سایر منابع:
سایر خبرها
گزارشی تکان دهنده از هتک حرمت و اعتیاد دختری 14 ساله
نباشند تا راحت تر حرف بزند. می گوید: از مادرم خجالت می کشم در حضور او حرفی بزنم. همان طور گیج و مبهوت در ماشین را باز می کنم و دخترک در صندلی جا خوش می کند. دستش را از جلوی چادرش بر می دارد و نگاهم می کند: چی باید بگم؟ به خودم می آیم که باید حرف بزنیم که باید بدانم که چه اتفاقی برای این دختر و دوستانش افتاده و چرا باید در سن 12 سالگی پا به پای زنان 30 و 40 ساله شیشه، بنگ و علف بزند. پای درد ...
نجات زن اعدامی با کمک نیکوکاران
سوخته مرد ناشناس متعلق به یدالله باشد، تکه هایی از لباس سوخته و ساعت مچی وی را به زن جوان نشان دادند که او با دیدن آنها گفت این لباس و ساعت متعلق به همسرش است. تیم جنایی در ادامه به بررسی مکالمه های تلفنی مقتول پرداخت و معلوم شد که یدالله قبل از بیرون رفتن از منزل با خانه زوجی به نام های شهروز و شهین تماس گرفته است.این زوج پس از شناسایی تحت بازجویی قرار گرفتند و به مأموران گفتند روز حادثه قرار ...
چرا سوئیسی ها به گرفتن یارانه رأی مخالف دادند؟
. یک نفر نمی پرسد چرا؟ فرق دو ملت چیست؟ فرق ملت کهنسال و متمدن و شامخ ایران که هشت هزار سال سابقه شهرنشینی و 2700 سال سابقه دولت داشتن در این مرز و بوم دارد، با مردم کشوری که تا قرن هفدهم، ایالتی از امپراتوری اتریش هابسبورگ بودند چیست که سوئیسی ها یارانه را رد می کنند و در کشور ما مردمی هستند که کابوس قطع یارانه، خواب شبشان را مختل می کند. من چون در سال 1355 مدت 22 روز در کشور سوئیس بوده ام و ...
شهرام محمودی: متاهل شدم، چون دوست داشتم
ام تا غذا و خواب شهرام تنظیم باشد. حتی یک وقت هایی که آرسام نصف شب بیدار می شود، طوری او را ساکت و آرام می کنم که شهرام بیدار نشود. خب این فداکاری نیست؟ این کارها را نکنم، او پیشرفت نمی کند. بالاخره زندگی ورزشکار حرفه ای این گونه است. این کارها از دست من برمی آید. زندگی مشترک همین است. شهرام به اندازه کافی زحمت می کشد و کار می کند. من هم کار خاصی نمی کنم که خیلی آن چنانی و ...
مهم ترین حوادث ایران در 6 روز
ایران طی 6 روز گذشته با حوادث مختلفی روبه رو بود. پایان زندگی مرد ژله ای بالای چوبه دار، تعقیب و گریز هالیوودی، انتقام آتشین از همسر و... از مهم ترین اتفاقاتی است که در این هفته روی خروجی سایت ها قرار گرفته است. به گزارش 9صبح به نقل از ایران، اعدام مرد ژله ای یکی از اخبار برگزیده هفته از نگاه رسانه ها بود. این تبهکار 22 ساله در سال گذشته با ورود شبانه به خانه ساکنان شیرازی، 100 زن و ...
صدای پای دهه هشتادی ها
قرار بود پایان امتحانات شان را با یک دورهمی بزرگ یا به قول خودشان میتینگ جشن بگیرند، محل را از قبل انتخاب کرده بودند و حالا جمع می شدند سر وعده دیدار؛ وعده ای که پای حراست مجتمع کوروش، گشت ارشاد و پلیس و به گفته برخی شاهدان بسیج و لباس شخصی ها را هم به میان آورد و بعد خبر و عکس ها و فیلم هایش دست به دست در شبکه های اجتماعی گشت. ساعت 2:30 بعدازظهر داغ خرداد ماه، دومین روز از ماه رمضان که پاساژ ...
