سایر منابع:
سایر خبرها
ناصر ملک مطیعی: پایان تلخ یک ستاره ، دیدنی نیست
با این حال و سن و سال سوار ماشین شدم رفتم، شب رسیدم شام را با آنها خوردم و صبح دوباره برگشتم. خیلی دوست دارم به نحوی جواب خوبی به محبت و اعتماد مردم را بدهم و این برای من خیلی دغدغه است، شاید باید یک فیلم بازی کنم تا با تصویر و حرف جواب این همه سال محبت مردم را بدهم. همیشه هم گفته ام که دلم نخواسته آرتیست خوبی باشم، بلکه دلم می خواسته آدم خوبی باشم. از تبار عزت و احترام پرویز ...
اتهام متخصص ناباروری کانادایی به باردار کردن بیمارانش با اسپرم خود
شبکه تلویزیونی در کانادا گفته که اصلا به پدرش شباهت ندارد. او می گوید: "وقتی کوچک بودم از من می پرسیدند که آیا پدر و مادرم مرا به فرزندی قبول کرده اند؟" اواخر دهه 1980 والدین ربکا برای درمان به کلینیک باروری دکتر باروین رفته بودند. آنها فکر می کردند که ربکا با استفاده از اسپرم دانیل حامله شده، اما بعدا، آزمایش دی.ان.ای نشان داد که ربکا با دانیل هیچ نسبت بیولوژیکی ...
محسن مسلمان : عدد 6 را دوست دارم هواداران با آن زندگی می کنند
کنی؟ خر. چون سلطان است. * سقف آرزوهای محسن مسلمان. محسن مسلمان : اول با پرسپولیس جام به دست بیاوریم. بعد هم لژیونر شوم. * لذت بخش ترین خرجی که در زندگی ات کردی چیست؟ محسن مسلمان : برای پدر و مادرم خانه خریدم. ماشین هایی که برایش می خرم و چپ می کند. ولی نمیدانم چرا همیشه مقصر می شود. بیشترین دلمشغولی ات بعد از فوتبال؟ خانواده ام. هرکاری که انجام دهم برای ...
حراج فرزندان در خیابان های شهر! +تصاویر
این زندگی ناموفق را حراج کند. حالا بعد از چند ماه دوباره پیگیر آن آگهی و پدر می شویم تا بعدازآن موج خبری پیگیر اوضاع کودک شویم. پدر پشت تلفن این گونه جواب می دهد: فکر می کنید با آن کاری که شما در رسانه ها کردید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ فکر می کنید بچه را فروختم؟! شب و نیمه شب تماس می گرفتند و بدوبیراه می گفتند. همه این ها نقشه همسر سابقم بود تا مرا خراب کند. حتی علیه من شکایت تنظیم کرد تا صحنه سازی ...
قصاص برای مردی که همکلاسی دوره دبیرستانش را کشت/ مقتول با همسر قاتل رابطه داشت
اصغرزاده و مستشاری حشمت الله توکلی قرار گیرد. در جلسه دادگاه، مادر مقتول خواستار قصاص شد. سپس متهم 33 ساله پشت جایگاه قرار گرفت و با انکار قتل عمد گفت: مقتول همکلاسی دوران ابتدایی من بود اما آنچنان همدیگر را نمی شناختیم. من به خاطر بیماری کبد پسر دو ساله ام، مدام مجبور بودم در بیمارستان ها باشم و کمتر می توانستم به خانه سر بزنم. روز حادثه پس از خوردن ناهار با موتورم از خانه بیرون آمدم تا به ...
جوان ملایری: قصور پزشکی باعث فلج شدن پایم شد
را با قیچی بریده و مرا به خانه برد. وی به عدم توانایی درراه رفتن اشاره می کند و می گوید: وقتی مادرم دست وپایم را باز کرد وقتی خواستم روی پاهایم بایستم نتوانستم و پاهایم به هم پیچ خورد برای همین با ویلچر مرا به خانه برگردانند. این همشهری ملایر با اشاره به شش ماه خانه نشینی و دمر خوابیدن بیان می کند: وقتی مادرم مرا باز کرد زخم بستر شدیدی گرفته بودم و دست وپاهایم به دلیل بسته ...
