سایر منابع:
سایر خبرها
تشییع پیکرهای جانباختگان سقوط بالگرد با حضور وزیر بهداشت
مراسم تشییع جان باختگان حادثه سقوط بالگرد با حضور وزیر بهداشت درمان و آموزش پزشکی کشور در شیراز برگزار شد . به گزارش خبرگزاری صدا و سیما ، پیکرهای این جانباختگان با حضور دکتر سید حسن هاشمی و دیگر مسئولان استان فارس از حرم مطهر سید علاالدین حسین(ع) به سمت گلزار شهدای دارالرحمه شیراز تشییع شد. یک فروند بالگرد اورژانس هوایی فارس هنگام انتقال یک مصدوم از خنج به شیراز ساعت 20 و 15 دقیقه ششم فروردین در منطقه دهنو در فاصله 25 کیلومتری شیرازسقوط کرد و هر 9 سرنشین این بالگرد جان باختند. کشته شدگان این حادثه کارکنان اورژانس، خدمه بالگرد و مصدوم بودند. ...
علت سقوط بالگرد در فارس؛ برخورد به دکل فرستنده صداوسیما
با توجه به آسیب دیدگی شدید وی با درخواست رئیس شبکه بهداشت و درمان شهرستان خنج بالگرد اورژانس متعلق به سپاه به منطقه اعزام می شود. مدیرعامل جمعیت هلال احمر استان فارس تصریح کرد: بعد از انجام اقدامات اولیه و استقرار مصدوم در بالگرد، انتقال وی، غروب روز گذشته به سمت شیراز انجام می شود. جعفری بیان داشت: در حین بازگشت بالگرد حامل مصدوم براثر برخورد به دکل فرستنده صداوسیمای مرکز ...
پیکر جان باختگان سانحه سقوط هلی کوپتر اورژانس استان فارس تشییع شد
در حسینیه ثارالله(ع) شیراز برگزار می شود. شامگاه جمعه 6 فروردین ماه یک فروند هلی کوپتر اورژانس استان فارس که قصد داشت یک مصدوم بدحال را از شهر خنج به شیراز منتقل کند، در روستای دهنو، نزدیک شیراز، سقوط کرد. در این حادثه هر 9 سرنشین هلی کوپتر جان خود را از دست دادند. انتهای پیام/ ...
تشییع پیکر جان باختگان سقوط بالگرد اورژانس
...> ساعت 20:30 دقیقه روز جمعه ششم فروردین ماه بالگرد اورژانس هوایی استان فارس در حین خدمات رسانی و انتقال بیمار از شهرستان خنج به شیراز دچار حادثه شد و در منطقه کوار در فاصله حدود 30 کیلومتری جنوب شیراز سقوط کرد و 9 نفر سرنشین این بالگرد در دم جان باختند. سرنشینان این بالگرد شامل بیمار و همراه بیمار، پنج خدمه پرواز و دو تکنسین اورژانس بودند. اورژانس هوایی شیراز با دو فروند بالگرد از ابتدای تعطیلات نوروزی تاکنون چندین ماموریت امدادی انجام داده و از مناطق مختلف بیماران را بیمارستان های شیراز منتقل کرده است. ...
کشته شدن 12 نظامی الجزایر در سقوط بالگرد
... وزارت دفاع الجزایر در بیانیه ای که در خبرگزاری رسمی این کشور منتشر شد اعلام کرد یک فروند بالگرد ترابری نیروی هوایی الجزایر از نوع آم آی -171 در ماموریت شناسایی در نزدیکی رقان در منطقه ادرار ( 1400 کیلومتری جنوب الجزیره ) براثر نقص فنی سقوط کرد. این بیانیه افزود “احمد قاید صلاح،” معاون وزیر دفاع و رئیس ستاد مشترک ارتش، بلافاصله دستور تشکیل کمیسیون تحقیق را برای مشخص کردن شرایط این ...
حضور وزیر بهداشت در مراسم تشییع پیکر جانباختگان سقوط بالگرد
به گزارش خبرگزاری مهر ، تشییع پیکر جانباختگان حادثه سقوط بالگرد اورژانس از حرم سید علاء الدین حسین برادر شاهچراغ آغاز و به سمت دارالرحمه شیراز ادامه خواهد داشت. بر اساس این گزارش، از بین این جانباختگان، آقایان حمیدرضا جوادی و حسن قائدی از همکاران اورژانس 115 شیراز بودند که پیکر حسن قائدی مسئول اورژانس خنج در شهر خنج به خاک سپرده می شود و حمید رضا جوادی نیز در گلزار شهدای کشن شیراز دفن خواهد شد. دکتر سید حسن هاشمی وزیر بهداشت، به منظور شرکت در مراسم تشییع پیکر جان باختگان، وارد شیراز شد. ...
کشته شدن 12 نظامی بر اثر سقوط بالگرد در الجزایر
به گزارش گروه بین الملل دفاع پرس ، به نقل از العهد، وزارت دفاع الجزایر از کشته شدن 12 نظامی و زخمی شدن دو نفر دیگر در پی سقوط یک فروند بالگرد در جنوب این کشور خبر داد. وزارت دفاع الجزایر دلیل سقوط این بالگرد را که از نوع "أم آی-171" و متعلق به نیروی هوایی این کشور است، نقص فنی اعلام کرده است. بر اساس این گزارش، این بالگرد در حال انجام یک مأموریت شناسایی در نزدیکی "رقان" در ...
