سایر منابع:
سایر خبرها
سرمقاله های روزنامه های سوم مهر
بگوید باز هم باید اسباب کشی کنیم؛ (او در 15 ماه 11 بار اسباب کشی کرد). باز هم یادش بخیر، سال 61 بود که محمد مقدم1 به سپاه تهران آمد و گفت: صادق، مسئول اطلاعات منطقه سه سپاه شهید شده و تو باید به جای او بروی ؛ به منطقه سه رفتم؛ برادر عبدالوهاب، فرمانده منطقه سه بود و اتفاقا آقای درویشی2 هم آنجا بود. در منطقه سه از منجیل تا ترکمن صحرا و آق قلا روزها و شب هایی پرتلاطم سپری شد تا روح جنگل از ...
سرمقاله های روزنامه های کشور
بخیر هر بار در این اوضاع به خانه می رفتم، نرگس درک کرده بود که آرام بگوید باز هم باید اسباب کشی کنیم؛ (او در 15 ماه 11 بار اسباب کشی کرد). باز هم یادش بخیر، سال 61 بود که محمد مقدم1 به سپاه تهران آمد و گفت: صادق، مسئول اطلاعات منطقه سه سپاه شهید شده و تو باید به جای او بروی ؛ به منطقه سه رفتم؛ برادر عبدالوهاب، فرمانده منطقه سه بود و اتفاقا آقای درویشی2 هم آنجا بود. در منطقه سه از منجیل تا ترکمن ...
فرصت های انتخابانی جریان انقلابی/ کرایه از که می خواهید؟!
وانت جا می شد، شروع می شد؛ یادش بخیر هر بار در این اوضاع به خانه می رفتم، نرگس درک کرده بود که آرام بگوید باز هم باید اسباب کشی کنیم؛ (او در 15 ماه 11 بار اسباب کشی کرد). باز هم یادش بخیر، سال 61 بود که محمد مقدم1 به سپاه تهران آمد و گفت: صادق، مسئول اطلاعات منطقه سه سپاه شهید شده و تو باید به جای او بروی ؛ به منطقه سه رفتم؛ برادر عبدالوهاب، فرمانده منطقه سه بود و اتفاقا آقای درویشی2 هم آنجا بود. در ...
سرخط ...
کردند و خانه اش به آتش کشیده شد. هر بار هر نشانه و نقشه ای در خانه تیمی تروریست ها کشف می شد، اسباب کشی با اثاثیه ای که همه آنها در یک وانت جا می شد، شروع می شد؛ یادش بخیر هر بار در این اوضاع به خانه می رفتم، نرگس درک کرده بود که آرام بگوید باز هم باید اسباب کشی کنیم؛ (او در 15 ماه 11 بار اسباب کشی کرد). باز هم یادش بخیر، سال 61 بود که محمد مقدم1 به سپاه تهران آمد و گفت: صادق، مسئول اطلاعات منطقه سه ...
مرا چه به نشان فتح!/ دیدار با رهبر برایم مهمتر بود
شهید حسین املاکی و بچه های دیگر گفتند: نه برادر در مجموعه سپاه و بسیج خیلی ها هستند اما از بین بسیجی ها شما انتخاب شدید . خلاصه به من گفتند برو پیش پاسدار مجید جوینده تا بیشتر برای شما توضیح دهد. من هم رفتم پیش جوینده و پرسیدم اصل ماجرا چیست؟ باز ایشان با تاکید به من گفت: برادر جلایی نه اینکه فکر کنی که می خواهند مدال بدهند به همه نه! هیچ کس شرایطش را ندارد و این مدال مربوط به عملیات کربلای 5 است و ...
چتربازی که هرگز چترش بسته نشد
دیده است و ممکن است بعدها اذیتتان کند. گذشت و من سال 67 مجدداً وارد عملیات بیت المقدس 6 شدم. در آنجا هم یک مجروحیت دیگری داشتم از ناحیه شش و گردن. قدیمی ها ضرب المثل خوبی داشتند که می گفتند: یک بار جستی ملخک، دوبار جستی ملخک ... این بار هم اتفاقی برای من نیفتاد. دیگر از آنجا که اخوی من فرمانده تیپ هوابرد بود، وارد هوابرد سپاه شدم. با این حال باز هم رفتم و دوره چتربازی را دیدم. از این ...
