سایر منابع:
سایر خبرها
معلم بازنشسته ای که مدافع حریم ولایت شد/ همسر شهید: موها و محاسن خود را از ته می زد تا مبادا به خاطر ...
رضا در تاریخ 1/7/1387 بازنشسته آموزش و پرورش شد، اما او حتی یک لحظه هم دست از فعالیت هایش بر نداشت؛ تا پایان شهادتش. زندگی مشترک حاج رضا همسر شهید: رضا پسر عمه ام بود، قبل از اینکه به خواستگاری من بیاید، برادر بزرگش با خواهر بزرگ من ازدواج کرد و رفت و آمدهای دو خانواده بیشتر شد، من بیشتر در این رفت و آمدها رضا را شناختم، وقتی به خواستگاری من آمد، از خوبی هایی که در وجودش ...
ازدواج سیاه
ساسان هیچ بودم. نه کاری برای انجام دادن داشتم و نه هیچ زندگی برای ادامه دادن. وقتی به خانه ساسان برگشتم مفصل با هم صحبت کردیم. به او گفتم که واقعاً دلم می خواهد با او زندگی کنم. زندگی بدون او برایم مفهومی ندارد. اما او هم معتقد بود که تنها 25 سال دارد و هنوز خیلی چیزها هست که می خواهد تجربه کند و اصلاً به ازدواج فکر نمی کند. تصمیم گرفتم کنارش بمانم بدون هیچ چشمداشتی. همه ما را زن و شوهر می دانستند ولی ...
ناگفته های عارف از پیشنهادهای روحانی برای حضور در دولت
محمدرضا عارف در پاسخ به پرسشی درباره سکوتش در برابر برخی رویدادهای کشور، گفت: من از رسانه ها و مردم عزیز عذرخواهی می کنم که خیلی از حرف ها را نمی زنم، اما این سکوت به خاطر خودم نیست! بلکه به خاطر منافع ملی و جبهه ای است که داریم. به گزارش اعتدال ، محمدرضا عارف هنوز هم بسیاری از سخنان خود را پشت آن لبخند نجیبانه پنهان می کند. هنوز هم برای گفتن رازها و پشت پرده ها سعه صدر دارد و شکیبایی ...
داعش شبیه خوارج است
ترکیه می شود و پس از دو یا سه روز اقامت در یک خانه که محل اسکان اعضای جدید بوده به مرز سوریه می رود. در مرز به هیچ وجه بازرسی نمی شود. در دو سه کیلومتری داخل خاک سوریه توسط افرادی تحویل گرفته می شود و وارد یک پایگاه آموزشی می شود و پس از گذران یک دوره آموزشی هفت تا ده روزه به میدان جنگ اعزام شد. او در اشغال یکی از روستاهای سوریه توسط داعش حضور داشته است، هرچند وی در گفت وگو با ما مدعی ...
واقعیت های چند پهلوی زندگی آدم های در تردید
غیرمترقبه می گیرند، اما می دانم باید به آن توجه کنم... معنی حرف تان این نیست که موقعیت های داستانی تان را از دیدن آدم ها در دوراهی ها به دست می آورید؟ به هیچ وجه. من از نویسندگانی هستم که همیشه به اندازه کافی سوژه دارم. من برای کارهای آینده ام نیز سوژه آماده دارم... پس چه؟ نمی شود همه چیز در نوشتن این قدر آگاهانه باشد. نمی شود پیشاپیش تصمیم بگیرید که می ...
حکایت 20 روزه مادر از انتظار شهادت فرزند
...> وی می گوید: محمد در یازدهم بهمن ماه 46در روستای مغان شاهرود دیده به جهان گشود و به دلیل جثه بزرگ و قوی که داشت نخستین بار 16ساله بود که جنگ را تجربه کرد و در مجموعه شش بار و هر بار 40 روز تا پنج ماه در جبهه حضور داشت و آخرین بار با وداعی عارفانه و در اوج آگاهی خانه را ترک کرد و آنروز را همه مان به یاد داریم. محمود در اوج پاکی و دلدادگی رفت مادر شهید صاحبی اما حرف های بسیاری ...
