سایر منابع:
سایر خبرها
نظر محسن چاوشی درباره شهرزاد و امیر بی گزند
طبیعی به نظر می رسد. امیر بی گزند برای من آلبومی ویژه بود. تک تک شعرهایی را که در آن آمده هزاران بار با خودم و در خلوت با موزیک و بی موزیک، خواندم و با آنها زندگی کرده ام. مولانا ویژه است. جای دیگری ایستاده است. خودش را بر من تحمیل می کرد. بگذریم... به هرصورت من از همه مردمی که تحمل و صبوری کردند، تشکر می کنم و امیدوارم بدانند همه این تأخیرها و دیرشدن ها در وهله اول به خاطر احترام به آنها و شعور ...
بازیگر معروف در مقابل دوربین به عشقش اعتراف کرد + فیلم
به گزارش جام جم سیما ، شب گذشته مجموعه برنامه تلویزیونی دورهمی با نگاهی به موضوع اسراف از بی مبادلاتی و مصرف بی رویه مردم و هدر دادن نعمت های الهی گفت و در همین رابطه مهران مدیری برنامه را با توضیحاتی در قالب اجرای استندآپ کمدی و نشان دادن و بحث کردن در مورد ناهنجاری اسراف به روی آنتن برد و سپس بعد از برگزاری مسابقه در بین تماشاگران حاضر در استودیوی دورهمی ، به گفتگو با زوج هنری محمود پاک نیت و مهوش صبرکن نشست. مخالف حضور بچه هایم به عرصه بازیگری هستم در ابتدای این گفتگو هر دو بازیگر بعد از سلام و احوالپرسی و تبریک به مناسبت ماه مبارک رمضان از نحوه آشنایی و ازدواج خود بیان گفتند و این را متذکر شدند که 37 سال است با عشق و رضایت قلبی در کنار هم و خانواده بزرگمان زندگی می کنیم. محمود پاک نیت در ادامه با بیان اینکه از ابتدا راضی نبودم پسرهایم کار بازیگری را تجربه کنند، عنوان کرد: من با حضور پسرهایم در عرصه بازیگری مخالفتی نداشتم و ندارم اما اصراری هم ندارم و راضی نیستم و همیشه گفتم به زندگی خودتان برسید، اما باز در این صورت پسر بزرگم مسعود در کار آقای فخیم زاده به نام تشریفات بازی کرده و پسر کوچکترم مهرداد در فیلم وارث همبازی من بود. گفتنی است در این قسمت از برنامه مهران مدیری به حضور پسرها در دورهمی اشاره کرد و سپس صدای مسعود پسر بزرگتر و مهرداد فرزند کوچکتر در استودیو پخش شد و مهوش صبر کن اشک شوق ریخت. صبر کن در ادامه به بهترین اتفاق و روز در زندگی مشترکش با محمود پاک نیت اشاره کرد و گفت: بهترین اتفاق برای ما به دنیا آمدن اولین نوه ام بود که آن ها در شیراز بودند و ما در تهران و من هر لحظه با آنها تماس می گرفتم و با هم در ارتباط بودیم. مهران مدیری در خلال گفتگوی خود با مهمانان به برگزاری موزه دورهمی و فروش اجناس به نفع خیریه ها و انجمن های حمایتی اشاره کرد و گفت: در این برنامه از مهمانان خواسته می شود که هر آنچه برای آنها ارزش دارد و دوست دارند، به موزه دورهمی اهدا کنند نام ببرند تا به نفع خیریه و انجمن های حمایتی به مزایده گذاشته شود. در این جای برنامه خانواده پاک نیت لوح و تندیس پاسارگارد فارس را برای فروش در مزایده گذاشتند. همچنین پس از پایان این گپ و گفت ها، مهران مدیری به هدر رفت آب توسط همشهریان و اسراف منابع طبیعی اشاره کرد و بر همین اساس مسابقه ای دیگر این بار با حضور آقایان در استودیو برگزار کرد. قول های معاونت سینمایی سه سال است که عملی نشده ابوالفضل جلیلی دیگر مهمانی بود که در پایان برنامه به دورهمی اضافه شد و در گفتگویی صریح درخصوص اتفاقات سینمای ایران و توقیف فیلم هایش گفت. جلیلی در ابتدا پس از سلام و احوالپرسی با حضار داخل در استودیوی دورهمی ، با بیان اینکه من فیلم سازی را از سن 16 