سایر منابع:
سایر خبرها
احمدی نژاد اعتقادی به مذاکرات محرمانه با آمریکا نداشت
.... لذا یک یادداشتی نوشتم و برای خودم بود. وقتی یادداشت هایم را مرور می کردم دیدم چیز بدی نیست و قاب کنیم شاید در تاریخ یک روزی جای خود را پیدا کند. سوال: آن زمان که این دست خط را می نوشتید تصورتان از برجام چه بود و الان که یک و سال و اندی گذشته است حس شما نسبت به این سند مهم چیست؟ صالحی: چون از ابتدای تولد این پرونده ساختگی تا روز انتها حضور داشتم برای من خیلی پر معنا بود ...
اعدام با رأی دادگاه فوق العاده
فرزندش از تهران به نیشابور آمده بودند که برای عیادت از پدربزرگ کیانا به بیمارستانی در مشهد رفتند و کیانا در خانه مادربزرگش ماند. همسر و دو فرزند من هم شب را در همان خانه گذراندند. نیمه های شب چند بار در زدم ولی کسی در را باز نکرد. از درختی که کنار دیوار خانه بود، بالا رفتم و خودم را به داخل خانه رساندم. کیانا خواب بود و رویش چادری کشیده بودند. تصمیم داشتم دختربچه را به قتل برسانم تا از این طریق از ...
روزی به نام نظامی در تقویم ثبت شد
در ارتباط بودم که فراق و جدایی است و از طرف دیگر با عشق معاصر روبرو بودم که وصال حرف اصلی آن است و ترکیبی از این مسائل را باید در نظر می گرفتم و سعی داشتم ترکیبی از سنت و مدرنیته را بوجود آورم و در نهایت آنچه خلق شده نتیجه افکار من درباره این اثر است. در ادامه نیز غلامرضا رضایی یکی از خوانندگان این اثر با بیان اینکه در این منظومه از دوخواننده همزمان استفاده شده، گفت: معمولا قرار گرفتن دو ...
تلاش معاندان برای تماس با بازیگر نقش اشرف
هایم نیز با آقای نورعلی در کاخ سعدآباد بازی داشتم و در خلال برخی سکانس ها حس می کردم من اشرف واقعی هستم و نورعلی شاه واقعی! **الان چطور؟ وقتی نتیجه کار را دیدید هنوز هم این نقش را دوست دارید؟ - الان بیشتر اشکال های بازی ام را می بینم و در جاهایی حس می کنم می توانستم بهتر بازی کنم. ضمن اینکه همیشه سریال را تنها یا با مادرم نگاه می کنم چراکه نگران این هستم که اطرافیان ضعف های بازی ...
فاصله گرفتن تدریجی شعر و قصّه از زندگی مردم
که زیر مجموعه خودمان بود گفتم چرا این را مرمّت نمی کنید؟ گفتند : طبق بخشنامه، باید 50 سال بگذرد تا برای تعمیر ان بودجه دهند. تا 50 ساله نشود، نمی توانیم آن را مرمّت کنیم. گفتم: تا سال آینده تخریب می شود و آن وقت بودجه به درد نمیخورد. خودم پول جمع کردم وتوانستیم مرمّتش کنیم و الان هم سرپا است . وقتی ما بخواهیم بخشنامه ای پیش رویم، به این روز می افتیم. گویش کرمانی هم واقعاً یک میراث فرهنگی است ...
سوالی که پروفسور سمیعی هم نتوانست پاسخ دهد!
