سایر خبرها
روایتی شیرین از زندگی دختر نابغه و معلول کردکویی/ هزینه درمانم جور شود، از صندلی چرخدار بلند می شوم
فلج بودن اعضای بدن تنها پاهایم فلج بماند و خوب نشود. به جور زمانه درمانم متوقف شد که اگر ادامه می یافت و حتی اگر همین حالا هم ادامه پیدا کند می توانم از این صندلی چرخدار بلند شوم و راه بروم. اما هزینه های درمانم اگرچه خیلی بالا نیست اما خب وقتی از داشتن کمترین ها محروم هستی این کمترین هزینه درمان هم برایت آرزو می شود. می خواهم بگویم اگرچه محکوم به نشستن روی ویلچر هستم اما به زمین و زمان ...
گفتند حاج محسن برو موشک بیاور، نه چیز دیگر
بع بع و دیگری موسی کوسا. خرم گفت که من به ملاقات موسی کوسا رفتم. در میان سخنانم گفتم که آقای وزیر خارجه، سرنوشت امام موسی صدر چه می شود، او صندلی خودش را چرخاند و به در اتاق اشاره کرد و گفت که من از اتاقش خارج شوم و دیگر با من حرف نزد و از آن به بعد هم دیگر کسی با من ملاقات نکرد. در آن موقعیت زمانی[جنگ] ما هم از لیبی امکاناتی می گرفتیم. فقط دو کشور بودند که تحریم خارجی را برای ما می ...
38 سال از مصادره آزادی گذشت
تأمل بیاید و تصمیمش را بگیرد. خلاصه در حالی که آن مرد اصرار به مسلمان شدن داشت، امام از او دلیل قانع کننده خواسته بود. بالاخره مرد مسیحی به امام می گوید می خواهم مسلمان بشوم تا بتوانم همسرم را راحت تر طلاق بدهم. امام هم در جواب می گوید اگر دلیلش چنین چیزی است به هیچ وجه قبول نمی کنم. اما آدرس خانه ات را به من بده تا مشکلت را حل کنم. بعد همراه پدر من و یکی از کشیش های مسیحی چند بار به منزل آن فرد ...
میرحسین و دوستانش، برایم زن آمریکایی گرفتند/ منتظری خودش هم می گفت اینکاره نیست/ بین مدیران شیشلیکی با ...
نمی کرد؛ هنگامی که درباره حقوق با من صحبت شد گوش هایم سرخ شد و خجالت کشیدم؛ اعتقاد من این بود که کار در جمهوری اسلامی کار برای خداست و نباید حقوقی دریافت کنم. در آن زمان به آن ها گفتم کمترین حقوقی که در دولت می بندید را به من اختصاص بدهید و من می خواهم از همه کمتر بگیرم؛ در کابینه رجایی هیچ کس به دنبال حقوق و مطالبات و پاداش ها نبود. ماجرای فیش های حقوقی برخی از مسئولان را ...
اعتراف به تکه تکه کردن جسد پدر
که متهمان مدعی اند همراه زنی به شمال رفته بود. مادر و دو دخترش تصمیم به قتل می گیرند و در شیرموز قرص خواب آور ریخته و پدر را مسموم می کنند. صبح روز بعد هم سه نفری او را با شال خفه می کنند. نماینده دادستان درباره اتهام جنایت بر میت متهمان نیز عنوان کرد: سه متهم پرونده پس از قتل برای خلاصی از جسد از چند نفر کمک می خواهند که هیچ کدام حاضر به کمک نشده و دیگر پاسخگوی تماس آنها نمی شوند. ...
گفت دعا کن شهید شوم، ثواب شهادتم مال شما
مانور رفته بودند تا آماده شوند. 17 مهر بود و روز تولد ریحانه، تماس گرفت و گفت برای ریحانه تولد گرفتی؟! گفتم نه منتظرم تا شما بیایی بعد برایش جشن تولد بگیریم. گفت قشنگی تولد به این است که در روزش گرفته شود، من کیک سفارش داده ام. خلاصه همان شب برای ریحانه تولد گرفتیم. فردای روز تولد به من گفت قرار است کمی دیرتر به سر کار برود. خیلی تعجب کردم. از صبح حالش متفاوت از همیشه بود. حس کردم می خواهد چیزی ...
