سایر منابع:
سایر خبرها
مدیرانِ فرهنگی جسور نیستند/ در فرهنگ باید سختگیر بود
اما ناگهان از هم چیز دور افتاده بودم. مدتی که در پاریس بودم؛ مدام گریه کردم و درس هم نمی خواندک. بعد از چند ماه مجبور شدند مرا برگردانند. یادم است وقتی برای پدر و مادرم با جوهر نامه می نوشتم، کاغذ را می گذاشتم نزدیک چشمم که اشک هایم روی آن بریزد و خانواده متوجه شوند که گریه کرده ام و دارد به من بد می گذرد. سرانجام برگشتم و دو سال همین جا درس خواندم. دوباره رفتم به پاریس و این بار خانه ی ...
جمله ای که بغض جمعیت را ترکاند
.... بعد از اعلام رمز عملیات، درگیری شدیدی بین ما و دشمن شروع شد، فقط گلوله بود و گلوله، بوی گاز باروت، نفس کشیدن را سخت کرده بود، دم دمای صبح متوجه شلیک یک تیرباری شدیم که مانع از پیشروی ما می شد. علی اکبر بدوی داوطلب می شود او را خاموش کند، همه چشم های شان به علی اکبر بود که یک هو به زمین افتاد، خیلی متأثر شدیم، یکی از بچه ها گفت: برویم پیکرش را بیاوریم. من گفتم تیربار ما ...
جلوه های عملی اما فراموش شده از اقتصاد مقاومتی در بخش زاگرس
به اقتصاد مقاومتی اما همراه با اقدام و عمل را بیشتر نمایان ساخت. با سیری به وضعیت اقتصادی و فعالیت های جاری در نقاط محتلف استان ایلام بخصوص مناطق روستایی و بخش های دور افتاده جلوه های عملیاتی از اجرای طرح هایی با رنگ و لعاب اقتصاد مقاومتی به وضوح مشهود است. جلوه هایی زیبا از اتکای مردمان این دیار به اقتصاد مقاومت محور که توجه به آن می تواند به عنوان الگویی موفق در عملیاتی نمودن شعار ...
در جبهه همه دنبال احسن الحال بودند
.... عراقی ها فکر می کردند ما می خواهیم آن موقع حمله کنیم. شروع کردند یک آتش تهیه سنگین روی سر ما ریختند. بچه ها همه به سنگرها رفتند. چند ساعت مرتب ما را زیر آتش تانک و توپ و خمپاره و اینها قرار دادند، به طوری که ما به بچه ها گفتیم دیگر تیراندازی نکنید. برای سال های بعد این تجربه شد؛ قبل از تحویل سال فرماندهان نامه نگاری می کردند که تیراندازی هوایی نکنید، به محوطه نیایید، از سنگر خارج نشوید ...
سعید معروف و بقیه بازیکنان زنگ زدند و دلداری ام دادند
. با این حال یک ساعت بعد از آن رفتم و وزنه زدم تا آماده بمانم. صبح ها سرم به کارهای زیادی مشغول است مخصوصا اینکه در حال تاسیس یک مدرسه تخصصی والیبال در ارومیه هم هستم. با این حال شب ها فکر این موضوع بسیار با من همراه است و چند شب اول مجبور بودم با قرص خواب کمی از این فکر دور شوم. از این به بعد وظیفه من این است که بهتر تمرین کنم، مصدومیت های قدیمی ام را ترمیم کنم، بیشتر به خانواده ام برسم و برای ...
درباره "ملکه منحنی ها"
تمام جهان زن هستند، من هم زن، و هم عرب هستم، وقتی در عراق بودم با زنان معمار زیادی رو به رو شده ام، اما به هر حال نمی توانید تصور کنید که به خاطر عرب بودن و بعد از آن به خاطر زن بودن، با چه چیزهایی رو به رو شده ام، وقتی عرب بودنم را قبول می کنند، زن بودن مساله می شود و وقتی زن بودن را قبول می کنند، عرب بودن تبدیل به معضل می شود. اما به هر حال، به عنوان یک زن در معماری نیاز به اعتماد نفس دارید ...