شگرد دزدیدن مزدا 3 را در زندان آموختم / این دزد در سایت دیوار به کمین موتورهای سنگین می نشست+ عکس و فیلم ...
آمده و موتور را دزدیده است. با توجه به اظهارات مالک خودرو موتورسیکلت ، مواجه حضوری مابین متهم پرونده ( میثم . س ) و مالک موتورسیکلت مسروقه انجام و بلافاصله متهم مورد شناسایی قرار گرفت. با شناسایی متهم پرونده توسط مالک موتورسیکلت مسروقه ، وی صراحتا به سرقت موتورسیکلت از داخل پارکینگ اعتراف مرد و گفت: حدودا یک سال پیش من خودم مالک همین موتورسیکلت بودم! که به دلیل اعتیاد شدید ...
روایتی از زندگی شیخ جعفر شجونی
می گفت که شجونی روزی بدنه بازار را با سخنرانی به آتش می کشد. بنده آن زمان روزی 10 تا 12 بار سخنرانی داشتم ساعت 12 شب 15 خرداد همسر سید غلامحسین شیرازی به من زنگ زد که همسرم را دستگیر کردند و ماموران ساواک در هنگام دستگیری به شما فحاشی می کردند. لباس هایم را گم و گور کردم، صدای زنگ خانه من به صدا درآمد تا ماموران موفق شوند در خانه مرا بشکنند من از دیوار همسایه پریدم و فرار کردم. البته تیمسار ...
تلخی و شیرینی های زندگی فریبا
در امتداد جثه نحیف و بی حرکت اش رنگین کمانی از دست بافت هایش چیده شده؛ از دستگیره های رنگارنگ تا دستکش و عروسک و تزئینی های بافتنی که یا با دستان فریبا خلق شده اند یا توسط افرادی که مربی شان کسی نبوده جز فریبای 31 ساله که بیماری راشیتیسم جز چشمان و سرانگشتان و مچ دست تمام اندامش را اسیر و ابیر خود کرده است. جثه اش همچون دختربچه های سه، چهار ساله بیش از 70 سانتی متر قد و 15 کیلوگرم وزن نیست. انگشتان دستش حرکت دارد اما هیچ شبیه دستان یک فرد سالم نیست. ...
جوان سبزواری 102 بار زیر تیغ جراحی رفت! +عکس
ادامه دار باشد صالحی ادامه داد: این بیماری نه تنها مرا به لحاظ جسمی ناتوان کرد بلکه دخترم نیز قربانی بیماری من شد. در اولین عمل قطع عضو که در بیمارستان امام زمان(عج) در طرقبه شاندیز انجام شد، همراهیانم همسر و دختر چهار ساله ام بودند. زمانی که داخل اتاق عمل بودم عضو قطع شده را برای دفن به همسرم تحویل می دهند و دخترم که در این لحظه شاهد بر اوضاع بوده در نهایت دچار شوک عصبی می شود. هم ...
سه شرط همنشین در کلام امام حسن مجتبی علیه السلام
.... (9) مردی از امام حسن علیه السلام خواست که دوست و همنشین وی باشد، امام علیه السلام سه شرط را برایش مطرح نمود. فرمود: * برحذر باش از این که از من ستایش و تعریف کنی؛ زیرا من نسبت به خودم از تو آگاه ترم. * مرا دروغگو ندانی؛ زیرا دروغگو رأی و عقیده درستی ندارد. * مبادا در برابر من از کسی غیبت کنی. چون آن مرد شرایط دوستی با آن حضرت را دشوار ...
ویژگیهای اخلاقی امام حسن مجتبی(ع)
. فرمود: من همان کسی هستم که مدتها پیش، همراه دو نفر به خیمه ات آمدیم. نامم حسن بن علی است. پیرزن خوشحال شد و عرض کرد: پدر و مادرم به فدای تو باد! امام به پاس فداکاری و پذیرایی او، هزار گوسفند و هزار دینار طلا به او بخشید و او را نزد برادرش حسین (ع) فرستاد. او نیز همین مقدار به او گوسفند و دینار طلا بخشید و وی را نزد عبدالله بن جعفر فرستاد. عبدالله نیز به پیروی از پیشوایان خود، همان ...
