سایر خبرها
خودم با گریه رفتم؛چطوردیگران را بیاورم و سیاه بخت شان کنم؟
باید حمایتی صورت نگرفت و حتی کار به جایی رسید که شما در آستانه المپیک و در مقطعی گفتید که از حضور در این رقابت ها انصراف می دهید. واقعا شرایط بدی بود اما من چون سهمیه المپیک را گرفته بودم و این سهمیه به نام خودم بود و وظیفه خودم می دانستم که بروم. قبل از المپیک خیلی تحت فشار بودید. متاسفانه بله.من از یک سال قبل نه اردویی رفتم و نه امکاناتی ...
جشنواره عمار می تواند یکی از معروفترین جشنواره های دنیا شود /در حال گفتگو برای همکاری بلند مدت با عمار ...
جوانی ام به کوبا رفتم، در نیکاراگوئه فیلم ساختم، در دوران جنگ سالوادور آلنده حضور داشتم، در مکزیک فیلمبرداری کردم، چندین بار به شوروی سابق و روسیه فعلی سفر کردم و حتی مدتی پیش در نیویورک، در یک کنفرانس شرکت کردم و حالا چرا باید به من بگویند که چرا به ایران سفر کردم. لیتین افزود: اعتقاد دارم انسان ها در همه جای دنیا با هم برابرند و یکی از وظایف ما هنرمندان، این است که سعی کنیم مردم و ...
بیوگرافی سعید عبدولی برنده مدال برنز المپیک ریو در کشتی فرنگی
خبرنگاری در لندن گفت: اگر محمد بنا نبود یقه داور را در وسط تشک می گرفتم و او را می زدم. او زحمات چندین و چند ساله ام را به باد داد . این درحالی است که رئیس فدراسیون جهانی کشتی، رافائل مارتینتی، دلیل ادعای ناداوری در این بازی را تحمل نداشتن مردم ایران در برابر شکست قهرمانانشان در مسابقات دانست و درباره بازی عبدولی با کشتی گیر فرانسوی گفت: فیلم این مسابقه با حضور تمام داوران حاضر در المپیک ...
تصاویر +18 / ترسناک ترین مصدومیت های المپیک!
در پیست دوچرخه سواری زمین خورد و به شدت آسیب دید و به سرعت به بیمارستان انتقال یافت. این حادثه برای چهار نفر از تیم پنج نفره آن ها رخ داد و فقط آنت ادمونسون در تیم بدون مصدومیت باقی بماند. همین مصدومیت باعث شد تا ملیسا هاسکینز 25 ساله برای همیشه از این ورزش خداحافظی کند. ادامه بازی با وجود درد شدید تی جینگ یی بدمینتون باز مالزیایی با وجود درد شدید تا آخر بازی ادامه داد. وی ...
گفتگوی خواندنی و باحال با حسن معجونی +عکس
خیلی دوست دارمش. فکر کردم حالا بعد از این همه مدت به بهانه رفیق بازی با او بنشینم و از جسارت فرارش از تهران نیز بپرسم. پیش ازاین در رشت زندگی نکرده بودم و فقط از کنار آن گذشته بودم. این شهر جزو جاهایی ست که همیشه زنده است و در آن زندگی جریان دارد و به شب و روز هم محدود نمی شود. همین ویژگی برای من گاهی مهم تر و پررنگ تر از تیترهای دیگر است. عکس حسن معجونی - اتفاقی ...
مادرم به مصطفی زنگ می زند تا به من نقش بدهد
.... مصطفی کیایی هم با اشاره به اینکه ابتدا به بازیگری علاقه مند بود و سپس دنبال کارگردانی رفت، افزود: اول عشق بازیگری بودم، اما بعد در ادامه رفتم سراغ کارگردانی. یک نکته در مورد کارگردانی برایم بسیار جذاب است. اینکه چیزی از یک ایده شروع می شود و در نهایت تبدیل به فیلم سینمایی می شود و روی پرده سینما می افتد، به نظرم اتفاق بسیار عجیبی است. آن لحظه عجیبی که فیلم را با مردم می بینم برایم ...
