سایر منابع:
سایر خبرها
کدام مرد به وسعت دشت آغوش دارد؟
پسر هستند. همگی آن ها به غیر از یکی از دخترانم به شهر مهاجرت کرده اند. وی با بیان اینکه قبلاً قالی باف بودم ولی الان دیگر توان کار ندارم، افزود: 2 تا گاو دارم و از شیر آن ها و فروششان امرار معاش می کنم که البته به خاطر بدقولی هایی که وجود دارد از همین راه نیز نمی توانم پول در بیاورم. حاج قاسم با بیان اینکه از زندگی و مشکلاتش ناراضی نیستم، بیان کرد: ما با این شرایط آموخته شده ...
ادینیو: به من نگویید ابراهیموویچ
استقلال خوزستان، سپاهان، گسترش فولاد و چند بازیکن دیگر در لیگ هستند که برای آقای گلی تلاش می کنند. با وجود آنها آقای گلی این فصل برای من خیلی سخت شده است. اصلاً نمی توان پیش بینی کرد که چه کسی در نهایت آقای گل می شود. قبل از شروع لیگ اما آقای گلی را برای خودت می دانستی. حتی بعد از بازی با پیکان گفته بودی که ابراهیموویچ لیگ ایران هستی! (می خندد) اینطور نبوده. وقتی به پیکان گل زدم ...
نه ظریف قوام است نه امروز سال 1325
داشتید بعد از مدتی که از توافق می گذرد تا چه اندازه محقق شده است؟ ببینید، شاید شما از شخص مناسبی این سوال را نمی پرسید. شما اگر همین الان در اینترنت سرچ کنید خواهید دید و حتی شاید هم با خود شما پیش تر مصاحبه کرده باشم و بر آن تاکید کرده باشم که من همیشه حتی قبل از توافق هسته ای گفته بودم که نباید درمورد آثار مثبت آن اغراق شود. یعنی من جزو بدبین ها بودم نه خوش بین ها! دلایل بدبینی شما ...
اشتیاق تغییر دادن جهان
.... با این همه باید دانست که مدیران بزرگ هیچ گاه ناامید نمی شوند و به اثرگذاری شان بر سازمان های تحت رهبری شان ادامه می دهند . در سال های گذشته، من با رئیس هایی کار کرده ام که ارزش ها و توانایی های مرا نمی دیدند و به همین دلیل، به سختی می توانستم نسبت به کاری که انجام می دادم، احساس مثبت داشته باشم و هدف های بزرگی را در کارم دنبال کنم. من در طول سال ها کار کردن در بخش بازاریابی، بیش از ...
ابوهادی مصداق ارتش یک نفره بود+تصویر
. کانون خانواده را مثل همیشه گرم نگاه دارید. دوستتان دارم. بدانید برای هیچ چیز که اهداف مادی باشد به سوریه نرفتم چند کلامی با همه دوستان و آشنایانم؛ بدانید من برای هیچ چیز به سوریه نرفتم که اهداف مادی داشته باشم. جز برای هدف مقدس دفاع از نوامیس و کیان مسلمین و برای مقابله با استکبار و راس آن رژیم جعلی و سفاک اسرائیل، رژیم کودک کش و جنایت پیشه رژیم صهیونیستی. هرچه در توان دارید بر ...
عملکرد لوزانو قابل قبول بود/ کسی را به زور در تیم ملی نمی تواند نگه داشت/ظریف یکی از بهترین لیبروهای ...
؟ لوزانو از زمانی که تیم ملی والیبال را در اختیار گرفت، نتایج و عملکرد خوبی را داشته است در واقع آمار او در مسابقاتی که برگزار شده بود کارنامه قابل قبولی را داشته است. مهم ترین هدف لوزانو المپیک 2016 ریو بود به همین خاطر بازی های خوبی را از تیم ملی در مسابقات انتخابی المپیک شاهد بودیم. بعد از مسابقات انتخابی المپیک لوزانو و تیم ملی فرصت آنچنانی را نداشتند تا برای مسابقات لیگ جهانی آماده ...
