سایر منابع:
سایر خبرها
جوان ملایری: قصور پزشکی باعث فلج شدن دو پایم شد
شدن در بیمارستان را نداشتم حتی دفترچه ام هم سفید بود روز 29 اسفند تپش قلب شدیدی حس کردم که خیلی بی قرارم کرده بود یک قرص خوردم اما آرام نشدم به همین خاطر به اورژانس زنگ زده و به بیمارستان رفتم. رضا افزود: وقتی به بیمارستان رسیدم هوشیاری خود را از دست دادم و وقتی که چشمانم را باز کردم متوجه شدم که دست وپاهایم بسته به من سوند وصل کرده اند، از پرستار خواستم دست وپایم را باز کند چراکه خود می ...
این ستاره های منفور!
سلبریتی منفور شود، باید بگوییم گاهی تنها چیزی که برای منفور شدن یک ستاره لازم است، یک شب یا روز بد است. یک بار از کوره در رفتن در میان مردم می تواند یک بازیگر را در بدترین جای ذهن مردم قرار دهد. بسیاری از ستاره هایی که مورد نفرت و بیزاری مردم قرار دارند، به علت خودخواهی و کبر، ظاهر شدن در فیلم های بد یا موزیک بد ساختن، ... به این درجه از منفوریت رسیده اند! راه های زیادی برای به دست آوردن ...
مهندسی که سعادتش را با شهادت معماری کرد
اعزامش شهریور 95 بود. مصطفی دوره های لازم نظامی را در ایران و سوریه سپری کرده بود. دوستانش می گویند مصطفی از لحاظ بدنی خیلی آمادگی داشت. مصطفی خدمت به اسلام را در دفاع از حرم پیدا کرد و لباس رزم پوشید. اولین بار که زنگ زده بود گفت من می روم که از قافله جا نمانم. سه روز قبل از شهادتش هم به پدر زنگ می زند و حلالیت می طلبد و به پدر می گوید که خط ما شکست خورده و ما به عنوان نیروی داوطلبانه راهی شدیم تا به ...
بسته خبری سفیر یکشنبه 16 آبانماه 1395
عشق و ایمان است؛ ما هم از دور نگاه میکنیم به این حرکت، و غبطه میخوریم به حال آن کسانی که این توفیق را پیدا کردند و این حرکت را انجام دادند: گرچه دوریم به یاد تو سخن میگوییم بُعد منزل نبوَد در سفر روحانی این کسانی که این راه را طی کردند و این حرکت عاشقانه را و مؤمنانه را دارند انجام میدهند، واقعاً دارند حسنه ای را انجام میدهند. این یک شعار بزرگ است، لا تُحِلّوا شَعائِرَ الله، ...
روایتی از زندگی شیخ جعفر شجونی
ساواک به همسرم گفت: محمدتقی فلسفی، حاج اشرف کاشانی و شمس گیلانی را دستگیر کردیم به شوهرت بگو بیاید و خودش را معرفی کند به ما خوش می گذرد. چند وقتی که از قم فرار کردم در باغ های کرمانشاه پنهان بودم تا اینکه دوستانی را که دستگیر کردند بعد از سه ماه آزاد کردند. بعد از آنکه به ملاقات دوستان آزادشده ام رفتم مرا دستگیر کردند و بعد از یک روز، آزادم کردند. اغلب بازداشت های او به همین شکل و کوتاه مدت ...
به شرکت مهندسی سعید رفتم و با نخستین دیدار عاشقش شدم/ نتوانستم پیشنهادش را رد کنم
خواندن پرونده زن و مرد جوان از آنها خواست علت طلاق توافقی شان را بیان کنند اما آنها سکوت کردند و سرشان را پایین انداختند تا اینکه فهیمه رو به قاضی کرد و درباره آشنایی شان گفت: 6 سال پیش بود، هنوز آن روزی را که به همراه دوستم به شرکت مهندسی سعید رفتم به یاد دارم. پسر خوش برخورد و شوخی به نظرم رسید که با نخستین دیدار خودش را در دلم جا کرد و من عاشقش شدم. از دوستم شنیده بودم بسیاری از ...
