سایر منابع:
سایر خبرها
زورگیری خشن پسر جوان در روزهای مرخصی خدمت سربازی / با پول دیه خواهرم صاحبخانه شدم + جزییات
تامین کند من هم به دلیل اوضاع آشفته خانوادگی تا کلاس پنجم ابتدایی بیشتر درس نخواندم و وارد بازار کار شدم . ابتدا در یک تعمیرگاه خودرو شاگرد بودم و بعد هم به شغل های متفاوتی رو می آوردم تا بتوانم حداقل مخارج خودم را تامین کنم. ولی حدود 4 سال قبل،خواهر 17 ساله ام در اطراف میدان امام حسین(ع) با خودروی عبوری کرد و از دنیا رفت. ما هم با دیه ای که از بیمه گرفتیم خانه ای در حاشیه شهر خریدیم تا از ...
فروشنده بودم که با آرمان آشنا شدم! / وقتی زنش شدم مرا به آغوش هیولا انداخت
زن27 ساله درحالی که بیان می کرد دیگر به آخر خط رسیده ام اما جرئت ترک اعتیاد را ندارم، اشک ریزان به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: آخرین فرزند خانواده ای 8 نفره هستم که در یکی از شهرک های اطراف مشهد و در خانواده ای به دنیا آمدم که از نظر اجتماعی و اقتصادی وضعیت خوبی نداشتیم. هنوز کودکی خردسال بودم که پدرم در یک سانحه رانندگی از دنیا رفت و روزهای سخت و تلخ زندگی ما شروع شد ...
شهیدی که در خانه ماندن برایش قفس بود
...؛ ولی دین و مکتبم را بیشتر دوست می داشتم. امیدوارم که از درگاه خداوند برای اینکه از شماها نافرمانی کردم و بعضی اوقات برای شما ناراحتی به وجود آورده بودم، طلب بخشش و مغفرت کنید و مرا حلال کنید. مادرم به خدا قسم کربلا صدایم می زند، دیگر نمی توانستم در خانه که در حقیقت برای من یک قفس بود، بمانم. پس ای مادر، پدرم وای مردم شهیدپرور روستای وحدت مبادا در شهادتم گریه کنید که گریه شما باعث شادی دشمنان اسلام می شود. انتهای خبر/ ...
ماجرای مردی که همسرش را خفه کرد
. اما وقت و بی وقت همسرش به خانه همسایه می رفته است تا جایی که او به ماجرا مشکوک می شود. متهم در این زمینه هم مدعی شد همسرم زیاد مرا تحویل نمی گرفت و هر وقت به او نزدیک می شدم، مرا پس می زد. این ماجرا مدت های زیادی ادامه داشت. همچنین وقتی از او خواستم که به خانه سحر نرود، می گفت من از تو اجازه نمی گیرم از تو کلفت تر نمی تواند کاری کند. در شب حادثه چه گذشت؟ وقتی ...
بی عفتی زن به اجبار همسرش / مرد جوان توسط پلیس مشهد دستگیر شد
اندک و ناچیز بود اما به دلیل آن که طعم بی پولی را چشیده بودم از پیشنهادش استقبال کردم. دو سال بعد از این ماجرا در حالی که تحصیلاتم به پایان رسیده بود، سالومه مرا برای برادرش خواستگاری کرد. انوش که از وضعیت مالی پدرم خبر داشت، منزلی در بهترین نقطه شهر اجاره کرد و همه اسباب و اثاثیه ام را یک جا خرید تا پدرم مجبور به تهیه جهیزیه نشود. من هم که از این ازدواج در پوست خودم نمی گنجیدم، سعی کردم ...