یک گلوله دو برادرم را آسمانی کرد
دقیقه اول تلفات داشتیم و بعد از مدتی معاون گردان اکبر خورنده گفت بچه ها آماده باشید. ما هم آماده شدیم و رفتیم منطقه عملیاتی. همین طور جنازه بود که روی زمین افتاده بود. دوست نداشتم این صحنه ها را ببینم. اما باید دنبال برادرانم می گشتم. هر شهیدی را که می دیدم یاد حضرت زینب(س) می افتادم. داخل سنگر شدم و نماز خواندم. آن موقع 18 سالم بود. یکی از بچه ها آمد و گفت نادر لباست را جمع کن برو خانه. علتش را ...
حسینی:دوست نداشتم پس از گل شادی کنم
باشگاه استقلال و پرسپولیس تاکید کرد: جدایی ام از استقلال 5 ساله شد اما هنوز مطالباتم پرداخت نشده است. از پرسپولیس هم حدود 40 درصد طلب دارم. مسوولان باشگاه استقلال هر سال به سال دیگر موکول می کنند. سیاه جامگان 40 درصد قراردادم را در شروع لیگ داده بود. مطالباتی از سازمان لیگ داشتم که به خاطر آن چکی به من داده بودند که برگشت خورد. ...
سرمربی آبی پوشان : شرایط بدی داشتیم | مدیرعامل ما ساعت 2 شب به دنبال خرید بلیت بود
به گزارش خبرگزاری فوتبال ایران پارس فوتبال دات کام ؛ سیاوش بختیاری زاده پس از شکست 2 بر صفر تیمش در هفته بیست و چهارم مقابل پدیده مشهد، گفت: دیروز در نشست خبری حضور نداشتم متأسفانه پروازهای ما دچار مشکل شد و تیم در دو بخش به مشهد آمد. دیروز حالت پدری را داشتم که بچه اش بیرون از خانه مانده و دائم به فکر آن بازیکنانی بودم که در فرودگاه مانده بودند و بلیتشان برای سفر جور نمی شد. هی با خودم می گفتم ...
سریالی که قصه آن از زنان گرفته شده است/ گلایه های بازیگران از تلویزیون
نسبت داده بود که اگر حتی یکی از آن پیام ها را برای مدیران رسانه ملی بخوانم قطعاً آنها نیز خوش شان نمی آید که این پیام ها را به خود و خانواده هایشان نسبت دهند و من در شرایطی قرار گرفتم که آرامش زندگی شخصی ام سلب شد و یک شب تا صبح شاهد گریه همسرم بودم. بازیگر سریال دندون طلا در ادامه این نشست درباره حضورش در سریال جاده قدیم گفت: از همان ابتدا قرار بود تا این سریال در ماه رمضان پخش شود و ...
خاطره منشوری "فیروز کریمی" در برنامه مهران مدیری!
بچه ها با چشم باد کرده و لب ترکیده آمد، سرهنگ گفت چی شده؟ گفت دعوایم شد. گفت چند نفر بودند؟ گفت یک نفر. گفت با چوب حمله کرد؟ گفت نه، برای اولین دفاع جلوی مشت دست راست را گرفتم ولی طرف دست چپ بود و بعدش جلوی مشت دست چپ را گرفتم که این بار با دست راست مشت زد. مهران مدیری درباره جوگیرترین بازیکن او پرسید که کریمی گفت: علی لطیفی که الان مربی اکسین البرز است. از وقتی که اسامی را می گفتند تا ...
فرهنگ در رسانه
همانند یک نقاش که برای نقاشی کمپوزیسیون و جنس بوم ورنگ ها را بررسی می کند؛ من هم به عنوان هنر محیطی این ارزیابی را انجام دادم. من بلوار کشاورز را به عنوان یک باغ ایرانی دیدم با دو حوض در دو طرف بلوار و یک کانالی که قبلا آب در آن جاری بوده است و الان فاقد آب است. بر همین اساس چند ماهی کشیدم برای اعتراض به مقوله محیط زیستی این منطقه و فقدان آب و لطمه ای که متوجه محیط زیست آن شده است. در واقع ماهی ها را ...
