سایر منابع:
سایر خبرها
پیش بینی مصرف بیش از 95 میلیون لیتر بنزین در تعطیلات نوروز
به گزارش کیمیا پرس، حسینعلی طالبی به اهمیت برنامه ریزی مدون در روزهای پایانی سال و لزوم آمادگی کامل مسئولین و کارکنان واحدها جهت ارائه خدمات مطلوب اشاره کرد و گفت: عملکرد منطقه ساری در سال 95 رضایت بخش بوده و برنامه های ویژه ای برای نوروز سال آتی در ابعاد مختلف عملیاتی و رفاهی خواهیم داشت. طالبی از آمادگی 156 جایگاه عرضه فرآورده های نفتی و سی ان جی در استان برای سوخترسانی در ایام نوروز ...
میانگین سن ازدواج؛ زنان 23 سال-مردان 26 سال/ افزایش تعداد پسران و دختران مجرد ایرانی
...> مطلق با اشاره به اقدامات وزارت بهداشت برای گروه سنی 5 تا 18 سال گفت: ما برای گروه سنی دانش آموزان برنامه های مدارس مروج سلامت، نظام مراقبت از رفتارهای پرخطر و تعیین شیوع عوامل خطر رفتاری عمده دانش آموزان را طراحی کرده و حدود 4 میلیون و 100 هزار دانش آموز را تحت پوشش قرار دادیم. مدیرکل دفتر سلامت خانواده، جمعیت و مدارس وزارت بهداشت عنوان کرد: بر اساس اهداف طرح تحول سلامت تا پایان ...
رونمایی از اولین اپلیکیشن موبایلی سازمان تاکسیرانی به زودی
به گزارش ایسنا، میثم مظفر صبح امروز در نشست خبری با اعلام رونمایی از اپلیکیشن موبایلی جابه جایی مسافر متعلق به شرکت تاکسیرانی گفت: این روزها فضای شهر متاثر از فعالیت شرکت های اپلیکیشن موبایلی جابه جایی مسافران است، اما امروز اعلام می کنیم که اولین سامانه و اپلیکیشن موبایلی جابه جایی مسافر متعلق به سازمان شرکت تاکسیرانی شهر تهران در نوروز 96 فعالیت خود را آغاز می کند. وی با بیان اینکه ...
آتشفشان خلاقیت شعر فارسی
احمد عزیزی با استاد شهید مرتضی مطهری را فراهم می کند. احمد عزیزی بعد از انقلاب و با شروع جنگ به تهران مهاجرت می کند و همزمان فعالیت مطبوعاتی اش را با همکاری با روزنامه جمهوری اسلامی آغاز می کند. وی مدتی را نیز در شهرستان نور اقامت داشته است. احمد عزیزی به معنویت و عرفان اسلامی در اشعارش علاقه نشان می دهد و نوآوری های شعری وی باعث می شود که در میان شاعران بعد از انقلاب به عنوان شاعری صاحب سبک ...
شورای شهر از ابزارهای قانونی خود به درستی استفاده نمی کند
برآمده از آن را مورد تاکید قرار داده اند، گفت: با توجه به عظمت و اهمیت این اردوها و از آنجا که بسیاری از مساجد، حسینیه ها، سازمان های مردم نهاد و بسیج در امر برگزاری آن دخیل هستند، شهرداری تهران نیز می تواند ذیل فعالیت های حوزه گردشگری حساب ویژه ای برای این اردوها در تهران برگزار کند. کما اینکه در برنامه پنج ساله دوم نیز این موضوع در قالب ترویج فرهنگ ایثار و شهادت مورد تاکید قرار گرفته است. ...
توسعه جامعه در گرو رسانه سالم است
باره آنها سخن بگوید را عقل دانست و در این باره به خاطره ای از کنفرانس خبری پایانی هفدهمین نشست وزارتی مجمع کشورهای صادرکننده گاز (جی یی سی اف) در تهران اشاره کرد و گفت: در آن نشست خبری، یکی از خبرنگاران از من پرسید که نفت بهتر است یا گاز ، من هم در آن زمان به صورت فی البداهه پاسخ دادم عقل از هر دو بهتر است. وزیر نفت تصریح کرد: معتقدم مسئله عقل و خردورزی بیش از هزار سال مشکل اصلی ماست و ...
نگاهی به 15 برنامه شاخص افق / شبکه گفتمان انقلاب اسلامی چقدر موفق بوده است؟
93 در حاشیه اختتامیه جشنواره بین المللی رادیو اعلام کرده بود و در مدت زمان حدود 10 روز و در آستانه 3 خرداد مصادف با آزادسازی خرمشهر این شبکه صاحب فرکانس مستقل به عنوان بیست و دومین شبکه رسانه ملی شد . در ادامه هم پخش برنامه های شبکه افق در 13 خرداد آغاز شد اما مقدمات و تدارک راه اندازی این شبکه تلویزیونی از حدود 2 سال گذشته آن آغاز شده بود . شبکه افق که از روز 13 خرداد ماه 1393 پخش آنونس برنامه های ...
مدیران نجومی جز خسارت چه گلی به سر ملت زده اند؟
ای که پس گرفته شد! نمایندگان مجلس در جلسه علنی چهارشنبه گذشته و در جریان بررسی ایرادات شورای نگهبان به لایحه برنامه ششم تبصره 1 ماده 38 این لایحه را به این شرح اصلاح کردند که شورای حقوق و دستمزد می تواند با پیشنهاد روسای قوا، وزرا یا معاونان رئیس جمهور که ریاست دستگاه های اجرایی را بر عهده دارند و بالاترین مقامات دستگاه های اجرایی، برای مشاغل تخصصی، مدیریتی، واحدهای عملیاتی و مناطق ...
ارائه خدمات امداد بالگردی نوروزی به سه استان مجاور ساوه/فعالیت 22 بازرس بهداشت محیط در طرح سلامت نوروزی ...
امسال از 22 بازرس بهداشت محیط به تفکیک 16 بازرس در ساوه و 6 بازرس در زرندیه در دو نوبت صبح و عصر استفاده می شود. رئیس دانشکده علوم پزشکی ساوه با اشاره به جذب نیروی انسانی مورد نیاز در حوزه بهداشت محیط بیان کرد: این تعداد نیرو بر طبق طرح تحول سلامت جذب شدند و با بکارگیری آنها امیدواریم امسال نظارت و خدمات بهتری ارایه دهیم. وی ادامه داد: در این ایام نظارت ها بر رستوران ها، اغذیه فروشی ها، فروشگاه ها و کارگاه های تولید شیرینی، آشپزخانه ها، هتل ها، پارک ها و محل های اسکان مهمانان نوروزی شدت بیشتری می یابد. انتهای پیام/ ...