سالگی آغاز کردم، بیان کرد: در اصل من فیلم سازی را در سن 16 سالگی تجربه کردم و پیش از این در کودکی همیشه دوست داشتم آوازخوان بشوم اما علاقه من را به سمت فیلم سازی برد. وی در ادامه درخصوص کلمه یاغی و یاغی بودن در سینما عنوان کرد: مادرم همیشه از بچگی از حضرت امیر(ع) برایم صحبت کرده و من همیشه دوست داشتم مانند علی (ع) به فقرا و نیازمندها کمک کنم و فیلم سازی ابزار من شد تا این مولفه را نشان بدهم اما از آنجایی که ما در کشورمان فقیر نداریم و من از فقر و نیازمند در مستندها و فیلم هایم حرف میزنم به من یاغی می گویند. در ادامه مهران مدیری به نامه ای که ابوالفضل جلیلی به ابراهیم حاتمی کیا نوشته بود اشاره کرد و جلیلی مفاد نامه را اینگونه توضیح داد: من همیشه حرف دلم را می زنم و با تمام احترامی که برای او قائل هستم در نامه به این صورت نوشتم که حاتمی کیا همیشه از این ناله می کند که چرا امکانات به او داده نمی شود و من هم نوشتم اگر کسی قرار باشد حرفی بزند آن من هستم که 15 تا از فیلم هایی که ساخته ام توقیف شده و هرکدام را با هزار بدبختی پیش برده ام و هیچ دست نوازشی بر سرم کشیده نشده است. وی در ادامه به روی کار آمدن دولت حسن روحانی اشاره کرد و درخصوص پیگیری های معاونت سینمایی ایران حجت الله ایوبی گفت: با روی کار آمدن دولت آقای روحانی و سرکار آمدن معاونت سینمایی کشور می توان گفت آقای ایوبی از خوش فکر ترین مسئول سینمایی هستند و در همان بدو روی کار آمدن در گفتگویی که داشتیم قرار بر این شد که یک سه شنبه ای به من اطلاع بدهند برای تایید کارم پیش ایشان برم و الان سه سال است که آن سه شنبه نرسیده است. جلیلی افزود: من در همان صحبت ها گفتم شما به من 200 میلیون بدهید تا من فیلم بسازم، اگر خوب شد که 200 میلیون دیگر می گیرم و اگر بد شد و نخواستید من عین پول را تقدیم شما می کنم. اما این هم مثل بقیه قول ها منتظر سه شنبه است و تا به امروز بالای 200 میلیارد برای مابقی پروژهای سینمایی استفاده شده است. وی با بیان اینکه دوست دارم جایزه دنیا را تقدیم به مادران شهدا کنم در خصوص آرزوی خود خاطر نشان کرد: دوست دارم برای یک بار هم که شده جایزه سینمایی دنیا را بگیرم و آن را تقدیم به خانواده های شهدا کنم. جلیلی در ادامه در خصوص بخشش و رفع کدورت اظهار داشت: معمولا همه را می بخشم و به دل نمی گیرم اما برای دو تا از ف ...
چاوشی:فعلا برای برگزاری کنسرت عجله ای ندارم
...:محسن چاوشی خواننده محبوب کشورمان به بهانه آلبوم امیر بی گزند گفتگویی با روزنامه شرق انجام داده است که در ادامه مشروح آن را مشاهده می کنید. معمولا برای هنرمندانی که با یک اثر گل کرده اند، انتشار اثری دیگر بلافاصله بعد از آن، ریسک بالایی دارد، آلبوم تازه ای از شما منتشر شده و می خواهم به عنوان اولین سؤال حس درونی شما را درباره آن بدانم، آیا این ریسک شامل حال شما هم بود؟ نگران نبودید ...
رونالدو: بهترین بازیکن 20 سال اخیر هستم
.... باید همیشه قوی بود. بهرهگیری از هوش در این موضوع خیلی تاثیرگذار است. رونالدو در ادامه اظها ر کرد: سخت کار می کنم تا به بهترین سطح برسم. به این کار ادامه خواهم داد تا در جایگاهی که هستم باقی بمانم. حواسم به خودم هست تا به تاریخسازی در فوتبال ادامه بدهم. او درباره نقشش در تیم ملی پرتغال هم گفت: خودم را یکی از این افراد کره زمین می دانم اما پرتغال که سرزمینم است را دوست دارم ...