گفت وگو با بانویی که فرزند، خواهر و همسر شهید است
جواب تقاضایم گفتند باید فیش داشته باشید یا آزاد ثبت نام کنید اما ثبت نام نکرده بودم و هزینه ثبت نام آزاد هم برایم ممکن نبود. منقلب و گریان به خانه برگشتم اما همچنان اصرار بر رفتن داشتم. این بار کار را به دست سه شهید سپردم و به بنیاد مرکز رفتم. به مسئول مربوطه گفتم: سه شهید می خواهند شفاعت کنند و مرا راهی کنند از شما می خواهم همکاری کنید. آن مرد گفت نمی شود چطور ممکن است؟! گفتم: نمی دانم فقط می دانم ...
قتل هوو در پی کینه توزی/ متهم به قتل: او جوانی اش را به رخم می کشید
طرفداری می کرد. متهم این پرونده جنایی ادامه داد: زن اول شوهرم در زابل سکونت دارد اما او بچه دار نمی شد به همین دلیل هم شوهرم با من ازدواج کرد که من 6 فرزند به دنیا آوردم ولی او باز هم زن دیگری گرفت. وی درباره چگونگی وقوع قتل نیز گفت: آن روز صبح وقتی فرزندم را به مدرسه بردم دیدم همسرم و دوستش از خانه خارج شدند هوویم نیز در طبقه سوم خواب بود که من از پله ها بالا رفتم پسر 6 ماهه او نیز داخل ...
خانه ی فروشی
نوکیسه ها، حاشیه و تپه های گلکاری ایجاد شده بود. روی ایوان مرد چاق و سرخ رویی، که عرق از سر و رویش می ریخت، در یک صندلی راحتی فرو رفته بود و چند قدم دورتر زن بسیار فربه ای، که آبپاش در دست داشت، نفس زنان فریاد می زد: حالا باید گل های حنا را آب بدهم. یک طبقه ی دیگر به عمارت اضافه شده بود و از این قسمت نوساز، که هنوز بوی رنگ می داد، صدای پیانویی به گوش می رسید. در آن روز گرم ماه ژوئیه وقتی که در ...
دعاهای نیمه شب
.... - شب بخیر فرزندان من. وقتی تمام اشباح داخل کلیسا شدند من هم جرئت و جسارتی به خود داده نزدیک شدم و چشمم را به درز در چسباندم. منظره ی عجیبی بود. درست مثل همان وقتی که نیمکت ها سر جای خود بود همه مرتب و منظم نشسته بودند. بانوان زیبا با لباس های زرین و روسری های توری و آقایان و نجیب زادگان با جامه های گرانبها و یراق دوزی خود در ردیف های جلو نشسته بودند و پشت سرشان روستاییان ...
پرویز پرستویی: بازیگری کسب و کار من نیست
بازیگر که می فهمم یا من متوجه نبودم، کارگردان که می فهمد. اتفاقا قبل از اینکه درگیر مسائل عباس بشویم، فضای شاید عید را داشتیم. بله دقیقا. مثال می زنم. نه تنها در آژانس شیشه ای که در همین بادیگارد، بعضی جاها تماشاچی می خندد، مثلا زن می پرسد کجا بودی؟ مرد می گوید از استخر دارم می آیم و تماشاچی می زند زیر خنده. کار، طنزهای تلخ خودش را هم دارد... دیگر این ایرادها برای من مهم ...
حمله خونین مرد به همسر 47 ساله اش به خاطر پیام های تلگرامی+ عکس
او آمدم. چند باری مردد بودم تا اینکه یکباره چاقو را در قلبش فرو کردم. نیلوفر جیغ بلندی کشید، از ترس چند ضربه نیز به دست و شکمش زدم. پسرم از خواب بیدار شد. من نیز بلافاصله به سر کوچه رفتم و با گرفتن آژانس در داخل آن نشستم. بعد از اینکه اورژانس همسرم را به بیمارستان برد، به کلانتری محل رفته و خودم را معرفی کردم. مرد همسرکش ادامه داد: کنترل خانواده در دست همسرم بود و هر کاری که دلش می خواست ...
