سایر خبرها
شرط اعدام نشدن جوان متجاوز به دختر16ساله
و رسمش اقدام کنند. وقتی برای ورود به خانه ای در هست نباید از دیوار وارد شد. گفتنی است وحید پس از پذیرفتن شرایط مادر دختر قرار است پس از گذراندن دوران محکومیتش از جنبه عمومی جرم- که مدت 3 سال تعیین شده و دو سال دیگر به پایان می رسد- به آغوش خانواده اش برگردد. اما پیش از هر اقدامی قرار است هرچه زودتر با مرخصی چند روزه از زندان مراسم عقد کنان او و مرجان برگزار شود. ...
چرایی کاهش فرزندآوری
فرزندآوری و سیر تحول جمعیت کشور به یکی از دغدغه های مسئولان نظام نیز تبدیل شده است. در همین رابطه چند زوجین جوان درباره فرزندآوری مطالبی را عنوان کردند. جوانان چه می گویند؟ فتانه 34 ساله که هشت سال از ازدواج با همسر 36 ساله اش می گذرد در مورد اینکه چرا تاکنون صاحب فرزند نشده اند، می گوید: من و همسرم با هم به این نتیجه رسیده ایم که ابتدا صاحب خانه شویم تا خیالمان از بابت ...
توطئه کثیف یک دختر برای نوعروس به خاطر علاقه به آقای داماد
نکرد و به اتاق خواب دوید خودش را روی تخت انداخت و با صورت فرو برده در بالش به هق هق گریه افتاد. منیژه همان روز به حالت قهر به خانه والدینش رفت و اصرار داشت که به خاطر خیانت شوهرش از او طلاق بگیرد اما چند روز بعد همسرش با همه تلاش توانست به عروس جوان بقبولاند که هرگز خیانتی انجام نداده بلکه دشمنان برایش توطئه ای چیده اند و به این ترتیب همسرش حاضر شد به خانه و زندگی اش برگردد ...
فرار از خانه بخاطر پدر بدرفتار
حالی بود که بر اثر رفت و آمدهای فامیلی و خانوادگی او به من علاقه مند شده بود حیدر برای رسیدن به هدفش، خواهرم و خانواده اش را زیر فشار گذاشته بود تا این که مجبور شدم علیرغم میل باطنی خودم با او ازدواج کنم. من به خاطر 2 فرزند کوچکم همه کارهای او را تحمل می کردم اما وقتی فرزندانم به سن نوجوانی رسیدند درگیری های حیدر با آن ها شروع شد. دختر 17 ساله و پسر 14 ساله ام دریک شرایط سنی خاص قرار داشتند و نمی ...
امروز بعد از چند روز که از شهادت رضا می گذرد تصادفی به خانه آمدم. کلید را که به قفل در انداختم صدای گوشی ...
که در نهایت 3 روز بعد از عید غدیر یعنی در روز 4 مهر ماه سال 1393 مراسم عقد و ازدواجمان برگزار شد. وقتی عقد ما به خاطر حضور رضا در سوریه و دفاع از حرم حضرت زینب (س) به تأخیر افتاد دوستانم به شوخی می گفتند آقا رضا می خواهد به تو ثابت کند آنقدر به اعتقادات و کارش تعهد دارد که مراسم ازدواج خود را هم به خاطر حضرت زینب (س) و اهل بیت (ع) به عقب انداخته است. زندگی مشترک من و آقا رضا به دو سال هم نرسید و ...
مصاحبه با میشل توبور؛ نویسنده ای که دو هزار کتاب نوشت!
که چرا دوربینی همراه من نبود تا آن صحنه سورئالیستی در مقابل حیاط خانه اش را ضبط کنم. پس تصمیم گرفتم یک بار دیگر ببینمش، ولی این بار با ضبط گفت و گو. چند ماه بعد، یعنی در فروردین 1394، حضور دوست سینماگر و فیلمبردارم مسعود جعفران قران سعد شد و با میشل بوتور قرار دیگری گذاشتم. پیرمرد باز هم با روی گشاده ما را پذیرفت. گفت و گوی آن روز مفصل بود، تمام روز را آنجا بودیم، از هر دری سخن گفتیم و ...
