سایر منابع:
سایر خبرها
خدعه با آخوند!
که فردی از طبقات دوم و سوم از تبار مرحوم آیت الله حاج آقا بزرگ تهرانی (قدس سره) پس از گذشت بیش از 30 سال از انقلاب اسلامی به رهبری فقیه عارف و جامع المعقول و المنقول و العارف بزمانه، حضرت امام خمینی (قدس الله روحه الشریف) منتشر گردیده است، هدفی جز فتنه گری نداشته، زیرا: اولاً: مطالب مرقومه در آن کذب و افتراء بر بزرگان مانند مرحوم آیت الله العظمی آقای آخوند خراسانی و مرحوم آیت الله میرزای نائینی و ...
ای شهیدان به خون غلطان خوزستان درود...
متاثر ساخت . آهنگران ترجیح داد گفتگو را خودش، با واگویه هایی پراکنده از خاطرات آن روزها آغاز کند . ما خرمشهر و مردمش را در مقاطع مختلف زمانی دیدیم؛ پیش از انقلاب، سال های پس از انقلاب و نیز در حین جنگ، خرمشهر بخاطر این که یک بندر بود، از لحاظ اقتصادی مورد توجه ویژه ای بود. همچنین در زمان جنگ، دشمن بخاطر موقعیت اجتماعی این شهر، نزدیکی اش به آبادان و وجود رودخانه اروند در آن، از ...
تسویل به چه معناست؟/ نمونه هایی از جلوه گری نفس
الشّهداء (ع) سیّد الشّهداء (ع) در منزل خود نماز می خواند. یک دفعه صدای سائلی را از پشت در شنید. ببینید این شخص می گوید مزاحم غفیله ی من نشوید ولی در مورد امام حسین (ع) آمده است: فَأَسْرَعَ فِی صَلَاتِهِ در نماز خود سرعت ورزید که زود برسد. در نماز می گوییم: إِیَّاکَ نَعْبُدُ خطاب این ک چه کسی است؟ خدا است. بنده ی خدا هم به او مراجعه کرده بود. رفت و در را کامل باز نکرد تا آن شخص فقیر ...
دفاع مقدس، دفاع از ارزش ها با خون شهدا
به گزارش خبرگزاری فارس از تبریز، شاید پیش از این هرگز فکر نمی کردم روزی در محضر خانواده شهیدان آذرآبادی حق، سؤوالات بسیارم به جواب خواهند رسید، تا آنکه توفیق حضور در منزل این بزرگواران برایم حاصل شد و پای صحبت پدر و مادری از تبارِ زینبیون نشستم. آنچه می خوانید حاصل گفت وگویی صمیمانه با والدین معزز شهدای والامقام اسلام برادران آذرآبادی حق است که به بهانه هفته دفاع مقدس تهیه شده است. ...
18 دوره مربی توپخانه در ارتش بودم/ هنوز یک ترکش در پای چپ من هست
که در محاصره بودیم با تعریف کردن گذرگاه خیلی اوقات خوبی داشتیم. به هرحال سینمای دفاع مقدس در آن دوران برای خودش جذبه خاصی داشت. شما خودتان برای دوستان فیلم تعریف نمی کنید؟ آن موقع هم همین طور بود. وقتی برای هم فیلم تعریف می کردیم اصلا زمان را احساس نمی کردیم و ناگهان متوجه می شدیم دو سه ساعت گذشته است. امیدوارم اتفاقات خوبی در این سینما بیفتد و به نوعی صنعتی بشود. یک بنده خدایی از من پرسید دعای شما ...
جنگ را با پوست و گوشت و استخوانم لمس کردم+تصاویر
وظیفه می کردم. برای تلویزیون سریال های مختلفی را ساخته و بازی کردم که تله تئاتر "دلیل ماریا" به کارگردانی مرتضی هواسی در سال 1385 که در مورد جنگ و دفاع مقدس بود را خیلی دوست داشتم. مستند یک مصاحبه ساده، بر بال ملائک، سریال مشق شب، نماهنگ سوگ بی پایان در مورد امام حسین(ع) از جمله کارهای هنری من در مدت زمان خدمتم بود. سکانس سوم : حضور در عملیات ها ومناطق جنگی و ...
