سایر منابع:
سایر خبرها
مرحوم دولابی: ما انسان ها چقدر کم عقلیم
بگوید شیر و نان می خواهم. وقتی گریه می کند آن کسی را صدا می زند که حقیقتاً شیر را برای او آفریده است. به او می گوید شیر می خواهم. اگر جایش بد باشد به او می گوید. همه را با گریه می گوید. مثل کسانی که بسیار بزرگ اند و فقط با خدا حرف می زنند، با مردم حرف نمی زنند. آنجا مردم چیزی نیستند. غیر از خدا کسی نیست و بچه این را می داند. تا سه ماه غیر خدا نمی شناسد. بعد از سه ماه پیامبر(ص) را می شناسد. یک شبح ...
خاطرات جالب مأمور سرشماری در سال 1355
سنی داوطلبان بین 20 تا 25 سال بود و قرار بود بعد از جذب نیرو، 20 روزی هم آموزش ببینیم و بعد کارمان را شروع کنیم. انگیزه من و یکی از دوستانم فقط مالی نبود. ما دوست داشتیم روستاهای دور افتاده جنگلی و کوهستانی را ببینیم و از نزدیک با وضعیت آن مناطق در مازندران آشنا شویم. روح ماجراجویانه ای داشتیم و حاضر به از سر گذراندن خطرات زیادی بودیم. برای اینکه کسی داوطلب مأموریت سرشماری در مناطق مورد ...
اشک بر امام حسین(ع) نشانه ایمان است
دهه از محرم انسان می تواند به همه چیز برسد. درجه پایینش این است که انسان آمرزیده می شود. که این درجه پایین از آسمان و زمین بیشتر و مهم تر است. یک نکته عرض کنم و انشاءالله شب های دیگر هم این بحث را ادامه خواهیم داد. دقت کنید: این دهه خاص عزاداری است. من و شما این دهه را خاص عزاداری قرار نداده ایم. ائمه ما این موضوع را مشخص کرده اند. ده روز، دوران عزاداری است. قاعده این است که شما بعد از ...
گوش دادن به سخنان مقام معظم رهبری قلب ها را بیدار می کند/ به راهی که رفتم یقین داشتم
فرهنگی و ورزشی برای نیروهای جوان داشت و در اردوهای عقیدتی و فرهنگی به عنوان مدرس شرکت می کرد. * زمانی که متوجه شدید قرار است به جبهه سوریه اعزام شود شما و خانواده چه واکنشی داشتید؟ در زمان اعزام، دانشجو رشته ادیان و عرفان بود و من فقط به او گفتم اگر در جنگ شرکت کنی عاقبتت شهادت است و با وجود داشتن همسر و خانواده باید انتخابت آگاهانه باشد و مخاطرات حضور در جبهه را بدانی! از این ...
نخستین اسیر و آخرین آزاده جنگ
بزرگوار سه ماه اول دوران اسارت در سلول انفرادی بود و پس از آن در مدت 8 سال با حدود 60 نفر دیگر از همرزمان در یک سالن عمومی و دور از چشم صلیب سرخ جهانی نگهداری شد.پس از پذیرش قطعنامه 598 وی را از سایر دوستان جدا نمودند و قسمت دوم دوران اسارت 16 سال به طول انجامید.امیر سرتیپ خلبان حسین لشکری پس از 16 سال اسارت به نیروهای صلیب سرخ معرفی شد و دو سال بعد در روز هفدهم فروردین سال 1377 به ایران بازگشت ...
خاطره ای از برخورد دهداری با سیداحمد خمینی
.... این بعد ها برای من گفت آن شب ما سر به سر قلیچ خانی گذاشتیم. من رفتم جلوی سلولش و اسمش را پرسیدم. گفت قلیچ خانی! گفتم چکاره ای؟ تعجب کرد که چطور نمی شناسمش. گفت فوتبالیستم! سرم را تکان دادم. ترسید. گفتم من نمی دانم تو چکار کردی ولی حکم اعدام برایت صادر کرده اند! ما فقط می خواستیم سر به سرش بگذاریم. چند دقیقه بعد یکی دیگر از افسرها می رود سراغش و همین سوال و جواب را می کند. عمداً می گوید تو را ...
