سایر منابع:
سایر خبرها
پایان محاکمه زنی که دختر 4ساله اش را کشت تا مانع ازدواج بعدی اش نباشد/پدر دختر:ازهمسرسابقم شکایت ندارم
مورد این موضوع فکر کرده است و نمی تواند مریم را قبول کند. بعد از اینکه نامزدی ما به هم خورد، من ضربه روحی بدی خوردم و کارهایم دست خودم نبود، همیشه ناراحت بودم. این زن 30ساله روز حادثه را این طور توضیح داد: آن روز خیلی عصبانی بودم و علت تمام بدبختی ها و تنهایی ام را دخترم می دانستم برای همین تصمیم گرفتم او را بکشم، به او یک قرص متادون دادم و از خانه بیرون رفتم. دلم نیامد در خانه بمانم و ...
تا زنده ام نگاه معصومانه دخترم عذابم می دهد
مورد بازجویی قرار گرفت. وی در بازجویی ها به قتل فرزند خود اعتراف کرد و توضیح داد: وقتی از شوهرم جدا شدم درآمدی نداشتم. چند نفر به خواستگاری ام آمدند، اما وقتی متوجه شدند که دختری خردسال دارم، منصرف شدند. دخترم مانع ازدواج دوباره ام بود، به همین دلیل تصمیم گرفتم او را از زندگی ام جدا کنم. شب حادثه از عطاری متادون خریدم و موقع خواب همراه یک لیوان آب به او خوراندم. حال بچه خیلی بد شد با ...
گریه های قاتل سارا کوچولو در دادگاه +عکس
، مادر سارا مورد تحقیق قرار گرفت. این زن با اصرار به بی گناهی از وجود قرص متادون در خانه اش اظهار بی اطلاعی کرد تا این که پس از سکوتی طولانی لب به اعتراف تلخی گشود. این زن جنایتکار به کارآگاهان جنایی گفت: چند سال پیش وقتی شوهرم به زندان افتاد، غیابی از او طلاق گرفتم و سپس به صیغه مردی درآمدم که به او علاقه مند بودم. خیلی اصرار داشتم تا او با من ازدواج دائم کند، اما نمی پذیرفت و مدام می ...
میهمانی شوم برای دختر دانشجوی شهرستانی در خانه خلوت / به دیدن پارسا رفتم که...
طور که فکر می کردم نبود. عده ای دختر و پسر با سرو وضع نامناسب در حال رقص و پایکوبی بودند. پارسا مرا به آنها معرفی کرد و گفت برای استراحت به اتاق بروم. او با رویی باز خیلی تحویلم گرفت و شربتی برایم آورد. خوردن شربت همانا و... وقتی به خودم آمدم فهمیدم ساعت ها خواب بودم. فکر می کردم ماجرای شربت و بیهوشی فقط برای داستان هاست. از پارسا خبری نبود. احساس بدی به من دست داد. هر چه تماس می گرفتم جواب نمی ...
راز قتل نوعروس بی گناه تهرانی/ وقتی به خانه آمدم زنم را در وضعیت بدی دیدم!+عکس
این متهم در تمامی جلسات محاکمه منکر قتل شده و خواستار شناسایی قاتل شده است. این مرد جوان در بازجویی ها گفته: شامگاه پانزدهم آبان سال 89 وقتی از محل کارم به خانه ام در خیابان 17 شهریور برگشتم، با جسد خونین همسر جوانم به نام هستی روبه رو شدم. در حالی که شوکه شده بودم و نمی دانستم چه کار کنم، موضوع را بلافاصله به مادرم خبر دادم. بعد هم مأموران پلیس به خانه آمدند. در بررسی ها مشخص شد همسر ...
کم کم از همسرم فاصله گرفتم و با سیر در فضای مجازی با بنیامین آشنا شدم و ..!
را با من قطع کند ولی بنیامین به من ابراز عشق و علاقه کرد و مدعی شد مرا با داشتن فرزند نیز دوست دارد و بعد از جدایی از همسرم با من ازدواج می کند. با شنیدن این حرف ها از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم چرا که فکر می کردم در چند قدمی خوشبختی و سعادت قرار گرفته ام بعد از آن بود که سر ناسازگاری با همسرم گذاشتم و اختلافات ما روز به روز بیشتر شد. به پیشنهاد بنیامین همسرم را متوجه ارتباطم با یک مرد غریبه ...