روایت رفیق دوست از پیگیری مساله امام موسی صدر
کدام از اعضای دولت لیبی، من را تحویل نمی گیرند. گفتم چرا مگر تو چه کار کرده ای؟ آن زمان قذافی دو وزیر خارجه داشت، یکی عیسی بع بع و دیگری موسی کوسا. خرم گفت که من به ملاقات موسی کوسا رفتم. در میان سخنانم گفتم که آقای وزیر خارجه، سرنوشت امام موسی صدر چه می شود، او صندلی خودش را چرخاند و به در اتاق اشاره کرد و گفت که من از اتاقش خارج شوم و دیگر با من حرف نزد و از آن به بعد هم دیگر کسی با من ملاقات نکرد ...
برای من از غربت کودکان سوری می گفت
.... دیگر ادامه زندگی برایم سخت شده بود. دلتنگی همه وجودم را گرفته بود. مدام اخبارجبهه مقاومت را پی گیر بودم که سردار همدانی به شهادت رسیدند، شناخت زیادی روی ایشان نداشتم، اما از شهادت شان و اینکه نظام جمهوری اسلامی ایران یکی از فرماندهانش را از دست داده است بسیار متاثر و ناراحت شدم. چند روز بعد از شهادت سردار، روح الله تماس گرفت، من شروع کردم گریه کردن و از شهادت سردار گفتم، روح الله گفت ...
ازدواج بازیگر مشهور ایرانی با دختری 43 سال کوچکتر از خودش +عکس
سلامتی ندارم چون آدمی پرجنب و جوش بودم و این وضعیت خیلی آزارم می دهد. البته خدا را شکر حالا حالم بهتر است و خوب هم خواهم شد. گاهی شده دعوت به کار شده و رفته ام اما بعد که وضعیت مرا می بینند منصرف می شوند و دیگر تماس نمی گیرند و این آزارم می دهد. دوست دارم به این آدم ها بگویم اگر رویگری کیان مختارنامه را می خواهید باید تمام سرمایه فیلم خود را به من بدهید. البته بخشی از دلگیری من مربوط به آدم هاست ...
برای عمل بینی ام دزدی می کردم
کسی که دزد شده من هستم. شیشه و سیگار هم مصرف نمی کنم. فقط دزد هستم و گاهی شاید مشروب بخورم آن هم فقط در مهمانی ها. دوست ندارم آدم بی کلاسی باشم. می خواهم خوب زندگی کنم. خوب بخورم خوب بپوشم و خوب بگردم. همه آدم ها حق دارند که خوب زندگی کنند. زندگی بدی هم نداشتم اما از زمانی که بیکار شدم و از کنار پدر خود بیرون آمدم، به این روزگار افتادم. دیگر هیچ کجا برایم کار پیدا نشد. پادویی را کار محسوب نمی کنم ...
آخرین روضه اش در الزهرا بود
کند می گفت اگر روز قیامت امام حسین(ع) سؤال کند تو که مداحی ما را می کردی و صدای هل من ناصر ما را شنیدی ولی نیامدی چه جوابی داری بدهی؟ اگر زیر دینم می روی من هم نمی روم. با این فکرها و صحبت های داود، راضی شدم و به او گفتم نه پسرم زیر بار غمت می روم اما زیر دینت نمی توانم بروم. بالاخره روزی می آید که پیش او بروم و ناراحتی ام تمام شود اما ادای دین سخت است. چند ماه از تصمیمش گذشت فکر کردم منصرف شده ...
اصلاح طلبان نامزد سایه خواهند داشت
است یک تغییری در کابینه به وجود آورد بعد آن وزارتخانه ها را به حالت سرپرستی اداره کند تا مقطع آغاز کار مجلس جدید، بعد وزرای خودش را معرفی کند اما این اتفاق نیفتاد و معنایش این نبود که خبر درست نبود. این خبر درست بود ولی در اراده و عزم او تغییری به وجود آمد. چرایی این اتفاق را ما نمی دانیم اما خبر کاملا موثق و تایید شده است. *در حال حاضر این عزم را در آقای روحانی می بینید که تغییر در ...
