قتل پدر به خاطر هزینه درمان مادر
سایر منابع:
سایر خبرها
دردسر عشق به دختر 16 ساله مرد پولدار مشهدی / خودزنی وحشتناک پسر 24 ساله
باآن که پدر و مادرم همه خواسته هایم را فراهم می کردند ولی آن روز شیشه در ورودی را شکستم و مقابل چشمان خانواده ام درحالی به خودزنی وحشتناک پرداختم که ... به گزارش رکنا، جوان 24 ساله که با خودزنی های خونبار، صحنه رعب آوری را رقم زده بود درحالی با حضور سریع پلیس به مرکز انتظامی هدایت شد که از فرجام یک ماجرای عاشقانه به ستوه آمده بود. این جوان درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی ...
پسر خوش لباس بادیگارد باند سرقت بود؛ پدرم تاجر است و در ترکیه خانه داریم!
پسر پولدار برای اینکه کسی به همدستان سارقش مشکوک نشود با سر و وضعی شیک و مرتب آنها را در سرقت ها همراهی می کرد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دیارمیرزا به نقل از ایران ، چند شب قبل مأموران گشت پلیس در غرب تهران، متوجه مرد جوانی با ظاهری آراسته شدند که کت و شلوار شیکی به تن دارد و در کنار یک خودروی ال 90 ایستاده است اما وقتی مأموران به سمت مرد جوان رفتند، ناگهان متوجه شدند وی با دستپاچگی ...
قتل خونین داماد به دست برادر زن / روی خواهرش غیرتی شد
!در گنبد متولد شدم و همان جا هم زندگی می کردیم اما دو خواهرم بعد از ازدواج به مشهد آمدند و در این جا ساکن شدند. *مجردی؟ بله! *با پدر و مادرت زندگی می کنی؟ پدرم زمانی که در کلاس اول راهنمایی درس می خواندم به دلیل بیماری از دنیا رفت و مادرم نیز 45 روز قبل از حادثه قتل در گنبد فوت کرد. *شغل پدرت چه بود؟ او کشاورزی داشت ولی چند گوسفند هم ...
انگیزه عجیب پسر پولدار برای عضویت در باند سرقت
سیاهی لشکر در چند فیلم بودم. می خواستم ادامه کلاس بازیگری را بروم تا بتوانم بازیگر معروفی شوم. این متهم تاکید کرد: خانواده پولداری دارم و فقط برای هیجان در سرقت ها شرکت کردم، البته خودم هیچ سرقتی انجام ندادم و فقط کنار آنها می ایستادم و نگاه می کردم. این جوان در ادامه نحوه ورودش به باندهای سرقت گفت: من به مواد مخدر و الکل معتاد نیستم و فقط گاهی تفریحی مصرف می کنم. یک روز پیش ...
اختلاف مرد با قاچاقچی زنش را قربانی کرد!
یکبار ازدواج کرده ام و یک پسر 10 ساله دارم. وقتی مادرم اینها را گفت عصبانی شدم و دنبال آن راننده وانت رفتم. در این مدت نامزدم هم همراهم بود و وقتی آن مرد را پیدا کردم ناگهان او به من و نامزدم تیراندازی کرد. این مرد اکنون در بازداشت است و تحقیقات در حالی ادامه دارد که فیلمی در اختیار پلیس قرار داده شده که صحنه تیراندازی در آن به تصویر کشیده شده است. کد خبر : 224883 04 بهمن 1402 - 00:50 0 ...
صاحب مواد مخدر به خودرو راننده ای که آن را حمل کرده بود شلیک کرد/ در این تیراندازی نامزد جوان راننده ...
، نامزد کردم. من شغل آزاد دارم و چند ماه قبل با مرد جوانی به نام اردلان آشنا شدم. او از من خواست با خودروام، بسته ای را برایش انتقال دهم. قرار بر این شد برای انتقال این بسته 40 میلیون تومان دریافت کنم. او ادامه داد: پیشنهاد خوبی بود و قبول کرده و به محل قرار رفتم. اردلان یخچال های کوچک مسافرتی را به من داد و گفت داخل آن اکالیپتوس است و از من خواست آن را به آدرسی که گفته بود، برسانم. من ...