جنجال درآمدهای هنگفت سازمان زیباسازی/ سودهای کلان به جیب چه کسی می رود؟
...، گفت: سال 95 بودجه مصوب شورا برای سازمان زیباسازی 101 میلیارد تومان بوده است که 43.8 درصد هزینه سازمان بوده است . وی ضمن قرائت آیه ای از قرآن گفت: وقتی می خواهید فردی را به فساد و رانت خواری متهم کنید، حداقل جواب نامه را ناقص نخوانید و باید بگویم که همه سازه های تبلیغاتی شهر از طریق مزایده واگذار می شود و چیزی پوشیده نیست . معاون برنامه ریزی شهرداری تهران با بیان اینکه نمی ...
نوذرپور: وسوسه های شیرین تر از زلیخا در کمین شورای شهر واگذاری ها در لایحه مدیریت شهری، ضعف شوراها در ...
...> در چنین شرایطی که مدیریت شهری با شهر چنین معامله ای کرده است و عملاً کیفیت زندگی در تهران را کاهش داده کسی نمی تواند شهردار را زیر سئوال ببرد. الان معضلی که مخصوصاً بعد از ماجرای پلاسکو با آن مواجه شده ایم، این است که استیضاح شهردار ممکن نیست و گفته می شود شورای شهر در مورد استیضاح شهردار دستش بسته است. دستش بسته نیست، یک سوم بایستی برای استیضاح ایشان موافقت و امضاء کنند ...
تشکیل هفت کمیته برای ستاد تسهیلات نوروزی در یزد
در جهت هر چه بهتر برگزار شدن امور ستاد تسهیلات نوروزی بحث و تبادل نظر نموده و برنامه ریزی هایی را اتخاذ کرده اند. دبیر ستاد تسهیلات نوروزی شهرداری یزد اظهار داشت: شهرداری و سازمانهای وابسته به شهرداری در طول شبانه روز به شهروندان خدمات رسانی می کنند و برای استقبال از بهار از هیچ کوششی دریغ نکرده و با تمام توان خدمات رسانی لازم را انجام خواهند داد و برای ارائه خدمات مطلوب برنامه ریزی های ...
افتتاح معدن مس طارم؛ اول سال آینده
یکی از این طرح ها در سفر رئیس جمهوری به استان افتتاح شد و دومین طرح شامل معدن مس طارم، فروردین سال آینده به بهره برداری می رسد. علی پرزحمت با اعلام فعالیت های انجام شده برای رونق تولید گفت: امسال 345 فقره جواز تاسیس با 35 هزار میلیارد ریال سرمایه گذاری در استان صادر شده که با اجرای این طرح ها برای 12 هزار نفر شغل ایجاد شده است.وی اظهار کرد: همچنین 237 فقره پروانه بهره برداری با 8 هزار میلیارد ...
◄ آینده حمل ونقل ریلی ایران را روشن می بینم
، شهرسازی ریل پایه، تعریف شبکه و آموزش مدیران و کارشناسان آینده راه آهن اشاره کرد. به گزارش خبرنگار تین نیوز؛ اختتامیه سومین جشنواره تعالی حمل ونقل ریلی عصر دیروز، دوشنبه 16 اسفند ماه در حالی در سالن الغدیر ساختمان مرکزی راه آهن برگزار شد که این مراسم را می توان یکی از بزرگ ترین گردهمایی های خانواده راه آهن در سال اخیر به شمار آورد. در این مراسم عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی، سعید ...
تبیین مناطق آزاد در دوران پسابرجام
سازمان منطقه آزاد انزلی، مدیران عامل مناطق ویژه اقتصادی و معاونین و مدیران گردشگری سازمان های مناطق آزاد کشور در سالن اجتماعات سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری برگزار شد. مناطق آزاد پیشگام اجرای سیاست های اقتصاد مقاومتی مهدی بازارگان معاون تولید، صادارت و فناوری دبیرخانه شورایعالی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی در حاشیه این نشست گفت: مناطق آزاد کشور بر اساس وظایف محوله ستاد ...
بازتعریف داستان انقلاب در هزار و یک جشن
حجم داستان را 190 صفحه در نظر بگیریم درست در میانه کتاب یعنی صفحه 95 حادثه مهم غرق شدن غریب به خاطر خودخواهی مصطفی قلی خان در رودخانه در پیش چشمان نوروز به عنوان تنها شاهد اتفاق می افتد. یک روز بعد از مرگ غریب، تمرین رقص دختران روستا در خانه مصطفی قلی خان بدون توجه به این حادثه برگزار می شود. بنا بر الگوی ساخت یافته ژانر، باید در یک چهارم ابتدایی یعنی حدود صفحه 48 اولین گره داستان شروع ...
12 فیلمنامه کودک و نوجوان برای 12 ماه سال نیاز است
استقبال قرار می گیرند، گفت: اکثر فیلمنامه های برگزیده توسط داوران مسابقه فیلمنامه های اقتباسی هستند و تفکیک درست آنها در جشنواره امسال خوب است. سینمای کودک و نوجوان چند سالی است تولید شاخص نداشته است اگر روی مبحث فیلمنامه تمرکز شود می توان نتایج بسیار خوبی را شاهد بود. برگزیده بخش پژوهش جشنواره تئاتر فجر با تاکید بر اینکه همیشه متن در تمام جشنواره ها نادیده گرفته می شود در حالیکه اگر متن ...
