سایر منابع:
سایر خبرها
ترفند عجیب پسر جوان رای دزدیدن بنز و ب ام و / روش سرقت را از یک فیلم هالیوودی تقلید کردم
برگرداندی؟ از شانس بدم، آن یکی را با گوشی تلفن همراهم تماس گرفته بودم. برای همین صاحب خودرو شماره ام را داشت که به من زنگ زد و گفت من یک پیرمرد تنهام و تنها دارایی ام همین خودرو بنز است. من هم دلم برایش سوخت و خودرو را در محلی گذاشتم و با او تماس گرفتم و آدرس محل رها کردن خودرو اش را گفتم. تحصیلاتت چقدر است؟ فوق دیپلم فنی دارم. البته در رشته مهندسی در مقطع لیسانس قبول شدم اما بعد از 4 ترم ترک تحصیل کردم. 45302 ...
قاتل سرباز جوان از قصاص گریخت
به گزارش افکارنیوز ، بعدازظهر 17 مرداد 82 خبر قتل پسر بیست و یک ساله ای به نام فرهاد در یکی از محله های شهریار به پلیس شهریار اعلام شد، با حضور مأموران انتظامی در صحنه وقوع جرم، نوید دوست مقتول در اظهاراتش به مأموران گفت: آموزشی سربازی فرهاد تازه به پایان رسیده بود و با او قرار گذاشته بودم، در حال قدم زدن در خیابان بودم که ناگهان یکی از دوستانش به ما نزدیک شد و با چاقو به سینه فرهاد زد ...
جانباز 70درصد دفاع مقدس، دهمین محکوم به اعدام را از مرگ نجات داد /او حاضر به افشای نامش نیست
این جانباز برای نجات جوان اعدامی شهر به شهر سفر کرده بود تا با یافتن اولیای دم آنها را راضی کند تا از اعدام محکوم جوان بگذرند و این دهمین جوان محکوم به مرگ است که با تلاش وی از چوبه دار نجات یافته است. اما اسماعیل پسر جوانی که پس از گذراندن سیزده سال زندان اکنون به زندگی بازگشته، روزهای پرهراس و دلهره آوری را در سلولش پشت سر گذاشته است. محکوم نجات یافته از قصاص در شرح ماجرای زندگی اش ...
خاطرات محمد علی کلی از حضور در جبهه های جنگ با عراق
توانم با زبان توصیف کنم. من را همیشه مادرم می فرستاد. از مادرتان بیشتر صحبت کنید. مادرم مرا خیلی دوست داشت، ازمن می خواست همه کارهای خانه را انجام دهم، بچه بودم و پدرم را زود از دست دادم، مادرم کشاورزی را به من یاد داد. روزی که قرارشد بیایم ایران، مادرم گفت: پسرم برو اینقدر که من برایت زحمت کشیدم، روی حرف من نه نیاور. برو به آقا کمک کن! شب حمام کردم، لباس هایم را جمع کردم ...
سرقت خودروهای گرانقیمت با سناریوی هالیوودی
از کافی شاپ خارج شد و دیگر بازنگشت.وقتی دیدم خبری از پسر شیک پوش نیست فکر کردم وی ازخرید خودرویم منصرف شده و برای رفتن به خانه به سمت پارکینگ رفته که متوجه به سرقت رفتن خودرویم شدم و زمانیکه سوئیچ خودرویم را بررسی کردم متوجه جابه جا کردن آن شدم. بدین ترتیب تیمی از ماموران پلیس آگاهی تهران به دستور دادیار سید امین میروکیلی از شعبه چهارم دادسرای ناحیه 34 برای ردیابی این سارق حرفه ای وارد ...
نیمه شب داخل کوچه دخترم مریم را دیدم / از دیدن وضعیت ظاهرش خشکم زد
...> نیمه شب داخل کوچه دخترم مریم را دیدم / از دیدن وضعیت ظاهرش خشکم زد آزار واذیت وحشیانه زن بی گناه توسط کارگرافغان در ساختمان نیمه کاره +عکس دستگیری مردی که با خواهر و مادرش کار خلاف می کرد عاشق نگاه های شیطانیش شدم / زمانی که همسرم خانه نبود امید به سراغم می آمد زمانی که همسرم خانه نبود امید به سراغم می آمد رفتار بسیار زشت وغیر انسانی مردجوان با زنان همسایه در اتاق خوابشان حادثه تلخ برای مسافران مترو تهران / مجروحان به بیمارستان انتقال یافتند ...