در کمپ های ترک اعتیاد چه خبر است
روزها امیدوارم. در این سه سال پاکی کار پیدا کردم، برای خودم کسی شدم. الان هم اینجا زندگی می کنم. قبلاً فکرم در یک چیز خلاصه شده بود؛ تهیه مواد و مصرفش. به همه آدم های اینجا وابستگی دارم، هنوز بعد سه سال حمایتم می کنند. دوستشان دارم! بجز دوره 21 روزه ترک مواد در این مرکز، کلاسهای مشاوره هم برگزار می شود. بوی عدس پلو ناهار امروز همه جا را پر کرده. آشپزخانه تمیز و مرتب است و چند نفری مسئول سر و ...
10 پیشنهاد برای سری چهارم خندوانه
جدید خسرو معتضد، تاریخدان: دوست دارم خندوانه را تماشا کنم، اما تلویزیونی که در منزل دارم، به این سیستم های جدید متصل نیست و تا الان که نتوانسته ام سری های قبلی برنامه را ببینم. با این حال خودم یک بار مهمانشان بوده ام و می دانم که برنامه خوبی است. مردم رامبد جوان را دوست دارند. او چهره خوبی دارد و خوب هم حرف می زند. حیف است که تلویزیون این چهره هایش را از دست بدهد. در آن برنامه ای که من ...
به شرکت مهندسی سعید رفتم و با نخستین دیدار عاشقش شدم/ نتوانستم پیشنهادش را رد کنم
خواندن پرونده زن و مرد جوان از آنها خواست علت طلاق توافقی شان را بیان کنند اما آنها سکوت کردند و سرشان را پایین انداختند تا اینکه فهیمه رو به قاضی کرد و درباره آشنایی شان گفت: 6 سال پیش بود، هنوز آن روزی را که به همراه دوستم به شرکت مهندسی سعید رفتم به یاد دارم. پسر خوش برخورد و شوخی به نظرم رسید که با نخستین دیدار خودش را در دلم جا کرد و من عاشقش شدم. از دوستم شنیده بودم بسیاری از ...
نگاه دختران مجرد نسبت به تجرد خود چیست؟
می کردم اگه بیام تهران هم شغل مناسب پیدا می کنم هم موقعیت های بهتری برای ازدواج برام پیدا می شه. خواهر و برادرم هم تهران بودن و برای همین پدر و مادرم برای اومدن به اینجا خیلی بهم سخت نگرفتن. اما خب الان شرایط خیلی برام سخته و واقعا دارم برای زندگی تلاش می کنم . سمانه در حال حاضر تمام مخارج زندگی خود اعم از مخارج روزانه و اجاره خانه را می پردازد و با حقوق کمی که دارد به سختی ...
از فروش قطعه خودرو در بازار تا خرید کارخانه در آلمان
به سمت مبلی که در اتاقش بود راهنمایی کرد و بعد روبه روی من نشست. چهره اش خیلی جدی بود اما در کلامش آرامش خاصی دیده می شد اولش کمی درد و دل کرد اما من برای کاره دیگه ای به آنجا رفته بودم رشته کلام را از دستش در آوردم و اولین سوالم را مطرح کردم، در کجا فعالیت اقتصادی خود را شروع کرده اید و در حال حاضر برای چند نفر کار آفرینی کرده اید؟ از سال 60 شروع به فعالیت اقتصادی کردم و کار ...
این روزها جاده های مرز؛ بوی کربلا می دهد/ جمعیت عاشق تنها راه حرم عشق را می شناسد
این مسیر شدم همه اقوام می گفتند با پای پیاده خستگی امانم نخواهد داد، اما عشق به سالار شهیدان مرا بدون هیچ خستگی و مشکلی تا کربلا کشانید. *جمعیت عاشق تنها راه حرم عشق را می شناسد فاطمه دختر جوانی است که به همراه مادرش با قدم های تند خود را به مرز می رساند. این زائر گفت: مادرم در سال گذشته این مسیر را به همراه چند تن از فامیل آمده بود و موقع برگشتن آن گونه با ذوق سخن ...