برنامه ریزی تلویزیون برای مناسبت ها دقیق نیست
شرایطی قرار گرفتم که آرامش زندگی شخصی ام سلب شد و یک شب تا صبح شاهد گریه همسرم بودم. بازیگر سریال دندون طلا در ادامه این نشست درباره حضورش در سریال جاده قدیم گفت: از همان ابتدا قرار بود تا این سریال در ماه رمضان پخش شود و ما با این شرایط روزی 21 ساعت ضبط می کردیم و با وجود سه بازیگر اصلی از یک زمانی به بعد به دو گروه تقسیم شدیم. کار پیش رفت تا جایی که به دلیل داشتن لهجه در این سه کاراکتر ...
همچنان با بودجه محدود، همچنان درباره مردم عادی/ ریچارد لینک لیتر (کارگردان نامزد اسکار برای "پسرانگی") ...
، درباره آدم های واقعی کار سختی است. همیشه سخت بوده و چالش های خودش را داشته. - حتی با وجود این که فیلم موفقی مانند پسرانگی را ساخته اید؟ این فیلم در ادامه ماجراهای پسرانگی است. فیلم دقیقا از جایی شروع می شود که پسرانگی تمام می شود. فیلم ماجراهایی را که بعد از ورود میسن به کالج رخ می دهد به تصویر می کشد. فقط شخصیت اصلی فیلم یک فرد کاملا متفاوت است. چند شب پیش با الار (کولترین ...
محسن چاوشی: غیرمجاز بودم و وضعیت مالی خوبی نداشتم!
توانیم انجام بدهیم، همین است که صدایمان را به مخاطبان برسانیم. - غیرمجاز بودم... وضعیت مالی خوبی نداشتم. چند وقت کوتاهی در استودیو رضا فوادیان کار کردیم، همسایه ها شکایت کردند. حیات مشترک با همسایه ها بود و به خاطر این طور چیزها رفتند شکایت کردند و شهرداری هم آمد و استودیو را خراب کرد... قرار بود در این استودیو روی آلبوم بعدی کار کنم. خواهر رضا سرمایه گذار بود و حدود 4 میلیون بابت این استودیو هزینه کرد... باز هم خودم ماندم و خودم؛ بدون اینکه چیزی داشته باشم. دومین آلبوم هم به بن بست خورد. ...
مادران سوپراستار ایران را بشناسید
.... شب که ایلیا خواب بود من سر صحنه بودم، ساعت 6 صبح به خانه می آمدم. ایلیا ساعت 9صبح بیدار می شد من هم با او بیدار می شدم با آنکه ساعت 6صبح تازه خوابیده بودم. دوباره ظهر ایلیا می خوابید، من هم همزمان با او می خوابیدم و به این ترتیب توانسته بودم در ساعت های بیداری کنارش باشم. سعی کردم طوری کارم را تنظیم کنم که کمترین میزان دوری از فرزندم را داشته باشم. اگر بعضی روزها کارم طولانی بود ...
مصاحبه با علی ضیا، مجری جنجالی 94
و شاید شدیدتر! من آن چیزی که متوجه شدم و تحقیق کردم آنها از جادوی خانواده استفاده کردند و آنها را در استادیوم ها آوردند و کنار مجردها نشاندند. یعنی فکر کنید یک نفر با زن و بچه به استادیوم رفته و کنار چند مجرد نشسته است. مجردها عمدتا وقتی کنار خانواده هستند سعی می کنند مراعات کنند. حتی وقتی سیزده به در هم می رویم و جایی مجردها نشسته اند اگر خانواده باشند، شوخی نمی کنند و حداقل این است ...
نقش شهید در تشییع پیکر مرحوم کافی در مشهد/ ماجرای دیدار شهید رفیعی با حضرت امام(ره)
روند گشتی های عراق مانع برگشت آنها می شوند. بچه ها در یک منطقه خشک و بی آب گیر می کنند و فقط می توانستند خودشان را از دید گشتیهای دشمن دور نگه دارند. با نیامدن آنها، ما ساعتها نگران حال بچه ها و امنیت عملیات بودیم. نهایتاً من به همراه شهید رفیعی به سمت بچه ها حرکت کردیم. وقتی رسیدیم دیدیم هر سه نفر بچه ها از فرط تشنگی بی حال روی زمین افتاده اند. شهید رفیعی قمقمة آب را برداشت و آب را قطره قطره به ...