حرفه ای که دیگر "فقط زنانه" نیست
خواهد حتما غذا را در بشقاب بچینم و تزیین کنم و وقتی همسرم آن را می بیند لذت ببرد. او می گوید آشپزی را یک کار زنانه نمی داند: هیچ وقت فکر نکرده ام که با آشپزی کردنم دارم به همسرم لطف می کنم، بلکه همیشه دوست داشتم اختیار آشپزی دست من باشد، حتی فکر می کنم او به من لطف می کند که اجازه می دهد آشپزی کنم. من فکر می کنم وقتی هم زن و هم مرد خانه آشپزی کنند، همه امور را بهتر از قبل می توانند به طور مشترک جلو ...
بنیاد"فارابی" عابربانک نیست
. بعد از این منتظریم دبیر انتخاب شود و سکان هدایت جشنواره را به دست بگیرد. در حال حاضر نمی توانم درباره ی برنامه های آینده ی دبیر جشنواره صحبت کنم.باید منتظر انتخاب و انتصاب دبیر جشنواره بود. اما چیزی که در توان فارابی بوده و به اجرای آن متعهد است، احیای تولیدات سینمایی کودک و نوجوان است که خوشبختانه توانستیم امسال سال نسبتاً پرفیلمی در این حوزه داشته باشیم که طبعاً بخشی از اینها به جشنواره راه پیدا ...
خانم بازیگر درخندوانه: عروسک بازی نکردم!
اصلی من کبودرآهنگی است. با وجود اینکه اصالتاً کرد هستم اما بعد از سال ها زندگی در گیلان، می توانم بگویم یک گیله زنم (خنده). معصومی درباره کوتاهی عمر و کمی فرصت با هم بودن اظهار داشت: زیاد نباید حرص بخوریم؛ چرا که زمان با هم بودن ما کنار هم کوتاه است. به قول مادرم زمانی که خیلی شاد و غمگین هستیم به قبرستان برویم تا ببینیم آخرش جای ما اینجاست. پس غمگین بودن فایده ندارد؛ آرامش داشتن خیلی ...
خاطره عباس عبدی درباره نماز نخواندن سعید مرتضوی
نیز به آنجا آمد و با او کار داشت و در نهایت به مأموران گفت مرا به زندان برگردانند. چون دیدم وقت تنگ است و در حال غروب شدن، گفتم پس من نمازم را اینجا بخوانم و بعد بروم. قبول کرد. جالب اینکه خودش متوجه این مسأله نشده بود. به اتاق کناری رفتم و حدود ده دقیقه نماز خواندم و برگشتم و مرتضوی همچنان مشغول ادامه کارش با آن فرد دیگر بود. تقریباً غروب شده بود یا چند دقیقه ای مانده بود و منتظر مأموران بودم که ...
رازهایی که مولتی میلیاردرها هرگز به شما نمی گویند
فراتر از آن هستیم وجود ندارد. دوستان پولدار بسیاری دارم که مدت ها است از من خواسته اند این مطلب را بنویسم. دیروز با میلیاردرِ آینده، جاش مک آفی (بنیان گذار موسسه ی مک آفی)، گفت وگو می کردم. وی به من می گفت می توان یک شرکت میلیارد دلاری تاسیس کرد. مانند بسیاری از رفقای متمول ام، وقتی صحبت به الگوی ذهنی مولتی میلیاردر شدن می رسد، دیگر نمی تواند جلوی خودش را بگیرد. کنس کول، طراح مشهور مد ...
ما با همان ولاسکو المپیک نرفتیم اما با لوزانو رفتیم
... شاید از خستگی این حرف را می زنم اما واقعا حالا مغزم نمی کشد در اردو باشم. شاید واقعا بدنی بتوانم. حالا هم با پنج سال پیش فرقی نکرده ام ، نهایت یکسری مصدومیت ها هست که همیشه هست، در 25 سالگی داشته ام و حالا هم دارم. نمی توانم فشار ، استرس و حرف هایی که گه گاه زده می شود را تحمل کنم. خیلی برایم سخت شده . مخصوصا در تورنمنت های آسیایی واقعا نمی توانم بازی کنم. شاید در تورنمنت جهانی باشد ومن هم ...