4 بار مزه تلخ سلول شب اعدام را چشیدم / زندانی که هنوز زنده است!
...: مقتول خواستگار خواهرم بود اما من به این ازدواج راضی نبودم البته خانواده ام نیز با من هم نظر شده بودند. زمانی هم که خواستگار خواهرم از مخالفت من باخبر شد، مزاحمت هایش را شروع کرد و آرامش را از ما گرفت. او حتی روی خودروی پدرم ضد زنگ ریخت و شیشه های ماشین را شکست و مدام مزاحم خواهرم می شد. روز با او تماس گرفتم و خواستم با هم صحبت کنیم. من همراه برادرم، دامادمان و برادرش با خودروی همسرم راهی محل ...
مادری که دختر خردسالش را به خاطر شوهر صیغه ای کشته بود، آزاد شد!+تصاویر بازسازی قتل
دی ماه بود که مرا طلاق داد و من و سارا بار دیگر به خانه مادرم برگشتیم.من خواستگاران دیگری هم داشتم اما هیچ کدام از آنها قبول نمی کردند تا سارا هم با من زندگی کند.رفتار خواستگارانم باعث شد تا تصمیم به قتل دخترم بگیرم. چرا؟ یکی از خواستگارانم مرد خوبی بود و در سپهسالار مغازه داشت. وضع مالی خوبی داشت و می دانستم اگر با او ازدواج کنم طعم خوشبختی را می چشم اما وقتی خانواده اش ...
نرگس خیلی زیرکانه عمل می کرد / دخترم گفت که در نبود من 2 دوستم به خانه ام رفت و آمد دارند و با زنم....
چه بکنم، دود و آتش فضای خانه را فرا گرفته بود و داشتم خفه می شدم، یک لحظه به حیاط رفتم تا نفس بگیرم و بعد هم برای نجات دخترم به داخل خانه بازگشتم. دستش را گرفتم و بیرون کشیدم، اما فایده ای نداشت او سوخته بود. دیگر فرصتی نبود که همسرم را نجات دهم. چرا در را روی همسایه ها که برای کمک به تو و خانواده ات آمده بودند، باز نکردی؟ چون ترسیده بودم و فکر می کردم که اگر در را باز کنم ...
نقشه کثیف زن برای زندانی کردن شوهرش/نسرین عشق پنهانی داشت!
حاضر شویم. موتورم را در محوطه دادگاه پارک کردم و داخل ساختمان شدم. من عاشق زندگی و بچه ام هستم و نمی خواستم از همسرم جدا شوم. نمی خواستم دخترم با هزار و یک مشکل بزرگ شود. همسرم طلاق می خواست. قاضی ادامه جلسه رسیدگی را به روز دیگری موکول کرد. بازگشتم تا با سوار شدن به موتورم به محل کارم برگردم که متوجه شدم ماموران اطراف موتورم ایستاده اند و آن را بازرسی می کنند. زمانی که علت را پرسیدم اعلام کردند در ...
وقتی عکس های ناجور یک زن را در رایانه دستی شوهرم دیدم، دنیا روی سرم خراب شد!
هشدار دادند که به زندگی همین گونه ادامه بدهم، چرا که این کار ها مربوط به دوران مجردی اش است. تصمیم گرفتم موضوع را با پدر و مادرم در میان بگذارم که اردشیر متوجه شد و گوشی همراهم را از بین برد و رفت و آمدم را قطع کرد. تازه فهمیدم همسرم از نظر روانی دچار مشکلاتی است و باید به روانپزشک مراجعه کنیم ولی او حاضر نیست به مراکز مشاوره و روان پزشکی مراجعه کند. او مرا تهدید کرده که در صورت مخالفت با کارهایش، فرزندم را از من جدا می کند. حالا مانده ام با این مشکل چه کنم... اخبار زیر را از دست ندهید: ...
قصاص پایان کابوس در وقت اضافه
زندگی داشتم. فرزندم فقط 40 روز از بهار زندگی اش گذشته بود که من روانه زندان شدم و زندگی ام ورق دیگری خورد. همه چیز انگار برایم یک فیلم بود و یک دفعه رخ داد. لحظه حادثه نیز مثل یک سکانس فیلم متوقف شد برای ابد. با همسرم اختلاف هایی پیدا کرده بودم. او قهر کرد و به خانه پدری اش رفت. برای بازگشت او به خانه خیلی تلاش کردم. آخرین شانسم را هم امتحان کردم و به خانه پدری اش رفتم. اما برادر و پسرخاله همسرم با ...
