سایر منابع:
سایر خبرها
برای کارش جوانی و جانش را گذاشت
آوری می کرد. دوربین ها و پایه ها را در بین چند پتو می پیچید که وسایل در هنگام رفت و آمد صدمه نبینند. صبح زود برای فیلم برداری می رفت. مجددا بعد از یک روز پر مشغله که خطرات ذاتی خودش را داشت، وقتی شب می آمد همیشه خنده به لب داشت؛ ولی چشم های خسته و قرمزش چیز دیگری می گفت. به خانه که می رسید ابتدا مشغول تمیز کردن دوربین ها که غالبا پر از گرد و خاک شده بودند، می شد. بعد از این که آن ها را ...
مددکاران اجتماعی در سمن ها؛ قهرمانان ملی گمنام
...> در این مرکز حدود 17 زن که قصد ترک اعتیاد داشتند زندگی می کردند. این مرکز با مجوز رسمی از سازمان بهزیستی و با همکاری شهرداری منطقه 21 تهران راه اندازی شده است. میر شریف الدین درباره این مرکز گفت: یک نفر 28 روز تا سه ماه برای ترک اعتیاد ، در کمپ می ماند اما مراقبت های بعد از درمان بسیار مهم است .از سویی فرد توان کارکردن طولانی را به دلیل دوران نقاهت ندارد و از سوی دیگر نمی تواند کاری ...
وقتی ماه عسل جهانی می شود
هیچ وقت به اعتیاد فکر نمی کردم. خواهر علیرضا گفت: یک روز علیرضا در نامه ای نوشته بود: می روم و بعد از اینکه ترک کردم برمی گردم. همه وسایل خانه را با خود برده بود. چند روز بعد بدتر از قبل برگشت. بعد از آن به خانه من آمد و در آنجا مصرف می کرد. نگران فرزندانم بودم و در نهایت یک روز دست علیرضا را گرفتم و از خانه بیرون کردم. از کارم پشیمان شدم. روز و شب از فکر علیرضا گریه می کردم اما نمی گذاشتم کسی به ...
6 روش کلاهبرداری در فضای مجازی
مشتریانم می خواستند هزینه کالا را بپردازند، اطلاعات بانکی آنها را سرقت کرده و در فرصتی مناسب از حسابشان پول برداشت می کردم. در طول دو سال موفق شدم از 82 نفر کلاهبرداری کنم. شاید باورتان نشود اما همه این اقدامات را با دو خط تلفن همراه اعتباری انجام می دادم تا شناسایی و دستگیر نشوم. سایت را با این سیمکارت ها که نیاز به ارائه مدارک نبود اداره می کردم و هر بار که به پول نیاز داشتم از حساب افراد ...
گلاره عباسی: آدم باحالی نیستم
را بازی کنید که در آن کاراکتر شما شغل به خصوصی داشته باشد و بعد از پایان آن پروژه با خود بگویید کاش بازیگر نمی شدم و حرفه آن کاراکتر را انجام می دادم؟ نه. واقعا پیش نیامده. یکی از مشکلات فیلم ها این است که شغل های محدودی برای بازیگران درنظر گرفته می شود. معمولا ما یا دکتر هستیم یا وکیل یا معلم یا هیچ کاره. من فیلمی دیدم که شغل یکی از بازیگران غریق نجات بود. به نظرم رسید کارگردان چقدر خلاقیت ...
داستان خواندنی عشق در بیمارستان
...... چند روز بعد پزشک ها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند. زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و درحالی که گریه می کرد گفت: اگر برنگشتم، مواظب خودت و بچه ها باش. مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حرفش را قطع کرد و گفت: این قدر پرچانگی نکن. اما من احساس کردم که چهره اش کمی درهم رفت. بعد از گذشت ده ساعت که زیرسیگاری جلوی مرد پر از ته سیگار شده ...
خانم بازیگر: دوست دارم نقش منفی بازی کنم
میان تئاتر چه نقشی دارد؟ به نظرتان فرصت هایی که در سینما در دسترس تان نبود، روی صحنه راحت تر نصیب تان می شود؟ من کار خوب و استاندارد را در هر مدیومی انجام می دهم. فرقی نمی کند در سینما، تلویزیون یا تئاتر باشد. الان بعد از آخرین اجرای صحنه ای که سه سال پیش بود، کار نگاهمان می کنند به کارگردانی محمدرضا اصلی را در عمارت مسعودیه دارم که خوشبختانه بازخورد خوبی هم داشته است. چطور شد به ...