معجزه خلاقیت
پیرزن در می آوردم، با پنبه برای خودم موهای سفید درست می کردم و با چارقد گلدار و عصا و عینک وارد کلاس می شدم. عصا و عینک من همان وسیله هایی بودند که قرار بود حرف ع را در ذهن بچه ها برای همیشه ماندگار کنند.یا وقتی که حرف س را آموزش می دادم سعی می کردم با یک سینی و چند استکان چای وارد کلاس شوم. بعد پای تخته کلمه سینی را بنویسم و سینی را مقابل چشمشان بگذارم. به این ترتیب بچه ها بهتر با موضوع درس جدید ...
خداحافظی تلخ
من را به سر حد جنون کشانده بود. مرتب دختر کوچکم را که خیلی دوستش داشتم، در خواب می دیدم که برایم شعر می خواند. شب های طولانی و عذاب آور و روزهای بدتر از آن می آمدند و می رفتند و ما بودیم و مقاومت در مقابل آن همه ناملایمات. در همان روزها، بیست زندانی جدید آوردند که بعضی از آن را می شناختم؛ سروان احمدی از لشکر قزوین با چند نفر سرباز، مهندس حسینی اهل مشهد عضو جهاد، رحمان و جواد نوری هر دو پسر عمو اهل مشهد از نیروهای بسیجی، رجبعلی الهیاری، محمود ناصری بسیجی جزو قرارگاه حمزه و تعدادی از کردهای منطقه. راوی: آزاده سعید اسدی فر ...
قربانی ما این بار پای پیکرش ذبح شد +عکس
کشاورزی اش خراب شد، به نوعی پرحاصل نشد، به همین خاطر پدرش از او خیلی دل گیر و ناراحت شد. او که طاقت ذره ای ناراحتی و کدورت را نداشت، تصمیم گرفت که به جبهه برود، یک شب آمد پیشم و گفت: مادر جان! من قصد دارم به منطقه بروم. ابتدا مخالفت کردم، چون سن و سال زیادی نداشت، 18 سالش بود که به همراه پسر خواهرم پسرخاله اش راهی جبهه شد و بالاخره توانست با حرف هایش قانعم کند. صبح که خواست ...
90/ قلعه نوعی می توانست الان در آسیا غولی باشد
های پدری را ادامه می دهم. بچه کشاورزم. عشقم سبزی و شکوفه و برگرداندن زمین و ... البته سالهای خوب هم زیاد داشتم. سال هایی که کنار پدرومادرم بودم. 90: بهترین عیدی را از چه کسی گرفتید؟ وقتی از ده آمدم چهار صد دستگاه، در منزل دایی ام بودم. پدرم وضعش خوب بود ولی جرات نمی کردبه دایی ام برای رخت و ولباس من کمک کند!دایی ما خودش کارمند بود. عید که نزدیک می شد خانواده دایی من ...
90/ داخل قبر با هادی عکس سلفی انداختم
دعا می کنم که هیچ کس در موقعیت من قرار نگیرد. من 26 ساله هستم اما احساس می کنم 60 سالم است. اینقدر داغونم، نای راه رفتن ندارم، نفس کشیدن برایم سخت است. شب ها هر ده دقیقه یک بار بیدار می شوم. حتی بوی نو شدن خانه بعد از گردگیری هم برایم عذاب آور است. پارسال این موقع هانی رفته بود برای پدرش گل خریده بود چون هم عید بود هم پدرش از مکه برگشته بود. حتی امسال هم هانی از من می پرسد مامان امسال هم 4 تا ...
بنا: از المپیک ممنونم که مرا محبوب کرد
المپیک هم خوب کار کنیم و باز به موفقیت بریم. به خاطر وجود و پتانسیل بچه ها قبول کردم دوباره برگردم. قبول دارید خودتان کار خودتان را سخت کردید و با سه مدال طلای لندن کاری کردید توقع ها بالا برود؟ - مگر بد است؟ مثلا من بروم مدال نگیرم که بعد بگویم کارم سخت نشود. اگر قرار است کار، این جوری سخت شود و در نهایت آن طوری آن موفقیت ها به دست آید حاضرم هر روز به من بگویند برو کوه دماوند را ...