والدین رحمت شده
اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: در هر روز دوازده برکت و رحمت الهی بر خانه ای که در آن دختران زندگی می کنند نازل می گردد. و آن منزل. مورد زیارت و دیدار ملائکه قرار می گیرد. و آن ملائکه برای پدر آن دختران- در هر روز و شب- ثواب عبادت یک سال را در نامه عمل او می نویسند[23]. باقیات صالحات 24- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در باره دختران فرمود: آنها باقیات صالحات ...
شیر حور و فرمانده عملیات بدر که پیکر مطهرش همانند برادر شهیدش به وطن بازنگشت
من در طول 4 سال زندگی مشترک مان جنگ بود و اصلاً فرصت نبود که خرید کنیم، تنها هدیه ای که آقا مهدی برای من گرفت، یک روسری ژوژت که گوشه اش گلدوزی شده بود، با یک سجاده از مشهد بود؛ هنوز هم آن را یادگاری نگه داشتم؛ برای دیدار امام یا سفر مشهد که می رفت، کتاب می خرید. * آرزویی که هیچ وقت برآورده نشد همیشه از آقا مهدی دور بودم؛ دلتنگی هایم زیاد بود، همیشه حسرت می خوردم و ...
شهاب حسینی: اول توکل و توسل و در مرحله بعد تأمل و تفکر
دوست خواهد داشت؟ پس نکته غیر حسن بیاید تا کسی / مقبول طبع مردم صاحب نظر شود. در سال های اول دیدم چهره خوب است و ممکن است کار کند اما کافی نیست. از همان موقع شروع کردم به کسب دانش و تجربه، امروز ممکن است از آن صد نکته ای که غیر از حسن لازم است 10 تای آن را آموخته باشم بنابراین هنوز 90 نکته دیگر مانده. *به هر حال فرمول تو توکل + توسل + تفکر = موفقیت شما به همراه داشته. این شهرت چقدر به ...
بنیاد در آینه مطبوعات
معلولان استان، ساعت 7 صبح از2 میدان دکتر شریعتی به طرف کوهسنگی و میدان امام حسین(ع) به سمت بوستان بهار همراه با اهدای جوایز ارزنده برگزار شد. تشییع پیکر پدر شهید نعمت ا... آذری در بردسکن مرحوم حاج غلامرضا آذری پدر شهید نعمت ا... آذری اهل روستای خوشاب بردسکن به ندای آسمانی لبیک گفت و به فرزند شهیدش پیوست.به گزارش خراسان رضوی، این پدر شهید در 110 سالگی براثر کهولت سن بعد از سال ها ...
خاطراتی تلخ و شیرین از دوران دفاع مقدس
...، که وقتی فیلمی از دوران دفاع مقدس را از طریق تلویزیون در منزل تماشا می کنم و در آن تنها بخشی از حجم آتش دشمن بعثی نمایش داده می شود ، فرزندانم می گویند بابا اینها هم خیلی اغراق می کنند. چگونه ممکن است کسی از دل این حجم از آتش زنده بیرون آید. هرچند به کرات من برایشان توضیح داده ام که آنچه را فیلم ساز قادر است در قاب دوربین به تصویر بکشد از یک هزارم حجم آتش دشمن هم کمتر است. اما در ته دل به ...
شخصیت شهید حسین اسلامی یک شخصیت بسیار جالب است
باشکوهی بود برادران تیپ انصار هم خیلی زحمت کشیده بودند(هفته دفاع مقدس سال1394)یک سال از این رونمایی دارد میگزرد ولی دلم پر بود از دوستانی که خیلی با آنها صحبت کردیم ولی لنز دوربین بنده را لایق روایتهای صادق خودشان از حسین و جلیل اسلامی ندانستند و خیلیهایشان حاضر نشدند در همان مراسم رونمایی شرکت کنند.خدا رحمت کند آقای کرمعلی سلیمانی خیلی دوست داشتم مصاحبشان را ضبط میکردم یا جناب آقای ابراهیم جلالت ...