همدستی خواهرزن و قاچاقچی مواد مخدر برای آدمکشی | راز جسدی که در انباری پنهان شده بود
همشهری آنلاین ؛ حوادث: چند روز قبل دختری جوان قدم در اداره پلیس گذاشت و خبر از ناپدید شدن پدرش داد. وی گفت: دو سال قبل مادرم فوت شد و پس از مرگ مادرم، من و پدرم با هم زندگی می کردیم. هر ازگاهی خاله ام هم نزد ما می آمد اما از دو روز قبل پدرم به طرز مشکوکی ناپدید شده است. آخرین بار من برای رفتن به کلاس از خانه بیرون رفتم و وقتی برگشتم اثری از پدرم نبود. هرچه با موبایلش تماس گرفتم، کسی پاسخ نداد ...
بی عفتی زن به اجبار همسرش / مرد جوان توسط پلیس مشهد دستگیر شد
رفتارهای غیرمتعارف همسرم به گونه ای است که حتی بازگو کردن آن نیز شرم آور است و کسی نمی تواند این ماجراها را باور کند، اما ضعف اعتقادات دینی و گرایش به فرهنگ غربی، این گونه رفتارهای زشت و زننده را با عناوینی مانند تجدد در میان برخی افراد سست ایمان به وجود می آورد. [...]
قتل یکی از مدیران شهرداری به دست همسرش
روزنامه های کثیر الانتشار در تشریح این پرونده نوشته است؛ ماجرا از این قرار است که 12 بهمن زن جوانی با پلیس تماس گرفته و از مرگ شوهرش در خانه خبر داده است. همسر این مرد به پلیس گفت: من به خانه پدرم رفته بود و شب خانه خودمان نبودم قرار بود امروز صبح همسرم بدنبالم بیاید و بعد از خوردن صبحانه مرا به محل کارم برساند. اما وقتی خبری از او نشد، چندین بار با تلفن همراهش تماس گرفتم که جواب نداد با تلفن خانه ...
همدستی زن جوان و مرد آشنا برای شوهرکشی
...، خانه را ترک کرد. نیمه شب، در حالی که مقتول خواب بود وارد خانه شدم و به او داروی بی هوشی با مقدار زیاد تزریق کردم. مدتی در خانه ماندم و وقتی مطمئن شدم که فوت کرده است، شیلنگ اجاق گاز را بریدم تا به نظر گازگرفتگی بیاید و از خانه خارج شدم. روز بعد هم زن جوان با پلیس و اورژانس تماس گرفت و مدعی گازگرفتگی و مرگ شوهرش شد. در حالی مرد جوان به قتل اعتراف کرد که متخصصان پزشکی قانونی نیز علت مرگ را مسمومیت با دارو اعلام کردند. به دستور بازپرس شعبه اول دادسرای امور جنایی پایتخت متهمان به اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت منتقل شده و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد. ...
مصائب کودکان سرراهی
او به یکباره خودش را در خانواده ای به یاد می آورد که هر روز زنی که مادر صدایش می کند، او را کتکش می زد و بدن نحیف و لاغرش را پر از زخم می کرد. حالا بعد از گذشت 30 سال از آن روزها، باز هم وقتی یادش می افتد، اشک ها سیل می شوند روی صورتش. دست هایش می لرزد و قلبش. آخ از قلبش که ناگهان مچاله می شود. این سوال دیوانه اش می کند: چرا این اندازه مسوولان شیرخوارگاه بی تعهد بودند؟ چرا او را به خانواده ای دادند که مدام کتک بخورد. به خصوص اینکه بعدها یکی از پرستاران پنهانی به او می گوید: این خانواده زیرمیزی پول داده بودند که هر جور شده ...
ردپای زن معتاد در قتل شوهر خواهرش
شده بود. بدین ترتیب فرضیه دست داشتن زن جوان در این قتل قوت گرفت، از سویی تیم تحقیق دریافت که دختر مقتول در این مدت با خاله اش پنهانی در تماس بوده است. به دستور بازپرس موسی رضازاده، دختر جوان بازداشت شد و در تحقیقات گفت: دو سال قبل مادرم فوت کرد و از طرفی خاله ام نیز به خاطر اعتیاد از همسرش جدا شده بود. از آنجا که او جایی برای زندگی نداشت، از پدرم خواستم او را به خانه مان ...
