سایر منابع:
سایر خبرها
گزارش اقدامات استان کرمان در اقتصاد مقاومتی/ توسعه استان با کمک بخش غیردولتی و محرومیت زدایی از قلعه گنج
خود به خوبی آن را حس کرده اند. پیوست فرهنگی برای اقتصاد مقاومتی استاندار کرمان در ادامه ایده های خلاقانه خود در مسیر اجرای فرمان رهبر معظم انقلاب مبنی بر اجرای اقتصاد مقاومتی، پیوست فرهنگی را با بهره گیری از نگاه کارشناسانه روحانیت، جامعه دانشگاهی، رسانه ها و سایر نقش آفرینان فرهنگی استان به موضوع اقتصاد مقاومتی الحاق کرده است تا فرهنگ اقتصاد مقاومتی راه را برای تحقق هر چه ...
یک، دو ، سه ... لبخند!
آبی نگاه می کند، می گوید من یکی از این چهار تا دوست هستم. یک استارت بالشی نعیم خسروی از استارت خوردن موسسه لبخند در یک تفریح عصرگاهی با دوستانش می گوید و ادامه می دهد: مثل همه جوان ها که اوقات بیکاری به دنبال مکانی برای تفریح و دورهمی هستند ما چهار دوست هم در ماه چند مرتبه ای یک دورهمی ترتیب می دادیم. وی ادامه می دهد: چهار دوستی که هنوز هم یاوران لبخند هستیم، عصر ...
برگزیدگان جشنواره جوان در رودکی به صحنه رفتند
کسب مقام اول رده سنی ج شده است. آوازخوان این گروه، محمدامین مجیبی، نزد وحید تاج شروع به فراگیری ردیف کرده و در حال حاضر نزد حمیدرضا نوربخش به فراگیری آواز ادامه می دهد. قطعه ی پایانی این گروه اجرای رنگ ابوعطای استاد علی اکبرخان شهنازی بود. در سانس دوم (ساعت 21) اجراهای صحنه ای برگزیدگان جوان دهمین جشنواره ملی موسیقی جوان، حسین خوش چهره، نوازنده ی نی، در آواز بیات اصفهان به تک نوازی ...
جهانی شدن شعارهای انقلاب اسلامی و مناسک حج ابراهیمی
1357 هجری شمسی مطابق 1978 میلادی اتفاق افتاد که به اعتقاد صاحب نظران حوزه انقلاب و جنبش های سیاسی، از معدود انقلاب های بزرگ اجتماعی دنیاست. این اتفاق بزرگ، در برهه زمانی فوق، تقریباً هم زمان و هم عصر با تحولات جهانی شدن شد. دیوید هلد در سال 2000م در کتاب دنیای جهانی شده تأکید می کند که پدیده جهانی شدن، یکی از بحث انگیز ترین مباحث در بیست سال گذشته است . بنابراین فرایند پیروزی انقلاب اسلامی ...
یک کیلو گوشی هزار تومان !!!
به گزارش تیتر 3 مثل شکار کرگدن است. حیوان را برای شاخ هایش می کشند و گوشی های تلفن همراه اوراق را برای به دست آوردن چند گرم طلا. طلا را که جدا کردند، لاشه گوشی می ماند و سطل زباله. گوشی، کنار باقی زباله ها دفن می شود. مثل کرگدنی که شاخش را بریده باشند. وقت و بی وقت میان برای خرید گوشی های اوراقی. شماره تماس هم نداریم ازشون. مهران از قدیمی های بازار موبایل است. می گوید خریداران گوشی های ...
کریمی: وزیر به حاشیه سازان تودهنی بزند/ همیشه غیرت جواب نمی دهد؛ امکانات می خواهیم
جدی هستم و عموی بزرگ ترم نیز با او صحبت کرد که مانع علاقه فرشته نشو، راضی شد. عموی من آن زمان در باشگاه شریعتی بود اما پدرم بنده خدا از صبح تا شب در نانوایی بود و اطلاعی نداشت که ورزش بانوان در حال شکل گرفتن است و نگران آینده من بود. بالاخره عمویم توانست پدرم را متقاعد کند و پدرم روی عمویم را زمین نیانداخت. خواست خدا نیز این بود که من ادامه دهم و از همان روز تمرین را آغاز کردم و برای تیم ملی نیز ...
چرا امام گفت هیچ احساسی ندارم؟
دانشجویان ایرانی پر شد و خبر دادند که از پایین پله ها تا بالا (با اینکه آپارتمان محل اقامت امام در طبقه چهارم قرار داشت) خبرنگاران ایستاده اند و منتظرند. امام برای مصاحبه اجازه ندادند و فرمودند من فعلا مصاحبه نمی کنم. دو، سه ساعت از شب گذشته بود که دو نفر از کاخ الیزه (مقر ریاست جمهوری فرانسه) آمدند و تقاضای ملاقات نمودند. در این ملاقات آقای بنی صدر، آقای دکتر یزدی و آقای قطب زاده هم ...
مجری تلویزیون: جانم را برای برنامه زنده می دهم
محمد سلیمی، مجری جوان و مستعد تلویزیون از سال های ابتدایی دهه 70 با برنامه نیمرخ وارد تلویزیون شد و البته در کنارش به نوشتن متن برنامه های مختلف تلویزیونی هم پرداخت. برنامه هایی نظیر سیمای نوجوان و خانه 47 ازجمله کارهای نوشتاری سلیمی محسوب می شوند. در کنار اجرا و نوشتن سلیمی به بازیگری هم در مقاطعی از دوران کاریش پرداخته است. مجموعه نفر ، برنامه خانواده و برنامه های آفتاب شرقی ، دالان ...
