سایر منابع:
سایر خبرها
نامزدم به پای زهرماری هایم ماند اما آن ها ول کن من نبودند
...، اما نشد. در مدتی که امین درگیر اعتیاد بود، با دختری آشنا شد که عشق به او هنوز در نگاه و حرف هایش پیداست. وقتی از آن دختر حرف می زند، صدایش به وضوح می لرزد: نامزدم وقتی فهمید قبلا مصرف کننده بودم، به پایم ماند. چیزی به عقدمان نمانده بود که پدرم فوت شد. نزدیک چهلم او مواد کشیدم با این تفکر که می توانم راحت کنار بگذارم. اما نشد و بدبختانه همه چیزم را از دست دادم. نامزدم، کارگاهم و کل پس اندازم را. افسردگی گرفته بودم و معده ام هم خونریزی می کرد. 20 روز آخر اعتیادم توی پارک کارتن خواب شده بودم. ...
رابطه عاشقانه خانم خبرنگار با یک داعشی! (عکس)
می داند که می خواهی به الشام بیایی؟" بیلل فرض کرده بود همه چیز تمام شده و ملودی به زودی به سوریه می رود. "هنوز تصمیم نگرفتم به سوریه بیام." "گوش کن ملودی. از تو به خوبی مراقبت خواهد شد. تو فرد مهمی خواهی بود. و اگر با من ازدواج کنی، مثل یک ملکه با تو رفتار خواهم کرد." ازدواج؟؟ در یک عکس العمل غیرارادی از اسکایپ خارج شدم. چادر را از سرم برداشتم و به آندره نگاه کردم که مثل من ...
مهندسی که سعادتش را با شهادت معماری کرد
است تا من را به دانشگاه برساند وقتی داخل ماشین و کنارش نشستم، متوجه زخم پا و دست های بسته مصطفی شدم. از او پرسیدم چه اتفاقی افتاده است؟ گفت چیزی نیست زخمی شدم. بعد به من گفت سجاد تو درس هایت را خوب بخوان و حواست به درس و مشقت باشد. برای نماز صبح که بیدار شدم و خواب را برای مادر تعریف کردم مادر گفت جالب است پدرت هم خواب مصطفی را دیده است. همان روز نزدیک های ظهر خواهرم به مادرم زنگ زده و گفته بود که ...
نگاهی به واپسین روزهای عمر امام حسن مجتبی (علیه السلام)
محمد بن اشعث بن قیس کندی فرستاد و به همراه آن زهر، بیست هزار دینار فرستاد و ده قطعه باغ از باغهای کوفه را به نام او کرد و همچنن وعده داد بعد از انجام ماموریت، او را به ازدواج پسرش یزیدبن معاویه درآورد. پس او در فرصتی خاص آن زهر را به خورد حسن بن علی داد و مسمومش کرد . مورخ توانا، علامه بزرگوار باقر شریف قرشی می نویسد: جعده دختر اشعث بن قیس از خانواده های فرومایه، بسیار پست و ...
ملک الشعرای بهار، بهارِ فرهنگ ایران
گرفته بود، مادرم به شوهر خواهرم قهرمان داد و او رفت و کتاب ها را پس گرفت. با عارف قزوینی چقدر ارتباط داشت؟ من نمی دانم چقدر ارتباط شان نزدیک بود. این شعر معروف با مطلع از ملک ادب داعیه داران همه رفتند/ شو بار سفر بند که یاران همه رفتند را پدرم در وصف عارف سروده است. که حبیب یغمایی چاپ کرده و بهار عصبانی می شود و به دفتر مجله یغما می رود و به او اعتراض می کند که چرا این ...
بازیگری که برای خودش اسباب بازی می خرید!
دو آذری زبان و اهل زنجان بودند، متولد شدم. پدرم کارمند راه آهن بود و مادرم خانه دار. آنها چندین سال بود که ازدواج کرده بودند اما بچه دار نمی شدند و پس از یک دوره دعا، نذر و نیاز عاقبت با توسل و عنایت حضرت معصومه(س) من به این دنیا مُشرف شدم. پس چقدر عزیز بودید برای پدر و مادرتان؟ بله! به همین دلیل سپاسگزارم از عنایت حضرت حق که پیکری به من داد که روحم در آن آرام گرفت و امیدوارم ...