ناگفته های جلسه فرماندهان نظامی با آیت الله هاشمی/ جلسه ای که دعوای ارتش و سپاه خیلی زیاد شد
مذاکرات بنشینیم. آقای هاشمی می گوید مرا متهم می کنند که تو گفتی جنگ، جنگ تا پیروزی روی این موضوع خود حضرت آقا نظر داشته و هم من رفتم پیش امام خمینی(ره) و از ایشان پرسیدم و گفتم جنگ به این سختی ها کشیده شده است. ما یک منطقه را بگیریم و با دست پر پای میز مذاکره برویم و همین منطقه سپاه یعنی منطقه خیبر خوب است. بنا بود ما جاده بصره- عماره را قطع کنیم. بعد بگوییم برای مذاکره آماده ایم ...
ماجرای ملاقات با حاج احمد متوسلیان / شهدای شنام هنوز تفحص نشده اند
برگشتم و حاج احمد را برای اولین بار دیدم. بچه های سپاه آن زمان لباس مرتب تری می پوشیدند. برادر احمد هم در صف آب ایستاده بود. شهید چراغی را می شناختم از طریف او فهمیدم که این برادر احمد است. داشتند با هم صحبت می کردند؛ من قمقمه دستم بودم و برادر احمد و چراغی از من جلوتر بودند. رفتم پیش آنها دست دادم و حاج احمد را بوسیدم. صف را ول کردم سمت بچه های همشهری اسدآبادی ام رفتم. گفتم برادر احمد را ...
پسرم را کشتند چون معتقد بودند من مزدور خمینی هستم/ نهضت خمینی شکستنی نیست حتی اگر دولتی با آمریکا سر یک ...
.... همه جا می رفتم و ترسی هم نداشتم. با خانواده در اهواز زندگی کردید؟ بله. در این جا هم کارهای زیادی به من محول کردند. تا چه سالی در اهواز بودید؟ تا سال 86 اهواز بودم. تا 83 سپاه بودم. از آن سال به بعد کارهای شخصی می کردم. پدر خانم دوستم من را از اهواز به کرج بردند. یک خانه هم در اختیار من قرار دادند. من مدیون اینها هستم.سال 86 این دوستم من را از ...
خاطرات شنیدنی فرمانده سپاه استان البرز از ناگفته های جنگ
جنگیده بودیم و بعد به تهران آمدیم، فرمانده گردان "شهید حسین آزاد" مقداری پول در اختیار رزمندگان گذاشته بود و گفته بود هر کسی هر مقدار نیاز دارد از این پول بردارد، همه به هم نگاه میکردند و هیچکس نمیخواست چیزی بردارد، اما من میخواستم به شاهرود بروم و به پدر و مادرم سر بزنم و به مقداری پول برای رفت و آمد نیاز داشتم، با عرق شرم رفتم و هزار تومان گرفتم، وضع اقتصادی در سپاه خوب نبود و اقتصاد کشور هم به ...
آرزوی کوچکترین شهید دانش آموز جنگ تحمیلی
اندازد و ادامه می دهد: قبولش کرده بودند. برای اعتراض به این مسئله به سپاه منطقه رفتم و به مسئول مربوطه گفتم پسرم هنوز بچه است و زود است به جبهه برود اما همان مسئول گفت: نه حاج خانم ماشاءا... 17 سال دارد و سن و سالش برای جبهه مناسب است. من هم انگار زبانم قفل شده باشد نتوانستم بگویم چقدر ماهرانه شناسنامه اش را دستکاری کرده است. نورجهان ادامه می دهد: توی خانه کلی گریه کردم و گفتم پسرم به خدا زود ...
مادرشهید صبوری:با شناسایی پیکر بهروز بعد از 31 سال قلبم آرام گرفت/شهدای مدافع حرم از ناموس امام ...
...> نه! یک بار هم 16 ساله بود که به من خبر دادند مادر بهروز، صبوری برای اعزام به منطقه جنگی رفته است راه آهن. خودم را به راه آهن رساندم، دیدم 30 جوان همسن و سال او به همراه معلمشان آقای باباییان می خواهند سوار قطار شوند. رفتم جلو و گفتم: بهروز بدون اجازه پدرت کجا می روی؟ گفت: مامان آبروی مرا نَبر، بگذار من از دبیرم خداحافظی کنم بعد با هم برویم. من باورم شد! 15 دقیقه ای گذشت دیدم قطار در حال حرکت است ...