یک مادر و پدر برای 12 پسر
دانشگاه برود اما واحدهایش را پاس نکرده. گفتیم پس برو سربازی، اول قبول کرد بعد گفت می ترسم بروم کارم را از دست بدهم. آقاجان برایش در دفتر یکی از آشنایان کار پیدا کرده. رضا از 8 سالگی با برادرش به این خانه آمد. پدرشان معتاد بود: معتاد کارتن خواب. خاطره ای از پدرشان ندارند. مادرش دو پسر را آورد و گفت دارم ازدواج می کنم و خانواده شوهرم نمی دانند من بچه دارم. 6 ماه اول کار بچه ها فقط گریه بود. رضا چند سال ...
نجمه خدمتی:فقط 2میلی متر کم آوردم
بینی داشته باشد. از قبل هم من و خانم احمدی بر این باور بودیم که به هیچ وجه نمی توان درباره موفقیت یا عدم موفقیت در المپیک صحبت کرد اما بحث امکانات و مسائلی که پیرامون ورزشکاران وجود دارد، حایز اهمیت است. تیراندازی که مدال طلای المپیک را کسب کرد، قبل از این مسابقات هیچ افتخاری کسب نکرده بود! چطور این موفقیت برای او حاصل شد؟ دقیقا بحث من هم همین است؛ آن روز بهترین روز زندگی اش بود ...
بزرگ مرد کوچک و خانواده اش چشم انتظار کمک خیرین+عکس
بعد از خوردن خربزه ده بار گفت خدایا شکر . از سوری خانم در مورد خانه شان می پرسم که می گوید: اینجا را 2 میلیون ماهی 400 هزار تومان گرفته ایم، اما صاحب خانه ای داریم که خدا نصیب گرگ بیابان نکند، خیلی اذیت می کند. بغض سوری خانم می ترکد، سکوت می کنیم تا حالش بهتر شود بعد ادامه می دهد: خدا شاهد است که نداریم، کسی اگر حج و کربلا می خواهد در خانه نیازمند برود، به خدای محمد دستم را ...
چرا ریاض روابط دیرینه با تل آویو را آشکار کرد؟
ایرانی اکنون دیگر فرق شیرین سازی را با رفاه می فهمد و نمی توان تاکتیک را به جای استراتژی به آن قالب کرد. 3- همچنین نشانه هایی وجود دارد که آمریکایی ها مایلند تنش های میان ایران و برخی طرف های منطقه ای مانند سعودی را تشدید کرده و بعد خود به عنوان قهرمان مصالحه و فرشته نجات وارد صحنه شوند. این هم روش ابلهانه ای است، چرا که ایران خود دشمنان منطقه ای اش را تأدیب خواهد کرد و برای این کار نیازی ...
نکونام: قطر از هواداران ما می ترسد/ برای یاد گرفتن، چه کسی بهتر از کی روش
به گزارش ملیت به نقل از خبرآنلاین؛ جواد نکونام مربی تیم ملی در حاشیه تمرین امروز این تیم گفت: خوشحالم که اینجا هستم و می توانم به تیم ملی فوتبال کمک کنم. آرزوی همه حضور در تیم ملی است. در هر سمتی که بتوانم موثر باشم، افتخار می کنم که به تیم ملی کمک کنم. الان حس خوبی دارم و درمورد حضورم در تیم ملی به عنوان بازیکن هم افتخار می کنم. نکونام درباره شناختی که از تیم ملی قطر دارد گفت: همه بازیکنان ...
زنی که هست و نیست
هزار بار گریستن دردناک تر بود. رفتم کنارش. زانو زدم و نشستم. دستم را شانه کردم میان موهای بلند و قشنگش. انگار هنوز از حنابندان هفته قبل خیس بود. دلم برای خودم هم سوخت. عجب دامادی بودم من. هنوز یک هفته از عروسی ام می گذشت. هنوز به زندگی مشترک با طاهره عادت نکرده بودم. هنوز صبحانه و ناهار و شام را میهمان مادرم بودیم که گفته بود: دلم می خواد دستای عروسم تا چهل روز لطیف بمونه! طاهره هنوز ساکت ...