عشق های دردسرساز مرد جوان زندگی اش را ویران کرد
وقتی بعد از گذشت 10 سال، دوست دوران نوجوانی ام را دیدم برای دقایقی او را به آغوش کشیدم و به یاد آن روزها دوباره سیگار لای انگشتانم گذاشتم اما خیلی زود به پاتوق فرشید رفتم و زمانی به خود آمدم که ...
ناگفته های همسر شهید مدافع حرم فاطمیون محمد رضایی
تمام کرد. پدر و مادرتان چند سال شان بود؟ بر اساس عکس های شان که در افغانستان است آن قدر هم سن شان بالا نبود؛ مادرم که خیلی جوان بود. زن اولِ پدرم فوت می کند و مادرم، زن دومش بوده. بعد شما خواهر ها و برادر ها پیش چه کسی بزرگ شدید؟ پیش داداش بزرگم زندگی کردیم. یک فرزند داشت. آن موقع رسم بود در سن کم ازدواج می کردند. اما داداش بزرگم خودش دکتر بوده؛ خیلی در ...
قتل مادر با ضربه های دمبل
، مرد جوانی به پلیس مراجعه کرد و مدعی شد که مادرش را ساعتی قبل به قتل رسانده است. بررسی ها نشان می داد او همان متهم فراری است. بدین ترتیب عامل قتل زن میانسال بازداشت شد و در تحقیقات گفت: روز حادثه مادرم اعتراض کرد که چرا خانه را بهم ریختی و سر این موضوع باهم دعوایمان شد. عصبانی شدم و با وزنه بدنسازی او را زدم که ناگهان متوجه شدم نفس نمی کشد. با اعتراف پسر جوان، به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران او برای بررسی صحت روانی به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات ادامه دارد. ...
ماجرای قتل عجیب مادر با ضربه دمبل
: پس از درگیری، از خانه بیرون رفتم و چند ساعتی در خیابان سرگردان بودم، بعد تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم چون متوجه شدم مادرم فوت شده ودیگر نفس نمی کشد.این متهم پس از اقرار به قتل بازداشت شد و تحقیقات از او برای انجام تحقیقات تکمیلی ادامه دارد.
سارق خوشتیپ با لباس مارکدار به سرقت می رفت
جوان آنلاین: پسر خوشتیپ که به چهار زبان روز دنیا تسلط دارد، به خاطر هیجان سرقت با باند سارقان همکاری می کرد. متهم با لباس مارکدار به سرقت می رفت تا مأموران به وی مشکوک نشوند. چندی قبل مأموران پلیس تهران هنگام گشت زنی در یکی از خیابان های شمالی تهران به رفتار های پسر جوان شیک پوشی که کنار خودروی ایستاده بود، مشکوک شدند. پسر جوان هراسان به نظر می رسید و تلفنی با فرد دیگری در حال صحبت کرد ...
رونمایی از زندگینامه شهیدی که آدرس مزارش را به دوستش داد
؛ چرا که همزمان 3 پسر و 2 دامادش در جبهه بودند و برایش سخت بود. مشکل دیگرش این بود که تنها 14 سال داشت و به خاطر محدودیت اعزامش نمی کردند. وی ادامه داد: 2 ماه طول کشید تا با چرب زبانی، التماس و گریه، مادر را راضی کند که به جبهه برود. برای مشکل سنش هم شناسنامه را دستکاری کرد و عازم جبهه شد. حقی افزود: پس از آن چند بار رفت جبهه و آمد. یک بار هم مجروح شیمیایی شد که دست ها و ...