پسرم را کشتند چون معتقد بودند من مزدور خمینی هستم
. تقریباً 17 سال همدیگر را ندیده بودیم. * تماس تلفنی هم نداشتید؟ نه.امکانات نبود. فقط نامه می دادم. هر دو سال سه سال نامه می دادم. * پسرتان چه شد؟ زمانی که ایران بودم می گفتند من مزدور خمینی هستم و در جبهه ایران فعالیت می کنم، با همین حرف ها پسرم را مورد سو قصد قرار دادند و شهید کردند. * پس پدر شهید هستید؟ بله. پسرم به نام امام خمینی ...
خاطره جالب ربیعی از دفاع مقدس
سیدالشهدا بروم. با همه خاطرات جاده های پرپیچ و خم، از شمال به تهران برگشتم؛ رفتم 10 متری سوم جوادیه، منزل مرحوم پدرم، نرگس و حسن و صالح را در خانه پدری گذاشتم. من با بوسیدن پدر و مادرم، خسته سوار ماشین رضا نقدی4 شدم. (نمی دانم چه شد که در این ایام از میان همه آدم هایی که آن روز ها درکشان کرده بودم، یاد شهید علیرضا هاشمی، بچه یکی از روستاهای قائمشهر افتادم و یاد او بهانه نوشتن این یادداشت شد). در ...
تحقق پیشنهادات هفت گانه الگو برای برنامه ششم؛ نقطه آغاز تغییر در نظام برنامه ریزی فعلی است+ تشریح ...
پیشنهاد داده ایم که به نظر بنده این موضوع در پنج سال آینده یکی از واجبات کشور است. در حال حاضر پایان نامه های ما ناظر به مسائل ما نوشته نمی شوند و تقریباً مسئولین کشور راجع به این موضوع به لحاظ کمی و کیفی بسیار صحبت کرده اند، حالا ما یک پیشنهاد عملیاتی برای این موضوع ارائه کرده ایم و این پیشنهاد مشخص می کند که چطور در طول سال های اجرای برنامه ششم 10 درصد از پایان نامه ها را به صورت قاعده مند به سمت ...
رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس زندگی اش را چگونه شروع کرد؟
. خواهر و مادرم با خانواده آنها رفت وآمد داشتند. یکی از خواهرهای بنده نیز با ایشان هم کلاس بودند. آشنایی ما از طریق خانواده ها بود و وصلت صورت گرفت. *مراسم عروسی تان به چه شکل برگزار شد؟ مراسم عقدکنان ساده ای داشته ایم. اعضای خانواده دو طرف آمده بودند، شاید حدود 50 نفر بودیم و مراسم مان به همین سادگی برگزار شد. *در آن زمان شما چند سال داشتید و همسرتان چند ساله بودند ...
آیت الله خزعلی و نامه ای که امام به رئیس غائله خلق عرب نوشته بود
باید از بین اینها به اندازه ای که مفید باشد انتخاب کرد. بنده در سال 1339 به نجف مشرف شدم و تا سال 1348 در آنجا بودم، دقیقاً یادم نیست ایشان بار اول در چه سالی وارد خوزستان شدند، ولی مسلماً از اواخر دوران حیات آیت الله بروجردی تا آغاز نهضت روحانیت به رهبری حضرت امام(قده) بوده است، لذا وقتی در مناسباتی مثل ماه صفر یا رمضان که به اهواز می آمدم، ایشان بودند و منبر می رفتند، منتها هنوز آشنایی کامل بین ...
اگر سلیمانی نبود،بغداد و دمشق سقوط کرده بود
فکر نمی کردیم که مردم آن چنان قدرت داشته باشند به گونه ای که بچه بسیجی ها با این چهره های مظلوم بتوانند ارتش عراق را از ایران بیرون کنند. از جبهه که می امدیم خدمت حضرت امام (ره) می رسیدیم. امام (ره) آن چنان ما را تغییر داد. خود شما به دفاع مقدس پل زدید. گفتند درخشان ترین دوران خدمت شما با این که فرمانده سپاه هم بودید و خدماتی داشتید، 8 سال دفاع مقدس بود. قبول دارید؟ ...