به جای گریه بر جنازه من برای حضرت زینب(س) گریه کنید/ پایانی بر یک بی خبری بعد از 33 سال فراق
بود تا اینکه یک شب بعد از اینکه نمازم زا در مسجد خواندم و به منزل آمدم از سپاه کاشان تماس گرفتند که فردا 9 صبح به آنجا بروم و من گفتم که چه شده؟ آیا جنازه شهید علیرضا ذراتی پیدا شده؟ که گفتند بله. وقتی به سپاه رفتم آنها به من گفتند که این خبر را چطور می خواهی به مادرت بگویی؟ ما گفتیم که خلاصه یک جوری خواهیم گفت، البته من روز قبل به مادرم گفته بودم که آیا دوست داری برایت یک مهمان بیاید ...
نقشه زن عَلَم برای کشف عیاشی های وزیر دربار
اواخر سال 1336 که دبیر گروه حوادث روزنامه کیهان بودم برخی روزها به دادگستری و پزشکی قانونی سر می زدم تا خبرهای مربوط به این دو حوزه خبری را تهیه کنم. یک روز که وارد پزشکی قانونی شدم ابتدا به سراغ کسی رفتم که در سردخانه مسئول کار بود و مردگان را جابه جا می کرد. هر گاه پزشکان قانونی تصمیم داشتند علت مرگ یکی از جنازه ها را تشخیص دهند از او می خواستند کالبدشکافی را انجام دهد.این مرد بهترین منبع خبری ...
آخرین حرف ناتمام عباس
قدمی زد، نگران بودیم نکند غذا مسموم شده باشد، وقتی مطمئن شد خوراک سالم است، آهسته و مؤدبانه رو به پرسنل آشپزخانه کرد و گفت: با من کاری ندارید؟ و محوطه را ترک کرد. * سربازهای متأهل استوار قرارگاه می گوید: 6 روز به عید سال 61 مانده بود، ساعت دو شب شهید بابایی به منزل ما آمد و مقداری طلا به من داد و گفت این ها را ببر بفروش، گفتم: اگر پول نیاز است برای تان تهیه کنم؟ گفت: نه ببر ...
رسالت امام سجاد(ع) تکمیل نهضت عاشورا
یزید خودپسند فخرفروش فرود آمد. او سخت خشم گرفت و گفت: پدرت خویشاوندی را برید و حق مرا ندیده گرفت و بر سر قدرت با من به ستیز برخاست. خدا با او آن کرد که دیدی. امام سجاد(ع) به تمسک به آیه قرآن جواب وی را داد و افزود: ای پسر معاویه و هند و صخر، پیش از آن که تو به دنیا بیایی، پیغمبری و حکومت از آن پدر و نیاکان من بوده است. در روز بدر و احد و احزاب، پرچم رسول خدا در دست پدر من بود و در همان ...
به واقعیت تلخ و کثیفی در زندگی مشترکم پی بردم - همسرم عاشق دوست صمیمیم شده بود
به گزارش " جوان ایرانی "، خانواده ام با اصرار زیاد وادارم کردند تابه خواستگارم بله بگویم . آنها حق داشتند . نصیر جوانی تحصیلکرده بود و کار درست و حسابی هم داشت. من با یک دنیا دلتنگی ازدواج کردم. شوهرم مرد خوبی بود و شرایط روحی ام را درک می کرد. وقتی به او گفتم نمی توانم دوست قدیمی ام را از زندگی ام حذف کنم لبخندی زد و گفت: کسی که از تو نخواسته چنین کاری بکنی. مرجان هر روز به ...
جهانگرد ایرانی که با دوچرخه سفر می کند
ما تعطیل هستیم برایت یک تور می گیریم که کوه نزدیک اینجا را ببینی. من هم در این تور شرکت کردم. در این تور با اروپایی هایی آشنا شدم که تنها با یک کوله پشتی سفر می کنند. فهمیدم این یک سبک از سفر کردن به نام بک پکری است که در فرهنگ ما ایرانی ها ناشناخته است. بعد از این آشنایی در اینترنت درباره اش خواندم و خیلی خوشم آمد و بعد از یک ماه رفتم برای خودم یک کوله پشتی خریدم و حدود 10 روز به همان مالزی سفر ...