میدان داران آزادی نبل و الزهرا
کار را به جدیت برای آزادسازی نبل و الزهرا آغاز کرد. حتی می گفت نمازمان را به زودی در این منطقه می خوانیم! روز 13 بهمن که عملیات شد با تدابیر و هدایت هوشمندانه ایشان، یگان بسیار موفق وارد عمل شد و آن منطقه ای که در پاسگاه فرماندهی و قرارگاه توجیه شده بودیم بدون دادن تلفات، کاملاً تصرف شد. اما شب شهادت، کار یک مقداری گره خورد؛ چون دشمن می دانست این فتح، شاه کلیدی برای آزادی نبل و الزهراست. ...
حماسه ناگفته گردان شهادت در والفجر 8
های زرهی عراق تا دب حردان پیش رفتند، در همین نقطه متوقف شدند و چند ماه بعد نیز با عملیات ایذایی رزمندگان تا منطقه آب تیمور عقب نشستند و همان جا تا زمان آزادسازی خرمشهر تثبیت شدند. در آب تیمور توقف کوتاهی می کنیم و حین بازدید از نمایشگاهی که نزاجا در کنار جاده ایجاد کرده است، سرهنگ جودکی شمه ای از وقایع رخ داده در این منطقه را شرح می دهد. اینکه بعد از آزادسازی خرمشهر و عقب نشینی دشمن، آب ...
صندلی داغ طرفداری: سامان خدائی؛ خیال پردازی از هاگوارتز تا ماراکانا
طرفداری- سامان خدائی چهاردهمین مهمان از سری دوم صندلی داغ طرفداری در بهار، در چهاردم فروردین 1395 خواهد بود. دقیقا یادم نیست از کی پیدایش شد اما بعد از وداع با چند آلمانی قدیمی در سایت؛ یکهو پیدایش شد، کار را در دست گرفت و البته خودمانی شد. هفته پیش بود که گفت خواب دیده کلوپ در وستفالن با لیورپول، دورتموند را می برد و واکنش من، بعد از یک سری شکلک این بود اگر یک نفر بتواند دورتموند را شکست دهد، آن شخص؛ شخص شخیص ...
نوروز دانشجویان جهادگر چگونه گذشت؟ +تصاویر
...، مدرسه، درمانگاه، سالن ورزشی و برگزاری کلاسهای تربیتی و پرورشی برای کودکان و همچنین ارائه خدامت درمانی به ساکنین منطقه در همان مدت چند روزه اعزام، سهم خود را با هموطن محروم خود قسمت می کنند. همزمان با آغاز سال جدید و نامگذاری آن به نام اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل توسط مقام معظم رهبری، دانشجویان جهادگر فعال با قرارگاه جهادی امام رضا(ع) از تاریخ 15/12/94 در شهرستان های آبادان ...
تئاتر، خاک شدن و هیچ شدن را یادمان داد
جعفر والی یک گروه شدیم. من بیشتر با ایشان کار می کردم. یادم هست بعد از انقلاب در یک نمایش تلویزیونی به اسم سبز در پاییز کاری از فریدون فرهودی و جمشید اسماعیل خانی بازی کردم اما بعد از آن بیشتر در سینما و تلویزیون انجام وظیفه کردم تا اینکه سال 78 آقای هادی مرزبان نمایش شب روی سنگفرش خیس از شادروان اکبر رادی را پیشنهاد کرد. در آن زمان من حدود 15-14 سالی از تئاتر دور بودم. به ایشان گفتم درست است کار ...
صفای حرم رضوی برای غیر مسلمان ها بسیار جذاب است
اسپانیایی به پاس تلاش هایش در عرصه فرهنگ رضوی به عنوان خادم نمونه رضوی تقدیر کرد. او در این گفت وگو گفت: واضح ترین تصویری که از ایران در ذهن دارم متعلق به حرم مطهر امام رضا(ع) است. به خصوص وقتی اولین بار در نیمه شب حرم رضوی را با آن گنبد طلایی و مناره های تا عرش رفته اش از دور دیدم احساس کردم چقدر این تصویر زیباست و حرم مطهر چه درخشش و نورانیت عجیبی دارد. گفت وگوی ما با میکاییل آلوارز پیش روی شماست. ...