سایر منابع:
سایر خبرها
داستان یک فرار
قرار معلوم عمویش با این ازدواج موافق نیست و پایین بودن سن محمد را مطرح می کند و می گوید محمد خودش هنوز بچه است دهانش بوی شیر می دهد چطور می خواهد تشکیل خانواده دهد و به این ترتیب مخالفت ما بیشتر می شود و در نهایت در پایان هر جلسه با بحث و دعوا خانه ما را ترک می کنند. آخرین شبی که به خواستگاری آمدند و ما دوباره جواب رد دادیم فردای آن شب برای تهیه نان برای صبحانه از خانه بیرون رفته بودم ...
مواد فروشی کردم که قاتل شدم/ زندگی ام سراسر اشتباه است
پیش با مردی به نام مصطفی که نمایشگاه دار بود آشنا شدم و برخلاف نظر خانواده ام که راضی به ازدواج نبودند با او ازدواج کردم. چند ماه اول زندگی ام خوب بود، اما از شانس بد من همسرم معتاد شد. بعد از این که پول هایش ته کشید به جان اسباب و اثاثیه خانه افتاد و آنها را فروخت. برای آن که من مخالفتی در این رابطه نداشته باشم و به او گیر ندهم که چرا ترک نمی کنی، مرا هم معتاد کرد. منجلاب اعتیاد باعث شد تا سکوت ...
کنجکاوی های دردسرساز هکر 20 ساله حساب های بانکی/ 8 سال زندان در انتظار شایان ماه عسل
دوران مدرسه میلی به درس نداشتم و بیشتر مسائل کامپیوتری را دنبال می کردم و حاصل بیشتر فضولی هایم، منحرف کردن جو درس دادن معلم ها بود. شایان در ادامه گفت: بیشتر دغدغه من اینترنت بود و تحقق رویاهای خودم رو در کامپیوتر و اینترنت می دیدم و خانواده بیشتر به خاطر این موضوع فکر می کردند، من مواد مصرف میکنم. چون 24 ساعت در یک اتاق دربسته بودم و پای کامپیوتر. شایان در پاسخ به سوال دیپلم ...
زندگی دردناک خانواده ای که قربانی بیجه شد
را می کشد و به داخل چاهی که در آن نزدیکی بوده است می اندازد. من از دور بیجه را دیدم اما فقط 5 سال داشتم و از بس ترسیده بودم به سرعت خود را به خانه رساندم و زیر پتو مخفی شدم. فکر می کردم همین که یک ساعت بخوابم احمدرضا به خانه بازمی گردد، غافل از اینکه همه خیال باطل بود. پوریا با یادآوری آن لحظه های زجرآور که مانند سکانس هایی گنگ و مبهم از مقابل دیدگانش عبور می کنند، گفت: هوا تاریک شده ...
کتاب و رایانه برای تمام بچه های مناطق محروم ایران
محروم رفته بودیم و از مدرسه ای در نقطه صفر مرزی سیستان و بلوچستان بازدید داشتم. بچه ها در شرایط بسیار نامناسبی درس می خواندند. کلاس آنها محلی بود که شب ها آغل گوسفندان بود و صبح ها آنجا را تمیز می کردند و بچه ها درس می خواندند. این در شرایطی بود که در تهران یا دیگر شهرهای بزرگ بچه ها در شرایط خوب و استانداردی درس می خواندند و من خودم در یکی از بهترین مدارس تهران درس می دادم. به همین خاطر احساس کردم ...
کشته مرده خاطرات جنگ هستم
.... واقعاً همین است و ما جاهایی در بطن این ماجرا رفته ایم. در جنگ اتفاقات زیادی برای خانواده های زیادی افتاد و خیلی ها پس از جنگ هم زندگی شان متاثر از این اتفاقات بود. من بچه ای را در داستان آوردم که مشکل دارد و متاثر از جنگ، زندگی اش دچار تحول شده است. همچنین در نمایش درباره عشق و علاقه و آرمان یک نسل و از حضور زنانی که پشت مردانشان ایستاده اند هم صحبت می کنید؟ دقیقاً! الان ما چقدر ...