شوالیه های مرگ
به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن ... به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن روزها هم برای شناسندگان مرگ که در همسایگی مردگان تهرانی خانه دارند، مرگ بود؛ وقتی تن های سوخته و استخوان های جداشده آتش نشان های شهید را آوردند و گفتند: شناسایی کنید. آنها گفتند شناسایی کنید و آن 9 نفر دست به کار شدند؛ 9 پزشکِ پزشکی قانونی استان تهران که دو هفته نخوابیده بودند و حالا کم کم داشت آماده باش شبانه روزی شان تمام می شد. و چه چیز سخت تر از باز کردن لباس های آتش نشان هایی که هیچ ازشان نمانده بود؟ وقتی زیپ لباس هایشان را باز می کردیم، اسکلت ها و گوشت های پخته شان می ریخت. جمجمه هایشان هم کاملا از بین رفته بود ولی پودر نشده بود. یک سری دیگر هم از همان اول که آوردند، استخوان بودند. و چه چیز سهمناک تر از دیدن تن های تکه تکه آتش نشان های ناجی پلاسکو، بعد از آن همه سروصدا، بعد از شنیدن شیون تازه عروسان مردان آتش زده، بعد از آن همه عکسی که شاید کمترین شان، صورت گریان و تکیده مردی بود که جفتش، قُل همیشه یاورش، زیر خروارها خاک و آتش، خُرد شده بود. همین سختی ها هم بود که بغض 15ساله عباس ساداتیِ 50ساله را شکست؛ بغض او را که معاون سالن تشریح پزشکی قانونی تهران است و حالا چسبیده به دیوارهای سرد ساختمان قدیمی کهریزک، زیر آن نور سفید، وسط ویزور چشم های زن جوان کنجکاو تازه از راه رسیده، از روزهایی می گوید که شبانه روز آماده باش بود و وقتی یکی، یکی اجساد آتش نشان ها را برای شناسایی آوردند، اشک، گلوله سهمناکی شد که ریز ریز و پنهانی از چشم های دنیادیده اش به بیرون پرتاب شد. درست است که ما به این کار عادت کرده ایم ولی باز هم خیلی وقت ها موقع کار، احساساتی می شویم و گریه می کنیم. مثلا این حادثه پلاسکو خیلی ما را ناراحت کرد؛ اصلا قبل این که جسدها را ببینیم، اشک ما را درآورده بود. نمی دانم چه مظلومیتی در این بچه ها بود که قبل از این که بدن هایشان پیدا شود، اشک همه را درآورد؛ شاید مظلوم بودنشان و این که از قشر ضعیفند و همیشه با مردمند. حادثه حله و قطار هم ما را بسیار ناراحت کرد. عباس ساداتی یکی از قدیمی ترین هاست؛ یکی از شناخته شده ترین پزشکان سالن تشریح، آن جا که به قول خودش، هر روز کالبد دست کم 30 مرده را می گشایند، در جست وجوی یافتن حقیقت، برای زبانِ دفاع شدنِ بی زبان های دست از دنیاکوتاه. آن روزهایی هم که آتش نشان های معروف تهرانی را می آوردند تا نامشان مشخص شود و هویتشان، دکتر ساداتی مثل همیشه خط مقدم بود، با بغضی سنگین در گلو و زبانی آرام بخش برای هشت دکتر سالن تشریح و تکنیسین های سالن که خودشان به آنها پروسکتور می گویند. چند روز اول منتظر بودیم که جسدی نیاوردند. بعد از آن من یک شب این جا کشیک بودم که یک نفر را آوردند و خود بازپرس کشیک هم آمده بود. موقعی که آمد، داشت تلوتلو می خورد. می گفت چند روز است که نخوابیده ام ولی می خواهم ببینم زمان مرگ این فرد کِی بوده است. اجساد اولیه ای که آوردند همان هایی بودند که می گفتند در موتورخانه گیر کرده بودند. درست است؟ درباره زمان مرگ آنها حرف و حدیث های زیادی بود. بله، اما زمان مرگ با همان زمان وقوع حادثه جور درمی آمد، چون فاسد شده بودند. آنها همان روز اول فوت کرده بودند. یک وقت سنگ به سر آدم می خورد و درجا می میرد، یک وقت زلزله می آید و زیر آوار، جایی هست که بتواند پناه بگیرد و برای یکی، دو ساعت زنده باشد ولی در مورد پلاسکو، بعضی از این افراد جا در جا مرده بودند و بعضی دیگر هم که جا در جا نمرده بودند، بعد از چند ساعت فوت کردند، در همان روز حادثه؛ یعنی این طور نبود که دو، سه روز کسی زنده مانده باشد. ما اجساد را دیدیم، آنها فساد نعشی داشتند و بررسی هایمان نشان داد که روز حادثه فوت کرده بودند. ساعت مرگشان دقیقا به همان روز می خورد. بقیه را هم که روزهای بعد آوردند، بدنشان متلاشی شده بود و از آنها دی ان ای گرفتیم. آمار فوت شده ها هم همانی بود که مراجع قضائی اعلام کردند. نفر آخری را هم که آوردند و گفتند کارگر بوده، من خودم دیدم، اعضای بدنش کاملا متلاشی شده بود. و غم یادآوری، لبخند گشاده و ملایم ساداتی را چنگ می زند و قورت می دهد: تمام فیلم های پلاسکو را در تلفن همراهم ذخیره کرده بودم؛ آن آتش نشانی که در پنجره بود، نتوانسته بود وارد سبد نجات شود و فوت کرد. جمجمه او شکسته بود و ما سرش را دوباره درست کردیم. فیلم او را در گوشی ام داشتم، می گفتند یکی، دو ماه مانده بود تا خدمتش تمام شود، خب، این برای ما خیلی ناراحت کننده بود. مرده ها نقش اول زندگی دکتر ساداتی اند؛ زندگی کسی که از نگهبان های ساختمان پزشکی قانونی در کهریزک که بامعنا به بهشت زهرا چسبیده است تا منشی ها و حراست و تکنیسین ها، او را زبان گویای تاریخ پزشکی قانونی می دانند. حالا هم او که در یک صبح سرد و بعد از یک شب تا صبح شیفت، نشسته در اتاقش و با صورتی خندان و بشاش، از روزهای پرتلاطم حادثه پلاسکو می گوید، اشاره اش مدام به نقش مرده ها در زندگی اش است، در کارش و روحیه اش: خب، لحظاتی هست که کم می