جواد عزتی: از تماشای ماجرای نیمروز در سینما به وجد آمدیم
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: ششمین قسمت از برنامه سینمایی هفت با اجرای بهروز افخمی به مناسبت سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر شب گذشته 15 بهمن ماه روی آنتن زنده شبکه سه سیما رفت. قاسمخانی: به فکر ساخت قسمت دوم خوب، بد، جلف هستم بهروز افخمی در ابتدای برنامه با پیمان قاسم خانی، سام درخشانی و پژمان جمشیدی، کارگردان و بازیگران فیلم سینمایی خوب، بد، جلف به گفتگو نشست. پیمان قاسم ...
اشک هایم در حرم امامی سرازیر شد که او را نمی شناختم - گمان نمی کردم پای زنان ایرانی به مدرسه رسیده باشد
فقط از ایران انتظار داشتم که جهام را به حال خود بگذارد. شب های تهران هنگامی که از سوی دانشگاه الزهراء در تهران برای مشارکت در گفتگوی فرهنگی ایران و جهان عرب دعوت شدم، تردید به من راه نیافت و این دعوت را فرصتی یافتم تا از طریق آن به این کشور پیچیده و نگران کننده نزدیک شوم. البته باید بحثی را برای مشارکت در همایش آماده می کردم و برای این بحث عنوان "زن نویسنده و نقش او در نزدیکی ...
آرزوی راه یابی قرآن به تمامی مسابقات ورزشی
...> دوره قبل حضور داشتید؟ چه رتبه ای به دست آوردید؟ بله دو سال قبل بود که برگزار شد و در آنجا رتبه چهارم را به دست آوردم، در آن دوره تنها رتبه های اول تا سوم را تجلیل کردند. چه برنامه ای برای آینده خود دارید؟ در بحث قرائت و تکواندو قصد دارید تا هر دو را به صورت حرفه ای ادامه دهید؟ بله صددرصد، قرار است تمرینات قرآنی که کمی کم رنگ شده بود، بیشتر کنم، در بحث تکواندو نیز سفرهای تمرینی ...
رژیم پهلوی و تعطیلی جلسات قرآن/ مبارزاتی که متوقف نشد
آنها پرداختند. عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد، افزود: آن زمان جلسات قرآن متعددی از جمله جلسه قرآن مسجد حوض لقمان و سایر جلسات قدیمی در مشهد برگزار می شد که از اساتید آن دوران می توان به مرحوم استاد مختاری اشاره کرد، این استاد به تقلید از مصطفی اسماعیل قرائت می کرد و مشوق ما نیز در این مسیر بود، علاوه بر این در جلسه ای با حضور این استاد، تلاوت هایی به روایت ورش از نافع را تمرین می کردیم ...
طرح تحول سلامت بودجه بالایی دارد اما برنامه درستی ندارد
مرضیه وحیددستجردی وزیر اسبق بهداشت، درمان و خدمات پزشکی همزمان با میلاد عقیله بنی هاشم حضرت زینب(س) و روز پرستار شامگاه روز پنجشنبه 14 بهمن با حضور در برنامه تلویزیونی دست خط به سؤالات مجری این برنامه پاسخ گفت. متن کامل این مصاحبه به شرح زیر است: از همین جا شروع کنیم با تصاویری که از شما دیدیم، خیلی از کارتان لذت می برید! واقعاً همین طور است، بسیار بسیار. ...
کاوه آفاق؛ ترکیبی جذاب از جنجال، عصیان و موسیقی راک
کاوه آفاق اسمش با خیلی چیزها گره خورده، از ممنوع الکاری گرفته تا موسیقی راک، از حرف های جنجالی گاه وبی گاهش تا عشقی که به وطنش دارد. از the ways تا شال، اتاق آبی، فلوکستین و بیگانه. به گزارش تیترشهر : کاوه آفاق اسمش با خیلی چیزها گره خورده، از ممنوع الکاری گرفته تا موسیقی راک، از حرف های جنجالی گاه وبی گاهش تا عشقی که به وطنش دارد. از the ways تا شال، اتاق آبی، فلوکستین و بیگانه. همه وهمه نام او را به ترکیبی جذاب تبدیل کرده تا یکی از ستاره های جوان نسل خودش باشد؛ نسلی که عصیان از ویژگی های آن است و می شود آن را در هنرهای مختلف از سینما و تئاتر گرفته تا موسیقی و هنرهای تجسمی دنبال کرد. آفاق اما پکیجی است از همه آنها، به تازگی نمایشگاه نقاشی هایش را برگزار کرد، مجسمه می سازد، فیلم نامه می نویسد، ترانه سرایی می کند، آهنگ سازی و نوازندگی را هم که همیشه کنار خوانندگی داشته. امسال بعد از دقیقا 10 سال که ممنوع الکاری گریبان او و کارهایش را گرفته بود، آلبوم با قرص ها می رقصد را منتشر کرد. سپس به روی صحنه رفت و از پس این سال ها، با مخاطبان وفادارش روبه رو شد. برای اولین بار در جشنواره موسیقی فجر شرکت کرد و چند روز بعد از آن با ما به گفت وگو نشست و از برنامه هایش، آرزوهایش و دلایل حرف های جنجالی اش گفت. اولین بار بود که در جشنواره فجر شرکت می کردید. چطور بود؟ دفعه اول بود که از ما خواسته شد در جشنواره فجر شرکت کنیم و ما هم قبول کردیم. جشنواره جای گروه هایی است که از لحاظ مردمی یا هنری موفق هستند. یعنی با اینکه جشنواره های زیادی در ایران نداریم، ولی این جشنواره کاملا معتبر است. مثل جشنواره فیلم مان، اصولا معتبرها هم در آن هستند. به همین دلیل مشارکت در جشنواره برایمان باعث افتخار بود. اما کیفیت اجراها در جشنواره موسیقی فجر با سالن های مستقل و خارج از جشنواره فرق دارد. درست است؟ اگر بخواهیم نگاه درستی به معنای واقعی این جشنواره داشته باشیم، باید برای کسانی باشد که در طول سال موقعیت دیده شدن ندارند و از نظر هنری کارشان اعتبار بالایی دارد ولی چون روش کارشان پول ساز نیست، باید در جشنواره بیشتر دیده شوند و در نقاط مختلف چندین بار روی صحنه بروند. یعنی جشنواره باید جایی باشد برای کشف هنرمندان بزرگی که آثار موسیقایی بزرگ را خلق می کنند. یعنی چیزی مثل ساندنس در سینما. اینکه آدم های شناخته شده به جشنواره دعوت شوند و آخر هم جایزه بگیرند، چیزی به بار فرهنگی و موسیقایی کشور اضافه نمی شود چون چیز جدیدی ارائه نشده است. درست است که گروه های اسم و رسم دار و تهیه کنندگان هم در این میان حق دارند دیده شوند، ولی کاش جشنواره به بستری برای کشف استعدادها تبدیل شود. این طوری است که به فرهنگ کمک کرده ایم. البته سیاست گذاری جشنواره اصلا این نیست. شاید این سیاست در جشنواره موسیقی جوان پیش گرفته شده باشد... . اما ما کسانی را داریم که بیش از 70 سال دارند و یک دفعه در گوشه ای از کشور با موسیقی مقامی کاری کرده اند که تا به امروز کسی انجام نداده است. اینها در جشنواره جوان جایی ندارند. ضمنا جشنواره فجر اعتبار دیگری برای حضور چنین آدم هایی که خیلی هایشان را می شناسم که مثلا در خراسان زندگی می کنند، دارد. اما باز همین هم غنیمت است. می دانم مسئولان ارشاد، آقای مرادخانی و طالبی برای اینکه جشنواره این طوری برگزار شود، جنگیده اند. اگر اهل تعامل باشیم و بدانیم فرهنگ را باید گام به گام با آنچه در ایران و جهان هست پیش برد، نفس بودن این جشنواره را باید غنیمت شمرد. اما منطقی و طبیعی است الان خیلی جلوتر از این حرف ها باشیم. در همین مشهد که امروز کنسرت برگزار نمی شود، 20 سال پیش، استادیوم برای کنسرت پر می شد. برخلاف شما فکر می کنم روندی که الان از نگاه دولتی است، رو به جلو نیست. من رویکرد کلی دولت مدنظرم نبود. در خیلی از دولت ها، آدم ها صدتا اختیار دارند اما جرئت ندارند از 50تایش استفاده کنند. چرا این را می گویید درحالی که خودتان 10 سال نتوانستید کار کنید؟ چون به آدمی که 10 سال به او مجوز نداده بودند، همین آدم ها مجوز دادند. این ممکن است برای هرکسی پیش بیاید که بالاخره بعد از 10 سال... . فقط همین نیست. اینها از بسیاری از خواننده های جوان پشتیبانی کردند. کنسرت برج میلاد خودمان که داشت لغو می شد، آقای مرادخانی نصف شب خودشان را از مشهد به تهران رساندند و در ردیف جلو نشستند تا جلوی این اتفاق را بگیرند. اما همین که معاون وزیر می آید می نشیند تا جلوی لغو کار را بگیرد، چقدر روی اجرای شما تأثیر می گذارد؟ این اتفاق خوبی نیست اما کشور ما ویژگی های خودش را دارد. البته در هر جای دنیا، هرکسی باید از خدایش باشد که وزیر یا معاونش در یک کنسرت شرکت کنند. در آن کنسرت هم در کار من مشکلی پیش نیامد ولی شاید اگر کسانی دیگر بودند، خودشان را جمع وجور می کردند. مگر می شود حداقل روی ژست و نحوه ظاهرشدن تان تأثیر نگذارد؟ آخر آدم های دیگری را در سالن می دیدم که برای ژست یک آدم خیلی اذیت کننده تر بودند. ایشان که جز خوبی به ما نکردند. من آدم هایی را می دیدم که به ما بدی کردند و آن هم به چشمم نمی آمد. پس برخلاف بسیاری، شما به یک جور رضایت از اوضاع رسیده اید... . نه این رضایت نیست. این پختگی من در امور سیاسی است. از آرمان گرایی های بیهوده به رئالیسم رسیده ام و به گام به گام قدم برداشتن برای هر اقدام فرهنگی معتقد هستم. هر اقدام شتاب زده فرهنگی به سرعت تأثیر می گذارد و به سرعت ناپدید می شود. هر چقدر گام به گام و با تحمل و صبر و رئالیستی تر نگاه کنیم، به نتیجه ماندگارتری می رسیم. این نگاه کنونی من است. حتی در زندگی خصوصی هم هر حرکت شتاب زده یا نقد بدون پشتوانه یا به قولی غرغرکردن بدون ارائه راهکار می شود همان چیزی که الان در تاریخ مان رسیده ایم. کار همه فقط از مشکل و مسئولیت فرارکردن و نیمه خالی را دیدن و غرغرکردن شده. مطالعه و کنکاش و کشف علل و راه های جلوگیری و ارتقای سیستم را کنار بگذاریم و فقط ناله و آه و غر راه بیندازیم، به جامعه ای می رسیم که دو هزار سال است که غر زده و کسی مسئولیتش را نپذیرفته. خیلی کم بوده اند کسانی که غر زده اند و راه هایی برای حل مسئله هم ارائه داده اند. شخصا چقدر آدم سخت کوشی هستید؟ شدیدا. شاید 10، 15 سال است که یکی از معضلات خانواده ام این است که به صورت میانگین روزی بیشتر از سه، چهار ساعت نمی خوابم. همین باعث مشکلات زیادی شده اما اگر این کار را نکنم، وقت کم می آورم. وقت تان را صرف چه کاری می کنید؟ بخش زیادی را صرف موسیقی می کنم. بخشی هم هنرهای دیگر. نقاشی؟ نقاشی هم می کشم. تنها کاری که نمی کنم عکاسی است. معماری و مجسمه سازی می کنم و فیلم نامه هم می نویسم. چند مدل گیتار هم ساخته ام. در تمام 20 سال اخیر، روزی نبوده که به صورت میانگین یک ساعت کتاب نخوانده باشم. روزهایی هم هست که 10 ساعت کتاب می خوانم اما حداقلش روزی یک ساعت است. همین است که وقت کم می آید. همه اینها را سعی می کنید در مشهد انجام دهید؟ من مشهدی نیستم اما در مشهد دانشجو بودم. هنوز هم سه، چهار ماه یک بار می روم. همه آهنگ هایم را هم آنجا می سازم. منبع الهام من تنفس در هوای مشهد است. 90 درصد آهنگ هایی که از من شنیده و دوست داشته اید، در مشهد ساخته ام. حال وهوای مشهد بی نظیر است. دقت کنید، می بینید بیشترین و بهترین موزیسین های کشورمان مال مشهد هستند. خراسان هنرمندخیز است. در 10سالی که مجوز نداشتید، چه می کردید؟ فرصت مطالعاتی بود دیگر! می توانست برای خیلی ها بد شود ولی برای من بد هم نبود. به خیلی از چراهایی که درباره جامعه داشتم بیشتر اندیشیدم و پی پاسخ علمی اش رفتم؛ به ویژه در پنج سال اخیر، کارم کم و فرصتم بیشتر بود. اما برای یک هنرمند که عرضه کردن کارش بخش عمده ای از جهان بینی اش را تشکیل می دهد، شرایط بدی است... . پدرم از بچگی به من می گفت کافی است یک کار داشته باشی که در تاریخ بماند تا وظیفه ات را نسبت به فرهنگ انجام داده باشی. همیشه فریدون فروغی و فرهاد را مثال می زد که عملا یک آلبوم استودیویی کامل شده اصلی و رسمی در زندگی داشته اند که محبوب شده اند. اما ماندگارترین اسم های پاپ کشور هستند. از یک روشنفکر گرفته تا کسی که سواد خاصی ندارد، بوی عیدی فرهاد را بلد است یا لااقل یک بار شنیده است. یا مثلا تارکوفسکی فیلم های زیادی نساخته، اما اسمش سر جایش است. من هم دنبال این هستم که همان یک کار را انجام دهم. در این سال ها برایتان مایه آرامش بود؟ بله، برایم تسکین درد بود. فکر کردم می توانم آن قدر مطالعه کنم تا در هر سنی که شد، بتوانم یک آلبوم ماندگار داشته باشم. از اینکه به عنوان یک هنرمند فراموش شوید، هراس نداشتید؟ چندی پیش یک فیلم مستند درباره استرس های شغل های مختلف می دیدم. بزرگ ترین استرس زندگی همه آهنگ سازان و خوانندگان کل دنیا در کل تاریخ، که دلیل بسیاری از بیماری های روانی آنها هم شد، این است که فراموش شوند. این استرس که هر روزی که کار بیرون نمی آید، رقابت را به دیگری واگذار کنیم، همیشگی و شایع است. ولی من همیشه دلم را با امثال فرهاد و فریدون فروغی خوش می کردم. با توجه به این شرایط که اجازه فعالیت رسمی نداشتید و با توجه به نوع موسیقی تان یک گزینه دم دست، رفتن از کشور بود. چرا نرفتید؟ چون تاریخ ایران را خوانده بودم. می دانستم برای هر ایرانی یک کشور و یک ملت هزینه کرده تا بزرگ شود، از نانی که خورده اند و آبی که حمام کرده اند تا اتوبوسی که سوار شده اند، مالیات مردم است. اگر قرار باشد با هر تلنگری برود و منبع انسانی برای کشور دیگری شود و آنجا پول سازی کند، می شود همینی که هست. وقتی به هرکسی یک تلنگر می زنند درمی رود، چه کسی قرار است بماند و مملکت را بچرخاند؟ آدم می ایستد تا کار درست را انجام دهد؛ اگر به نتیجه رسید چه بهتر و اگر نه، حداقل می دانی ایستاده ای و وظیفه ات را انجام داده ای. چه شد فکر کردید بعد از 10 سال این سد می تواند بشکند؟ باز هم چون تاریخ را خوانده بودم. هر آدمی روزی به حقش می رسد. تا به حال ندیده ام کسی به معنای واقعی تلاش کرده باشد و به چیزی که خواسته، نرسیده باشد. با این اوصاف، قطعا کفش های آهنی به پا داشتید! بله، خیلی ها به من می گفتند تو دیوانه ای! از ایران برو چون کسی به تو مجوز نخواهد داد. کمی به موسیقی تان بپردازیم. خیلی از شنوندگان، از حرفه ای گرفته تا عامه مردم، وقتی موسیقی شما را می شنوند، می گویند نه این راک نیست. شما چه می گویید؟ راست می گویند. راک نیست. اما پاپ هم نیست. شاید بتوان اسم اینها را راک ایرانیزه شده گذاشت. یک نمونه در موسیقی بین الملل، کریس دی برگ است که آثارش نه راک است نه پاپ. روی مرز راه می رود. خیلی جاها مایکل جکسون هم پاپ-راک را دارد. نکته دیگر این است که ما در ایران راک را فقط با گیتارالکتریک می شناسیم اما این طور نیست. ممکن است اثری باشد که فقط با یک پیانو همراه باشد، اما باز راک باشد. مثلا مرد تنها ی فرهاد، با هیچ کدام از المان های موسیقی پاپ هم خوانی ندارد. بدون اینکه گیتارالکتریک داشته باشد، راک است. این موسیقی اعتراض، ژست روشنفکری، نوآوری خاص خودش، خشونت پنهان و المان های دیگر موسیقی راک را دارد. بسیاری از آهنگ های کریس دی برگ هم همین ویژگی ها را دارد. مایکل جکسون هم همین طور است، اما چون برخلاف نظر دوستان و تهیه کننده و مدیر برنامه هایش اسم خودش را king of pop گذاشت، نمی شود از او مثالی زد. آهنگ wish you were here را در نظر بگیرید؛ با اینکه با تصور ما از راک یکی نیست، ولی یک اثر راک است. بنابراین نظرتان این است در ایران وقتی حرف از موسیقی راک می شود، حرف از هارد راک است. دقیقا، توقع شنیدن گیتارالکتریک و دیستوریشن وجود دارد. مشکل این است که منتقدان ما موسیقی شناس نیستند و موسیقی شناسان مان منتقد نیستند. در سینما منتقدانی هستند مثل هوشنگ کاووسی که سینما را می شناسند و کارشان را و ادبیات را هم بلدند. چنین کسی را در موسیقی نداریم که نظر متخصصانه داشته باشد. چون موسیقی هیچ وقت فضایی برای ارائه شدن نداشته و همیشه بحث سر این بود که چطور می شود آن را به هر ترتیب حفظ کرد. غیر از آلبوم رسمی تان، تعداد زیادی قطعه از شما در دست مردم وجود دارد. این قطعات به اتفاق، به فراخور سبکی که انتخاب کرده اید، در همکاری با گروه های مختلف، ترانه های غمگینی دارد و به شکلی غمگین اجرا شده. اما الان مردم می خواهند حداقل در موسیقی کمی از غم فرار کنند. این چقدر شما را وادار به عقب نشینی از طرز فکرتان می کند یا مصمم تر می کند؟ این طوری بگویم 99 درصد شعرها و آهنگ ها را خودم ساخته ام. به خاطر همین حال وهوای آهنگ به شدت به حال وهوای خودم بستگی پیدا می کرد. نمی دانم اینکه گاهی غمگین و گاهی ریتمیک و شادتر بود، از کجا نشئت می گیرد؛ این به حال خودم برمی گردد. خیلی وقت ها پیشنهاد شده از این فضا فاصله بگیرم اما این من نیستم و از من چنین چیزی بیرون نمی آید. اگر هم این کار را انجام دهم تصنعی خواهد شد. تنها وظیفه ای که برای خودم می بینم این است که آنچه به صورت ناخودآگاه از ذهنم می آید، روی کاغذ بیاورم و با هوادارانم به اشتراک بگذارم. اگر روزی یک آهنگ ریتمیک و شاد از من شنیدید، مطمئن باشید آن روز، این حس وحال را داشته ام. کمی درباره صحبتی که در جشنواره داشتید، توضیح دهید. چه اتفاقی افتاد که این حرف را درباره جان لنون زدید؟ این حرف را درباره فردی مرکوری یا مایکل کیمن یا میک جگر نمی زنم. درباره جان لنون می گویم چون خوب می شناسمش. این رفتار را از خودش یاد گرفتم. اولین باری که به آمریکا می رود، در مورد رقیبش الویس پریسلی از او می پرسند، می گوید من اصلا الویس را نمی شناسم. جان لنون خودش می گوید من به هیچ چیز باور ندارم؛ زنده باد زنم. بعد یک نفر در ایران می گوید مردم زنده باد کشورتان. متأسفانه مردم مطالعه ندارند و اینها را نمی دانند. این حرف را فقط درباره جان لنون می زنم که به هوادارانش توهین می کرد. حالا چه اصراری بود دراین باره حرف بزنید؟ من حرفی نزدم. یکی از طرفداران از سر لطفش می خواست بگوید خوش تیپ شدی، من هم گفتم نه ما خیلی از اینها خوش تیپ تریم. شما خبر ندارید آن پشت ها چه خبر است. باید مطالعه کنی تا بدانی در 1956 به بعد در اقتصاد جهانی و در رسانه ها چه اتفاقاتی افتاد. چه کمپانی هایی پشت چه کسانی آمدند که چه تصویری از آنها بسازند. چه بلاهایی سر چه کسانی آمد. بعدش هم یک بیانیه دادم اگر من را با شجریان مقایسه می کردند که رنج بسیار کشیده، بند پوتینش را هم می بستم. یا با راجر واترز مقایسه می کردند که جرئتش را داشت جلوی ملکه انگلستان بایستد، باعث افتخارم بود. یا با فردی مرکوری که یک نوازنده، خواننده، شاعر، بالرین و هنرمند بزرگ است مقایسه شود، فرق می کند. من جان لنون را خیلی دوست داشتم و خیلی درباره اش تحقیق و مطالعه کردم و می دانستم کیست. بنابراین خودم را سانسور نکردم و واقعیت را به مردم گفتم. ایشان نه نوازندگی اش مثل خیلی از ما ایرانیان خوب بود، نه خواننده برجسته ای بود و نه تیپ و قیافه خاص و عجیب وغریبی داشت. پس چرا به نظر شما در جهان اسطوره است؟ شما در فوتبال می بینید علی دایی بهترین گل زن جهان است، به خاطر اینکه باید نگاه کنید چه کسی برای او سانتر می کرده و او توی گل می زده. این فرق می کند با مسی که ژاوی برایش سانتر می کند. آقای مسی نمی توانست یکی از این سانترها را توی گل بزند. این حکایت ما و جان لنون است. کنار او بهترین کمپانی ها و استودیوها و اعضای گروه جهان بودند، بهترین امکانات و پول و آسایش و آزادی را داشت. او می توانست یک دقیقه تصور کند که ممنوع الفعالیت شود؟ تحت کوچک ترین فشاری از انگلستان فرار کرد و رفت آمریکا. با این روحیه هیچ وقت به همکاری با گروه های بین المللی فکر کرده اید؟ بله و یکی از بزرگ ترین ضربه ها را از کلاهبرداری یک گروه انگلیسی خوردم. خوب است فراموش نکنیم تمام نقش مخربی که انگلیس در تاریخ ما داشت. حالا که من گفته ام مرا با اینها مقایسه نکنید، این حرف ها پیش می آید. استایل و شیوه کار شما خیلی مخصوص به خودتان است. این استایل شخصی از کجا آمده است؟ بخشی از این مسئله به آموزش هایی برمی گردد که از کودکی از پدرم دیدم که تئاتری بود. بخش دیگر هم برمی گردد به مطالعاتی که انجام دادم و دوستانی که در حوزه سینما و تئاتر داشتم. اندکی هم به استعدادی برمی گردد که هر آدمی می تواند داشته باشد. بخشی دیگر هم مربوط می شود به اکتسابی که از دیدن حرکات بزرگان موسیقی در کنسرت هایشان داشته ام. چرا این پایه میکروفون را این قدر در اجرا می چرخانید؟! راستش نمی دانم! بالاخره روی استیج باید دستت را یک جوری جمع کنی. اگر گیتار داشته باشی که مشغول هستی اگر نه باید یک کاری کرد. یکی از کارگردان های بزرگ تئاتر همیشه می گوید فرق بازیگرها را فقط این طوری می شود فهمید که ببینی دستشان چطوری بازی می کند. بهترین یا بدترین بازیگر جهان را می توانید وقتی تشخیص دهید که ببینید می تواند وقت بازی دست هایش را جمع وجور کند یا نه. بازیگری که نتواند دست هایش را جمع وجور کند، اگر بهترین و بااحساس ترین گریه ها را روی صحنه کند یا چیزی از این قبیل، باز به دل نمی نشیند. برای جمع وجورکردن دست ها وسایل زیادی هست مثل جیب یا پایه میکروفون که می توان انتخاب شان کرد. کاوه آفاق چه موزیک هایی گوش می دهد؟ همه چیز. از استاد شجریان تا سنگین ترین آهنگ های متال تا هرچه که حتی بسیار بسیار عامیانه باشد، همه را رصد می کنم. یکی از دلایلش این است کارهای اشتباهی که دیگران در آهنگ هایشان انجام داده اند را تکرار نکنم و دیگر اینکه چیزهای مثبتی بیاموزم. به خاطر همین اصولا آثار داخل و خارج از ایران را از کشورهای مختلف پیدا و گوش می کنم. ایده مچ بند از کجا آمد؟ دوستی به نام آقای علیزاده دارم که دکترای مدیریت شهری دارند. ایشان همیشه موسیقی های داخلی را زودتر از من گوش داده اند و جو حاضر موسیقی را به من انتقال می دهند و همیشه از مشاوره هایشان بهره می برم. روز اولی که می خواستم ویدئوکلیپ بدهم، با ایشان هم فکری کردیم که یک نماد از کشورمان داشته باشیم که تا ابد همراهمان باشد. چون آن موقع می خواستم موسیقی بین المللی کار کنم. ایده های بسیاری مطرح شد، یکی این بود که همیشه کفش سفید بپوشم که یکی از بندهایش سبز و یکی قرمز باشد. اما ایده مچ بند را یک روز در خیابان به ذهنم رسید و انتخابش کردم. گروه the ways دیگر قرار نیست فعالیتی داشته باشد؟ نمی دانم. چون بچه های آن گروه از لحاظ جغرافیایی هر کدام از هم دور افتادند و دیگر نمی شود به عنوان یک گروه محسوب شان کرد. از آلبوم جدید بگویید. چه زمانی منتشر خواهد شد؟ برای آلبوم جدید که احتمالا در سال آینده منتشر خواهد شد، 20 تراک حاضر شده که از میان آنها 12تا را انتخاب می کنیم. از این 12 تا، دوتا قبل از آلبوم به صورت تک آهنگ بیرون می آید. در همین هفته هم یک کار به نام امسال ارائه می دهیم. امسال بزرگان زیادی را از دست دادیم؛ از استاد کیارستمی و مرحوم حبیب گرفته تا جعفر والی، آقای رفسنجانی و آتش نشانان مان. برنامه کنسرت هم دارید؟ درخواست برای سالن داده ایم و امیدواریم به زودی اتفاق بیفتد. سعی بر این است تا پایان سال، پیچیدگی های درعین حال ساده اجرای کنسرت هموار شود. با همین ارکستری که در جشنواره اجرا کردید؟ بله، گروه ما سال هاست که ثابت است. در کنسرت قطعات جدید را هم خواهید داشت؟ بله، صد درصد. منبع: ...