حرم امام رضا(ع) تا سِرو کردستان، از دردانه شهید کاوه می گویند
، هردو پدر هم باهم رفیق شده بودند، سید نورالله هم فرمانده، خیلی یکدیگر را دوست داشتند. تیپ شهدا دیگر لشکر شده بود، گروهانی تشکیل دادند، نامش را گروهان ویژه امام حسن مجتبی (ع) گذاشتند، همه در فکر بودند چه کسی فرماند اش خواهد شد، منتظر بودند، بین همه فرمانده های بزرگ اسم سید نورالله را خواندن، شد فرمانده گروهان، دو ماه در پادگان ارومیه زیر نظر بزرگترین فرماندهان ارتش و سپاه آموزش های ...
برای وقت ظهور آموزش نظامی می دید/هنوز هم بوی عطرش در خانه می پیچید
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ هفته دفاع مقدس هرچند یادآور دلاوری های سرداران رشید اسلام در دوران هشت سال جنگ تحمیلی است اما می تواند بهانه ای نیز باشد برای یادآوری حماسه مدافعان سلحشوری که نه از ناموس و حریم وطن خود، که از حریم و ناموس اسلام و اهل بیت دفاع می کنند. وقتی شهید شد آنچه خیلی جلب توجه کرد و بهت آور بود، سن و سال اندکش بود. شهید مدافع حرم دهه هفتادی لقب گرفت. شهادت ...
رامین دیگر مرا نوازش نمی کرد تصمیم گرفتم با او ازدواج نکنم
عقد به مادرم گفتم من پشیمان شدم دیگر نمی خواهم که با رامین ازدواج کنم اما مادرم به شدت به هم ریخت و گفت جواب مردم را چه بدهیم و اصلاًاین کار ممکن نیست باید این مراسم سر بگیرد و خلاصه با همه این دردسرها عقد کنی. حالا که دو ماه از عقدمان گذشته ، کارم به جایی رسیده که می خواهم از دست همسرم فرار کنم و خودم را نجات بدهم تازه فهمیده ام که ما با هم تفاهم نداریم. رامین فرزند پنجم ...
سرمقاله های روزنامه های سوم مهر
.... با همه خاطرات جاده های پرپیچ و خم، از شمال به تهران برگشتم؛ رفتم 10 متری سوم جوادیه، منزل مرحوم پدرم، نرگس و حسن و صالح را در خانه پدری گذاشتم. من با بوسیدن پدر و مادرم، خسته سوار ماشین رضا نقدی4 شدم. (نمی دانم چه شد که در این ایام از میان همه آدم هایی که آن روز ها درکشان کرده بودم، یاد شهید علیرضا هاشمی، بچه یکی از روستاهای قائمشهر افتادم و یاد او بهانه نوشتن این یادداشت شد). در منطقه 11 ...
سرمقاله های روزنامه های کشور
برایم پیغام فرستاد که به منطقه 11 سپاه قرارگاه حمزه سیدالشهدا بروم. با همه خاطرات جاده های پرپیچ و خم، از شمال به تهران برگشتم؛ رفتم 10 متری سوم جوادیه، منزل مرحوم پدرم، نرگس و حسن و صالح را در خانه پدری گذاشتم. من با بوسیدن پدر و مادرم، خسته سوار ماشین رضا نقدی4 شدم. (نمی دانم چه شد که در این ایام از میان همه آدم هایی که آن روز ها درکشان کرده بودم، یاد شهید علیرضا هاشمی، بچه یکی از روستاهای ...
لزوم رسیدگی مسئولان بنیاد شهید به مشکلات جانبازان شیمیایی/ خوشحالم که فرزندم را در راه اسلام تقدیم کرده ...
خاطرات دوران دفاع مقدس گفت: دوران نوجوانی ام به دلیل مشکل اقتصادی خانواده در بازار کفش تهران کار می کردم و بعد از انقلاب، عضو بسیج مسجد باب الحوائج شدم و چند ماه بعد از شروع جنگ،از طریق بسیج به جبهه اعزام شدم. وی ادامه داد:دوماه در اهواز بودم. هر لحظه امکان حمله دشمن به این شهر وجود داشت.نیروهای عراقی مدام با خمپاره،شهر را مورد هدف قرار می دادند. من با یکی از دوستانم به مخابرات ...
لزوم رسیدگی مسئولان بنیاد شهید به مشکلات جانبازان شیمیایی/ بازیگر سریال ترش و شیرین: خوشحالم که فرزندم ...
