ماجرای سیم کارت میلیاردی جوان گل فروش
سایر منابع:
سایر خبرها
عشق رنگی دردسرساز زندگی پسر 19 ساله را به فنا داد | از مصرف مشروبات الکلی تا تبدیل شدن به معتاد متجاهر
روزی که در19 سالگی عاشق لیدا شدم ،دیگر به هیچ چیزی جز ازدواج با او نمی اندیشیدم اما نمی دانستم به قول مولوی شاعر بزرگ کشورمان عشق هایی کز پی رنگی بود عشق نبود عاقبت ننگی بود! چراکه ... دراین شرایط بود که روزی در خیابان عاشق لیدا شدم. آن روز وارد نوزدهمین بهار زندگی ام شده بودم و بی صبرانه به دیدار لیدا می رفتم. با او در کوچه و خیابان و مکان های خلوت قرار می گذاشتم و به چیزی جز ازدواج با او نمی اندیشیدم . وقتی خانواده ام درجریان این عشق خیابانی قرارگرفتند، به شدت مرا سرزنش کردند اما من دچار هیجانات دوران جوانی بودم و به این سرزنش ها و نصیحت های دلسوزانه توجهی نمی ...
دستگیری 2 قاتل اجاره ای در تهران و زنی که با موتور مواد می فروخت
تهران بزرگ تاکید کرد: با صدور قرار قانونی از سوی مرجع قضایی، متهمان برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفتند. دستگیری زنی که با موتورسیکلت برقی تریاک توزیع می کرد رییس پلیس مبارزه با مواد مخدر تهران بزرگ نیز از دستگیری زنی مواد فروش در شمال پایتخت خبر داد و گفت: متهم 6 کیلو تریاک را در بدنه موتورسیکلت برقی مخفی کرده بود. ...
پسر جوان در اقدامی هولناک مادرش را کشت / این جوان پس از قتل خودکشی کرد اما زنده ماند + جزییات
قرار گرفته بود معجزه آسا به زندگی برگشت به قتل مادرش اعتراف کرد. اعتراف به قتل مادر مانی بعد از بهبودی نسبی به ماموران گفت: وقتی 8 ساله بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند. من و مادرم با هم در نیشابور زندگی می کردیم اما من از این موضوع ناراحت بودم و دوست داشتم برای زندگی به تهران برگردم. وقتی 14ساله شدم بار دیگر پدر و مادرم با هم ازدواج کردند. آنها 3 سال دیگر زندگی مشترک داشتند اما ...
خاطرات فرزند شهید سپهبد صیاد شیرازی: پدرم پل وحدت بین ارتش و سپاه بود/ او نسبت به حفظ فاصله نظامیان از ...
رساندند واقعه آن روز یکی از خاطرات فراموش نشدنی من است؛ یعنی خاطره ای بود که در دوره نوجوانی من اتفاق افتاد و بعد از آن، همواره با این خاطره زندگی کردم. از همان زمان که هفده هجده سالم بود، تا الآن که 42 سال سن دارم، با این خاطره تلخ، ولی پر از درس، پر از نکته و همه جوره اثرگذار، زندگی کردم. بیست ویک فروردین 78 روز شنبه و امتحان ریاضی من بود. بابایم در ریاضیات و زبان خیلی مسلط بود. شب ...
نجابتی: قوی تر شدیم
برایم پیش آمد تا دیده شوم. همۀ همکاران خصوصاً طراحان انقلابی از این فرصت استفاده کردند و شروع جدی این اتفاق در واکنش به مسائلی بود که در فتنۀ سال 88 اتفاق افتاد. آنچه به عنوان انقلاب دوم در گرافیک ایران مطرح است همین زمان است. مجدد جامعه درگیر حوادث ناگواری شده بود و اوضاع نگران کننده. هرچند قبلاً هم فتنه هایی رخ داده بود ولی تا این حد عرصه بر انقلابیون تنگ نشده بود. همۀ آحاد برای حفظ انقلابی که از ...
باخت زندگی تاوان یک اعتماد
آرام شود و سؤال دیگری را مطرح کردم تا از آن حال وهوا درآید.) سابقه داری؟ خیر اولین بار است دستگیر می شوم. به چه جرمی؟ اعتیاد و حمل موادمخدر. به چه موادی اعتیاد داری؟ شیشه و گل. کمی از زندگی ات برایم تعریف کن. از زندگی ام چه بگویم که همه اش اشتباه است و حسرت. من در خانواده ای معمولی به دنیا آمده و با خواهر و برادرم بزرگ شدم ...
آرژانتینی ها لاتین فحش می دادند و ما فارسی!
بین المللی نبودند. اگر تاکتیک و استراتژی خوبی داشتیم می توانستیم در جام ملت ها دو تیم داشته باشیم ولی هر آمدنی یک رفتنی دارد. بعد از پایان کارم خیلی ها گفتند چرا خبر ندادی؟ روزی که دیدار شهید قندی - ملوان را قضاوت کردم کسی برای ما فرش قرمز پهن نکرد. بالاخره یک روز آمدم و یک روز باید بروم. ما دوست داریم تقدیر و تشکر بشود ولی از آن طرف استفاده نمی کنیم. مثل مربیانی که اول بازی به هم گل می دهند و ...