دفاع مقدس، دفاع از ارزش ها با خون شهدا
داخل سردخانه یعقوب را به او نشان داده بودند، البتّه جعفرآقا این مطالب را به من نگفت، یک هفته گذشت و رفتم خدمت آقای قاضی که به محض دیدن بنده گفتند "حسن می دانم یعقوب را گرفته اند، عیبی ندارد"، گفتم حاج آقا اشکالی ندارد هر طور شما مصلحت بدانید، چند روز بعد با هماهنگی و پیگیری های آقای قاضی، یعقوب آزاد شد (یعقوب قبل از انقلاب محافظ آقای قاضی بود). در سردخانه مشخّص شده بود که یعقوب هنوز زنده است و ...
برپایی مراسم خاطره گویی در مسجد خاتم الانیاء(ص)
حجت الاسلام والمسلمین ابوالفضل محمدی، روحانی مسجد خاتم الانیاء(ص) شهرکرد واقع در خیابان پاسداران در گفت وگو با کانون خبرنگاران ایکنا، نبأ، در رابطه با برنامه های اجرایی این مسجد اینگونه بیان کرد: به مناسبت گرامی داشت یاد و خاطره هفته دفاع مقدس مراسم خاطره گویی در این مسجد برگزار می شود، به گونه ایی که همزمان با آغاز این هفته مبارک هر شب از یکی از رزمندگان هشت سال جنگ تحمیلی در مسجد دعوت می شود تا ...
برای تشکیل سپاه مبنا را بر اسلحه شرقی گذاشتیم
گورباچف روی کار آمد، سفیر آنها به ایران آمد و درخواست ملاقات کرد. من گفتم به وزارت سپاه بیاید؛ اما او گفت، من با وزیر سپاه ملاقات نمی کنم، با یک انقلابی ملاقات می کنم. گفتم خب، من اول از تو یک سؤال دارم؛ اگر آمریکا با ما دشمن است، حق دارد، این کشور بین 35 تا 60 هزار مستشار در ایران داشته، اصلا ایران حیاط خلوت او بوده است و وقتی او را از منطقه بیرون کردیم، به قول کیم ایل سونگ آبروی آمریکا را در دنیا ...
سردارانی که فرمانده قلب ها شدند/ از فرمانده ای که کابوس ضد انقلاب بود تا شهیدی که 10 سال همراه پدر به ...
. مسئول نظارت در نمایندگی ولی فقیه آماد و معاونت هماهنگ کننده فرماندهی آماد و هم چینن به عنوان جانشین فرماندهی آماد و پشتیبانی نیروی زمینی سپاه و با درجه سرداری معاونت فرماندهی لجستیک نیروی زمینی سپاه به ادامه ی فعالیت پرداخت. سردار حمدالله دکامی دو سال و اندی قبل از شهادت با سمت فرماندهی نیروی مقاومت بسیج در منطقه ی غرب کشور به شهر کرمانشاه رفت. زندگی با همه ی فراز و نشیب هایش ...
کاش همسران شهدا اینقدر نادیده گرفته نشوند
منطقه های جنگی و اردوی راهیان حضورداشته اید؟چه حس وحالی برایتان به همراه دارد؟ بله در منطقه های جنگی مثل شلمچه بسیارحضور داشته ام البته معمولا به همراه خانواده به صورت شخصی رفته ام وهمیشه وقتی می رفتم سنم خیلی کم بود و متوجه نبودم اما حالا که خود جای همه آنها قرار گرفته ام همیشه می گویم باید خاک پای همه همسران شهدای دفاع مقدس را بوسید که 30 سال است اینهمه دلتنگی را طاقت می آورند و البته ...
خاطرات فرمانده زنجانی از سه عملیات بزرگ دفاع مقدس/ عمل به آیه 96 سوره اعراف درهای لطف الهی را به روی ...
یک جای دیگر رفتیم و بازهم پیدا نکردیم برگشتم دیدم بچه ها بار قاطرها را پیاده کرده و در حال بازگشت بودند اسلحه را رویشان کشیدم و گفتم برگردید، ساعت چهار عصر بالاخره نیروها را پیدا کردیم، دشمن می زد اما راه می رفتیم. وقتی به منطقه رسیدم بلافاصله از رحیم پرسیدم گفتن شهید شده است، رفتم کنارش و دیدم رحیم با لباس فرم و همانگونه که خودش گفته بود از روی آرم و زیر قلبش گلوله رد شده و شهید شده بود. ...