یاد گرفتم سخت نگیرم و نق نزنم / ما ایرانی ها مدل خاصی هستیم
سپند امیرسلیمانی در برنامه خندوانه در بخش استندآپ کمدی با این برنامه همکاری دارد و طنز های بانمکی را تعریف می کند. این بازیگر که از بچگی در سینما، تلویزیون و تئاتر فعالیت داشته، آهسته و پیوسته پیش می رود. در کارهای طنزی مانند خوش نشین ها، مرد دوهزار چهره، شب های برره و کارهای جدی از جمله نرگس، بگذار آفتاب برآید، آسمان همیشه ابری نیست و... بازی کرده است.با او هم صحبت شدیم و او صادقانه تقریبا همه زندگی اش را با لحنی طنز و جدی برایمان تعریف کرد. می دانیم پسر سعید امیرسلیمانی یکی از بازیگران و کارگردانان قدیمی هستید و خواهرتان کمند هم بازیگر است، بقیه اش را خودتان برایمان بگویید؟ حدود 39 سال قبل بعد از کمند در تهران، سمت میدان توحید متولد شدم. پس تصور این که پدر شما بازیگر بوده و باید از بچه های بالا شهر باشید، زیاد درست نیست؟ نه تنها بچه بالا شهر نیستم بلکه خانه ای که در آن زندگی می کردیم اجاره ای بود! پس شما هم در یک خانواده طبقه متوسط بزرگ شدید؟ پدر و مادرم هر دو حقوق بگیر بودند. البته این را هم بگویم تا 1510 سال قبل بازیگران دستمزدهای بالایی نمی گرفتند. دستمزد آنها به اندازه ای بود که بتوانند زندگی روزانه را بگذرانند. چند سالی است که دستمزدها بالا رفته اما باز هم فرقی نکرده؛ آن سال ها دستمزد کم بود اما می دادند اما الان زیاد شده اما نمی دهند ! مادرتان کارمند کجا بودند؟ مرکز توسعه صادرات کار می کردند. من به همراه خانواده ام تا سوم راهنمایی محله توحید زندگی می کردیم بعد رفتیم به منطقه ولنجک! پس عاقبت به بالاشهر نقل مکان کردید؟ بله ! از طرف اداره مادرم خانه ای در محله ولنجک به ما دادند. یعنی از طریق بازیگری پدرم نبود که خانه ای در شمال شهر بخریم. راستش من از بچگی علاقه مند به بازیگری نبودم، هر چند پدر و خواهرم بازیگر بودند. اما زمانی که بازیگری را به شکل حرفه ای شروع کردم کم کم به این حرفه علاقه مند شدم. ریسک بزرگی است که آدم وارد حرفه ای شود که به آن علاقه ای ندارد؟ با حرفه بازیگری آشنا بودم چون در خانواده ای بزرگ شده ام که شغلشان بازیگری است، وقتی بچه بودم چند نقش هم بازی کرده بودم. اما گاهی سرنوشت جوری پیش می رود که با برنامه ریزی هایت همخوانی ندارد. سوم راهنمایی را که تمام کردم برای ادامه تحصیل در هنرستان موسیقی ثبت نام کردم اما از شانس بد من از همان سال اعلام کردند که از اول راهنمایی هنرجو می پذیرند. من باز هم ناامید نشدم و رفتم هنرستان صداوسیما رشته موسیقی ثبت نام کنم، گفتند که رشته موسیقی حذف شده است! من هم رفتم و رشته برق ثبت نام کردم. بعد از گرفتن دیپلم در رشته هنر کنکور دادم تا موسیقی بخوانم اما بازیگری قبول شدم! یعنی کاملا سرنوشت می خواست من بازیگر شوم. طنازی در پدر و خواهرتان کمتر دیده می شود احتمالا باید از مادرتان به شما رسیده باشد؟ مادرم اهل بگو و بخند است اما خودم هم زیاد مشکلات را جدی نمی گیرم. نمی خواهم این را بگویم که آدم قوی هستم اما می دانم زندگی سختی و آسانی و بالا و پایین دارد... واقعا نگرشتان همین طوری است؟ چون خیلی از ما فقط حرفش را می زنیم اما پای عمل که می آید، نمی توانیم زیاد دوام بیاوریم. به نظرم زندگی خیلی کوتاه تر از این است که ما بخواهیم با غصه خوردن برای مشکلات ریز و درشت، همین عمر کوتاه را هم تباه کنیم. البته من هم گاهی اوقات کم می آورم و مسلما بی حوصله می شوم . زیر سایه اسم پدر و خواهرتان هم بودید؟ اوایل کارم بله و خیلی ها می گفتند به واسطه پدر و خواهرم وارد این حرفه شده ام. طبیعی هم هست چون آنها خیلی زودتر از من وارد حرفه بازیگری شده و شناخته شده بودند. اما این موضوع اذیتم نمی کرد چون پدر و خواهرم بازیگرهای موفقی بوده و هستند. شما فقط از راه بازیگری امرار معاش می کنید؟ متاسفانه، بله ! این روزها خیلی از بازیگران از کم کاری یا بدقولی تهیه کننده ها برای پرداخت دستمزد گلایه مندند، با این اوضاع شرایط زندگی سخت نیست؟ من هیچ وقت فکرش را هم نمی کردم که کار به اینجا بکشد و ...
