سایر منابع:
سایر خبرها
گفتگوی خواندنی میان کیارستمی و آغداشلو
یکی از شاگردان آن مدرسه بود که همان روزهای اول و دوم متوجه او شدم. کلاس هفتم که دانشنامه ام! را از دانشگاه بهرام گرفتم بورسیه شدم و برای ادامه تحصیل به مدرسه قلهک رفتم! چون مدرسه بهرام تا هفتم کلاس داشت. در مدرسه جم قلهک با طبقه نیمه مرفهی برخورد کردم که هیچ شباهتی به ما نداشتند و همگی در یک سن بودند و بعضی ها با راننده به مدرسه می آمدند. آغداشلو: مثل مجید وارسته. چقدر هم خوش لباس بود ...
خطای پزشکی کیارستمی را از ما گرفت؟/ انتظار یک اصلاح طلب از روحانی!
میله می کنیم توی انگشتت که صاف شه. گفتم قفسه سینه ام چی؟ گفت اگه شیش تومن داری واسه انگشتت، قفسه سینه ت رو هم نگاه کنم. خوشبختانه انگشت اشاره و انگشت کوچک و انگشت حلقه دست چپم خُرد و خاک شیر شده بود و توانستم به راحتی انگشت های دیگرم را به دکتر نشان بدهم تا مطمئن شود انگشت های شست و میانی، مثل سابق به قوت خودشان باقی هستند و از بیمارستان زدم بیرون. (اسم دکتره بماند) البته بعدازظهر همان روز رفتیم پیش ...
طنز: من بالاخانه ام را اجاره می دهم!
از هزینه سرسام آور رنگ و دستمزد نقاش خبر داری؟!.... صبرکن ببینم؛ پس خودت چی؛ نکنه زبونم لال، تو هم عضو همین خونواده هستی!! - بله آقا مراد؛ ناسلامتی بنده پدر و نون آور خونه هستم! - هستی که هستی، حیف نون!... ای وای چه خونواده شلوغ و پرجمعیتی؛ چقدر سر و صدا می کنین شما؛ بابا دیوونه شدم از دست تون!!... هان؟! گفتی نون؟! یعنی تو، نون هم می خوری؟! - البته که می خورم؛ منم مثل بقیه آدما ...
سکته ام روی صحنه تئاتر اتفاق نیفتاد / می توانم بدون این که داد بزنم بگویم، ای، بد نیستم!
...، نویسنده و کارگردانی که بخش عمده ای از فعالیت هایش را بخصوص در دهه های 60و70 معطوف کودکان و نوجوانان کرده و با آثارش خاطرات خوشی را برای این نسل به جا گذاشته است. در ظهر یکی از روزهای گرم تیر ماه و به مناسبت تولد 63سالگی مهمانش شدیم و با او از هر دری سخن گفتیم. دوران کودکی 17 تیر سال 32 در خانواده ای طباطبایی و رودباری به دنیا آمدم. در محله عشرت آباد تهران زندگی می کردیم، اما پس از چند سال به شمال کشور رفتیم و دوران کودکی ام را در آنجا گذراندم. هنوز هم احساسم این است که بزرگ نشده ام و سعی می کنم زیاد از کودکی ام فاصله نگیرم. در نقش هایم هم همیشه خودم هستم و نمی توانم جدی بودن یا نقش های خیلی منفی را تجربه کنم؛ چراکه اصلا این کار برایم سخت است و مثل یک جور بال بال زدن بیهوده می ماند. آغاز فعالیت های هنری خب بازی های نمایشی چیزی است که همه از همان زمان های کودکی شان به آن مشغول می شوند؛ چرا که ذات کودکان شکل پذیر است و دلشان می خواهد این ویژگی را به زندگی واقعی هم تعمیم دهند. در دوران کودکی مان دور هم جمع می شدیم و با هم نقش بازی می کردیم؛ نقش هایی چون رومئو، ژولیت، قاضی شارع و ... . بعدها وقتی بزرگ شدم در دبستان به نمایش های مدرسه ای مشغول شدم. در دبیرستان موضوع کمی برایم جدی تر شد و با راهنمایی مرحوم محسن یلفانی که در آن زمان آموزگار ما بود،تازه متوجه شدم که هنر کاربردهای اجتماعی هم می تواند داشته باشد و بر مخاطبانش