مرد معتاد پس از 20 سال برادرش را کشت
مراجعه و او را در داخل خانه در حین مصرف مواد مخدر دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل کردند. متهم پس از انتقال به اداره دهم صراحتا به ارتکاب جنایت اعتراف و عنوان داشت: پس از سوار شدن برادرم به ماشین ، پیش از روشن کردن خودرو و در حالیکه به علت شدت گرما وی اقدام به پایین آوردن شیشه ماشین کرده بود ، به ماشین وی نزدیک شده و با چاقویی که آنرا در داخل کیف دستی خود پنهان کرده بودم ...
آیا پارک ها باز هم قربانی می گیرند؟
عزل و پیمانکار نیز به مراجع قضایی معرفی شد. فاطمه اما رفته بود، با تصویری دردناک که تا ابد پیش چشم مادر است. حادثه بوستان باغ ملک در بند را هم به فهرست حوادث پارکها بیفزاییم. دراین حادثه که هفته گذشته رخ داد ، مرد جوان برای نجات دو پسرش داخل استخر بوستان پرید و جان سپرد. کارشناسان علت این حادثه را هم رعایت نشدن اصول ایمنی دانستند. دراین حادثه بچه ها نجات پیدا کردند اما پدر را برای همیشه ...
مصادیق سِحر در اسلام
جادوگران و زانیان و قاتلان و بت پرستان و هر که دروغ را دوست دارد و به عمل می آورد قرار دارند (همان، مکاشفه، باب 22 : آیه 15). یهوه در سفر لاویان به قوم یهود چنین می گوید: کسی که به سوی صاحبان اجنّه و جادوگران توجّه نماید تا در عقب ایشان زنا نماید، من روی خویش را به ضدّ آن شخص می گردانم و او را از میان قوم او منقطع می سازم... مرد و زنی که صاحب اجنّه و یا جادوگر باشد، البتّه کشته بشود و ...
آشیانه خالی ارمغان سیاست تک فرزندی/ تنهایی؛ باری که تک فرزند به دوش می کشد
. با تک فرزندی دیگر قرار ملاقات داشتم روز قبل که با مادرش هماهنگ کرده بودم که برای مصاحبه ای کوتاه مزاحمشان می شوم گفت فاطمه عاشق مهمان است. با خنده و روی باز به استقبالم می آید و مرا به اتاقش دعوت می کند. سال اول رشته مهندسی برق را تمام کرده و برای ترم سوم آماده می شود نگاهی به قاب عکس های نصب شده به دیوار اتاقش می کنم. عکس هایی از خودش به همراه پدر و مادر و چند عکس هم با همکلاسی هایش ...
بزرگ مرد کوچک و خانواده اش چشم انتظار کمک خیرین+عکس
...> نورایی دومین نفری است که با من در مسیر امید برای ادامه زندگی همراه شده تا با هم سری به تنهایی خانواده ای بزنیم که این روزها اصلاً اوضاع مساعدی ندارند. انتهای پاسگاه نعمت آباد خانه ای است که در آن هیچ رنگی از زندگی نمی بینی، خانه ای که باز هم در آن خانواده ای تاوان اشتباه سرپرست شان را می دهند، دری آهنی و زنگ زده با دیوارهایی که به خاطر نم ترک برداشته و ریخته، خانه ای که در این گرمای کلافه ...
ازدواج بازیگر مشهور ایرانی با دختری 43 سال کوچکتر از خودش +عکس
سلامتی ندارم چون آدمی پرجنب و جوش بودم و این وضعیت خیلی آزارم می دهد. البته خدا را شکر حالا حالم بهتر است و خوب هم خواهم شد. گاهی شده دعوت به کار شده و رفته ام اما بعد که وضعیت مرا می بینند منصرف می شوند و دیگر تماس نمی گیرند و این آزارم می دهد. دوست دارم به این آدم ها بگویم اگر رویگری کیان مختارنامه را می خواهید باید تمام سرمایه فیلم خود را به من بدهید. البته بخشی از دلگیری من مربوط به آدم هاست ...