حسرت فتح لوتسه به دلم مانده است
عظیم قیچی ساز تحول عظیمی در کوهنوردی ایران به وجود آورده است. او جزو 20 نفری است که توانسته 13 قله بالای 8000 متر دنیا را فتح کند و فقط در فتح قله لوتسه ناکام مانده است. ناکامی قیچی ساز در فتح این قله یک بار به دلیل زلزله نپال و بار دیگر به دلیل شرایط جوی نامناسب بود. این کوهنورد ارزنده ایران که چند روز قبل در افتخاری بزرگ قله اورست را بدون اکسیژن فتح کرد، اعتقاد دارد حسرت حضور در باشگاه 8 هزارتایی ها در دلش مانده است و قطعا روزی به آن می رسد. ...
پیرمردی که به خاطر عشق نافرجامش نویسنده شد/تسلیت احسان علیخانی برای حبیب و دلجویی از یک موسیقیدان
تعریف زندگینامه اش قصه او را شروع کرد: سبحان در یکی از روستاهای شهر تربت حیدریه متولد شده است و با توجه به شرایط کاری و خانوادگی نتوانسته درس بخواند. سبحان درباره قصه زندگی اش گفت: در سن 16 سالگی به خاطر شکست عشقی که خوردم به تهران آمدم، در حالی که این جور موقع ها همه به کوه می روند اما من به تهران آمدم. دوباره در تهران هم علاقه مند به دختری شدم که زمانی که ابراز علاقه خود را نشان دادم ...
حجت الاسلام غلامی:وقتی منطق واستدلال نباشد،فحاشی جای آنرامیگیرد
همچنین کسب اطلاع جدید از جسارت آنها در طرح واضح این دیدگاه ها در محافل گوناگون، نسبت به آن عکس العمل قاطع نشان دهم. البته به دلایلی دوست داشتم دیگران این کار را انجام دهند لکن وقتی خبری نشد، یاد شهدای حرم و جانفشانی آنها برای حفظ کیان اسلام و تشیع افتادم و از آنها خجالت کشیدم؛ بعد هم خودم وارد میدان شدم و گفتم آبروی مختصر خود را خرج این کار مهم و حیاتی می کنم. در این یک هفته، برخی به ...
عربستان حامی بزرگ مالی سازمان مجاهدین
در هفته اخیر انجام شده است. خانم سنجابی با تبر یک به مناسبت انتشار کتاب سرای آزادی که اخیرا منتشر شده از شما در خواست داریم خلاصه ای از کتاب و موضوع آن را بیان کنید ضمن تشکر از فرصتی که در اختیار من قرار گرفته به اطلاع می رسانم کتاب سراب ازادی منهای حدود 40تا 50صفحه اول که مروری به سال های 1357تا1366 می باشد بقیه کتاب اختصاص به مشاهدات و حضور 23 ساله خودم در کمپ ...
داماد برای انتقام از عروس خیانتکار،ساعتها او و مهمانان را در تالار عروسی سرکار گذاشت !
. تو به تالار برو من هم به موقع خودم را خواهم رساند. بعد از اتمام تماس با دلارام،با خانواده ام تماس گرفتم به آنها گفتم که مشکلی برایم پیش آمده است و به آنها آدرسی دادم و مانع از حضور شان در تالار شدم . دلارام با خانواده و مهمانهایش تا ساعت ها منتظر ماندند و بعد به خانه برگشتند. او فقط می خواست با من عقد کند و مهریه بگیرد و هزینه زندگی خود را با پسر شریک پدرش تامین کند. دلارام و خانواده اش پس از آن که در تالار حضور پیدا نکردم، دیگر سراغی از ما نگرفتند. ...
می دانستم گریه هایش خطرناک است
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، شهید "حمید مکیان" از شهدای مدافع حرم حضرت زینب(س) است. وی که روز پنجشنبه در سوریه به شهادت رسید، از نیروهای ایرانی لشکر فاطمیون و متولد سال 1374 است؛ که اصالتا اهل آبادان اما در قم ساکن بود. در ادامه خاطره ی یکی از دوستان شهید را می خوانیم. قیافه اش را به خاطر نداشتم، اما اسمش را چرا. دلیلش را نمی دانم اما هر از گاهی یادش می افتادم. دوست داشتم بدانم چه ...
