سایر منابع:
سایر خبرها
4 بار مزه تلخ سلول شب اعدام را چشیدم / زندانی که هنوز زنده است!
...: مقتول خواستگار خواهرم بود اما من به این ازدواج راضی نبودم البته خانواده ام نیز با من هم نظر شده بودند. زمانی هم که خواستگار خواهرم از مخالفت من باخبر شد، مزاحمت هایش را شروع کرد و آرامش را از ما گرفت. او حتی روی خودروی پدرم ضد زنگ ریخت و شیشه های ماشین را شکست و مدام مزاحم خواهرم می شد. روز با او تماس گرفتم و خواستم با هم صحبت کنیم. من همراه برادرم، دامادمان و برادرش با خودروی همسرم راهی محل ...
مادری که دختر خردسالش را به خاطر شوهر صیغه ای کشته بود، آزاد شد!+تصاویر بازسازی قتل
فهمیدند یک دختر دارم قبول نکردند تا با من ازدواج کند.من در شرایط بد روانی قرار داشتم. از ماجرای قتل بگو؟ تحت فشار بودم.سارا مانع ازدواج و سرو سامان گرفتن من شده بود.به عطاری سر خیابان رفتم و یک قرص متادون خریدم. سارا را دور از چشم مادرم به آشپزخانه بردم و قرص را به او دادم تا بخورد. اما نیمه شب وقتی بیدار شدم دیدم بدنش سرد شده است. ترسیدم و با اورژانس تماس گرفتم. چرا ...
نرگس خیلی زیرکانه عمل می کرد / دخترم گفت که در نبود من 2 دوستم به خانه ام رفت و آمد دارند و با زنم....
آمد؟ بله، در مدتی که در منزل نبودم و در کمپ بستری بودم، فکر می کردم همسرم با فرد دیگری در ارتباط است، تا هنگامی که از دخترم جویای ماجرا شدم و او هم به من گفت که در غیاب من دو نفر به خانه ما رفت و آمد دارند و با این حرف فرزندم، دیگر شک من به یقین تبدیل شد. اما تحقیقات نشان داده نرگس هیچ وقت به تو خیانت نکرده است. همسایه ها هم این موضوع را تأیید کرده اند. همسایه ها که ...
پایان محاکمه زنی که دختر4ساله اش را کشت تامانع ازدواج بعدی اش نباشد
.... بعد از اینکه نامزدی ما به هم خورد، من ضربه روحی بدی خوردم و کارهایم دست خودم نبود، همیشه ناراحت بودم. این زن 41ساله روز حادثه را این طور توضیح داد: آن روز خیلی عصبانی بودم و علت تمام بدبختی ها و تنهایی ام را دخترم می دانستم برای همین تصمیم گرفتم او را بکشم، به او یک قرص متادون دادم و از خانه بیرون رفتم. دلم نیامد در خانه بمانم و شاهد مرگ فرزندم باشم، کمی بعد وقتی برگشتم، مریم جان ...
نقشه کثیف زن برای زندانی کردن شوهرش/نسرین عشق پنهانی داشت!
حاضر شویم. موتورم را در محوطه دادگاه پارک کردم و داخل ساختمان شدم. من عاشق زندگی و بچه ام هستم و نمی خواستم از همسرم جدا شوم. نمی خواستم دخترم با هزار و یک مشکل بزرگ شود. همسرم طلاق می خواست. قاضی ادامه جلسه رسیدگی را به روز دیگری موکول کرد. بازگشتم تا با سوار شدن به موتورم به محل کارم برگردم که متوجه شدم ماموران اطراف موتورم ایستاده اند و آن را بازرسی می کنند. زمانی که علت را پرسیدم اعلام کردند در ...
وقتی عکس های ناجور یک زن را در رایانه دستی شوهرم دیدم، دنیا روی سرم خراب شد!
هشدار دادند که به زندگی همین گونه ادامه بدهم، چرا که این کار ها مربوط به دوران مجردی اش است. تصمیم گرفتم موضوع را با پدر و مادرم در میان بگذارم که اردشیر متوجه شد و گوشی همراهم را از بین برد و رفت و آمدم را قطع کرد. تازه فهمیدم همسرم از نظر روانی دچار مشکلاتی است و باید به روانپزشک مراجعه کنیم ولی او حاضر نیست به مراکز مشاوره و روان پزشکی مراجعه کند. او مرا تهدید کرده که در صورت مخالفت با کارهایش، فرزندم را از من جدا می کند. حالا مانده ام با این مشکل چه کنم... اخبار زیر را از دست ندهید: ...