روایتی دردناک از یک بیماری عجیب
مثل شماگنجشک محض رامیفهمم، من صدای پای آب رامیشنوم. من زندگی خواب هارا تجربه کردم، من با تولد دیگر فروغ متولد شدم، پس من هم مثل شماهستم، و فقط شما اتفاقی سالم وسرزنده در بدنتان متولد شده اید و من اتفاقی دراین بدن بیمارافتاده ام، من هیچ انتخابی نداشتم، اشک های من نه مدرنیته را میفهمند ونه دنیای بی روح پسامدرن را. جهان مدرن من فقط چهارچوب مستطیلی تخت من است،جهان پست مدرن من باز و بسته شدن ...
توطئه برای قتل پدر خانواده
قتل گرفتیم و نقشه کشیدیم. او درباره روز حادثه گفت: شب حادثه دوباره مسئله ای پیش آمد و ما عصبانی شدیم. من به مادر و خواهرم گفتم اگر آماده هستند نقشه را اجرا کنیم. آنها قبول کردند. خواهرم طناب، چسب و قرص خواب آور خرید و وقتی شب پدرم آمد شیرموز درست کردیم و صد قرص داخل آن ریختیم. پدرم کمی از آن خورد بعد گفت تلخ است و دیگر شیرموز را نخورد. صبح مادرم من را بیدار کرد و گفت پدرت حالش بد شده به ...
چخوف هم می تواند عده ای را دلواپس کند
می افتاد، الهام می گرفتم. مثلا دوست نزدیکی داشتم که از راه غیرقانونی از ایران رفته بود و وقتی برگشت و برای من ماجرای راهی که رفته بود را تعریف کرد، فکر کردم از این یک تئاتر درست کنم. یا اینکه مهین صدری مستندی درباره فتح الله بختیاری ساخت و من فکر کردم خوب است تئاتری از آن بسازم. اما درباره ایوانف، اتفاقاتی در زندگی من هم افتاده بود که من به نوعی خودم را در ایوانف می دیدم و دلایل خیلی مختلفی هم ...
آهِ مردم ...!!
. من دیگر نیازی نیست حرفی بزنم! گفت: دوست ندارم بیشتر از این هم در این باره حرف بزنم . مشتری آمده بود، گفت: می خواهم به مشتری برسم . ما هم تشکر کردیم و خداحافظی! اگر مردم بفهمند نزدیک غروب بود، آمدیم منوچهری که برگردیم سمت روزنامه، یک راننده تاکسی داشت سوار ماشینش می شد، گفتم: مسیرت کجاست؟ گفت: می خواهم بروم خانه . گفتم: ما را تا چهارراه ولیعصر می بری؟ گفت: خبرنگارید؟ گفتم: بله! گفت: چرا ...
تحف و هدایا برای اهل بیت علیهم السلام
فراموش کردم. مدتی در آنجا با آن یهودی به سر بردم تا مردی از یهود بنی قریظه آن جا آمد و مرا خرید و به مدینه آورد... یک روزبالای درخت خرما بودم، پسر عموی اربابم به باغ آمد و گفت: خدا بنی قیله را بکشد. اطراف مردی را گرفته اند که از مکه آمده و گمان می کنند پیامبر است. با شنیدن این سخن لرزه بر اندامم افتاد، به گونه ای که نزدیک بود از بالای درخت روی زمین بیفتم با سرعت از درخت به زیر آمدم و گفتم چه خبر است ...
ماجرای میهمانی مختلط و کثیف درمنزل دوبرادر / 34 زن و مرد در این مجلس شرکت داشتند
به عنوان مکان برپایی افعال مجرمانه پلمب شد و مأموران 12 دستگاه انواع خودروی لوکس و گرانقیمت متهمان را هم توقیف کردند. ایران 110 این اخبار را از دست ندهید: اقدام جنون آمیز پسر جوان در حمام +تصاویر نیمه شب داخل کوچه دخترم مریم را دیدم / از دیدن وضعیت ظاهرش خشکم زد آزار واذیت وحشیانه زن بی گناه توسط کارگرافغان در ساختمان نیمه کاره ...