به گزارش جام جم آنلاین از باشگاه خبرنگاران، دکتر سمیعی در همان ابتدا، در پاسخ به ابراز خرسندی مدیری نسبت به حضورش در برنامه گفت: واقعیت این است که من شناختی درباره شما و برنامه تان نداشتم؛ اما دوستان به من گفتند که حتما در این برنامه حاضر شوم و دعوت شما را بپذیرم. مهران مدیری با اشاره به افتخارات پزشکی سمیعی در دنیا به عنوان نماینده ایران، نظر او را در این باره پرسید. سمیعی در پاسخ گفت: ارجحیت دادن به یکی از این افتخارات، صدمه به بقیه است. من انتخابی نمی کنم. آن را باید ملت ایران امتیاز بدهند. سمیعی در ادامه درباره راه اندازی مرکز بزرگ و تخصصی مغز و اعصاب در ایران گفت: شبیه این مرکز را پیش از این در هانوفر آلمان و چین راه اندازی کردیم. دوستان پیشنهاد دادند که در ایران هم این مرکز را احداث کنیم. افتتاح چنین مرکزی برای من اهمیت بسیار داشت. ویژگی هایی را که برای احداث این مرکز در ذهن داشتم،ابتدا چین فراهم کرد و نهایتا آن را احداث کردیم. ما در نظر داشتیم تا در ایران بهترین مرکز مغز و اعصاب را راه اندازی کنیم. در جایی که خانه ماست؛ من در همین تهران دنیا آمدم و مثل خیلی ها رفتم مدرسه. ما دنبال این بودیم مرکزی را راه اندازی کنیم که در دنیا نمونه نداشته باشد. این مرکز را خواستم به ملت ایران تقدیم کنم. مدیری در ادامه درباره تحلیل پروفسور سمیعی از وضعیت اعصاب و روان ایرانیان پرسید. سمیعی اظهار داشت: باید این سوال را از مردم بپرسید (خنده). این را میدانم که فرد فرد مردم با قلبشان من را دوست دارند که این عشق از مغز می آید، نه از قلب؛ چرا که قلب یک ماشین است. ملت ما فرهنگ بسیار بزرگی دارد. واقعا بعضی وقت ها مردم ایران نمی دانند، از چه فرهنگ بزرگی آمده ایم. اگر به گذشته توجه کنیم، ایران ما علم و دانش را برای سراسر دنیا به وجود آورده است پروفسور سمیعی در ادامه درباره مکانیزم عاشق شدن با مغز یا قلب اظهار داشت: فلاسفه یونانی همیشه فکر می کردند همه چیز از قلب می آید اما به مرور متوجه شدند، که مغز مرکز تفکر و خاطرات ماست اما مسئله عشق را تا همین لحظه هم کسی کشف نکرده است. این متخصص مغز و اعصاب درباره زندگی مشترک خود و آشنایی با همسرش گفت: در 19 سالگی عاشق دختر عمویم شدم. حاصل ازدواج ما دو فرزند است؛ دخترم اقتصاد خوانده و پسرم مانند خودم جراح مغز و اعصاب است. مدیری درباره جنبه آموزشی مرکز تخصصی مغز و اعصاب در ایران پرسید. سمیعی اظهار داشت: خوشحالم سوال کردید؛ چراکه من انگیزه ای برای اضافه کردن یک بیمارستان به بیمارستان های ایران ندارم. بلکه این مرکز تحقیقاتی آموزشی تشخیص و درمان خواهد بود. همچنین علت اینکه ما در این چند قرن اخیر در رشته مغز و اعصاب پیشرفته بودیم، این بود که علم و دانش را رها نکردیم. تمام شاگردان من همیشه انتظار یک کار جدید را از طرف من هستند. وی درباره سلامتی جسمی و روانی این روزهای خود گفت: من همیشه علاقمند هستم با جوانان 30 ساله گفتگو کنم. خانم ها و آقایان نباید از بالارفتن سن خود ترس داشته باشند. خودم را از همه نظر سالم حس می کنم. از لحاظ تفکر سریع تر از دیگران هستم؛ چرا باید در گوشه ای بنشینم و بگویم بازنشسته شدم. از صدها کشور هر روز برای من برنامه عمل جراحی ارسال می کنند. چرا نباید این عمل ها را انجام بدهم. هیچ لذتی بالاتر از این نیست که بیمار خود را سالم بعد از یک عمل سخت ببینی. تا زمانی که خداوند این حس را برای من حفظ کند و با دعای مردم ایران امیدوارم، سالیان دراز برای ملت ایران کارهای بزرگی انجام دهم. سمیعی درباره سرگرمی خود در زندگی اظهار داشت: جراحی سرگرمی من است. از کمک به سراسر دنیا کوتاهی نمی کنم، در این سال ها برنامه ای برای قاره آفریقا داشتم و پزشکان آنها را در حوزه مغز و اعصاب دوره دادم. حالا آنها بهترین عمل ها را انجام می دهند. و در نهایت سمیعی با ابراز احساس خوشبختی خود در زندگی گفت: یکی از چیزهایی که انسان را خوشبخت نگه می دارد، وجدان است. از دوران جوانی باید فکر کنیم که کاری که انجام می دهیم، باعث صدمه است یا کمک به دیگران. از خدای خود متشکر هستم که من را حفظ کرد و خطایی نکردم. از طرفی کسانی که نسبت به من حسادت داشتند و قصد صدمه به من را داشتند، می بخشم. پروفسور سمیعی آخرین کتاب خود را که هزار صفحه است، به موزه دورهمی اهدا کرد. ...