ناگفته های آقای سفیر
دیگر کشورها دخالت نمی کنند و به خواست و اراده ملت ها احترام می گذارند. آقای سفیر، چند فرزند دارید؟ دو پسر دارم. پسر بزرگم دیپلمات و سرکنسولگری روسیه در آمریکاست. پدر در ایران و پسر در آمریکا؟! بله دیگر، کاملا اتفاقی رخ داده است. پسر کوچکم نیز زبان فارسی می خواند و خیلی دوست دارد در ایران فعالیت کند، اما براساس قوانین، پدر و پسر به صورت همزمان نمی توانند در ایران ...
تکِ فرهاد، محرومیت مطلق، غفلت مسئولین
نسبت به زن ودختر خود تعصب داشته و شاید پسر نیز بیش از دختر اهمیت دارد. هیچ کدام از دانش آموزان فرم یکدستی برای مدرسه ندارند لباس های عشایری و بعضی اوقات لباس های اهدایی دیگران را پوشیده اند. مدرسه مختلط است سه یا چهار کلاس درس دارد که برخی پایه ها دوکلاس در یک اتاق تدریس می شوند. یکی از اتاق ها محل استراحت مدیر ومعلم های مدرسه ویا به عبارتی خانه آنهاست. ...
عملیات مطلع الفجر
.... تو باید خودت را برای چنین زندگی آماده کنی. زندگی ای که خودش به صورت متداول در آن جائی ندارد. ولی لذت های دیگری دارد. مادیات در زندگی من جائی ندارد. برای چند ثانیه سخنانش را در ذهنم مرور کردم و بعد با تمام وجود شرایطش را پذیرفتم. چند روز بعد بچه های سپاه از امام (رحمه الله علیه ) وقت گرفتند؛ پیچک در پوست خود نمی گنجید، به همراه خانواده به محضر امام (رحمه الله علیه ) رفتیم. مقابل در اجازه ورود ...
رضا فیاضی:از کلاس اول ابتدایی کار کردم
خرید و راننده تاکسی شد. پدرم بیسواد بود اما بشدت به شعر علاقه داشت. ما خانواده ای عرب زبان بودیم اما پدرم تعلق خاطرش به اشعار فارسی و بختیاری بود. مادرم خانه دار بود و همه عشقش 9 بچه ای بود که داشت؛ شش دختر و سه پسر که من از همه آنها بزرگ تر بودم. زندگی در خانواده ای که پدر کارگر بوده، باید سختی ها و شیرینی های خود را داشته باشد؟ بزرگ می شدیم بدون این که سخت بگیریم یا شرایط ...
چطور از انحراف جنسی فرزندمان پیشگیری کنیم؟
شفا آنلاین سلامت حنسی در مقام والدینی که قصد تربیت و حفظ کودک خود را در برابر انحرافات جنسی آنها دارند، چه اطلاعاتی را کسب کرده اید؟ بخصوص این روز ها که شاهد محرک های گوناگون و فراوانی در محیط زندگی کودکان هستیم؟ به گزارش شفا آنلاین، این محرک ها می تواند موجب تسریع رشد جنسی و افزایش تمایلات آنان شود؛ تمایلاتی که احتمال دارد تا مدت ها از نظر پدر و مادر مخفی بماند و نبود کنترل و توجه ...
واکنش عضو هندی مجمع جهانی اهل بیت(ع) به جنایت های ارتش هند در حق مردم کشمیر
پوره شهر ماگام بادگام در تاریخ 14 ربیع الاول 1438 3 - برگزاری جشن میلاد در حسینیه هری ناره در روز 16 ربیع الاول 1438 هجری 4 - برگزاری گردهمایی بزرگ در حوزه علمیه باب العلم بادگام و راهپیمیای عظیم سه کیلومتری تا حسینیه بزرگ بادگام در این مراسم ها، علاوه بر عموم مردم، هزاران تن از دانش آموزان دختر و پسر مکتب خانه های وابسته به انجمن شرعی شیعیان نیز شرکت می کنند و به این مراسم ها شکوه و عظمت ویژه ای می بخشند. 268 ...
