سایر منابع:
سایر خبرها
مرد همسرکش به درخواست فرزندانش به قصاص محکوم شد
بوده است. سرانجام دختر 12ساله مقتول راز قتل مادرش را برملا کرد. او گفت: پدر و مادرم با هم دعوا داشتند. پدرم مادرم را کتک زد و بعد هم روی او بنزین ریخت و آتش اش زد. وقتی متهم راز قتل را لورفته دید، گفت: من زنم را دوست داشتم اما وقتی عصبی می شدم دیگر نمی توانستم خودم را کنترل کنم. روز حادثه هم دعوا کردیم و از شدت عصبانیت روی او بنزین ریختم. یک دفعه همه جا گر گرفت و زنم سوخت. ...
آتش زدن همسر جوان مقابل دختر 12 ساله
تحقیقات بیشتری را در خصوص زندگی این زوج انجام دهند و در نهایت مشخص شد که آنها از مدت ها قبل باهم اختلاف داشته اند.در این میان اما اظهارات دختر 12 ساله قربانی راز این جنایت خانوادگی را فاش کرد.این دختر به مأموران گفت: پدرم مقابل چشمان من، مادرم را آتش زد. او بعد از دعوا با مادرم از بیرون بنزین آورد و روی مادرم ریخت، بعد هم خودش او را به بیمارستان رساند. با افشای این ماجرا ناصر به ناچار لب به ...
توطئه خانواده تاجر ثروتمند برای رسیدن به اموال پدرشان / دختر 15 ساله توسط مادرش اجیر شده بود
...، در را به روی مادرم، خواهرم، برادرم و شوهر خواهرم باز گذاشتم و آنها وارد شدند. سپس در گاوصندوق پدرم را که از قبل متوجه رمز آن شده بودم، باز کردم. سپس آنها هرچه داخل گاوصندوق بود را برداشتند. حتی پای چند برگه سفید و مبایعه نامه اثر انگشت پدرم را زدند. مادرم می گفت تمام اموال پدرم را به نام ما بچه ها منتقل می کند تا آینده روشنی در انتظارمان باشد. پدرت متوجه این سرقت و توطئه خانوادگی نشد ...
مرد بی رحم زنش را جلوی چشمان دخترانش زنده زنده سوزاند / دختران قصاص پدرشان را خواستند + جزییات
کنیم .به همین خاطر قصاص می خواهیم . شاهد 12ساله نیز گفت: مدتی بود دعواهای پدر و مادرم شدید شده بود.آخرین بار وقتی با هم درگیر شدند پدرم از خانه بیرون رفت و با یک گالن بنزین به خانه برگشت.او در آشپزخانه بنزین را روی مادرم پاشید و او را به آتش کشید. من با جیغ و فریاد همسایه ها را با خبر کردم اما پدرم به دروغ گفت مادرم خودسوزی کرده است. تا اینکه بعد از مرگ مادرم حقیقت را به دایی ام گفتم. ...
داماد به اتهام قتل مادرزن سابقش محاکمه می شود
، اما او را در خیابان شریعتی از ماشین پیاده کردم ودیگر از او هیچ خبری نداشتم تا اینکه چند روز بعد متوجه شدم مادر همسر سابقم کشته شده است. من سه ماه فراری بودم، اما چون بی گناه هستم تصمیم گرفتم خودم را تسلیم کنم. در حالی که این مرد اصرار داشت بی گناه است، اما پلیس آثار خون مقتول را در خودرو وی پیدا کرد و مشخص شد گوشی موبایل او در منطقه یافتن جسد، آنتن دهی داشته است. با به دست آمدن این ...
مادر خواننده پاپ ایرانی گم شده و به قتل رسید / خاله قاتل خواب مقتول را دید + جزییات
مادرم تماس گرفته و از او خواسته بود تا به ملاقاتش برود و اختلاف حسابشان را حل کنند. به همین خاطر مادرم با او قرار گذاشت. حتی من چند بار از مادرم خواستم تا همراه او بروم بروم اما مادرم قبول نکرد .مادرم آن روز از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت .تا اینکه 2 روز بعد جسد او پیدا شد. با اطلاعاتی که این مرد به پلیس داده بود ماموران به ردیابی پرویز پرداختند اما دریافتند وی به مرخصی زندان رفته و دیگر ...