خاطراتی از همراهی آیت الله خامنه ای و شهید هاشمی نژاد
. البته ارتش روز ده دی ماه کشتاری راه انداخته بود، ولی از آن به بعد ارتش در مشهد از صحنه خارج شد و امور به دست آن سه بزرگوار افتاد. جلوگیری از سرقت اسلحه های ارتش من خودم در مسجد کرامت شاهد بودم که سرهنگ سهرابی با این سه بزرگوار -شهید هاشمی نژاد، آیت الله خامنه ای و آیت الله طبسی- در تماس بود و مسائل ارتش را موبه مو به آنها گزارش می داد. از طریق همین ارتباطات شهید هاشمی نژاد متوجه ...
نقاشی که تهران را با رنگ ها به یاد دارد/ نابودی فضای قدیمی شهر
خلق کردم که تهران قدیم را بر اساس رنگ هایی که هر محله داشت نشان می دهد. وی ادامه داد: تصاویر و اتفاقات کودکی من در خاطرم مانده است مثلا ممکن است اسم ها یادم نمانده باشد اما فرم و رنگ حتما در خاطرم مانده است. مثلا محله زعفرانیه که محله کودکی ام بود اینگونه به یاد می آوردم که با دوچرخه که در محله می رفتم و می آمدم و سرم را بالا می گرفتم رنگ سبز و در پاییز رنگ زرد می دیدم. بوی کلری که از ...
بجای عزل متخلفان منتظریم ملک الموت مشکلات را حل کند/ یکی از اهداف اصلاح طلبان کسب کرسی ریاست مجلس بود
تعامل و ارتباط با شخصیت ها داشته باشم. حال که عارف کاندیدا شد تصویر اصلاح طلبی مردم را حفظ کرد؟ مازنی: به نظر من تصویری که از مجلس دهم وجود داشت با تصویر بعد از انتخابات هیأت رئیسه فرق داشت. آن روز فکر می کردند (چون بر اساس 30 نفر تهران حساب می کردند) مجلس بالای 90 درصد اصلاح طلب است اما انتخابات که برگزار شد عارف همان ایثاری که از سال 92 داشت، اینجا جنبه ایجابی اش را انجام ...
هر فردی بایدصد هزار تومان یارانه بگیرد
. امریکا نیز در مقابل، به اشغال عراق دست زد و دست آخر به شکست و اعدام صدام منتهی شد. اگر جنگ بعد از آزادی خرمشهر ادامه پیدا نمی کرد تا امروز صدام زنده بود و درگیری های دو کشور همیشه ادامه می یافت. امریکا قرار داشت هر دوی ایران و عراق را در سر مرز، سرشاخ با یکدیگر نگه دارد ما با ورود به خاک عراق، توطئه بزرگی را خنثی کردیم. البته اگر پس از آزادی خرمشهر و قبل از ورود به خاک عراق، برای اتمام حجت، چند ماه ...
رونمایی از رنو در تالار وحدت چگونه اتفاق افتاد؟
بنیادی از بنیادها رفتیم. بنیادی که هم اکنون مدیر دیگری سکاندار آن است. یک گروه سه نفره بودیم و سرمایه هم تامین شده بود. در طرح، یک گروه 70نفره بازیگر و یک ارکستر 80 نفره به اجرا می پرداختند و نمایش بنا به سابقه افراد می توانست شش ماه روی سن تالار باشد و آن هم با جمعیت مخاطب کامل. مدیر مذکور که اتفاقا همکلاسی دانشگاهی نگارنده بود، تحت مشاوره آقایی که الان نیست! گفت ما که نمی توانیم تالارمان را هشت ...
توهین سخیف به یک خبرنگار: از کجا معلوم که شما از شبکه من و تو نیامده باشید
سوژه خوبی بود، به نظر من هر جایی که خبرنگار حضور داشته باشد سوژه هم هست، سعی کردم از مراسم هم چند تا عکس بگیرم ، در همین حین متوجه شدم که شخصیت مهمی وارد مراسم شده است چون همگی بازنشستگان به او عرض ادب و احترام می کردند ، جلو رفتم ، ضمن معرفی خودم از ایشان خواستم که افتخار دهند تا چند دقیقه ای با او یک مصاحبه کوتاه داشته باشم، بنده خدا هم قبول کرد ، بعد از اتمام مصاحبه متوجه شدم که حراست شرکت ...