رمضان در قومس از شو خوانی تا حنابندان
شاهرود دراین باره به خبرنگار مهر ، گفت: یکی از زیباترین آئین های معنوی در شاهرود و مجن، شو خوانی(شب خوانی) یا سحر خوانی است که متأسفانه امروز به دلیل ارتقاء وسایل ارتباط جمعی و پیشرفت زندگی مدرن، کمرنگ شده است. حمیدرضا حسنی با اشاره به اینکه شو خوانی همچنان در برخی روستاهای شاهرود اجرا می شود، بیان داشت: شوخانی رسمی دیرین است که طی آن، مردم از ساعتی مانده به اذان صبح روی بام خانه ها و ...
اعتیاد به تلگرام؛ انگیزه قتل همسر
. قرار شد برای طلاق داور تعیین کنیم و در جلسه دادگاه او باز تأکید کرد که من دیوانه ام. آن روز به دست و پایش افتادم و التماسش کردم که طلاق نگیرد اما بی فایده بود. وی ادامه داد: شب حادثه همسرم خانه بود. با هم در یک خانه بودیم اما مدتی بود که دیگر کاری به کار هم نداشتیم. آن شب همسرم به اتاق خواب خودش رفت. پسرم هم که در رستوران کار می کرد ساعت 7غروب از خانه بیرون رفت. آن شب همسرم مدام سرش ...
نگرانی های یک بچه کبک قرمز
به اسم صدا می کرد، از خواب بیدار شدم. از حالت غیر عادی چشمانش فهمیدم که اتفاق مهمی افتاده. به من گفت: زود باش با من بیا و هر کار که کردم بکن. گیج و خواب آلود پشت سر او راه افتادم. نه می پریدم و نه می جستم فقط مثل موش بنرمی در بین بوته های کوتاه راه می رفتم. حس می کردم که به سوی جنگ و آن خانه ی کوچک در حرکت هستیم. حدسم درست بود. وقتی به نزدیکی خانه رسیدیم دیدم که دود از دودکش به هوا می رود و ...
قتل همسر در سایه تلگرام
به گزارش خبرنگار ما، ساعت 6 و 30 دقیقه صبح دیروز، قاضی سعید احمدبیگی، بازپرس ویژه قتل دادسرای جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری 130 نازی آباد از قتل زن میانسالی در خانه اش حوالی خیابان مدائن با خبر و همراه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل حاضر شد. تیم جنایی وقتی به محل حادثه رسیدند، دریافتند لحظاتی قبل مرد میانسالی به نام جعفر زن 47 ساله اش به نام کبری را با ضربه چاقو به ...
کوه مشکلات دولتی پیش پای تولید/برای ادامه حیات کارخانه اجاره نشین شدم
از مشکلات وجود دارد که تولیدکننده باید آن را پشت سر بگذارد. دهقانی زاده داشتن روحیه و پشتکار در کار تولیدی را ضروری دانست و ادامه داد: کارفرما فرمانده جنگ است و زمانی او موفق می شود که لباس جنگ بپوشد؛ از این رو تقریبا هر روز ساعت پنج صبح بیدار می شود و زودتر از کارگران در شرکت حاضر می شوم و به امورات شرکت رسیدگی می کنم. وی با بیان این تفکر و نگرش کارفرمایان نسبت به نیروی ...
قرائت جزء سوم، مناجات و دعای روز سوم ماه مبارک رمضان
افطار کودکان با لباس های سنتی و نو به خیابان ها آمده و با سردادن سرودهای محلی ویژه ای این روز را تبریک می گویند. از سنت های زیبای این ماه در کویت شرکت در نماز های مستحبی تراویح و برگزاری مراسم افطار دسته جمعی است که در همه محله ها در کنار خیابان ها خیمه هایی دیده می شود که به توزیع افطار بین مردم می پردازند. در این کشور افرادی با نام مسحراتی وجود دارند که در سحرهای ماه رمضان مردم را از خواب بیدار می ...