ایران - قطر؛ آغاز فتح قله اورست/ مشت اول را محکم بزن!
تفاوت های زیادی دارد و قدرت بیشتری گرفته است. در مرحله اول انتخابی جام جهانی هم با قدرت ظاهر شد تا نشان دهد می خواهد یکی از مدعیان جدی صعود به جام جهانی باشد. شاید همین مسئله و قدرت بسیار بالای قطر در حال حاضر باعث شده تا کی روش از طوفان ها یادی کند. طوفان هایی که شاگردانش باید در مسیر جام جهانی از آنها عبور کنند تا به قله برسند. قله ای که کی روش آن را جام جهانی می نامد و البته می گوید که حضور در ...
هیچ وقت صدای بلندش را کسی نشنید
آرامشش فهمیده بودم برود شهید می شود. هر چند بعد از شهادتش این انتقال انجام شد و فاصله خانه تا محل کارم خیلی کم شد. الان نسبت به شهادت شان چه احساسی دارید؟ از اینکه در راهی قدم گذاشتند که به شهادت ختم شده راضی هستید؟ شما هر کسی را که دوست داشته باشید برایش آرزوی شهادت می کنید. به پسرهایم هم که دوست شان دارم می گویم الهی شهید شوید. نمی خواهم عزیزانم را با مرگ طبیعی از دست بدهم ...
2 هفته اسارت زن جوان در مخفیگاه مخوف
به گزارش جام جم ، اواخر بهمن سال 93 زنی هراسان با مراجعه به ماموران پلیس در شرق تهران راز جنایتی سیاه را فاش کرد. او به ماموران گفت: مزاحمت های مردی باعث شده زندگی ام سیاه شود. مرد مزاحم مرا تهدید کرده اگر با او ارتباط نداشته باشم، فیلم هایی را که از من دارد، منتشر می کند. زن جوان ادامه داد: مردی شرور در محله ما زندگی می کند که از سه ماه قبل مزاحمت هایش را شروع کرد. به او ...
گفت و گو با ابوعزراییل ، شکارچی داعشی ها
شبیه ترین سبک زندگی را به مولای مان امام علی (ع) داشته است. آیه مورد علاقه تان در قرآن کریم کدام آیه است؟ آیه 169 سوره مبارکه عمران. در بیشتر زمانی که در جبهه هستم این آیه را زمزمه می کنم و همین آیه باعث می شود روحیه ام بهتر شود و اعتماد به نفس بالاتری داشته باشم. ای پیامبر، هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شده اند، مردگانند، آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می ...
گام معلق زندگی؛ از اتاق درد تا اتاق تسکین
ایران آنلاین /بعد از سه سال دست و پنجه نرم کردن با این بیماری. سرطان، بلای جان. او برایم از آن روزهای سخت می گوید و من با خودم فکر می کنم 40 روز قبل با مادرش در این راهروها قدم می زده. کنار تختش می نشسته. به حرف هایش گوش می داده. دست هایش را در دست می گرفته، دلداری اش می داده. با پرستار و دکتر، ساعت ها درباره درمان حرف می زده. بماند روزهای طولانی و طاقت فرسایی که باهم گذرانده اند. روزهای شیمی ...
پاسخِ سوالات بازاریابی تان را اینجا بگیرید
خاتمه فروش و توضیح دادن درباره ویژگی های محصول و یا توجیه قیمت آن تفاوت وجود دارد و این تفاوت به هنر فروشنده در اقناع مشتری بالقوه، هنرمندی او در به زبان آوردن درخواستش و در نهایت اعتماد به نفس فروشنده بر می گردد. یکی از تئوری های سنتی و البته رایج در فروش تئوری جونز نام دارد که در آن فروشنده به مشتری می گوید که همسایه او از محصول استفاده کرده و از آن رضایت داشته است. در مباحث مدرن، به این تکنیک ...