عاشق موسیقی و تئاتر بودم اما جراح شدم
بود؟ بله آنقدری که در جهرم استاد موسیقی وجود داشت در تهران نبود. چه سازی را دوست داشتید؟ هم ویولن و هم سنتور را دوست داشتم که نزد استاد حساس یاد گرفتم. بعد به تئاتر روی آوردم و کلا این موضوعات در کنار تحصیل کار فوق برنامه من در آن دوران بود. موسیقی را در حد حرفه ای یادگرفته بودید؟ خیر. شغل پدرتان چه بود؟ پدرم تاجر بودند یک تاجر کوچک، تاجر ...
جنجالی ترین قاتلان زن ایران
، زمانی که همسرش همراه تیم پرسپولیس به آلمان رفته بود، شبانه وارد خانه او شد. شهلا یک سال بعد به قتل لاله اعتراف کرد و درباره جنایت گفت: همسرم با پرسپولیس به آلمان رفته بود. من تصمیم گرفتم با استفاده از غیبت او برای همیشه لاله را از زندگی ام حذف کنم. شب حادثه با کلیدی که از خانه ناصر داشتم، داخل خانه او رفتم و پشت شوفاژ پنهان شدم. از آنجا دیدم لاله همراه دو فرزندش و دوستش به خانه آمدند. تا صبح پشت ...
آزادی مادر جوانی که دختر 4 ساله اش را کشته بود/ متهم: خواستگارهایم را به خاطر دخترم از دست دادم!
...: صبح زود وقتی از خواب بیدار شدم، متوجه شدم که حال دخترم بد است. سارا به سختی نفس می کشید. برای همین بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم و موضوع را اطلاع دادم. ولی وقتی عوامل اورژانس به محل رسیدند، مرگ دخترم را تأیید کردند. او درباره جزییات مرگ دخترش گفت: چندی پیش پدر سارا به خاطر اعتیاد و سرقت به زندان افتاد و من نیز به صورت غیابی از همسرم جدا شدم و با دخترم زندگی می کردم. شب قبل از حادثه ...
گپی با مادری که دانشجوی پسرش شده
درباره علاقه مندی اش به ادامه تحصیل می گوید: از همان بچگی درس خواندن را دوست داشتم. خودم تا ششم درس خوانده بودم که ازدواج کردم. آن زمان به خودم گفتم اگر بچه دار شدم هم خودم و هم بچه هایم باید تحصیلات عالیه داشته باشیم. بچه دار که شدم خیلی تلاش کردم تا آنها وارد دانشگاه شوند. هر 5 فرزندم تحصیلات عالیه دارند و بعد از سال ها خودم هم شروع به خواندن کردم. حالا تصمیم دارم تا مقطع دکترا نیز تحصیلاتم را ادامه ...
قتل هایی که تلگرام مقصر آن ها بود
درگیر شدم و با چاقو ضربه ای به پهلوی او زدم، البته قصد نداشتم او را بکشم، فقط قصد ترساندن مقتول را داشتم. پایان تلخ دوستی تلگرامی قرار نیست تلگرام انگیزه قتل شود و گاهی دوستی های تلگرامی باعث قتل می شود. مانند ماجرای سامان که در تلگرام با ساغر دوست شد. سامان به ساغر قول ازدواج داد و بعد از مدتی از این تصمیم منصرف شد. دختر جوان که از این موضوع ناراحت بود، دست بردار نبود و ...
برای مرگ آماده ام/ خیانت کرد من قاتل شدم
بروی پیش روانپزشک. چرا او را کشتی؟ من نمی خواستم او را بکشم، اما نمی دانم چه شد که خفه اش کردم. وقتی به خودم آمدم نفس نمی کشید. حدود ساعت یک نصف شب بیدار شدم دیدم در پذیرایی نشسته و تلفن همراهش دستش است. سر این موضوع درگیر شدیم. شروع به سر و صدا کرد، فحاشی می کرد. خواستم ساکتش کنم. دستم را جلوی دهانش گرفتم. عصبانی بودم؛ نفهمیدم و خفه اش کردم. بعد از قتل چرا ناپدید ...