کیسه ای خاکستر به ما دادند و گفتند جنازه کشمیری است!
شما گوش نمی دهد، ولی ممکن است به حرف من گوش بدهند. او قبول کرد که با مردم صحبت کنم. بنده هم پشت بلندگو به مردم گفتم: می خواهیم درباره امام حسین(ع) حرف بزنیم، ولی رژیم از این قضیه می ترسد و اجازه نمی دهد و ممکن است به شما صدمه بزند، بنابراین از شما می خواهم پراکنده شوید! بعد از حرف هایم، عده ای به طرف خیابان ویلا (نجات اللهی) راهپیمایی کردند و در وزارت علوم با اساتید و کسانی که تحصن کرده بودند ...
امام با حرکت مسلحانه بدون فتوا مخالف بودند/ساواک تا آخر هم به وسعت فعالیت هایش پی نبرد
...، اما چیزی بروز ندادم . او به عنوان یک انسان مبارز و فداکار و از خود گذشته، برای خیلی ها الگو بود . * برای خود شما چقدر الهامبخش بود؟ یک روز بعد از انقلاب، دو سه سال قبل از رحلت امام، جمله ای را خدمت ایشان عرض کردم و گفتم، در سال 41 که به قم آمدم و شما یک نگاه به من کردید، با همان یک نگاه کاری با دلم کردید که کارم ساخته شد . حالا هم که رهبر شده اید و دنیا را دستتان گرفته اید ...
خاطرات مددکار ایثارگر جنگ های کردستان/ از معجزه در بیمارستان تا سلاخی بیسیم چی توسط بعثی ها
قطع امید کرده بودند و می دانستیم آنها شهید خواهند شد. یکی از آنها سربازی بود که تیری در گلویش خورده بود که اصلا نمی توانست حرف بزند. حال وخیمی داشت و به هر دو دستش سرم وصل بود، اکسیژن هم به دهانش بود. دکتر آمد و پس از دیدن او گفت: این مجروح دیگر تمام می کند و امیدی به او نیست. در همین موقع بود که به همکارانم گفتم از صبح تا حالا خیلی خسته شدم! می روم در اتاقم هم نماز بخوانم و هم کمی استراحت کنم و ...
غم های دل حوا ، دل تنگی های سلطان....
می کند و به زودی برمی گردد، اما گویا از همان روز به سوریه رفته بود. این را هم دقیقاً نمی دانیم، چراکه نه زنگی می زد و نه خبری از او داشتیم. پدر شهید در این باره می گوید: از آنجایی که محمدزمان، ماه ها در نقاط مختلف کار می کرد و بعد از تمام شدن کار به خانه می آمد این بار هم اصلاً شک نکردیم و منتظر بودیم برگردد. اما انگار قرار نبود انتظار پدر و مادر محمدزمان به پایان برسد و آنها بار دیگر فرزندشان را ...
رونمایی از کاندیدای جدید اصولگرایان/ احمدی نژاد نمی آید/ عذرخواهی یک مقام دولتی از معاون احمدی ...
احترام می گذارد و استنباط من این است که فراکسیون ولایت نیز راه فراکسیون رهروان را ادامه خواهد داد.این مطلب در مهر منتشر شده است. عذرخواهی یک مقام دولتی از معاون احمدی نژاد عضو هیات تجدید نظر تخلفات اداری نهاد ریاست جمهوری گفت: مطالبی که در مورد آقای بقایی معاون اجرایی رییس جمهوری سابق گفته ام، صحت ندارد و از بابت این سخن مطرح شده از وی عذر می خواهم. حجت الاسلام و المسلمین محمد ...
هزینه اضافه خاتمی بر اصلاحات و جایگزینی اش با عبدالله نوری
به روز استیضاح عبدا... نوری در مجلسی دارد که ناطق نوری ریاست آن را بر عهده داشت؛ در آن روز عبدا... نوری به ناطق نوری می گوید: باید بنشینم یا بروم و پاسخ می شنود که نه اتفاقا امروز، روز رفتن است . بعد روزنامه ها تحلیل کردند که رئیس مجلس از اول می دانست که آقای نوری رأی نمی آورد و گفت: امروز، روز رفتن است . که البته منظور ناطق رفتن به معنی عزل از وزارت نبود بلکه اشاره داشت به زمان رای گیری که باید ...