سود پول چیزی جز ربا نیست
: برای جشنواره فجر مصباحی مقدم: بله جشنواره فجر. س: آخرین فیلم چه بود؟ مصباحی مقدم: گمان می کنم بادیگارد بود. س: خوب بود؟ مصباحی مقدم: بله. س: چند فرزند دارید؟ مصباحی مقدم: 6 فرزند دارم. البته اینها اطلاعات سوخته است. 5 دختر و یک پسر دارم. س: می گویند پدرها بیشتر دختری هستند. این گونه است؟ مصباحی مقدم ...
نمره 20 محمدعلی در بیستمین بهار زندگی
راه خدا دادی پس چرا گریه می کنی؟ همسرش در جواب می گوید من برای چیزی که در راه خدا دادم گریه نمی کنم اما دلم برای مظلومیت تمامی شهدا بی تابی می کند. اهالی رسانه به کمک مادر شهید می آیند و به مانندِ فرزندان در پذیرایی مهمانان به او کمک می کنند، صمیمیت و مهربانی در میان خانه حکمفرما شده است. پدر محمدعلی ادامه می دهد که خدا دو فرزند پسر و سه فرزند دختر به او عطا کرده و شهادت نصیب ...
اقدام زشت با نوعروس توسط فروشنده سوپرمارکت
آقا جواد سابق نبود . چهره شیطانی اش خبر از قصد و فکر پلیدش می داد. زن جوان بعد از این حادثه جرات گفتن قضیه را به همسرش نداشت و تنها چیزی که به ذهش رسید اینکه خود را دار بزند و از این بی آبرویی که برایش به جا مانده بود رها کند. نامه ایی به همسرش نوشت و ماجرا را برایش بازگو کرد و سپس چادر خود را حلقه وار به گردنش انداخت . ولی از آنجایی که بخت یارش بود همسرش سر رسید و او را از مرگ حتمی نجات داد. ...
او با دختر خواهر مطلقه من ارتباط برقرار کرد / مجبورم کرد خودم را در اختیار پسران غریبه قرار بدهم!
، او سوخت و جا در جا، مرد و برای همیشه ایّام، دختر دلبندش را در برزخی از مشکلات تنها گذاشت. من هرچند کوچک بودم امّا پیوسته خود را در مرگ مادرم مقصر دانسته و پیوسته شب و روز گریه می کردم. بعد از فوت مادر دیگرهرگز به مدرسه نرفته و خود را به تمامی در خانه حبس کردم. بعد از چهلم مادر، پدرم گلی را به خانه آورد و از همان بدو ورودش به خانه، جنگ و جدل بین من و او آغاز شد. گلی زن بی بند و ...
تحلیلی بر سیر تحولات عکاسی جنگ
.... گاردنر همچنین از مراسم تشییع جنازه رئیس جمهور و مظنونین به قتل او عکس گرفت و به عنوان عکاس در اعدام آنها حضور داشت ، تصاویر این اعدام ، که در نوع خود جزء اولین گزارش مصورهای مستند اجتماعی به شمار می آید ، بعد در هار پرز ویکلی چاپ شد. عکس های این جنگ که توسط دوربین های قطع بزرگ برداشته شده اند به دلیل وجود محدودیت ها ی حمل و نقل و مشکلات زمان های طولانی نوردهی عموما ً به صحنه های ...