نه در حد فیلم سینمایی و نه در قواره جشنواره! / نقد فیلم "انزوا"
...> کارگردان: مرتضی علی عباس میرزایی نویسندگان: مرتضی علی عباس میرزایی و احمد رفیع زاده تدوین: لعیا عباس میرزایی موسیقی: پیام آزادی فیلمبردار: مهدی ایل بیگی بازیگران: امیرعلی دانایی، بهنوش بختیاری، شقایق فراهانی، لیندا کیانی، مهران رجبی، لعیا عباس میرزایی، جمشید هاشم پور و... * داستان فیلم انزوا در کوچه پس کوچه های خلوت یک شب معمولی، زهره (با بازی لعیا عباس میرزایی) از ناشناسی فرار ...
پرسه در حوالی شعر و داستان
رونمایی از کتاب تازه خود به تهران آمد و کمی بیش از دو ساعت دیرتر به محل قرار رسید. هر چند حاضران به احترامش منتظر ماندند و لب به اعتراض نگشودند. او در این برنامه قول داد که تا پیش از پایان سال یک کتاب دیگر روانه بازار کند. کارگردانی که از اشباح در 1392 دیگر فیلم نساخته و وقت های خالی اش را با حمله به محسن چاوشی و تولید خبرهای ریز و درشت درباره سنتوری2: مرد پاییزی یا مونا پر می کند، همین که کتاب می ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (402)
کرده است. عوامل فیلم “فِراری” در مراسم فرش قرمز آن در برج میلاد. فیلمی تقریباً خوب از استاد علیرضا داوودنژاد. با حضور محسن تنابنده، ترلان پروانه، رضا داوودنژاد و سایر عوامل محترم. ملیسا ذاکری بازیگر همیشه همراهِ هاتف علیمردانی، در نشست خبری “آباجان”. آرشا اقدسی که در فیلم “نگار” رامبد جوان هنرنمایی کرده، به شیوه ی خودش در برج میلاد حاضر شد. سعید عزت ...
سامان احتشامی نوازنده پیانو و آهنگساز بزرگان تحمل یکدیگر را ندارند
شوند یا فقط از روی علاقه . اما از آنجا که بعداز فارغ التحصیلی بازار کار برای گروه دوم وجود ندارد؛ همه معترض می شوند و معترض می مانند و به فضای حرفه ای موسیقی ایراد می گیرند. درنهایت هم هیچ ارگانی نیست که از موسیقی و فارغ التحصیلان آن حمایت کند و وضعیت همین است که سالهاست شاهد آن هستیم. او با بیان اینکه در ایران نمی توان از هنر درآمدزایی داشت، ادامه داد: معتقدم کسانی که در ایران کار هنری ...
افشاگری علی رهبری درباره مافیای موسیقی
... در اردیبهشت 1394، جناب آقای مرادخانی معاون محترم وزارت ارشاد بعد از چند جلسه متوالی در حضور آقایان جلال مشفق و بهرام جمالی مدیر عامل بنیاد رودکی با پیشنهاد من موافقت کردند و من با خوشحالی فراوان در 5 اردیبهشت 1394 در حضور تمام رسانه های ایران افتتاح ارکستر سمفونیک ملی ایران را اعلام کردم. ما با نام ارکستر سمفونیک ملی ایران کارمان را شروع کردیم و به مدت درست 20 روز هم تمام کنسرت ها با حضور همین ...
جدال بر سر ماجرای نیمروز در آنتن زنده تلویزیون
به گزارش راهنمای سفر من به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ ششمین قسمت از برنامه سینمایی هفت با اجرای بهروز افخمی به مناسبت سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر شب گذشته 155 بهمن ماه روی آنتن زنده شبکه سه سیما رفت. نقد فیلم های سینمایی حاضر در جشنواره سی وپنجم در بخش نقد این قسمت از برنامه هفت سعید قطبی زاده و مسعود فراستی به نقد و بررسی فیلم سینمایی ماجرای نیمروز ساخته جدید محمدحسین مهدویان ...
کی روش: از پرسپولیس کسی را دعوت نمی کنم
ملی اجرا شود و برای باشگاه ها هم باید اجرا شود. به خصوص درباره لیگ قهرمانان آسیا نباید قطع شود و لیگ باید ادامه پیدا کند. لیگ برتر را تعطیل نکنید -شما نظر من را می دانید و قطعا اطلاع دارید که در 6 سال اخیر که چگونه کار کرده ام و عملکرد من مشخص است. من مطمئن هستم که برنامه ای که ما داریم بهترین برنامه برای آماده سازی تیم ملی و بهترین نتیجه نخواهد بود. در ایران افراد و ...