مدافع حرمی که بالاخره سیمش وصل شد+تصاویر
محبت من به سید نسبت به کل خانواده ام بیشتر بود ، گاهی مادر شوهرم می گفت : یک بچه بیاید همه چیز عادی می شود، اما با وجود بچه هم عشق و علاقه من به سید کم نشد حتی بیشتر هم شد. هیچ کسی نتوانست جای سید را برای من پر کند نه آن زمان که زنده بودن و نه حالا که به شهادت رسیدند. یک روز به سید گفتم : اگر خداوند به من بگوید بهشت را به تو می دهم به شرط آنکه حمید با تو نباشد، من حتی این بهشت را نمی پذیرم ، بهشت ...
اگر روحانی پیشنهاد معاونت اولی را به من می کرد درباره اش فکر می کردم
به دست آوریم. منتها از آنجایی که همیشه به خرد جمعی پایبند بودم و در آن زمان هم جمع بندی آن بود که در انتخابات کاندیدا اعلام نکنیم. خوشبختانه خیلی زود بعد از برگزاری انتخابات مجلس 90، این جمع بندی به دست آمد که عدم شرکت ما، اشتباه بود. چون جریان اصلاحات جریان ریشه دار انقلاب است اصلاحات چه در جریان انقلاب، چه قبل و چه بعد از آن حضورجدی داشته است. جریان اصلاحات یک جریان اصلی است و هیچ گاه حذف شدنی ...
می گفت: در قبال حضرت زینب(س) مسوولیم/ نگران بود شرمنده آقا اباعبدالله(ع) بشود
به گزارش اصفهان شرق، معصومه خانی ؛ همسر شهید مدافع حرم موسی کاظمی از همسرش می گوید. متولد سال 1363 است و از همسرش شش سال کوچک تر. دلتنگی هایش آسان از چشم هایش می بارید، تا آنجا که چند بار مجبور به قطع گفت وگو شدیم. صحبت از شهادت آن هم در جلسه اول خواستگاری انتخاب را برای شما سخت نمی کرد؟ خیلی روی این حرفش فکر کردم. تا اینکه در جلسه دوم گفتم اگر می خواهید شهید شوید، اصلا برای چه می خواهید ازدواج کنید؟! ...
خانواده شهید رکن آبادی: گفت از مکه برگردم می روم یمن/ آب پاکی را روی دستمان ریختند
و تمام تلاشم را می کنم تا در آینده زندگی خوبی برای شما بسازم. صداقتش من را جذب خودش کرد و زندگیمان را شروع کردیم. من همچنان در قم ماندم ولی ایشان بین تهران و قم تردد می کرد، یعنی توانایی اینکه بتوانیم یک خانه مشترک تهیه کنیم نداشتیم. من خانه پدرم بودم و ایشان در رفت و آمد بود. واقعاً سختی های زیادی را تحمل کردیم تا توانستیم این زندگی را بسازیم. بعدا که در وزارت خارجه مشغول به ...
علاقه مندی وافر آیت الله طالقانی به امام
دانشگاه همزمان با تشکیل نهضت آزادی بود و در جلسات مسجد هدایت و سخنرانیهای آیت الله طالقانی شرکت می کرد. وی که باجناق محمد حنیف نژاد از بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق است، در شب 28 مرداد سال 1353 در حالی که در خانه تیمی مشغول ساختن بمب دست ساز (صوتی) بود، بر اثر انفجار دست چپ و هر دو چشمش به شدت صدمه دید و نابینا شد. در پی این انفجار امکان فرار از او سلب و دستگیر و زندانی شد. به دنبال ...
ادعاهای تازه دلال مشهور گیلانی رابطه با آمریکا
. جمهوریخواهان یک دهان گشاد دارند و یک اسلحه که هر وقت به ایران می رسد فشنگ ندارد. جز در موارد خاصی بعد از جنگ با عراق که اینها خیلی شیر شده بودند، هیچ وقت جنگ با ایران در برنامه شان نبود. - باور کنید من طرفدار احمدی نژاد نیستم. دو دوره آقای احمدی نژاد رئیس جمهور شد. من به او رأی ندادم. دوره اول طرفدار آقای رفسنجانی بودم و دور دوم طرفدار کروبی. تا قبل از این که به پای صندوق برود هم در خانه ...