درخت های آرزو در مسکو+ عکس
از آنها اسامی عروس و داماد را حک می کنند. برخی عروس و دامادها در روز ازدواج پس از آنکه ازدواج خود را به ثبت رساندند، بر روی این پل می آیند و با یکدیگر قفلی را بر روی درخت آویزان می کنند و کلید را به درون آب می اندازند تا اتحاد خانوادگی آنها مستحکم بوده و هیچکس نتواند آن را باز کند. این سنت ظاهرا از دیر باز بین اسلاوها معمول بوده؛ طبق آن پس از مراسم ازدواج در کلیسا، عروس و داماد در آستانه ورود به خانه جدید قفلی را آویزان می کردند و کلید آن را به فرد بزرگتر در خانواده می دادند یا به چاه می انداختند. /انتهای پیام/ ...
مورد عجیب ویلیام شکسپیر
زندگی اش را کنار هم بچینیم تا دریابیم ادعاهای مربوط به زندگی بزرگسالی او، تا چه حد حقیقت دارند و چرا شکسپیر در دنیای غرب این قدر مهم است؟ ویلیام، گم شده در تاریخ ویلیام شکسپیر فرزند جان شکسپیر ، چرم کار کاربلد و ماری آردن دختر یک کشاورز بوده است. او سومین فرزند از خانواده هشت فرزندی شکسپیر و بزرگ ترین پسر در میان کودکان زنده مانده جان و ماری به حساب می آمد. علاقه ویلیام به ...
مردی که کف توالت عمومی می خوابید و میلیونر شد!
پردردسری داشت و درست چند روز قبل از آن که به عنوان کارآموز استخدام شود٬ به زندان افتاد. کتاب در جست وجوی شادمانی ٬ کتابی پرفروش شد و سال 2006 فیلمی به همین نام با بازی ویل اسمیت و پسر واقعی او در نقش کریس کوچک٬ روی پرده رفت. ویل اسمیت به خاطر بازی در این فیلم نامزد اسکار شد. آقای گاردنر در مصاحبه ای به بی بی سی می گوید که وقتی به گذشته نگاه می کند نمی خواهد هیچ چیز را عوض کند . ...
جهانگیر الماسی در نقش یک روزنامه نگار در "کاناپه" جلوی دوربین رفت
زندگی دو خانواده از طبقه متوسط جامعه است که بنا بر علاقه دختر و پسر جوان شان باهم آشنا می شوند اما با ورود کاناپه ای به یکی از خانه ها اتفاق های عجیبی گریبان این دو خانواده را می گیرد... کیانوش عیاری (نویسنده، کارگردان و تهیه کننده)، شبنم عرفی نژاد (دستیار اول و برنامه ریز)، مازیار حاجتی (دستیار دوم)، داریوش عیاری (تصویربردار)، محمد پرچ (دستیار اول فیلمبرداری) و محسن طاهری، بابک ابرقانی ...
همت های بلند برای کمک رسانی به خانه ای که در آتش سوخت/ افراد خیر پای کار بیایند
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از خبرنگار آوای سیدجمال ؛ چهار روز گذشته پیامی در گروه تلگرامی خیریه ای در همدان پخش شد که مضمونش این بود: "دوستان خانه در شهر اسدآباد آتش گرفت و همه وسایل آن خانواده از بین رفت، و آنان دیگر هیچ وسیله ای در بساط زندگی ندارند و پدر ازکارافتاده و دختری با سه تا بچه هایش به خاطر اعتیاد همسرش آواره شدن سر پدر پیر و ازکارافتاده، هرکسی در حد توانش می تواند ...
بالابردن سطح اخوت اسلامی آخرین قدم برای ظهور/ نیاز اول امروز جامعۀ ما بالابردن سطح فرهنگ برادری است
را 60 روز راه ندادند گروهی از محبّین اهل بیت و شیعیان امام رضا(ع) جهت ملاقات آن حضرت به در خانۀ ایشان رفتند و به خدمتکار ایشان گفتند: ما گروهی از شیعیان هستیم و آمده ایم تا حضرت را زیارت کنیم اما حضرت به آنها اجازۀ ورود ندادند . باز اصرار کردند ولی به آنها اجازه داده نشد و آنها تا شصت روز انتظار کشیدند. بعد از شصت روز پرسیدند: چه خطایی از ما سر زده است که مورد غضب حضرت قرار گرفته ایم و ...
