودکی به تنور افتادم و یک پایم کوچک تر از دیگری است، برای [...]
باج گیری غیراخلاقی شوهر به نوعروس 50 ساله
با صدور دستوری از سوی سرهنگ قاسم همت آبادی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی)بررسی های مشاوره ای واقدامات قانونی درباره ماجرای این زن میان سال به گروه مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد.
ماجرای هدیه نحس مرد پلید به همسرش لو رفت
که 14 سال بیشتر نداشتم با او ازدواج کردم. یک سال بعد او مرا برای زندگی مشترک به تهران برد چراکه آن زمان در شهرداری تهران کارگری می کرد آن جا بود که فهمیدم شوهرم به مواد مخدر اعتیاد دارد به همین خاطر از عهده هزینه های اعتیادش بر نمی آمد و من هم مجبور بودم در اطراف میدان ونک دست فروشی کنم! مدتی بعد شوهرم به جرم سرقت از محل کارش دستگیر و از کار اخراج شد. در این شرایط مخارج زندگی به دوش من ...
گفت مادر مرا نبوس مادران شهدا حسرت می خورند!
.... از آن به بعد عهد کردم که لب به گوشت ماهی نزنم. چه چیزی شما را خوشحال می کند؟ من مال و دولتی ندارم و نمی خواهم. فقط کمک کنند بچه ام را برگردانند. هنوز انتظار می کشم. محسن نان آور خانه ام بود. وقتی شهید شد به سختی کار کردم و خرج زندگی را تأمین کردم. به پنبه چینی زمین مردم می رفتم. آن موقع 4 هزار تومان دستمزد می گرفتم. 10 سال کوره های آجرپزی قالب کشی می کردم. روز ها خشت های ...
مروری بر حضور بیتا فرهی در برنامه دورهمی + فیلم
اصلاً در وادی بازیگر شدن نبودم و به نظرم قسمت بود که وارد این حرفه شدم چون من از سینما کاملاً به دور بودم و اصلاً تصور بازیگر شدن را هم نداشتم؛ آقای چشم آذر یکی از دوستان صمیمی دایی من بودند و یک روز که به منزل دایی ام آمده بودند من را آنجا دیدند و گفتند که تو به درد نقش مهشید فیلم داریوش می خوری و از آنجا بود که من برای این نقش انتخاب شدم و در این کار با مرحوم خسرو شکیبایی که یکی از بهترین های دنیاست ...
کولاک خبر ازدواج بازیگر سرشناس با پسر 30 سال کوچکتر
او ازدواج کند و اعتراف کرد که از همان لحظه که در کودکی او را در مجموعه تلویزیونی پدرو ال اسکاموزو دیده، می دانست که آلینا عشق زندگی اش است! او در برنامه زنده تلویزیونی زانو زد و از بازیگر زن معروف تقاضای ازدواج کرد: آلینا، من با تماشای تو بزرگ شدم، وقتی یک ساله بودم، مادرم مرا پدرو ال اسکاموزو صدا می کرد و از همان لحظه فهمیدم که تو زن زندگی من هستی. حالا آن را اثبات کردم و برای همین از ...
با تهدید فرزاد از خانه فرار کردم و سر از دخمه شیطان درآوردم!
ارتباط را به خانواده ام می گوید ، من دختری نوجوان بودم و از نقشه های شومی که در پس این دوستی از ذهن فرزاد می گذشت هیچ اطلاعی نداشتم ، از خانه فرار کردم که مرا به مکانی خلوت برد و تجاوز کرد ...ترس تمام وجودم را دربر گرفته بود فرزاد مرا رها کرد و گریخت من ماندم با بی آبرویی نمی دانستم چه کار کنم حتی فکر خودکشی را هم در سر داشتم ...نمی دانستم که چه کار کنم حال بدی دارم و مدام صحنه بد رفتارش در ...
نگاهی بر زندگی و شعر حمید مصدق؛ شاعر غم و عشق
کردی؟ مرا که رام تو بودم اسیر دام تو بودم گذشتم از تو و آن پر فریب شهر بزرگ کنون کنار کویرم، کویر بی باران و مهربانی این مهربان ترین یاران تو کاش از این مردم به قدر یک ارزن وفا و خوبی را به وام بستانی که مثل مهر درخشان شهر بخشنده و همچو مردم این مُلک مهربان باشی تو ای بلای دل من، بلند بالایم! تو ای برازنده! تو ای بلندتر از سرو ها و افراها! تو بر تمام بلندان باغ بالنده بر این اسیر به غربت گذر توانی کرد؟ بر این کویر نشین، بر این ز مهر تو محروم نظر توانی کرد؟ انتهای پیام ...
وصیت شهید به دخترهایش (حدیث دشت عشق)
به دختر شش ساله اش: فاطمه جان سلام بابا جان! خیلی دوستت دارم، درس هایت را مرتب بخوان و به حرف مادرت گوش کن. نماز و حجاب یادت نره، یادت نره که وقتی چادر به سر می کردی خوشگل و ناز می شدی، همیشه به یادت هستم، تو هم به یاد من باش باباجونی. وصیت شهید به دختر هشت ماهه خود ریحانه: خانم سلام. همیشه بهت می گفتم قربونت بشم بابایی. حالا وقتی بزرگ شدی و تونستی بخونی و بنویسی، بدون که تو رو هم خیلی دوس دارم. سفارش هایی که به آبجی بزرگت کردم رو فراموش نکنید. ...
خاطرات جالب فاطمه صادقی، دختر خلخالی، از پدرش
دختر خلخالی در گفتگویی که چند سال پیش منتشر شده بود خاطرات جالبی درباره پدرش بیان داشت.