فیگو: هرگز از بارسلونا بد نگفتم
دستمزدت چه چیزی خریدی؟ یک خانه برای والدینم خریدم که پدرم هنوز آن جا زندگی می کند. از اسپورتینگ چه خاطراتی داری؟ خاطرات خوبی دارم. از 12 سالگی تا 22 سالگی آن جا بودم و چیزهای خوبی یاد گرفتم. آکادمی اسپورتینگ همیشه عالی بوده است. می توان آن را با آژاکس مقایسه کرد هر چند که فلسفه فوتبال متفاوت است. بازیکنان بزرگی دارند. فوتره در زمان بازی من نماد اصلی به شمار می رفت. پس از آن ...
از اینکه سکوت می کنم معذرت می خواهم/عدم حضور در انتخابات سال 90 تصمیم اشتباهی بود/از روحانی نه توقعی ...
پنهان می کند. هنوز هم برای گفتن رازها و پشت پرده ها سعه صدر دارد و شکیبایی. هنوز هم عارف گونه، جاهایی که بداند صلاح در سکوت است، جز سکوت.... چیزی برای اعتراض ندارد. اما سکوتش نه از آن است که سر برگریبان غم و تنهایی گذاشته و نه به خاطر آنکه از ناعهدی برخی، گله و شکوه بر دل دارد و نه برای اینکه چون مجالی برای فغان نمی بیند، بلکه عارف امروز صلاح اتحاد اصلاح طلبان و حامیان دولت را در نگفتن ها می ...
ماجرای حضور تکنسین تاسیسات مشهدی در سوریه آنهم با شناسنامه افغانستانی/ دلنوشته منتشر نشده شهید مرتضی ...
. ما 6 تا خواهر و برادر هستیم، سه تا خواهر و سه تا برادر و من هم فرزند دوم خانواده هستم. مادرم خیلی از شرارت های دوران کودکی ام در خانه تعریف می کند اما در مدرسه یک مقدار خجالتی بودم و فعالیت خاصی نداشتم. پدرم کارمند راه آهن بود و در قسمت تعمیرات واگن کار می کرد و بعدازظهرها هم برای تامین مخارج خانواده در مغازه ای که اجاره کرده بود به کار تعمیر تاسیسات ساختمان مشغول بود و الان 10، 15 سالی ...
شبکه های اجتماعی را حذف کنید/ بهترین استعدادها در شهرستان رابر است
برایتان کشیده اند پدر و مادر و اطرافیانتان را بدانید اگر رتبه هم بیاورید بیشتر خوشحالی اش برای خودتان است و سختی های یکسال است آنقدر زود می گذرد که اصلاً باور نمی کنید، منبع خوبی را برای درس خواندن انتخاب کنید و کسی بتواند ثبت نام در قلم چی کند خوب است طبق برنامه پیش بروید،تا درس ها را به طور کامل خوانده شود و خیالت تخت می شود همه را تمام کردید وخودتان را اصلاً دست کم نگیرید، استعدادی که بچه های رابر ...
مدیران در شعار دوست دارند پول ها را برای فیلم ارزشی هزینه کنند، ولی گاها فیلم های ضدجنگ, خروجی آنها می ...
های جبهه بود. بعد از آن با این قهرمانان چه کار کردیم؟ در ژاپن هنوز صندلی های ویژه جانبازان جنگ دارند که اگر خالی باشد زنان باردار می توانند بنشینند و بعد پیرها تا یک جانباز وارد شود همه بلند می شوند که او بنشیند. اینجا قهرمانان را متهم کردیم، با همین فیلم ها و بعد هم جایزه می دهیم. دوسال پیش در جشنواره سینمای دفاع مقدس دیدم مجری برنامه فرق سینمای جنگ و ضد جنگ را نمی فهمید، یعنی می گفت سردار فلان ...
علی فرمانده گردان شهادت بود
. زمان جنگ امام خمینی (ره) امر فرموده بود که جوان ها برای دفاع از خاک و ناموسشان به جبهه ها بروند. اصغر 19 سالش بود که ازدواج کرد و از سن 15 سالگی به جبهه می رفت. بعد ازدواجش با اینکه بچه دار شده بود اما باز هم می گفت باید به جبهه بروم. اسم دخترش را زینب گذاشت و به من می گفت شما از خانواده ام مراقبت کنید . مادر روزی که خبر شهادت پسرش را به او می دهند را خوب به یاد دارد. او در ...