از غم داود رشیدی تا سیاست روحانی
هزینه های کشور را هم نمی دهد) و با این حجم چند 10 میلیاردی واردات و قاچاق سالها زمان می برد. از سویی تزریق نقدینگی خود به شدت تورم زاست امری که مردم در محاسبات خود در نظر نمی گیرند. دولت یازدهم در این 3 سال عمر خود نشان داده که تمرکزش را صرفا به اولویت هایش اختصاص می دهد و در گذر زمان وقتی به نتیجه ملموس و تثبیت شده رسید به مرحله بعد و حوزه های دیگر وارد میشود. به عبارتی همان سیاست گام به گام ...
آخوند خراسانی شرایط اجتماعی را برای تحقق ولایت فقیه مناسب نمی دید
من نوشتند که در آن آمده است مذاکرات مرحوم آخوند و نائینی را دقیقاً خواندم. همگی چیزهایی است که مکرر در سال های 57 و 58 اجمالاً به دوستان گفته بودم. ثبوت گفت: همچنین نواده مرحوم آخوند و تنها مجتهد باقی از ایشان آقای کفائی خراسانی که از استادان قم هستند، نامه محبت آمیزی به بنده نوشتند که این کتاب در تمام ابعادی که در حیات آخوند انجام داده تالیفی مورد تقدیر است. اطلاعات خانوادگی بنده از ...
معاون رئیس جمهور: در موضوع حقوق های نجومی پرونده 16 میلیارد تومانی داریم
به گزارش قدس آنلاین به نقل از فارس، حجت الاسلام مجید انصاری معاون حقوقی رئیس جمهور با حضور در برنامه متن و حاشیه که از شبکه 3 سیما پخش شد، پیرامون عملکرد رسانه ملی در طول هفته دولت گفت: صداوسیما وقت خوبی را به برنامه های دولت اختصاص داد خوب است برای سال های بعد صداوسیما به جز دعوت از دولتمردان خود نیز برای هفته دولت برنامه سازی کند. انصاری در ادامه پیرامون جابجایی اش از معاونت پارلمانی ...
گپی با اولین کوزت ایران
بازیگر بشوم. می گویند بفرمایید، سفره پهن است! آن زمان ها تا دوره نمی دیدی و ورزیده نمی شدی به تو اجازه ورود به این حیطه و رفتن به روی صحنه را نمی دادند. ما زندگیمان تئاتر بود. به خاطر هنر همه کار کردیم. اما حالا همه رفته اند؛ هنرمندانی بودند که نظیر نداشتند. همه عشقشان تئاتر بود اما حالا همه مرده اند؛ دیگر کسی نمانده. امیدوارم مردم بعد از رفتنم مرا فراموش نکنند. منبع: ...
اظهارات مدیرکل فرهنگ و ارشاد استان مرکزی در میان اهالی رسانه/تبعیدی
دلیل کمبود اعتبار این مبلغ تخصیص داده نخواهد شد و تمام اعتباری که به ما قول داده شده شاید سیصد میلیون تومان هم نشود. مدیر کل فرهنگ و ارشاد استان مرکزی ادامه داد: امروز برای من فرصت درددل است، نقدهایی به کار من می شود ولی مسئله فقط کمبود اعتبار نیست، ما با کمبود جدی نیروی انسانی مواجهیم، من می توانم از تهران یا ادارات دیگر نیرو بیاورم ولی این کار را نمی کنیم چون قطعا آن ها نیز نیروی خوب خود را ...
بانکداری اسلامی و موانع پیش رو
کنیم می بینیم که کاملا سازگاری دارد، اما از وقتی که تبدیل به دستورالعمل و آیین نامه و رویه ها و قراردادها شد، 180 درجه متفاوت شده است. با این نظر موافقید؟ چرا این تغییر و تحول صورت گرفته است؟ موسوی لارگانی: قانون نظام بانکداری ما که در سال 62 اصلاح شد، اشکالی ندارد، اما گاهی در روش های اجرا مشکلاتی را برای مردم ایجاد می کند. در حال حاضر بانک های ما فقط با سود مشارکت دارند و با زیان هیچ ...