مرد بی رحم پوست صورت زنش را کَند
. پدرم چندبار با احسان صحبت کرده بود و می گفت: اتفاقا مرد باید این طوری باشد و جذبه داشته باشد. الهام عینکش را از روی چشم برمی دارد و با گوشه چارقد، تمیزش می کند. عینک که کبودی های زیر چشمانش را می پوشاند، ادامه می دهد: سال اول ازدواجمان باردار شدم، تا زمان تولد فرزندم فکرم حسابی درگیر بود و چون کمی هم فشار خون داشتم، دنبال دوا و دکتر و آزمایش های مختلف می رفتم. متاسفانه بعد از آنکه بچه ام ...
روایت علی سرابی و نوید محمد زاده از بازی و اجرای یک تئاتر
مخاطب ایرانی گویاتر شود. این نمایش از دوم خرداد ماه در سالن تئاتر مستقل تهران روی صحنه رفته و حالا پس از گذشت یک ماه از شروع اجرای نمایش، علی سرابی، نوید محمدزاده و مارال بنی آدم به کافه خبر آمدند تا درباره این نمایش به گفت و گو بنشینیم. نمایشنامه سه ترجمه وجود داشت و شما ترجمه مائده طهماسبی را انتخاب کردید. چرا این ترجمه و چرا دوباره آن را تغییر دادید؟ باب سلیقه تان نبود؟ ...
رمضانزاده: اصول گرایان هم در سال آینده از روحانی حمایت خواهند کرد
دست به گریبان بود، نداشتن سابقه در کارهای اجرائی است و به همین خاطر از نیروهای اجرائی و با تجربه کشور، شناخت کمتری داشت و به خاطر همین نقطه ضعف است که بعضی از برنامه هایش هنوز به نتیجه نرسیده است. اولویت بندی های سیاسی- اقتصادی روحانی درست بوده ولی در اجرا تیم همراه او نتوانسته این اولویت بندی ها را به اجرا در بیاورد. طبیعتا برای رسیدن به هدف بزرگِ چرخاندن چرخ زندگی مردم، نیاز به محیط امن بین المللی ...
جشن تولد برای کودکی که با کتک های نامادری اش به کما رفته بود
همشهری می گوید: ظاهرا اول دختربچه را به مطب یک پزشک برده بودند اما چون وضعیت او حاد بود با آمبولانس به بیمارستان منتقلش کردند. زن و مردی جوان همراه بیمار بودند که بعد فهمیدیم زن جوان نامادری معصومه است. وی ادامه می دهد: دختربچه تقریبا بیهوش و سطح هوشیاری اش حدود 4بود. این یعنی وی در وضعیت اضطراری قرار داشت. اما این همه آسیب ها نبود، چرا که وقتی لباس های بچه را درآوردیم روی باسنش آثار متعدد ...
قتل شوهر بخاطر چند جرعه هوس
باید عاقل باشه و دود چراغ خورده. محبوبه جرأت نداشت درباره فرید با پدرش صحبت کند چون از غیرتی شدن پدرش می ترسید که نکند سرش را زیر زمین خانه ببرد بنابراین به عقد جبار درآمد مردی با سر نیمه طاس که حجره ای در بازار و درآمد خوبی داشت... سال ها گذشت اما محبوبه همیشه به فرید فکر می کرد و هر بار که با جبار حرفش می شد به یاد بدبختی می افتاد که پدرش مسبب آن بود. آقا جبار بداخلاق و غرغرو بود و ...
نانوای رفسنجانی که فقط یک دست دارد! +عکس
جفت و جور کند. با پایان تعطیلات تابستانی تصمیم گرفتم ترک تحصیل کنم. نمی خواستم با درس خواندن باری بر دوش پدر و مادر باشم. با کارکردن حداقل می توانستم روی پای خودم بایستم و کمک حال خانواده هم باشم. پدر وقتی این موضوع را فهمید خیلی ناراحت شد و از من خواست هر طوری هست به درسم ادامه بدهم. به حرفش گوش ندادم و به این ترتیب با دنیای درس و مدرسه خداحافظی کردم و مشغول به کار شدم. از صبح زود تا ...