تاثیر بگذارد. من در آنجا یاد گرفتم که نگاهی جدید به دنیای اطرافم داشته باشم و همان هم شد که علی رغم رشته ام در دبیرستان و نیز دیپلم راه و ساختمانی که گرفته بودم، برای کنکور در رشته هنر شرکت کردم و قبول شدم. از راه رفته پشیمان نیستم اساتید خیلی خوبی داشتم. استادانی چون اسماعیل شنگله، مرحوم حمید سمندریان و نیز عبدالحسین فهیم که واقعا اسم بامسمایی دارد و انسانی فهیم است. اینها به ما بازیگری و کارگردانی را یاد می دادند. در همان دوران با بیژن بیرنگ هم آشنا شدم. او هم مثل من جویای نام بود و به این صورت مسیرمان با هم به پیش رفت و کارهای مشترکی را انجام دادیم. از راهی که رفته ام پشیمان نیستم؛ چرا که تمام ارزش های زندگی ام در همین راه شکل گرفته است. ورود به تلویزیون از سال 53 فعالیتم را در تلویزیون و برای آثار نمایشی کودک و نوجوان آغاز کردم. منتها در آن زمان اکثرا نمایش هایی بود که نقاب به چهره داشتیم و خودمان دیده نمی شدیم. بعد از آن هم کار ادامه پیدا کرد تا بخصوص رسیدیم به دهه های 60 و 70 که مجموعه ای از حدود 25 تله تئاتر را بازی کردیم و بعد هم نوبت به مجموعه عطر گل یاس رسید که بسیار باعث شناخته شدن من در جامعه شد و نوع بازی ام را هم از آن حالت تخصصی و تئاتری بودن خارج کرد. کمی بعد مجموعه نوعی دیگر را هم خودم برای اولین بار کارگردانی کردم. دنیای شیرین کودکی بچه ها مهم ترین و سالم ترین مخاطبان ما هستند. دنیای شیرین تلاش های کوچکی در مسیر ساخت آثاری برای کودکان و نوجوانان بود که قرار بود ادامه داشته باشد و سری های دیگری هم از آن ساخته شود. مثلا دنیای شیرین صحرای مرکزی یا دنیای شیرین جیران در پارس آباد مغان و به این ترتیب دلمان می خواست به پیش برویم و سری های بعدی را هم بسازیم. متاسفانه با تهیه کننده کار دچار مشکل شدیم. البته زمانه هم عوض شده است و مخاطب کنونی قطعا نیازهای متفاوتی دارد. اجبار زمان ما را به طبقه بندی نیازها وادار می کند. مثلا الان اگر قرار باشد دنیای شیرین دیگری بسازیم قطعا باید حرف های خیلی جدیدتری را به مخاطبان بزنیم و با نگرشی تازه تر، در وهله اول مقاومت کردن در برابر بدی ها را به بچه ها یاد بدهیم. گاهی اوقات بچه های امروز را که می بینم و از تماشای این که چطور در این دنیا رها شده اند ترسم می گیرد. شهرت، خاطره، عشق آن اوایل و بویژه تا دورانی که پدرم هنوز زنده بود این شهرت برایم خیلی شیرین بود. تازه توانسته بودم ثابت کنم که می توانم در کارم موفق شوم و این برایم با حس خوبی همراه بود. در ادامه، این اشتیاق کمی جایش را به ملال و خستگی داد اما حالا دوباره این حس به م ...
بیماران درمان پذیری که رها شده اند/ یک قدم تا بیماری روانی!
امروز در نقش همیشگی اش یعنی بیمار روانی است. دندان هایش همه خراب است اما لبخندش هنوز زیباست. 17 سال است در این مرکز اقامت دارد و به دلیل تجربه بالا، مسئولیت بخش نگهداری بیماران در مراقبت های ویژه را به او داده اند تا به امورات و احتیاجات روزمره بیماران این بخش رسیدگی کند. خودش ساکن بخش کناری است. جایی که بیماران روی تخت های تک نفره همگی نیمه هوشیار مشغول تماشای مسابقات فوتبال یورو هستند. افراد دیگری ...
