سایر منابع:
سایر خبرها
دست گیری دستفروش
دستفروشی جزم کرده است سخن می گوید: چه شد که دستفروش شدید؟ چهارم یا سوم ابتدایی که بودم، بلال می فروختم. بلال فروشی کمک کرد تا خجالتم از این کار بریزد. مدت ها بعد و پس از اینکه حدود 10 شغل تغییر دادم به این نتیجه رسیدم که باید برای خودم کار کنم. دوست داشتم مستقل باشم و برای کسی کار نکنم تا کسی نتواند حقم را بخورد. بین همه شغل هایی که می توانستم به نوعی مستقل کار کنم، دستفروشی ...
فکر می کنند صبح تا شام مشغول لهو و لعب هستیم
سر بلند کردن و اظهار وجود کردن عبث و بیهوده است. چنان از همه جوانب مورد بی مهری قرار گرفته ایم که خدا باید به دادمان برسد و بعد از خدای بزرگ، شما روزنامه نویس ها که به وجودآورنده همه حوادث روزمره هستید. دوست عزیزم حرف دل را به شما می زنم، بدون آنکه گله و شکایتی داشته باشم، آه و ناله کنم، حقیقت را می گویم؛ کاش یک کارمند ساده یا یک کارگر کوچک یک کارخانه بودم... و دنیای من همان بود که همه ...
سارا بهرامی: بالاخره باید گریه می کردم...
بازی کردم، بعد در چهار فیلم کوتاه بازی کردم، در حالی که هم پیشنهاد سریال داشتم، هم پیشنهاد کار سینمایی. راستش را بخواهید، گرچه اواخر سال های دهه دوم زندگی ام در مورد بازیگری تصمیم را گرفتم و دیده شدم، اما از سال های قبل، تلاشم را شروع کرده بودم و انگار کمی دیر به نتیجه رسیدن یک چیزهایی را در من ته نشین کرد و صبوری بیشتری برای کاری که می خواهم انجامش بدهم و عاشقش هستم به من داد. حالا که ...
بازخوانی بزرگ ترین جنایت صدام در 20 دی
و گریه هایش می شناسند، دو سال پیش به سوی فرزند شهیدش پر کشیده است و دیگر در فراق او ناله هایش را کسی نمی شنود. به سراغ مادری دیگر می روم، درست روبروی مدرسه خانه آن هاست. همسایه ها می گویند کارش این است هرروز دست به زیر چانه دم در منتظر برگشتن فرزندش از مدرسه بنشیند، جلو می روم خودم را معرفی می کنم نگاهی می کند اما معلوم است حواسش جای دیگری است شاید چشم به راه مدرسه است. متوجه می شوم او ...
تلاش های شهید دانش نام یزد و یزدی را پرآوازه کرد+عکس
: سوال بسیار سختی است، بیش از 20 سال افتخار آشنایی و دوستی با این شهید بزرگوار، ده ها سفر با ایشان، هر لحظه اش برایم خاطره هست و بعد از گذشت یکسال و نیم از شهادتش هنوز باورم نمی شود که دیگر در بین ما نیست، هر چند طنین صدای زیبا و یاد و خاطرش در همه جلسات و محافل زنده هست. در سال 80 با کمک هم، شب ها تادیر وقت بیدار و نواری آموزشی در زمینه قرائت قرآن آماده می کردیم. نواری که به برکت نوای ...
نادر طالب زاده: گلعلی بابایی از محققینی است که حوزه جنگ به او نیاز دارد/نصرت الله محمودزاده: اسناد غبار ...
منتظر بابایی ها هستند. این نویسنده حوزه دفاع مقدس در ادامه صحبت هایش درباره نقش ادبیات در تحریر تاریخ جنگ گفت: از اولین روزی که دست به قلم شدم؛ یعنی در دی ماه 1359 در حوزه هنری، این دغدغه را داشتم و بر آن اصرار می کردم که نکند بعد از جنگ دیگران برای ما بگویند در جنگ چه کردیم؟ در طول تاریخ از این بابت شیعیان بسیار ضربه خوردند. بعد از جنگ که تفکر جهانی جنگ مورد توجه قرار گرفت ...