هوبره، نگین درخشان آسمان کویری سیستان و بلوچستان
در شرق تاکستان در جنوب قزوین هم دیده شده است. این پرنده نادر و کمیاب در مناطق شنی، تپه ماهورها، ریگزاهار و نواحی مرکزی با بوته های پراکنده، علف های کوتاه و حاشیه گندم زارها به سر می برد و این گونه آشیانه خود را بر روی زمین می سازد. هوبره بین 75-65 سانتی متر طول و حدود 1.5کیلو تا سه کیلو وزن دارد و طول بال های آن به 140 سانتی متر می رسد که البته نرها حدود 10 درصد ماده ها بزرگتر ...
وزیربهداشت: شرکای مابه تعهدشان عمل نکردند
. هزاران طرح در حال ساخت است. بنابراین این طوری نیست که به بهداشت توجه نشده است. البته کارکنان بهداشت کارانه نداشته اند. آن چیزی که ما پرداخت کردیم سه برابر قبل است اگرچه عدد زیادی نیست. مثلاً فرض کنید قبلاً به پرسنل بهداشت 60 هزار تومان می دادند حالا ما 200 هزار تومان می دهیم. پرسنل درمان از درآمدشان کارانه دریافت می کنند یعنی پرستاری که در بخش آی سی یو و اورژانس فعالیت می کند درآمدش بیشتر از پرستاری ...
همراه با ظریف از جاکارتا تا سیدنی+عکس
ترکیه وزیر خارجه کشورمان همچنین با نومان کورتولماز معاون نخست وزیر ترکیه در خصوص تحولات منطقه و زمینه های گسترش روابط و همکاری های دو کشور در پرتو آخرین تحولات روابط دوجانبه و سفر اخیر احمد داود اوغلو نخست وزیر ترکیه به تهران گفت وگو کرد . در حدود 40 هیأت از کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی در نشست وزرای خارجه در جاکارتا حضور داشتند و قرار بود نشست سران با حضور عبدالفتاح ...
پدر، دخترش هستی را برای شهادت آماده کرده بود/ لباس خلبانی که بوی شهادت می داد
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از اصفهان شرق ، خبری تکان دهنده بر روی صفحه تلفن همراهم نقش بست سقوط بالگرد اورژانس در شیراز و کشته شدن همه سرنشینان خبرهایی از این سبک دلهره ای عجیب در من ایجاد می کند به نوعی که در اولین نگاه به یاد خانواده جان باختگان خواهم افتاد و احساس تنش درونی همسران و مادران جان باختگان حوادث، خبری تلخ را برای بازماندگان رقم خواهد زد که به ناچار رسانه ...
ماهی به رنگ انتخابات/ رزمایش موشکی سپاه/ آخرین مصوبات مجلس در روزهای پایانی سال
نگهبان خواستار برخورد قاطع و به استناد قانون با تخلف محمدرضا نجفی شدند. ** 94/12/21: 5 فروند بالگرد اورهال شده هوانیروز با فرمان فرمانده نیروی زمینی ارتش به پرواز درآمدند. ** 94/12/22: حجت الاسلام حسن روحانی رئیس جمهور در سومین همایش ملی بزرگداشت شهدا، با اشاره به مقام والای شهیدان اظهارداشت: اولین کسی که بعد از رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام مسیر شهادت را برگزید و انتخاب کرد ...
اطلاعاتی درباره جنگ ناشناخته حزب الله در بوسنی
روش های ابتکاری در بدنه هواپیماهای مسافربری جاسازی می شد. روند انتقال سلاح حتی پس از اعمال منطقه پرواز ممنوع بر فراز فرودگاه زاگرب { مترجم: زاگرب پایتخت و بزرگ ترین شهر کرواسی است} نیز ادامه یافت هر چند به صورت طبیعی، مسیر آن آسان نبود و از جمله به کشف کامیون های حامل سلاح می انجامید که یک مسئول سازمان ملل در گفت وگو با “آبزرور” در تاریخ 18/10/1992 به آن اشاره کرده است. سومین راه قاچاق {سلاح} که ...
تمام سیل ها، زلزله ها و طوفان هایی که سال 94 را زیر و رو کردند+جدول
استانداران گذاشته و پلیس راهور نیز اعتراض کرد که چرا مردم انتظار دارند در جاده های روستایی نیز ماموران حضور داشته باشند. 31 تیر روستای قصرچم در شهرستان شهرضا سیل در منطقه جنوبی شهرستان شهرضا از توابع استان اصفهان باعث آب گرفتگی روستای قصرچم شد. روستای قصرچم شهرضا با 2هزار نفر جمعیت و500خانوار در 15 کیلومتری جنوب شهرضا و در مسیر جاده شهرضا به سمیرم قراردارد. 6 مرداد میناب ...