با تمام وجود برای کارآفرین 70 سانتی تعظیم می کنیم
کردم دستگیره درست کردن. اوایل بلد نبودم طرح به کارهایم بدهم؛ کم کم این کار را هم یاد گرفتم. دیگر الان بعد از 20 سال کار هر چه ببینم می توانم ببافم یا بکشم. البته دراین بین پنج سال مجبور شدم کار نکنم. چون مادرم مریض شده بود و پدرم هر چه داشت، فروخت و خرج عمل های مادرم کرد. با هنرم برای پدر و مادرم خانه ساختم 6 سال پیش بهزیستی کارهای فریبا را می بیند و به عنوان هدیه او از آنها ...
راه های نفوذ دشمن ازدیدگاه امام علی (ع) / از تخریب وجهه رهبری تا مذاکره بدون رضایت امام
اگر کارهای تباه کننده و آرای احمقانه و امور انحراف دهنده، شما را به دشمنی و مخالفت با من وادارد، هان! این منم که اسبان سواری را آماده نموده، و شتران را مجهز کرده، آماده جنگم و اگر مرا به آمدن نزد خود ناچار کنید با شما چنان جنگی کنم که جنگ جمل در برابرش مانند لیسیدن ظرف غذا باشد! 3 / آقازاده ها پرداختن به امور مردم نباید باعث غفلت بزرگان ازامور اهل خانه شود تامنفذی برای ...
تاج چگونه استقلال شد؟
کاری که در آن شرایط کردم، این بود که تعدادی از قدیمی های استقلال را صدا زدم که بیایند به کمک باشگاه خودشان. عباس کردنوری، حسن نظری، ناصر حجازی، جواد قراب، رضا عادلخانی، حسن روشن، کشاورز، قاضی شعار، نراقی و به خصوص منصور پورحیدری. این مرد خیلی نازنین است. خیلی گردن استقلال حق دارد. واقعا این روزها آرزویم این است که خیلی زود سلامتیش را به دست بیاورد. انسان بزرگی است منصورخان. اگر از من ...
رابطه عاشقانه خانم خبرنگار با یک داعشی!
ده ماه اسارت در دست داعش، آزاد شدند. صبح روز بعد به خانه برگشتیم. ملودی به بیلل پیام داد که در فرودگاه یک مرد غریبه آن ها را سؤال و جواب کرده. ملودی و یاسمین حس کرده بودند تحت نظرند و تصمیم گرفتند به فرانسه برگردند تا در فرصت بهتری به سوریه بروند. سردبیرها از میزان اطلاعاتی که به دست آوردم شگفت زده شده بودند: بیلل جزئیات زیادی را از ساختار داعش و نحوه برخورد با اعضای جدید فاش ...
دردسر ازدواج با دختر 16 ساله / "هستی" پس از "سمیرا" تمام زندگی ام شده است
مرا شیفته خودش کرده بود، به طوری که هر روز لحظه شماری می کردم تا به منزل برسم و او را در آغوش بگیرم. کم کم بهانه جویی های همسرم آغاز شد که چرا به من توجه نمی کنی و به خواسته هایم اهمیت نمی دهی! ما چرا باید بچه مردم را بزرگ کنیم؟ من هم که هستی را هدیه خدا می دانستم، دوست نداشتم با همسرم سر افکار پوچش جر و بحث کنم، تا این که روزی متوجه شدم هنگامی که در خانه حضور نداشتم، او هستی را کتک زده است و این ...
جواد دلباخته آذر شده بود / روزی که او به استخر رفته بود جواد هم به آنجا رفت و کار بسیار احمقانه ای انجام ...
دانشگاهی هایش شد. در دوران تحصیل چند باری جواد به او پیشنهاد ازدواج داده بود، اما او دست رد به سینه اش زده بود. با این حال پسر سمج از زیر زبان دوستان آذر بیرون کشیده بود که او طلاق گرفته است. جواد که هفت سال کوچک تر از زن جوان و حسابی دلباخته شده بود گاهی تا در خانه دنبالش می رفت و سعی می کرد به بهانه های مختلف سر حرف را باز کند، اما آذر اهل چنین روابطی نبود و ترجیح می داد با دریافت مهریه شوهر اولش ...
روایتی هولناک از یک جنایت مادرانه!