از دستگیری سلطان گل تا کشف بار یک تنی شیشه
دلال و واسطه را اجرا می کنم. گل از فروشنده می خریدم و به مصرف کننده می فروختم. من عاشق این مواد مخدرم. از بویش لذت می برم. اما خودم خیلی مصرف نمی کنم چون به درد سرش نمی ارزد. عکس گل هم خالکوبی کرده ام، فقط به عشق این ماده مخدر. چه شد وارد دلالی گل شدی؟ از قدرت و شهرت خوشم می آید. وقتی زنگ می زنند و سفارش مواد می دهند، یعنی به من محتاج هستند. از طرفی با خالکوبی ای که دارم ...
تولدی دیگر در شورآباد
به خودم آمدم که کار از کار گذشته بود. کارم را از دست دادم. گریه پدر و مادرم را برای خودم خریدم. هیچ دختری حاضر نیست با من زیر یک سقف زندگی کند. هر جا بروم تا بفهمند قبلا اعتیاد داشتم به من کار نمی دهند. از سر خوشی نیست که بعد از ترک اعتیاد دوباره سراغ مواد می رویم. کسی به ما اعتماد نمی کند. برای همین دوست دارم اینجا بمانم. هر از چند گاهی هم بهمان مرخصی می دهند برویم خانواده مان را ببینیم. ...
هیچ مشکل بزرگی در دنیا وجود ندارد، اگر خودمان بزرگ باشیم
، پرخاشگری می کرد و به سادگی چیزی را نمی پذیرفت. به عنوان مثال یک روز عکاس به مدرسه آمد و می خواست که از دانش آموزان برای جشن پایان سال عکس بگیرد، پدرام چنان جیغ می زد که همه را وحشت زده کرده بود. به همین دلیل من کاسه صبرم لبریز شد و با او برخورد کردم، ابتدا به من زل زد و دوباره به کارش ادامه داد، زیر میز رفت و خوابید و دوباره جیغ کشیدن را شروع کرد؛ ولی من با بیرون فرستادن پرستارش از کلاس به او ...
این دختر 18 ساله گل فروش نبود او گل می کشید + تراژدی یک زندگی تلخ و نظر کارشناسی
پا میشد وهمین موضوع باعث شد که از طرف دوستانم طرد شوم چون من نمیتوانستم با آنها همراه شوم وبا آنها به کتابخانه،پارک یا حتی به خانه برگردم وچند بار که مخفیانه با آنها همراه شدم خانواده ام به دوستانم تذکر دادند وآنها هم کم کم از من فاصله گرفتن ومن روز به روز بیشتر افسرده میشدم تا جایی که اصلا دوست نداشتم از خانه بیرون بروم وهمین موضوع باعث خوشحالی بقیه شده بود وفکر میکردن که که چقدر عالی است که ...
افزایش 291 درصدی طرح های مقابله ای مواد مخدر در قم
...> وی ادامه داد: در این رابطه 2 هزار و 268 نفر خرده فروش مواد مخدر، 9 هزار و 573 نفر معتاد متجاهر دستگیر و نزدیک به پنج تن انواع مواد مخدر از 121 نفر قاچاقچی کشف شد. هاشم نیا با اشاره به اینکه 587 دستگاه انواع وسایل نقلیه شامل خودرو های سبک و سنگین توقیف شده و رشد 15 درصدی داشته است ادامه داد: یک هزار و 410 فقره سلاح سبک، ترازوی توزین مواد مخدر و آلات مصرف کشف و توقیف شده که افزایش 336 درص ...
بازی با جان، تجارت پرسود برخی عطاری ها
- اخبار رسانه ها - به گزارش ایران اکونا به نقل از گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، خیلی وقت است کاروبار عطاری ها به فروش و عرضه گیاهان دارویی و بهداشتی و ادویه جات و عرقیات محدود نمانده و پا در کفش طبابت کرده اند. طبق قانون، محل عرضه دارو های گیاهی داروخانه است اما خیل عظیمی از عطاری ها که این قانون را ندیده می گیرند همه چیز می فروشند؛ از دارو های تقلبی، تاریخ مصرف گذشته و غیرمجاز تا ...
در رسانه| روایت روزهای بی مِهری
تنهایی و ناامیدی بود. چند بار خواستم ترک کنم، اما نشد. هیچ کس نبود دستم را بگیرد. از همه جا و همه چیز طرد شده بودم. بعد از سال ها قطع ارتباط، یک روز به پدرم زنگ زدم، نشانی خانه ام را دادم و گفتم اگر تا 10 روز دیگر از من خبری نشد، بدانید مرده ام. حرفم را و حتی درست بودن نشانی خانه ام را باور نکرد. مواد را دور ریختم و ترک جسمی را در خانه شروع کردم. در آن چند روز از وخامت حالم، تقریبا بیهوش بودم. روز ...
فرزاد موتمن :سینمای ایران نیازمند دگردیسی است/ چرا تنوع ژانر نداریم؟
به دست بیاید. چون در این صورت تهیه کننده سهم خود را در جیبش گذاشته و سرانجام اکران داخلی و خارجی فیلم و اتفاقات دیگر آن، هیچ اهمیتی برایش ندارد. عشق و علاقه اولم این بود که فیلم سینمایی بسازم اما تا اواخر دهه هفتاد مستندساز بودم. وقتی تصمیم گرفتم که اولین فیلم سینمایی خودم را بسازم و وارد سینمای اکران شوم، همراه نسلی چون ایرج کریمی، سامان مقدم، حمید نعمت اله، مونا زندی، مازیار میری، مهدی ...