تمامی ناوگان هوایی جمعیت هلال احمر کشور از سلامت کامل پروازی برخوردار هستند
هرکدام بالغ بر 3 هزار ساعت پرواز داشته اند. شهرابی افزود: تمامی خلبانان جمعیت هلال احمر علاوه بر توانمندی های بالایی که دارا هستند، آموزش های خاص برای پرواز در شرایط مختلف را دیده اند. وی با اشاره به حضور 8 ساله خود در جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران، گفت: ناوگان هوایی این جمعیت از ایمن ترین ناوگان کشور است و تاکنون از ابتدای فعالیت خود هیچ حادثه ناشی از سقوط بالگرد که منجر به فوت ...
وزیر بهداشت به شیراز می رود
خبرنامه دانشجویان ایران: دکتر سید حسن هاشمی، وزیر بهداشت به منظور شرکت در مراسم تشییع پیکر جان باختگان حادثه سقوط بالگرد اورژانس، بامداد امروز (دوشنبه) عازم شیراز شد. به گزارش خبرنامه انشجویان ایران به نقل از ایسنا، در حادثه سقوط بالگرد اورژانس فارس، پنج نفر از کادر پرواز، دو نفر از تکنسین های اورژانس و بیمار و همراهش جان باختند. به گزارش وبدا، این بالگرد که متعلق به نیروهای مسلح بوده و در اختیار اورژانس فارس قرار داشته به منظور انتقال یکی از بیماران بدحال، از ساعت 18:11 از شیراز به سمت شهرستان خنج پرواز کرده بود که در ساعت 20:30 در نزدیکی شیراز دچار سانحه شد و سقوط کرد. ...
تیترامشب/ قدیمی بودن ناوگان اورژانس کشور، مشکل بزرگ امداد رسانی
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، دکتر امین صابری نیا رئیس اورژانس کشور با بیان اینکه براساس اعلام گروه پروازی، بالگرد مجهز به امکانات لازم برای پرواز در شب بوده وکاپیتان پرواز هم از مهارت بالای پروازی برخورداربوده است گفت: متاسفانه علی رغم آنکه خلبان هلی کوپتر از ماهرترین خلبانان کشور به شمار می رفت، در نزدیکی شیراز سقوط می کند و پنج نیروی کادر پرواز، 2 تن از کارکنان اورژانس، مصدوم و همراه ...
مراسم تشییع پیکر جان باختگان سانحه سقوط بالگرد اورژانس هوایی در شیراز
شرکت در این آیین، دعوت شده است. همچنین، پیکر مرحوم رئیس اورژانس خنج، برای تدفین به این شهرستان انتقال داده می شود که مراسم تشییع و تدفین این نیروی پرتلاش اورژانس فارس، از ساعت 17، در خنج، برگزار خواهد شد.
زمان تشییع جانباختگان سقوط بالگرد
حین خدمات رسانی و انتقال بیمار از شهرستان خنج به شیراز دچار حادثه شد و در منطقه کوار در فاصله حدود 30 کیلومتری جنوب شیراز سقوط کرد و 9 نفر سرنشین این بالگرد در دم جان باختند. سرنشینان این بالگرد شامل بیمار و همراه بیمار، پنج خدمه پرواز و دو تکنسین اورژانس بودند. اورژانس هوایی شیراز با دو فروند بالگرد از ابتدای تعطیلات نوروزی تا کنون چندین ماموریت امدادی انجام داده و از مناطق مختلف بیماران را بیمارستان های شیراز منتقل کرده است. ...
پیام تسلیت استاندار فارس به مناسبت سانحه غم انگیز سقوط بالگرد امدادی
به گزارش دریافتی ایرنا به نقل از نمابر یکشنبه اداره کل روابط عمومی و امور بین الملل استانداری فارس، متن پیام تسلیت مهندس سید محمد علی افشانی بدین شرح است : بسم الله الرحمن الرحیم انالله و انا الیه راجعون حادثه غم انگیز سقوط یک فروند بالگرد امدادی در اختیار مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی استان که باعث جان باختن 9 نفر از هموطنان و هم استانیهای عزیز شد، موجب تأثر فراوان گردید ...
کشته شدن 12 نظامی الجزایر در سقوط بالگرد
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صداوسیما به نقل از تلویزیون العربیه ؛ در حادثه سقوط یک فروند بالگرد در جنوب غرب الجزایر 12 نظامی این کشور کشته شدند.
پیکر جان باختگان سقوط هلی کوپتر اورژانس دوشنبه تشییع می شود
عمومی دانشگاه علوم پزشکی شیراز یادآور شد که پیکر رئیس اورژانس شهرستان خنج، مرحوم حسن قائدی، پس از تشییع در شیراز به زادگاهش منتقل و مراسم تشییع و تدفین وی در خنج ساعت 17 دوشنبه برگزار می شود. به گزارش ایسنا، شامگاه جمعه 6 فروردین و در یک سانحه، هلی کوپتر اورژانس هوایی استان فارس که برای انتقال یک مصدوم به شهرستان خنج عزیمت کرده بود، در مسیر بازگشت و در روستای دهنو سقوط کرد. در ...
جهان در اولین هفته فروردین 95
هواپیمایی فلای دوبی احتمال اینکه تروریسم علت اصلی سقوط هواپیمای مسافربری این شرکت در روسیه باشد را رد کرده است. روز شنبه 29 اسفند 94 یک فروند هواپیمای مسافربری متعلق به شرکت فلای دوبی در جنوب روسیه سقوط کرد که در پی این حادثه همه 62 مسافر و خدمه این هواپیما کشته شدند. استقرار تفنگداران دریایی آمریکا در عراق ارتش آمریکا اعلام کرد که تعدادی از تفنگداران دریایی این کشور با ...