هیچ قدرتی بعد از جنگ تحمیلی توانایی حمله به ایران را ندارد
علی اصغر پرده دار مسئول ستاد کنگره شهدای سپاه ناحیه امام سجاد(ع) ضمن تبریک هفته دفاع مقدس در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری بسیج در کرج اظهار داشت: دفاع مقدس برای ما دارای دستاوردهای زیادی بوده است، و باعث شد که ما روی پای خود بایستیم، دین، نظام و مملکت خود را به جهانیان معرفی کرده و به آنها نشان دهیم ایران اسلامی چه قدرتی دارد و چه کارهای بزرگی را می تواند انجام دهد. وی با اشاره به اینکه ...
خاطراتی تلخ و شیرین از دوران دفاع مقدس
، نمی دانم در کدام منطقه بوده، گفت به احتمال قوی شهید شده. گفتم سپاه یا بنیاد شهید چیزی گفته اند؟ گفت نه در عملیات لشکرشان تار و مار شده و هیچ کس خبری از او ندارد. گفتم انشاالله که خبری نشده تو هم به دلت بد راه نده چون اگر شهید شده بود حتما من می فهمیدم. گفت نه این حرفها نیست باید برگردی و تا پیدایش نکرده ای برنگرد. من عصری به سراغ یکی از بچه های سپاه که از دوستان نزدیکش بود رفتم و از او جویای خبر ...
ارتش و سپاه جزو سرمایه های اصیل انقلاب بشمار می روند
باید امکانات لازم فراهم شود و در این راستا معاون استاندار و شهردار قم باید همت کنند. لاریجانی در ادامه از تلاش جمعی مردم جمکران برای حل مشکلات این منطقه تشکر کرد و گفت: دولت باید کمک کند تا مشکلات این منطقه حل شود. وی همچنین بر اتصال منطقه جمکران به شهر قم تأکید کرد و افزود: باید منطقه جمکران جزو شهر قم شود. رئیس مجلس شورای اسلامی در بخش دیگر از سخنان خود با تبریک هفته دفاع مقدس ...
فرمانده لشکر 27 محمدرسول الله(ص) که 11بار زخمی شد/ نخستین فرمانده لشکر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
خطر معروف به نام پرخون را از تصرف نیروهای ضد انقلاب خارج می کند. چراغی در مدت حضورش در کردستان، مدتی مسئوولیت جانشین سپاه دزلی و زمانی نیز به عنوان مسئوول محور مریوان انجام وظیفه می کند. شهید چراغی ، پس از اعزام تیپ 27 محمد رسول الله (ص) به جنوب ، همراه نیروهای تیپ راهی آنجا می شود. او از اوسط سال 1360 تا اواخر تیر ماه 1361 ، فرماندهی گردان حمزه را به عهده می گیرد و با این مسئوولیت، درعملیات ...
دشمن همواره در حال عوض کردن توطئه های خود علیه انقلاب است
به گزارش خبرگزاری بسیج از تنگستان، فتح الله جمیری شنبه شب در جمع کارکنان سپاه تنگستان با گرامیداشت ایام بازگشایی مدارس و تقارن آن با هفته دفاع مقدس گفت: تقارن این ایام با هفته دفاع مقدس تقارن مبارک و معناداری است چرا که همواره دانش آموزان با آغاز سال تحصیلی رنگ و بوی حضورشان در مدارس با فرهنگ مقاومت و ایثار عجین می شود. وی افزود: ایام دفاع مقدس همواره یاد آور روزهای پر افتخاری است که ...
باز آمد بوی ماه مدرسه
من یک خودکار بیک داده بود و من آن را گم کرده بودم، وقتی زنگ آخر کلاس را زدند و همه بچه ها به سمت خانه خود رفتند من در کلاس مانده بودم و گریه می کردم که آقای راستی، معلم کلاس اول به سمت من آمد و دستی به سرم کشید و گفت، چرا گریه می کنی؟ من هم ماجرا را برایش گفتم و او لبخندی زد و یک خودکار بیک آبی رنگ از جیبش در آورد و به من داد و گفت، بیا این را بگیر من هم با خوشحالی خودکار را گرفتم و از او تشکر کردم ...