اعدام در ملأعام برای قاتل ستایش نی ریزی
قاتل ستایش نی ریزی از سوی قضات دادگاه کیفری استان فارس، به اعدام در ملاءعام و قصاص محکوم شد. این مرد با ربودن دختربچه 6ساله، او را مورد آزار و اذیت قرار داد و جنایت تلخی را رقم زد. پرونده قتل تلخ این دختربچه 6ساله روز 25 فروردین سال جاری گشوده شد. آن روز خانواده ستایش به پلیس نی ریز مراجعه کردند و خبر از ناپدید شدن دختر 6ساله شان دادند. آنها به ماموران گفتند: دخترمان برای خرید از خانه بیرون ...
قتل به خاطر چت در تلگرام
زمانیکه به خانه آمدم، پسرم در منزل بود اما نیلوفر خارج از خانه بود، پسرم ساعت هفت بعدازظهر از خانه خارج شد و به محل کارش رفت، حدود ساعت 10 شب نیلوفر به خانه آمد و باز به اتاق رفت و تا نزدیک ساعت سه صبح مشغول چت کردن بود تا اینکه پسرم حوالی ساعت سه بامداد به خانه برگشت و به اتاقش رفت و خوابید. نیلوفر نیز سرانجام خوابید به طوری که حدود 5:30 بامداد متوجه شدم هر دوی آنها خواب هستند. شوهر نیلوفر ...
آداب و رسوم مردم گیوی در ماه مبارک رمضان
...، همدیگر را از خواب بیدار می کردند و هنوز هم که هنوز است در برخی از روستاها مردم با صدای ضربه همسایه بر دیوار خانه و یا درب منزل شان از خواب بیدار می شوند. این رسم هنوز هم در روستاهای اطراف میاندوآب وجود دارد و اگر سحرگاهان در روستاهای دور افتاده بر روی پشت بام خانه ای قرار بگیری، شور و نشاط حاکم در روستاها را مشاهده می کنی. چراغ خانه ها یکی یکی روشن می شوند همسایه های دیوار ...
خماری زیرنگاه همکلاسی ها
هر چند اندک،دختران و پسرانی که با تعطیل شدن مدرسه در کوچه و پس کوچه های این شهر مواد پیدا می کنند و در خانه هایشان به جای اینکه کتاب درسشان را به دست بگیرند و مشقشان را بنویسند مواد می زنند. هر روز صبح مدرسه بودم اما خب اصلاً اعصاب درستی نداشتم. خیلی پرخاشگرشده بودم هنوزم هم هستم. تا پارسال نمراتم خوب بود، اما کلاس ششم افت کردم. فکر درس نبودم اصلاً درس نمی خوندم. نمره هام همه پایین ...
افسانه های عید میلاد مسیح، شب زنده داری
سرویس اندیشه جوان ایرانی ؛ بخش شعر و ادبیات: نویسنده:آلفونس دوده مترجم: عظمی نفیسی شب عید است. آقای ماژسته سازنده ی آب سلتز (لیموناد) در ناحیه ی ماره از یک شب نشینی خودمانی و کوچکی، که منزل یکی از دوستانش تشکیل شده بود، خارج شده است و در حالی که آهنگی را زیر لب زمزمه می کند به خانه ی خود باز می گردد. ساعت کلیسای سن پل دو بعد از نیمه شب را اعلام می کند. مرد شریف زیر لب ...
سنت های قدیم مردم سپیدان درماه رمضان
بیدار کند. در صورتی که خانه ها دیوار به دیوار بود، با کوبیدن مشت های پیاپی به دیوار، در غیر این صورت به درخانه همسایه می رفتند و کوبه در را می کوبیدند تا از خانه صدای بلند شود و مطمئن شوند اهل خانه بیدارند. صدای مناجات: بسیاری از مردم قدیم با صدای مناجات یک ساعت مانده به سحر که از گلدسته مساجد و پشت بام ها بلند می شد از خواب بیدار می شدند. این مناجات غالبا سوره های قران ویا دعابود. در شب های ...
ماجرای مردی که 24 ساعت در سردخانه بود!