ظهور پدیده ای به نام خود عابربانک پنداری در جوانان
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس به نقل از باشگاه خبرنگاران متاسفانه مشکلات اقتصادی در جوامع امروزی سبب شده است که پدران روزانه ساعت های طولانی را در بیرون از خانه مشغول کار و فعالیت باشند تا بتوانند روزی حلال را برای خانواده شان فراهم کنند.بنابراین این موضوع منجر به حضور کم رنگ آن ها در محیط خانه شده است و در نتیجه بیشتر بار مسئولیت رشد و تربیت فرزندان را مادر خانواده به دوش می کشد.به عبارتی ...
ماجرای همسفر شدن دو داعشی با بهداد سلیمی در دورهمی
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از خبرآنلاین، شامگاه پنجشنبه 18 آبان ماه بهداد سلیمی قهرمان وزنه برداری جهان مهمان برنامه دورهمی بود. او درباره شروع کار خود با ژیمناستیک و دلیل انتخاب رشته وزنه برداری گفت: من از ژیمناستیک شروع کردم و بعد از یک مدتی دچار آسیب شدم و به سراغ کشتی رفتم. همه ورزش های حرفه ای دارای آسیب هستند. او درباره حس قوی ترین مرد جهان بودن توضیح داد: در رشته های دیگر هم اعتباری که سنگین وزن ها با سایرین دارد بسیار زیاد است و آن هم به دلیل سنگین بودن وزنه ها و کار است و این مسئله باعث جذابیت این وزن می شود. این ورزشکار 167 کیلو گرمی درخصوص برخورد خود با داور عراقی المپیک گفت: اینجا که جلوی مردم نمی شود کاری کرد ولی کار خاصی با او ندارم. او درباره تاثیرات روحی ناداوری ها و نحوه کنار آمدنش با آن ها بیان کرد: ناداوری در ورزش ما خیلی معنا ندارد و به این شکل بی سابقه بوده است و هنوز درباره اش فکری نکرده ام. تکنیک هایی باید باشد که بشود این استرس ها را کنترل کرد. سلیمی در ادامه درباره روحیه ورزش جهان گفت: متاسفانه روحیه ورزش تمیز نیست و باند بازی و رانت دارد. او درباره ماجرای حضور دو داعشی در هواپیمایی که با آن به برزیل رفت گفت: در حین پرواز هواپیما را نگه داشتند و نیروهای امنیتی آمدند و دو نفر را که شبیه آدم های داعشی بودند دستگیر کردند. سلیمی درباره عاشق شدن خود توضیح داد: اولین بار عاشق رشته ورزشی خودم شدم و سپس عاشق همسرم شده ام که خیلی برای من زجمت کشیده است و صبوری کرده. ثمره این ازدواج هم دختر شیرینی است که خدا به ما داده و بسیار خوشحالم که پدر شده ام. این ورزشکار درخصوص درآمد خود گفت: ماهی دو میلیون تومان صندوق حمایت از ورزشکاران باید به ما پرداخت کند که همیشه عقب می افتد و اگر مدالی در مسابقات بگیریم شاید چیزی به ما پرداخت شود. متاسفانه رشته وزنه برداری بسیار کم درآمد هست. سلیمی درباره بزرگ ترین سختی زندگی خود گفت: زندگی همیشه سخت است و در کل برای من که باید همه چیز را به سختی به دست بیاورم زندگی خیلی سخت است. رسیدن پول درشت خوشحال کننده ترین چیز برایم در زندگی است. او در پایان نظرش را درباره شخصیت هایی که مدیری نام برد بیان کرد: قاسم غزالیان: سازنده من و واقعا به او مدیونم، علی مرادی: مدیر خیلی خوب و پدر دلسوز وزنه برداری، کیانوش رستمی: یک ورزشکار حرفه ای با شخصیت خوب، سهراب مرادی: آدم خوب که تا دیروز بد شانس بود، حسین رضازاده: اسطوره وزنه برداری، محمد اسدی: ولش کن هیچی. او در پایان کفشی که با آن رکورد جهان را زده است به موزه دورهمی اهدا کرد. ...