خدا از کسی که "فیلم" من را منتشر کرد نگذرد
دارم به سوریه بروم و داعشی ها را نابود کنم. منتظرم مسئولان اعلام کنند و هر زمان که این کار انجام شد راهی سوریه می شوم. و صحبت پایانی. از شما و همه مردم ایران که برای من دعا کردند تشکر می کنم. امیدوارم توانسته باشم لطف آنها را با این مدال برنز جبران کرده باشم. ضمن اینکه از آقایان حسنوند، لطفی نسب و کریم پور هم سپاسگزاری می کنم. ...
خسرو معصومی: سینما جای تفنن و شهرت نیست
به دهانشان می رسید، تلویزیون داشتند. برای همین سینما برای مردم خیلی جذاب بود چون داستان های خیالی خود را بر پرده سینما می دیدند. اما الان گوشی های موبایل حکم سینمای کوچکی را دارد که همیشه همراه آدم هاست. فیلم های کوتاه در گروه های اجتماعی منتشر می شود که برخی از آنها آن قدر خوب است که مثل یک فیلم مناسب بیننده را راضی می کند. اما در دوره ما سینما دست نیافتنی بود. به نظر می رسد همین دست ...
پذیرایی با شیشلیک جهادی تا تقدیر از ژنرالی با اشعار خدمت رسانی
تقدیر نمود تا سایرین نیز همگام با این جهاد خدمت رسانی به ترویج فرهنگ اش نیز بپردازند. آنگاه وی گفت شعری را سال ها قبل برای اردوهای جهادی سروده بودم که برادران گفتند بخوانم اما خب اگر اجازه دهید شعر جدیدی سروده ام که آن را تقدیم جهادگران می کنم ... همنشینی با ضعیفان باصفاست خدمت مستضعفان آئین ماست چون نشستی با یتیمی روی خاک شک نکن آنجا همان عرش ...
آمریکای لاتین ضدظلم و انقلابی است/ احیای دین در جهان توسط انقلاب
فرهنگی و هنری اندیشه شرق به گفتگو نشستیم؛ *آیا انقلاب اسلامی تاثیری در منطقه آمریکای لاتین داشته است؟ انقلاب اسلامی اثرات مهمی در سراسر جهان گذاشت، از جمله آمریکای لاتین. من بعد از انقلاب به این منطقه رفتم. قبل از اینکه من در آرژانتین حضور پیدا کنم جامعه مسلمان از احکام اسلام بی خبر بود. خودشان می گفتند ما از اسلام فقط دو چیز می دانستیم. یکی اینکه گوشت حرام نخوریم دوم اینکه شراب ...
پیش بینی ما در المپیک محقق شد/ تکواندو نیاز به بازنگری دارد
مورد اتفاقی که برای بهداد سلیمی رخ داد و اینکه در صورت قبول شدن وزنه هایش نیز به مدال نقره می رسید اظهار داشت: هیچ کس فکرش را نمی کرد که بهداد سلیمی حتی بتواند خود را به المپیک برساند. همین که بهداد توانست خود را به المپیک برساند و رکورد یک ضرب المپیک و جهان را بشکند قابل تقدیر است و نگاه ما صرفاً به مدال طلا، نقره یا برنز نیست. من هشت ماه تمام به وی سرکشی می کردم و شاهد بودم که به دلیل آسیب دیدگی و عمل جراحی چه زجرهایی کشید و واقعاً باید از سلیمی تقدیر شود. 15118/ ...
نگاهی به حمله مغولان به ایران و عراق، بر اساس یک متن تازه یاب
درآمد ممکن است تصور کنیم با داشتن منبع با ارزشی چون تاریخ جهانگشای جوینی یا بخش مغول از کتاب مهم جامع التواریخ رشیدی، و با توجه به جزئیاتی که در باره مغولان در اختیار ما می نهند، نیاز به منبع دیگری نداریم، اما می دانیم که انبوهی ازمنابع فارسی دیگر مانند طبقات ناصری ، آثار حافظ ابرو و همینطور آثار عربی و دیگر زبانها وجود دارد که در در روشن کردن تاریخ مغول نهایت اهمیت دارد. یک گزارش اجمالی توسط اشپولر در باره منابع مغول در مقدمه کتاب تاریخ مغول در ایران [1] آمده که همچنان جالب و خواندنی است. وی در آنجا به تحلیل و نقد آثار فار ...