مریلا زارعی از همکاری با اصغر فرهادی و ابراهیم حاتمی کیا می گوید
برای همه بازیگران آرزو می کنم چنین تجربه ای برایشان رقم بخورد. همکاری در جدایی نادر از سیمین چطور اتفاق افتاد؟ نقشتان در این فیلم بسیار کوتاه بود و همان طور که گفتید انگار فقط از جلوی دوربین رد شده اید. این هم برای خودش داستانی دارد. من به سبب ارتباط با آقای فرهادی در جریان سناریو بودم و درواقع قصه را می دانستم. بسیار از نقشی که خانم بیات بعدها آن را بازی کرد خوشم آمد. به ...
د ر پناه مسجد
ما فقرا، تفریح هم نیامد ه است انگار. به حساب خود مان به د شت و بیابان زد یم تا هوایی تازه کنیم که شوهرم د اخل یک گود ال عمیق که گویا قبلا چاه آب بود ه و کامل پر نشد ه بود ؛ افتاد . با کمک د اماد م او را بالا کشید یم و به ظاهر همه چیز به خیر گذشت. هنوز چند ساعتی نگذشته بود که د ید م پای شوهرم مثل باد کنک شد ه است. خد ا را گواه می گیرم که یک قران پول د ر خانه ند اشتم تا او را به د کتر ببرم. خرج و ...
درس های حادثه 18تیر برای ما و اشتباهات محاسباتی دشمن
. خیال میکردند همان شایعاتی را که پخش کرده اند، محقّق خواهد شد؛ مثل آن دیوانه ای که خواست بچه ها را از خودش دور کند، به دروغ گفت فلان جا مهمانی میدهند! بعد که بچه ها شروع به رفتن کردند، خوش هم راه افتاد؛ گفت حالا شاید هم مهمانی بود! اینها خودشان شایعه را القاء میکنند، خودشان هم باور میکنند که بین مسؤولان اختلاف هست. نه آقا! بین مسؤولان اختلافی نیست. همان روز سه شنبه عصری که لازم دیده شد مسؤولین ...
روایت همسر شهید همدانی از ملاقات ابو وهب با رهبری پیش از آخرین ماموریت به سوریه
نشانه هایی که روایتی هستند از عزت و آبروی صاحب خانه مثل تصویر هانیه نوه چهارماهه سردار در آغوش رهبر معظم انقلاب، وقتی چند روز بعد از شهادت سردار، به دیدار خانواده اش رفتند. ما رو به همین دیوار با پروانه چراغ نوروزی همسر شهید همدانی (ابووهب) و وهب پسر بزرگش به گفت وگو می نشینیم. وهب چشم های پدر را دارد، نگاهش را هم. مصاحبه که شروع می شود، به یک نقطه اشتراک دیگر هم می رسیم، او آرمان های پدر را هم به ارث برده است؛ آرمان هایی که می گوید میراث پدر هستند برای تک تک اعضای خانواده. خانم چراغ نوروزی چطور با سردار همدانی آشنا شدید؟ من و حاج آق ...
گفت وگو با جوانی که همسایه اش را به قتل رساند/ دوست دارم زن بگیرم و بچه ام را ببینم
. در دادگاه هم سه ماه و یک روز برایم حبس بریدند. برای تصادف هم یک سال ونیم زندان به من دادند و 44 میلیون تومان هم دیه دادم. الان هم توی فک و صورتم هنوز پلاتین است. ماجرای تصادف چه بود؟ با موتور به یک پیرزن زدم. نمی دانم چطور خرج کرد که 44 میلیون تومان خرجش شد. او این پول را گرفت، البته وقتی من بستری بودم خودش به ملاقاتم می آمد. اینها را گفتم که بگویم من آدم بدی نبودم و نمی خواستم این جور ...
با ما به پشت صحنه خندوانه بیایید
تهیه کنندگی سیدعلی احمدی است که روز دوشنبه 14 تیر ضبط شد. ساعت از 5 عصر گذشته است که به لوکیشن برنامه در نزدیکی خیابان آزادی می رسیم. نگهبان، من و عکاس را ابتدا با مخاطب عادی اشتباه می گیرد و می گوید دیر آمده اید. همه کسانی که می خواهند در برنامه خندوانه شرکت کنند ساعت 3 باید در لوکیشن حاضر باشند. ما به اتاقی می رویم که مخصوص مهمانان تدارک دیده شده است و آنجا یکی از عوامل برنامه صحبت ...
معمای مرگ عباس کیارستمی
کارکنان وزارت بهداشت یک روز پس از این اتفاق در صفحه شخصی اش در فیس بوک منتشر کرد، بر آتش این نارضایتی جمعی دمید و حالا خیلی ها چشمشان به وزارت بهداشت و البته شخص آقای وزیر است که واکنشی نشان بدهد و بگوید که دولت برای حمایت از حقوق بیماری مثل کیارستمی دقیقا چه خواهد کرد؟ دکتر امید ربانی فر ، با بیان این که متأسفانه سیستم پزشکی ایران نتوانست سرشناس ترین شهروند خودش را درمان کند ، در صفحه ...
راز نقاشی هایی که در زمان صحبت با تلفن می کشیم؟!
ناگفته نماند که کشیدن مکعب نشانه محافظه کار بودن فرد نیز هست، یعنی کسی که به این راحتی ها تن به خطر نمی دهد. خانه کسانی که عادت دارند هر جای سفیدی که پیدا می کنند خانه بکشند، معمولا وابستگی عاطفی خاصی به خانه شان دارند. آنها که تزییناتی را روی خانه می کشند مثل پرده، شیشه پنجره، راه عبوری و ارتباطی و... یعنی دوست دارند در این زمینه ها سرمایه گذاری کنند مثلا خانه بهتر بگیرند، وسایل ...
غذاهای محلی استان سیستان و بلوچستان
برترین ها: هر شهر و استانی برای خودش نشانه هایی دارد که به نحوی شناسنامه آن شهر محسوب می شوند. از صنایع دستی گرفته تا مکان های گردشگری و غذاهای محلی، همه و همه نمادی از یک شهر و استان محسوب می شوند که اتفاقا مردمان آن منطقه تعصب خاصی نسبت به آنها دارند. البته گاهی به دلیل سیر و سفرهایی که همیشه باب بوده، این تحفه ها دست به دست چرخیده و به شهرهای دیگر قرض داده شده اند. برای مثال غذاهای محلی هر شهر ...
پیکر عباس کیارستمی به وطن برگشت
که واکنشی نشان بدهد و بگوید که دولت برای حمایت از حقوق بیماری مثل کیارستمی دقیقا چه خواهد کرد؟ دکتر امید ربانی فر ، با بیان این که متأسفانه سیستم پزشکی ایران نتوانست سرشناس ترین شهروند خودش را درمان کند ، در صفحه شخصی اش نوشته بود: کیارستمی به علت عمل پولیپ روده (و نه سرطان) و به توصیه دوستانش و به اعتبار دکتر [...] در بیمارستان جم بستری می شود. دکتر معالج استاد را نمی شناسند و به جای ...
انعکاس نیازهای روز جامعه در "برادر"
پردردسر و پرزحمت است؛ ولی سعی کردیم فضایی ایجاد کنیم که مخاطب بپذیرد و آن را باور کند. البته ما همیشه اشاره کرده ایم این فضا بخشی از روزنامه جام جم است که در آن روی موضوعات خاص کار میکنند. طراحی صحنه ما براساس مشاهدات عینی البته در مقیاس کوچک تر انجام شده و من فکر نمیکنم بجز دوستان ما در روزنامه جام جم کسی متوجه این موضوع بشود. بعد از سریال برادر چه برنامه ای دارید؟ برای چند ...
هنرمندان پیامدهای جنون جنگ طلبان را به تصویر بکشند
، در کتابی گردآوری و به زیور طبع آراسته شد. اما پوستری که اخیراً، خبر از برپایی نمایشگاه نقاشی استاد علیزاده می داد، موقعیتی را فراهم کرد که ضمن بازدید از نمایشگاه مذکور، گفت و گویی تفصیلی با استاد علیزاده ترتیب دهیم. ایشان تجربه چندین ساله در کار هنر را اینگونه توصیف کرده است: تلاش برای کشف زبانی تازه و نگاهی متفاوت نسبت به گذشته از مدت ها قبل ذهن و فکر مرا به خودش مشغول کرده بود؛ البته با پایان یک ...