ماجرای تذکر رزق معنوی به آیت الله خزعلی
بستگان بودیم، همه برای کاری بیرون رفتند، من و دختر آن خانواده در خانه بودیم. من در آن زمان هفده، هجده سال بیشتر نداشتم، جوان رشید و خوش سیمایی هم بودم. آن دختر تقاضای نامشروع کرد. یک باره بدنم لرزید و سریع بلند شدم. ایشان قسم می خورد و می گوید: والله وقتی درب خانه را بستم، دو سه قدم جلو نرفته بودم که دیدم حالی در درون من ایجاد شده است. مطالبی را حس می کنم و وضع خاصّی دارم. چون آن تقاضا ...
دومین نامه حقیقی به جنتی
پنجاه کیلو آلبالو موافقان و مخالفان زیادی دارد تردیدی نیست. ما همه به چشم خود شاهد خانواده هایی بودیم که در ایام نوروز در عجیب ترین ساعات شب و روز برای سومین یا چهارمین بار دسته جمعی به تماشای این فیلم می نشستند و به قهقهه می خندیدند. همچنین، خواننده نقدها و مقاله های بسیار زیادی بودیم که از ساخته شدن و اکران این فیلم ابراز ناخرسندی و انزجار می کردند و مثل شما آن را مروج الگوهایی مغایر با باورهای ...
مقدمه بی سابقه رهبر انقلاب برکتاب استاد
از زندگی و شعر حمید سبزواری در نشریه الکترونیکی همیاران است، در ذیل از خاطرتان می گذرد: داخل خانه غلغله بود. سر و صدای میهمان ها همه جا پیچیده بود. همه خوشحال بودند. اما خوشحالی عبدالوهاب با بقیه فرق داشت. قمر سلطان بعد از دو دختر و چند بچه دیگر که مرده به دنیا آمده بودند، برایش پسر زائیده بود. بچه را که گذاشتند توی دامن پدر بزرگ، دیگر از سر و صدا خبری نبود. پدر بزرگ توی گوش ...
به عشق رشادت های دلاورانه شهدای مدافع حرم روی تشک رفتم
حسینی هستم متولد تیر ماه 75 و اهل شهرستان آمل. سفیر هراز: کشتی را از چه سالی آغاز کردید: پهلوان آملی: کشتی را از سال 1386 شروع کردم. سفیر هراز: مربی سازنده تان چه کسی بود: پهلوان آملی: مربی های سازنده من آقای بختیار تقوی نیا و حسن حسین زاده هستند که همین جا از این دو عزیز به خاطر زحماتشون تشکر می کنم. سفیر هراز: اگر به ابتدای راه بازگردید باز هم ...
الماسی با رنگین کمان سنت شکنی کرد
. چون مجلس خانه همه اقوام و زبان هاست درست مثل رنگین کمان. گفتگوی هفته نامه "تماشاگران امروز" با این شاعر به بهانه خبرساز شدن شعری که نماینده استان در مجلس خواند در زیر آمده است: وقتی شعر به نام خداوند رنگین کمان یا شعر ستایش ، در صحن علنی مجلس دهم توسط سکینه الماسی خوانده شد، چه احساسی داشتید؟ صبح روز بعد که شعر من در مجلس خوانده شد، یکی از دوستانم در تماس تلفنی ...
محمد: اجازه تدفین پدرم را هم ندادند
که به شما گفتم. - یک آن تصمیم گرفت به ایران بیاید و تصمیمش را هم عملی کرد. به هر حال پدر من در فامیل به تصمیمات لحظه ای اش معروف است. یکی از همان تصمیمات بزرگ زندگی اش را گرفت و آمد. - اصولا اکثر خواننده های لس آنجلسی در سال چند باری را به ایران می آیند و می روند. این موضوع خیلی چیز عجیبی نیست. ولی خیلی ها فکر می کنند که خواننده ها لس آنجلسی اصلا سال هاست که ایران را ندیده ...
اصلاح طلبان قابل اعتمادترازبرخی اصول گرایان
مردم اعتماد کردند خوب نتیجه اش را هم ببینند. چرا اصول گرایان نتوانستند فهرستی را معرفی کنند که همه جریان های اصول گرا را در خود داشته باشد؟ من آخرین نفری بودم که وارد لیست شدم. اصلاح طلبان اساسا با شخصیت کاری ندارد ولی جامعه اصول گرا بر اساس شناخت افراد رای می دهند. من خودم به عنوان نامزد جریان اصول گرا در نقاط مختلف شهر چند فهرست اصول گرایی دیدم. اگرما همه لیست ها را جمع می ...