استراتژی های دختران مجرد برای رهایی از احساسات منفی
دخترانی که تنها می مانند چه مسایل و مشکلاتی دارند؟ چه دغدغه ها و نگرانی هایی آنها را آزار می دهد؟ نگاه اطرافیان به آنها چگونه است؟ و چه کاری انجام می دهند تا به جای ناراحت بودن و غصه خوردن بابت ازدواج نکردن، حال و روز خوبی داشته باشند و از همین زندگی و روزهای جوانی خود علی رغم کمبودهایی که دارند لذت ببرند و تبدیل به افرادی افسرده و دلمرده نشوند؟ در این گزارش، نگاهی داریم به روایت هایی که تنها چند تن از دختران بالای 30 سال از روزهای مجردی خود دارند. ...
تأیید وجود حضرت رقیه (س) توسط امام صادق(ع)
فرموده اند: یا اُختَاه، یا اُم کُلثُوم وَ اَنتِ یا زَینَب وَ اَنتِ یا رُقَیّه وَ اَنتِ یا فاطِمَه و اَنتِ یا رُباب! اُنظُرنَ اِذا أنَا قُتِلتُ فَلا تَشقَقنَ عَلَیَّ جَیباً وَ لا تَخمُشنَ عَلَیَّ وَجهاً وَ لا تَقُلنَ عَلیَّ هِجراً : خواهرم، ام کلثوم و تو ای زینب! تو ای رقیه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر دارید [و به یاد داشته باشید] هنگامی که من کشته شدم، برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و ...
مادر چگونه اعضای خانواده خود را قتل عام کرد
... اما اختلالات روانی فرزانه موضوعی است که پدر متهم هم به آن اذعان دارد. او که روز گذشته برای پیگیری و آگاهی ازچند و چون پرونده دخترش به دادسرای جنایی تهران آمده بود، درباره این پرونده خونین به شهروند گفت: ساعت 4 بعدازظهر از کلانتری تهرانسر با ما تماس گرفتند. وقتی این خبر را شنیدم، شوکه شدم، باورم نمی شد. آنها شب قبلش یعنی پنجشنبه تا ساعت 12شب خانه ما بودند، بعد هم همسرم به همراه دامادم با ما ...
کاری برای دلم
.... این شهر آب و هوای جوی و معنوی خوبی داشت. سال 65 ازدواج کردم و 3 تا پسر دارم که دوتایشان ازدواج کرده اند و یکی هم سال سوم دانشگاه است. *یعنی بعد از جانبازی ازدواج کردید؟ بله. *چطور با همسرتان آشنا شدید؟ همسر من اصالتا اهل شهرستان طرقبه (نزدیک مشهد) است. در یکی از برنامه هایی که با جانبازان داشتیم با برادر ایشان آشنا شدم. در گروه ها و هیئت هایی که بودیم ...
آنگاه که آرزوها دود می شود و قدها خمیده
و خواسته خودم بود ولی بار دوم به اجبار بود، افزود: بار اول با این طرز تفکر آمدم کمپ که نزدیک عید بود و قرار بود با خانواده بریم مسافرت برای اینکه مشکلی پیش نیاد مصرفم را قطع کردم و بعد 21 روز از کمپ ترخیص شدم ولی به محض بیرون آمدن از کمپ در عرض کمتر از یک ساعت مصرف مواد را ادامه دادم. کاهش سن اعتیاد وی با اشاره به اینکه زمانی که من سم زدایی می کردم همه افرادی که در کمپ بودند ...
زن جوان جنایت هولناک ظهر جمعه تهران را رقم زد - همسرم قصد داشت با زن جوانی ازدواج کند
داشتم / باقر گفت با این فکرهای احمقانه به خواهرم تهمت می زنم! کار زشت دختر تهرانی با دو پسرجوان در خودرو / من رفتارهای داشتم که آن دو به من نزدیک شدند زن جوان را برای نگهداری از پسر بچه هایم استخدام کردم / چند روز قبل متوجه واقعیت بسیار کثیفی شدم راننده پراید مشکی به زودی اعدام می شود / او در حین عمل شیطانی مرا با اسم صدا می زد دختر جوان بعد از ازدواج با پیر مرد 68 ساله باحقیقتی باورنکردنی روبه رو شد سر زده به اتاق پسرم رفتم و آنچه دیدم قابل باور نبود / شوهر بی غیرتم در چشمانم زل زد و گفت مگه خارجی ها را نمی بینی ... ...