فرجام دخالت های نابجای یک خواهر زن
به گزارش بولتن نیوز، حمید که سابقه زندگی مشترک 9 ساله نیز با همسرش دارد، آمد و شد و اسکان های چند روزه خواهر زن خود را عامل اصلی عدم توازن زندگی شان اعلام می کند و معتقد است سبک زندگی غیراسلامی و عدم تقید این خواهر 35 ساله دلیل اصلی تغییرات اخلاقی در همسرش بوده و عامل از هم پاشیده شدن زندگی مشترک خود را تنها و تنها دخالت های نابجای خانواده همسر و بالاخص حضور همیشگی و بدون ملاحظه خواهر زنش در خانه ...
کوهستان؛ قهوه خانه ای سنگی زیر سقف آبی آسمان! / قلیان معضلی خطرناک تر از شیشه
ورزی تا قلیان دیگر در زندگی او از تکلیف ساقط شود ؛ البته نمی شود صد درصد در این مورد نظر مثبت داد ؛ من با توجه به اینکه در زندگی گذشته ام از ناحیه عدم محبت شکست خورده بودم خود را ناتوان تر از این می دیدم که بخواهم چنین عملکردی انجام دهم یا ریسک کنم همچنین فکر اینکه اگر موفق نشوم و باید فردا روزی مریض داری کنم ، برایم هم قابل هضم نبود . فردای روز بعد به دانشگاه رفته و با صحنه ای مواجه شدم ...
ماجرای ازدواج شیلا خداداد با همسر دکترش+عکس
.... کمی سخت است که شوهرت را اینقدر کم ببینی،اما شغل فرزین به گونه ای است که باید تمام این شرایط را پذیرفت.او پزشک است و باجان آدم ها سروکار دارد.اصلا من دلم نمی آید که بگویم به خانه بیا و اینقدر کارنکن.در حقیقت دیرآمدن یا نیامدن اصلا محلی از اعراب نداردوقتی پای سلامتی یک آدم در میان است.من از روز اول این شرایط را می دانستم.خانواده ام هم به من در این مورد کامل توضیح داده بودند.من این شرایط را ...
ماجراهای جالب دستبند عتیقه یک زن برای 2مرد
ایران نوشت:اوایل اردیبهشت سال گذشته زنی با مراجعه به پلیس کلانتری در غرب تهران از ربودن کیفش توسط یک موتورسوار خبر داد. زن میانسال به مأموران گفت: به طرف خانه می رفتم که موتورسواری کیفم را در چند قدمی خانه ام قاپید و چون دستبند عتیقه یادگاری مادرم که به من رسیده، داخل کیف بود، برای شکایت آمده ام وگرنه جز گوشی تلفن همراهم هیچ چیز باارزشی در آن نبود. بدین ترتیب تیمی از مأموران ...
همه به جز این دو نفر بیکار هستند! / موضع گیری تند مدیری نسبت به برخی شایعات + فیلم
... وی افزود: حتی برنامه طنز نوروز 72 را هم علی عمرانی به من پیشنهاد کرد و اولین باری بود که من این شکل برنامه را اجرا کردم. در واقع مسبب هر آنچه امروز از من می بینید، علی عمرانی بود. در پایان برنامه مهران مدیری عنوان کرد: ساخت برنامه تلوزیونی هزینه های بالایی دارد و بدون حضور حامی خصوصی ساخت چنین برنامه هایی مقدور نیست و متاسفانه چند فرد مریض روانی در فضای مجازی گفته اند که مدیری چندین میلیارد پول گرفته و شبی چندین میلیارد درآمد دارد و این صحبت ها تنها کار چند مریض روانی است که با تایپ این حرفها در فضای مجازی بازی شبانه می کنند. منبع : باشگاه خبرنگاران جوان ...
به حجازی اعتماد دارم
موتور 1000 به عرصه سینما وارد شد. رامین فر بعد از مدت ها دوری از سینما در فیلم مرگ ماهی با نقشی متفاوت حضور پیدا کرده است. با او درباره فضای کار و ویژگی های نقشش گفت و گویی انجام داده ایم. فیلم های قبلی روح الله حجازی را دیده بودید؟ بله، دیده بودم و به نظرم فیلمساز خوش قریحه ای است. این خوش قریحگی در چه مسائلی قابل تعریف است؟ موقعی که فیلم مرگ ماهی را می بینیم با یک اثر ...