ساعی: فدراسیون تکواندو از عکس من هم می ترسد/ در المپیک هم اخلاق را باختند هم ورزش را
بودیم فقط این بازی را نباز. برو و بازی را ببر و برگرد. من از رفتار بازیکن می فهمم که چه اتفاقی در حال رخ دادن است. از 8 سالگی در زمین و 17 سال عضو تیم ملی بودم. بازیکن اگر دستش را پایین بیاورد و روی ساق بندش بکشد می فهمم که خسته شده یا حواسش به کوچ است. وقتی رقص پا کند متوجه می شوم چه کاره است. خدابخشی آنقدر سردرگم بود که فکر می کنم فقط خدا خدا می کرد که بازی تمام شود و بیاید بیرون. باور کنید الان اگر ...
ترم اول همه درس هایم را صفر شدم/ با دست های خالی به پیشرفت های علمی رسیدیم
به حل تمرین کردم و یک مسئله بسیار سخت در کتاب وجود داشت که برای حل آن24 ساعت تمام وقت گذاشتم و به نتیجه رسیدم؛ در روز امتحان نیز وقتی استادم فهمید من بسیجی هستم و از جبهه برگشته ام برای اینکه مرا شکست بدهد دقیقا همین سوال را داد تا من حل کنم، وی به امید اینکه من نمی توانم از حل این مسئله بیرون بیایم، کلاس را ترک و مرا تنها گذاشت، اما به لطف خدا من در عرض چند دقیقه مسئله را حل کردم و بعد مدتی که وی ...
تاج: بازی با کره در روز تاسوعا قطعی است
گویند خیلی اهل سفر نیستم. برخی ها بحث کردند که چرا نگاه فدراسیون به فوتسال مثل فوتبال نیست. من به فوتسالی ها گفتم این طور نیست. خودم هم به کلمبیا رفتم تا در کنارشان باشم. بعد هم کنگره فیفا در هند بود که باید حتما شرکت می کردم. اتفاقا همان شهر و همان زمان، تورنمنت آسیایی برای تیم نوجوانان بود که آنجا نیز سر زدم. تاج در مورد بازی های پیش رو برای تیم ملی و انجام بازی با کره جنوبی در روز ...
به جای مواد، کتاب می فروشیم
می دهد. او هم به آقای ع زنگ می زند که من با او کار دارم. فردایش، پنج شنبه نخستین روز مهرماه، ساعت دوازده، زنگ می زنم به آقای ع . خودم را معرفی می کنم. می گویم یک سری کتاب دست دوم دارم برای این که متضرر نشوم می خواهم دو سه هفته ای در انقلاب بساط کنم. چه باید بکنم؟ می گوید من همان طور که می بینی کم بساط می کنم. باید پول بدهی به شهرداری. ولی خود بساطی ها هم اذیتت می کنند. چون خودشان زنگ می ...
رهایی زن شوهرکش از اعدام
نیز فاطمه - 24 ساله - بازداشت شد و پس از تشریح حادثه راهی زندان شد. این زن هفته گذشته در جریان آخرین دفاع به قضات دادگاه گفت: من شوهرم و فرزند کوچکمان را دوست داشتم. ما یک دختر در زندگی داشتیم و هرگز نمی خواستم شوهرم کشته شود. حالا هم از والدین شوهرم و قضات دادگاه می خواهم مرا به خاطر خدا و فرزند خردسالم ببخشند. اما اولیای دم که خواستار قصاص عروس خود بودند، راضی به رضایت نشدند. با این حال قضات شعبه چهارم پس از شور و بررسی های لازم قتل را شبه عمد دانسته و فاطمه را با محاسبه ایام بازداشت به سه سال حبس محکوم کردند./روزنامه ایران ...
ذوالنور:احمدی نژاد ملات اختلاف را فراهم می کند اما با کاندیداهای دیگر این اتفاق نمی افتد
می شنیدم، قطعا این سفر را هم نمی رفتم. این طور که در خبرها نقل شده است ظاهرا رهبری از ایشان خواسته تا خودش بحث عدم ورودش به انتخابات را مطرح کند اما آقای احمدی نژاد چنین کاری نکرد و بعد این موضوع رسانه ای شد. فکر نمی کنید این در ادامه همان اقدامات احمدی نژاد در ماجرای برکناری مشایی یا برکناری مصلحی باشد؟ آدم ها و سلیقه شان متفاوت است. ممکن بود کسی مانند ایشان دیداری با آقا داشته ...
بهروز غریب پور: باید جوری بنویسیم که پلیس ما را نگیرد
؛ چهره انسان تلاشگر ایرانی را نشان دهیم. بنابراین ایشان از من رنجیدند اما سال ها بعد دوباره رفیق صمیمی شدیم. همان موقع که پس از سال ها در فرهنگسرای بهمن کار من را دید یا وقتی که مدیر خانه هنرمندان ایران بودم با این صنوبرهایی که الان هنوز هم در خانه هنرمندان وجود دارد پیش من آمد. فهمید که من از روی خیرخواهی حرف زده بودم. یک بار به دعوت یک نمایشگر برجسته ژاپنی که خانه اش در حومه کیوتو بود ...
احتمال انصراف کفاشیان از انتخابات شورای فیفا
کی روش توصیه کنید که او هم در این مقطع تمرکزش روی موفقیت تیم ملی باشد؟ مطمئنا تاج خودش در این خصوص با کی روش صحبت خواهد کرد. این مسائل نقطه نظرات کی روش است و حتما از روی دلسوزی این حرفها را می زند. *اما به وضوح مشخص است که از کی روش دلخور هستید. چون در مراسم چند وقت اخیر که سرمربی تیم ملی در آن بوده شما حاضر نشده اید؟ خیر این چنین نیست. اگر جایی باشد که کی روش باشد ...
رنگین کمان سپید
، هفت سال است به اینجا می آید. او مادر شهید محمد رضا احمدی است و دلش خوش است به اینکه در کنار دوستانش همه خاطرات بد گذشته را فراموش می کند.عفت شیرانی 70 ساله ،10 سال است که قدم به رنگین کمان گذاشته است. اگر یوگا نمی رفتم اصلا نمی توانستم راه بروم. در کلاس های سواد آموزی خواندن و نوشتن را یاد گرفتم. حالا می توانم بخوانم و بنویسم. از همان ابتدای ورودی ما خنده از گوشه لبانش محو نمی شد؛ مادری آراسته با ...
توطئه زن جوان برای ربودن یک مرد
داشتم زندگی جدیدی را آغاز کنم که تهدیدهای شیما شروع شد و از من چهار میلیون تومان پول خواست. بعداز چندین بار تماس شیما بالاخره تصمیم گرفتم شیما را از نزدیک ببینم و از او بخواهم دست از سرم بردارد. شیما با من تماس گرفت ، روز حادثه سر قرار با شیما رفتم اما به محض اینکه سوار ماشین اش شدم مرد جوانی که در صندلی عقب نشسته بود غافلگیرم کرد و من را به محلی خلوت بردند و تهدیدم کردند اگر یک چک 4 میلیونی به ...
احترام برومند و لیلی رشیدی پس از 40 روز سخت
گشتیم ولی از هر روز با او بودن، صد خاطره داریم که نمی توان یکی را تعریف کرد. تصویرهایی که دنبال هم می دویدیم. خاطرات و داستان هایی را که تعریف می کرد هرگز یادم نمی رود. یک بار گریه می کردم چون باید موهایم را به خاطر مدرسه کوتاه می کردم اما این کار را انجام نداده بودم. بابا بزرگم گفت، غصه نخور خودم درستش می کنم و در دستشویی خانه موهایم را زد که کج و کوله شد و من با همان شکل و شمایل رفتم مدرسه. ...
قاسم های خمینی
احوال کرد. پرسیدم حسن شهید شده؟ گفت نه. گفتم من مادرش نیستم، از فامیل هایشان هم نیستم. اگر شهید شده بگویید تا ما پوش و فرش و مقدمات مراسم را آماده کنیم. این را که گفتم، گفت بله، حسن شهید شده. من هم گفتم حاج آقا؛ من مادر حسن و حسینم. او هم گوشی را گرفته بود و چیزی نمی گفت. گفتم چرا حرف نمی زنید؟ باز چیزی نگفت. گفتم مگر شما بچه ام را بردید؟ گفت نه. گفتم مگر سپاه برد؟ مگر بسیج برد؟ گفت نه. گفتم خودم فرستادمش و خدا را شکر که در راه خدا رفت. وقتی رسیدم خانه، همه فهمیده بودند و خانه پر شده بود از همسایه ها و مردم. بعد گفتند که چند روز بوده جنازه حسن را آورده بودند و نمی توانستند به ما خبر بدهند. ...