ایثار جان، نمونه ای از تلاش همکاران پر تلاش اورژانس در حین خدمات رسانی
به گزارش پانا از سیستان و بلوچستان محمود رضا میری رئیس دانشگاه علوم پزشکی زاهدان در پیامی به ریاست دانشگاه علوم پزشکی شیراز سانحه اندوهناک سقوط بالگرد اورژانس هوایی فارس و جان باختن 9 نفر از کادر پرواز، پرسنل اورژانس، مصدوم و همراه وی را تسلیت گفت. متن پیام به شرح زیر است : جناب آقای ایمانیه ریاست محترم دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی شیراز باسلام ؛ خدمات رسانی به ...
تیترامشب/ قدیمی بودن ناوگان اورژانس کشور، مشکل بزرگ امداد رسانی
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، دکتر امین صابری نیا رئیس اورژانس کشور با بیان اینکه براساس اعلام گروه پروازی، بالگرد مجهز به امکانات لازم برای پرواز در شب بوده وکاپیتان پرواز هم از مهارت بالای پروازی برخورداربوده است گفت: متاسفانه علی رغم آنکه خلبان هلی کوپتر از ماهرترین خلبانان کشور به شمار می رفت، در نزدیکی شیراز سقوط می کند و پنج نیروی کادر پرواز، 2 تن از کارکنان اورژانس، مصدوم و همراه ...
آیا بالگرد اورژانس با دکل برق برخورد کرده؟
خاموشی گزارش نشده است. به گزارش ایسنا، مدیر روابط عمومی شرکت برق منطقه ای فارس هم چنین درگذشت جان باختگان حادثه سقوط بالگرد اوژانس هوایی فارس را تسلیت گفت. به گزارش ایسنا، برخی خبرگزاری ها و سایت های خبری، علت سقوط بالگرد اورژانس فارس را که جمعه شب، در نزدیکی کوار، حادث شد را برخورد با دکل یا کابل های فشارقوی اعلام کرده بودند. یک فروند بالگرد اورژانس استان فارس که با ...
واژگون شدن بالگرد اورژانس در آمریکا/4 نفر کشته شدند
پایگاه خبری علت – به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری میز ان، شبکه سی ان ان به نقل از رسانه های محلی گزارش داد که این بالگرد در حال انتقال مجروح یک تصادف رانندگی بود که در شهرستان کافی ایالت آلاباما سقوط کرد. خلبان بالگرد و کارکنان اورژانس نیز در پی این حادثه جان باختند. اطلاعات بیشتری در مورد دلیل این حادثه و بیمارستانی که این بالگرد عازم آن بود منتشر نشده است. انتهای پیام/ ∎ 0 0 ...
سقوط بالگرد اورژانس در آلابامای آمریکا
آژانس مدیریت بحران آمریکا اعلام کرد: بر اثر سقوط یک فروند بالگرد اورژانس در ایالت آلاباما، چهار سرنشین آن از جمله یک بیمار جان خود را از دست دادند. به گزارش فرهیختگان آنلاین (FDN.ir)؛ این حادثه حدود ساعت 17 دقیقه بامداد شنبه اتفاق افتاده است. طبق اعلام رسانه های محلی، این بالگرد در منطقه جنوب شرقی آلاباما سقوط کرده است. به گزارش اسپوتنیک، لاشه بالگرد حدود هفت ساعت پس از حادثه پیدا شده است. مقامات شورای ملی امنیت حمل و نقل آمریکا در حال تحقیق و بررسی برای کشف علت حادثه هستند. *ایسنا ...
برخی جاها مواد مخدر و سلاح را می شد مثل نان خرید
چون بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! گروه بین الملل [...] چون بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! گروه بین الملل مشرق – در قسمت قبل این نوشتار (که ترجمه ای است از سفرنامه ی فهمی هویدی به افغانستان طالبان در سال 1377 شمی با عنوان طالبان، سپاهیان خدا در نبردی اشتباهی! ) ماجرای چگونگی آغاز سفر نویسنده به افغانستان را خواندیم و ایراداتی که به او گرفته می شد تا از این سفر منصرف شود را مرور کردیم. همچنین دیدیم که نویسنده چطور خود را به پاکستان رساند و از آنجا چطور برای وارد شدن به افغانستان به سمت مرز حرکت کرد. ماجرای مواجه با اولین نیروی طالبان و آخرین نیروی طالبان هم ذکر شد. بخش دوم این خاطرات را با هم می خوانیم: حالا ما داخل یک دولت، در دلِ دولت پاکستان هستیم. روی نقشه اگر بخواهی حساب کنی، هنوز از پاکستان بیرون نرفته ایم، و هنوز داخل مرزهای آن هستیم. اما در حقیقت امر، داستان طور دیگری است. این نقطه که حدودا 55 کیلومتر را در بر می گیرد، در اصل تحت سلطه ی حقیقی حکومت پاکستان قرار ندارد. یک جورهایی می توانی بگویی یک منطقه آزاد است. مسئولین این منطقه و اداره کنندگان امورش، شیوخ مشهور قبایل باتان هستند که در دوطرف مرز (یعنی هم در پاکستان و هم در