قصاص پایان کابوس در وقت اضافه
زندگی داشتم. فرزندم فقط 40 روز از بهار زندگی اش گذشته بود که من روانه زندان شدم و زندگی ام ورق دیگری خورد. همه چیز انگار برایم یک فیلم بود و یک دفعه رخ داد. لحظه حادثه نیز مثل یک سکانس فیلم متوقف شد برای ابد. با همسرم اختلاف هایی پیدا کرده بودم. او قهر کرد و به خانه پدری اش رفت. برای بازگشت او به خانه خیلی تلاش کردم. آخرین شانسم را هم امتحان کردم و به خانه پدری اش رفتم. اما برادر و پسرخاله همسرم با ...
عاشق موسیقی و تئاتر بودم اما جراح شدم
بود؟ بله آنقدری که در جهرم استاد موسیقی وجود داشت در تهران نبود. چه سازی را دوست داشتید؟ هم ویولن و هم سنتور را دوست داشتم که نزد استاد حساس یاد گرفتم. بعد به تئاتر روی آوردم و کلا این موضوعات در کنار تحصیل کار فوق برنامه من در آن دوران بود. موسیقی را در حد حرفه ای یادگرفته بودید؟ خیر. شغل پدرتان چه بود؟ پدرم تاجر بودند یک تاجر کوچک، تاجر ...
شکار دختران دانشجو در تلگرام
اجتماعی مختلف منتشر می کند. مثل دیوانه ها شده بودم. خودم را به درو دیوار می زدم. نمی دانستم باید چه کنم و چه خاکی بر سرم بریزم. اگر پدر و مادرم موضوع را می فهمیدند باید چه می کردم و برای آبروی بر باد رفته چه توجیهی داشتم. هر طور بود مبلغ درخواستی را تهیه کردم ولی کاش به همان یکبار ختم می شد. این شیطان دوباره از من اخاذی می کرد و به خرجش هم نمی رفت که هیچ پولی در بساط ندارم. چند بار تصمیم گرفتم خودکشی ...
جنجالی ترین قاتلان زن ایران
، زمانی که همسرش همراه تیم پرسپولیس به آلمان رفته بود، شبانه وارد خانه او شد. شهلا یک سال بعد به قتل لاله اعتراف کرد و درباره جنایت گفت: همسرم با پرسپولیس به آلمان رفته بود. من تصمیم گرفتم با استفاده از غیبت او برای همیشه لاله را از زندگی ام حذف کنم. شب حادثه با کلیدی که از خانه ناصر داشتم، داخل خانه او رفتم و پشت شوفاژ پنهان شدم. از آنجا دیدم لاله همراه دو فرزندش و دوستش به خانه آمدند. تا صبح پشت ...
آزادی مادر جوانی که دختر 4 ساله اش را کشته بود/ متهم: خواستگارهایم را به خاطر دخترم از دست دادم!
...: صبح زود وقتی از خواب بیدار شدم، متوجه شدم که حال دخترم بد است. سارا به سختی نفس می کشید. برای همین بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم و موضوع را اطلاع دادم. ولی وقتی عوامل اورژانس به محل رسیدند، مرگ دخترم را تأیید کردند. او درباره جزییات مرگ دخترش گفت: چندی پیش پدر سارا به خاطر اعتیاد و سرقت به زندان افتاد و من نیز به صورت غیابی از همسرم جدا شدم و با دخترم زندگی می کردم. شب قبل از حادثه ...
گپی با مادری که دانشجوی پسرش شده
خودم در دانشگاه های ایران درس بخوانم تا بتوانم با آنها درباره اقتصاد، سیاست و اجتماع حرف بزنم. دوست نداشتم بچه هایم وقتی کنار هم هستند و با هم حرف می زنند سر از حرف هایشان در نیاورم. همین شد که عزمش را جزم کرد و در خانه همسرش ادامه تحصیل داد و دیپلم گرفت و در سال 86 موفق به قبولی در رشته علوم سیاسی در مقطع کارشناسی شد: همسرم تا کلاس ششم تحصیل کرده است و همیشه مرا تشویق می کرد که درس بخوانم ...