داریوش همایون را بیشتر بشناسیم
عملاً گرداندن حزب را برعهده داشتم همه کارهای حزب را انجام می دادم و در تعیین سیاست هایش خیلی موثر بودم... ده ماهی بعد، کابینه تغییر کرد و نخست وزیر تازه که آقای آموزگار بود از من دعوت کرد به وزارت اطلاعات و جهانگردی بروم." اعلام تک حزبی شدن کشور در سال 1353 و بیان سخنان ناپخته شاه مبنی بر اینکه "کسانی که نمی خواهند این وضع (حکومت تک حزبی) را بپذیرند، در این مملکت جایی ندارند. می توانند ...
زن مریوانی در اتفاقی نادر برای همسرش خواستگاری رفت! + عکس
آشنایی و رفت وآمد به همین منظور نظرم به سویش جلب شد و به ریبوار پیشنهاد ازدواج با او را دادم. ریبوار خیلی حیرت زده شد و گفت: چطور حاضر به چنین پیشنهادی هستی درحالیکه این کابوس زنان جامعه است. گفتم که شاید به ظاهر چنین برداشت شود، ولی می دانم با این کار عشق زندگیمان استوارتر خواهد شد و همچنین می تواند دست این دختر تنها را گرفت. ریبوار نهایتا موافقت کرد و به خواستگاری رفتیم. شب ...
ارتباط کثیف زن شوهردار با مغازه دار محله - مرد جوان از نیت شوم من خبر نداشت
داشتم / باقر گفت با این فکرهای احمقانه به خواهرم تهمت می زنم! کار زشت دختر تهرانی با دو پسرجوان در خودرو / من رفتارهای داشتم که آن دو به من نزدیک شدند زن جوان را برای نگهداری از پسر بچه هایم استخدام کردم / چند روز قبل متوجه واقعیت بسیار کثیفی شدم راننده پراید مشکی به زودی اعدام می شود / او در حین عمل شیطانی مرا با اسم صدا می زد دختر جوان بعد از ازدواج با پیر مرد 68 ساله باحقیقتی باورنکردنی روبه رو شد سر زده به اتاق پسرم رفتم و آنچه دیدم قابل باور نبود / شوهر بی غیرتم در چشمانم زل زد و گفت مگه خارجی ها را نمی بینی ... ...
شوهرم هر شب دوستش را به خانه می آورد/ او مرا وادار کرد تا با او ارتباط برقرار کنم
دایی ام بردم تا علی او را اذیت و آزار کند / من پشت در خانه نگهبانی می دادم با دیدن رفتارهای سوسن در کنار نامزدم حس بدی داشتم / باقر گفت با این فکرهای احمقانه به خواهرم تهمت می زنم! کار زشت دختر تهرانی با دو پسرجوان در خودرو / من رفتارهای داشتم که آن دو به من نزدیک شدند زن جوان را برای نگهداری از پسر بچه هایم استخدام کردم / چند روز قبل متوجه واقعیت بسیار کثیفی شدم ...
به آپارتمان دوست پسرم رفتم / من به او قول کثیفی دادم
بدی داشتم / باقر گفت با این فکرهای احمقانه به خواهرم تهمت می زنم! کار زشت دختر تهرانی با دو پسرجوان در خودرو / من رفتارهای داشتم که آن دو به من نزدیک شدند زن جوان را برای نگهداری از پسر بچه هایم استخدام کردم / چند روز قبل متوجه واقعیت بسیار کثیفی شدم راننده پراید مشکی به زودی اعدام می شود / او در حین عمل شیطانی مرا با اسم صدا می زد دختر جوان بعد از ازدواج با پیر مرد 68 ساله باحقیقتی باورنکردنی روبه رو شد سر زده به اتاق پسرم رفتم و آنچه دیدم قابل باور نبود / شوهر بی غیرتم در چشمانم زل زد و گفت مگه خارجی ها را نمی بینی ... ...
پسر نوجوان را به خانه دایی ام بردم تا علی او را اذیت و آزار کند - من پشت در خانه نگهبانی می دادم
دایی ام بردم تا علی او را اذیت و آزار کند / من پشت در خانه نگهبانی می دادم با دیدن رفتارهای سوسن در کنار نامزدم حس بدی داشتم / باقر گفت با این فکرهای احمقانه به خواهرم تهمت می زنم! کار زشت دختر تهرانی با دو پسرجوان در خودرو / من رفتارهای داشتم که آن دو به من نزدیک شدند زن جوان را برای نگهداری از پسر بچه هایم استخدام کردم / چند روز قبل متوجه واقعیت بسیار کثیفی شدم ...