آورم و حتی می زنم زیر گریه. مثلا در قضیه حادثه حله باز توانستم خودم را جمع و جور کنم با این که حدود 40–50 نفر را این جا آوردند که بدن هایشان متلاشی شده بود، ولی در حادثه پلاسکو گریه کردم، به نظرم این آتش نشان ها هیچ فرقی با شهدای غواص ندارند با این فرق که شهدای غواص می دانستند که دارند به سمت شهادت می روند ولی این بنده خداها نمی دانستند که قرار است بمیرند و آن روز با بقیه روزها فرق می کند. آنها بیرون آمده بودند و باز به داخل ساختمان رفتند تا مردم را نجات دهند. بعد از پلاسکو، من خودم را بارها جای خانواده های آتش نشانان قرار می دادم و گریه می کردم تا خودم را خالی کنم. من خانواده های آنها را می دیدم که برگه به دست در راهروهای این جا می رفتند و می آمدند و گریه می کردند. گریه خیلی خوب است، خیلی بد است که می گویند مردها نباید گریه کنند، آدم هایی که گریه نمی کنند، یک دفعه می ترکند. و اینجاست که زنگ قدیمی تلفن اتاق رنگ و رورفته معاون سالن تشریح، حس او را به هم می ریزد؛ صحبت از یک جسد یخ زده است، جسدی که آن را از خارج کشور آورده اند و گذاشته اند بدنش نرم و جواز برایش صادر شود و حالا این دکتر ساداتی است که باید مهر دفن شدن او را برای زیر خاک منتظر پذیرنده گورستان بزند پایین پرونده اش. جواز مرگ صادرکردن برای مرده ها سال هاست در سرنوشت اوست؛ مثل سرنوشت محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح پزشکی قانونی که وقتی پیراهن سفید دکتری اش را می پوشد و جا می گیرد پشت میز رنگ و رورفته اتاقش، دستی به چال چونه ته ریش دارش می کشد و حرف هایش را مثل معاونش از پلاسکو شروع می کند؛ از آن روزها که سخت ترین شدند در یادش برای سال های سال. اولین آتش نشانی که آمد از بیمارستان مطهری به این جا منتقل شد و قابل شناسایی بود؛ چون چهره اش سالم مانده بود. هر چه یافتن پیکرها با تأخیر اتفاق افتاد، شناسایی از طریق چهره ها سخت تر شد. شناختن کسانی که در روزهای اول از زیر آوار پیدا شدند، از چهره راحت تر بود ولی بعد از آن به دلیل حجم آوار و میزان حرارت، دیگر پیکرها از روی ظاهر قابل شناسایی نبودند. البته متعلقاتی اطرافشان بود ولی مشخص نبود که مال آن شخص باشد. با آن وضعیت، ما برای این که ضریب اطمینان را بالا ببریم، آزمایش دی ان ای انجام دادیم. نکته مهمی که وجود دارد این است که در این حوادث دسته جمعی، حضور پزشکی قانونی در صحنه الزامی است؛ در صورتی که در مدیریت بحران ما چندان نقش پزشکی قانونی را در آن مرحله پررنگ نمی بینند، یعنی فکر می کنند که خب ما پیکرها را پیدا می کنیم و بعد می فرستیم که شما بقیه کارها را انجام دهید. آمار جانباخته ها همانی بود که اعلام شد؟ بله، 16 آتش نشان بودند که شناسایی شدند؛ 5 تا هم جانباخته غیرآتش نشان؛ کلا 21 نفر. هنوز هم از بین نخاله ها قطعات و تکه های اجساد را برای شما می فرستند؟ بله، برای ما می فرستند و ما هم می فرستیم آزمایش ژنتیک، هنوز جواب قطعی به دست ما نرسیده است. آمار ما همان آمار قبلی است. یعنی در نخاله ها کسی پیدا نشده است؟ مثلا آن نگهبان؟ آن نگهبان، پنجمی بود که پیدا کردند. مابقی که برای ما فرستادند، قطعات استخوان کوچک و بزرگ بود که هنوز جواب قطعی آنها نیامده است. از نگهبان هم قطعاتی از بدنش به این جا آمد؟ یک پیکر نیمه کامل بود، با آزمایش ژنتیک تطبیق دادیم و احراز هویت قطعی انجام شد. آن روزها همه پزشکان و تکنیسین های پزشکی قانونی استان تهران در ساختمان کهریزک هر دقیقه منتظر بودند که کسی را بیاورند برای شناسایی، تا جوابی داشته باشند برای گفتن به خانواده های چشم انتظارشان؛ محبوبه عسگری 42ساله، زن تر و فرز و باتجربه کادر پزشکی هم یکی از آنها بود. او یکی از سه زنی است که در کادر پزشکان پزشکی قانونی کار می کند و حالا با ناخن های لاک زده و صورتی ریز و قشنگ و با پلک هایی که خستگی شیفت از شب تا صبح دیروز، آنها را با شیب ملایمی روی حدقه هایش چشمش انداخته، از نیمه دوم امسال می گوید که یکی از سخت ترین تجربه های کاری اش بود؛ نمونه اش همین حادثه پلاسکو. او یکی از شناسندگان آتش نشان های شهید و سوخته بود. مرگ آتش نشان ها خیلی ها را جریحه دار کرد، همه آماده باش بودند. در سالن تشریح بالای سر آنها بودم و با همکارانم، جواز دفن می دادیم، خیلی تأسف آور بود. لباس های آتش نشان ها نسوخته بود ولی وقتی آنها را باز می کردیم، فکر می کردیم که جسد سالم است، در حالی که کامل از بین رفته بود، برخی تبدیل به استخوان شده بود. و حال و روز او هم آن روزها مثل بیشتر همکارهایش بود. خب خیلی تأثیر منفی روی ما می گذاشت، خیلی متأثر می شدم اما با دقت هر چه تمام تر، برای تعیین دی ان ای، کارشان را انجام دادیم، فرستادیم برای بخش دی ان ای، پیگیری های لازم انجام شد، کالبدشکافی خوب انجام شد و حنجره ها را خوب نگاه کردیم آنهایی که عضله مانده بود و استخوان هایی که سالم بود به دی ان ای فرستادیم. به هر حال مردم منتظر بودند و چشمشان به نظر ما. این که آن روزها می گفتند بدن هایشان به پودر تبدیل شده بود، درست نبود؟ نه پودر نشده بودند ولی بعضی استخوان ها به طور شدیدی از بین رفته بود به طوری که فقط قسمت هایی از استخوان مانده بود. برای بعضی دیگر هم حرارت زیاد، باعث شده بود فساد اتفاق بیفتد. مهم ترین فاکتور فساد جسد، حرارت بالاست، چون حرارت محیط بالا بود، میکروب هایی که باعث فساد می شوند، در داخل ریه و روده بزرگ هستند و شروع به فعالیت می کنند. در روز تشییع جنازه، حستان چطور بود، وقتی دیدی که آن جمعیت زیاد به بدرقه آنها آمده بودند. آن روز این جا غم عجیبی داشت. اسامی شان را که اعلام می کردند، مدام با خودم می گفتم اینها را از زیر دست ما با آن وضعیت بردند، آنها را ما شناسایی کردیم، من همه شان را دیدم. و دنبال حرف های محبوبه عسگری را نیکو دهقانی زاده ، دیگر پزشک زنی که جزو اصلی ترین شناسندگان اجساد در پزشکی قانونی است، پی می گیرد؛ زنی با صورتی تپل، چشم هایی روشن و با تجربه و صدایی نازک که حس، اولین نکته بیرونی آن است. او تازه از سالن تشریح آمده با دستکشی سفید روی دست های گوشتالو و ماسکی سفیدتر که به اعتقاد همکارهایش عبور می دهد میکروب هایی را که باید سدشان شود؛ تا بیاید دستکش ها را دربیاورد و امضاهای لازم را برای اجساد تر و تازه امروز بنشاند پایین پرونده های سبز، فرصت، خودش را نشان می دهد برای حرف زدن درباره آن روزهای خون و آتش: من جزو کسانی بودم که آن روزها از این ماجرا خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم؛ خیلی، خیلی، خیلی. واقعا خیلی. این ماجرا خیلی فرق می کرد. یادم است سقوط هواپیمای آنتونوف که اتفاق افتاد هم همین حال را داشتم. همه جسدهایی را که بررسی می کردم، با خودم می گفتم که خب هر کدام اینها عازم جایی بوده اند و حالا این جا خوابیده اند؛ مدام گریه می کردم. برای پلاسکو هم در خود سالن تشریح گریه می کردم. همکارها خودشان را کنترل می کردند ولی من همین طور کار می کردم و حین کار گریه می کردم. موقع در سالن تشریح کارکردن، وقتی بدانی که آن ماجرا یک اتفاق بولد است، خب برایت خیلی تأثیرگذار است. در آن چند روز عکس هایشان را دیده بودیم و وقتی آنها را برای شناسایی آوردند، خیلی سخت بود، واقعا سخت بود. وقتی جسد به سالن تشریح می آید، نباید وارد حواشی آن بشوی، این که بستگانش چه کسانی بوده و چه اتفاقی افتاده است، وگرنه خیلی اذیت می شوی. روز تشییع آتش نشان ها این حس را داشتم که اینهایی که با آن شکوه روی دست مردم تشییع می شدند، ما بالای سرشان بودیم و تشخیص شان دادیم. خیلی حس عجیبی بود. اما مرگ، چطور خودش را به آنها نشان می دهد، وقتی که هر روز. . . گرداگرد آنها را مردگانی زیبا فراگرفته اند آنها 9 نفرند؛ با حدود 20 نفر دستیار که مسئول اصلی شکافتن بدن مرده هایند؛ با گله ای همیشگی که چرا همه فکر می کنند ما بدن های اجساد را تکه و پاره می کنیم؟ آنها 9 نفرند با ماهی حدود سه تا چهار میلیون حقوق و یک دنیا سختی؛ 9 نفر و دستیارانی که در طول سال، 10 تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد را در سالن تشریح پزشکی قانونی تهران بررسی می کنند. هیچ کدام از پزشکان پزشکی قانونی را سرنوشت به سالن تشریح نکشاند؛ همه شان انتخاب کردند. مثل دکتر ساداتی که هر چند عجیب ولی انتخابش درنهایت کارکردن با مرده ها شد: این را شنیده اید که می گویند هر کس از چیزی بدش بیاید، ناخودآگاه به سمتش می رود؟ من بچه که بودم و حتی بزرگتر که شدم، مدرسه ام را یک بار به این دلیل که کنار بیمارستان بود، عوض کردم؛ یک بار به این دلیل که کنار قبرستان بود و جالب است که اگر یک بار در خیابانی بودم که تابوت و جنازه ای را از آن می بردند، من دیگر از آن خیابان رد نمی شدم. اما زندگی هر روز، مرحله ای را جلوی پای آدم ها می گذارد که خودشان فکرش را هم نمی کنند. در زمان پزشکی عمومی، با وجود همه اینها باز هم وقتی یک جسد را در بیمارستان می دیدم، خیلی کمتر تحت تأثیر قرار می گرفتم تا مثلا وقتی در قبرستان می دیدم که تابوتی را می بردند، حسش کاملا متفاوت بود ولی وقتی وارد پزشکی قانونی شدم، همان ماه اول وارد تالار تشریح شدم. جسد هم انواع و اقسام داشت؛ یک وقت هایی جسد تر و تمیز است، ولی جسد فاسد، جسدی که زیر خاک بوده آن را درآورده اند و برخورد خانواده ها و مسائل احساسی هم مطرح بود؛ اینها مسائلی بود که اوایلش روبه رو شدن با آنها سخت بود و کم کم به آن خو گرفتم. او یادش می آید آن اول که در تالار تشریح پارک شهر کار می کرد، همکار آذری زبانش همیشه حرف شیرینی به او می زد: او به من می گفت دکتر ساداتی از مرده ها نترس، از زنده ها بترس؛ می گفت امروز داشتم می آمدم در اتوبوس مردم داشتند من را له می کردند، این مرده ها که کاری به کار ما ندارند. این جمله او برای من قشنگ بود، دیدم واقعا راست می گوید و مرده هایی که ما با آنها کار می کنیم، بی ضررترین و بی خطرترین آدم ها هستند ولی به هر حال این کار سخت است، آلودگی و بیماری دارد ولی باز هم بیماری هایی که از طرف آدم های زنده ما را تهدید می کند، خطرشان خیلی بیشتر از این مرده های بی آزار است. منظور از بیماری ها، اچ آی وی و هپاتیت و سل ریوی است، کافی است زمان خونگیری سوزن به دست ما فرو برود، این موضوع ما