مجموعه داستان های کوتاه اجتماعی صلاح عسگرپور ( 10 ) : وداع با غرور
خانواده-مادر و دختران17 و 20 ساله و پسر 15 ساله-صورت گرفت.مادر گفت:فرزندانم متوجه شدید،فردا پدرتان می آید اتاقها را تمیز و منظم کنید،کارهای عقب مانده نداشته باشید،تا بیهوده زیر سوال نروید. پس از هر مسافرت،وقتی پدراز خانه بیرون می رود،این تحول را یک نعمت آسمانی،تلقی می کنند و از خداوند منان خواستار آن می شوند تا او فقط در مسافرت باشد تا به آرامششان دوام ببخشند،به محض اینکه پدر،پایش را بیرون ...
توجه احسان را به خودم جلب کردم - شوهرم از پنهان کاری های من آگاه شد و مرا بلاتکلیف رها کرد
خانواده اش نمی گوید تا مبادا آن ها با ازدواج ما مخالفت کنند. مراسم خواستگاری را نیز به بهانه این که در حال نقاشی منزلمان هستیم در منزل دوست برادرم برگزار کردیم و هر زمان که کاری پیش می آمد با حیله و دروغ اجازه نمی دادم خانواده احسان خانه و زندگی محقر و ساده ما را ببینند تا این که روز عقد فرا رسید و صیغه محرمیت بین من و احسان جاری و قرار شد روز بعد در محضر ازدواج مان را ثبت رسمی کنیم، در این میان شوهرم ...
سرانجام این ارتباط پنهانی به جایی رسید که همسرم پس از ازدواج باز هم ...
فهمیدم فرزند دومم را باردار هستم سکوت کردم. این گونه بود که نصرت زن 38 ساله ای را به عقد موقت خودش درآورد. آن زن همه مخارج نصرت را تامین می کرد و او دیگر من و فرزندانش را فراموش کرده بود. در این شرایط پدرم نیز از غصه من فوت کرد و بعد از آن نصرت همه روابط پنهانی خود را آشکار کرد. دیگر تحمل دیدن این روزها را نداشتم که در یک تصمیم احمقانه دست به خودکشی زدم اما خوشبختانه یکی از همسایگانم مرا ...
همسرم پول هایی که به زحمت در می آوردم را با مردی دیگر خرج می کرد و خوش می گذراند!
: پسر جان، چرا این قدر خودت را به رنج و زحمت می اندازی ؟ کرایه یک آپارتمان کوچکتر، بار زندگی و خرج و مخارج تو را سبک تر می کند. اما عروس و داماد جوان می خواستند با کلاس زندگی کنند. چند ماه گذشت. آقای همسایه از کله صبح تا بوق شب سر کار می رفت. کمرش زیر بار هزینه های سنگین مسخره بازی هایش خم شده بود. غفلت او از مسائل عاطفی زندگی و تنها مانده همسر جوانش درد سر ساز شد ...
فیلم مسافران چه می گوید؟/ دانش بسیار یا وهم گرایی/ آیا سمبل های نهفته در فیلم برای تبلیغ فرقه های مجعول ...
شود که داماد سوار بر شتر، به خانۀ عروس می رود و مراسم نیز در همانجا برگزار می شود.) و توجه کنید که بزرگ خاندان معارفی (جمیله شیخی)، یک زن است که خانم بزرگ نامیده می شود و مهم ترین دیالوگ های فیلم نیز از زبان او شنیده می شود. خانم بزرگ، نمایندۀ تفکر فیلمساز است و تنها اوست که اعتقاد به رجعت مهتاب را تا انتها از دست نمی دهد. در حالیکه مردان بزرگ خانواده در کنار او، همچون سیاهی لشکر به نظر می رسند ...