تیری آنری: سال ها به همه در مورد خودم دروغ گفتم!
چیزی که به دست نیاورده و برای ناتوانی و دلتنگی هایش گریه می کرد." آنری داستانی از دوران نوجوانی خود را به یاد آورد که در پیروزی 6-0 برای تیم نوجوانان شهر 6 گل به ثمر رساند و با این حال پدرش هنوز راضی نبود: " من 15 ساله بودم و همان موقع معلوم بود که خیلی خوب هستم. ما 6-0 پیروز شدیم و من 6 گل زدم. من حال و هوای پدرم را می شناختم، می توانستم بفهمم که آیا خوشحال است یا نه. از زمین تا ماشین ...
ابهام در راز قتل زنی از خانواده خواننده معروف پاپ
. او زمینی را از مادرم گرفته و پولش را که یک میلیارد تومان بود، نداده بود. هومن زمین را سال 95 از مادرم خریده بود. بعد هم از خواهرم جدا شد و به جرم مواد مخدر به زندان افتاد. او چند روز قبل سراغ مادرم آمد تا با او صحبت کند. چون خواهرم با دیدن این مرد حالش بد می شد مادرم در خارج از خانه با او قرار گذاشت. بعد از آن مادرم دیگر برنگشت. وقتی با هومن تماس گرفتم و سراغ مادرم را گرفتم مدعی شد از مادرم خبری ...
دسیسه خانوادگی برای سرقت از پدر خانواده
خانه پدری اش رفت و من و دخترم در خانه تنها شدیم. سرقت عجیب چند روز قبل یکی از املاکم را فروختم و امروز برای برداشتن سند آن به سراغ گاوصندوقم رفتم، اما وقتی در گاوصندوق را باز کردم با صحنه عجیبی روبه رو شدم. تمامی اسناد و مدارک و 40 سکه طلا، چند ساعت قیمتی و مقدار زیادی پول و اموال با ارزش داخل گاوصندوقم نبود. با دیدن این صحنه شوکه شده بودم، چون در قفل گاوصندوق سالم بود و از طرفی هم تنها ...
ماجرای آخرین ذکر لب های شهید سیاهکالی
نشستند و گریه می کردند. گفتم: برای چی گریه می کنید؟ باور کنید دروغه! من سه روز پیش با حمیدم حرف زدم، گفته بهم زنگ می زنه حالت شوک زدگی بدی داشتم، با همه وجودم می خواستم کاری کنم که این حرف ها را باور نکنم. هق هق می کردم، ولی گریه نه! مادرم خیلی نگرانم شده بود، به پدرم گفت: بریم خونه عمه، اینجا بمونیم فرزانه دق میکنه! . درست بعد از اینکه من با ...
داماد تبریزی خانواده همسرش را از دم تیغ گذراند / صدور حکم 3 بار قصاص برای داماد
دادسرای عمومی و انقلاب تبریز به شعبه سوم دادگاه کیفری یک استان ارجاع و در مورخه 29 آبان ماه سال جاری جلسه رسیدگی به اتهام مرد 42 ساله در شعبه مذکور برگزار شد. در همان ابتدای جلسه تمام اولیای دم مقتولان درخواست قصاص را از دادگاه خواستار شدند که با توجه به اظهارات متهم در جلسه دادگاه و نیز در مراحل بازجویی و...، قضات دادگاه مذکور متهم را به سه بار قصاص نفس از طریق آویختن به چوبه دار در محوطه زندان ...
■ نماز نخونده حاجتمو گرفتم
نماز نخونده حاجتمو گرفتم چند سال پیش شب یلدا ناراحت بودم که چرا بختم باز نمیشه یا علی گفتم و بلند شدم وضو گرفتم چادر نماز گلدارم را سر کرد که دو رکعت نماز حاجت بخونم همین که دست هام را آوردم بالا الله اکبر بگم و نماز را شروع کنم یه دفعه زمین بلرزون زد مامانم داد زد وای وای زلزله اومد بدوید بیرون چادرم را سفت چسبیدم و دویدم . خلاصه همه فرار کردیم سمت در و رفتیم کوچه ...