حکم قصاص برای پسر هواخواه دختر جوان + جزئیات
او را نزده بودم قطعا کشته می شدم. سپس وکیل متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت: موکل من در دفاع از خودش مرتکب قتل شده و خواستار برائت او از قتل عمدی هستم. با پایان جلسه دادگاه قضات برای تصمیم گیری وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند. منبع: آخرین خبر بیشتر بخوانید آزادی محکوم به قصاص پس از 27 سال حبس از زندان قزل حصار بخشیده شدن محکوم به قصاص نفس در بوشهر قتل هولناک شوهر به دلیل رابطه پنهانی زن جوان با یک پیرمرد خواهر مقتول برای آزادی قاتل سند گذاشت | دوبار تا پای چوبه دار رفتم ...
این چه نذری بود کردی مادرِ من؟!
بعد از 6 ماه به رحمت خدا رفت. خلاصه زندگی افتاده بود، دست مادر. مشخص نبود چه بر سرم آمده و برای همین از سر ناچاری نذر می کند اگر روزی من پیدا شدم و برگشتم، خواهرم را به ازدواج یک فرد نابینا و سن بالا که در روستا داشتیم، درآوَرَد. بعد از چند سال خبر آزادی ما رسید و آزاد شدیم. شب اول نه، شب دوم مادرم گفت: کرامت! من چنین نذری کرده ام و این فرد نابینا هم چند ماه قبل از آزادی تو با یک خانم ...
اول با پدرم دزدی می کردم، بعد مستقل شدم
.... *تو بیشتر چه چیز سرقت می کنی؟ من بیشتر لوازم داخل خودرو سرقت می کنم. *پدرت چطور فوت شد؟ در یک سرقت فوت شد. وارد حیاط خانه ای شده بود که دزدی کند. صاحب خانه متوجه شده و فریاد زده بود، پدرم حین فرار از بالای دیوار پرت شده و فوت کرد. *چند سال است پدرت را از دست داده ای؟ حدوداً 16ساله بودم که پدرم فوت کرد. دادگاه هم گفت چون حین ...
اعتراف تلخ پسر جوان به قتل هولناک پدر سالخورد ه اش در “شهرزیبا”
قاتل را دستگیر کنند؛ متهم نیز در همان تحقیقات ابتدایی گفت: پدرم خانه مجردی گرفته بود و دیگر با ما کاری نداشت؛ مادرم نیز به خاطر این موضوع ناراحت و غمگین بود؛ من تصمیم گرفتم برای تمام کردن مشکلات خانوادگی به خانه مجردی پدرم واقع در شهرزیبا بروم؛ هنگامی که رسیدم پدرم را جلوی درب دیدم اما ناگهان مشاجره لفظی میان ما رخ داد و در یک لحظه با 6 ضربه چاقو مرتکب جنایت شدم! با صدور قرار قانونی، متهم برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت و جسد مقتول جهت معاینات دقیق تر به پزشکی قانونی منتقل شد. ...
کودکی این جوان زندگی اش را تیر و تار کرد / پدرم را هم به باد کتک گرفتم کمکم کنید
به گزارش رکنا، مجید وارد اتاق مشاوره شد و درباره خاطرات کودکی اش گفت: از همان بچگی شاهد دعوا، ، و فحاشی پدر و مادرم نسبت به هم بودم. گاهی از شدت ترسی که از دعوای آنها داشتم دچار شب اداری و روز ادراری می شدم. پدرم خیلی سخت گیر بود . به مادرم خیلی توهین می کرد. خرجی خانه را به مادرم نمی داد. اوایل که سنم کمتر بود فقط گریه می کردم. بزرگتر که شدم از مادرم حمایت می ...
دسیسه خونین زن جوان و مهمان آشنا برای قتل همسر در خانه
نواب است، لطفاً برای کمک رسانی اقدام کنید. خیلی زود این خبر به قاضی محمدجواد شفیعی؛ بازپرس ویژه قتل شعبه پنجم دادسرای امور جنایی مخابره شد و مأموران کلانتری 108 نواب برای صحت و سقم این ماجرا راهی خانه مورد نظر شدند. مأموران پس از اینکه وارد محل مورد نظر شدند در حمام جسد مرد جوانی را مشاهده کردند که داخل چند کیسه مشکی رنگ پیچیده شده بود! همین کافی بود تا تیمی زبده از کارآگاهان اداره دهم ...