مرگ یک مدیرکل شهرداری تهران، عادی نبود / سناریوی خودکشی قتل از آب درآمد/ همدستی خیانت آمیز زن جوان با ...
3 ماه پس از مرگ مشکوک یک مرد جوان راز این مرگ در حالی فاش شد که عاملان آن سعی داشتند با سناریوی خودکشی مسیر تحقیقات را از جنایتشان منحرف کنند. به گزارش صدای ایران،روزنامه ایران در گزارشی نوشت: بهمن سال گذشته زن جوانی با پلیس تماس گرفت و ازمرگ شوهرش در خانه خبر داد. به دنبال اعلام این خبر تحقیقات آغاز شد . همسر این مرد به پلیس گفت: من به خانه پدرم رفته بود و شب خانه خودمان ...
وام بسیج سازندگی مرا به درآمد رساند
سعیده زمانی در گفتگو با خبرنگار گروه اقتصادی پایگاه خبری تحلیلی تیتر یک گفت: من همیشه به دنبال راه حلی برای راه اندازی کسب و کاری برای خود در خانه بودم. کارآفرین البرزی ادامه داد: یک روز به صورت تصادفی به کارگاه خیاطی یکی از دوستان دوران نوجوانی ام دعوت شدم و به این مراسم رفتم. وی افزود: در این مراسم طراحان مد و لباس استان البرز جمع شده بودند و آخرین طراحی های خود را به ...
اعتراف عجیب قاتل از کشتن مادرش: کلمات مادرم مرا تحریک می کرد
سمتش رفتم و چاقو و پیچ گوشتی را از آشپزخانه برداشتم و به او حمله کردم. مادرم فرار کرد و من دنبالش دویدم و او را زدم بعد روی جسد بنزین ریختم و آن را به آتش کشیدم. با دیدن شعله های آتش تازه متوجه شدم که چه کار کرده ام. پشیمان شدم و تصمیم گرفتم با اسید خودم را بکشم. به سراغ ظرفی رفتم که داخل آن اسید بود. من نمی توانستم بدون مادرم زندگی کنم. در بررسی محتویات بطری، مشخص شد که داخل بطری جوهر نمک بوده، اما متهم تصور می کرده که داخل آن اسید است. پسر جوان که وضعیت روحی مناسبی نداشت به دستور بازپرس جنایی بازداشت و برای بررسی سلامت روانی به پزشکی قانونی منتقل شد. ...
افشای راز قتل یکی از مدیران شهرداری
بود و شب خانه خودمان نبودم قرار بود امروز صبح همسرم به دنبالم بیاید و بعد از خوردن صبحانه مرا به محل کارم برساند. اما وقتی خبری از او نشد، چندین بار با تلفن همراهش تماس گرفتم که جواب نداد با تلفن خانه تماس گرفتم باز هم پاسخگو نبود. نگران شدم و به خانه آمدم اما به محض ورود متوجه بوی گاز شدیدی شدم بعد هم در اتاق خواب جسد همسرم را دیدم. وقتی به دنبال علت بوی گاز بودم متوجه شدم شیلنگ اجاق گاز پاره شده ...
(تصاویر) مینا جعفرزاده بازیگر خاله خانوم بعد از 26 سال کنار دخترش
ترفندی استفاده کردیم تا پدر آن روز در خانه نباشد که نبیند من در یک فیلم سینمایی بازی کرده ام، ولی نشد. آن روز دل در دل من نبود استرس داشتم اضطراب داشتم ولی خب دیگر دیر شده بود من بازی کرده بودم و فیلم هم داشت پخش میشد پدرم و من به صورت خیلی باور نکردنی با هم نظاره گر آن فیلم بودیم طرز فکر خودش را داشت و طرز فکرش برای من قابل احترام بود. پس از دیدن آن مجموعه پدرم گفتند که این اولین و آخرین باری بود که در یک فیلم بازی کردی. من هم حرف پدرم را گوش دادم پیشنهادهای متعددی داشتم که به همه آنها جواب رد دادم تا اینکه بعدها در سینما استخدام شدم.” منبع: گفتنی ...