قتل هایی که تلگرام مقصر آن ها بود
داشت که مردان غریبه هم بودند. این موضوع آزارم می داد. شب جنایت با هم صحبت کردیم و از او خواستم که تلگرام را پاک کند، قبول نکرد. درگیر شدیم و با چاقو دستش را زخمی کردم. بعد با شال بستم. نیمه شب خواست به خانه مادرش برود که مانع شدم. بعد جوراب زنانه ای را دور گردنش پیچید و تهدید به خودکشی کرد. عصبانی شدم و دو طرف جوراب را گرفتم و کشیدم. وقتی به خودم آمدم او خفه شده بود. جسد را رها کرده و ...
برای مرگ آماده ام/ خیانت کرد من قاتل شدم
بروی پیش روانپزشک. چرا او را کشتی؟ من نمی خواستم او را بکشم، اما نمی دانم چه شد که خفه اش کردم. وقتی به خودم آمدم نفس نمی کشید. حدود ساعت یک نصف شب بیدار شدم دیدم در پذیرایی نشسته و تلفن همراهش دستش است. سر این موضوع درگیر شدیم. شروع به سر و صدا کرد، فحاشی می کرد. خواستم ساکتش کنم. دستم را جلوی دهانش گرفتم. عصبانی بودم؛ نفهمیدم و خفه اش کردم. بعد از قتل چرا ناپدید ...
زندگی و ازدواج شهاب حسینی و همسرش پریچهر قنبری+عکس
نتوانسته او را پایین بکشد. زندگی چنین آدمی دیدنی است و شنیدنی و البته که خواندنی! نوزاد نیمه شب زمستان متولد زمستان هستم. درست بعد از 9 ماه متولد شدم، حین تولد 3 کیلو و 700 گرم وزن داشتم. ساعت به دنیا آمدنم هم 3 و 30 دقیقه نیمه شب بود. پدر و مادرم در جوانی ازدواج کردند، آنها وقتی مرا به دنیا آوردند که سرگرم جمع و جور کردن زندگی شان بودند از دست دادن رفیق قدیمی دوست ...
معمای 7 ساله قتل نوعروس
بیرون از زندان آزادانه می گردد. وی که راننده آژانس بود ادامه داد: روز حادثه حدود ساعت 6:40 دقیقه غروب وقتی آخرین مسافرم را به مقصد رساندم به خانه بازگشتم که با صحنه قتل همسرم که در وسط اتاق پذیرایی افتاده بود روبه رو شدم. من همسرم را دوست داشتم. باور کنید من او را نکشته ام! سپس خواهر نوعروس در برابر قضات ایستاد و از مشاجره های شوهرخواهرش گفت که چگونه خواهرش را مورد آزار قرار می داد ...
ژاله را دیدم که از ماشین شاسی بلند پیاده شد / تحمل بی غیرتی را نداشتم و
شاسی بلند پیاده شد. راننده مرد غریبه ای بود. همسرم رفتار ناشایستی از خودش نشان داد و بعد هم به خانه رفت. آنقدر از این موضوع ناراحت شدم که نتوانستم خود را کنترل کنم. وقتی به خانه رفتم، با یک شال او را خفه کردم و بعد هم جسدش را به اطراف دماوند بردم و در آنجا رها کردم. با توجه به ادعایی که این مرد مطرح کرده بود، مأموران از اعضای خانواده ژاله هم بازجویی کردند و یکی از آن ها تأیید کرد که به خاطر ...
متهم: تا زنده ام نگاه معصومانه دخترم عذابم می دهد
ام آمدند، اما وقتی متوجه شدند که دختری خردسال دارم، منصرف شدند. دخترم مانع ازدواج دوباره ام بود، به همین دلیل تصمیم گرفتم او را از زندگی ام جدا کنم. شب حادثه از عطاری متادون خریدم و موقع خواب همراه یک لیوان آب به او خوراندم. حال بچه خیلی بد شد با این وجود شاهد مرگش بودم. بعد از اقرارهای متهم، شوهر سابق وی که به دلیل سرقت و اعتیاد در زندان بود از همسر سابقش اعلام گذشت کرد. سپس پرونده بعد ...
