سایر منابع:
سایر خبرها
نازنین من قصه ها و غصه ها دارد
برای رسیدن به شاید هیچ، می ترسم و بر خود می لرزم... آیا شما اینک نمی ترسید و بر خود نمی لرزید؟... **** ... صدای بی موقع زنگ تلفن، حامل خبری تلخ است؛ گریه آرامی از آن سوی سیم، به من می فهماند که "بی بی" مهربانم، برای همیشه مرا و ما را تنها گذاشته است. این خبر، همه وجودم را به لرزه درمی آورد:" آه خدای من؛ یعنی آن نازنین هم رفت؟!" بی بی، برای من فقط یک مادر بزرگ نبود که خود به ...
هایکوهایی برای زنان کارگر در مزارع سرخ زرشک
ذره ذره جمع می کردند. راضیه عروس عمه اش می شود. قباد هم مثل سلیم سرباز است. اما جوشکاری بلد است و عمه و شوهرش گفته اند از سربازی که برگردد، جایی دستش را بند می کنند تا زودتر برود سر خانه و زندگی اش. راضیه مزه دهان عمه را می فهمد که منظورش جمع وجور کردن بقیه جهیزیه است. جهیزیه برای راضیه خوشبختی نیست. کابوس است. کابوسی که یک دم هم رهایش نمی کند. سرکوفت های عمه را به مادر خودش، تمام سال های زندگی ...
کتابفروشی حمید داوود آبادی
شیرین کاریهای من تعریف می کرد.با وجودیکه هنوز مدرسه نمیرفتم،جلوی فامیل اسم کشورهای دنیا را میگفت و من نام رئیس جمهوری،نخست وزیر و پایتخت آنها را میگفتم.پدرم از این کار عشق می کرد و این اولین تعلیماتی بود که من را با سیاست و فرهنگ آشنا کرد. اولین جایزه ای که در مدرسه گرفتم،سال 1352 بود.سرکلاس سوم دبستان،دوجلد کتاب بود.آن روز که سر صف نامم را خواندند تا جایزه بدهند،نمیدانستم این کتابها را ...
قصه دخترانی که در 10 سالگی بیوه می شوند
اگر پنجره ای داشت، منظره اش بیابان بی انتها بود. خانه ها شبیه به هم هستند. همه شان یک دالان دراز دارند که همان حیاط است؛ دالانی که دو نفر کنار هم نمی توانند در آن راه بروند. یک سطل قرمز و یک دوچرخه شکسته تمام دارایی شان است. فاطمه 15ساله که حالا یک سال است ترک تحصیل کرده است، با مادرش که از کم هوشی شدید رنج می برد و خواهر هفت ساله اش در اتاق کوچکشان روبه روی ما نشسته اند. مادرش روسری اش را سفت گره ...
مجموعه پژوهشی تلخپند (جستاری در باب هزل و هجو و طنز) به قلم وحید ضیایی
سره پنجره هایی که رو به باغچه باز می شد. با ردیف شمع دانی ها و انواع گلدان هایی که اسمشان را (هنوز هم) نمیدانم ... خانه ی پدر بزرگ سه بخش داشت : اتاق وسطی : اتاق وسطی، حال و آشپز خانه بود و محل فرماندهی مادر بزرگ که او را مامانجون صدا می زدیم. معمولاً یا در آشپز خانه در حال پخت و پز بود و یا رحلی گذاشته و قرآنی برداشته و ... یا با دختر ها و پسر هایش در حال حرف و حدیث های ...
رنج بی پایان رقیه به خاطر آمپول اشتباه
...> خانواده رقیه بدلیل نداشتن آگاهی، تازه یک ماه است که از قصور پزشکان در روند درمان رقیه شکایت کرده اند و با مراجعه به سازمان نظام پزشکی گفته اند تازه یک ماه از درخواستت گذشته خودمان خبرت می کنیم و دیگر هیچ... رقیه روزی چهار بار در خانه دیالیز می شود. 6 صبح، 12 ظهر، 6 عصر و 12 شب. رقیه دختری بسیار آرام و مهربان است. از او می پرسم دوست نداری به دانشگاه بروی که گریه می کند و می گوید ...