گرفته بود، روی زمین افتاد، من نزدیک تر رفتم دیدم صورتش مثل گچ سفید شده، مطمئن شدم که مرده. من هم همان پتو را روی بدنش انداختم و از اتاق خارج شدم. این زن 32ساله در ادامه اظهاراتش نحوه قتل فرزندانش را هم این گونه توضیح داد: وقتی از اتاق خواب بیرون آمدم، بچه ها را صدا زدم تا چایی بخورند، اما هیچ کدام به حرف من گوش ندادند، من هم یک لیوان چایی برای خودم ریختم و خوردم، بعد از آن با همان چاقویی ...
مجازات عجیب زن متاًهلی که با مرد غریبه ارتباط مخفیانه داشت
وقتی به خانه برمی گشتم همسرم را سوار خودروی مقتول دیدم و آنها را تعقیب کردم تا به پارک چیتگر رسیدیم. در آنجا با حامد درگیر شدم و با چاقو ضربه ای به او زدم. در ادامه زن جوان در جایگاه ایستاد و گفت: مقتول به من پیشنهاد داد از همسرم جدا شوم. این در حالی بود که همسرم مدام به من بی توجهی می کرد و در این شرایط من روزبه روز به حامد نزدیک تر شدم. تا اینکه این حادثه اتفاق افتاد. با پایان محاکمه ...
به شوهرم گفتم زن دیگری بگیرد چون درخواست های غیر اخلاقی از من داشت!
.... بعد از مرگ پدرم شرایط زندگی برایمان دشوار شد به گونه ای که مادرم برای تامین مخارج زندگی من و خودش با مشکل روبه رو بود. به هر سختی بود روزگارمان سپری می شد تا اینکه مادرم با کار کردن در خانه های مردم خرج تحصیل مرا تامین کرد. وی ادامه داد: به هر سختی که بود از دانشگاه در رشته روانشناسی فارغ التحصیل شدم و توانستم در یک ارگان دولتی مشغول به کار شوم. در این میان خواستگارهای زیادی داشتم ...
من مست و تو دیوانه، ما را که برد خانه؟!
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از تبریزبیدار ، روز چهارشنبه بود. مثل روال دو ساله گذشته سوار اتوبوس می شدم تا از این سوی شهر به آن سو برای کار بروم. سرمای جان سوز پاییز چند روزی است که همچون ماری بر روی تبریز چنبره زده و حسابی مرا کلافه ساخته، خودم متولد آبانم، اما گویی این آبان مثل گذشته نیست؛ سنگینی در آن حس می کنم. درحالی که آخرین گپ و گفت مصطفی ملکیان را در اندیشه پویا ...
افشاگری و صحبت های صریح بازیگر تازه بازگشته از شبکه GEM
این که مسیحی شده بودند، آن جا به آن ها پول نمی دادند و به هرحال به خاطر آن که این جا سکوی پرتابشان شود تحمل می کردند، بچه ها طفلکی ها هر نوع خفتی را هم تحمل می کردند. دادسرای ناحیه یک مرا خواست سیرتی در پاسخ به این که بعد از بازگشت با او چه برخوردی شده است این طور می گوید: نه تا خانه که رسیدم مشکلی برای من به وجود نیامد، حتی چند روز اول هم در خانه بودم و قبل از عاشورا تاسوعا ...
بی دست و پای با دست و پا!
دیپلم مابین خانه و آسایشگاه بود که کلاس های کنکور می رفتم. در سال 73 در کنکور شرکت کردم که در رشته الهیات در دانشگاه تهران قبول شدم . دو ترم آنجا رفتم اما متاسفانه موقعیتش مناسب حال جانبازان نبود و کلاس ها در طبقات بالا قرار داشت و خبری از آسانسور هم نبود. مجبور شدم تغییر رشته بدهم به همین خاطر با بچه ها مشورت کردم و در رشته حقوق ادامه تحصیل دادم. اولین انتخابم الهیات بود، بعد حقوق و ...