کار زشت دختر تهرانی با دو پسرجوان در خودرو - من رفتارهای داشتم که آن دو به من نزدیک شدند
به خواهرم تهمت می زنم! کار زشت دختر تهرانی با دو پسرجوان در خودرو / من رفتارهای داشتم که آن دو به من نزدیک شدند زن جوان را برای نگهداری از پسر بچه هایم استخدام کردم / چند روز قبل متوجه واقعیت بسیار کثیفی شدم راننده پراید مشکی به زودی اعدام می شود / او در حین عمل شیطانی مرا با اسم صدا می زد دختر جوان بعد از ازدواج با پیر مرد 68 ساله باحقیقتی باورنکردنی روبه رو شد سر زده به اتاق پسرم رفتم و آنچه دیدم قابل باور نبود / شوهر بی غیرتم در چشمانم زل زد و گفت مگه خارجی ها را نمی بینی ... ...
مادری که به رفتارهای پسرش در مدرسه مشکوک شده بود به واقعیت کثیفی پی برد + عکس
.../000 دلار جریمه نقدی محکوم است. دوستان 110 این اخبار را از دست ندهید: پسر نوجوان را به خانه دایی ام بردم تا علی او را اذیت و آزار کند / من پشت در خانه نگهبانی می دادم با دیدن رفتارهای سوسن در کنار نامزدم حس بدی داشتم / باقر گفت با این فکرهای احمقانه به خواهرم تهمت می زنم! کار زشت دختر تهرانی با دو پسرجوان در خودرو / من رفتارهای ...
ماجرای جواد علی حسناوی جوان لرستانی-عراقی که در دفاع از حرم به شهادت رسید/ روایت مادر از فرزند شهیدش+ ...
رفت بیرون و بر می گشت خانه با تبسمی که بر لب داشت گفت مادر امروز چی داریم که بخوریم تبسم و آرامش جواد را فراموش نخواهم کرد. خانم جهانی عنوان داشت: ما برای جواد دختری را نشان کردیم که ازدواج بکند و برای این دختر که مادرش قمی بود و پدرش عراقی بود لباس و حلقه گرفته بودیم اما به عقد نرسید که جواد شهید شد و قسمت نشد. آرزوی جواد مادر از آرزوی جواد به ما گفت: جواد از ...
حمله وحشیانه نظافتچی های شیطان صفت به دانش آموز بی گناه / خانواده قربانی از مقامات مدرسه شکایت کردند
بردم تا علی او را اذیت و آزار کند / من پشت در خانه نگهبانی می دادم با دیدن رفتارهای سوسن در کنار نامزدم حس بدی داشتم / باقر گفت با این فکرهای احمقانه به خواهرم تهمت می زنم! کار زشت دختر تهرانی با دو پسرجوان در خودرو / من رفتارهای داشتم که آن دو به من نزدیک شدند زن جوان را برای نگهداری از پسر بچه هایم استخدام کردم / چند روز قبل متوجه واقعیت بسیار کثیفی شدم ...
زن جوان را برای نگهداری از پسر بچه هایم استخدام کردم - چند روز قبل متوجه واقعیت بسیار کثیفی شدم
...> ایران 110 این اخبار را از دست ندهید: پسر نوجوان را به خانه دایی ام بردم تا علی او را اذیت و آزار کند / من پشت در خانه نگهبانی می دادم با دیدن رفتارهای سوسن در کنار نامزدم حس بدی داشتم / باقر گفت با این فکرهای احمقانه به خواهرم تهمت می زنم! کار زشت دختر تهرانی با دو پسرجوان در خودرو / من رفتارهای داشتم که آن دو به من نزدیک شدند زن ...
دوست پسرم را به خانه ام دعوت کردم - زمانی که شوهرم سر رسید او در خانه پنهان شده بود
بدی داشتم / باقر گفت با این فکرهای احمقانه به خواهرم تهمت می زنم! کار زشت دختر تهرانی با دو پسرجوان در خودرو / من رفتارهای داشتم که آن دو به من نزدیک شدند زن جوان را برای نگهداری از پسر بچه هایم استخدام کردم / چند روز قبل متوجه واقعیت بسیار کثیفی شدم راننده پراید مشکی به زودی اعدام می شود / او در حین عمل شیطانی مرا با اسم صدا می زد دختر جوان بعد از ازدواج با پیر مرد 68 ساله باحقیقتی باورنکردنی روبه رو شد سر زده به اتاق پسرم رفتم و آنچه دیدم قابل باور نبود / شوهر بی غیرتم در چشمانم زل زد و گفت مگه خارجی ها را نمی بینی ... ...