لیلا رجبی: اگر خارجی نبودم بی غیرت خطابم نمی کردند/ پشیمانم در المپیک مسابقه دادم!
لیلا رجبی که سابقه حضور در المپیک لندن هم داشت برای بار دوم به المپیک اعزام شد. در این رقابت ها او نتوانست رکورد های قبلش را تکرار کند و در همان دور اول حذف شد اما متاسفانه حواشی بعد از عملکردش و به کار بردن کلمه بی غیرت در مورد او بیشتر از همیشه مورد توجه قرار گرفته است. لیلا رجبی و همسرش پیمان رجبی روز گذشته با حضور در خبرگزاری آنا، در مورد المپیک و حاشیه هایی که بعد از آن که برای وی ایجاد شد صحبت کرد. * از المپیک ریو و ر ...
5 راه واقعی برای پول در آوردن از طریق اینترنت
آرشیوهای Copyblogger و ProBlogger شروع کنید. سپس رهنمودهای رایگان Quick Sprout را مطالعه کنید. ممکن است یک سال طول بکشد تا این کارها را انجام بدهید، اما ارزشش را دارد. 5- شرکت های کار در خانه در نهایت شرکت هایی هستند که شما را استخدام می کنند تا در خانه راحت خود کار کنید. اگر مایلید برای دیگران کار کنید، و در عین حال برنامه ریزی خودتان را دارید و تصمیم دارید کار را از جایی که خودتان می ...
بود و نبودم برای کسی اهمیت نداشت/ کمیته داوران از گفتن یک خسته نباشید هم دریغ کرد
مسابقات حضور پیدا نمی کردم، کنار گذاشته می شدم و به واسطه همین موضوع در تست اول فصل به مشکل خوردم کناری اضافه کرد: شب قبل تست با تزریق سه آمپول وارد تست شدم و نتوانستم این تست را با موفقیت بگذرانم و ده روز بعد در شیراز دوباره تست شرکت کرده و این بار موفق بودم اما ابلاغی ندادند تا هفته پانزدهم دیدار سپاهان و پدیده که به فرودگاه رفتم که فرودگاه مشهد به دلیل شرایط جوی کنسل شد و داوران ...
یو اس اوپن 2016؛ میلوش رائونیچ: در طول مسابقه دچار گرفتگی عضله شدم؛ حریفم خوب بازی کرد
و استرس داشتم و ذهنم بیش از اندازه درگیر بود. مشکلاتی بدنی زیادی هم داشتم. از رانم تا مچ دستم. این مشکلات اجازه خوب کار کردن را در طول بازی به من ندادند. در کل نیز از ابتدای تورنمنتسرویس های خوبی نزدم. در طول بازی به شدت به خاطر گرفتگی ها دچار مشکل شدم. در ست سوم آنقدر درد زیاد شد که قادر نبودم راکتم را در دست بگیرم. بعد از بازی حتی قادر نبودم کیفم را حمل کنم و مدتی همانجا نشستم و بعد ...
ماجرای عجیب دفن ناخواسته یک مطرب در حرم امام رضا(ع)/ رضا کیانیان: من نوه مطرب هایی هستم که مردم را شاد ...
. کیانیان گفت: پدر ما در مشهد در بازارچه حاج آقا جهان مغازه طباخی داشت و تابستان ها مرا به دم دکان خود می برد و آن جا شاگردی می کردم و در همان جا بود که وقتی جیگی جیگی بساط نمایشش را پهن می کرد، یکی از مشتری هایش من بودم. او با اشاره به ویژگی های جیگی جیگی ادامه داد: فردی سیه چرده و لاغر بود و ساز محلی می زد. موسیقی اش شاد بود هرچند خودش غم خاصی داشت. مردم مشهد برایش روایت های ...