زندگی این قاتل 12 میلیارد تومان می ارزید / عشق ممنوعه یک زن رنگ خون گرفت
.... بهنام گفت: یک سال و نیم قبل از این ماجرا شماره تلفن فاطمه را از گوشی یکی از دوستانم برداشتم و با او تماس گرفتم. بعد از 10 ماه ارتباط تلفنی به دیدن فاطمه رفتم و با آنکه هشت سال از او کوچکتر بودم به او علاقمند شدم. من مدام با او تماس می گرفتم و به دیدنش می رفتم تا اینکه یک روز گفت به من دروغ گفته و متاهل است. من از شنیدن این حرف شوکه شدم اما فاطمه گفت شوهرش مرد بد اخلاقی است و ...
شهید زیبایی که زبان زد لشکر 25 کربلا بود
داشتم و فکر می کنم مستجاب شده. اگه شهید شدم منو با لباس بسیجی دفنم کنید. *احمد نذر امام هشتم بود خواهر شهید نیز روایت کرد: احمد نذر امام هشتم، حضرت علی بن موسی الرضا(ع) بود. مادرم چهار پسر بدنیا آورد ولی هیچ کدام زنده نماندند تا اینکه دست به دامن امام هشتم شد و امام رضا(ع)، احمد را به ما هدیه کرد. این بار احمد ماندنی شد؛ احمد به قدری زیبا بود که مثال زدنی نبود، موهای طلایی ...
کور شدن مرد جوان با ضربه مشت / قصاص چشم منتفی شد
که در تحقیقات گفت: روز حادثه در حال عبور از خیابان بودم که متوجه درگیری دو برادر و مردی شدم. برای میانجیگری و پایان دادن به این درگیری به سمت آنها رفتم که یکی از دو برادر با مشت به چشمم کوبید و بینایی چشم چپم را از دست دادم. در ادامه دو برادر شناسایی شدند و یکی از برادرها به نام مهرداد اعتراف کرد که با مشت به صورت این مرد ضربه زده و باعث آسیب به چشم او شده است. پس از بازسازی صحنه درگیری ...
اعتراف پسر ناخلف به قتل پدر
، اما من با مشکل مالی روبه رو بودم، به همین دلیل از پدرم خواستم به ما کمک کند. ابتدا قبول نکرد، اما وقتی با اصرار من روبه رو شد قول داد به من و مادرم پول بدهد. چند باری مبلغ کمی کمک کرد، اما من برای درمان مادرم پول بیشتری نیاز داشتم و پدرم امروز و فردا می کرد. روز حادثه برای گرفتن پول به سراغ پدرم رفتم. او داخل مغازه اش نشسته بود و وقتی وارد شدم و درخواست پول کردم با من درگیر شد. او با دشنه ای ...
درگیری خونین پدر و پسر برای هزینه درمان
گریه می کرد، می گفت تا وقتی که نفس می کشد، حس عذاب وجدان رهایش نخواهد کرد. به گزارش همشهری، این حادثه ساعت 11 صبح شنبه در یکی از خیابان های غرب پایتخت رخ داد. آن روز گزارش یک درگیری خونین به پلیس اعلام شد و تحقیقات نشان داد که پسری جوان با مردی حدودا 70 ساله در خیابان درگیر شده است. در جریان این درگیری مرد سالخورده با دشنه ضربه ای به صورت پسر جوان زد و به دنبال آن، پسر جوان با چاقو به ...
