سایر منابع:
سایر خبرها
امیرحسین رستمی: دوست ندارم پسرم بازیگر شود
در دنیا نباشد، بلکه دیگر در حلقه دوستی ام نباشد و آن کادو، مرا به یاد روزهای خوب بیندازد. جالب است برایتان بگویم زمانی که بچه بودم دوست نداشتم عکس بگیرم، چون احساس می کردم برایم بدشانسی می آورد. به همین دلیل در عکس های دوران کودکی یا زیر مبل هستم یا فقط دست یا پایم مشخص است. پس با این حساب خاطره ای از بهترین هدیه ای که گرفته اید، ندارید؟ اتفاقا بهترین هدیه زندگی ام را از پسرم ...
سقوط مرگبار چراغ اتاق عمل در زاهدان
دنیا رفت. او اضافه می کند: پدرم از اول دی ماه که این اتفاق افتاد تا 25 دی ماه که از دنیا رفت خیلی اذیت شد. چند روز آخر که سطح هوشیاری اش خیلی پایین آمده بود. تقریبا 12 روز در کما بود. این پسر جوان حرف های دیگری هم درباره این حادثه دارد: ما می خواهیم از کلینیک و شرکت واردکننده این تجهیزات شکایت کنیم اما چیزی که مهم است تکرارنشدن حوادثی از این دست است. تا جایی که ما اطلاع داریم ...
محاکمه مرد سینمایی به اتهام قتل
به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی شهر فردا ، شهروند نوشت: عقربه ها ساعت 16: 19 دی ماه سال 94 را نشان می داد که اهالی محله ای در دو راه قپان با صدای فریادهای مردی درجریان یک درگیری مرگبار قرار گرفتند. 2 مرد با یکدیگر درگیر شده بودند. یکی از آنها صاحبخانه طبقه دوم یک خانه قدیمی بود و دیگری درمغازه املاک طبقه پایین همان خانه کار می کرد. در ادامه مشخص شد که صاحب مغازه املاک با ضربه چوب بیسبال ...
ناگفته هایی درباره حسن حبیبی به روایت همسرش
دیگری بودیم. * کارهای مربوط به خانه امام در پاریس - مثلا خرید - را چه کسی انجام می داد؟ اوایل آقای دکتر بود، در واقع چند روز اول. * شما هم با پرواز 12 بهمن برگشتید؟ در آن هواپیما هیچ خانمی نبود. امام اجازه ندادند هیچ خانمی سوار آن هواپیما شود؛ گفتند ممکن است این هواپیما را بزنند. در نتیجه فقط آقایان سوار شوند و انتخاب کردند. آخرین خاطره من از امام در پاریس ...
گلایه های بازماندگان آتش سوزی ساختمان خیابان جمهوری/ پس از سه سال هیچ کس حال ما را نپرسید
حادثه آنقدر بهت آور بود که خیلی ها باورشان هم نمی شد پلاسکو با آن همه عظمت و قدمت درعرض چند دقیقه بر سر ده ها نفر از آتش نشان ها و شهروندان فرو بریزد؛ خبرش خیلی زود در فضای مجازی پیچید. سایت های خبری دقیقه به دقیقه از اتفاقات پلاسکو خبر مخابره کردند، آنهایی که باورشان نمی شد خودشان به پلاسکو رفتند تا از نزدیک شاهد این ویرانی باشند تا بلکه بتوانند کاری برای آن کسانی کنند که زیر آوار مانده بودند و البته خیلی های دیگر هم از طریق سایت های خبری و شبکه های اجتماعی موضوع را پیگیری کردند ...
ماجرای تقلای گروهک رجوی برای نفوذ در کمیته استقبال از امام(ره)
کرده و حتی تهیه برخی از تجهیزات را خودشان برعهده گرفتند و تنها کمبود وسایل را از کمیته درخواست کردند. علی تحیری از اعضای گروه صف نیز در این رابطه می گوید: سازمان مجاهدین هم در این مورد پیشنهادی داده بود که این سازمان و تشکیلاتش حفاظت امام را همراه با شرایط خاصی [برعهده بگیرد] اولاً سلاح می خواستند و می گفتند که اسلحه های ما را هنگام دستگیری تقی شهرام و لو رفتن ما، از دست مان گرفتند و سلاح ...