سیّد آزادگان، موضوع کتاب پاسیاد پسر خاک
در جبهه های جنگ بداند. او به اتفاق یکی از دوستانش به تهران رفت تا در جماران از محضر امام خمینی کسب اجازه کند. این تصمیم مخالفت برخی اطرافیانش را برانگیخته بود. اما شرایط دیگر اجازه ماندن نمی داد. در جواب مخالفت برخی دوستانش گفته بود دیگر صلاح نمی دانم بمانم و باعث درگیری شوم. چرا که امکان دارد خون بی گناهی ریخته شود. این وسط اگر کسی باید برود ما هستیم. بگذارید که ما برویم تا شهر آرام بشود. گذشته ...
خبر پذیرشش در رشته پزشکی پس از شهادتش آمد
محمد برای شرکت در دانشگاه در کنکور شرکت کرده است؟ در جریان بودیم درس می خواند ولی فکر نمی کردیم کنکور داده باشد. با اینکه به جبهه می رفت و می آمد نمره هایش همه خوب بود. در جبهه هم درس می خواند. رشته پزشکی قبول شد ولی می گفتم چه فایده که خودش نیست. شهید از همان دوران کودکی چطور بچه ای بود؟ بچه شلوغی بود یا نه خیلی آرام و بدون سروصدا بود؟ با کسی کاری نداشت. خودش می نشست قشنگ ...
مشکلات ایثارگران از کجا آب می خورد!
جانبازان نبودند، ایران به اینصورت نمی ماند! پس حضور جانباز همطراز با خدمت آنهاست. مثلا جانبازی رفت جبهه، در یک ماه اول مجروح شد و برگشت خانه. درحالی که دوست داشت تمام هشت سال را در جبهه بماند و خدمت کند. چه فرقی هست بین این جانباز که تازه دوره رنج و دردهایش شروع شده، خیلی محدودیت ها به این دلیل پیدا کرده. خیلی چیزها را از دست داده... با آن مسئولی که هشت سال نشست و در دولت مثلا خدمت کرد ...
مشکل اصلی آمریکا و اسرائیل این نیست که کسی خود را مسلمان بنامد، مشکل اصلی در منطقه خط مقاومت، جمهوری ...
مجاهد مقاوم مخلص پاک زلال پیشرو شجاع پایمرد با عزم بی حد و مطیع، رزمنده و پرچم دار امامش و جانبازی که زخم هایش او را زمین گیر و متوقف نکرد بلکه با وجود جراحت هایش با اصرار به سوی هدف و شهادت پیش رفت. این روز، عنوان و نماد بر برادران و خواهران جانبازم و خانواده های شریف و پدران و مادران و همسران و پسران و دخترانشان و در درجه ی اول خودشان گوارا و مبارک باشد. مثل همیشه فهرستی ترتیب داده ام ...
بنیاد در آینه مطبوعات
. این روزها که یادآور شهادت مهاجران الی ا... در فاجعه مناست، خاطرات دردناکی در ذهن همه مسلمانان جهان و به ویژه مردم ایران اسلامی مرور می شود که دل ها را به درد می آورد و اشک را در گوشه چشم ها می نشاند. فاجعه ای که قلب همگان را به درد آورد و هنوز هم اندوه و ماتم آن بر جای مانده است. وقتی ماجرای آن فاجعه را مرور می کنی، تمام وجودت را غم می گیرد و دلت را به درد می آورد. همان طور که رهبر انقلاب چند ...
گفت و گو با دیپلمات باسابقه ای که نویسنده شد
کجا هستید؟ تهران کدام محله تهران؟ یوسف آباد. پدرتان هم اهل تهران بود؟ پدربزرگ من گیلک و اهل رشت بود. اما از پدرم به بعد در تهران به دنیا آمده ایم. مطابق همه خانواده هایی که ریشه ای گیلکی دارند، آشپزخانه ما گیلکی باقی مانده است. حتی این سنت در نسل سوم و چهارم که فرزندان ما هستند نیز باقی ماند. برای این که ما با یک غیرتی اعتقادمان بر آن است که ...