بهمن هاشمی: هر چه در زندگی دارم از قرآن و ماه قرآن دارم
ظاهر خودم را جوان نگهدارم. *این انرژی و طراوتی که دارید بابت همان نوع زیست شما هست خیلی آدم شادابی هستی. خیلی کمک می کند هر کسی بتواند بهرحال از مشکلات و غمی که دارد خیلی به آن کمک می شود که در چهره او تأثیر نگذارد. این شادابی ریشه در کلاس نگذاشتن و مردمی بودن با رفقا و تهیه کنندگان در سازمان، خوش بودن، شاید خودش یک آفتی شده است. بعید نیست شاید اگر یک کمی جدی تر بودم یک کمی ...
8 واقعیت تلخ راجع به قند
ایران آنلاین /چند واقعیت راجع به قند که البته دوست نداریم بدانیم! قند چاق کننده است قند دو تا پنج برابر بیشتر از نشاسته در بدن چربی تولید می کند. به این مفهوم که ما با خوردن قند دقیقاً سلول های چربی را تقویت می کنیم. علاوه بر آن، فروکتوز وارد چرخه متابولیسم در کبد شده و احتمال ایجاد چربی کبد را افزایش می دهد. در نهایت قند باعث مقاومت به انسولین و بروز دیابت نوع 2 خواهد شد ...
درباره فیلم بارکد سوژه ای از دل جامعه
رگه خواب مخاطب را پیدا کردن در سینمای ما انگار زیادی سخت است، اما در این برهوت همچنان هم هستند برخی مثل مصطفی کیایی که خوب بلندند خرق عادت کنند. چیزی می سازند که مخاطب خوشش بیاید؛ کارشان خوش ساخت است نه اینکه به در و دیوار نزند و اعجوبه باشند؛ نه! ولی سر و گردنی از بقیه هم رده ای های خودش بالاتر است. دقیقا مثل فیلم آخری که بارکد است. کیایی قلم خوبی دارد و سعی می کند به روز بنویسد؛ دنبال ...
10 توصیه مفید برای مبارزه با خواب آلودگی هنگام رانندگی
گرفته که نشان می دهد اگر فردی 18 ساعت نخوابیده باشد و اقدام به رانندگی کند دقیقا مثل حالتیست که 5 درصد الکل در خون او وجود دارد یعنی انگار آن فرد با حالت مستی پشت فرمان نشسته است. حالا اگر این مدت به 24 ساعت برسد، حالت روانی فرد کاملا مشابه یک انسان کاملا مست با 10 درصد غلظت الکل در خون می شود. اما فرق اصلی اینجاست که هیچ دستگاهی نمی تواند این نوع مستی را ثابت کند! کارکنان شیفتی، رانندگان خودروهای ...
چتربازها در شب جاده
آرام می رفت و حدودا هر نیم ساعت یک بار هم در تماس با راننده های دیگر وضع جاده را پرس و جو می کرد. حدود 5ساعت بعد با صدای شوخی یک زن با راننده بیدار شدم. بساط چای لیوانی به راه بود. چهار، پنج نفر از زن ها هم لیوان هایشان دست شان بود. روبه رو تاریک بود. انگار که اتوبوس جایی در قلب کویر متوقف شده است. نور تندی به شیشه سمت راست می تابید. نور از چراغ دو خودرو وانت تویوتای قدیمی که کنار اتوبوس ...
هفته سوم تیرماه با دو فقدان هنری ؛ بعدازعباس کیا رستمی ، بهمن زرین پور هم رفت مطلب ویژه
، از جمله هنرمندانی هستند که حداقل خاطرات دو نسل از مردم ایران با صدا و چهره شان پیوند خورده است. این زوج در دو برهه قبل و بعد از انقلاب هر کدام در عرصه تئاتر، سینما، تلویزیون خوش درخشیده اند و جوانی خود را در این راه به میانسالی رسانده اند. مینا جعفرزاده که فعالیت هنری اش را با صدا پیشگی در رادیو شروع کرد امروز بیشتر در عرصه سینما و تلویزیون فعالیت دارد و بهمن زرین پور که در شروع کار دستیار زنده یاد ...