کپسول ها خالی بود، آتش نشان ها ایثار کر ده بودند
فقط این نیست. فرمانده ها و قدیمی ترها هر بار که بیل های مکانیکی به خرابه های پلاسکو چنگ می زنند، پیکر رفیق هایشان را می بینند. بغض می کنند و گاهی آرام اشک می ریزند. وقت استراحت که می شود، زنان قرمزپوش اورژانس اجتماعی با ظرف های غذا از راه می رسند و با آتش نشان های داغدیده صحبت می کنند تا دردشان را فراموش کنند و با خوردن غذا نیروی ازدست رفته شان را به دست بیاورند. یکی از مأموران مدیریت ...
از پرورش ماهی تا جام حذفی کرم ها!/ سفر به اعماق متفاوت ترین الگوی آموزشی کشور
شده دارد، همراه با دو قفس و یکی دو استخر کوچک. سزاج آباد اسماعیلی دونفر از بچه ها را صدا می کند تا بیایند و روستای مدرسه را برای ما توضیح بدهند. یکی شان می رود داخل قفس مرغ ها، مرغ بزرگی را بلند می کند و مقابل دوربین عکاس ما ژست می گیرد. می گوید که اینها مرغ های پایه هشتم هستند و قرار است تا بهار از آن ها خوب مراقبت کنیم تا فصل جوجه کشی که رسید، دستگاهش را بسازیم و تخم مرغ ...
بهترین کافه کتاب های تهران
، وارد پاک اندیشه بشوید، ساختمان فرهنگسرا را می بینید. برای رفتن به این کافه کتاب باید به طبقه بالای این فرهنگسرا مراجعه کنید. به گفته مدیر این کافه، این جا همه 365 روز سال از هشت صبح تا 10 شب باز است و می توانید بهترین استفاه از فضای آن داشته باشید؛ انگار کتاب خواندن در این کافه تعطیلی نمی شناسد. نکته جلب توجه دیگر درباره این کافه کتاب این است که می توانید کتاب ها را به امانت گرفته و ...
قتل با چوب بیسبال توسط مدیر قدیمی پروژه های سینمایی +عکس
اخراج شدم. دو سال قبل از این ماجرا بنگاهی را که در طبقه پایین خانه پدری مهدی بود از آنها خریدم و آنجا مشغول به کار شدم.اما مهدی و برادرهایش همیشه آشغال هایشان را مقابل مغازه ام می ریختند. چون وسواسی هستم همیشه از این ماجرا ناراحت بودم و بارها به آنها اعتراض کرده بودم. آخرین بار وقتی دیدم برادر مهدی و دوستش از پنجره اتاق زباله هایشان را مقابل مغازه ام ریختند عصبانی شدم. می خواستم مقابل در خانه شان ...
جدال ایرانیان با مرگ در زندان های مخوف استالین/ امیدی به وزارت خارجه نداریم/ بعد از چند ماه از دستگیری ...
برای حل این قضیه ندارد، می گوید: شما در کل وزارت خارجه از وزیر گرفته تا کارشناسان را بگردید؛ ببنید اطلاعاتشان در خصوص زندانیان چه اندازه است؟ اصلا نمی دانند چند ایرانی در آنجا وجود دارد؛ سفارت هم که تعطیل است، ساعت 11- 12 سرکار می آیند و ساعت 1 و 2 به خانه برمی گردند. هیچ انگیزه ای وجود ندارد که از طریق دیپلماتیک این مسائل حل شود. سفارت ایران در هیچ دادگاهی شرکت نمی کند و شاید دادگاه من ...
نگاهی به سینمای ایران پس از انقلاب اسلامی
، نقش موًثری در این تحول ایفا نمودند . همچنین برقراری منظم سالانه دست کم یک جشنواره بین المللی فیلم که در بهمن ماه هر سال به نام جشنواره بین المللی فیلم فجر در کشور برگزار می گردد نیز در ایجاد علاقه به سینما در قشر جوان کشور از یکسو و توسعه این هنر نقش مهمی ایفا نموده است. خانه سینما بزرگترین نهاد صنفی تولید عوامل فیلم سینمایی در ایران است. این نهاد شامل بیش از بیست صنف قانونی است ...