اولین کوزت ایران هستم/ امیدوارم مردم بعد از رفتنم مرا فراموش نکنند
بعد از چند بوق، زنی غریبه جوابم را می دهد. پرستارش است. خودم را که معرفی می کنم، می گوید: صبر کنید ببینم بیدارند یا نه! و بعد صدایش، بی حال اما هنوز مهربان گوشم را پر می کند: جانم مامان جان؟! قرار بود به روال همیشه روزنامه جام جم ، میزبان یکی دیگر از چهره های هنری کشورمان در آستانه روز تولدش باشیم؛ اما این بار این ملکه رنجبر بود که میزبانمان شد و به خانه پرمهرش دعوتمان کرد؛ خانه ای در یکی از محلات شمالی تهران که پنجره اش رو به رودخانه ای باز می شود و در و دیوار داخلی اش همه از عکس های روزگار جوانی این بانوی بازیگر پر شده است. یادگار روزگاری که دیگر برنمی گردد و حسرت هایی که قطعا بجاست. رنجبر آهسته آهسته با عصایی در یک دست و آلبومی سنگین در دست دیگرش وارد می شود و برایمان از داستان زندگی اش می گوید. تولد در خانواده ای پر هنر فصل نامه ای را ورق می زند که وزارت ارشاد در سال 77 با موضوع تئاتر منتشر کرده و تصویر پدرش را نشانمان می دهد. برایمان تعریف می کند: ما اولین خانواده ای بودیم که تئاتر را به ایران آوردیم. پدرم عبادالله رنجبر از اولین بنیانگذاران تئاتر است که 120 سال قبل از قفقاز به ایران مهاجرت کرد و در شهر رشت ساکن شد. او در این مسیر خانواده اش را هم با خود همراه کرد؛ من هم همراه چهار خواهرم از همان روزهای اول در مسیر تئاتر بودم و روی صحنه و در طول نمایش ها بزرگ شدم. البته آنها در تئاتر ماندند و فقط من به سینما راه پیدا کردم. در این راه فدا شدیم. جانمان را برای تئاتر گذاشتیم. اولین کوزت ایران من اولین کسی بودم که روی صحنه تئاتر نقش کوزت را بازی کردم. هفت یا هشت سالم بود و خاطره زیادی از آن نمایش در خاطرم نیست. بعدها وقتی که سینما به ایران وارد شد، 15 ساله بودم که در فیلم محکوم بی گناه جلوی دوربین رفتم و بعد از آن کم کم مخاطبان غیرتئاتری هم چهره ام را شناختند و برای خودم معروف شدم. همچنین از اولین کسانی هم بودم که وقتی تلویزیون افتتاح شد به صورت زنده در آن مراسم حضور یافتم و تصویرم پخش شد. در یکی دیگر از عکس ها جلوی انبوهی از پاکت های نامه دیده می شود. می گوید: آن زمان طرفداران برایمان نامه می نوشتند و ما هم چند خطی در جوابشان نوشته یا نامه ها را امضا می کردیم. بعد از انقلاب اما مدتی از این فضا دور افتادم و رفتم پیش پسرم در انگلیس زندگی کنم اما طاقت نیاوردم. وقتی که برگشتم، روزنامه ها تیتر زدند: بازگشت ملکه رنجبر به ایران . پس از آن بود که کارگردان ها دوباره به من پیشنهاد همکاری دادند. من جوانی ام را در این راه گذاشته بودم؛ برای هنر مملکتم زحمت کشیده بودم. با دست خالی کجا می رفتم؟ کشورم اینجاست. در قاب خاطرات با او آلبومش را ورق می زنیم. یکی از عکس های قدیمی، تصویر دخترکی با قیافه ای روستایی و یک چادر گلدار بر سر است که در آغوش رنجبر نشسته و غریبانه به دوربین نگاه می کند. رنجبر برایمان توضیح می دهد: من این بچه را در حالی پیدا کردم که پدر و مادرش را گم کرده و بی کس به حال خود رها شده بود. من به کلانتری تعهد دادم و مدتی از او نگهداری کردم تا پدر و مادرش پیدا شوند؛ حتی شب ها با خودم به تئاتر می بردمش. هنوز هم دورادور از او خبر دارم. در