می خواهم با سند شهادت پسرم به دیدار خدا بروم
خانه ما آمد و گفت: خانه را مرتب کنید، حاج آقا امامی، امام جماعت مسجد محل قرار است برای سخنرانی به منزل شما بیایند. متوجه دلیل حضورش در منزلمان شدم و گفتم جواد شهید شده؟ سرش را پایین انداخت و گفت بله. اشکی از چشمم سرازیر نشد، اما دخترم شروع به گریه کرد. وقتی خبر شهادت را شنیدم. همراه دختر و پسر عمویم که روحانی بود، به معراج الشهدا رفتیم. خودم پارچه روی پیکر جواد را برداشتم. سری در بدن ...
ناله های تلخ نوزاد سرراهی در مسجد گوهر شاد / این مادر 29 ساله را می شناسید؟ +فیلم و عکس
پیدا نمی کند و بعد از 29 سال هنوز به دنبال خانواده اش می گردد. زمان رها شدن گویا 3 ماهه بوده و برخی گفته اند همان روز 13 خرداد سال 66 که مهر جدایی از خانواده را سرنوشت برایش رقم زده چند تصادف در آزاد راه شمال- مشهد و محور تهران- مشهد رخ داده و ممکن است سر شکسته و بدن زخمی نیز گواهی بر این مدعا باشد که وی نیز در این سانحه حضور داشته است.اما همه این ها تنها در حد یک احتمال است. ...
وقتی طعم آش سربازی نمکین می شود
قبل از سربازی تا 12 ظهر می خوابیدم و با بیل و کلنگ هم نمی توانستند، بیدارم کنند اما بعد از گذران دوران سربازی تاکنون، سحرخیزی برای من عادت شده است. وی ادامه می دهد: رفتار فرماندهان با ما خیلی خوب بود هر چند سربازی شرایط سخت خود را دارد در غیر این صورت دیگر سربازی معنا نداشت. فرهاد با بیان اینکه به همه پسران توصیه می کنم به خدمت سربازی بروند، ادامه می دهد: خودم یک پسر دارم و حتما او را ...
اظهارات فرهادی در آستانه ی برگزاری گلدن گلوب
زندگی هستیم و خیلی خوشبخت هستیم. ولی می دانم که خانواده یک مثال کوچک از یک دنیای بزرگ تر است و در دنیای مدرن آنچه در حال تحت تاثیر قرار گرفتن و از دست رفتن است، معنی خانواده است. تعریف خانواده عوض شده و این مرا خیلی نگران می کند و هر موقع که قلم روی کاغذ می گذارم، بدون آن که تصمیم گرفته باشم درباره خانواده می نویسم. در ادامه نشست یکی از تماشاگران حاضر در سالن از اصغر فرهادی پرسید ...
سالارزهی: کسی برای جناب خان پیشنهاد دو میلیاردی نداده!
طراحی شده باشد. فکر می کنم رامبد جوان و بحرانی با تمام صداقتشان با این مسئله روبه رو شده اند و به حرف هایشان اعتقاد دارند. فکر می کنم یک سلسله رفتارهای غیراصولی و کارهای اشتباهی از سوی همه و از جمله خود من شکل گرفته اما کاملا اتفاقی و حساب نشده بوده. در یک برنامه تلویزیونی من محاکمه و محکوم شدم. این را واقعا باید بگویم که عاشق مردم هستم. خوشحال می شوم که جناب خان این همه مورد توجه قرار ...
قاب دو فیلم ساز سرشناس از آیت الله رفسنجانی + ناگفته ای از یک سکانس
نریشن را می خواند؛ "این روزها بچه ها مراعات مرا می کنند، این را از رفتار و گفتارشان می شود فهمید و از نگاهشان دیروز فاطمه مرا می پایید – فهمیدم – صدای او بی تابم می کند، خدایا من در مقابل گریه دیگران ناتوانم، می دانم حرف های آنها چیست روز جمعه محسن نشست همه را گفت؛ خبر داد می خواهند این بار هم حرمت شکنی کنند، نگران بود گفت: چند دستگی ها بالا گرفته، هرکس حرفی دارد، گفت: شما اگر بیایید با این ...