12 ساله بودم که عروس شدم و حالا هوویی دارم که کتکم می زند!
کردند که نباید مرا در این سن و سال شوهر بدهد. آن ها می گفتند که او را همانند ما بدبخت می کنی! ولی مادرم مخالفت می کرد. در کمتر از یک ماه به عقد محمدعلی درآمدم و قرار شد دو سال نامزد باشیم تا من کمی بزرگ تر شوم. اما هنوز شش ماه از این ماجرا نگذشته بود که متوجه شدم همسرم است چرا که مواد مصرفی او را دیدم و فهمیدم این همان بلای خانمان سوزی است که زندگی پدر و مادرم را از هم پاشید. ولی محمدعلی با چرب زبانی ...
این توصیه ها را برای دوران نامزدی تان جدی بگیرید
کفش های آهنی جهت تکمیل جهیزیه، تهیه مسکن، استحکام جایگاه شغلی، تأمین مخارج عروسی، خریدهای لازمه، انتخاب تالار و تهیه لیست مهمان ها داشته باشید ولاغیر، پس وقت تان را الکی تلف نکنید. ضمن اینکه این دوره بهترین زمان برای تمرین آینده است. می توانید تمام برنامه های زندگی تان را با هم در میان بگذارید؛ اینکه قرار است در یک دشت پُر از گل روی بالش ابر دراز بکشید و مثل قناری ها چهچه بزنید و خانه ای ...
طنز؛ مهم ترین خبر دنیا
پویان فراستی در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت: بدو بدو سمت خانه آمدم تا خبر را به پدرم بدهم! بالاخره همه چیز تمام شده بود. بعد از این همه مدت بابا می توانست با خیال راحت شب ها بخوابد. خطر از بیخ گوش کشور گذشته بود. تو این مدت خیلی ها زحمت کشیده بودند تا قضیه حل و فصل شود اما به این راحتی ها نبود. بابام می گفت به یک معجزه نیازه، حالا معجزه اتفاق افتاده بود. در خانه را که باز ...
اتفاقات تلخ دختری که در چهار سالگی ازدواج کرد!!
بود که مادرم مرا با وعده عروسی برای پسر بزرگ همسایه داد.او در آنوقت سی سال داشت . آنها مجلسی گرفتند و مرا سوار اسپی نموده به خانه خسرم فرستادند . به سبب خورد سالی گلثومه روابط زنا شوهری در میان نبود اما گلثومه گوچک سال در طول سال بعد دانست که عروسی کردن . مستلزم کار های است . که تقریبآ از وی کنیز سر خانه خواهد ساخت . در سن پنج سالگی او مجبور شد که. نه تنها غم شوهرش را بخورد ...
پینه دستان من، همه از عشق است
دانش آموز و مادر و خواهرش تحمل می کردند، بچشد. مهری قاسمی که در کنار مدیریت دبیرستان این روزها دغدغه اش تمام شدن ساخت سرپناه خانواده کوثر است می گوید: از دوماه قبل وقتی کار ساخت خانه را در همین روستا شروع کردیم، دست های یاری بسیاری به سوی ما دراز شد و ما آنها را به گرمی فشردیم. هر روز به تعداد معلم هایی که می خواستند در این کار خیر بزرگ مشارکت کنند اضافه می شد و امروز 27 معلم و همسرم که ...
فیلمبردار قصه های مجید درگذشت
بزرگش بداریم ..... او بزرگ بود، بزرگ هم هست، وای به حال ما گرفتاران اندک بین . حواسمان بیشتر به هم باشد. ممکن است باز دیر شود . احمد مسروری جایش خالیست . حواسمان باشد. نفر بعد یکی از ماست . از هم اکنون یکدیگر را بدون نیاز به مقدمات بزرگ بپنداریم . قیام کنیم در مقابل پایش که بزرگ بود و مثل بزرگان مظلوم رفت . جایش خالی ست ...