روایت شهادت 68 دانش آموز بروجردی در کلاس توسط بعثی ها
شهروندان بروجردی که در حادثه 20 دی ماه 1365 پدر و 2 برادرش به شهادت رسیدند، می گوید: در آن زمان من کودکی سه ساله بودم و چیزی را به یاد ندارم ولی مادرم اتفاقات آن روز را برایم بارها تعریف کرده است. ساعت 12 ظهر پدرم احمد به همراه محمود و مسعود برادرانم راهی مدرسه می شوند، مادرم می گفت: بعد از لحظاتی با صدای مهیب انفجار سراسیمه به بیرون خانه دویدم، هرکسی چیزی می گفت: به طرف مدرسه دویدم گرد و غبار ...
به نامزدم علاقه ندارم و می خواهم از او طلاق بگیرم
دختر 22 ساله گفت: از روزی که به خاطر دارم مدام در خانه ما جنگ و دعوا بود. پدرم به شدت مادرم را کتک می زد و من هیچ خاطره خوبی از دوران کودکی ندارم. اما وقتی به 15 سالگی رسیدم در مسیر مدرسه به پسر جوانی دل بستم که مسیر زندگی ام تغییر کرد. وحید حدود 20 سال داشت و بیکار بود اما من شیفته نگاه های محبت آمیزش شدم و تنها برای دیدار با او به مدرسه می رفتم . هیچ علاقه ای به تحصیل نداشتم ولی با ...
افشای راز سرقت دختر 15 ساله تاجر ثروتمند با اثر انگشت جامانده / همه خانواده برای پدرشان نقشه داشتند
پیش مادرم نقشه ای کشید و گفت اگر به حرفش گوش کنم می تواند مرا پیش خودش ببرد. مادرم گفت باید کاری کنیم که ثروت پدرم فقط به ما برسد و همسر دوم پدرم نتواند پول های پدرم را تصاحب کند، به همین خاطر از من خواست که داخل شربت 10 قرص حل کنم و به پدرم بدهم. من هم قبول کردم و شربت مسموم را به پدرم دادم. بعد از اینکه پدرم بی هوش شد، به مادرم زنگ زدم و او به همراه خواهرم؛ شوهرش و برادرم وارد خانه شدند. ...
دختر مقتول: پدرم به خوابم آمد و گفت قاتلم را ببخش
آغاز کردند، اما ردی از او پیدا نکردند تا اینکه چند روز بعد باخبر شدند قاتل در اقدامی عجیب به محل حادثه بازگشته و یکی از اهالی محل او را شناسایی کرده و به دام انداخته است. وقتی مأموران به محل حادثه رسیدند با مرد جوانی روبه رو شدند که مو های دم اسبی اش شباهت زیادی به قاتل فراری داشت. مردی که متهم را دستگیر کرده بود، گفت: آن شب پشت پنجره خانه ام بودم و به بیرون نگاه می کردم که دیدم مرد موبلندی با مرد ...
بخشش قاتل پدر با تماشای فیلم من مادر هستم
می کرد. درست چند روز قبل قصاص آن فیلم را دیدم و با خودم گفتم نکند من هم بعد از اجرای حکم پشیمان شوم. برای همین با مامان بزرگ و بابا بزرگم مشورت کردم و تصمیم گرفتیم ببخشیم. بعد هم قاتل را به خدا واگذار کردیم. بنا به این گزارش پرونده این قاتل از مرگ نجات یافته برای محاکمه دوباره از جنبه عمومی جرم به دادگاه فرستاده خواهد شد. ...
یک فیلم مرد اعدامی را نجات داد ! / دختر مقتول چه در فیلم دید !؟
. چند روز بعد از ماجرا، برای اینکه اطلاعاتی از وضعیت او به دست آورم به محل درگیری رفتم که دستگیر شدم. با اعتراف مرد جوان به جنایت، او به بازسازی صحنه قتل پرداخت و پرونده برای صدور حکم به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد. با درخواست اولیای دم که پدر و مادر مقتول و دختر او بودند، قضات حکم بر قصاص صادر کردند. با تأیید حکم در دیوانعالی کشور، نام مرد جوان در لیست محکومان قصاص قرار گرفت و برای ...