مادر چگونه اعضای خانواده خود را قتل عام کرد
که مرده. من هم همان پتو را روی بدنش انداختم و از اتاق خارج شدم. این زن 32 ساله در ادامه اظهاراتش نحوه قتل فرزندانش را هم این گونه توضیح داد: وقتی از اتاق خواب بیرون آمدم، بچه ها را صدا زدم تا چایی بخورند، اما هیچ کدام به حرف من گوش ندادند، من هم یک لیوان چایی برای خودم ریختم و خوردم، بعد از آن با همان چاقویی که همسرم را کشته بودم، به سراغ بچه ها رفتم. درست یادم نیست ولی فکر می کنم اول از ...
سبک زندگی امام رضا (ع) در ارتباط با خانواده
...> این دستور دینی و انسانی و عملی ساختن آن را از بزرگواری چون امام رضا(ع)بیاموزیم که آراستگی در منزل را، نه برای خود که برای خانواده و برای تربیت درست، امری بایسته می دانستند. حسن بن جَهْم می گوید: نزد امام رضا (ع) رفتم و او موهایش را رنگ سیاه زده بود، گفتم: فدایت شوم، با رنگ سیاه موهایت را رنگ کردی؟ فرمود: در رنگ آمیزی مو پاداش است. رنگ کردن موی و آمادگی (با آراستن ظاهر) از چیزهایی است که ...
نمی دانستم نامزد کثیفم از اینکه من زودتر به رختخواب می روم چقدر خوشحال می شود
...> ارتباط کثیف زن جوان با یکی از آشنایان نزدیکش / آن شب به شدت مست بودم + عکس حکم سنگین برای مرد شیطان صفت / در دوران خدمت چندین نفررا هدف آزار و اذیت قراردادم آزارواذیت گروهی دختر نوجوان توسط هفت مهاجر افغان کار زشت کارگر خدماتی با زن تنها در خانه / او را به داخل یکی از اتاق ها بردم به اتاق خواب محسن رفتم / او زمانی که مرا بالای سرش دیده از جا پرید ...
از 12 سال قبل تحت درمان روانپزشکم +عکس
رازگشایی از این جنایت خانوادگی در بیمارستان حاضر شد. زن جوان به بازپرس گفت: مبتلا به بیماری روحی و روانی ام. 12 سال است تحت درمان هستم. به رفتارهای شوهرم سوءظن پیدا کرده و گمان می کردم می خواهد با زنی ازدواج کرده و سرم هوو بیاورد. نمی دانم چطور شد این قتل ها را انجام دادم. روز حادثه با برداشتن چاقوی آشپزخانه ابتدا سراغ همسرم رفتم. چند ضربه ای به او زدم، بعد سمت فرزندانم رفتم و آنها را با ...
مجموعه اشعار آئینی ویژه شهادت امام حسن مجتبی(ع)
بعد از آن یک مشت پَر از کوچه ها از دوشنبه می رود تا کربلا ، تیر سه سر می رود بر حلق قاسم نیشتر از کوچه ها کوچه ها یک روز سیلی، کوچه ها یک روز تیر دائما می بارد آری دردسر از کوچه ها شام کوچه، کوفه کوچه، در مدینه کوچه بود زینب از من بیشتر دارد خبر از کوچه ها شام اگرچه شام اما صبح محشر می شود می رود بر نیزه ...
آقای دکتر! لطفا کمی نمایش
شده است. آقای دکتر عارف به عقیده من به هیچ عنوان نقش منفعلانه ای از زمان شروع مجلس دهم نداشته است که نیاز به رفتارهای نمایشی صرف داشته باشد. آقای عارف از اواسط سال 1391 وارد یک کارکرد سیاسی جدید شده است و با درک شرایط توسط ایشان و دیگر اصلاح طلبان جریان ساز در یک مسیر سیاست ورزی به روز شده قرار گرفتند. پس از وقایع سال 1388 یک مجموعه ای از اتفاقات در فضای سیاسی ایران رخ داد و البته اقداماتی علیه ...
کاری برای دلم
باشم و اصلا محدودیتی ندارد که کمتر برویم. من هم خیلی با بیرون رفتن مشکلی ندارم. همسرم در این سال ها خیلی برایمان زحمت کشیده. راننده من بود و باید همه کارهای خانه را می کرد چون دختر نداریم. *ارتباط شما با پسرهایتان چطور است؟ خیلی خوب؛ با هم رفیقیم. وقتی 22ساله بودم پدر شدم. پسر بزرگم الان 29سال دارد. وقتی بچه بودند نمی دانستم چطور باید با آنها رفتار کنم، شروع کردم به خواندن کتاب های ...