وقتی فهمیدم مریم باردار است، تصمیم گرفتم او را بکشم+فیلم اظهارات متهم
شانس بد من هم کارشناسان به قتل پی نبردند، اما حال خسته شدم و تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم. گفتگو با متهم به چه جرمی دستگیر شدی؟ قتل همسر و فرزندم، البته خودم به کلانتری آمدم و اعتراف کردم. همسرت و فرزندت چند سالشان بود؟ همسرم 27 ساله و دخترم هم دوماهش بود. چه انگیزه ای برا قتل داشتی؟ انگیزه خاصی نداشتم. دو تن ...
بیوگرافی شبنم مقدمی و همسرش علیرضا آرا +گفتگو و عکس ها
داشتم و پرستاری قبول شدم. خانواده ام دوست داشت من هر رشته ای بخوانم به جز رشته هایی که به سینما و تئاتر و بازیگری منتهی می شوند؛ در حالی که خود آنها من را در کودکی در کلاس بازیگری ثبت نام کرده بودند؛ اما معتقد بودند که بازیگری باید حرفه دوم یا سوم من باشد. من به این رشته علاقه ای نداشتم؛ بنابراین دو ترم پرستاری خواندم و مرخصی گرفتم و مجددا ادبیات فارسی قبول شدم. درس ادبیات فارسی را دوست ...
قتل پایان درگیری 2 دوست قدیمی/ همیشه پای یک زن در میان است+تصاویر بازسازی صحنه قتل
اش لب به اعتراف گشود و گفت: من و محمود دوستان قدیمی و بچه محل بودیم که چند سال پیش با هم تصمیم گرفتیم برای کار به تهران بیاییم و خیلی زود هر دو در پایتخت مشغول به کار شدیم تا اینکه پس از مدتی من به شهر خودمان برگشتم و با فرنگیس ازدواج کردم. پس از ازدواج با همسرم به تهران آمدیم و چون جایی برای زندگی نداشتیم محمود پیشنهاد داد تا به خانه اش برویم و از آنجا که به دوست قدیمی ام اعتماد داشتم ...
همسر شهید: به من قول داده بود یک بار دیگر رهبر انقلاب را از نزدیک ببینم، با شهادتش به قولش وفا کرد/ راحت ...
گروه حماسه و مقاومت رجانیوز - کبری خدابخش: مدتی است از شکسته شدن این دل گذشته، هنوز قطره هایی از اشک های آن روزها بر چشمانم نشسته، کجایی که به درد دل هایم گوش کنی، نیستی و من در حسرت این لحظه ها نشسته ام، نیستی و من بیشتر از همیشه خسته ام در لا به لای برگ های زندگی، نیست برگی که از تو ننوشته باشم، نیست روزی که از تو نگفته باشم. هزار سال هم که بگذرد من در توهم حضورت نفس می کشم. من آن شانه هایت را می خواهم که ...
حادثه ای تلخ که در خاطره ی تاریخ خواهد ماند!
حدود ساعت 6 و 25 دقیقه بود که با همسرم تماس گرفتم و جویای حال او شدم، قطارشان متوقف شده و هنوز حادثه رخ نداده بود. وی اضافه کرد: حدود ساعت 8 و 30 دقیقه مشغول دیدن اخبار بودم که در زیرنویس آن نوشته بود که حادثه ای برای قطار تبریز-مشهد رخ داده است، زمانی که به عمق فاجعه پی بردم بی تاب شده و احساس کردم که مشکل حاد است، در تلاش برای برقراری ارتباط با همسرم بودم که موفق به برقراری تماس نشدم و بخاطر ...
حکایت فرمانده ای که آرزویش، دفن شدن بین بسیجی ها بود
داشتم به خاطر خدا؛ اگر نتوانستم وقتم را صرف آنها بکنم به دلیل نیاز اسلام و ملت مسلمان بود. امیدوارم که مرا ببخشند و برایم دعا کنند. شاید خداوند از گناهان من بگذرد. بعد از من گریه و زاری نکنند و اگر دلشان می سوزد، به حال محمد و آل محمد بسوزد. و خواهش می کنم اصلا عکس مرا چاپ نکنید و برای من تبلغ نکنید و برای محمد و آل محمد و اسلام تبلیغ کنید. اگر از من جنازه ای ماند در بهشت زهرا در بین بسیجی ها دفن ...