خصلت هایی که پل رسیدن عباس نورایی به شهادت شد
به تهران رسیده بودم که خواستم بروم خانه، اما دیدم اگر بروم به نماز جمعه نمی رسیم، یک راست رفتم نماز جمعه. سه ربعی به نماز مانده بود گفتم یک کتابی هم بخرم که می خواهم برگردم جبهه کتابی داشته باشم. کتابی به چشمم خورد به نام آداب زیارت، عنوان کتاب نشان می داد کتاب خوب و پر محتوایی است، اما همین که باز کردم متوجه شدم همه مقدسات شیعه را به سخره گرفته است. این کتاب در شرایطی به چاپ رسیده بود در که بچه ها ...
اولین جلسه بازپرسی متهمی که همسرش را با 24 ضربه کارد کشته بود، برگزار شد
خانه پدرهمسرم، دیدم آرایش غلیظ دارد و می خواهد بیرون برود. او و خواهرش با هم بیرون رفتند و سوار یک پراید شدند، خواستم تعقیبشان کنم که گمشان کردم. بعد هر چه به تلفن همراهش زنگ زدم، جواب نمی داد. البته می دانستم این شگردش است، چون یک ماه قبل ازدواج رسمی، من او را صیغه کرده بودم و یک شب که با هم بودیم، متوجه شدم تلفنش را در حالت سکوت گذاشت و توی کیفش انداخت، وقتی هم برگشتیم مادرش خیلی شاکی ...
قاتلی که تا پای دار رفت اما بالای دار نرفت
یکی از دوستانم، مقتول را به من معرفی کرد. با مقتول تماس گرفتم و قرارهایمان را گذاشتیم. روز حادثه مقتول به خانه ام آمد تا موتور را تحویل بگیرم و هزینه خرید را به او پرداخت کنم. من برای پذیرایی از او به آشپرخانه رفتم تا برایش چای بیاورم. اما ناگهان او از پشت سر به من حمله کرد. آن طور که متوجه شدم، قصدش این بود که مرا به قتل برساند تا اموال خانه ام را سرقت کند. او با چاقو ضرباتی به من زد که وقتی دیدم ...
بازیگر نون خ : چند بار تا مرز خفگی رفتم
بازیگر سریال نون خ با اشاره به سختی های سکانس غار و کولبری گفت: شرایط بخش کولبری خیلی سخت بود و خیلی ها آسیب جدی دیدند. من خودم دچار بیماری ویروسی سختی شدم و از روز اول تصویربرداری تا روز آخر مریض بودم، در غار اکسیژن کم داشتیم و تنفس سخت بود، چند بار تا مرز خفگی رفتم. صهبا شرافتی درباره بازی اش در فصل پنجم این سریال عنوان کرد: رانندگی مینی بوس در این سریال برای من خیلی چالش برانگیز بود ...
آقازاده واقعی
...> زهرا آقازاده نژاد: من از حمله ایران به اسرائیل بسیار شگفت زده شدم و خیلی خوشحال شدم و شاید کسی به اندازه من خوشحال نشده بود و از سپاه پاسداران تشکر می کنم و واقعا خسته نباشند چون خیلی برای امنیت و اقتدار کشور زحمت می کشند. واقعا بعد از شهادت پدرم این قدر خوشحال نشده بودم و از اینکه اسرائیل ضربه خورد از ته دل بسیار خوشحال هستم و همچنین خوشحالم که کودکان فلسطینی حداقل یک شب بدون ترسیدن از حمله رژیم ...
صدایی که دستور جنایت صادر کرد! | مادرم گفت تو دیوانه ای و شنیدن این جمله موجب شد تا من ...