خط ویژه
گفتم چون مسائل مهم تری داشتیم و من هم روی پول تو برای زندگی آینده حساب نکرده ام. گفت از این نپرسیدن خوش اش آمده و از اینکه خسیس نیستم. گفت آن حرف های دلگرم کننده ای که آن شب زمستانی در میدان بهارستان زدیم، سبکش کرده و با خودش گفته است درست انتخاب کرده ام. گفت آن روزی که کادویش را در خانه جا گذاشته بودم و به جایش رفته بودم یکی دیگر خریده بودم و به خاطر همین دیرتر به قرارمان رسیده بودم، چیزی بیشتر ...
محکومیت زوج جنایت کار در دادگاه
. سرانجام آرمان دو روز پیش با مراجعه به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ خود را معرفی و اعتراف کرد مقتول را با ضربه چاقو به قتل رسانده است.آرمان در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: روز حادثه سر کار بودم که همسرم با من تماس گرفت و اصرار کرد به خانه بروم؛ اما زمانی که به خانه رفتم، او حضور نداشت. به تصور اینکه اتفاقی افتاده، چاقویی را از آشپزخانه برداشتم و از خانه بیرون آمدم. همان موقع همسرم مجدد با من تماس ...
همه چیز زیر سر تیم برتون است...
دقایق اولین گفت وگویی که با من شد آغاز می شود. بعد از فیلمبرداری فقط دو سال وقت صرف کار روی جلوه های کامپیوتری کار شده است. ارتباط داشتم ماپتها را برای دیزنی می ساختم که یکی از مدیران استودیو به آلیس اشاره کرد. از جا پریدم؛ چرا که من در انگلیس بزرگ شده ام و آن جا آلیس تقریبا بخشی از زندگی و خانواده هر کسی است. آلیس را آن جا همه می شناسند. یادم است وقتی بچه بودم پدر و مادرم و پدر و ...
خاطرات منتشرنشده از حجت الاسلام شجونی درباره منافقین
دختر چادری نمازخوان و با حجاب و دعای کمیل خوان، به مدت شش ماه با ده، بیست، سی تا پسر جوان، در یک خانه تیمی زندگی کنند، هم بستر بشوند و برایشان مشکلی هم پیش نیاید؟! اینها این آیه را به خورد این دخترها می دادند که ولایبدین زینتهن الا لبعولتهن ما می گوییم مواضع زینت را، که بالای گردن و بالای دست ها باشد، نباید جز به شوهرهایشان نشان بدهند؛ اما اینها جور دیگر معنا می کردند و می گفتند: از زانو ...
اتفاق وحشتناک دنیا طی دو قرن اخیر+عکس
بدن وی 9 روز زمان برد. این را بدان که من به او تجاوز نکردم و دختر تو به عنوان یک باکره مرد، هرچند دوست داشتم تا قادر به انجام این کار باشم. او دستگیر شد و بعد از اعتراف به جرم خود، در سال 1936 در زندان شهر نیویورک اعدام شد. قسمتی از متن نامه ارجینال را در تصویر زیر می توانید مشاهده کنید. آیا می توان حس و حال این مادر را حین خواندن نامه و در ادامه تا آخر عمر در کلمات جای داد؟ گجت نیوز ...
شهید آقاعبداللهی خود را نه مدافع بلکه پناهنده حرم می دانست
شده است او از بهترین افراد بوده، من فقط حقیقت را در مورد این شهید بیان می کنم. من در مجلس شورای اسلامی کارمند بودم و از طریق پدر شهید آقاعبداللهی که رئیسان ما بود آشنایی داشتم اما رفاقت ما از سال 1388 آغاز شد. در بسیج فعالیت زیادی داشتم و در آن سال من شهید آقاعبداللهی را برای جذب در بسیج معرفی کردم و از این طریق رفاقت ما آغاز شد. او وارد سپاه شد، از آنجا که محل کار ما بهم نزدیک بود همیشه همدیگر ...