بازمانده ها هر روز می میرند
توان پنهان کردن راز تلخ را نداشتند. برادر یکی یکدانه اش حالا دیگر نیست و لیلا هنوز نمی تواند مزاری را برایش تصور کند. می گویند سر مزار برود، حالش بهتر می شود، نمی رود. حالش بد است حتی بعد از گذشت نزدیک به یک سال از حادثه. هر روز که چشم باز می کنم، قیافه بابا می آید جلوی چشمم. نه آن قیافه همیشگی اش؛ تصویر همان روز را می بینم. صورتش را که در هم مچاله شده و خون... همه جا پر از خون است. این ها ...
7 قصه از دهه 40 تا 90 در شب های روشن روزهای تاریک روایت می شود
، زیرا به نظر من روابط آدم ها از گذشته تاکنون رفته رفته کمرنگ تر شده و انسان ها دچار روزمرگی شده اند و مثل قدیم دیگر توجه آنچنانی به یکدیگر ندارند. مهاجران عنوان کرد: این روزها افراد بیشتر درگیر موبایل و فضاهای مجازی شده اند و از اتفاقات پیرامون خود دور شده اند، در حالی که در گذشته به محض رخ دادن اتفاقی همه برای حل آن بسیج می شدند، به همین دلیل چگونگی زندگی افرد در این روزگار و همچنین ...
درد را از هر طرف بخوانید، درد است
رها شده بود. وی در گفتگو با خبرنگار ائل می گوید: زندگی در بهزیستی واقعا سخت است. من در این سال ها خیلی بزرگ شدم. خیلی وقت ها بچه ها می نشینند و گریه می کنند، من که هیچکس را ندارم. با این حال به آنها دلداری می دهم که حالا که پدر و مادر نداری می توانی روی پای خودت بایستی و زندگی ات را بسازی ولی آنها می گویند که جای خالی پدر و مادر را هیچوقت نمی توانند در زندگی شان پر کنند. راست هم می گویند. شاید من ...
مخابرات صد دانه یاقوت را دزدید/من نوستالژی سه نسل این مردم را نفروخته ام
برابر یک رسانه تأثیرگذار باشد، اضافه کرد: با این وجود هنوز بسیاری از این تک رسانه ها، مثل قصه گویی، نه تنها تأثیرات خود را حفظ کردند بلکه بالنده تر شده اند. رحمان دوست با اشاره به اینکه اگر از قصه گویی سنتی مادربزرگ ها و پدربزرگ ها چشم پوشی کنیم امروزه قصه گویی یک هنر بزرگ جهانی است، عنوان کرد: در جهانی که به دنبال چندرسانه ای شدن می رود چیزی به نام قصه گویی وجود دارد که روزبه روز گسترش ...
ناله های تلخ نوزاد سرراهی در مسجد گوهر شاد / این مادر 29 ساله را می شناسید؟ +فیلم و عکس
می خواهم به سوالاتی که تمام این روزها و سال ها برایم پیش آمده جواب بدهند. من هیچ وقت احساس نکردم که ممکن است بخواهم دنبال پدر و مادر واقعی ام بگردم اما بعد از اینکه برادر و دایی ام را در جاده شمال در تصادف رانندگی از دست دادم احساس تنهایی بیش از حدی که به من دست داد این را موجب شد که دنبال خانواده واقعی خود بگردم. خانواده ام، برادرم را هم مثل من آورده بودند که بزرگش کنند و ما با هم در ...
بازی بی برقی
خانه زیر نور لرزان شمع غریبه شد و شهر پشت پنجره ها بدون نور سفید و ساکت چراغ های خیابان به روح سرگردانی می ماند که چشم های دو دوزن ماشین ها در زمینه تاریکش برای لحظه ای ظهور می کردند و باز همه چیز در تاریکی فرو می رفت. برق که نبود. آب هم که برای پیمودن 10 طبقه برج نیازمند پمپ برقی است قطع شد. ما ماندیم و خانه که بدون صدای تنفس وسایل خانگی ساکت تر از همیشه بود. نمی دانستم ...