حرفهای ائمه جمعه باید در سطح دانش مردم باشد
اختلافی بین شیعه و سنی است و مخصوصاً وهابی ها روی آن خیلی حساس هستند. این اختلاف از زمان بعد پیغمبر(ص) بین شیعه و سنی شروع شد و هنوز هم هست. من گفتم که می خواهم فدک را ببینم. واقعاً مرا به آنجا بردند و استقبال خوبی کردند و همه مناطق را دیدیم و همه چیز را به ما گفتند. مناطق صنعتی شان را به ما نشان دادند. یا مثلاً آن قسمت از حرم پیغمبر(ص) که محدود است و کسی را راه نمی دهند، برای ما باز کردند و ما ...
امام سجاد(ع) سرچشمه کمالات انسانی و زینت پرستش کنندگان الهی
خداوند تورا برتری بخشیده و تو در پیشگاه خدا مقام بسیار ارجمندی داری؟ او با شنیدن این سخن منقلب شد، گریه کرد وگفت: پیامبر (ص)فرمود: هنگامی که روز قیامت برپا گردد هر چشمی جز چهار چشم گریان است: 1- چشمی که از خوف خدا بگرید ؛ 2- چشمی که در راه (جهاد) برای خدا نابینا شده باشد ؛ 3- چشمی که از حرام های خدا پوشیده شده باشد ؛ 4- چشمی که شب تا صبح در ...
دختر دایی همسرم خودش را به من نزدیک کرد / زمانی که در خانه تنها بودم او به آنجا می آمد
از آشنایی به وجود آمده شماره تلفن منزلمان را گرفت تا ما را برای شرکت در مراسم مذهبی دعوت کند. اما روز بعد در تماس تلفنی از مادرم اجازه خواسته بود تا مرا برای پسرش خواستگاری کند. مادرم در ابتدا مخالفت می کرد چرا که 2 خواهر بزرگ ترم ازدواج نکرده بودند و دوست داشت ابتدا آن ها ازدواج کنند ولی آن خانم مرا پسندیده بود و بالاخره به خواستگاری ام آمد. پرویز پسر متدین و پرتلاشی بود که همان جلسه ...
خورشید سالکان جاودانه ساز کربلا
به گزارش بلاغ ،او بنابر حکمت الهی در تداوم امامت برای حفظ نبوت آخرین پیامبر آسمانی, از نسل کشی بنی امیه در صحرای کربلا جان سالم بدر برد تا طی 35سال بعد از فاجعه کربلاء، حافظ و مروج فرهنگ عاشورا برای همه نسل های تاریخ پیش روی خود باشد. در چنین روزی بود که دردجانکاه مصیبت بزرگ و بزرگ ترین مصیبت تاریخ را با ترک از این جهان فانی به دیار باقی برد تا حجتی باشد بر همه انسان ها که اگر نمی ...
اوضاع سیاسی عصر امام زین العابدین علیه السلام
زیادی نیز به او بخشید.(36) نقل شده که حضرت غلامی را سه بار صدا زد و فقط سومین بار پاسخ شنید، در این حال به غلام فرمود: مگر صدای مرا نشنیدی؟ غلام گفت: چرا شنیدم! امام فرمود: پس چرا جواب ندادی؟ پاسخ داد: چون از جانب شما احساس امنیت می نمودم. امام فرمود: خدایا! تو را سپاس می گویم که غلام را از من آسوده خاطر قرار داده ای.(37) ...
محکومیت لایحه ننگین کاپیتولاسیون
که در ایران بکنند مصون هستند! اگر یک خادم امریکایی، اگر یک آشپز امریکایی، مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پا منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلوی او را بگیرد! دادگاههای ایران حق ندارند محاکمه کنند، بازپرسی کنند، باید برود امریکا! آنجا در امریکا اربابها تکلیف را معین کنند ! دولت سابق این تصویب را کرده بود و به کسی نگفت. دولت حاضر این تصویبنامه را در چند روز پیش از این برد به ...