در شهرک ولیعصر تهران رخ داد؛ برادرکُشی به خاطر هیچ!
مشخص شد که قاتل کسی نبوده جز برادر مقتول به نام محمد 40 ساله که اعتیاد شدیدی نیز به مصرف موادمخدر داشته و همین موضوع از سال های گذشته باعث اختلاف شدید دو برادر با یکدیگر بوده است . با شناسایی برادر مقتول به عنوان قاتل و متهم پرونده ، بلافاصله محل سکونت وی در منطقه خاوران – شهرک انقلاب شناسایی ، کارآگاهان به این محل مراجعه و او را در داخل خانه در حین مصرف موادمخدر دستگیر و به اداره دهم ...
همسر شهید: حتی در سفرها نماز شب مسلم ترک نمی شد
به گزارش دولت بهار، شهید یعنی: به خیرگذشت.....نزدیک بود بمیرد. تو، چه می کنی، این میانه خون برادرم...؟ !برای بیداری ما...؟! آه... یادم رفته بود... شهید بیدار می کند... شهید دستت را می گیرد... شهید بلندت می کند... شهید، "شهیدت" می کند... فکه و اروند یا دمشق و حلب... یا صعده و صنعا...! فرقی نمی کند... شهید، شهیدت می کند؛ باورنمی کنی...؟ بیدار که بشوی، جاده خاکی انحرافی رفته را ب ...
ماجرای زنی در اسارتگاه "ابی دالتون"
. بعد هم با چاقویی که در دست داشت، با تهدید مرا به زور سوار موتورسیکلتش کرد و به محمدآباد ورامین برد. مرد شرور مدت یک هفته مرا در خانه اش زندانی کرد و بعد هم بارها مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. البته پیش از این نیز به زور وارد خانه ام شده و با ضرب و شتم اذیتم کرده بود. این فرد شرور حتی با همدستی دوستش، من را نیمه عریان مقابل دوربین قرار داده و فیلمبرداری کرده بود که پس از آن ...
یک مادر و پدر برای 12 پسر
بلند می شود: عزیزجون ببین چی کار می کنه، عزیز جون ببین کوروش من رو می زنه، عزیز جون... کوروش پسر یکی از مربی هاست، 6-5 ساله است و حالا دارد با پسرها کشتی می گیرد. پدر جدایشان می کند. رضا احمدی، فوق لیسانس روانشناسی تربیتی دارد و 7 سال است که در این خانه مربی بچه هاست. همسرش شهناز ابراهیمی هم کارهای اجرایی و مدیریتی را انجام می دهد. وقتی وارد این خانه شدند هنوز ازدواج نکرده بودند. پسرشان همین جا بزرگ ...
پایان شوم دوستی در بی تالک
مرد کلاهبردار که با فریب زنی در بی تالک او را همراه فرزند خردسالش از خانه فراری داده بود، تحت تعقیب پلیس قرار گرفت. به گزارش جام جم، هفته گذشته مردی با حضور در پلیس فتای استان خراسان رضوی برای یافتن همسر جوان و دختر پنج ساله اش کمک خواست. شاکی به پلیس گفت: من در زمینه دکوراسیون فعالیت داشتم و مجبور بودم زمان زیادی را خارج از خانه باشم و همین موضوع باعث بروز اختلاف هایی میان ...
ضرب المثل یک روز من یک روز استاد
آنها مدرسه ای نبود تا کشاورز پسر نازپرورده اش را برای سوادآموزی به مدرسه بفرستد. به همین دلیل یک روز مرد کشاورز به همراه پسرش به شهر رفت تا او را در مدرسه ی شهر ثبت نام کند. مرد کشاورز زمانی که از محل زندگی فرزندش در مدرسه مطمئن شد، با خوشحالی فراوان از اینکه فرزندش باسواد به روستا بازمی گردد به خانه ی خود برگشت. از آن روز به بعد مرد کشاورز در ده به تنهایی تمام کارهای مزرعه را انجام می ...