از حوادث سیاسی دهه های 60 و 80 تا دغدغه های اجتماعی این روزها
خیایان ها و کوچه ها و در پستوی خانه ها سرگردان و حیران. آیا این جستجو را فرجامی هست؟ ماه گرفتگی ساخته مسعود اطیابی30 خرداد 88 را روایت می کند، روزی که تظاهراتی با عنوان سکوت از میدان انقلاب تا میدان آزادی برگزار شد و در این روز مسجد لولاگر آتش گرفت و ندا آقاسلطان در خیابان کارگر در اثر اصابت گلوله کشته شد. این فیلم هم از سیاسی ترین فیلم های چند سال اخیر سینما به حساب می آید. ...
پدرم هیچ وقت ما را تنها نمی گذارد
تلاش کرد؛ به یاد دارم از همان بچگی تا امروز مادرم همیشه شب های جمعه انار می خرید و می گفت پدرتان انار دوست داشت ما هم از بچگی به این عشق انار می خوردیم و گاهی طوری درباره پدر با دوستان مان که از فرزندان شهدا هستند، حرف می زنیم که به ما می گویند انگار چندین سال با پدرتان زندگی کرده اید. بنابراین هیچ وقت احساس نکردیم که ایشان رفته اند. بعد از شهادت پدرم، مادرم بیش از پیش برای ما تلاش کرد و ...
طلای عروسی عیسی را به آقا هدیه دادم
که خبر شهادت تک پسرش را آوردند. همیشه حسرت داشتم که زنش بدهم. همه وسائل را برایش گرفته بودم. مثل دخترها برایش جهیزیه درست کردم. روزی که قرار بود خبر شهادتش را بدهند خیلی دلم روشن بود و کلی کار کردم. به دلم افتاده بود که عیسی می آید. می خواستم همان روز بروم برایش خواستگاری. تمام خانه را تمیز کردم و خرید کردم و غذاهای متنوعی پختم. به دلم افتاده بود که این بار عیسی را داماد می کنم. بی خبر ...
نگاه معنادار پسرم سال هاست در ذهنم رژه می رود
زکات برایش مهم بود، امکان نداشت دروغ بگوید حتی اگر به ضرر خودش تمام می شد، همسرم دبیر ریاضی بود و در مشهد مقدس تدریس می کرد، ما تمام تلاش مان این بود که فرزندانی پاک تربیت کنیم و تحویل جامعه دهیم. تیزهوشی علیرضا از همان دوران طفولیت، لبخند ملیحی بر لبان مادر شهید حک می کند و مادر می افزاید: پسرم از 9 ماهگی به حرف آمده بود و مامان و بابا می گفت، که این نشانه خوبی برایمان بود و به فال نیک می ...
حس های فراموش نشدنی
می آورد و مادرانه به ما نشان می دهد و درباره شان حرف می زند. با این که اتفاق های داستان مربوط به سال ها پیش است، اما هنوز هم خواندنی و قابل درک هستند. مثل لباس هایی از گذشته که هنوز هم می توانند به قامتت خوش و زیبا بنشینند. تو گویی آن حرف ها هنوز خریدار دارند. گویی پس از سال ها هنوز برخی چیزها و عادت ها و رفتارها عوض نشده و باید برای تغییر آن کاری کرد. تصویرگر کارنامه ات را قایم کن، مهشید راقمی است و نشر پیدایش این کتاب را به قیمت 8500 تومان منتشر کرده است. ...
90/ قصه مترو
.برویدداخل مردم تا ببینید بعد از یک روز کاری با چه فشار عصبی، جسمانی و روحی و روانی خود رابه خانه و کاشانه می رسانند. می گویند فشار شب اول قبر، هنوز کسی نیامده که بگوید آن فشار قبر سنگین تر است یا این فشاری که در ایستگاه های مترو به مردم وارد می شود؟ دیشب از شهید بهشتی تا میدان ولیعصر در همین ساعت که گفتم با مترو آمدم . سایر خطوط مترو هم در این ساعات شلوغ است ولی نه این جوری یک ایستگاه ...