تنها حسرت منصور پورحیدری در فوتبال
تیم ملی رفتند. *در آن مقطع شما هم ملی پوش شدید؟ اگر درست بگویم سال 48 یا 49 بود که به تیم ملی دعوت شدم. برادران بیاتی، مربی تیم ملی بودند و من هم 25 یا 26 ساله بودم. تیم ملی هم آن موقع برای خودش کیا و بیایی داشت و بردهای شیرینی به دست می آورد و فوتبال ایران در واقع ابرقدرت فوتبال آسیا بود. اما قبل از اینکه درباره تیم ملی صحبت کنم خاطره ای به یادم آمد که دوست دارم برایتان تعریف ...
با مردی افغان ازدواج کردم/ یک روز که به خانه برگشتم دخترم بسیار رنگ پریده و بی حال بود
امورجنایی تهران گزارش دادند. با هماهنگی قضایی مادر کودک بازداشت و برای ادامه تحقیقات به پلیس آگاهی منتقل شد و به ماموران گفت: من با مردی افغان آشنا شده و ازدواج کردم. او از سه ماه پیش من و دخترم را تنها گذاشت و به افغانستان بازگشت. شب حادثه برادرم در بیمارستان بستری بود. برای مرخص کردن او به بیمارستان رفتم. زمانی که بازگشتم متوجه شدم کودکم به شدت رنگش پریده و بسیار بدحال شده و او را به ...
احداث آرامگاه استاد سبزواری در کش و قوس اختلاف نظر مسئولان
به گزارش سبزوار نیوز حسین ممتحنی مشهور به حمید سبزواری متولد سال 1304 در شهرستان سبزوار که به دلیل سرودن اشعار و سرود انقلابی در دوران پیش از انقلاب اسلامی و پس از آن به پدر شعر انقلاب شهرت یافت در 22 خرداد 1395 در سن 91 سالگی درگذشت و بنا به وصیتش در سبزوار شهر زادگاهش به خاک سپرده شد. در روزهای نخست درگذشت استاد سبزواری مسئولان این شهرستان طی نشست هایی برای برگزاری مراسم درگذشت وی ...
داریوش اسدزاده، هنرمند پیشکسوت تئاتر و سینما در گفتگو با روزان : عشق و اشتیاق، ضرورت و پیش نیاز ورود به ...
یا همان نمایش روحوضی بود که به این هنر علاقه مند شدم. از حدود سالهای 1316 یا 1317 بود که با پدرم می رفتم برنامه های سیاه بازی را در تئاتر سعادت تماشا می کردم که در خیابان چراغ برق در خیابان پامنار واقع شده بود. از آنجا بود که با نمایش آشنا شدم. این تئاتر سعادت، یک سالن تابستانی داشت که هنرمندان در آنجا کار می کردند. اما من از سال 1320 وارد هنرپیشگی شدم و کار تئاتر را از سال 1321 شروع کردم. ...
مهندسی که سعادتش را با شهادت معماری کرد
شدیم تا به نیروهای دیگر کمک کنیم. پدر می گوید خیر است و خیلی با هم حرف های پدرانه و پسرانه می زنند و در نهایت می گوید شما که رفتی ان شاء الله حلالت باشد ما که از شما راضی هستیم. امیدوارم سالم پیش ما برگردی. مصطفی در آخرمی گوید دیگر من باز نمی گردم و شما من را نخواهید دید. خدانگهدارتان. چطور با خبر شهادتش روبه رو شدید؟ پدرم در 25 مهر ماه سال 1395 خوابی از مصطفی می بیند و وقتی ...
سیره امام حسن(ع) برای ملاقات با خدا
بعد از صلح با معاویه در مسجد در حضور جماعت مسلمانان می فرماید: خداوند آیه تطهیر را درباره ما نازل کرده است؛ رسول خدا، من و برادرم و مادرم و پدرم را نزد خود خواند و همه ما را و خودش را در زیر کساء خیبری قرار داد، کسائی که متعلّق به امّ سلمه بود و این واقعه در اطاق او و در روزی که نوبت او بود اتفّاق افتاد و فرمود: بار پروردگارا! اینان اهل بیت من هستند، اینان اهل من و عترت من هستند، از آنها هر قسم زشتی ...