مسعود پزشکیان: ضد پزشک نیستم /گناهم این است که دلم برای مردم می سوزد
برای مردم می سوزد و می دانم در بیمارستان های مختلف مردم چه رنجی می کشند و به خاطر همین موضوع راه حل را بهتر از خیلی از دوستانی که خارج از این جریان بوده اند متوجه شدم وگرنه من با پزشکان کاملا موافقم و معتقدم اگر پزشک نبود سلامت نبود و قطعا پزشکان درستکاری وجود دارند که قابل تقدیرند. ما پزشکانی داریم که با یک میلیون ، دو میلیون در مناطق دورافتاده کار می کنند و یا بیست و چهار ساعته در بیمارستان ها مشغول خدمتند و لذا عرض بنده این است که باید کاری کنیم که در یک سیستم و در نظام سلامت، پزشکانی که درست کار می کنند قدرشان دانسته شود. 29214 ...
اظهارات خواندنی اولین کارتن خواب رسمی ایران
اش را می بیند که هاج وواج نگاهش می کردند، همان جا بود که می خواسته زندگی اش را عوض کند، اما به شیوه خودش: اونجا خودم رو شناختم. دمپایی لنگه به لنگه پام بود، عصبی بودم و خمار. اونجا فهمیدم کی هستم. دو، سه روز بعد لباس تهیه کردم و افتادم به کلاهبرداری. فهمیده بودم هیچ پولی هم ندارم و باید پول درست کنم. شروع کردم به کلاهبرداری. می دونستم که زندگی زن و بچه ام تأمینه. خانه ام پر بود از فرش های ابریشمی ...
سرطان خنده دار است : کتاب یک کشیش مسیحی دربارۀ سرطان
مبارزه با آن است، نه تلاش برای توجیهش. شما دربارۀ ازدواج خیلی زیبا نوشته اید. مثلاً نوشته اید که تازه پس از تشخیص بیماری تان بود که پی بردید همیشه در پسِ پیمانی که زن و شوهر با هم می بندند تا در هنگام بیماری و سلامتی در کنار هم بمانند، احتمال وقوع بیماری وجود دارد. اگر بخواهم صادق باشم، باید بگویم که وقتی سرطان گرفتم تازه فهمیدم چقدر خوشحالم که با این فرد ازدواج کرده ام. شخصیت همسرم ...
قاتل قزوینی به اتهام قتل همسرش اعدام شد
... وی گفت: مامورین همسر مقتول را در حالی که مواد مخدر مصرف کرده و در حال انتقال به بیمارستان بوده دستگیر می کنند. صادقی نیارکی تشریح کرد: قاتل در خصوص نحوه قتل می گوید که روز حادثه خواب بودم که متوجه شدم همسرم از خانه خارج شده بعد از آمدن او مشاجره کردیم و من دست و پای او را بستم و با دست به صورت و سایر اعضای بدنش زدم و با دسته چاقو و شیلنگ به پشتش ضربه زدم و با دستم گلویش را فشار که ...
اعدام مردی که همسرش را به قتل رسانده بود
ظهر خواب بودیم که متوجه شدم همسرم از خانه خارج شده است بعد از آمدن او مشاجره کردیم و من دست و پای او را بستم و شروع به کتک کاری کردیم بعد از این اتفاق حالش رفته رفته بدتر شد و من با مادرم تماس گرفتم تا او را به بیمارستان برسانند. نمی خواستم او را بکشم واین موضوع اتفاقی بود. پس از صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست پرونده به شعبه دوم دادگاه کیفری استان قزوین ارسال و پزشکی قانونی علت فوت را به ...
او دیگر مرد رویایی من نیست
سوار بر اتوبوس شده و این بار به سمت شمال رفتیم اما در بین راه دستگیر و به خانواده هایمان تحویل شدیم، یک بارهم کارمان به دادگاه کشید و قاضی از من سوال کرد که آیا این آقا را به عنوان شوهر آینده خود می خواهی و من هم که تحت فشار خانواده ام قرار داشتم گفتم نه! بعد از ماجرای دادگاه، پدرم خانه را فروخت و ما به یک مکان دیگری منتقل شدیم و دیگر هیچ خبری از کاوه نداشتم تا اینکه یک روز باخبر شدم که او ...