زندگی و ازدواج شهاب حسینی و همسرش پریچهر قنبری+عکس
سر پست تا نتوانم مرخصی بگیرم و از پادگان خارج شوم.همسرم (پریچهر) را در دانشگاه دیدم. یک روز از سربازی مرخصی گرفتم تا سری به رفقای دانشجو بزنم. دیدم دختر خانم زیبا، ساده و محجوبی سرگرم مطالعه کتاب هایش است. هرچه خواستم با او ارتباط برقرار کنم، نشد که نشد. با این حال در نگاهش چیزی دیدم که تشویقم کرد به ادامه راهی که منجر به ازدواج شد. ازدواج بدون سنگ اندازی خانواده من و همسرم از نظر ...
ژاله را دیدم که از ماشین شاسی بلند پیاده شد / تحمل بی غیرتی را نداشتم و
. این موضوع را به یکی از اعضای خانواده اش هم گفته بودم. من می خواستم همسرم در زندگی با من بماند چون ما یک پسر داشتیم و اگر جدا می شدیم، برای پسرمان بد می شد به همین دلیل به همسرم پیشنهاد دادم مدتی جدا از هم زندگی کنیم تا او حالش خوب شود و برگردد اما این روش هم فایده ای نداشت. او درباره روز حادثه Incident گفت: روز حادثه وقتی داشتم از سر کار برمی گشتم، همسرم را دیدم که مقابل در خانه از یک ماشین ...
وقتی فهمیدم مریم باردار است، تصمیم گرفتم او را بکشم+فیلم اظهارات متهم
شانس بد من هم کارشناسان به قتل پی نبردند، اما حال خسته شدم و تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم. گفتگو با متهم به چه جرمی دستگیر شدی؟ قتل همسر و فرزندم، البته خودم به کلانتری آمدم و اعتراف کردم. همسرت و فرزندت چند سالشان بود؟ همسرم 27 ساله و دخترم هم دوماهش بود. چه انگیزه ای برا قتل داشتی؟ انگیزه خاصی نداشتم. دو تن ...
بیوگرافی شبنم مقدمی و همسرش علیرضا آرا +گفتگو و عکس ها
داشتم و پرستاری قبول شدم. خانواده ام دوست داشت من هر رشته ای بخوانم به جز رشته هایی که به سینما و تئاتر و بازیگری منتهی می شوند؛ در حالی که خود آنها من را در کودکی در کلاس بازیگری ثبت نام کرده بودند؛ اما معتقد بودند که بازیگری باید حرفه دوم یا سوم من باشد. من به این رشته علاقه ای نداشتم؛ بنابراین دو ترم پرستاری خواندم و مرخصی گرفتم و مجددا ادبیات فارسی قبول شدم. درس ادبیات فارسی را دوست ...
قتل پایان درگیری 2 دوست قدیمی/ همیشه پای یک زن در میان است+تصاویر بازسازی صحنه قتل
اش لب به اعتراف گشود و گفت: من و محمود دوستان قدیمی و بچه محل بودیم که چند سال پیش با هم تصمیم گرفتیم برای کار به تهران بیاییم و خیلی زود هر دو در پایتخت مشغول به کار شدیم تا اینکه پس از مدتی من به شهر خودمان برگشتم و با فرنگیس ازدواج کردم. پس از ازدواج با همسرم به تهران آمدیم و چون جایی برای زندگی نداشتیم محمود پیشنهاد داد تا به خانه اش برویم و از آنجا که به دوست قدیمی ام اعتماد داشتم ...
همسر شهید: به من قول داده بود یک بار دیگر رهبر انقلاب را از نزدیک ببینم، با شهادتش به قولش وفا کرد/ راحت ...
گروه حماسه و مقاومت رجانیوز - کبری خدابخش: مدتی است از شکسته شدن این دل گذشته، هنوز قطره هایی از اشک های آن روزها بر چشمانم نشسته، کجایی که به درد دل هایم گوش کنی، نیستی و من در حسرت این لحظه ها نشسته ام، نیستی و من بیشتر از همیشه خسته ام در لا به لای برگ های زندگی، نیست برگی که از تو ننوشته باشم، نیست روزی که از تو نگفته باشم. هزار سال هم که بگذرد من در توهم حضورت نفس می کشم. من آن شانه هایت را می خواهم که ...
حادثه ای تلخ که در خاطره ی تاریخ خواهد ماند!