خوشه ای از خرمن سیره رضوی/ امام رضا(ع) طبیب دردهای روحی و روانی جامعه است
چراغ را درست کند، اما امام نگذاشت و خود این کار را انجام داد و فرمود ما گروهی هستیم که میهمانان خود را به کار نمی گیریم . محبت فوق العاده امام رضا علیه السلام به مردم عادی و زیردستان نکته ای مدیریتی است حجت الاسلام لطفیان محبت فوق العاده امام رضا علیه السلام به مردم عادی و زیردستان را نکته ای مدیریتی دانست و افزود: یاسر خادم امام روایت کرده که امام رضا (علیه السلام) به ما فرمود ...
45 فیلم مورد انتظار تابستان 2016 (2)
، قهرمان سوسیسی ما به همراه دوستان جدیدش وارد سفر خطرناکی در طول سوپرمارکت می شوند تا قبل از آغاز حراج روز چهارم جولای خودشان را به بالاترین قفسه ی فروشگاه برسانند. اما او و رفقایش خیلی زود متوجه می شوند که انسان ها آنها را برای تکه تکه کردن و سرخ کردن در روغن داغ به خانه می برند! برای اولین بار جونا هیل بود که در سال 2010 خبر از ساخت یک انیمیشنِ خیلی پرخاشگر و بزرگسالانه داد. آخرین همکاری زوج عالی ...
دروازه بان ها میلیاردی پول می گیرند که گل بخورند؟!
برزیل رفتم و اصلا وقت نکردم قرارداد امضا کنم. مرا آوردند تا هزینه ها را کاهش دهم مسئولان باشگاه به خاطر همین موضوع مرا آنجا بردند. من گفتم بازیکنانی که بالای 900 میلیون قرارداد دارند، خود باشگاه با آن ها صحبت کند. سقف ما 700 میلیون تومان بود و قراردادهای ما الان منصفانه است. ما بالای 700 میلیون قرارداد ندادیم و فقط چند بازیکن خارجی تا 800 میلیون هم قرارداد بستند. یک دلال به ...
خداوندگنجشک ها را دوست دارد
آمد برای همسایه ها و اهالی محله انجام می داد و بعد از اینکه برایش زن گرفتم تا همین چند سال پیش با هم زندگی می کردیم. مادر شهید به سلیقه خوب و صبوری مرتضی اشاره می کند و می گوید: خیلی با سلیقه بود و همه وسایل خانه اش را با هم ست می کرد و از رنگ های شاد برای چیدمان منزلش استفاده می کرد. او در مورد اعزام مرتضی به سوریه می گوید: چند ماهی بود که زمزمه رفتن سر داده بود اما ما جدی نمی ...
یک کارون چشم انتظاری
همکلاسی هایم حرفی نثارم کردند اما هیچ کدام نتوانستند مرا از دنیایی که پسرک جوان در اندیشه ام ساخته بود جدا کنند.عصر روز بعد باز هم با همکلاسی هایم همراه شدم و آمدیم کنار کارون، اما این بار من چشم می دواندم تا پسرک را ببینم. نبود. این قصه تا آخرین روزی که به مدرسه می رفتیم تکرار شد اما... پسرک انگار قطره ای آب شده بود و پیوسته بود به کارون. او انگار مأموریت داشت بیاید تلنگری به اندیشه من بزند و ...
نوشتن طومار چهل بسم الله در کرمان/ کلید زنی درِ خانه روزه داران
باید نیت کند که پول و یا غذایی که جمع می کند را در نیتی خیر استفاده کند و بعد صورت خود را می پوشاند و یک سینی یا کمو به دست می گیرد و درب خانه همسایه و یا هم محله ای های خود را می زند وقتی درب باز می شود فرد صاحب خانه با گفتن جمله های چراغ بیاور و یا قند و شیرینی بیاور نشان می دهد که می خواهد کمک کند و یا روی فرد آب می ریزد که در این صورت کلید زن کمکی دریافت نمی کند. وی ادامه می دهد که ...