بازیگران تئاتر قابل اعتمادترند
به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) ، تسنیم نوشت: شب گذشته کاخ جشنواره فیلم فجر میزبان فیلم ماجرای نیمروز و عوامل آن بود که با استقبال مخاطبان و تحسین عمومی همراه بود. از نکات قابل توجه فیلم حضور چشمگیر بازیگران فعال حوزه تئاتر در این اثر است. مهدویان درباره این انتخاب بازیگر گفت: بازیگران تئاتر به نظر من مسئله بازیگری برایشان جدی تر است. تمرینهای مداومی روی خود انجام می دهند که لازمه حرفه ...
نوارهای سخنرانی امام قدرتمندتر از سلاح های شاه بود/ روزی که از نیروهای شاه کتک خوردم/ حادثه ای که فیلم ...
هم سؤال دارم و پاسخ ها را ندارم. چرا این اتفاق افتاد. چون شاه ارتش آموزش دیده و ساواک را داشت. او می توانست 10 هزار نفر را یک جا بکشد. اما این اتفاق نیفتاد. این یکی از رازها است، چون شاه هم مقداری افسرده شده بود. فارس: شما از کجا فهمیدید انقلاب پیروز شده؟ آن موقع کجا بودید؟ وقتی به پادگان ها حمله شد به من اطلاع دادند. خودم را سریع به محل رساندم. البته از شب قبل وقایع شروع شده ...
عوامل موفقیت در کار +دانلود کتاب
آرامش ذهنی، فرد را در انجام بهینه کار دچار مشکل می کند. استراحت کافی در مکان مناسب و زمان مناسب، در ایجاد تمرکز نقش دارد. غذای سبک و سالم و ورزش نیز ذهن را آماده کار متمرکز می کند. برنامه ریزی در زندگی و داشتن سبک و شیوه ی زندگی سالم، می تواند به تمرکز کارکنان در محل کار، کمک شایانی بکند. شخصی که شب جلوی تلویزیون روشن خوابش می برد و صبح با صدای زنگ وحشتناک ساعت از ...
فیلم | خاطرات مشترک رامبد و سیامک انصاری | واکنش به 12 غول پیکری که به آنها فحش دادند
6161
ظاهر متفاوت رامبد جوان در کاخ جشنواره +عکس
به گزارش بلاغ ، رامبد جوان بازیگر مطرح سینما و تلویزیون و مجری برنامه محبوب برنامه خندوانه با ظاهری متفاوت در کاخ جشنواره فیلم فجر حاضر شد.
لطفا کانون وکلا پاسخ دهد
دلیل فرزندم که دیپلم ریاضی داشت علی الرغم توصیه من که به خاطر کشورش در رشته های فنی و تولیدی ادامه تحصیل دهد به خاطر دیدن سطح زندگی مرفه وکلا به نسبت مهندسین شخصا تصمیم گرفت وارد رشته حقوق شود و درس حقوق را فقط برای اخذ پروانه وکالت بخواند ولی الان متاسفانه می بینم که در همین اواخرتحصیل بسیار از ادامه تحصیل در این رشته نامید شده و شب و روز را در کمپینهای تشکیل شده به بحث و مجادله و ...
حسن جوهرچی، خاطرات دهه هفتاد و...
روزنامه حسن جوهرچی که با نقش محمد منصوری در سریال در پناه تو معروف شد، روز گذشته با مرگش همه را شوکه کرد. مروری داریم بر کارنامه او قبل و بعد از بازی در این مجموعه پرمخاطب و خیابان خلوت کن. او را با در پناه تو می شناسیم. در نقش جوان بامرام و بامعرفتی که برای انبوه تماشاگران تلویزیونی آن سال ها نسخه جدید از یک فردین آپدیت شده را به نمایش گذاشت. در ملودرام پرسوز و گداز حمید لبخنده. وقتی ...
حذف بخش هایی از جشنواره تئاتر فجر موجب کاستن شور و هیجان از آن شد
خلال آثار به نمایش درآمده در این سالن، می توان به مواردی همچون نمایش خاطرات هنرپیشه نقش دوم هم اشاره کرد که انصافاً در شب اجرا با استقبال مخاطبان، ما دچار کمبود صندلی شدیم و مجبور بودیم تا تماشاگران را یا روی پله ها مستقر کنیم و یا آنها ایستاده شاهد اجرای این نمایش باشند. نکته دیگری که شاید می توانست موجب استقبال بیشتر مخاطبان از آثار این دوره از جشنواره در تماشاخانه سنگلج باشد، اختصاص ...
یزد در میزبانی از 270 راهنمای گردشگری، از 40 کشور جهان چه می کند؟
در مراسم افتتاحیه، همایش ها، تورهای تهرانگردی و مراسم اختتامیه کنوانسیون در تهران حاضر شدند. مهمانان کنوانسیون راهنمایان گردشگری جمعه و شنبه مهمان مردم یزد و میبد خواهند بود و از بناها و سایت های گردشگری استان یزد بازدید خواهند کرد. براساس برنامه ریزی های انجام شده، بازدید از مسجد جامع یزد، باغ دولت آباد، مجموعه امیرچخماق، دخمه و آتشکده زرتشتیان در برنامه های روز جمعه راهنمایان ...