حدود ساعت 6 و 25 دقیقه بود که با همسرم تماس گرفتم و جویای حال او شدم، قطارشان متوقف شده و هنوز حادثه رخ نداده بود. وی اضافه کرد: حدود ساعت 8 و 30 دقیقه مشغول دیدن اخبار بودم که در زیرنویس آن نوشته بود که حادثه ای برای قطار تبریز-مشهد رخ داده است، زمانی که به عمق فاجعه پی بردم بی تاب شده و احساس کردم که مشکل حاد است، در تلاش برای برقراری ارتباط با همسرم بودم که موفق به برقراری تماس نشدم و بخاطر ...
حکایت فرمانده ای که آرزویش، دفن شدن بین بسیجی ها بود
داشتم به خاطر خدا؛ اگر نتوانستم وقتم را صرف آنها بکنم به دلیل نیاز اسلام و ملت مسلمان بود. امیدوارم که مرا ببخشند و برایم دعا کنند. شاید خداوند از گناهان من بگذرد. بعد از من گریه و زاری نکنند و اگر دلشان می سوزد، به حال محمد و آل محمد بسوزد. و خواهش می کنم اصلا عکس مرا چاپ نکنید و برای من تبلغ نکنید و برای محمد و آل محمد و اسلام تبلیغ کنید. اگر از من جنازه ای ماند در بهشت زهرا در بین بسیجی ها دفن ...
مسعود پزشکیان: ضد پزشک نیستم /گناهم این است که دلم برای مردم می سوزد
برای مردم می سوزد و می دانم در بیمارستان های مختلف مردم چه رنجی می کشند و به خاطر همین موضوع راه حل را بهتر از خیلی از دوستانی که خارج از این جریان بوده اند متوجه شدم وگرنه من با پزشکان کاملا موافقم و معتقدم اگر پزشک نبود سلامت نبود و قطعا پزشکان درستکاری وجود دارند که قابل تقدیرند. ما پزشکانی داریم که با یک میلیون ، دو میلیون در مناطق دورافتاده کار می کنند و یا بیست و چهار ساعته در بیمارستان ها مشغول خدمتند و لذا عرض بنده این است که باید کاری کنیم که در یک سیستم و در نظام سلامت، پزشکانی که درست کار می کنند قدرشان دانسته شود. 29214 ...
اظهارات خواندنی اولین کارتن خواب رسمی ایران
به گزارش قومس،روزنامه شرق درمصاحبه با فردی که نخستین کارتن خواب رسمی ایران به شمار می رود، زندگی اش را بیان کرده است. محمود شاکری،داستانش را تعریف می کند: متولد 40 هستم؛ یعنی 55 ساله ام. قشنگ یادمه که چی شد کارتن خواب شدم. مصرف زیاد مواد داشتم. اول تریاک بود، بعد هروئین و آخری ها هم شیشه، اما من زمانی از خونه بیرون زدم که دیگه پولی نداشتم. به جایی رسیده بودم که می خواستم فرش و عتیقه ها ...
سرطان خنده دار است : کتاب یک کشیش مسیحی دربارۀ سرطان
مبارزه با آن است، نه تلاش برای توجیهش. شما دربارۀ ازدواج خیلی زیبا نوشته اید. مثلاً نوشته اید که تازه پس از تشخیص بیماری تان بود که پی بردید همیشه در پسِ پیمانی که زن و شوهر با هم می بندند تا در هنگام بیماری و سلامتی در کنار هم بمانند، احتمال وقوع بیماری وجود دارد. اگر بخواهم صادق باشم، باید بگویم که وقتی سرطان گرفتم تازه فهمیدم چقدر خوشحالم که با این فرد ازدواج کرده ام. شخصیت همسرم ...
قاتل قزوینی به اتهام قتل همسرش اعدام شد
... وی گفت: مامورین همسر مقتول را در حالی که مواد مخدر مصرف کرده و در حال انتقال به بیمارستان بوده دستگیر می کنند. صادقی نیارکی تشریح کرد: قاتل در خصوص نحوه قتل می گوید که روز حادثه خواب بودم که متوجه شدم همسرم از خانه خارج شده بعد از آمدن او مشاجره کردیم و من دست و پای او را بستم و با دست به صورت و سایر اعضای بدنش زدم و با دسته چاقو و شیلنگ به پشتش ضربه زدم و با دستم گلویش را فشار که ...