خودم را مدیون "مریم مقدس" می دانم / مادرم اولین کسی است پست های اینستاگرامم را می بیند
قلی خانی 11 ماه قبل مادر شده است. او این روزها در کنار بازیگری، دخترش شانا را هم بزرگ می کند. در یک اپیزود از سریال دیوار شیشه ای به کارگردانی راما قویدل بازی کرده و قرار است در سریال یکتا به کارگردانی شهرام شاه حسینی هم یکی از نقش های اصلی را بازی کند. چند سال قبل به استرالیا رفت و در آنجا درس سینما خوانده و چند فیلم کوتاه هم ساخته است. با قلی خانی درباره حس مادر شدن و دنیایی که این روزها تجربه می کند، هم صحبت شدیم. مادر شدن تغییر در نگاه شما به زندگی ایجاد کرده است؟ وقتی مادر می شوی، زندگی کاملا متفاوت می شود و دیگر هیچ شب و روزی شبیه به هم نیست. من در کنار دخترم هر روز یک چیز جدید یاد می گیرم و با بزرگ کردن او در واقع روند تکامل انسان را از نزدیک می بینم. معتقدم زن تا مادر نشود، حس زنانگی اش کامل نمی شود! وقتی مادر می شوی، اعتماد به نفس ات قوی تر می شود. زندگی بدون بچه واقعا خالی است. یکسری از خانم ها به هر دلیلی بچه دار نمی شوند که شرایط آنها فرق می کند، اما من تعجب می کنم از خانم هایی که خودشان تمایلی به مادر شدن، ندارند! آنها چگونه از این حس خوب چشم پوشی می کنند آن هم مثلا به این دلیل که می گویند بچه دار شدن، برایمان ایجاد محدودیت می کند و... حس مادرشدن در وجود همه زنان هست. زمانی که بچه دار می شوی این حس از شکل بالقوه به بالفعل تبدیل می شود. بازیگری شغل جذابی است هر چند دشواری های خاص خود را هم دارد و شما باید از بخشی از این جذابیت و عطش چشم پوشی کرده باشید که تصمیم گرفتید مادر شوید؟ البته من از این زاویه به موضوع نگاه می کنم که مادر شدن آموخته های مرا افزایش داده و به بازیگری ام کمک کرده و حسم را پخته تر کرده است. تا قبل از این نقش مادر را بر اساس آنچه در اطرافم دیده بودم بازی می کردم اما الان خیلی بهتر از قبل می توانم به نقشم نزدیک شوم و آن را باورپذیرتر بازی کنم. وقتی مادر می شوی همه حس های دنیا را بهتر درک می کنی. با تولد بچه بزرگ ترین و مهم ترین شادی دنیا را تجربه می کنی و از طرفی گریه یا بیماری بچه باعث می شود تو عمیقا غمگین شوی. همه اینها باعث می شود من به عنوان بازیگر مقابل دوربین ادا درنیاورم و حس ها را واقعی تر بازی کنم. اولین نقشی که بازی کردید، نقش مریم مقدس بود، معنویت این نقش چقدر در زندگی تان تاثیر داشت و چقدر در روند مادری به شما کمک می کند؟ بازیگر زمان اجرای یک نقش یک تکه از وجود خودش را به نقش می دهد و در مقابل بخشی از نقشی را که بازی می کند نیز دریافت می کند. مریم مقدس از نقش هایی بود که خیلی چیزها به من داد. شروع بازیگری ام با این نقش بود، بسیار روی شخصیت حقیقی من تاثیر گذاشت و آرامشی به من داد که همیشه همراهم هست. همیشه گفته ام خودم را مدیون نقش مریم مقدس می دانم چه به لحاظ حرفه ای و چه زندگی شخصی. احساس می کنید به نوعی حضرت مریم (ع) از شما حمایت می کند؟ بله، دقیقا همین طور است. همیشه این نیروی حمایتگر را کنار خودم احساس می کنم. یک کارگردان چند سال قبل به من گفت خارج از ایران روی بازیگرانی که تاکنون نقش حضرت مریم(س) را بازی کرده اند، تحقیق کرده و متوجه شده اند که برخی از ویژگی ها و اتفاقات زندگی این بازیگران شبیه به هم است. انگار نیرویی همه بازیگرانی که این نقش را بازی کرده اند، به هم متصل می کند که این نیرو حتما از طرف حضرت مریم(س) است. برای این افتخاری که خدا نصیب من کرد و توانستم این نقش را بازی کنم، شاکرم. شما به شانس یا سرنوشت اعتقاد دارید؟ به نظرم 50 درصد سرنوشتم بود که اتفاقاتی رخ دهد و مرا به نقش مریم مقدس برساند.قبل از بازی در این نقش برای کارهای دیگر تست داده بودم، اما پذیرفته نشدم و گاهی ناراحت می شدم که چرا این نقش ها را به من ندادند. آن زمان نمی دانستم نقشی بهتر و ماندگارتر در انتظارم است. واقعیت این است که همیشه در زندگی خودم را به خدا می سپارم چون می دانم شاید در ابتدا سخت باشد، اما در نهایت یک اتفاق بهتر در انتظارم است. بازیگر بی حاشیه ای هستید و بدون حاشیه سازی در دنیای واقعی یا مجازی به کارتان می رسید... معتقدم حاشیه ها ما را از اصل قضیه دور می کند. اگر زندگی شخصی، خصوصی و بازیگری برایم مهم و اصل است، حاشیه ها مرا از این اصول دور می کند. حاشیه انرژی زیادی از فرد تلف می کند و من واقعا توان مقابله با حاشیه ها را ندارم. وقتی بازیگری برای خودش حاشیه می سازد حتی با پوشیدن لباسی خاص شاید در مقطعی باعث جلب نگاه ها شود و معروف شود، اما بعد باید کلی انرژی بگذارد و اثرات آن حاشیه را از بین ببرد یا خنثی کند. اما من ترجیح می دهم انرژی ام را برای موفقیت در کارم خرج کنم. در اینستاگرام فعال هستم اما محدود، پست هایی هم که به اشتراک می گذارم به نظرم را ...
رانده از عراق وامانده در ایران
زن دعوت می کند وضع خانه اش را ببینم. خانه یک اتاق تودرتوست برای زندگی 6نفره. 3مبل به دیوار بی رنگ و رو تکیه داده اند. توی اتاق دیگر به زور یک تخت دونفره جا داده اند. روی زمین رختخواب ها پهن است، کسی خوابیده و پتو را روی سر کشیده. لیندا به عربی چیزی می گوید، دختر خواب است. دخترم بیرون از اردوگاه مدرسه می رفت. سخت بود، امسال نگذاشتم برود. پسرم 20سالش است، زن می خواهد، می گویم پول ندارم، دخترم ...
خاطرات خواندنی 5 زن غسال در بهشت زهرا
ظهر است و وقت ناهار و نماز. صدای قرآن از بلندگوهای حرم پخش می شود و زن ها و دخترها می روند برای نماز. بعد یکی یکی با ظرف های غذای شان وارد سالن استراحت می شوند. یک سماور بزرگ گوشه سالن تعویض لباس گذاشته اند که میانه کار خستگی را از تن کارگران بیرون می کند. بعد از چند دقیقه صدای خنده و شوخی فضای اتاق استراحت را پر می کند. روپوش های گشاد سبزرنگ جایش را به لباس های رنگی و زیبا داده است. مهسا خنده ...
ای کاش به حرف پدرم گوش می کردم
پدرم تلاش کرد که من را از تصمیم احمقانه ام منصرف کند، اما افسران پلیس زن درحال گشت زنی زن جوانی را درحالی که در خیابان ها پرسه می زد، دستگیر کردند و به کلانتری بانوان مشهد انتقال دادند. او که خود را سارا معرفی کرده بود، در گفتگوی اولیه حاضر به همکاری نبود و ادعا می کرد هیچ کس وکاری ندارد و یادش نمی آید خانه شان کجاست؛ اما دراین میان لحن و لهجه او حاکی از آن بود اهل مشهد نیست و این ...
مجتبی بسیار خانواده دوست ومهربان بود / دفاع از حرم اهل بیت(ع) برای او مهم تر بود
شهادتش را باور کردم گریه کردم و با خودم گفتم این راهی است که خود مجتبی انتخاب کرده است پس چه سعادتی بالاتر از این، یاد حرف های مجتبی که می افتادم آرام تر می شدم و از بی بی و حضرت رقیه (س) کمک می گرفتم و می خواستم تا خدا به من هم صبر دهد. روزهای بعد از شهادت ایشان را چگونه می گذرانید؟ ریحانه خیلی بی قرار و بهانه گیر شده است طوریکه هر روز با اسم پدرش از خواب بیدار می شود و در اکثر ساعات و دقایق هم مدام سراغ او را می گیرد، حالا هم چند مدتی است به خانه ای برگشته ام که پراست از خاطرات خوب و شیرین مجتبی و این زندگی کردن را بدون او برایم سخت می کند. انتهای پیام/ ...