دختری که 37 سال انتظار آمدن مادرش را کشید
6 ماهه از شدت گرسنگی و تشنگی در گهواره جان می دهد و بعد از جان دادن بهاءالدین، دختر خردسال می ماند و پدربزرگ پیر و ناتوانش. این دختر 3 4 ساله هر روز غروب روی تخته سنگی می رفت و چشم به جاده خاکی می دوخت تا بلکه مادر یا پدرش از راه برسند. اما خبری نبود که نبود. این کودک دوباره به خانه بازمی گشت و منتظر غروبی دیگر می ماند. این انتظار 37 سال طول کشید و سرانجام مادر آمد آن هم با چند تکه استخوان و لباس ...
ماجرای شرم اور پسر مست مشهدی
و رعیتی داشت و مانند پدربزرگم در خانه حکمرانی می کرد؛ به طوری که من و برادرم از سایه او هم می ترسیدیم. وقتی از کتک هایی که در دوران نوجوانی خورده بود، برایمان تعریف می کرد، انگار قصد داشت همان بلاها را سر ما دربیاورد. به همین خاطر هم مادرم بسیاری از کارها را به طور پنهانی انجام می داد و ما نیز با مادرمان برای این پنهان کاری ها همراهی می کردیم. هیچ وقت به خاطر ندارم که پدرم دست پر ...
متهم به قتل: مادرم را میخواستم به بهشت بفرستم او را کشتم
ناحیه سروصورت زخمی شده بود. اگر چه تیم پزشکی برای احیای زن میانسال تلاش زیادی انجام دادند اما سخت ضربه ها طوری بود که وی در دم جان باخت. به دنبال مرگ زن میانسال بود که تیمی از کارآگاهان جنایی تحقیقات خود را برای کشف این جنایت هولناک شروع کردند. بیشتر بدانید: قتل فجیع مادر با ضربات هاون پسر در شهریار / قاتل در حال پرسه زنی دستگیر شد در نخستین گام بازپرس کشیک ...
اسدالله یکتا: پدر و مادرم هیچ یک از آثارم را ندیدند
قرارداد بستند و سه چهار روز بعد عکسم را روی سردر زدند. با دیدن عکسم خوشحال شدم و بی اختیار اشکم سرازیر شد. او در پاسخ به سوال نجف زاده که پدر و مادرتان هم آمدند عکستان را روی سردر تئاتر ببینند؟ گفت: نه، آن ها اهل این چیز ها نبودند و هیچ کدام از کارهایم را ندیدند. یکتا درباره ورودش به عرصه سینما گفت: بعد از اینکه در پروژه های تئاتر کار می کردم، آقای صفدری به من پیشنهاد داد که کار ...
فرزندان شهید را به سختی، اما با یاری خدا بزرگ کردم
...> دختر شهید در ادامه بیان داشت: البته مادرم خیلی تلاش کرد برای من هم پدر باشد و هم مادر، ولی وقتی حرفش پیش می آید دوباره آن حس یتیمی برمی گردد. شهدا حضور جسمی ندارند، اما هر جا نیاز به کمک شان باشد حضور دارند. پدربزرگم قبل از پدرم از دنیا رفت. پدرم برادری هم نداشت. با حمایت مالی بنیاد شهید زندگی مان می گذشت. پدربزرگ مادری و دایی هایم هم کمک می کردند. بیشتر خاطرات کودکی در خانواده مادری ام گذشت. ...
نامزدم را با چاقو زدم/ همسایه اش گفت یک مرد غریبه در خانه اش میهمان بوده است
را آغاز کردند و مرد جوان در همان ابتدای تحقیقات به قتل نامزدش اعتراف کرد و گفت: چهار سال پیش با سحر آشنا شدم و به خاطر علاقه ای که به او داشتم با هم نامزد کردیم و قصد داشتیم باهم ازدواج کنیم. اما چند ماه قبل به رفتارهایش مشکوک شدم و فکر کردم که او به من خیانت می کند به همین خاطر به خانه اش در نارمک رفتم و از او توضیح خواستم ولی جواب هایش قانعم نکرد و من او را با چاقو زدم. خبر مرتبط ...