جمع ما به تخصص سینما مسلح است/ با شابلون تکثیر نشده ایم
چراکه این حوزه ترس ها و نگرانی های زیادی دارد. همه بچه ها در این جمع دست یکدیگر را می گیرند و از آنجا که اختلافات هم پیش می آید این کار بسیار سخت است. حسین دارابی: من در چند دفتر سینمایی دیگر هم مشغول به کار بودم ولی در اینجا انقدر فضا خوب بود که ماندگار شدیم. با اینکه من کارمند رسمی باشگاه فیلم نیستم اما هر روز آنجا حضور دارم. در دهه اول انقلاب فیلمسازانی پرشور و نترس به حوزه هنری آمدند ...
از رنجِ نوستالژی دل بکن
هیچ گاه ثروتمند نبودیم، اما ته مانده های شامپو و خمیردندان را دور می انداختم. مادرم با کلی زحمت آن ها را از داخل زباله ها درمی آورد و مرا به خاطر چنین اسراف هایی سرزنش می کرد. زندگی آرمانی من در محیط خالی باشگاه های یوگا و در حس لذت بخش دورانداختن انبوهی از وسایل خلاصه می شود. فقط من نیستم که از آزادی زندگی مینیمالیستی لذت می برم. روش کُن ماری، فلسفه ای عملی و پرطرف دار برای مرتب سازی خانه است که از این روح فرهنگی زمانه نهایت بهره را برده است. ...
فتنه و اهانت چگونه آرای هاشمی در خبرگان را کاهش داد؟
های بزرگی دانسته بود. فائزه هاشمی در این مصاحبه به زندانی شدنش به مدت 6 ماه در سال 2012 می گوید که زندان تجربه بسیار خوبی بود چرا که با زنان و مردان بزرگ ایرانی، بهائی ها، اعضای مجاهدین خلق، اصلاح طلبان و کسانی آشنا شدم که برای باورهایشان مبارزه می کنند.[6] فائزه هاشمی در اظهار نظر دیگری با مقایسه انقلاب اسلامی و دوران طاغوت می گوید: چون در زمان انقلاب 16 ساله بودم، اطلاعات دقیقی از ...
پدری که برای بخشش قاتل پسرش با خانواده درگیر شد
دیماه 1394 زندگی دوباره را به من هدیه کنند. آنقدر حس زیبایی بود که نمی توانم با کلمات توصیفش کنم. کاملا گیج بودم. وارد سالن ملاقات شدم و بعد از هفت سال پدرم را دیدم. در آن لحظه تنها خواسته ام این بود که بر سر مزار ایوب حاضر شوم و از او به خاطر این همه مهربانی تشکر کنم. این روزها تنها دغدغه حمید این است که تلاش کند تا در زندگی افق های روشن تری را رقم بزند و کمک حال خانواده اش باشد. ...
عقربی که دروازه بان بود!
عنوان قهرمانی باشگاه های امریکای جنوبی دست یافت و عضویتش را در تیم ملی تثبیت کرد. جایی که در کنار کارلوس والدراما با آن موهای زرد و بلند و فرفری به دو چهره شاخص تبدیل شدند. خودش می گوید: - مردم همیشه من را به خاطر دو اتفاق به خاطر می آورند، یکی به خاطر گلی که از روژه میلا خوردم و به عنوان بزرگ یک خانواده اشتباه بدی انجام دادم و دیگری آن ضربه ای است که سال 1995 در ویمبلی با پشت ...
ناگفته های حبیب ؛ از لس آنجلس تا تهران
همیشه روی سکوی دوم قرارش دهند. دوستی که پیش از انقلاب برای گروه حبیب درامز میزد چند سال پیش خاطره ای از او برایم گفت که به شدت عجیب بود : میگفت رابطه من و حبیب از همان دیدار اول به خاطر یک اتفاق به اندازه ای محکم شد که دیگر از آن پس همیشه با او بودم. میگفت : من از آنجا که خانواده ای معتقد به مذهب داشتم به آنها نگفته بودم که وارد موسیقی شده ام. فضای موسیقی آن زمان هم کثیف و ناسالم ...
از خدا خواستم در قیامت مرا با امام (ره) محشور کند
کار آشنایی دارم، در همین قلهک معاون شعبه شدم. پس از انقلاب هم خودم را بازنشسته کردم. معتقد بودم یا باید دنبال کار انقلاب باشم یا اینکه در بانک کار کنم. نتیجتا رفتم خودم را بازنشسته کردم. * حاج آقا! از حال و هوای آن روز شعری دارید؟ سبزواری: صیاد من بگشا پر و بالم که باشد/ کاخ دلم را شوق دیدار دیارم... یاری نمی بینم خدایا در کس اینجا / یارب تو را سوگند یارم باش یارم... آه ای ...