ایران زندگی نمی کند اما هر از گاهی با من تماس گرفته و تلفنی حالم را می پرسد. آن زمان ها در خیریه ها هم حضور فعالی داشتم. می رفتم و برای بچه های بی سرپرست و سالمندان تبلیغ کرده و پول و کمک جمع می کردم. به آلبوم دیگری که با لوح های تقدیر و سپاس پر شده، اشاره می کند. مدتی را هم عضو هلال احمر بودم. به زندان ها می رفتیم و برای بچه های زندانی که درگیر دیه بودند،کمک جمع می کردیم. وقتی که زلزله بم اتفاق افتاد به مدت 15 روز در میدان ولیعصر زیر باران ایستادم و برای زلزله زده ها پول و کمک جمع کردم. هر کس مرا می دید می گفت در آن سرما مریض می شوی؛ اما من پاسخ می دادم که برایم مهم نیست و می خواهم کمک کنم. یادی که در خاطر است حالا که به عمر رفته نگاه می کنم، می توانم ادعا کنم که به حد اعلا برای هنر کشورم زحمت کشیده ام و با این حال گاهی اوقات پشیمان می شوم. با خودم فکر می کنم ای کاش من هم مثل خیلی های دیگر همان موقع ازدواج کرده و بچه ام را تر و خشک می کردم و درگیر این همه سختی و مشکلات ...
حضور جلیلی و احمدی نژاد به نفع روحانی است/ ظرفیت ظهور چهره گمنام در انتخابات 96 وجود ندارد
در سال 1392 نقش موثرتری نسبت به ویرتو داشت یعنی مجموعه فضا و شرایطی که برای ایشان ایجاد شد، بی آنکه ایشان نقش بسیار موثری در به وجود آمدن آنها داشته باشد، آقای روحانی را به سر منزل مقصود رساند و معتقدم برای انتخابات سال 1396 هم عنصر فورتانا بیشتر یار ایشان است. یعنی به نظر شما در انتخابات 92 معیارها و شاخص های فردی آقای روحانی فارغ از فضا و شرایط نقش چندانی در پیروزی ایشان نداشت؟ ...
امنیت ایران، نتیجه رشادت های رزمندگان در سوریه و عراق است/ شهادت شهید شاه سنائی کمر بچه ها را شکست/ ...
شهادت رسید. در لشکر امام حسین(ع) هم اولین شهید مدافع حرم شهید مسلم خیزاب بود. قبل از شهادت مسلم خیزاب و شاید بهتر است بگوئیم از زمان شهید شیروانیان یک مظلومیتی راجع به شهدای مدافع حرم بود. واکنش و استقبال مردم از شهدای مدافع حرم چطور بود؟ مثل بقیه مراسم تشییع شهدا شرکت می کردند؟ در ابتدا شبهاتی برای مردم به وجود آمد. به خصوص شبهات مالی که این ها پول های خوبی می گیرند و ...
مصاحبه ی جالب با بازیگر خانم فیلم "لانتوری" + تصاویر
...> قطعا سینمای ایران را دنبال می کردم، نه تنها سینما، بلکه روزنامه های ایران، اخبار ایران و... سالی یک یا دو بار به ایران سفر می کردم. اما برای من، بعد از گذشت این سال ها، مفهومی به اسم سرزمین و کشور، مفاهیم جبری نیستند، و چون جبری نیستند من به عنوان یک انسان توان این را دارم که همزمان در نقاط مختلفی از کره زمین احساس در خانه بودن و احساس میهن درونی را داشته باشم. درباره نقش ها واقعا ...
هومن برق نورد: با مهران مدیری چه زوجی می شویم!
داشتنی از کار دربیاید. مثلا وقتی قرار است نقش یک دزد را بازی کنم، می پرسم آیا در طول قصه وارد خانه او می شویم و او را با خانواده اش هم می بینیم؟ بعد فیلمنامه را می خوانم. اگر فیلمنامه این موارد را داشته باشد آن را می خوانم یا حتی آن نقش را بازی می کنم ولی اگر قرار باشد فقط دزد باشم، نقش را نمی پذیرم زیرا معتقدم آدم ها ابعاد مختلفی دارند و ما باید این وجوه مختلف را نشان بدهیم. مثلا قاتلی که به راحتی سر ...