پروفسور فریدون دواچی، روماتولوژی را از صفر شروع کرد
.... یادم نیست که دلیل انتخابم چه بود ولی رفتم درسم را خواندم و بعد تخصص روماتولوژی را انتخاب کردم. فرانسه که رفتید با حمایت خانواده بود؟ بله و در آن زمان در فرانسه امکان نداشت یک بچه 17 ساله بتواند مستقل باشد. دوران کودکی تان زندگی مرفه ای داشتید؟ یک زندگی معمولی داشتیم پدرم حقوق استاد دانشگاهی داشت و مادرم حقوق کارمندی. شما چه کسی را می شناسید که با حقوق استادی ...
عروسی با طعم تاریخ و فرهنگ
شنیدن ویتنام به ذهن خطور کند، جنگ باشد. همه می دانیم جنگی نیست. اما تصویر دیگری به جز وحشت در ذهن نداریم که جایگزین کنیم. می خواهم تغییر ذهنیت دهم. می خواهم ساختارشکنی کنم و از جریان زندگی مردم این روز های ویتنام بنویسم. در ویتنام دیگر جنگ نیست. فقط زیبایی است. زیبایی که به سبب مردمان سخت کوش و ساده اش به دست آمده است. آنها به گفته رئیس دپارتمان گردشگردی شان، پذیرای بیش از 9 میلیون گردشگر بودند و ...
خلع ید از کاروانسرای گبرآباد صحت ندارد
تازه دو هفتهٔ پیش فهمیدم که سونداژ یعنی چه؟ من به دوستی زنگ زدم و پرسیدم، گفت خدا تو را خیر دهد. سو نداژ که نمونه برداری می شود اما شما پشت بام را برداشتید!. (بعد از این که با پیمانکار به مشکل خوردیم) وقتی ما این جا را جمع و جور می کردیم، سه تا چهار تا مُهر پیدا می کردیم. مهری که مال مصالح فروشی است. الآن داخل همین کشو است. (خطاب به نگهبان حاضر در اطاق: لطف کن باز کن و نمونهٔ آن را نشان ...
------ " روز پنجشنبه " ------
أَعْتَمِدُ عَلَیْکَ وبدی روزهای بعد آن خدایا جداً من باپیمان اسلامیتت توسل به سوی توجویم وبا حرمت قرآن کریم تکیه می کنم بر تو وَ بِمُحَمَّد الْمُصْطَفَی صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ أَسْتَشْفِعُ لَدَیْکَ فَاعْرِفِ اللَّهُمَّ ذِمَّتِیَ الَّتِی وبه محمد برگزیده خدای تعالی درود خدا براو و بر آل او شفاعت کنم نزد تو پس بشناس خدایا پیمان مرا آنچنانی که رَجَوْتُ بِهَا ...
گفت و گو با برادر دکتر طاهره صفارزاده
،خواهر را چگونه دیدید؟ در ماه های آخر عمر در کنارش بودم. در شب های ماه رمضان برای سحری بیدار می شدم، می گفت: بیا دست مرا هم بگیر تا بیایم و با تو نان و پنیری بخورم. به خاطر بیماری توان روزه گرفتن نداشت، اما نماز شبش ترک نمی شد. دو ساعتی مشغول راز و نیاز می شد و بعد می گفت: او را به اتاقش ببرم. اصلاً قبول نداشت بیماریش پیشرفت کرده است. ماه آخر او را به بیمارستان بردیم و در 5 مهر سال 1387 عمل ...
نجات خریدار اورانیوم با حکم آیت الله بهشتی
مطرح نبود. من بعد از مدرسه هم نه اورانیوم دیده بودم و نه درباره آن چیزی خوانده بودم حالا می گویند دولت ایران نتوانسته اورانیوم بخرد تو برو بخر یاللعجب!. منزل رفتم و همه 50 پرونده ای را که دکتر اعتماد به من داده بود خواندم. همه شامل دو نامه بود؛ یک نامه تقاضای خرید از طرف دولت ایران و یک نامه جواب که ما اورانیوم نداریم و حتی تولید آتی خود را هم تا هشت سال فروخته ایم. به خود گفتم در بد چاله ...