56 درصد سرطان پستان در زنان زیر 50 سال اتفاق می افتد/ یک دورهمی صورتی
...؛ او 10 سال پیش، وقتی 25سالش بود، روی صندلی مطب یکی از پزشکان، خبر ابتلایش به سرطان را شنید: زمستان سال 84 بود که به طور اتفاقی دستم به توده ای روی پستان راستم خورد، توده ای را حس کردم، خیلی به آن توجهی نکردم، چند ماهی گذشت و بهار شد، درحمام بودم که باز هم دستم به توده خورد، این بار بزرگتر شده بود، دیگر نگران شدم، پیش چند متخصص رفتم، جراحان عمومی بودند، وقتی می فهمیدند ازدواج نکرده ام و بچه ای ...
تمامی زندگی شهیدم معجزه بود،خاطره بود
... ! دستش را گرفتم و به اتاق بردیم ، هنوز خوب نمی توانست راه برود . یکی از همسایه ها که خدا رحمتش کند گفت : این کودک را نزد سیدی بزرگوار ببریم و بیمه امام حسین (ع) کنیم . بردیمش نزد یک سید روحانی و جریان را تعریف کردیم . او گفت : الله اکبر ، الله اکبر ... این کودک بیمه شده و نذر امام حسن (ع) است . برای او هر سال نذری انجام دهید و چه بهتر که اسم او را حسن بگذارید . ما هم از آن به بعد او ...
عرض ارادت شاعران به قمر بنی هاشم/ شیعه شدن یک مسیحی به سفارش حضرت عباس(ع)
حضرت عباس(ع) تقدیم کرد: چه بی قرار ولی کی قرار آورده /خزان رسیده و با خود بهار آورده دوباره شاخه شکوفه به دامنش دارد/دوباره باغ گل بی شمار آورده زنان کوفه به هم می رسند می گویند/چه غنچه های نجیبی به بار آورده برای صورت قبری که می کشد هر روز/چهار شاخه گل بی مزار آورده در ادامه محمدرضا طهماسبی یک شعر بلند را برای رشادت های حماسه سازان دشت کربلا ...
یادداشت جمعی از هنرمندان در سوگ چهلم داوود رشیدی
گریم می شدند که دستیار کارگردان آمد و گفت قرارداد من تمام شده و باید تمدید شود. گفتم خیلی ها شرایط تو را دارند. بزودی از تهران پول می رسد، قراردادها را تمدید می کنیم و پول می دهیم. گفت نه، تمدید قرارداد و پرداخت همین الان. دیدم قصدش گرو کشی است. فکر کرده بود امروز که صحنه ای شلوغ و مشکل داریم روز مناسبی است برای گرو کشی. من هم غد تر و کله شق تر از آن بودم (و هستم) که به کسی باج بدهم. مدیر تولید را ...
وضع ناگوار تبلیغات اسلامی در ایران و جهان/ مشاهدات امام موسی صدر از نظم و تشکیلات مسیحی ها
را بارور کنم و رشد دهم؟ به هیچ وجه ممکن نیست چنین چیزی تحقق یابد. ما اصلاً خواب هستیم. این کارهایی که حالا می خواهیم بکنیم باید 50 سال پیش، بلکه 150 سال پیش، شروع می کردیم. امیدوارم که به سرعت پیش برویم. چون در خطابِ آقا در روز افتتاح شنیدم که می گویند امتیازِ روحانیتِ شیعه این است که وابستگی به جایی ندارد، هرقدر بخواهد، می تواند تکاپو کند. امیدوارم این حسن ظن بجا باشد. ما آقا وضعمان ...
بار امانت مردم سنگین است
مختلف مانع خدمتگزاری وی میشوند، گفت: پشت پا به من نزن! از خدا بترس! بد اخلاقی نکن! اگر تو پشت پا به من بزنی، مطمئن باش من محکمم، زمین نمی خورم. اما تشتی که پر از امانت مردم است از دست من می افتد و این ظلمی نابخشودنی است. وی افزود: کمک کن! تو که میدانی من باید چهار سال نوکر مردم باشم. کمکم کن، همانطوری که من قبلا کمکتان کردم، دعا کنید. نماینده شهرستانهای چهارگانه استان در ...