سفره بزرگ کرامت اهل بیت و قرآن در یک حسینیه کوچک
برای اموات و مقاصد دیگر سفارش قرآن خواندن می گیریم و پولی که بابت آن دریافت می کنیم، برای کمک به خانواده های تحت تکفل کنار گذاشته می شود. معلم قرآن و بانوی خیّر در توضیح سایر برنامه های این موسسه گفت: ما 15 روز در ماه محرم و صفر و ده روز در فاطمیه مراسم داریم که اغلب برنامه ها مختص بانوان است. استقبال از این مراسم ها به لطف خدا زیاد است، اداره این موسسه برای من که یک زن تنها بودم کار سختی بود اما به تدریج که امور موسسه گسترش یافت بانوان زیادی به یاری من آمدند و با لطف خدا و کمک معنوی همسر شهیدم سفره کَرَم اهل بیت در این حسینیه گسترده شد. انتهای پیام/ ...
کاهش باروری در ایران مسأله اجتماعی است، نه بحران
پیدا کند، کم و بیش همه گروههای سنی از آن متاثر می شوند و تفاوت سنین به آن اندازه و شدت نیست که در تغییرات باروری رخ می دهد. به عبارت روشنتر، مرگ و میر کم و بیش همه سنین را تحت تاثیر قرار می دهد، چون همه آدمها به اشکال مختلف در معرض مرگ هستند. اما مهاجرت کمی متفاوت از دو عامل دیگر است. اگر مهاجرت شدت داشته باشد می تواند ساختار سنی را به شیوه ای متفاوت از زاد و ولد تحت تاثیر قرار دهد. از آنجا که در ...
از مسئولان کشور غیراز رهبرانقلاب کسی به کتاب اشاره نمی کند
. من از کودکی تا دوران بازنشستگی کارگر بودم. از 10-12 سالگی کارگری کردم تا زمانی که بزرگتر شدم و در کارخانجات مختلف به عنوان سرکارگر مشغول به کار بودم. او ادامه داد: این رمان حاصل تجربیاتی است که آنها را لمس کردم و نقش کارگران را از زمان انقلاب تا پایان جنگ بیان می کند. گودینی با تأکید بر اینکه تقریباً همه داستان مستند است و شخصیت ها و حوادث با کمی تغییر واقعی اند، گفت: این ...
از "کوکاکولا" بترسید!
متوسطی هم داشت. او لباس های براق و زننده مدرسه اش را به تن داشت. صورتش هم به خاطر کار طاقت فرسای سرپا ایستادن سرخ شده بود. در دستش چه بود؟ یک بطری دو لیتری اسپرایت! میزان شکر موجود در آن بطری 136 گرم بود. این میزان برابر بود با 144 درصد میزان نیاز روزانه بدنش! و اتفاقا من چهار بسته از آن ها را در پشت ون داشتم که منتظر مشتری بودند. من الهه چاقی شده بودم و از این لحاظ احساس ...
شغال سفید جاده قزوین در تله مأموران پلیس
.... سردار کامران صالح با بیان جزییات این واقعه خاطر نشان شد: متهم مورد نظر کار پلیس را تا حدودی سخت کرده بود چرا که به صورت هفته ای یک بار مسافرکشی می کرد و روزانه در این مسیر رفت وآمد نمی کرد و عموماً مسیرهای فرعی مختلفی را انتخاب می کرد از این رو شناسایی وی به سختی انجام شد، اما بعد از گذشت یک ماه و شکایت های متعدد نیروهای پلیس و آگاهی در مسیرهای اعلام شده مستقر شدند و محورهای مواصلاتی ...
زنم عاشق مزاحم تلفنی اش شده بود، کشتمش!
همسرم به دامداری آمدند، آنها می خواستند مرا به قتل برسانند. برای همین فرار کردم و یک ماهی متواری بودم، اما بعد از یک ماه وقتی دیدم راهی برای فرار نیست و از طرفی پلیس هم دنبالم است و بزودی دستگیر می شوم، خودم را معرفی کردم. گفتی انگیزه ات از قتل همسرت، خیانت بوده؟ بله؛ همسرم خیانت کرد، به همین دلیل او را به قتل رساندم. مدرکی هم برای اثبات گفته هایت داری؟ مرد جوان سکوت می کند... حالا پشیمانی؟ رفتار سهیلا باعث این کار شد اما پشیمانم. کاش می توانستم زندگی ام را حفظ کنم. منبع: رکنا ...