دوستم قاتل است!
همه چیز را گردن او بیندازم. روز بازجویی گفته بودی انگیزه ات از قتل به خاطر سرقت ماشین مقتول بوده است، اما امروز می گویی مقتول به دختر مورد علاقه ات تهمت زده است و به همین دلیل درگیر شدی. روز بازجویی به خاطر مجروحیت دست راستم مجبور بودم با دست چپ بنویسم به همین دلیل تمرکز کافی نداشتم. از سوی دیگر مأموران مرا مجبور کردند که موضوع سرقت را بگویم وگرنه من وضع مالی ام خوب بود، نیازی به ...
تابش: آقا مطالعه آثار دکتر شریعتی را منع نمی کرد
بیمارستان شهدای تجریش تهران کنار ایشان بودیم. من بیشتر شب را بیدار بودم. فقط می دیدم لب های ایشان تکان می خورد، ولی نمی فهمیدم چه می گفتند، دو، سه بار کمکشان کردم تا دستشویی رفتند، فقط یک بار گفتند چرا پاهایم این طور بی حس شد. به زحمت راه می رفتند در همان حال بارها از من عذرخواهی کردند که من چقدر به شما زحمت دادم. صبح که برای نماز صبح وضو گرفتند و بر سر سجاده شان آمدند، دیدم آقا نماز را ایستاده می ...
طنز؛ خاطره بازی دهه 60ی ها از مدرسه
خوردند نه اینکه مشق هاشان را ننوشته باشند، بلکه فقط جواب ها را اشتباه نوشته بودند. آقا، ما یک خجالتی می کشیدیم از این بچه ها. این کار معلم ما شاید در دهه نود از سوی سازمان ملل جنایت علیه بشریت محسوب شود، اما وقتی ما مدرسه می رفتیم عین ثواب و دقت در آموزش بود. من می ماندم و وجدانی گناه آلود و نگاه بچه های مدرسه به یک آدم فروش و اون روز که حتما فوتبال بازی ام نمی دادند. *** ...
روایت جالب فوکس از قهرمانی/ زنده از شهر لستر لعنتی!
لسترسیتی توانست فصل گذشته در میان نگاه های ناباورانه همه قهرمانی در لیگ برتر انگلیس را جشن بگیرد. به گزارش کاپ ، کریستین فوکس، بازیکن لسترسیتی، در یادداشتی به قلم خودش در توضیح قهرمانی می گوید: جیمی واردی مهمانی گرفته بود. من در مورد آهنگ آن صحبت نمی کنم. 2 می 2015 بود و اگر تاتنهام چلسی را شکست نمی داد ما قهرمان لیگ می شدیم. ما، لسترسیتی کوچک. همه بچه ها می خواستند اگر امکانش باشد، با ...
ایست، کمی صبر و شاید تصمیمی دیگر!
نه جلوتر نرو. نه نرو فقط کمی صبر کن. چشمانت را ببند و جلوتر را ببین. تصور کن که بعد از طلاق چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اول شاید یک احساس آرامش و رها شدن و لبخندی که به تو امید می دهد برای فردایی بهتر. با خود می اندیشی که تمام شد آن کشمکش ها و اعصاب خرد شدن ها. تمام شد و تو وارد دنیایی شدی که آزادی شاید حرف اولش باشد اما کمی جلوتر برو. در خیالت روزها و شب ها را سپری کن. فرزندت را می بینی که با هزار ...
استقبال از نویسنده ایرانی در دانشگاه بلگراد
نویسنده در ادامه سخنرانی اش اظهار کرد: زمانی با خود می گفتم با کودکان و نوجوانان نباید از جنگ گفت. از خودم می پرسیدم مگر جنگ چه خاصیتی دارد که باید از آن حرف زد؟ می پرسیدم نوشتن از خون و خونریزی و کشته شدن انسان ها چه خاصیتی دارد جز این که روح لطیف کودکان را زمخت و خشن کند؟ بعد به چند نتیجه رسیدم که دلیل و موضوع این سخنرانی است. او در ادامه این عوامل را به این شرح برشمرد: اول. هر نویسنده ای ...