به خاطر شماره خاصی به پرسپولیس نیامدم
... در یک سال و نیم اخیر، با انواع بدبیاری ها مواجه شده ام و امیدوارم حضور در پرسپولیس، پایان بدبیاری هایم باشد. از سال گذشته هر چه تلاش کردم که به روزهای اوجم بازگردم هر دفعه یک اتفاق مانع از این کار شد و دیگر عزم خود را جزم کرده ام که در پرسپولیس به هر نحوی که باشد به همان بازیکنی تبدیل شوم که خودم دوست دارم. * قلق گل زدن به استقلال را بلدم! همه می دانیم که بازی مقابل ...
بازخوانی آخرین مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی با ایسنا
گذشته هم این گونه بود؛ تا عصر جمعه که روز قبل آخرین روز نام نویسی بود تصمیم داشتم نیایم اما شرایطی پیش آمد که قانع شدم تا بیایم. وقتی قانع شدم، گفتم باید از رهبری بپرسم . چون معمولاً در کارهای مهم با ایشان مشورت می کنم. شب به ایشان تلفن کردم و موفق نشدم. صبح شنبه که به دفتر آمدم، اولین کارم این بود که گفتم تلفن آقا را بگیرید تا صحبت کنم . گرفتاری داشتند و گویا جلسه ای بود که افراد زیادی بودند؛ تا ظهر ...
ماجرای باورنکردنی جاسوس بی نام
...> چند وقت بعد، وقتی اروین به لندن برگشته بود، گوشی تلفن خانه زنگ خورد تا سکوت حاکم در خانه شکسته شود. او از تختخوابش بلند شد و ساعت را نگاه کرد: 03:00 بامداد. یوهانا با صدایی لرزان گفت: پسر عزیزم. نتوانستم جلوی خودم را بگیرم. باید صدایت را می شنیدم. قرار است خانه ام را در اینجا بفروشم و به لندن بیایم تا با هم زندگی کنیم. اروین که حدس می زد مادرش هوشیار نیست، پاسخ داد: کاملا ...
یادداشت های هاشمی رفسنجانی از ایام رحلت امام (ره)
نماییم در انجام کار بازنگری قانون اساسی. به سختی افسرده ام و اضطرابم را مخفی می کنم. می سوزم. 13 خرداد ماه بعد از نماز سری به بیمارستان زدم و از آنجا به مجلس رفتم، چیزی که حاکی از اطلاع اجانب از بد بودن حال امام باشد به چشم نمی خورد. دیگر نمی توانم اضطرابم را کتمان کنم مثل کسی هستم که هر لحظه نگران رسیدن خبر شومی است. مسأله مهم این است که به رغم وجود آتش بس در حالت جنگ به سر ...
کربلای5 جنگی جهانی با ابرقدرت های شرق و غرب بود
منافقین را وارد کشور کرد و خیال داشت همان کار اول جنگ را انجام دهد. ما هم بچه ها را عقب آورده بودیم تا سازماندهی کنیم و نیروی کمی در خط بود و آنها تا جاده آسفالته اهواز و مجدداً تا خرمشهر آمدند. ما در کربلای5 با هجومی که انجام دادیم به اهدافمان رسیدیم. صدام و در کل بلوک غرب و شرق فهمیدند با رزمندگان نمی توانند بجنگند. بعد از عملیات وضعیت برای صدام بد شد و بدهی های زیادی بالا آورده بود. به دلیل همین ...
گذری بر زندگی خانوادگی آیت الله هاشمی رفسنجانی
حکومت نظامی را نپذیرند. نگران فاطی و فائزه بودم، آن ها مرتبا با تلفن عمومی به من زنگ می زدند. نیمه شب به منزل آقای مهدیان رفته و در آنجا خوابیده بودند. ساعت 10 صبح 22 بهمن با محسن به دنبال آن ها رفتم و با هم به خیابان گرگان منزل نصرت خانم رفتیم. باز نتوانستم آن ها را در خانه نگه دارم. فاطی و فائزه به دانشگاه پلیس رفتند و بعدازظهر به خانه برگشتند. می خواستند به لویزان بروند که در پادگان ...