درمان خالی بندی کودکان، راهی هست؟
برخورد با کودک دروغگو بدون شک نباید نقش خانواده را در شکل گیری شخصیت افراد به خصوص کودکان نادیده گرفت. کودکی که در هر شرایطی به دروغ گفتن روی میآورد، در بزرگسالی با مشکلاتی مثل عدم اعتماد به نفس، ناتوانی در ابراز وجود و ... تبدیل خواهد شد. چنین شخصی به دلیل اینکه پایههای شخصیتی صحیحی نداشته است، وقتی که به یک پدر یا مادر تبدیل میشود؛ همین خصوصیت را هم به فرزندانش انتقال میدهد. روانشناسان ...
لبخند رخساره در انزلی به پایان می رسد/ پخش در بهار سال آینده
خانه پدر صدرا را با حضور علیرضا آرا و علی نادربیگی مقابل دوربین می بریم. تهیه کننده سریال مدینه افزود: بعد از ضبط سکانس هایی در تهران به سمت انزلی سفر می کنیم و ضبط سریال را در این شهرمرزی به پایان می رسانیم. تقوایی همچنین بیان داشت: در انزلی بیشتر لوکیشن هایمان بیرونی است و حدود 6 روز به همراه اغلب بازیگران اصلی در آنجا مستقر هستیم. وی با اشاره به نگارش متن ها توسط ...
آذری: پول زور از پرسپولیس نمی خواهیم/ استقلال برای مسلمان پول نقد می داد
. در چمن مصنوعی هرچه تعداد ستاره ها کمتر باشد آن زمین مرغوب تر است که زمین چمن مصنوعی بهرام عاطف دو ستاره است. باشگاه ذوب آهن از سال 88 تا 92 هیچ پروژه عمرانی را در دل باشگاه انجام نداده است، اما روز گذشته ما سومین پروژه عمرانی باشگاه را به سرانجام رساندیم که با همت اهالی باشگاه و حمایت های همه جانبه احمد صادقی مدیرعامل محترم کارخانه ذوب آهن و معاونانش به ویژه معاون بهره برداری آقای اردشیر افضلی است ...
ازدواج زودهنگام، دختر 11 ساله را دو دهه کارتن خواب کرد
ایران نوشت: از آن صورت فرتوت و لبخند ژولیده که پیرزنی 80 ساله را می مانست، عروسی ساخته اند گونه گل انداخته. تنها 11سال داشت که عروسکش را از بغلش گرفتند و دست او را در دست مردی گذاشتند که 20 سال از خودش بزرگتر بود، سراشیبی سقوط!: من 5 برادر دارم و یک خواهر. پدرم نه تنها من، بلکه خواهرم را هم به اجبار به خانه بخت فرستاد. من چهار سال با مردی زندگی کردم که معتاد بود. خیلی زود هم بساط همسرش ...
زندگی یک زن ؛ ترسیم یک زندگی موزاییکی!
دو ساعته از روی قصه 300 برگی دومو پاسان است. کاری که به سبب پوشش 27 سال از زندگی کاراکتر مرکزی ژان (با بازی جودیت چملا) و آغاز حرکت بینندگان همراه با وی از 20 سالگی اش نمی توانسته کاری آسان باشد، گاهی به نظر می رسد کار بریزه و همکارانش مثل نقاشی های امپرسیونیستی و یک نوع ترسیم موسوم به موزاییکی و فاقد عمق لازم است و در همه حال آنها صحنه هایی کوتاه را که نشانگر اتفاقات متعدد زندگی ژان ...
افشاگری سعید سالارزهی مالک جناب خان درباره مبلغ پیشنهادی رامبد جوان
ساخت سریال ویژه شبکه های تازه تاسیس اینترنتی با همراهی کاراکترهایی همچون احلام و خانواده اش و همچنین بابا خان پدر جناب خان و سایر اعضای خانواده اش هستیم. اما ساخت فیلم سینمایی جناب خان قطعی شده است. فکر می کنید خندوانه از نبود این شخصیت لطمه بخورد؟ – امیدوارم خندوانه موفق تر از همیشه ادامه یابد. من دوستم رامبد را از تیر ماه از تصمیم مطلع کردم تا فرصت کافی برای آسیب ندیدن از ...