نام علی به من الهام شد/ دستور آزادی اش را آیت الله سیستانی داد
. داستان ازدواج غزالی ادامه داد: علی از 18 سالگی می گفت برایش زن بگیریم و من به او پاسخ می دادم تو هنوز سربازی نرفته ای، کار نداری و درست هم تمام نشده است، باید ابتدا تکلیف کارهایت را روشن کنی. بخشی از سربازی علی به دلیل جانبازی پدرش و بسیجی بودن خودش کم شد و او سه ماه را برای سربازی گذراند. بعد از سربازی در سال 1390 وارد سپاه شد و در سال 1391 طی یک مراسم ازدواج کرد و در سال 1393 صاحب ...
ما بعدها فهمیدیم آقای هاشمی از ما عاقل تر است/فرماندهان سپاه و ارتش از اشتباهات و خاطرات جنگ گفتند
انجمن اسلامی لشکر 92 زرهی بود، داستان غرضی را گفتم. همه اطلاعات را مکتوب به وی تقدیم کردم. او هم رساندند خدمت امام. جواب هم آمد، ولی دیر، که من زیر آن نوشتم نوشدارو پس از مرگ سهراب. او اضافه کرد: من 26/1/59 یعنی پنج ماه و نیم قبل از شروع جنگ، گفتم خطوط پدافندی در مقابل هجوم ارتش عراق فعال شود. اما ظهیرنژاد حتی در 25/6/59 در میدان صبحگاه لویزان، ستاد نیروی زمینی ارتش، گفته بود به این افسران ...
آخرین خواسته سردار شهید اسکندری از همسرش
. روز دوازدهم ماه رجب سال 1393 بود، خیلی خوشحال بود که می تواند در اعتکاف شرکت کند. زمانی که در اعتکاف بودند، دلتنگشان می شدم و چند باری گوشی را بر داشتم تا زنگ بزنم، اما پشیمان شدم گفتم مزاحم نشوم. بعد از بازگشت به من گفت که سفرش به لبنان نیست. بلکه باید راهی سوریه شود. من هیچ حرفی به نشانه اعتراض نزدم. چون اصولاً هرگز روی حرف ها و تصمیمات ایشان حرفی نمی زدم. من همسرم را کامل قبول ...
عقیده ای که به جنگ با دشمن رفت
پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : عادل خاطری از جانبازان 70 درصد دفاع مقدس و متولد خرمشهر است، او خاطراتی فراوان از دوران دفاع مقدس دارد. وی که به زادگاهش عشق می ورزد، در نقل دو خاطره از آن ایام به خبرنگار فرهنگی ایرنا می گوید: مهر سال 59 روزی به سراغ محمد سمیرمی مسئول نیروهای مستقر در اداره بندر رفتم، شهید رضا کریم پور که نوجوانی مهربان و خوشرو بود در کنار محمد ایستاده ...
تنها درخواست صدام برای مذاکره با امام
با گروه های مختلفی جمع میشوند و جبهه ای را تشکیل میدهند که رئیس آن موسس ساواک بوده است و این برای رژیم شاه آسان نبود، البته سرانجام رژیم شاه با نفوذ افرادی به این تشکیلات میتوانند در مرز ایران بختیار را ترور کنند. دعایی گفت: این موفقیت ها رژیم صدام را امیدوار کرد در برابر بهره کشی رژیم شاه از منطقه کردنشین توازن ایجاد کرده است و از نظر تبلیغاتی موج هایی مثل نهضت روحانیت در ایران یا ...
پاسخ ایران به هر کشور متجاوزی پشیمان کننده خواهد بود/مبارزه با ترور از زبان کسانی که تروریسم را بوجود ...
هفته دفاع مقدس اظهار داشت: دفاع مقدس حضور عینی آرمان ها و اعتقادات اسلامی در صحنه رویارویی بود و تمام کفر در مقابل تمام اسلام قرار گرفت؛ دفاع مقدس ما مقابله فرهنگی، سیاسی و فکری بود که جزئی از آن مقابله نظامی است و این مقابله نظامی هم جهاد اصغر بود که پشتوانه آن جهاد اکبر است. خطیب موقت تهران با تاکید براینکه رزمندگان ما در دوران دفاع مقدس جنگ بدر را تداعی و نصرت الهی را محسوس کردند خاطرنشان ...