فراستی: جلال آل احمد نویسنده عقب افتاده است
موقع خودمان غیروابسته. فکر می کردیم تفکری همچنان وابسته است. چپ غیرتوده ای، چون توده ای ها غیر از این که وابستگی جبهه ای داشتند، وابستگی جیبی هم داشتند. به ایران آمدیم و از انقلاب دفاع کردیم. در جایی هم نکشیدیم. من هم شل شدم. نه فقط من عده ای از بچه ها این طوری شدند. در ما انشعاب شد، عده ای مسلحانه علیه حکومت شدند. طیف من منفعل شدند. گفتند این راه غلط است ولی منفعل شدند. راهی هم جز این نداشتیم چون ...
پس از سه ساعت مردن دوباره زنده شدم!
دختر شاد و سرحالی بودم و دقیقاً به خاطر دارم که شانزده سال و دو روز سن داشتم که این خاطره در زندگیم ثبت شد، زیرا دو روز قبل توسط مادرم که عاشق جشن تولد گرفتن برای بچه ها بود یک میهمانی درست و حسابی به مناسبت تولد من برپا شده بود که باعث شد دو تا از دایی هایم نیز از تهران به شهر ما (که نزدیک تهران بود) بیایند و اتفاقاً علت مردن و زنده شدن من نیز همان آمدن خانواده دایی ام بود، در حقیقت آمدن دختردایی ها! ...
آیا زنگ نیکوکاری نواخته می شود؟
این آموزش ها را به بچه ها نمی دهند، بلکه گاهی به خاطر اینکه مثلاً بچه ای پاک کن اش را به دوستش داده، او را سرزنش می کنند. در نظام آموزشی ما هم همین ضعف وجود دارد. باید این حرکت در دراز مدت انجام شود چون موضوع زمانبری است. به هرحال این نیاز جامعه ماست که نگذاریم فطرت پاک کودکان آلوده شود. ورود چهره های معروف از جمله هنرمندان و چهره های ورزشی تا چه حد در زمینه پیشبرد اهداف انجمن ها و ترغیب مردم ...
شهیدی که بی سر و دست به وطن بازگشت
: در نمازهای جمعه و جماعات همیشه شرکت می کرد و هم به عنوان مداح لحظه ای از این مسیر خارج نشد. در ادامه این دیدار با مادر بزرگوار شهید علیزاده هم گفت وگو شدم. مادر با استقامتی مثال زدنی بدون آنکه بی تابی کند از خوبی های فرزند و شهادتی که لیاقتش را داشته می گوید: تمام تلاشم این بود محیط خانه را معنوی نگه دارم تا فرزندانم نیز این گونه تربیت شوند که خدا را شکر این چنین هم شد و گل سرسبد آنها ...
ماجرای مرد بی غیرتی که از همکارش خواست تا به همسرش هتک حرمت کند
دروغین و توهین آمیزش در شبکه های اجتماعی به کارآگاهان پلیس فتا در مشهد گفت: چند سال قبل با جوانی به نام یاسر ازدواج کردم، اما پس از مدت کوتاهی فهمیدم که نامزدم به مواد مخدر اعتیاد دارد اگر چه او بیکار بود اما به خاطر این که پدرش وضعیت مالی مناسبی داشت کمبودی را از نظر مالی احساس نمی کردم. یاسر چند ماه بعد از ازدواج مان و با کمک پدرش شغل مناسبی پیدا کرد ولی یک سال بعد او را به خاطر اعتیاد ...
ستاد مبارزه با چرندیات (36)
توجه به موقعیت جغرافیایی عمان، طول روز سه ساعته در آن ممکن نیست. متن شایعه " روستایی در عمان هست که ساکنان آن تنها سه ساعت و نیم روزه می گیرند! در حالی که مردم بیشتر کشورهای اسلامی از جمله ایران یکی از طولانی ترین روزهای سال را برای ایام ماه مبارک رمضان تجربه می کنند٬ مردم روستایی در سلطان نشین عمان٬ به دلیل شرایط جغرافیایی منطقه شان٬ در ماه رمضان تنها به مدت سه ساعت و نیم ...