افغانستان) پراکنده اند و حضور دارند. از آنجا که این منطقه، منطقه ی آزاد است، به همین دلیل هرچه در پاکستان ممنوع است، در اینجا مجاز است. از تجارت سلاح گرفته تا تجارت مواد مخدر. از این بگذریم که اینجا، ایستگاه اصلی قاچاق به هر دو کشور است. این اطلاعات برای من تازه نبود، بیست سال پیش هم که در سفرم به افغانستان از اینجا دیدن کردم، مواد مخدر در پیاده رو هم فروخته می شد. سلاح هم –که بخشی از آن در همان منطقه تولید می شد- مثل نان در کنار جاده ها در دسترس بود! از همان جهت که این منطقه منطقه ای آزاد است، در طول سال های گذشته جریان برق را به صورت مجانی از حکومت پاکستان دریافت می کرد، آبش را هم از چاه های همان منطقه به دست می آورد. به دلیل فشار بحران اقتصادی ای که کشور به آن دچار بود، حکومت اسلام آباد تصمیم گرفت برای برقی که به این منطقه می داد، مبلغی را تعیین کند. این چیزی بود که موجب تحریک شیوخ قبائل بر علیه حکومت و اعلام شورش آنها شد. و بستن و حمله به راه های تجاری این منطقه یکی از نشانه های این شورش است و همین، چیزی بود که موجب شد نیروهای حکومتی در پیشاور، دیروز به ما اجازه عبور به طورخان را ندهند. در آن ساعات اولیه صبح، با وجود هیبت و هراس انگیز بودن کوه ها[ی سر به فلک کشیده]، جاده، آباد و آرامش بخش به نظر می رسید. شدت حرکت در آن زیاد بود و کاروان ماشین های پر از کالا، با سرعت کم و احتیاط از لبه های کوه در حرکت بودند. البته می ترسم کلمه پر ، نتواند منظور مرا برساند، چون ماشین های باری ای که من می دیدم در اصل در حکم یک سری تپه و کوه متحرک بودند، از بس که جنس در آن گذاشته بودند و ابعاد ماشین را (طولی و عرضی و ارتفاعی) بزرگ کرده بودند! دلیل مسئله این بود که هر کالای صنعتی و تولیدی ای که افغانستان چند میلیون نفری (که حالا بیش از بیست میلیون نفر جمعیت داشت) لازم داشت از طریق پاکستان وارد می شد، حالا یا خود پاکستان هم از خارج وارد کرده بود یا ساخت پاکستان بود. این مطلب نشانگر میزان سودی بود که اقتصاد پاکستان از ادامه ی به هم ریختگی اوضاع در افغانستان و توقف ماشین تولید (در همه ی زمینه ها) در آن کشور می برد. این مطلب تقریبا می توانست تأییدی باشد بر حرف برخی آدم های خبیث که می گویند سودی که پاکستان از جنگ در افغانستان می برد کمتر از استفاده ای که می خواهد در سایه ی صلح به آن برسد، نیست. این نکته هم از چشم آدم مخفی نمی ماند که وانت هایی که به افغانستان می رفتند جنس های صنعتی یا کنسرو بود، اما ماشین هایی که داشت از افغانستان برمی گشت یا آدم سوار کرده بود یا مواد خام بار زده بودند (یا چوب یا تولیدات کشاورزی، از قبیل انگور و سیب و انار) یا آنکه خالی بودند و آمده بودند تا از نو جنس بار زده و به افغانستان ببرند. *** وقتی چشم مان افتاد به لشگری از مگس ها که در هوا می چرخیدند، و سر و صدا و هیاهوی بلندی به گوشمان رسید، و حجم انبوهی از افراد پیاده را دیدیم، و پلیس لاغری را که داشت با عصایی بلند دختربچه ای را به جلو می راند، و دستفروش هایی که در دو طرف راه هرچه خوردنی و نوشیدنی که ممکن بود می فروختند، و ارزفروش هایی که برای جلب نظر، پشت میزهای چوبی بلندی نشسته بودند، دیگر آن موقع لازم نبود کسی خبرمان کند که حاجت روا شده و به طورخان رسیده ایم، دروازه ی ما برای ورود به امارت اسلامی افغانستان . در بین این چیزها، هیچ کدام برای من جدید به نظر نمی رسید. من خودم اهل کشوری بودم که با این قبیل تصاویر مأنوس بود، از مگس ها گرفته تا سر و صدای مردم و جمعیت عظیم آدم های پیاده، و حتی چوب پلیس و فحش هایش. چیزی که بیش از همه ی اینها در آن صحنه نظرم را جلب کرد، چیز دیگری بود که برای اولین بار در زندگی ام می دیدم: صف طولانی ای از بچه های کوچک به چشم می خورد که از پنجره ی ماشین، شبیه صف مورچه هایی بود که در سکوت روی زمین راه می رفتند و اول صف، که داخل خاک افغانستان بود (پشت پست بازرسی ای که چیزی نبود جز یک سری آهن که راه را قطع کرده بود) دیده نمی شد. آخر صف هم با حرکتی یکنواخت و آرام، جلوی چشم همه به سمت عمق اراضی پاکستان پیش می رفت. هر بچه ای روی دوشش یک تکه آهن گرفته بود. برخی آهن ها بزرگ تر یا بلندتر بودند و آنها را دو بچه، هن هن کنان و عرق ریزان، حمل می کردند. پرسیدم داستان چیست، گفتند این بچه ها برای برخی تاجران اجناس اسقاطی و قراضه کار می کنند. می گفتند این تاجرها توانسته بودند از طریق تجارت با بقایای سلاح های روسی خراب که بی صاحب در تمام افغانستان ریخته شده بود، ثروت های هنگفتی به جیب بزنند. چون جا به جایی صدها تانک و توپ سنگین سخت بود، این تجار تصمیم گرفته بودند آنها را به تکه های کوچک تقسیم کرده و بعد به داخل پاکستان قاچاق کنند و بعد آنها را بفروشند. این تکه ها در پاکستان ذوب، و برای مصارف دیگر به کار گرفته می شد. تعجبم وقتی بیشتر شد که فهمیدم این صف ها، از اوایل دهه ی نود میلادی به صورت منظم و مستمر ادامه دارد، چون حجم عظیمی از سلاح های شوروی خراب شده در خاک افغانستان وجود دارد. ممکن نبود به ذهن کسی خطور کند که آخر کار سلاح های شوروی که برای به زانو درآوردن و سرکوب افغان ها به آن کشور فرستاده شده بود به اینجا بکشد، هر چند این سرنوشت، بعد از سرنوشتی که خود اتحاد شوروی به آن دچار شد و ممکن نبود به ذهن بشری خطور کند، دیگر چندان عجیب به نظر نمی رسید. با نیشگون همراهم به خودم آمدم، تذکر داد نیامده ایم اینجا که بمانیم، آمده ایم که از اینجا رد شویم و داخل افغانستان برویم. حرفش را پذیرفتم. جلو راه افتاد و رفتیم به ساختمانی که در آن چند پلیس پاکستانی با هیکل های قشنگ و قامت های بلندشان نشسته بودند. کاری که باید می کردیم را انجام دادیم و بعد از پله پایین رفتیم و وارد اتاق دیگری شدیم. در آن اتاق خلایقی را دیدم که انگار ریش را با ترازو به مساوات بینشان تقسیم کرده بودند، و از چهره شان سرسختی و تندی پیدا بود. نمی توانستم در بینشان رئیس را از مرئوس تشخیص دهم، کما اینکه نمی توانستم کارمند را از ارباب رجوع تشخیص دهم. همراهم که متوجه حیرتم شده بود در گوشم گفت: اینها جماعت طالبان اند! آمدن از یک طبقه به طبقه ی دیگر، شبیه رفتن از عصری و زمانی به عصر و زمان دیگری بود. سریعا به کسانی که نشسته بودند سلام کرد، با تعجب نظرشان به سمتم جلب شد. خطوط چهره شان وقتی گذرنامه ام را دیدند و فهمیدند عرب و مسلمانم باز شد. سریعا آمدند به سمتم و با خوشحالی آشکاری شروع کردند به خوشامدگویی و دست دادن، انگار دوستانی باشیم که بعد از مدت ها دوری باز همدیگر را ببینیم. ناگهان با جوان های طالبان رو در رو شده بودم و این، باعث شوک و حیرتم شده بود، جوان هایی که از وقتی در افق افغانستان ظاهر شدند همه ی دنیا را به خود مشغول و مردم را حیران کرده اند. البته تعجب و شوکم خیلی طولانی شد، چون بعد از آنکه گذرنامه ی مرا مهر کردند یکی شان گذرنامه را به دستم داد و به فارسی گفت: خداحافظ حالا باید سریع می رفتیم سوار ماشین مان می شدیم تا به کابل برویم. انسان کلی عذاب می کشد تا به کابل برسد. وقتی هم به آنجا می رسد، شوکه می شود. و خیلی خوش شانس خواهد بود اگر بعد از مدتی ماندن در آنجا افسردگی نگیرد! به دلیل اینکه فرودگاه کابل تعطیل، و در تیررس سلاح های احمد شاه مسعود –فرمانده مخالف طالبان که در پایگاهی در 25 کیلومتری پایتخت مستقر است- قرار دارد، کسانی که می خواهند به کابل بیایند راهی ندارند جز آنکه از ماشین و راه های زمینی استفاده کنند. مشکل اینجاست که ماشین در دسترس است ولی آنچه راه خوانده می شود، اصلا اینطور نیست! اینکه یک راهی روی نقشه ترسیم شده باشد، لزوما به این معنی نیست که الان در عالم واقع هم بر روی زمین وجود داشته باشد! بله، در افغانستان، راه هایی قبل از سالهای جنگ داخلی وجود داشت، اما به طول انجامیدن 20 ساله ی جنگ موجب شد که دو طرف درگیر یعنی هم کمونیست ها و هم مجاهدین [1]، راه ها را اهدافی نظامی در نظر بگیرند که می شد با نابود کردن آنها جلوی حرکت دشمن را گرفت یا محاصره اش کرد. هیچ کدام از طرف های درگیری هم در انجام این کار کوتاهی نکردند! من گواهی می دهم که در این مأموریتشان پیروزی بزرگی به دست آوردند، شاید اصلا این نابود کردن راه های مواصلاتی، بزرگترین پیروزی طرف های درگیر بوده باشد! ضمنا به این دلیل که جریان بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! مسئله