چهارشنبه شب ها از زمین مرخصی می گیریم
...: کمی آن طرف تر پسر جوانی مشغول اصلاح سر و صورت کارتن خواب هاست. در تاریکی پارک، صندلی آرایشگری اش را زیر نور پایه چراغ پارک قرار داده و با شانه و قیچی اش، موهای ژولیده کارتن خواب ها را حال و جانی تازه می بخشد. اسمش محمد است و از شواهد پیداست که برای پردیسی ها خیلی عزیز است. 25 ساله است و به گفته خودش 9 ماه است که پاک شده. پای حرف هایش که می نشینم، می گوید: من یک کارتن خواب بودم. مثل همه کارتن ...
شاهرخ استخری: زنده ماندن ما معجزه بود !!
به موقع ول کردم. دوست داری فیلم اکشن بازی کنی؟ دیگر خیلی فیلم اکشن ساخته نمی شود. دارم روی کتفم کار می کنم که بتوانم. خیلی دوست دارم یک فیلم اکشن بازی کنم. یک فیلم از جنس سامورایی.. . می دانی تام کروز در ماموریت غیرممکن همه نقش ها را بدون بدل خودش بازی کرده است؟ به نظرم کاری که تام کروز در این فیلم انجام می دهد استثنایی است. در پشت صحنه آن فیلم دیده ام که در صحنه های فیلم مثل پریدن از روی موتور بدل ندارد. ...
ماجرای خواستگاری حاتمی کیا از زبان خودش
اضافه و دوربین 400 فیتی آن زبان نرم و عادی من را گرفت. عشق اینکه با ریل در خیابان ها حرکت بکنم مصیبتی سر مونتاژ شد . آنجا یاد گرفتم بعضی وقت ها محدودیت ها خلاقیت می آورد. هویت مثل ورود یک روستایی به شهر است که روز اول قطعا جیبم را می زنند. خیلی چیزها را از دست می دهم تا یک ذره با فضای شهر آشنا بشوم تا بفهمم روز بعد باید چه کنم. من روز اول ورودم به شهر است. اتفاقا آن روستایی ...
مرور خاطرات با لیلی گلستان
دورهمی های دوستانه برای فیلم دیدن، مهر هفتم (اینگمار برگمان) ببینند و هرازگاهی هم به صلاحدید پدر و مادر به سالن سینمایی در مرکز شهر می رفتند به قصد تفرج و سرگرمی. لیلی گلستان که در کودکی، سینما برایش همان سرگرمی بود و جزئی از تفریحات کودکانه، به سن جوانی و کار که می رسد مترجمی را به عنوان شغل بر می گزیند، البته تا این زمان با نعمت حقیقی از مهم ترین و مطرح ترین فیلم برداران تاریخ سینمای ...
من و تو با هم هوو شدیم خاله جان/ دختر از کودکی با ما بود / ازدواج شوهرم با دختر پرورشگاهی
و گفتم: ” ناراحت بشم؟ الان تو دلم عروسیه! آقا بهادر مرد و رفت دنیای حقّ امّا اونقدر باید اونجا آویزون بمونه تا من هم برم و عذاب کشیدنش رو با چشمای خودم ببینم! من همون روز هر دوشون رو واگذار کردم به خدا و یقین دارم سیمین هم چوب کاراشو خواهد خورد!” از شنیدن خبر فوت بهادربسیار ناراحت شدم امّا از حرصم به روشنک گفتم که خوشحالم! دست و پایم به وضوح می لرزید و از همه بدتر دلم بود که خاطرات ...
از افراد خاله زنک به طوری جدی فاصله بگیرید
راه متوجه شوم دنبال چه کسی باید بگردم. در کتابخانه پدرم چند جلد کتاب قطور بود که جلد آبی خوشرنگی داشت. می دانستم معنی خیلی از لغت ها در آنها نوشته شده است. دست به دامان خواهر بزرگم شدم. او رفت و آن را که رویش یک شماره یک بزرگ نوشته شده بود برداشت. یک راست رفت آخرهای کتاب و چند صفحه ای را این طرف و آن طرف کرد. بعد مثل این که من سواد درست و حسابی دارم، کتاب را آورد جلوی صورتم ...