حرفهای تلخ دو سارق مسلحی که به بانک دستبرد زدند
خانواده ام نبود اما با هم عقد کردیم و همین باعث جدایی من از خانواده ام شد. بعد از آن کم کم مشکلات مالی و بی پولی برایم سخت شد و حسابی فشار آورد. از طرفی نمی توانستم ببینم که همسرم عذاب می کشد. به همین خاطر وقتی مسعود به خانه ما آمد و فهمیدم او هم مشکل دارد با هم نقشه کشیدیم تا دزدی کنیم که هم من مخارج همسرم را فراهم کنم هم به پدرم ثابت کنم که بدون حمایتش می توانم پولدار شوم. ولی افسوس که اشتباه ...
رضا کیانیان: دو بار دچار شوک شدم
خبرگزاری ایسنا: "هر سال روز تولدم را فراموش می کنم. شاید از بچگی عادت کرده ام! چون آن زمان کسی برای ما تولد نمی گرفت! بچه ها کنار هم بزرگ می شدند؛ گله وار! "با گفتن "گله وار" می خندد و این گونه است که رضا کیانیان همیشه روز تولدش را فراموش می کند و دیگران به یادش می اندازند که 29 خرداد به دنیا آمده است! همسرش که همیشه از قبل این روز را به یاد دارد، با همراهی علی تنها فرزند این زوج جشن ...
گفت و گو با دزدان مسلح پشت میله های بازداشتگاه
.... مصطفی گفت: مدتی از خانه بیرون نیا! من هم همین کار را کردم ولی چند روز بعد دوباره نزدم آمد و گفت: ما دیگر آلوده شده ایم باید برویم و برای آخرین بار یک پول درست و حسابی سرقت کنیم. ابتدا قبول نمی کردم ولی آن قدر پافشاری کرد و تماس گرفت که من به خانه اش رفتم شب نقشه سرقت را کشیدیم و صبح روز بعد وارد بانک سینا در بولوار معلم شدیم. من از انتهای کوچه پیاده شدم وقتی موفق به سرقت نشدم از بانک بیرون ...
می گفت من داود هستم؛ خادم اباعبدالله
با آقای جوانمرد چطور آشنا شدید؟ ما هر دو کارمند سازمان صدا و سیما بودیم. تقریبا همزمان وارد سازمان شدیم، سال 76. دو ماه بعد از شاغل شدن من در سازمان می گذشت که یکی از دوستان واسطه شد و چون از قصد ایشان برای ازدواج خبر داشت، مرا به ایشان معرفی کرد. تا قبل از این ماجرا همدیگر را ندیده بودید؟ نه. مسئولیت های متفاوتی داشتیم و پیش نیامده بود که با هم برخورد کنیم. پس اولین بار که همدیگر را دیدید یادتان مانده؟ بله خیلی هم واضح و روشن. اولین بار که من داود را دیدم یک لباس مشکی پوش ...
شبیه کوبریک فیلم ساختم
جشن خانه سینما هم شدم. اما در عادت نمی کنیم مقید به فیلم نامه بودم و فیلم نامه را روایت کردم. مبنایم این بود که فیلم نامه روایت شود و کارگردانی به چشم نیاید. می دانستم در چنین شرایطی کارگردانی دیده نمی شود، چون فیلم نامه ساده روایت می شود و اتفاقا این سخت ترین نوع کارگردانی است. اینکه نگذاری مخاطب بفهمد چه کسی جای دوربین را تعیین و کار را هدایت کرده، بسیار سخت است. البته فقط درباره فیلم خودم این ...
مدرن اما تاریخی
افراطی وارد ایران شد و نقاشی قهوه خانه ای را به عنوان عقب مانده و... کنار گذاشت. دوره اول کار الخاص وقتی است که در هنرستان پسران درس می داد و این زمانی است که منوچهر صفرزاده، پیلارام و... در آنجا درس می خواندند. یادآوری این نکته هم خوب است که وقتی به آمار فارغ التحصیلان هنرستان پسران نگاه کنید، کمتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران نیست، پس هنرستان جای مهمی بود ولی مثل خیلی از جریان ...