ژیلا صادقی به تلویزیون بازگشت
پروسه حقوقی هم شدم. صادقی همچنین تأکید کرد: این طور نبود تلویزیون مرا کنار گذاشته باشد، اتفاقاً در طول این چند سال چندین بار دعوت شدم، اما هر بار که دعوت شدم این پاسخ را می دادم دلم می خواهد همان ژیلا صادقیِ پرانرژی و صادق همیشگی باشم؛ نمی خواهم نقش بازی کنم. چون واقعاً حالِ خوبی نداشتم. تلخ ترین ضربه ای که می توانست به خودم و همسرم در حالی که پروسه مادری را در آن ایام طی می کردم به ما ...
دخالت های خانواده نوعروس کار زوج جوان را یک ماه بعد از عقد به دادگاه خانواده کشاند
. فکر می کردم عقد کنیم همه چیز بهتر می شود و آنها نمی خواهند دخترشان طلاق بگیرد اما همان اوایل پدر تانیا گفت دخترش را طلاق بدهم. با اینکه من عاشق این دختر هستم اما زندگی ما دوامی نخواهد داشت چون همسرم حاضر نیست جلوی دخالت های خانواده اش را بگیرد. *تانیا چه می گوید؟ او به جدایی راضی است اما دوست دارد مثل سابق با هم دوست بمانیم. من قبول نمی کنم چون من یک زندگی منسجم می خواهم. دیگر دلم با او صاف نمی شود. منبع: etemadonline-647461 ...
سروها ایستاده می میرند
...> وی تصریح کرد: چند روز هم به عنوان خادم در خدمت زائران سردار حاج قاسم سلیمانی بودم و از زائرانی که از شهرها و استانهای مختلف برای زیارت سردار دلها می آمدند، به همراه خادمین گلزار از آنها پذیرایی می کردم تا من نیز به نوبه خود عرض ارادت به خدمت شهدا و به ویژه سردار بزرگ حاج قاسم کرده باشم. شهادت سردار سلیمانی، سخت ترین خبری بود که تاکنون منتشر کرده ام مهرانگیز آبروشن مادر ...
ناگفته های آشا محرابی از خیانت پدرش اسماعیل محرابی
بازیگری می رفتم خیلی زودتر از این می توانستم صعودم کنم. زمانی که او رفت تمام برنامه هایی که برای آینده داشتم به هم خورد. اصلاً دلیل این است که در رشته ای غیرهنری کنکور دادم همین قرار بود که در نهایت منتفی شد همه موقعیت هایی که من در بازیگری به دست آوردم با جستجوی شخصی خودم بود. الان که به گذشته فکر می کنم می بینم چه دوران سختی و پردردسری را گذراندم. منبع: گفتنی ...
خیانت عجیب مرد جوان به زن 30 ساله اش
چنین بلایی به سرم بیاورد. وقتی به او گفتم من و همسرم با سختی و بدبختی این خانه را خریده ایم! بلافاصله به پلیس 110 زنگ زد و مدعی شد که مستاجر منزلمان را تخلیه نمی کند! من بی درنگ با محمد تماس گرفتم ولی او هم پاسخم را نداد به همین خاطر لوازم شخصی ام را برداشتم و به خانه پدرم رفتم. آن جا بود که فهمیدم همه این ثبت اسناد به نام اعضای خانواده همسرم یک نقشه رمزآلود بود چراکه او قصد داشت به خارج از کشور مهاجرت کند و چون می دانست من مخالفت می کنم چنین نقشه شومی را طراحی کرده بودند.... بیشتر بخوانید: نکته ای که همه دانشجوهای دختر و پسر باید بدانند ...