به خاطر کشیدن مواد باید با خاله اش ازدواج می کردم!
...> اگر حوصله تان سر نمی رود برای تان تعریف می کنم. رفیق بازی های پدرم باعث شد او به دام مواد مخدر بیفتد. مادرم خیلی نگران بود و جوش می زد . حتی برای گلایه به خانه مادربزرگم رفت. اما مادربزرگ و عمه هایم می گفتند چرا این قدر به شوهرت گیر میدی و مته روی خشخاش می گذاری. او جوان است و اگر با چند دوست دوران مجردی اش هم رابطه نداشته باشد باید بیفتد و بمیرد. مادر بزرگم که زنی مغرور و ...
حرکت به سوی پروژه های تاریخی و عمیق تر
تری را امتحان می کردم و وارد طرحی تاریخی و جدی تر می شدم. ملاقات با یک پروفسور تاریخ به نام جان استافر نیز که به قصد کسب اطلاعات بیشتر پیرامون نایت انجام شد، برای من جذابیت فراوانی داشت و از مواردی بود که من را بیشتر در طرح نایت استوار و ماندنی کرد.من حتی روی رودخانه لیف که از مشهورترین نقاط منطقه جونز است، قایق سواری کردم و چند روزی در دو سمت رودخانه اتراق کردم تا حس زندگی در آنجا را بیشتر و بهتر ...
کاسبی که حامی زوج های جوان محله اش است؛ فرش خانه عروس با من
وارد مغازه شد و سراغ پدرم را گرفت. وقتی فهمید حاج آقا به رحمت خدا رفته است ناراحت شد و از من خواست حساب دفتری مغازه را باز کنم تا بدهی اش را پرداخت کند. می گفت بدهی اش مربوط به 7 6سال قبل و برای خرید فرش عروسی اش بوده. حاج حسن اینها را که می گوید مکثی می کند و می افزاید: جالب بود که مرحوم پدرم نام او را در دفتر و فهرست بدهکاران یادداشت نکرده بود. اما طبق سفارش و تاریخی که مشتری اعلام ...
آقای مطهری! با سازمانی که صدها خیانت و جنایت در پرونده خود دارد چگونه باید رفتار کرد؟
کیلومتر پیشروی و با عبور از گردنه پاتاق در مسیر کرمانشاه،نیروهای عملیاتی این سازمان به دشت وسیعی به نام حسن آباد در نزدیکی کرمانشاه رسیدند و گردنه بعدی "چهارزبر"بود که ... مهمترین قسمت ماجرا این بود که نیروهای سازمان منافقین توانستند در عرض24 ساعت خود را به 34 کیلومتری کرمانشاه برسانند و کشور را وارد یک بحران عمیق کنند. من اصلا نمی خواهم راجع به جنایات آنها در مسیر این 150 ...
سپند امیرسلیمانی: بازیگری امنیت مالی ندارد
! از طرف اداره مادرم خانه ای در محله ولنجک به ما دادند. یعنی از طریق بازیگری پدرم نبود که خانه ای در شمال شهر بخریم. راستش من از بچگی علاقه مند به بازیگری نبودم، هر چند پدر و خواهرم بازیگر بودند. اما زمانی که بازیگری را به شکل حرفه ای شروع کردم کم کم به این حرفه علاقه مند شدم. ریسک بزرگی است که آدم وارد حرفه ای شود که به آن علاقه ای ندارد؟ با حرفه بازیگری آشنا بودم چون در ...
نوار سلامت روی خطوط مرزی
بیرون می رویم مناظر به شکل عجیبی تغییر می کند. در سرزمین آفتاب زندگی جور دیگری جاری است. حاشیه شهر یعنی همان شیرآباد پسربچه ها کنار خیابان بنزین می فروشند. جوان های بیکار روی جدول کنار خیابان نشسته اند و خیره شده اند به ماشین غریبه ها. چند نفری هم مواد می کشند. خانه ها کج و معوج می شوند. انگار ظاهرشان از سر درون خبر می دهد. بیشتر مغازه ها تعطیلند. خبری از فعالیت نیست. گویی حاشیه به کما ...