جویباری ها آب خوردن می خواهند و سالن کشتی/ جویبار، شهر کشتی ایران
...، منزل پدری کمیل قاسمی است. نعمت قاسمی و آمنه فلاحی پدر و مادر کمیل، از کامیابی فرزندشان شادمانند. پدر در بروز این شادمانی خویشتندار است مادر اما نه. کمیل 10ساله که بوده با پدربزرگش که در رشته سنتی کشتی لوچو فعالیت می کرده، پا به سالن کشتی گذاشته است. بعد از سه چهار ماه تمرین در ساری، کمیل تمرین هایش را در سالن شهید فقیهی جویبار ادامه داده است. مربی اصلی او از آن روز تا حالا مرد نام آشنای کشتی ...
معرفان کشمیری در نخست وزیری باید جوابگو باشند/
رئیس اداره دوم ارتش بود و یکی از بازماندگان انفجار دفتر نخست وزیری؛ هر چند گذر زمان ظاهرش را پیر و ضعیف کرده است اما کلام و گفتارش همچنان استوار است. همزمان با سی و پنجمین سالروز حادثه انفجار دفتر نخست وزیری و شهادت شهیدان رجایی و باهنر، در گفتگو با وی به بررسی وقایع آن روز و حواشی قبل و پس از آن نشستیم. سرهنگ کتیبه ورودی سال 1339 به ارتش است که 3 سال بعد از ورود، از دانشگاه ...
توکلی: رجایی پوپولیست نبود/ بهزاد نبوی: کشمیری را نمی شناختم
با ماشین دیگری برود. خلاصه سال های اول انقلاب موجب شد که برنامه ریزی نتواند در دولت رجایی پا بگیرد. در زمان رجایی امکان این کارها نبود. دوستان سوالاتی که می کنند با توجه به امروز است که می گویند خب رجایی اهل برنامه ریزی نبود اما باید این حرف ها را با توجه به شرایط آن روز زد. نبوی در رابطه با نگاه شهید رجایی به آزادی های سیاسی گفت: قبل از انقلاب تقریبا همه انقلابیون در سراسر جهان بیش از ...
ذی قعده و جوادالائمه علیه السلام (18)
1) آخرین شب و روز ذی قعده، شهادت امام جواد الائمه علیه السلام است که همنام محمد بود و فرزند علی در ماه رجب سال 195 به دنیا آمد و در سال 220 قمری توسط معتصم عباسی و به وسیله ام الفضل همسر وی مسموم گشت و در جوار ابوالحسن موسی بن جعفر علیه السلام در مقابر قریش به خاک سپرده گشت. حضرتش، جوان ترین امام در منصب امامت بود و جوان ترین امام هنگام وفات 25 سالگی می باشد به وسیله دختر مامون الر شید به عنوان ...
تا دوباره طلا نگیرم جایی نمی روم
، متنی احساسی نوشت: سلام به مردم خوب ایران ایرانی که مردمی سختکوش با مرام و دوست داشتنی را در دل خود جا داده. مردمی که برای هر وجب از این خاک و دفاع و سربلندی از کشورمان از هیچ تلاشی دریغ نمی کنند. کمی دلگیر بودم گفتم از این طریق حرف هایی که دارم را برایتان بنویسم تا شاید کمی سبک تر شوم تا کمی از این 8 ماهی که هر روزش درد، هر روزش استرس، هر روزش ماهها و سالها برایم طول می کشید ...
بهزاد نبوی کشمیری را به برادرم معرفی کرد/شهید رجایی به ثروت اندوزان مسئولیت نداد
مثل او می یابی. باقرار گرفتن در سی و پنجمین سالگرد شهادت این رئیس جمهور ساده زیست - هفته دولت - به سراغ برادر شهید محمدعلی رجایی یعنی محمدحسین رجایی رفتیم تا با بازخوانی برخی مواضع و رفتار این شهید معیاری داشته باشیم برای بررسی عملکرد دولت مردانمان در حوزه های مختلف به ویژه عرصه تعامل با مردم و موضوع ساده زیستی. محمد حسین رجایی اظهار داشت: قدمت انقلاب اسلامی 1400 سال است زیرا ...