وقتی در بام نفتی ایران کسی به فکر زندگی سخت زنان دستفروش نیست
آشکار و پنهان بوده که روز به روز زندگی آن ها را تحت تأثیر قرار می دهد. این مشکلات در جامعه زنانی که خود سرپرستی خانواده را بر عهده دارند بسیار است و انگار هیچ کس نمی خواهد چشم خود را نسبت به واقعیت نگران کننده ای که در کنار آنهاست و روز به روز در حال افزایش است باز کند. برای تهیه گزارش به بازار می رویم و مستقیم به طرف کوچه ای که در آن داروخانه شبانه روزی واقع شده می رویم ...
پسری در برج همراه پسر زن جادوگر به بازار کتاب آمدند
را می خورند و آن ها را واژگون می کنند. ادی این پسر نوجوان با وحشت و ترس در آپارتمانی که هر لحظه بیم فرو پاشیدنش وجود دارد، تک و تنها با مادری که حاضر به ترک خانه نیست، سر می کند. در بخشی از این کتاب می خوانیم: همه چیز از آن باران شروع شد. مامان مایکل هر روز صبح به من می گفت: امروز چکمه هات رو فراموشی نکنی. ادی. بارانی ات رو هم همین طور. مایکل و خانواده اش در واحد کناری ما زندگی ...
واکنش خیلی تند امام به پُررویی نماینده کارتر /وحشت و دلهره در پرواز انقلاب
.... ما که نمی دانستیم چه اتفاقی افتاده است در آن لحظه وحشت کردیم اما هواپیما صد متر جلوتر ایستاد و معلوم شد که به خلبان گفته اند جلوتر بایستد. زمان خروج مسافران هم، اول حاج احمد آقا پایین آمد و داخل سالن رفت و به همراه آقایان پسندیده، مطهری و صباغیان به داخل هواپیما برگشتند و امام(ره) را پایین آوردند و امام(ره) هم به سمت بهشت زهرا(س) رفتند و آن سخنرانی معروف را انجام دادند. *خبرآنلاین ...
پدرم در کنار ستارخان و باقرخان مبارز بود/ پیشنهاد مربیگری در آمریکا را بخاطر ایران رد کردم
...> *پدرم در کنار ستارخان و باقرخان مبارز بود پدرم جزو مجاهدین جنبش مشروطه در ایران بوده و درکنار ستارخان و باقرخان جنگیده است و متاسفانه وقتی فقط 4 سال سن داشتم سایه پرمهر پدر را از دست دادم. پدرم برای ماموریتی به بابلسر آمد و دیگر در همان جا ماندنی شد و من هم درهمان بابلسر به دنیا آمدم. پدرم فردی تحصیل کرده بود که در همان بابلسر به معلمی می پرداخت. بخاطر برخی مسائل سیاسی آن زمان و برای اینکه کسی ...
وصیت کرد کاری کنید که همگی در قیامت با هم باشیم
خدا دلگرمم که شما را می گذارم و می روم. بغض تلخی نشست توی سینه پری. از حرف های حمید تلخ تر اشک های زلالی بود که توی چشم های حمید جمع شده بود به زور بغضش را قورت داد و گفت : ان شاالله که صحیح و سالم برمی گردی و خودت بالای سربچه هایی. حمید از توی اتوبوس دست تکان داد و رفت و این آخرین تصویری بود که از حمید توی ذهن و قلب پری جای گرفت. ** 41روز از رفتن حاج حمید می گذشت با هم مداوم ...
رئیس جمهور توجیه کننده برخی فسادها شده است
نخواستند که چنین کاری را انجام دهند. به نظر بنده از سیاست های تعدیل اقتصادی که رفتاری منطبق با انگاره های سرمایه داری بود و 27 سال پیش در کشور پیاده شد تا به امروز، عوامل فسادزا و علل فساد یکسان و به هم پیوسته هستند و نوع و ساختار اقتصاد کشور هم در این 27 سال به سمتی رفته که طبقه خاصی در آن به وجود آمده که نه تولیدگر هستند و نه نظارت پذیر. این افراد طی این سالها ثروت زیادی اندوختند ...