ملاامین دوست یتیمان بود
؟ حاج امین در خانواده ما نمونه بود از همان کوچکی علاقه زیادی به قرآن و مداحی داشت. مشوق اصلی ایشان هم پدر بود، ملاامین برای گفتن اذان، پشت سر پدر به مسجد می رفت، یک بار زمانی که بچه بود، سر اذان گفتن چند بار اشتباه کرد، همه ما شروع کردیم به خندیدن، بعد از اینکه خنده های ما تمام شد، خیلی جدی و مصمم گفت؛ حالا خواهید دید و به شما ثابت خواهم کرد که یک روزی من قاری قرآن و اذان گوی برجسته ای می شوم ...
اوج وادادگی و تحقیر، محض رضای خدا
نقل قول از دولت درست است و هم همه ادعا واقعیت دارد؛ اما، اینکه فرموده اند: ... ... اما امروز می گویند اصلا ما برای رفع تحریم ها برجام را امضا نکردیم. پس شما سر مردم را کلاه گذاشتید؟ این حرف هایی که زدید، دروغ بود؟... به عنوان کارشناسی که از آغاز، بدون هیچ گونه تعهد جناحی و مسلکی، شاهد و پیگیر جریان مذاکرات بودم، شهادت می دهم این مطلب به ایشان القا شده و صحت ندارد. نگارنده به نوبه خود ...
عناوین مهمترین روزنامه های صبح سه شنبه 1395/06/23
مهمی هستند که اگر همین حالا جنگ شود بچه های شان را به جبهه ها خواهند فرستاد. اینان کسانی هستند که ممکن است سرپرست خانوارشان چندین ماه حقوق نگرفته باشد اما به هیچ عنوان حاضر نیستند برای حقوق معوقه خود به خیابان بیایند و حاکمیت را نقد کنند. این فعال سیاسی اصلاح طلب در ادامه تاکید کرد: اصلاح طلبان باید ارتباط شان را با توده های مذهبی و دیندار جامعه تقویت و برای شبکه مساجد و هیات ها برنامه داشته باشند و ...
زن بیوه یک ماه فریب شوهر صیغه ای اش را خورد
پذیرفتم و هنوز یک ماه نشده بود که جبار از زاهدان به مشهد آمد و با هم آشنا شدیم. سمانه بغض کرد و ادامه داد:آن مرد وعده داد تا من در رفاه کامل باشم اما توصیه کرد یک ماه با هم صیغه کنیم و بعد یک مراسم عروسی مجلل بگیریم و زندگیمان را شروع کنیم.پذیرفتم و جبار داخل خانه من شد.او مرد عجیبی بود رفتارهای مرموزی داشت اما مهربانی می کرد در این مدت به خانه بستگانم رفت و آمد داشتیم و من جبار را شوهرم ...
من کاره ای نیستم، روزی این زنان بی پناه را خداوند می رساند/مادری که 130 زن بی سرپرست را تحت پوشش دارد
دارم . بیشتر اهالی و کسبه، همسایه ها و نمازگزاران مسجد می دانند که در آخرین خانه بن بست پرنیان چه خبر است و اگر خانواده ای را بشناسند که نیاز به کمک داشته باشد نشانی خانه شهید را می دهند. مادر شهید می گوید:من اصلاً کاره ای نیستم. همه کارها را خدا می کند و همه مواد غذایی و کمک های مالی را مردم می دهند و من فقط وسیله ای برای رساندن این کمک ها به دست زنان آبرومندی هستم که مثل ...
حمله عجولانه کانال های ضددینی به قرآن/ اتاق فکرهای بی سواد
لشگر قریش را برای او شرح داد ، سپس افزود : به خدا سوگند ما در این جنگ سوارانی را دیدیم در میان آسمان و زمین که به یاری محمد آمده بودند ! در اینجا ابو رافع یکی از غلامان عباس می گوید : من در آنجا نشسته بودم ، دستم را بلند کردم و گفتم : آنها فرشتگان آسمان بودند . ابو لهب سخت برآشفت و سیلی محکمی بر صورت من زد ، و مرا بلند کرده بر زمین کوبید ، و از سوز دل خود پیوسته مرا کتک می زد ، در اینجا ...