پورعلی گنجی: شدیداً عشق پرتغالم و کریس/فوتبالیست پول نگیرد، کی بگیرد؟!
باور نکنید در یکی، دو بازی نمره من بالاتر از ژاوی بود چون کار دفاعی ام را خیلی خوب انجام داده بودم. این ها یعنی قطر را به چین ترجیح می دهم. * خودت دوست نداشتی راهی که جهانبخش رفت را می رفتی؟! علیرضا جهانبخش یکی از دوستان بسیار نزدیک من است که خیلی هم او را دوست داشته و قبولش دارم اما اگر شما من را با علی مقایسه کنید، مثل این است که رحمان رضایی را با علی دایی مقایسه کنید که هر دو هم به ...
علی مصفا: بازیگری را دوست ندارم اما گاهی برای پول بازی می کنم
این کار را انجام می دهم. نمی دانم؛ دوست ندارم، اما پیش می آید. بازیگری خوشایندم نیست. در حوزه هنر چه فعالیتی برای تان مطلوب است؟ خیلی دلم می خواست نویسنده بودم. می نشستم قصه می نوشتم. یا مثلا نقاش بودم و می نشستم به نقاشی کشیدن. کارهایی که نشسته انجام می شوند مورد علاقه ام است. کلا آدم راحت طلبی هستم. شما در زمینه بازیگری آدم راحتی هستید؟ نه خیلی ناراحتم و همه چیز ...
مادران بیچاره داعش
بن علی، مادر صبری، مطمئن نبود که از چه کسی باید کمک بگیرد. صلیحه بن علی می گوید: نخستین باری که او (فاطمه هدفی) فهمید پسرش چه کاری کرده، زمانی بود که بلال را در صفحه تلویزیون، 2 روز بعد از حمله آن شب پاریس دید . فعال اجتماعی 44 ساله بلژیکی که به گفته خود: حتی با داشتن این شغل، نتوانستم پسر خودم را از آن عقاید افراطی نجات دهم ، در کارگاهی اجتماعی در برلین، به عنوان مشاور خانواده فعالیت ...
2 دقیقه برای قتل سعید کافی بود
به گزارش اعتماد ؛حاج احمد، پدر سعید نخستین نفری بود که دقایقی قبل از دعوای پسرش با چهار پسر دیگر، از صدای داد و فریاد اهالی و سرخی آژیر پلیس که روی پنجره خانه افتاده بود، از حادثه باخبر شد و خود را به ساندویچی رساند؛ پسرش را به بیمارستان برده بودند اما خونش، کف مغازه را پر کرده بود: 25 سالش بود، 10 تای اینها – ضاربان – را حریف بود. آنها می دانستند تنهایی کاری از پیش نمی برند برای همین با نامردی سراغش رفتند. 8:30 شب بود، سعید ...
مجلس امام حسین(ع) جای تسویه حساب نیست
از حال و هوای این روزهای او با خبر شویم. مداحی را از چه سالی شروع کردید؟ من از بچگی بچه های محله را جمع می کردم و پارچه ای پشتم می کشیدم و روضه خوان می شدم و بعد از اینکه دور هم جمع می شدیم، این شعر را می خواندم و آنها سینه می زدند: سقای ما لب تشنگان ابوالفضل / آبی رسان بر کودکان ابوالفضل، اما اینکه در صحنه حضور پیدا کنم به قبل از سال 42 در یزد برمی گردد. بعد از آن برای خدمت ...
نه پورموسوی و پورقاز به استقلال/ تیر منصوریان به سنگ خورد
استقلال خوزستان می دانم و بدون اجازه آن باشگاه با هیچ تیمی حتی مذاکره هم نخواهم کرد. این توافق برایم ارزشمند است و در فوتبال هیچ چیز به اندازه اخلاق مداری برایم ارزش ندارد. بازیکن ایرانجوان بوشهر بودم و با حضور در تست های ملوان توسط آقای ایراندوست انتخاب شدم. به تیم ملی دعوت شدم اما به سلیقه سرمربی ملوان روی نیمکت نشستم ولی یک کلام به خودم اجازه اعتراض ندادم. حالا هم نمی توانم به خودم اجازه بی اخلاقی و ...