آموزش ادبیات از بیهودگی تا کاربرد
؟ دغدغه مندی در مورد ادب و فرهنگ و جایگاه ادبیات به مثابه یک علم و شاخه ای از هنر، متاسفانه در سال های اخیر چنان با بی توجهی روبرو شده است که امروز نه تنها موضوعیتی در بین مسئولین کشور ندارد، که در میان مردم نیز از اباطیل شمرده می شود. در این نوشتار در جایگاه نقد و بررسی علل این موضوع نیستیم اما برای ورود به بحث باید به اختصار اشاره کنیم که اهتمام به آموزش صحیح و کاربردی ...
عاشق پیشه نیستم!
امیرمحمد زند در رشته سینما تحصیل کرده، یک فیلم بلند به نام یک آن اشتباه را ساخته و بازی در چند فیلم سینمایی از جمله اتوبوس شب ، تقاطع ، رخ دیوانه و سریال هایی چون ستایش ، زمین انسان ها ، سری دوم عملیات 125 ، ما چند نفر ، هزاران چشم ، او یک فرشته بود و چرخ فلک را در کارنامه دارد. با این بازیگر جوان که این روزها مشغول بازی در سریال ملکا است، گفت وگویی داریم. دوست نداشتید نقش محمود در سریال چرخ فلک ، بلندتر باشد؟ به نظرم کوتاه نبود؛ اپیزود هستی سه قسمت داشت و چند نقش اصلی که یکی از آنها نقش من بود. یک نقش خوب و چالش برانگیز، احسان عبدی پور به عنوان یک کارگردان جوان اما کاربلد و توانا بعلاوه قصه جذاب، بازیگران خوب و مواردی از این دست باعث شد که بازی در این نقش را دوست داشته باشم. ضمن این که حسن کارهای اپیزودیک این است که بازیگر خیلی درگیر نمی شود مثلا بعد از 20 روز کار تمام شده و می شود سراغ پروژه های بعدی و کارهای دیگر رفت. این روزها نقش های متعدد و متنوع را به بازی در سریال های بلند ترجیح می دهم. من نقش های اصلی سریال 26 قسمتی به دنیا بگویید بایستد را به عهده داشتم، همین طور سریال زمین انسان ها و سریال عملیات 125؛ درنتیجه برای من خیلی مهم نیست که ایفاگر نقش های طولانی و اصلی باشم؛ برایم مهم این است که نقش را خوب بازی کنم و پروژه و نقش اجازه بدهد کارهای تازه ای ارائه کنم. مثل نقش محمود که متفاوت بود؛ البته دوست داشتم متفاوت تر از چیزی می شد که دیدیم اما نشد. دوست داشتید چطور باشد؟ اگر توضیح بدهم؛ می شود گلایه کردن و من نمی خواهم این کار را بکنم. یکی از دشواری های نقش این بود که می توانست براحتی تبدیل به تیپ بشود، اما از پس کار برآمدید. من بازیگر تیپ سازی نیستم و این کار را اصلا بلد نیستم. دوست دارم به ویژگی های شخصیتی نقش نزدیک بشوم تا کلیشه های ظاهری. حتی به گریم و لباس هم خیلی تکیه نمی کنم و می کوشم به لحاظ روحی خودم را به شخصیت نزدیک کنم که توان لازم را داشته باشم. البته این نقش هم از یک زاویه به بیشتر شخصیت هایی که بازی کرده اید شباهت داشت و آن هم عاشق پیشگی است؛ نگران نیستید که در این نقش کلیشه بشوید؟ از همین بابت نقش محمود چالش برانگیزتر از نقش های دیگرم بود. نمی دانم متاسفانه یا خوشبختانه، نقش آدم های عاشق پیشه زیاد به من محول می شود! در حالی که خودم در زندگی واقعی آدم عاشق پیشه ای نیستم؛ اما چالشی که این نوع نقش ها برای من ایجاد می کند برآمده از تفاوت نگاه آدم ها به عشق است. آدم های مختلف با شخصیت های متفاوت به شکل های گوناگون عاشق می شوند. بنابراین تلاش کردم در این سریال، روی بوم کوچک این نقش، تصویری خلق کنم که عاشقی هایش با آدم های دیگر کمی متفاوت باشد. عاشقی محمود چه تفاوتی با بقیه داشت؟ سادگی و نوعی کودکی در عشق او دیده می شود. جوان هایی که معمولا خودشان را بچه های پایین خطاب می کنند، این صداقت و صمیمت و بکری را در عشق دارند. یکی مثل محمود ممکن است چک هم نقد کند، اما خیلی نگاه های محجوب و ماخوذ به حیایی دارد. کدام ویژگی او را بیشتر دوست داشتید؟ محمود آدم مسئولی بود و مسئولیت پذیری را می فهمید و عواقب کارها و انتخاب هایش را می پذیرفت. مثلا مسئولیت بیماری پدر، نگهداری مادر و خواهرش، عشقی که دچارش شده و مسئولیت کاری که با رفیقش کرده بود. از جایی که محمود ناخواسته دوستش آرش را مصدوم می کند و او را ته چند قدمی مرگ می فرستند، من سعی کردم کاراکتر را بشکنم و با این شکاندن و برون ریزی حسی نشان بدهم که جوان لات و مغروری مانند او وقتی احساس قصور و اشتباه می کند به عجز و زاری می افتد ؛ چون کسی این عجز را تجربه می کند که آدم مسئولیت پذیری باشد. شاید اگر محمود شخصیت دیگری داشت در آن لحظه که آرش به دلیل ضربه به سرش بیهوش می شود، من در ایفای این صحنه سکوت می کردم یا بهت زده می شدم یا به هر شیوه دیگری احساسات محمود را نشان می دادم اما بر اساس مسئولیت پذیری او ترجیح دادم که این طوری باشد. این واکنش ها را شما به عنوان بازیگر انتخاب می کنید یا در فیلمنامه ذکر می شود؟ جنس بازی به انتخاب بازیگری است. البته که من همیشه موارد را با کارگردان ها هماهنگ می کنم و می کوشم که ذهنیت خودم و کارگردان را به هم نزدیک کنم، اما معمولا این که دیالوگ ها چگونه بیان شود، چه حس و حالی داشته باشد و در چه فضایی ادا شود به خود بازیگر بر می گردد. برنامه ای برای آینده کاری تان دارید؟ در زمانه ای زندگی می کنیم که نمی توان برای زندگی پیش بینی یا برنامه ای داشت؛ هیچ کسی واقعا مطمئن نیست فردا قرار است چه بکند! از طرف دیگر، وقتی شغلی بدون امنیت داریم، تکلیف مان را نه خودمان می دانیم و نه دیگران. با این حساب یعنی اصلا برنامه ریزی نمی کنید؟ در کار هنری نمی توان برنامه ریزی کرد، اصلا در کار هنری هیچ هدف غایی نمی توان تعیین کرد؛ چون هنر غایت و نهایت ندارد. مثل این است که شما در حال شنا کردن در دریا باشید و بگویید من می خواهم یک متر یا ده متر جلوتر بروم! در حالی که ممکن است موجی بیاید و شما را پنج کیلومتر جلو بیندازد یا بادی بوزد و شما را پنج کیلومتر عقب ببرد، یا گردابی شما را غرق کنند یا حتی شکار کوسه بشوید. یعنی هیچ استراتژی مشخصی نمی توان داشت؟ من بعید می دانم بشود. حداقل بازیگر مستقلی مثل من که عضو هیچ دار و دسته ای نیست و همیشه از شروع کارش بر اساس توانایی خودش، کمک خدا و محبت مردم کار کرده است، نمی تواند استراتژی مشخصی داشته باشد. بازیگری می تواند استراتژی داشته باشد که رقم کلانی در یک فیلم سرمایه گذاری می کند و نقش اول آن را به عهده می گیرد. من فقط می توانم چیزی را که می دانم و می توانم و تا به حال انجام داده ام پیاده کنم و این که اجازه ندهم تبدیل به کلیشه بشوم. هیچ ژانری را در نظر نمی گیرم و در انتخاب هایم به این توجه دارم که هر نقش با نقش ...