حاجت گرفتن از شهید برای اعزام به سوریه/ حساسیت به بیت المال و نماز اول وقت
فعالیت ها تا دوره جوانی اش ادامه داشت تا اینکه عضو فعال بسیج شد. بعد از شهادتش فهمیدم که در چند پایگاه بسیج دیگر هم فعال بوده است. پدر شهید عنوان کرد: من به خاطر کارم، فرصت اینکه بخواهم خیلی با فرزندانم ارتباط صمیمی برقرار کنم را نداشتم. به طوری که از ساعت شش صبح می رفتم و هشت و نه شب برمی گشتم. به همین خاطر مسائل تربیتی و زندگی بچه ها با مادرشان بود و خیلی به ایشان سخت گذشت. همسرم به ...
سه راوی و خاطراتی از انقلاب، دفاع مقدس و سوریه/اتفاق های اسارت
هم سن و سال من به خانه ها می رفتند و ملحفه می گرفتند تا برای مجروحان ببرند. یک مرکز شهربانی نزدیک منزل ما بود که مردم حمله کرده بودند تا آن را بگیرند. روز بعد وقتی بیرون رفتیم دیدیم که کنار این مرکز، خون های بسیاری ریخته شده و بسیاری از شهدا دست خود را در خون شان زده و به دیوار ها مالیده بودند. جوی آبی که در کنار این مرکز بود و از آن به عنوان سنگر برای مبارزان استفاده می شد، تماما خون ...
جدایی مان سخت بود
، اگر جانباز شده باشد، اگر نتواند مثل سابق به فعالیتش ادامه بدهد، چی؟ و آن شب را با همین افکار گذراندم. یادم هست بچه ها چون اهل جنوب بودند، برف زیاد ندیده بودند و خیلی دوست داشتند ببینند. معصومه برادرش تهران بود و رفت و آمد داشت. ولی مریم تهران نیامده بود. می گفت من تا حالا برف را از نزدیک ندیده ام. برف را می گرفت دستش و برایش خیلی جالب بود. روز دوازدهم اسرا را یکی یکی صدا ...
اگر در فضا بمیرید، چه بر سر بدنتان خواهد آمد؟
...، همراه است. ولپ می گوید: اگر به فکر صعود به اورست باشید، باید بدانید که اگر جان خود را از دست دهید، همان جا باقی خواهید ماند . در اورست هیچ روش تجملی برای مراسم دفن و هیچ راهی برای بازگرداندن منطقی جسد به خانه برای تشییع وجود ندارد. بیش از 200 جسد در این کوه وجود دارند و بعضی از آن ها در روزهایی که پوشش برف سبک تر است، قابل دیدن هستند. هر کس به این کوه صعود می کند، باید به یاد داشته ...
چه سرنوشتی در انتظار فرزندان هاشمی رفسنجانی خواهد بود؟
خانواده آیت الله هاشمی رفسنجانی همواره در مرکز توجه جریان های سیاسی و افکار عمومی قرار داشته اند. در طول حیات آیت الله، پنج فرزند او هرکدام در برهه ای خبرساز شده و کانونی از حواشی را حول آیت الله سیاستمدار ایجاد کرده اند! شاید تا همین 15 سال پیش، تعبیر آقازاده، فقط و فقط اشاره به فرزندان اکبر هاشمی رفسنجانی داشت اما کم کم انحصار این لقب از خانواده هاشمی خارج و به لقبی عام تبدیل شد که ...
قتل همسایه با چوب بیسبال
به خاطر تعدیل نیرو از کار اخراج شدم. سه سال پیش، طبقه پایین خانه پدری سامان را خریدم و همان جا شروع به کار کردم. من وسواسی هستم اما سامان همیشه زباله های خود را جلوی مغازه ام می ریخت. چندبار اعتراض کردم اما فایده ای نداشت. تا این که روز حادثه، سامان و دوستش از پنجره اتاق، چند تکه زباله به بیرون پرت کردند. به سامان اعتراض کردم که شروع به فحاشی کرد. با هم درگیر شدیم و من با سیلی به صورتش ...