روایت جالب توکلی از رقابت انتخاباتی با هاشمی در سال 72/ انتقاد شدید محسن رضایی از تبلیغات انتخاباتی توکلی
...، بعد از ثبت نام به دیدار او رفتم. به ایشان گفتم که آقای هاشمی ضمن احترام به پیشکسوتی شما در انقلاب، من با هدف پیروزی وارد عرصه شده ام و با شما رقابت واقعی خواهم کرد. حرف هایم را خواهم زد و نظراتم را بی پرده پوشی بیان خواهم کرد. گفتم می دانید که من منتقد دولت شما هستم و در این رقابت انتقاداتم را نیز خواهم گفت. آقای هاشمی همان طور که در خاطراتش نوشته، آدم سینه تنگی نبود. او اگر چه ...
نظر صریح مسیح مهاجری درباره روحانی و دیگران
و مشاور شما هستم و به شما می گویم که اینکه آقای توکلی که در مقابل شما عددی محسوب نمی شود پنج میلیون رأی می آورد به این معناست که در اقتصاد اشتباه عمل کردید. این تحلیل را روز چهارشنبه به آقای هاشمی رفسنجانی دادم و فردای آن روز یعنی پنجشنبه با خانه من تماس گرفتند و گفتند که به این دلایل تحلیل شما را قبول ندارم. من گفتم که من این دلایل را می نویسم و به شما پاسخ خواهم داد؛ بنابراین از فرصت ...
می گفت همین الان وقت شهادت در رکاب امام زمان(عج) است
.... شهید استحکامی نظامی بودند، نظرتان نسبت به شغل شان چه بود؟ می دانستم نظامی ها درگیری شغلی زیاد دارند، مأموریت های زیادی می روند. لباس و شغل پاسداری محمد برای من مقدس بود. البته هیچ وقت فکر نمی کردم یک روز لباس رزم بپوشد. می گفتم الان زمان جنگ های نرم افزاری و رسانه ای است و دیگر کسی روبه روی کسی نمی جنگد. احتمال نمی دادید یک روز همسر شهید شوید؟ بعد از ازدواج یقین پیدا ...
خاطره منتشرنشده از شهید رجایی +عکس
. هر چه به ایشان اصرار کردیم که به صندلی ردیف جلو برود قبول نکرد؛ تا زمانی که موقع سخنرانی ایشان شد و به تریبون سخنرانی رفت. البته بعد از اینکه ایشان قبول نکرد جلوی شالن بنشیند من به مزاح به ایشان گفتم: "کار خوبی کردید که نرفتید؛ چون من سید هستم و نباید از من جلوتر می نشستید". شهید عزیز هم خندید و پاسخ داد: "حالا که این را گفتی، اصلاً امکان ندارد از اینجا جلوتر بروم". ...
سرهنگ علیفر: به من حسادت نکنید!
و بر او باعث شده که نتواند خودش را کامل نشان دهد. این شما و این هم سرهنگ علیفر. همه دابسمش های من من از دابسمش ها اصلا ناراحت نمی شوم؛ به این دلیل که دابسمش ها صدای خود فرد را پخش می کنند؛ نماد دابسمش بازی علیفر شده است. در گزارش ها من هم سبک و سیاق خودم را برای اجرا دارم. هر کسی که اهل فوتبال باشد این را به راحتی متوجه می شود. 25 سال است که شبکه 3 تاسیس شده و از سال های ...
تجلی عشق به شهید در قاب دوربین بانوی عکاس گلستانی + تصاویر
را از شهیدشان گرفته ام و به لطف خدا رتبه سوم را کسب کردم اما بدون اینکه نگاه کنم جایزه نقدی چه میزان است آن را نذر دختر شهید کردم چرا که می دانستم دختر برای پدر خیلی عزیز است، بعد از آن جشنواره تا به امروز اتفاق هایی افتاد که همواره زنده بودن این شهید را احساس می کنم و امروز با پذیرفتن دعوت خانواده شهید دین خود را ادا خواهم کرد. فرهنگ ایثار و شهادت از محورهای اصلی فعالیت رسانه های تراز ...