، سوار یک پاترول شدیم تا به قروه برویم. وقتی حرکت کردیم، متوجه شدم او شب قبل به دلیل آن که به خانه اش مهمان آمده خوب نخوابیده بود. از او خواستم تا اجازه دهد من رانندگی کنم. برف بشدت می بارید، به طوری که پنج ساعت طول کشید تا از سنندج به قروه رسیدیم. خیلی خسته بودم. وقتی برای سوختگیری در پمپ بنزین توقف کردم، او از خواب بیدار شد و خواست رانندگی کند، من نیز در صندلی عقب خوابیدم و 42 روز بعد چشم باز کردم ...
عاقبت نسیه فروشی!
اصفهان امروز: شاید هنوز هم باشد، یا حداقل قدیمی ها در خاطرشان مانده که پشت شیشه مغازه یا داخل ویترین ها، تصویری از دو مرد چاق و خوش لباس و لاغر و ژولیده مو زده بودند. زیر یکی با خط درشت نوشته شده بود عاقبت نقد فروشی و زیرنویس عکس مرد ژولیده عاقبت نسیه فروشی را نشان می داد. آن زمان که بچه بودیم این پوستر سه رنگ را که قرمز، مشکی و سفید بود به عنوان یک تصویر کمدی می شناختیم. اما زمانی که عقلمان کمی ...
آیین مردمان کویر در ماه مهمانی خدا؛از رمضونیکه در سیستان تا تباهگ در بلوچستان
. رمضونیکه در سیستان بر اساس برخی شنیده ها، آیین سحرخوانی و رمضان خوانی از بیش یک هزار و 400سال پیش یعنی از اوایل اسلام، نزد ساکنان سیستان مرسوم بوده است. در آیین سحرخوانی، ریش سفیدان و معتمدان روستاهای سیستان پیش از آغاز سحر از خواب بیدار شده و با رفتن به پشت بام منازل خود با خواندن اشعار محلی و مذهبی مردم روستا را از فرا رسیدن وقت سحر با خبر می کنند. این افراد اشعار ...
محمدرضا شجریان: هرگز ربنا را از مردم دریغ نکردم
ناراحت شدند. بعد از اندکی متوجه شدم یک عده ای خاص، با برنامه ریزی که از قبل تدارک دیده شد رفته اند بلیت ها را خریده اند و اکثریت جمعیت سالن را آنها تشکیل داده اند. وقتی اینها شعار دادند ما فقط نشستیم و گوش کردیم و اینها شعارهایشان را دادند. دیدند ما هیچ کاری نمی کنیم. یک عده از مردم عادی هم که آمده بودند هم دست زدند که ما کارمان را شروع کنیم. من هم به پرویز گفتم که تصنیف آخر را اجرا کنیم و بعد برویم ...
جهاد علیه تروریست ها در عمق یخ زده زمین
خوراکی ما تمام و به زیتون خوری رسیده بودیم. زیتون می خوردیم که سیر بشویم. در سوریه کسانی حتی حاضر بودند امضاء کنند خانه و زندگی شان را ببخشند و اندازه کف دست نانی به آنها داده شود. اینجا بود که متوجه می شدید اگر میلیارد میلیارد پول داشته باشید، به درد شما نمی خورد. دو سه مرتبه هم عملیات شب شد. اگر می خواستید در آن سرما روی زمین بخوابیم تلف می شدیم، باید قبر برای خود می کندیم. زمین را نیم متر یا یک متر ...
کسی که از همه "زخم زبان" شنیده منم+تصاویر
باشکوه دعوتید. شب اول را مهمان خانواده شهید اسماعیل حیدری هستیم. خانه ای کوچک در طبقه سوم یک آپارتمان. کفش سفید دخترانه کوچکی پشت در است. از در که وارد خانه می شوی عکس شهید اسماعیلی را می بینی که با لبخندی محو به تو نگاه می کند. کلاه پاسداری، چفیه، انگشتر و تسبیح شهید را هم در گوشه ای از اتاق روی یک میز کوچک گذاشتند. شهید در یکی از عکس هایش انگار دارد ذکر می گوید. نگاهش را به پایین دوخته و ...