روزنامه های دوشنبه
تصویر قصه های پلاسکو. پلاسکو فرو ریخت با همه خاطراتش. ساختمان 17 طبقه در مقابل دیدگان حیرت زده، به یکباره تسلیم آتش شد. زانو زد و همه را عزادار کرد. پلاسکو شد جزئی از تاریخ. فاجعه پلاسکو زمانی به اوج رسید که با گذشت چند شبانه روز هیچ سرنخی از سرنوشت آتش نشانان و چند شهروند گرفتار در زیر آوار به دست نیامد. نیروهای امدادی و عملیاتی بدون هیچ وقفه ای، شب و روز تلاش کردند ولی ...
برای مرگ آماده ام
دو روز زندگی پنهانی در خانه پیرمرد تنها، به جنایت ختم شد. این پیرمرد وقتی در آشپزخانه آپارتمانش با مرد غریبه ای روبه رو شد، با ضربات چاقو کشته شد. قاتل که بی خانمان بود، پس از اخراج از پانسیون، به خانه این پیرمرد رفته بود و بدون اطلاع صاحبخانه، در آن جا زندگی می کرد. اول اردیبهشت سال گذشته بود که امیرحسین 34 ساله درحالی که با دست و لباس های خونین از آپارتمانی در خیابان ولی عصر فرار می ...
جنایت به خاطر یک موز
باز شد و من بدون اینکه کسی مانع شود به طبقه پنجم رفتم. در آنجا یک تشک بود و روی آن خوابیدم و وقتی بیدار شدم یک روز گذشته بود و ساعت حدود 12ظهر بود. گرسنه بودم به خاطر همین از طریق بالکن آنجا به طبقه چهارم رفتم. هیچ کس در آنجا نبود. یخچال را باز کردم و مقداری آب و میوه خوردم که ناگهان صاحب خانه که پیرمردی بود وارد شد اما من مخفی شدم. چون مسن بود متوجه من نمی شد. 3روز در خانه پیرمرد بودم ...
سفر به اعماق متفاوت ترین الگوی آموزشی کشور/ وقتی بچه ها با زور از مدرسه بیرون می روند
مذاکره می آیند و در نهایت طوری بازی را جلو می برند که دیگر نیازی نیست مربی کلاس، تاریخ شکل گیری امریکا و یا تاریخ هر ظلم و تجاوز دیگری را برای بچه ها تعریف کند. از این ایده ها در سراج زیاد بود و ما، فقط توانستیم چندتایی از آن ها را ببینیم. ساعت از سه بعد از ظهر گذشته و یک روز کاری در مدرسه سراج رو به پایان است. بازدید تقریبا چهارساعته ما از این مدرسه هم دیگر تمام می شود. تپه های نوبافت و ...
اگر امام نمی آمد، من الان کجا بودم؟
سمت پل طلائیه حرکت کردیم. در واقع اولین گردان شب حول و حوش ساعت 10-12 رفته بود و ما با گردان بعدی می رفتیم، دشمن آتش سنگینی می ریخت و در این مسیر بچه هایی را می دیدیم که کنار هور بودند و یکی یکی مجروح می شدند. ولی ما دستور داشتیم که فقط رد شویم و به سمت خط طلائیه برویم. در حین حرکت مجروحی را دیدم که دست و پایشان قطع شده بود. یکی را دیدم که ترکش به شکم اش خورده بود ولی تنها کاری که توانستم انجام ...
فرزندان طلاق، تنهاتر از یتیم ها!
به گزارش تهران پرس ، دانش آموزی با استعداد بالا و برخوردی مؤدبانه بود، ولی انگار از چیزی به شدت رنج می برد! بعد از چندین جلسه صحبت کردن های طولانی، بالاخره گره از زبانش باز شد و به مطلبی اشاره کرد که روح هر انسانی بعد از شنیدن آن حرف ها آزرده می شود. او می گفت: چند سال پیش، در راهروی دادگاه، منتظر بودم تا تکلیفم را مشخص کنند. پدرم مرا با خودش خواهد برد، یا مادرم؟! مادرم از انتهای سالن آمد، ولی ...