را بخوری. این جمله اش عصبانی ام کرد. بعد همان صداهای عجیب را در گوشم شنیدم. صداها می گفتند که انتقامت را بگیر. نمی دانم چه شد که جان مادرم را گرفتم. بعد که به خودم آمد تازه فهمیدم که چه اشتباهی مرتکب شده ام. تصمیم گرفتم با آتش زدن خانه به زندگی خودم هم پایان بدهم اما نقشه ام ناتمام ماند و دستگیر شدم. این پسر جوان پس از اقرار به قتل بازداشت شد و بازپرس جنایی دستور داده تا سلامت روانی وی مورد بررسی قرار بگیرد. این در حالی است که تحقیقات نشان می دهد که متهم سابقه بیماری روحی و روانی و بستری شدن در بیمارستان را داشته است. ...
بیوه شدن دختر 23 ساله در شب عروسیش | 20 بار مچ شوهرم را با زن های غریبه گرفتم
که من در 23 سالگی بیوه شدم. تا یک سال هر روز به مزار هوشیار می رفتم و به بخت سیاه خودم می گریستم. حالا دیگر حتی به بیمارستان نمی رفتم و در خانه خودم را حبس کرده بودم تا اینکه بالاخره با اصرار و نصیحت های اطرافیانم دوباره به بیمارستان بازگشتم. در همین روزها پسرعموی یکی از همکارانم که چند بار مرا در بیمارستان دیده بود با وساطت همکارم به خواستگاریم آمد و بدین ترتیب من با کوروش ازدواج کردم ...
این زن شوهرش را با چاقو کشت / فریاد می زد شوهرم را کشتم کمکم کنید!
. وقتی زن جوان روبه روی قضات ایستاد گفت: آن روز خواب بودم که با شوک از خواب بیدار شدم. محمود یکباره شروع به داد و فریاد کرد و مرا به باد کتک گرفت. او گلویم را گرفت تا خفه شوم. او مرد تنومندی بود و من توان آن را نداشتم که خودم را از دستش نجات دهم.نفسم بند آمد و چشم هایم سیاهی رفت که یکباره دستم به کارد میوه خوری خورد و آن را به طرف همسرم گرفتم. باور کنید می خواستم او را بترسانم ...
اعترافات تکان دهنده؛ 3 جنایت خانوادگی در 24 ساعت
، به من کم محلی کرد. من هم که به شدت عصبانی شده بودم گلویش را با دستم فشار دادم و زمانی که بی جان شد با پلیس 110 تماس گرفتم، اما افسر انتظامی گفت شاید هنوز همسرت زنده باشد. این بود که به اورژانس 115 هم زنگ زدم و دقایقی بعد توسط نیرو های انتظامی دستگیر شدم. در پی اعترافات صریح مرد افغانستانی که همسر 25 ساله اش را خفه کرده بود، قاضی ویژه قتل عمد از او خواست چگونگی قتل همسرش را به طور عملی ...
زندگی نامه فاطیما بهارمست/ماجرای ورود به عرصه هنر
کرد پرسید واقعا 6 سال داری؟! باورشان نمی شد تا اینکه به پدرم گفتند او را فردا به دفتر بیاورید تا ببینیم. ما هم رفتیم ، از من پرسیدند اگر بخواهی مانند یک مجری اجرا کنی چه می گویی و من هم هرچه را که قبلا در تلویزیون دیده بودم و در یادم مانده بود ، برایشان اجرا کردم، و اینطوری بود که وار کار اجرا با عموپورنگ شدم. یکسال بعد از تجربه اجرا با مجموعه ماجراهای چموش و خموش در سال 1383 ...
پای صحبت معلمِ مدیران رفسنجان
را به مدرسه بیاور تا با او صحبت کنیم و دلیل را بدانیم که اگر محیط خانه برای درس خواندن شما فراهم نیست بستر را مهیا کند تا بتوانی درس بخوانی. وی تصریح نمود: اشک در چشمان این دانش آموز حلقه زد و گفت پدر ندارم، چند سال قبل در شب عید قربان در حوالی مناطق اطراف سرچشمه رفسنجان ماشینمان واژگون می شود و پدرم به رحمت خدا می رود، من در آن شب چندین ساعت بالای سر جنازه پدرم اشک می ریختم و تنها بودم ...