سفره مازندرانی ها هر روز کوچکتر از دیروز/ بازار سیلی داغ است
: از همه مهم تر اجاره خانه است؛ 10 میلیون پول پیش با ماهیانه 550 هزار تومان برای یک خانه 85 متری آنهم در مجتمع مسکن مهر پرداخت می کنم. سیدغلامرضا ادامه می دهد: مشکل اصلی ما گرانی است. من نمی دانم تورم چقدر است ولی از نظر جیب من هزار درصد است. قیمت هر چیزی را که سوال می کنید حداقل دو برابر شده است. اصلاً امروز قیمت ها یک چیز است و فردا یک چیز دیگر. هیچ کالایی دو روز در یک قیمت نیست. من ...
در دوران دفاع مقدس وقتی بعد از یک سال به خانه آمده فرزندم را نشناختم
باور بعضی شنیده ها برایمان دشوار باشد اما پس از همه این ها در کنار یکی از رزمندگان مخلص بی ادعا بودن و شنیدن خاطرات او به عنوان فرماندهی گروهان در زمان جنگ برایم بسیار شورانگیز بود. احمد رحمانی پاسدار جانباز از اهالی شهرستان نور مازندران متولد 1332 که در سال 61 وارد سپاه شد، از خاطرات خود برایمان می گوید که بسیار شنیدنی است. پس از اینکه در سال 61 وارد سپاه شدم، بعد از آموزش های ...
اقتصاد مقاومتی اقدامی عملی می خواهد/ علاقه ای به بیمه محصولات کشاورزی ندارم/ واردات کمر کشاورزان را ...
مسئولان گام عملی برای آن برنداشته اند. وامی که در این راستا داده می شود هم درصد بالائی دارد و هم به موقع نیست و بعد از فصل کاری ارائه می شود. وی ادامه داد: بنده برای توسعه کشت گیاهان داروئی نیاز به تسهیلات داشتم اما پرداخت ان را منوط به کاشت گیاه و تائید از سوی جهاد کشاورزی کردند که بنده هم بدلیل نداشتن پشتوانه مالی منصرف شدم. اختیاری در مورد برنامه ریزی هایش برای آینده نیز گفت ...
خاطرات اسارت آزاده فاطمه ناهیدی(28)قسمت پایانی
ترها تغییر کرده بودند. انگار در خواب و رؤیا بودم. در میان آن همه جمعیت به دنبال علی می گشتم، ولی از کسی نمی پرسیدم. می دانستم مادرم نگران این مسئله است. بعدها می گفت وقتی شنیدم می آیی، مانده بودم چطور خبر را به تو بدهم. سوار ماشین که شدم، به دختر عمویم گفتم بیا پیش من بنشین. علاقه زیادی به او داشتم. دست مادرم را گرفتم و گفتم ما باید در مقابل تمام مصائبی که پیش می آید، صبر داشته ...
زمانی که هاشمی برای وحدت اسلامی حاضر به مناظره زنده شد/ ایران به همه مسلمین کمک می کند، از شیعه عراقی تا ...
...> امّا مشکل مواضع دوستان شیعی نسبت به اصحاب رسول خدا(ص) است، موضوعی که در نهایت اهمیت قرار دارد، من هشت سال پیش هنگام دیدار از تهران، این را به دوستان ایرانی یاد آور شدم و به خاطر دارم در تمامی گردهمایی های که در آنها حضور یافته ام از جمله گردهمایی تقریب در رباط(پایتخت مراکش) و بحرین و دمشق این موضوع را یادآور شده ام. این مسألۀ مهّم و حسّاس را یاد آور می شوم که امکان ندارد دستانم را در ...
چگونگی برخورد با کودک بی ادب (1)
فرد عادی بزرگسال حرف بزنند؛ البته گنجینه لغات شان محدود است، ولی ذهن فعالی دارند و می توانند بسیاری از حرف های بزرگ تر ها، بخصوص والدین شان را به خاطر بسپارند. از سه سالگی به بعد این توانایی به مراتب بیشتر می شود و می توان گفت ذهن هشیار و آماده او مانند حافظه بسیار حجیم کامپیوتری خواهد شد که همه حرف ها و رفتار ها را به روشنی ثبت می کند. این کامپیوتر سخنگوست و در بسیاری اوقات می بینید که وقتی شما ...