چشم انتظار خواستگار بودم و با خودنمایی می خواستم شوهرپیدا کنم /خانواده ام متوجه کار کثیفم شدند
بردم تا علی او را اذیت و آزار کند / من پشت در خانه نگهبانی می دادم با دیدن رفتارهای سوسن در کنار نامزدم حس بدی داشتم / باقر گفت با این فکرهای احمقانه به خواهرم تهمت می زنم! کار زشت دختر تهرانی با دو پسرجوان در خودرو / من رفتارهای داشتم که آن دو به من نزدیک شدند زن جوان را برای نگهداری از پسر بچه هایم استخدام کردم / چند روز قبل متوجه واقعیت بسیار کثیفی شدم ...
زمانی که با همسرم به خانه برگشتیم پسرم را در وضعیت بسیار بدی دیدیم / افراد غریبه به آنجا آمده بودند
دیدن رفتارهای سوسن در کنار نامزدم حس بدی داشتم / باقر گفت با این فکرهای احمقانه به خواهرم تهمت می زنم! کار زشت دختر تهرانی با دو پسرجوان در خودرو / من رفتارهای داشتم که آن دو به من نزدیک شدند زن جوان را برای نگهداری از پسر بچه هایم استخدام کردم / چند روز قبل متوجه واقعیت بسیار کثیفی شدم راننده پراید مشکی به زودی اعدام می شود / او در حین عمل شیطانی مرا با اسم صدا می ...
عاقبت شوم زن متاًهلی که به خانه مرد غریبه رفت و آمد می کرد
دستور قضایی راهی زندان شد. ایران 110 این اخبار را از دست ندهید: پسر نوجوان را به خانه دایی ام بردم تا علی او را اذیت و آزار کند / من پشت در خانه نگهبانی می دادم با دیدن رفتارهای سوسن در کنار نامزدم حس بدی داشتم / باقر گفت با این فکرهای احمقانه به خواهرم تهمت می زنم! کار زشت دختر تهرانی با دو پسرجوان در خودرو / من رفتارهای داشتم که ...
عباس دانشجوی واقعی پیرو خط امام بود/ قرار کردیم که با هم شهید بشویم
که این اتفاق برایت می افتد؟ این ماجرا گذشت تا اینکه عملیاتی شد. در آن عملیات برادرم که آن موقع سرباز بود هم حضور داشت. عباس هم که مثل همیشه نبود. یک روز مجروح خیلی زیادی به بیمارستان آوردند. یکی از دوستانم آمد و برای رسیدگی به مجروحین طلب کمک کرد. من هم میثم را نزد خانم دکتر فروتن گذاشتم و رفتم. از صبح تا دم غروب مشغول به کار شدم. همه کار هم انجام می دادم. از شستن پتوهای خونی تا رسیدگی ...
از "شوهر بی غیرتم در چشمانم زل زد و .."دختر جوان بعد از ازدواج باحقیقتی باورنکردنی.."
پسر نوجوان را به خانه دایی ام بردم تا علی او را اذیت و آزار کند / من پشت در خانه نگهبانی می دادم با دیدن رفتارهای سوسن در کنار نامزدم حس بدی داشتم / باقر گفت با این فکرهای احمقانه به خواهرم تهمت می زنم! کار زشت دختر تهرانی با دو پسرجوان در خودرو / من رفتارهای داشتم که آن دو به من نزدیک شدند زن جوان را برای نگهداری از پسر بچه هایم استخدام کردم / چند روز قبل متوجه ...
ضرب و شتم وحشیانه دانش آموزکرمانی توسط معلم سنگدل +عکس
... پسر نوجوان را به خانه دایی ام بردم تا علی او را اذیت و آزار کند / من پشت در خانه نگهبانی می دادم با دیدن رفتارهای سوسن در کنار نامزدم حس بدی داشتم / باقر گفت با این فکرهای احمقانه به خواهرم تهمت می زنم! کار زشت دختر تهرانی با دو پسرجوان در خودرو / من رفتارهای داشتم که آن دو به من نزدیک شدند زن جوان را برای نگهداری از پسر بچه هایم استخدام کردم / چند روز قبل ...