به همین جا ختم نمی شود، چرا که قسمت هایی از راه ها که از سر تصادف از آسیب خمپاره باران جسته، باران ها و سیل ها به سروقتش آمده و این هم همراه شده با اهمال و عدم صیانت از راه ها، از همین رو آنجا ها هم خود به خود و در سکوت، به سریال حفره های خمپاره باران ها پیوسته است! با توجه به مجموعه این دلایل، حالا راه ها هیچ نقشی ندارند جز آنکه به ماشین ها نشان دهند که در صحراهای وسیع افغانستان باید به کدام سمت برانند. در این وضعیت، عاقل کسی است که به جای حرکت بر روی این جاده، از کنارش حرکت کند و حرکت بر روی کوه و تپه ها را بر حرکت بر روی این جاده ترجیح دهد. بدشانس کسی که باور کند که این جاده است و از روی آن حرکت کند یا اینکه در برخی اوقات مجبور بشود از روی آن حرکت کند. البته در هر حال، هر دویشان قربانی این وضعیت اند. چون سفری که قاعدتا باید دو ساعت یا سه ساعت طول بکشد، حالا هشت یا حتی نُه ساعت به طول می انجامد. چون ماشین ها در این مسیر با سرعت متوسط بیست کیلومتر یا حتی احیانا ده یا حتی پنج کیلومتر در ساعت می رانند. حالا اگر این ماشین، یک وانت یا کامیون حامل اجناس باشد که دیگر باید با نهایت آهستگی و احتیاط و لاک پشتی حرکت کند! روی همین حساب، رسیدن از یک شهر به شهر دیگر، با مسافتی که بینشان هست سنجیده نمی شود [مثلا گفته نمی شود بین این شهر تا آن شهر 50 کیلومتر فاصله است] بلکه با ساعت هایی که مسافر باید بین این دو شهر در راه باشد سنجیده می شود. [مثلا گفته می شود از این شهر تا آن شهر 5 ساعت راه است!] مثلا فاصله بین طورخان (در مرز با پاکستان) تا کابل 300 کیلومتر است و در شرایط عادی، می تواند حداکثر طی سه ساعت طی شود، ولی در آن اوضاع که ما می خواستیم مسیر را طی کنیم، 12 ساعت طول کشید! و مجبور شدیم در بین راه، شب را در جلال آباد توقف کنیم و فردا صبحش باز به مسیرمان ادامه دهیم. عذاب راه فقط در سختی هایش و ساعت های طولانی که آدم باید در جاده باشد خلاصه نمی شود، بلکه خستگی و کوفتگی ای که آدم (از کثرت بالا و پایین رفتن ماشین و گیر کردنش و تکان های شدیدش در طول مسیر) به آن دچار می شود هم هست. مسئله ای که باعث می شود آدم وقتی به مقصد مورد نظرش می رسد بیشتر شبیه جسدی بی جان باشد! ممکن نیست بتوانی سختی راه و رنج هایش را بفهمی مگر اینکه اوضاع جغرافیایی افغانستان را بشناسی. شمال افغانستان منطقه ای دشتی است که عبارت است از دامنه ی کوه های پامیر و هندوکش. در جنوب غربی افغانستان هم منطقه ای دشتی که البته رود هلمند که از کوه های هندوکش جاری است به آن نفوذ می کند. اما وسط این دو، منطقه ای پر از بلندی هاست که دوسوم وسعت کشور را در بر می گیرد و امتداد بلندی های پامیر محسوب می شود که جغرافی دانان، آن را سقف دنیا نامیده اند و کوه های مشهور هیمالیا از آن منشعب می شود. شاخصه ی اساسی آن هم کوه های سر به فلک کشیده ی هندوکش است و شاخه های آن. ممکن نیست کسی بتواند این کوه ها را تخیل و تصور کند مگر وقتی که خودش با چشم آنها را ببیند و شدت هیبت و سرسختی ای که دارد را درک کند، کوه هایی که در برخی موارد ارتفاعشان به 7620 متر می رسد! تقدیرمان این بود که همین منطقه ی مرکزی کشور محل مورد نظر ما و هدف اولمان باشد. پایتخت کشور و مقر حکومت، کابل، در قلب همین منطقه واقع شده است، اگرچه قندهار (محل استقرار رهبر طالبان که به او امیرالمومنین می گویند) در ارتفاعات جنوبی واقع شده است. چیزی که در راه مابین پیشاور و طورخان دیده بودیم را باز در مسیرمان در فاصله ی طورخان و جلال آباد و حتی کابل مشاهده کردیم. ماشین های باری پُر و ماشین های سواری [اتوبوس یا مینی بوس های] رنگارنگ با پرچم های سیاهشان که خیال می کردند با آنها چشم زخم را از خود دور می کند، در برخی موارد هم راننده، یک میمون کوچک (که به آن نسناس میگویند) بالای ماشینش بسته است، شاید معتقد است خوش شانسی می آورد. البته تصویری که در این موضوع در افغانستان دیدیم از سه جهت با تصویری که در پاکستان دیدیم فرق دارد: جهت اول اوضاع بسیار وحشتناک و بد جاده هاست که به آن اشاره کردیم. دوم اینکه جاده های افغانستان هنوز در بین صحنه های نبرد قرار دارد و تانک ها و توپ های سوخته، بالای صخره ها و شن ها دیده می شوند و اتاقک ماشین ها در جای جای مسیر افتاده است. البته ساکنین و مسافران هم با این مسئله سازگاری پیدا کرده اند و مثلا اتاقک ماشین ها تبدیل شده به سایه بان هایی که در پناه آن در سایه بنشینند و گاهی هم این اتاقک ها تبدیل شده به مغازه های کوچکی که به ساکنین چادرها[ی آوارگان] جنس می فروشد. در مورد بقایای تانک ها و توپ ها هم بچه ها را می دیدم که رویش می پرند یا پشتش مخفی می شوند، آن هم در بین گله های بز و گوسفند که آنها هم در حرکت و پریدن روی این وسایل با بچه ها همراهی می کنند! سومین تفاوت بین مسیر در افغانستان و پاکستان هم خود را در شکل محل های استقرار آوارگان نشان می دهد. در طول سال های جنگ اوضاع شهرهای اصلی افغانستان به کلی بهم ریخت و برخی از ساکنین آنها ترجیح دادند برای پناه جویی به جنوب کشور بروند و سازمان های بین المللی در آغاز برای سرپناه یافتن آنها چادرهایی برپا کردند که در ادامه تبدیل شدند به خانه های فقیرانه ی آنها که بیشتر شبیه جعبه های گلی چیده شده کنار هم به نظر می رسند. این خانه ها بعد از آنکه ساکنینش به دیار خود برگشتند همچنان باقی ماند و تا الان هم برجاست و شاهدی است از آن دوره. تا وقتی به ورودی کابل نرسیده بودیم برخوردی با نیروهای طالبان نداشتیم. آنها، پنج تایشان برای استراحت کنار جاده نشسته بودند و چای سبز می نوشیدند و پشتشان یک وانت دوکابینه بود که پشتش مسلسل سبک کارگذاشته بودند. چون ماشین گرد و خاک گرفته بود و به جای اینکه پلاک داشته باشد، سلاح داشت، راننده سریعا فهمید که ماشین، ماشین حکومت است، فلذا به محض دیدنش ضبط ماشین را خاموش کرد و نوار کاست را به آرامی در جیبش گذاشت. آن موقع داشتیم به آوازهای زیبایی از یکی از مشهورترین خوانندگان زن افغان به نام نغمه گوش می کردیم که بعد از وارد شدن طالبان به کابل و ممنوع شدن آواز و موسیقی توسط آنان به پاکستان رفته بود. برایم تعریف کردند که صدای شیرین او و خواننده ی محبوب پشتون عبدالله مقری با نوار کاست هنوز در همه ی خانه ها پخش می شود، نوارهای کاست این دو هم در حجم عظیم از پاکستان به افغانستان قاچاق می شود. آواز نغمه که گوش می کردیم می گفت: آقای ملای من، به دادم برس. معشوقم تب کرده و منتظر دعایی است که تو برایش بنویسی، شاید جان را به تنش برگرداند! صحنه خالی از پارادوکس هم نبود، نغمه داشت با آواز مخاطب خودش ملا را صدا می کرد، و کمی بعد چند نفر از ملاهای طالبان در جاده پیدا شدند! [در زبان افغان ها، به نیروهای طالبان ملا هم گفته می شود.] ادامه دارد ... پی نوشت ها: 1- مجاهدین ، به نیروهای اسلام گرایی گفته می شد که با گرایش های سیاسی و بینشی مختلف، در دوران حکومت کمونیستی و حضور شبه اشغالگرانه ی ارتش سرخ شوروی در خاک افغانستان (از اواخر دهه ی 50 شمسی)، به عنوان جهاد ، شروع به جنگ با آنان کردند. در بین این نیروها، هم نیروهای دارای گرایش های بازترسیاسی دیده می شد و هم نیروهای اسلام گرای سنتی و هم برخی نیروهای سلفی. مجاهدین از احزاب و گروه های مختلفی تشکیل شده بود که پس از پیروزی بر کمونیست ها و اخراج شوروی از افغانستان در سال 92 نتوانستند بین خود به توافق برسند و جنگ داخلی بین خود آنان آغاز شد که در نهایت موجب به وجود آمدن حرکت طالبان و شکست همه ی مجاهدین از این حرکت تازه تأسیس گردید. از سران مجاهدین می توان به احمد شاه مسعود، برهان الدین ربانی، گلبدین حکمتیار، عبدرب الرسول سیاف و شهید عبدالعلی مزاری نام برد. قسمت های قبل: مقدمه قسمت 1 Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
سقوط بالگرد اورژانس در استان فارس/ همه سرنشینان جان باختند
اینکه پیش از سقوط بالگرد اورژانس فارس، این بالگرد در ماموریتی دیگر بعد از ظهر امروز برای انتقال مادر باردار پرخطری عازم شهرستان نورآباد شده بود، افزود: بعد از انجام ماموریت اول بالگرد برای انتقال بیماری که مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود، به سمت شهرستان خنج پرواز کرد. دکتر محمد رضا عالی منش ، با اعلام این مطلب افزود: پس از اعلام این ماموریت به خلبان بالگرد اعلام کردم که زمان بازگشت شما ...