شلیک تبهکار پای منقل جان دوست بد حسابش را گرفت + عکس متهم
هادی 35 ساله انجام شده است . " علی . س" در ادامه اظهاراتش عنوان داشت : " جمشید و و هادی هر دو نفرشان برای مصرف موادمخدر به خانه ی من تردد داشتند ؛ روز نیز بواسطه اختلافی که از قبل با یکدیگر داشتند ، با هم درگیری لفظی پیدا کرده بودند که ناگهان هادی با اسلحه کمری همراهش ، گلوله ای به سمت جمشید شلیک کرد و پس از آن نیز به سرعت از خانه متواری شد . در ادامه رسیدگی به پرونده ...
محمد باختر ؛ سرباز کردستانی، که سفیر مهربانی شد
را تحویل گرفته بودم اما ناله های سگ آزارم می داد و وجدانم گفت نجاتش بده و من آگاهی کامل نسبت به وضعیت پادگان و میادین مین داشتم اما آن لحظه نجات سگ هدف اصلیم بود. وی اضافه می کند: مسیر اصلی را طی کردم تا به سگ دربند رسیدم، سگ در زیر سیم خاردار اسیر شده بود به هر شیوه ای که بود سیم ها را از او جدا کردم و سگ فرار کرد و دوباره طعم آزادی را چشید اما من ناگهان زیرپایم خالی شد صدایی مهیب ...
بگذارید دخترم عکس بگیرد
توانستم خودم را به جایگاه نزدیک کنم. بسیاری از محافظان و حتی ماموران انتظامی در محل حاضر بودند و اجازه ورود هیچ عکاس و یا خبرنگاری را به محل جایگاه نمی دادند و من اصرار فراوانی برای یک لحظه عکس گرفتن از آیت الله هاشمی رفسنجانی داشتم چون می بایست برای خبر استفاده می شد. با اصرار از من و جلوگیری از سوی محافظان، آهسته آهسته به جایگاه نزدیک شدم که دو نفر از محافظان از ورود و نزدیک شدن من به ...
حقوق 225 هزار تومانی امام جمعه فراشبند
داشتند پدرم برای من یک موتورسیکلت خرید. پس از انقلاب درس را رها کردم وبه شغل بنایی رو آوردم پس از سه سال کارگری یک بنای کامل شدم و تنها فرزند خانواده بودم که به خارج نرفتم با خود گفتم مگر یک انسان جز یک منزل ویک ماشین و مقداری سرمایه به چه نیاز دارد که به لطف خدا همه را داشتم و تصمیم گرفتم به فکر آخرت و تحصیل علم حوزوی شوم. الان که به عنوان امام جمعه ی شما مشغول به خدمتم یک مقرری ...
بچه های بیوه
40ساله شدم، 12سالم بود. معتاد بود، طلاق گرفتم. 14سالگی عقد پسرعمویم شدم، بعد از یک سال گفت زشتم و من را نخواست. این آخری تهرانی بود و خانه ای در خیابان قزوین داشت. 55 ساله بود و از همسایه ها زنی جوان و روستایی خواسته بود. آمد خواستگاری، گفت دماغت را عمل می کنم و لک های دستت را هم خوب می کنم . بعد محدثه آستین هایش را بالا می زند و لک های دستش را نشانم می دهد و می گوید: اما بعدش گفت زشتی، دهاتی هستی. به ...
توصیه های افرادی که کاهش وزن موفق دارند چیست
را در ابتدای مسیر کاهش وزن، یکبار وزن کنید. سپس با خودتان عهد ببندید که تا دو هفته دیگر خود را وزن نکنید و مو به مو برنامه تان را پیش ببرید. بعد از گذشت دو هفته به خود اجازه دهید تا یک بار وزن کنید. اگر تغییری حس نکردید منتظر دو هفته بعدی باشید و دوباره تلاش کنید. هر روز و هر ساعت وزن کردن، تنها استرستان را بالا می برد. به خودتان فرصت دهید و فشار روانی را به حداقل برسانید. با اهداف کوچک و دست ...