زن جوان جنایت هولناک ظهر جمعه تهران را رقم زد - همسرم قصد داشت با زن جوانی ازدواج کند
داشتم / باقر گفت با این فکرهای احمقانه به خواهرم تهمت می زنم! کار زشت دختر تهرانی با دو پسرجوان در خودرو / من رفتارهای داشتم که آن دو به من نزدیک شدند زن جوان را برای نگهداری از پسر بچه هایم استخدام کردم / چند روز قبل متوجه واقعیت بسیار کثیفی شدم راننده پراید مشکی به زودی اعدام می شود / او در حین عمل شیطانی مرا با اسم صدا می زد دختر جوان بعد از ازدواج با پیر مرد 68 ساله باحقیقتی باورنکردنی روبه رو شد سر زده به اتاق پسرم رفتم و آنچه دیدم قابل باور نبود / شوهر بی غیرتم در چشمانم زل زد و گفت مگه خارجی ها را نمی بینی ... ...
اعترافات زنی که شوهر و فرزندانش را کشت
می شناختند، هنوز باورشان نمی شود که زن خانواده چنین جنایتی را رقم زده است. یکی از آنها می گوید: ساعت حدود 11:30جمعه بود که صدای جیغ و گریه بچه ها را از خانه این زوج شنیدم. بعد زن جوان خون آلود جلوی پنجره آمد. روی گردنش آثار خون بود و همه ما وحشت کردیم. می خواست خودش را به بیرون پرت کند که با شنیدن حرف های یکی از همسایه ها منصرف شد. وقتی به داخل خانه اش رفتیم روی مبل نشسته بود. همانجا بود که صدای دختربچه ای را از داخل اتاق خواب شنیدم. به آنجا رفتم، او کنار پدرش زیر پتو بود که آرام به من گفت: عمو، کمکم کن. بدنش غرق در خون بود و من با پلیس و اورژانس تماس گرفتم. منبع : روزنامه همشهری ...
آیا باید سخنان دولتمردان را سانسور کرد؟/ترامپ امیدوار به شکار خجالتی ها
...: کسی نمی تواند مثل من باشد، مثل من زندگی کند، ولی شیعیان من! مرا یاری کنید با ورع و اجتهاد و عفت و سداد . ورع را حالتی بالاتر از تقوا گفته اند. تقوا آن است که مقید به رعایت واجبات و محرمات باشی و ورع یعنی از شبهه حرام هم دوری کنی. یعنی اگر احتمال می دهی که عملی از امور ممنوعه است هم به آن نزدیک نشوی. مثل حالت کسی که در خیابان باران زده، دامنش را بالاگرفته و آهسته راه می رود تا تردامن نشود. علی ...
آیا پس از برکسیت، یهودیان از انگلیس به آلمان بازخواهند گشت؟
خود برای برکیست متعمّداً به آتش نفرت نژادی دامن زده اند. گویا تاریخ باز هم تکرار شده است. کسانی که گذشتۀ خانوادۀ خود را به یاد دارند، با بهت و حیرت به رویدادهای بریتانیا نگاه می کنند. چیزی که بیش از همه مرا می ترساند پذیرش لفّاظی های سیاسیون بریتانیا است که سرشار از حسّ بیگانه هراسی است؛ این لفّاظی ها شبیه به همان حرف هایی است که در دهۀ 1930 در پروپاگاند آلمانی ها به چشم می خورد. ما نمی توانیم ...
شوک در کوچه تیر
. مرد جوان که از کارکنان فرودگاه مهرآباد است، اولین کسی بوده که به قتلگاه این خانواده پای گذاشته است. وی گفت: ساعت 11 و 55 دقیقه ظهر روز جمعه بود، با یکی از دوستانم سر کوچه حرف می زدم که صدای مهیبی به گوشم رسید. وقتی به طرف صدا برگشتم، دیدم زن جوانی از پنجره طبقه دوم خانه شان یک جارو برقی داخل کوچه و به طرف مردی پرتاب کرد و بعد فریاد می زد که قصد خودکشی دارم. به سرعت به طرف ساختمان رفتیم. وقتی لباس ...