چگونه روایت ها مردم سوریه را می کشند؟!
که در آن زمان شهروندان درعا دو نظر داشتند: دیدگاه اول معتقد بودند که رژیم در حال تیراندازی به سوی مردم است تا به آنها هشدار بدهد که به اعتراضات و تجمعات خود پایان دهند. دیدگاه دیگر این بود که شبه نظامیان پنهان می خواهند این وضعیت ادامه پیدا کند به خاطر اینکه اگر هیچ تشییع جنازه ای نبود دلیلی برای تجمع مردم وجود نداشت. با بهره مندی از این واقعیت، اجازه بدهید نگاهی به این روایت های پنج سال ...
این چرخ فلک که ما در او حیرانیم...
بعد از این در جهانِ داستان، تصویر و نمایش هرچه بگویند تکرار مکررات و بازگوکردن شنیده هاست. آنها معتقدند فقط می توان به زبان و نگاه خلاقانه خالق اثر به سوژه ای تکراری امیدوار بود، اما در مقابل این باور هنوز آثاری تولید می شوند که مثال نقض این تفکر هستند و در برهوت قصه گویی راه و رسم کار خویش را بخوبی بلدند. این آثار نوید می دهند که همچنان می توان قصه آدم هایی را گفت که زندگیشان دیدنی و شنیدنی است؛ آدم هایی از جنس این روزگار، با دغدغه هایی ملموس و افکاری مانوس که در بزنگاه حادثه، کردارشان قهرمانانه و گاه جالب و غریب است؛ و همین قرابت و غریبی توامان و جزئیات خوش آب و رنگ است که به قصه آنها عمق و جذابیت می بخشد. سریال چرخ فلک از آن دست آثار است که در محتوا حرف تازه ای برای گفتن دارد و در ساختار برای مخاطب ایرانی بدیع و تماشایی است. هر داستان از دل داستان دیگر می آید و شخصیت هایش که سوار بر چرخ فلک روزگارند، گاه از کنار یکدیگر عبور می کنند و گاه دانسته و نادانسته بر سرنوشت هم اثر می گذارند. این شیوه قصه گویی سبب می شود نویسنده به زندگی طبقات مختلف اجتماعی نقب بزند و چشم دل بیننده را به روزگار آدم هایی که احتمالا هر روز از کنارشان رد می شود روشن کند تا مخاطب خود را جزئی از این نمایش تصور کند. این قصه های تودر تو اما ساده را علیرضا طالب زاده به رشته تحریر در آورده؛ کسی که هر بار فیلمنامه ای نوشته، به یکی از آثار موفق قاب جادویی تبدیل شده است. در بخش کارگردانی نیز دو نسل متفاوت حضور دارند و همکاری این گروه سه نفره نه تنها به یکدستی مجموعه ضربه نزده بلکه به آن ضرباهنگ بهتری بخشیده است و نشان می دهد برخلاف انتظار، کار گروهی در ایران نیز نتیجه مثبتی دارد. عزیزالله حمیدنژاد کارگردان گزیده کار سینما که اشک سرما را به عنوان یک اثر به یادماندنی و موفق در کارنامه دارد یکی از اعضای این گروه سه نفره و سازنده برخی قسمت هاست. در کنار او بهرام عظیم پور کارگردان سریال بیداری نیز عهده دار کارگردانی چند اپیزود است و نیروی جوان و تازه نفسی همچون احسان عبدی پور نیز این گروه را کامل کرده است. بازی های رئال و یکدست در کنار داستان هایی سرراست و با ساختی محکم، چرخ فلک را به مجموعه ای خوش ساخت تبدیل کرده که با وجود اپیزودی بودن از پس همراه کردن مخاطب سربلند بیرون آمده است؛ به گونه ای که هر اپیزود را با کمی اغماض می توان فیلم سینمایی مستقل، با همان میزان جذابیت در نظر گرفت. این نتیجه حرفه ای حاصل کار فیلمنامه نویس و کارگردانان کاربلدی است که برای جذب مخاطب به هر کاری تن نداده و هر