هم قبل از رفتنش در بهشت زهرا(س) گفته بود که شهید می شود و همیشه آماده شنیدن این خبر بودم. او قرار بود که سیزدهمین روز محرم سال 92 به خانه بیاید اما دقیقا یک روز مانده به حرکتش به تهران، بر اثر گلوله تکفیری های پست و جنایتکار در نزدیکی های حرم حضرت زینب (س) به شهادت رسید و به آرزویش رسید. وی در پایان خاطرنشان کرد: امام حسین (ع) در راه خدا جهاد کرد، جهادی که همراه با صبر و استقامت بود، شیعیان جهان جهت تجدید عهد و پیمان در روز اربعین به زیارت سالار شهیدان می روند و این حضور پیامی دارد که جایگاه خود را نسبت به دشمنان و دوست داران اهل بیت پیدا کنیم. انتهای متن/ ...
باز آمد بوی ماه مدرسه
.... اسماعیل موحدی، کارگردان تئاتر: تنها کسی بودم که گریه نکرد من، شاید درآن هیاهو و اشک ها و گریه های همکلاسی هایم تنها کسی بودم که گریه نمی کرد یا اگر کس دیگری هم بود در خاطرم نیست، خیل بچه ها به همراه مادر یا پدرشان و آن اشک ها وضوح بیشتری دارد، اینکه من گریه نمی کردم به دلیل شجاعت و بی باکی نبود. من آن روز به همراه برادرم که یک سال از من بزرگتر بود به مدرسه رفتم. در واقع ...
فرصت های انتخابانی جریان انقلابی/ کرایه از که می خواهید؟!
میان دکتر سنجقی3 در اواسط سال 62 برایم پیغام فرستاد که به منطقه 11 سپاه قرارگاه حمزه سیدالشهدا بروم. با همه خاطرات جاده های پرپیچ و خم، از شمال به تهران برگشتم؛ رفتم 10 متری سوم جوادیه، منزل مرحوم پدرم، نرگس و حسن و صالح را در خانه پدری گذاشتم. من با بوسیدن پدر و مادرم، خسته سوار ماشین رضا نقدی4 شدم. (نمی دانم چه شد که در این ایام از میان همه آدم هایی که آن روز ها درکشان کرده بودم، یاد شهید علیرضا ...
سرخط ...
جنازه سر بریده یک گالش (گاوچران) در مازندران در خاطرم مانده است، گویی او هم بهت زده از خشونت و آدم کشی برای گالش خود می گریست. در این میان دکتر سنجقی3 در اواسط سال 62 برایم پیغام فرستاد که به منطقه 11 سپاه قرارگاه حمزه سیدالشهدا بروم. با همه خاطرات جاده های پرپیچ و خم، از شمال به تهران برگشتم؛ رفتم 10 متری سوم جوادیه، منزل مرحوم پدرم، نرگس و حسن و صالح را در خانه پدری گذاشتم. من با بوسیدن پدر و ...
ماجرای اذیت و آزار گردشگر زنی که معلم بود
مورد تعرض قرار دهد. برای فرار از دست مهاجم به سمت جنگل فرار کردم که از صخره پایین افتادم و از ناحیه کمر و ستون فقرات آسیب دیدم. به رغم آسیب دیدگی و در حالی که بیهوش شده بودم وی مرا مورد آزار جنسی قرار داد." یک جنگل بان ساعت 4 بامداد این زن را که برهنه و زخمی درجنگل افتاده بود، پیدا کرد و با کمک امدادر سانا ن به بیمارستان انتقال داد. قربانی بعد از سپری کردن دوران نقاهت از ...
خاطرات امام خامنه ای از دوران دفاع مقدس
روشن شد که اهواز، از جهتی، بیشتر احتیاج دارد. لذا رفتم خدمات امام و برای رفتن به اهواز اجازه گرفتم ، که آن هم برای خودش داستانی دارد. تا آخر آن سال را کلاً در خوزستان بودم و حدود دو ماه بعدش هم تا اواخر اردیبهشت یا اوایل خرداد 60 رفتم منطقه غرب و یک بررسی وسیع در کل منطقه کردم، برای اطلاعات و چیزهایی که لازم بود؛ تا بعد بیایم و باز مشغول کارهای خودمان شویم. که حوادث تهران پیش آمد و مانع از ...