خانه ای به وسعت یک سنگر
ح خرمشهر شهید شد. برادر دومم یعنی عبدالحسین سرباز نیروی هوایی بود. وقتی خدمتش تمام شد به خانه برگشت، اما هنوز ساکش را در دست نگه داشته بود که گفت می خواهد به جبهه برود. (من بودم و پدرم. مادرم رفته بود تا در جوی آبی که در کوچه بود لباس بشوید. برادر ارشدمان هم تازه ازدواج کرده بود و به جبهه رفت و آمد داشت.) پدرم با شنیدن این سخن گفت مگر تا حالا جبهه نبودی؟ عبدالحسین گفت که من تا حالا سربا ...
خواهر و برداری که با هم زندگی می کنند
آبروریزی نکند، ولی بالاخره آن ها هم خسته شدند و او را رها کردند. چندبار حسنعلی را به مرکز ترک اعتیاد بردیم، اما فایده ای نداشت و دوباره به مصرف ادامه می داد. او حالا به یک کارتن خواب تبدیل شده است و هر چند روز با چاقو به خانه می آید و با آبروریزی و فحاشی و همچنین تهدید و کتک کاری از پدرم پول می گیرد، اما این بار با چاقو مادرم را مجروح کرد تا حلقه ازدواجش را بفروشد و پولش را به او بدهد ! حالا هم به کلانتری آمده ایم تا او را به مرکز ترک اعتیاد ببرید و ما را از شر او نجات دهید؛ چراکه دیگر از عنوان خانه مجردها خسته شده ایم ، اما ای کاش ... ...
شرکت در مسابقات قرآن فرصتی در محک زدن آموخته هاست
با اشاره به اینکه از 6 سالگی و به صورت حرفه ای نزد اساتید بزرگوار محمد و فرهاد فلاح پور حفظ را آغاز کرد، افزود: طی دو و نیم سال توانستم به صورت تخصصی حافظ کل قرآن کریم شوم و جا دارد از زحمات این اساتید که با زبان کودکانه، دریای بیکران معرفت قرآن را به من آموختند، تشکر و قدردانی کنم. اقدسی با بیان اینکه پدرم به دلیل مشغله کاری، مدت زمان بسیار کمی در منزل حضور داشت و مادرم با من قرآن ...
گفت هنگام خاکسپاری ام زیارت عاشورا بخوانید
زمینی یا لوبیا و نخود به زمین کشاورزی می رفتند و کارگری می کردند. شهید مدتی هم در کوره آجرپزی کار می کرد. تعطیلات تابستان را سر کوره می رفت. بعد از وفات پدرم بنا به وصیتش، چون برادر بزرگ تر بودم، سرپرستی بچه ها را برعهده گرفتم. خانه مادرم حیاط دیوار به دیوار ما بود. من کنارش بودم. چند سال اول با هم بودیم بعداً مستقل شدند. مادر در قید حیات هستند؟ مادرم شش سال قبل از شهادت افشین ...
صدای زنگ تلفن باعث دستگیری زن سارق در کمد دیواری شد + عکس
مادرم که پس از فوت پدرم تنها شد، در طبقه دوم زندگی می کند. مادرم مدتی قبل بیمار شد و فکر کردیم نیاز به مراقبت دارد و به همین دلیل زن میانسالی را برای کمک حال مادرم استخدام کردیم. او معمولاً هر روز به خانه مادرم می آمد و آشپزی و کار های خانه را انجام می داد و بعد به خانه اش بر می گشت. چند ماه قبل حال مادرم بهتر شد و از طرفی هم مستخدم خانه اش گفت مادرش بیمار شده و باید برای پرستاری او به شهرستان برود ...
فرزندآوری در تله نگرش های غلط ذهن عقیم را بارور کنیم!
سفید نمی زدند و همه کارهای شان را فرزندان، عروس ها، دامادها، نوه ها و نتیجه ها انجام می دادند. گاهی نیز همه مان دور یک سفره در خانه پدری جمع می شدیم و در کنار هم خوش بودیم. پدرم که سن بیشتری داشت و به دلیل کار و تلاش در صنف کارگری شکسته تر از مادرم بود در 80 سالگی با آرامش به رحمت خدا رفت. حالا چندسالی است نعمت مادر را بین خودمان تقسیم کرده ایم؛ چند شب خانه این خواهر یا برادر است، چند شب خانه آن ...