سخن و رخداد کم مایه را برای ایجاد هیجان و کشش دستاویز قرار نمی دهند. راویان این سریال زبان تصویر را بخوبی می شناسند و همین است که از زیاده گویی پرهیز می کنند و تا جایی که امکان دارد جای دیالوگ های پرطمطراق و طولانی را به تصاویر گویا می دهند؛ تصاویری که جزئیات، با مهارت در تار و پود آن تنیده شده است. به همین دلیل فرم کارگاه به آثار سینمایی طعنه می زند و به جای پرگویی و آدرس دقیق به مخاطب دادن، لذت کشف بسیاری از ناگفته ها را به هوش بیننده می سپارد. و مسلم است سازنده جایی خطر می کند که می داند در جذب مخاطب آنقدر موفق عمل کرده است که تماشاچی اش انگیزه و انرژی لازم را برای مداقه و پیگیری در تک تک پلان های به نمایش درآمده دارد. طالب زاده با فضاسازی واقعی در متن، طراح صحنه و لباس با شناخت واقعی شخصیت ها و ظاهر آنان در اجرا و کارگردانان با مسلط بودن به فیلمنامه و آنچه می خواهد بگوید تصویری روشن و باورپذیر از جامعه امروز نشان می دهند؛ تصویری که از پس هر قصه مقابل چشمان بیننده نقش می بندد. هر آنچه رفت مبین این نکته است که ماحصل تلاش گروه چرخ فلک به سریالی متفاوت و جذاب مبدل شده است. ممکن است به نظر بیاید ساخت چنین اثری با فرم خاص و کمتر دیده شده برای مخاطب ایرانی که انتظار دارد سریال های هر شبی طولانی را با شخصیت هایی ثابت به تماشا بنشیند ریسک باشد، اما آنچه سبب شده این پیش بینی درست از آب درنیاید عمق شخصیت های داستان و ابعاد تازه آنهاست که بدرستی و با ظرافت در فیلمنامه گنجانده شده اند. شخصیت هایی که جان دارند و به همین سبب مخاطب را پس از دو قسمت حضور در سریال ...
قاسم رضایی: حریفان را دست کم گرفتم
...، تیمی که دو، سه سال در اختیارش نبود، نوع تمریناتی که باید برای مسابقات جدید می داد، در دستش نبود و قانون هم نسبت به المپیک قبل عوض شده بود، بنابراین محمد بنا فرصت کافی در اختیار نداشت تا بتواند آن نتیجه دلخواه را که کشتی فرنگی و مردم از آن انتظار دارند، به دست بیاورد. خود من هم دو سال بعد از مسابقات لندن تا سال 2013 استراحت کردم و سال های 2014 و 2015 در سکوی جهانی قرار گرفتم، در 2016 هم ...
به خاطر عشقم به پرسپولیس به بوندس لیگا نرفتم
همه اونایی که میان کامنت فحش میذارن رو دوست دارم، چه اونایی که نسبت به من ارادت دارن. فقط تنها آرزوم اینه که دوباره پرسپولیس بازی کنم ولی مطمئنم خدا هوامو داره. شما هم دعا کنید. حقیقی با فاصله چند ساعت و این بار تحت تاثیر کامنت هایی که برایش نوشته شده بود، مطلب جدیدی را منتشر کرد: امشب رفتم حرم امام رضا (ع)، نایب الزیاره همتون بودم، خیلی خیلی خیلی دلم گرفته بود، یاد ...
مروری بر کارنامه گروهک تروریستی منافقین
، ناگهان اتو را به کمر محسن میرجلیلی چسباند. محسن از شدت درد دهانش را به طرز عجیبی باز کرد و از هوش رفت. بوی سوختگی همه جا را گرفته بود، من خیلی ترسیده بودم، مسعود هم ترسیده بود، ولی سعی می کرد خودش را مسلط به کاری که می کند نشان دهد . در آغوش دشمن ملت این قسمتی بود از اعترافات تنها یکی از اعضای منافقین؛ اما آنها در همان دهه 60 و درحالی که صدام حسین با ایران در حال جنگ بود، به آغوش ...