برنامه دوباره زندگی بهانه ای برای تجربه مرگ
تهیه کننده برنامه دوباره زندگی بیان کرد به دلیل تلخی موقعیت قبر، در سری جدید دوباره زندگی از آمبولانس بهشت زهرا به عنوان استودیو استفاده کرده اند. سیدعلی سجادی تهیه کننده و کارگردان برنامه دوباره زندگی که به مقوله مرگ می پردازد و در ماه رمضان از شبکه 3 سیما روی آنتن می رود، درباره پیشینه این برنامه به مهر گفت: من بعد از فوت عزیزانم این سوژه را آغاز کردم و سال هاست درباره مرگ کار تحقیقی می ...
بازیگران نبردی دیگر از ساخت این سریال گفتند
از افسران عراقی با حسین خانی بیک همبازی بودم. کاراکتری دوگانه که با ایرانی ها ارتباط داشت و برایم از جذابیت خاصی برخوردار بود. این نقش جزو کارهای اول من است و در آن زمان تنها تجریه تئاتر داشتم و خود عبدالله باکیده همه ما را برای شناخت بهتر نقش راهنمایی می کرد. زارع خاطر نشان کرد: آن زمان دو شبکه بیشتر نداشتیم و شاهد سریال های کمتری بودیم اما این سریال با داستان پردازی خوب برای مردم جذاب بود و به موفقیت رسید. منبع: باشگاه خبرنگاران جوان ...
مادر هوس بازی که خواستگار دخترش را به قتل رساند
... در عالم کودکی هر وقت به عمو فرخ، دوست صمیمی پدرم ، فکر می کردم، خدا را شکر می کردم که پس از مرگ پدر، او را برسر را ما قرار داده، زیرا اگر او نبود خدا می داند که چگونه بسیاری از مشکلاتمان را می توانستیم،حل کنیم.!؟ مادرم می گفت که عمو فرخ با پدرت یک مغازه داشتند، که از مدّتها پیش با هم شریک بودند، بعد از مرگ بابات این مرد که خدا عمرش بده، مثل سابق و سر ماه، سهم پدرت رو تا ریال آخر ...
فصل وصل تکرار شدنی نیست
...> وی افزود: به اعتقاد من این نمایش ساحتی ورای یک ساحت نمایشی داشت. من احساس نمی کردم روی یک صندلی قرار گرفته ام، بلکه انگار در یک فضای قدسی ورای روزمرگی و بده بستانهای مادی حضور داشتم. صادقانه بگویم انگار من همراه با کار رفتم؛ به نحوی که متوجه نشدم زمان چگونه گذاشت و وقتی به دعای فرج رسیدیم، نمی دانم خودم بلند شدم یا چیزی مرا بلند کرد. من جزئی از آن فضا بودم، انگار یکی از اهالی روی صحنه هستم. ...
نوزادانی که به دنیا نیامده فروخته می شوند/دلالی نوزادان در بیمارستان های دولتی
مهناز ادعا می کند که چند نفر قبل از من در صف قرار دارند، اما او فعلاً بچه ای برای فروش ندارد. او نام مرا می نویسد تا وقتی بچه ای پیدا کرد به من زنگ بزند. مهناز می گوید: بهزیستی بچه دارد، اما بچه ای که ما می خواهیم به شما بدهیم هنوز به دنیا نیامده است. خانم هایی هستند که شرایط مالی آن ها اصلاً خوب نیست یا این که زن در عقد موقت مرد بوده و حالا که زن باردار شده، مرد او را رها کرده است و زن نمی داند باید چه کار کند. ما بچه های این زنان را به شما و امثال شما می دهیم. ...
چرا اقرار به گناه، گناه است/ ماجرای نجات لات گناهکار در زیر عَلَم
برمی گردد، برگردیم؟! می شود ما هم آدم شویم؟! می شود ما هم تائب حقیقی شویم؟! می شود ما را طوری برگردانی که یک باره به خودت متّصل شویم و شهید شویم؟! شهید دودانگه گفته بود: من با ایشان بودم، به او گفتم: وصیّت نامه ام را برایت می خوانم، به من راهنمایی کن. وصیّتش را خوانده بود که من در راه وطنم، برای مردم عزیزم کشته شدم ... . او گفته بود: اوّل از همه، این را خط بزن، بنویس: در راه خدا، وطن و ...