را خیلی تهدید می کند. همه اش اما این انواع و اقسام بیماری ها نیست؛ ساداتی از تجربه هایی می گوید که در این سال ها، زندگی او را پر و پرتر کرده است؛ تجربه هایی خاص از مرگ: فقط این حوادث جمعی نیستند که ما را ناراحت می کنند؛ مثلا من معمولا شب های سال تحویل این جا کشیک هستم. آن لحظه ای که عید می شود و مثلا پدری می آید که نیم ساعت پیش بچه هایش تصادف کرده اند و دو سه تایی با هم مرده اند، نمی توانید تصورش را کنید که چقدر برای ما سخت است. همین الان هم که دارم درباره اش صحبت می کنم، بغض کرده ام یا مثلا نیم ساعت مانده به سال تحویل، جسد یک پیک موتوری را می آورند که چیزی را جایی می برده تا خرج زن و بچه اش را دربیاورد و حالا با مغز ترکیده در تصادف، او را برای شناسایی می آورند؛ خب اینها ما را خیلی اذیت می کند. و راست می گوید، بغض مانعی می شود برای ادامه دادن. یا مثلا صبح های زود می آییم و می بینیم که یک کارگر شهرداری یا سوپوری را که در خیابان ها کار می کنند با همان لباس کارشان آورده اند، چون در خیابان ماشین به آنها زده و کشته شده اند. کلا سوپورها به دلیل این که لباس شبرنگ تنشان است، کمتر دقت می کنند و فکر می کنند راننده ها آنها را می بینند ولی راننده ها خیلی راحت آنها را می زنند. خیلی وقت ها صبح ها در راه سازمان، ما آنها را می بینیم که خیابان ها را تمیز می کنند و بعد دو ساعت می بینیم که جسدشان را با همان لباس کارشان آورده اند. خب اینها ما را ناراحت می کند. کاش به آنها آموزشی داده شود، چون خیلی بی محابا در خیابان کار می کنند. این حرف همه کسانی است که در سالن تشریح پزشکی قانونی کار می کنند؛ نگاه مردم به آنها، ترسشان، کلیشه های معمولی که سال هاست با آنها دست به گریبانند و احتیاط های افراطی که سبک زندگی شان شده؛ محبوبه عسگری ، یکی از سه پزشک زن سالن تشریح هم سال هاست درگیر این حرف هاست. مردم از ما می پرسند از مرده ها نمی ترسید؟ نام پزشکی قانونی که می آید، همه فکر می کنند یک جسد روی دست ماست. اما واقعیت این نیست، من کمیسیون پزشکی برای قصور پزشکی می روم، فوت هایی که در بیمارستان ها رخ می دهد یا درصد ارش و دیه که انجام می شود، آن جا دیگر مرده ای وجود ندارد. به عنوان پزشک جنایی و قتل اگر باشد، سر صحنه فوت می رویم، این جا موارد خاصی می آورند، گلوله خوردگی و چاقوخوردگی یا در مراکز نگهداری می شوند یا از سالمندان و... علت فوت آنها را هم تعیین می کنیم. 5 درصد کار پزشکی قانونی تشریح است. اگر بروید در معاینات، آنها اصلا تشریح نمی بینند، ارش و دیه می بینند، کسی که در کمیسیون کار می کنند، اصلا جسد نمی بیند. شما این جا فقط روی زنان کار می کنید؟ نه؛ در سالن تشریح من فقط روی زن ها کار نمی کنم. مردها هم خانم ها را می بینند ولی اگر خانم جوان باشد، ممکن است خانم ها ببینند، باید نمونه برداری از واژن انجام شود. تعداد زنانی که این جا می آورند نسبت به مردان کمتر است؟ مردان بیشتر هستند چون حادثه کار بیشتر برای مردان است. اوردوز بیشتر مربوط به آقایان است یا سکته های قلبی. خودکشی های اگرسیو، بیشتر برای مردهاست و.... خیلی ها ممکن است تا متوجه شوند شغل تان این است، فکر کنند که تأثیر این کار روی زندگی شما چه می تواند باشد؟ من بابت هر یک موردی که می بینم ناراحت می شوم مثلا جوانها را که می بینم، قتل و گلوله ای. نگرانی در من ایجاد می شود، اما این که هیچ حقی ضایع نشود، قتلی صورت گرفته، وضعیتی ایجاد شده، این که این قتل بوده یا خودکشی و... برای من مهم است که حقش ضایع نشود. وقتی استراحت می کنم یا در خواب، می فهمم که این کار رویم تأثیر می گذارد، در خانه که به این مسأله فکر می کنم، احساس می کنم چه تصادف سختی بود یا مثلا در برنامه های تلگرام می بینم، کسی که خودکشی کرده، همه ابراز تأسف می کنند، من آن روز آن جسد را دیده ام اما نمی توانم حرف بزنم، چون اینها اسرار پزشکی به شمار می رود. در خانه هم کسی از من سوالی نمی پرسد، عادتشان دادم. امروز چند تا جسد دیده اید؟ من دیشب کشیک بودم، امروز از ساعت 6:30 تا 8، 10 تا جسد دیدم. دیروز هم سر یک صحنه احتمال قتل رفتم، هم بیمارستان رفتم و هم خانه رفتم صحنه دیدم، نمونه های بیمارستان را هم دیدم، یک سری موارد در خیابان آمده بودند، مجهول الهویه آورده بودند، آن را هم دیدم. بررسی هر جسد حدودا چقدر طول می کشد تا کار تمام شود؟ بستگی به کیس دارد، اگر مورد جراحی باشد، ممکن است یک ساعت هم طول بکشد، اگر گلوله خورده باشد باید سر تا پایش را عکس بگیرم که ببینم آثار گلوله وجود دارد یا ندارد. و در میان همه این تجربه های معمول، دیدن کدام مرده برای آنها خاص تر از همیشه بوده است؟ چرا که... مرگ، مسخی است دردناک در کوچه های شایعه برای من دیدن جسد یک بچه بسیار سخت است. بارها شده که حتی گریه کرده ام و هیچ وقت برایم عادی نمی شود. مرگ هیچ وقت برای ما عادی نمی شود، درست است که کارمان است ولی نه، آن ترومایی که باید در روح و روان و جسم ما بگذارد، می گذارد. آن حالت محتاط بودن و... را در ما ایجاد می کند؛ مثلا من همیشه نگرانم که برای اطرافیانم و فرزندانم نگرانم. اینها حرف های نیکو دهقانی زاده است؛ دیگر پزشکی که می نشیند به گفتن خاطره های جور و واجورش در این سال های گشایندگی کالبد. مثلا یک پرونده داشتم، موقعی که یزد کار می کردم. از طبس پزشکمان زنگ زد گفت جسدی در خیابان افتاده بوده، تصادفی و له و لورده، گفت خانم دکتر جوازش را بدهم؟ من همیشه در ذهنم این بود که باید به این نوع جسدها خیلی حواست جمع باشد چون ممکن است او را به قتل رسانده و برای اختفای موضوع، او را به حالت تصادف در خیابان رها کرده باشند. خلاصه به دکتر گفتم ببین اگر علایم زمان حیات دارد و واقعا تصادفی است، جوازش را بده، اگرنه به هیچ وجه. گفت دادستان خیلی اصرار دارد که جوازش را صادر کنیم، خلاصه فردایش جسد را فرستادند مرکز و رفتم بررسی کردم، هیچی از جسد نمانده بود یعنی نمی شد فهمید سرش کجاست و تنش کجا، به همکارها هم گفتم و آنها گفتند تصادفی است. بعدش به پروسکتورمان که جسد را باز می کند، گفتم پشتش سه تا سوراخ کوچک است، گفتم پشتش را باز کن، سوآپ زدیم دیدیم رفت تا قفسه سینه، گفتم وای خاک عالم، یک وقت این گلوله نباشد؟ بعدش فرستادیمش رادیولوژی، دیدیم گلوله است. بعدش همکارم گفت واقعا که تو شوالیه ای، چطوری فهمیدی؟ اینها ولی همه خاطره های خاص نیستند؛ جالب ترین خاطره ها را شاید دکتر ساداتی، معاون سالن تشریح می گوید با آن شوقی که برای گفتن و گفتن دارد: اجساد هنرمندان و ورزشکاران بارها شده که به این جا منتقل شده؛ مثلا اولادی و خدابیامرز هادی نوروزی را که بازیکنان پرسپولس بودند، برای کالبدشکافی این جا آوردند. من پرسپولیس دوآتشه ام، خودم بالای سر اولادی بودم موقع کالبدشکافی. روزی هم که هادی نوروزی فوت کرد، من شیفت بودم، زنگ زدم به بچه ها گفتم برای هادی خیلی مواظب باشند. مثلا همین اولادی را خودم کالبدگشایی کردم. بچه مازندران بود و من هم بچه مازندرانم و وقتی دیدم پدرش در برنامه 90 صحبت و گریه می کرد، یک ساعت گریه کردم. ما خیلی از این هنرمندان را می شناسیم و اجسادشان را می آورند و ما بررسی شان می کنیم. و حالا نوبت گفتن از تلخ ترین خاطره است: ما این جا همکاری داشتیم که پنجشنبه ها می آمد و به ما کمک می کرد. یک روز صبح که آمدم سر کار، دیدم یک پرونده ای آمده و اسم همین آقا که همکارمان بود روی آن است، به خودم گفتم حتما اشتباه است یا اسمش شبیه همکارمان است ولی بعد یکی از همکارها گفت که همان است و دستور قضائی بر کالبدگشایی بود. هیچ کس حاضر نبود که کار را انجام دهد، خلاصه همه کنار کشیدند و رئیس تالار گفت دکتر ساداتی شما سابقه ات از همه بیشتر است، شما زحمت را بکش. دلیل مرگش عارضه قلبی بود و خب آن روز خیلی به من سخت گذشت. این روز و شب های سخت اما کم نیستند: شب هایی که این جا کشیک هستیم، صبح ساعت 6 که از خواب بیدار می شویم، وارد سالنی می شویم که حدود 30 جسد را کنار هم خوابانده اند؛ شما حساب کن بیشتر صبح های ما این طوری شروع می شود. این اجساد هم انواع و اقسام دارند؛ مثلا یکی را می بینی با کت و شلوار و کراوات روی تخت است، بعد می بینیم که مثلا با کیف سامسونت در فرودگاه بوده و داشته می رفته خارج کشور اما سکته کرده و مرده است. این جا به ما آموخته است که زندگی واقعا همین است؛ طرف با کت و شلوار و آمال و آرزو دارد می رود مثلا سواحل بارسلونا، یک دفعه سر از پزشکی قانونی درمی آورد یا مثلا یک بار استاد دانشگاه خودمان را که 70سالش بود در سالن تشریح دیدیم و یکی، دو نفر از پزشکانمان تا ظهر در شوک بودند. و آخرین حرف ها از زبان محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح است. او از اجساد مجهول الهویه می گوید و مومیایی کردن بعضی از آنها. تعداد اجساد مجهول الهویه زیاد است؟ تعدادشان خیلی زیاد نیست. شاید در روز، متوسط دو تا سه نفر باشند که ممکن است فردی در اماکن عمومی فوت کرده باشد و کارت هویت همراهش نباشد. این جا کاری که انجام می شود عکس و فیلم گرفته می شود. با هماهنگی با پلیس آگاهی داریم این عکس ها را در اختیار آنها قرار می دهیم. کسی که گمشده ای دارد، اول به پلیس مراجعه می کند. پزشکی قانونی روالش این است که اگر بخواهد عکس های ما را ببیند باید از مراجع انتظامی و قضائی نامه ای داشته باشند. به همین دلیل افراد ابتدا به کلانتری و آگاهی مراجعه کنند و آن جا عکس ها را به خانواده نشان می دهند و بعد ما در جریان قرار می گیریم. با این روند، 90 درصد افراد مجهول الهویه هویت دار می شوند. آنهایی که نمی شوند، با هماهنگی قوه قضائیه دفن می شوند، البته اینها طی یکی، دو ماه شناسایی می شوند. در ماه مشخص است که چه تعداد اصلا شناسایی نمی شوند؟ شاید زیر 10 نفر باشند. جای خاصی این اجساد را دفن می کنند؟ احتمالا؛ ما در تهران این اجساد را به بهشت زهرا منتقل می کنیم. چون به هرحال هم سردخانه ما محدودیت دارد و هم این که جسد بعد از مدتی فاسد می شود. سردخانه نقش کُند کردن فساد جسد را دارد نه متوقف کردن آن. جسدی که سه روزه فاسد می شود، در سردخانه دو هفته ای فاسد می شود. ما نمونه برداری و مستندسازی می کنیم. بعد از دستور قضائی جسد دفن می شود، مثلا بعد از 6 ماه اگر خانواده آمدند، ما با نمونه برداری که کردیم، مطابقت می دهیم و به این ترتیب جسد هویت دار می شود. درخواست مومیایی کردن جسد هم می شود؟ معمولا از طرف چه کسانی و چقدر هزینه اش می شود؟ مومیایی کردن اجساد، برای اجسادی است که از کشور خارج می شوند، چون اینها باید در هواپیما قرار گیرند. دلیل این کار هم جلوگیری از فاسد شدن جسد و انتقال بیماری است. این کار را ما با درخواست اولیای دم با مواد تثبیت کننده ای انجام می دهیم که مانع از فساد جسد می شود. چون به هرحال این جسد قرار است در بار مسافر و داخل هواپیما قرار گیرد، هزینه آن هم براساس تعرفه های دولتی که مصوب قوه قضائیه است، تعیین می شود. هزینه آن چقدر است؟ الان فکر می کنم حدود دو میلیون تومان است. درِ بزرگ و سفید پزشکی قانونی نزدیک ظهر بسته می شود؛ با سروصدایی که به صدای خودرو بزرگ حمل اجساد درمی آمیزد، خودرو بزرگی که بدن های امروز را آورده برای پزشک های منتظر تا شناسایی شوند، دلیل مرگشان مشخص شود و... و آنها زبانی بشوند برای بی زبان ها، در برزخ مرده ها. مهمترین نکات حرف های پزشکان تالار تشریح به گفته این پزشکان بیشتر پیکرهای آتش نشانان حادثه پلاسکو به کلی از بین رفته و از آنها تنها قطعاتی باقی مانده بود پزشکان سالن تشریح پزشکی قانونی می گویند همه زیرآوارماندگان حادثه پلاسکو همان روز اول جانشان را از دست داده بودند در طول سال، 10 هزار تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد برای بررسی به سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می آیند در حال حاضر در پزشکی قانونی استان تهران 9 پزشک، مسئول شناسایی و تشخیص علت مرگ اجسادند از این 9 پزشک، 6 نفر مرد و 3 نفر زن هستند پزشکان پزشکی قانونی هرماه بین سه تا چهار میلیون تومان حقوق می گیرند بر اساس عرف پزشکی قانونی، حوادثی که بالای 12 کشته داشته باشند، حوادث بحرانی اند هرماه حدود 10 جسد مجهول الهویه وارد سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می شوند معمولا هویت 90 درصد اجساد مجهول الهویه تهرانی مشخص می شود هزینه مومیایی کردن اجساد برای خروج از کشور دو میلیون تومان است منبع:روزنامه ی شهروند ...
قصه پرغصه کولبرانی که زیر سنگینی بارها له می شوند/پلاسکو ایمنی می خواست و کولبران، شغل
نتیجه رسیدند: ریشه گرایش جوانان به این اقدامات بیکاری است . این بیکاری هم، ریشه در توسعه نیافتگی منطقه دارد. لذا با توجه به پتانسیل منطقه برای توسعه پایدار و مبارزه با بیکاری، شروع به اجرای طرح هایی کردند که در خاورمیانه بی نظیر بود. برای نمونه می توان به برنامه ریزی توسعه مکریان با مرکزیت مهاباد اشاره کرد. احداث سد مهاباد، تبدیل کشاورزی سنتی و عقب مانده منطقه به کشاورزی مدرن و کانال کشی ...
ایرناخوزستان رسانه برتر جشنواره ملی نفت و رسانه شد
چهارمین دوره این جشنواره با حدود 10 سال تاخیر، سال گذشته و پنجمین دوره آن امسال برگزار شد. فراخوان پنجمین جشنواره نفت و رسانه، پدیدآورندگان آثار رسانه ای از جمله نویسندگان، خبرنگاران و عکاسان در 11 رشته ' سرمقاله و یادداشت، گفت و گو، نقد، خبر، گزارش خبری، مقاله تحلیلی- توصیفی- تحقیقی، عکس، طنز و کاریکاتور، تیتر، صوتی و تصویری و ترجمه ' منتشر شد. در مراسم تقدیر از برگزیدگان این جشنواره ...
20 میلیون ریال انواع اسباب بازی به کودکان اوتیسم گلپایگان اهدا شد
به گزارش خبرنگار مهر ، حسن مرادی صبح سه شنبه، همزمان با دیدار شهردار، ریاست و اعضای شورای اسلامی شهر گلپایگان از مرکز نگهداری کودکان اوتیسم که در راستای جشنواره دست های مهربانی و اهدای اسباب بازی به کودکان نیازمند، صورت گرفت، ضمن ارائه گزارشی در راستای عملکرد این مرکز به بازدیدکنندگان اظهار داشت: تنها مرکز اوتیسم در غرب استان اصفهان با تحت پوشش قرار دادن شش شهرستان های گلپایگان، خوانسار، خمین ...
افزایش قیمت ها در روزهای پایانی سال
روزنامه بهار: سال هاست که هر مناسبتی که نیاز به خرید اقلامی در خانواده دارد با آهنگ گرانی گره خورده و آنقدر این روند تکراری است که هم مردم کاملا به آن عادت کرده اند هم مسئولان. پایان سال و عید نوروز هم که از باستانی ترین سنت های ایران زمین و بزرگترین جشن ایرانیان است اصلی ترین زمان خرید مردم به شمار می رود. از این روست که تنظیم بازار در این روزها بزرگترین محک برای دولت و اصناف است. آزمایشی که سال ...
لوکیشن فیلم مهمان مامان مرمت و احیا می شود
مهمان مامان به خانه ی سرهنگ ایرج مشهور بود، به مرکز فناوری پژوهشگاه میراث فرهنگی تبدیل شود. سجاد عسگری، دبیر کمیته پیگیری خانه های تاریخی تهران درباره وضعیت این خانه به خبرنگار ایسنا می گوید: این خانه پس از سال ها جان تازه ای گرفته و از داخل در حال مرمت و احیاست. براساس آنچه که روی تابلوی ورودی این بنا نصب شده، این خانه تاریخی که یکی از “کامل ترین خانه های تهران” است، قرار است به مرکز ...
ارائه سالانه 8 میلیون نفر خدمت رایگان درمانی در بیمارستان های صحرایی
شفاآنلاین سلامت رئیس سازمان بسیج جامعه پزشکی کشور گفت: سالانه حدود پنجاه بیمارستان صحرایی در مناطق مرزی، صعب العبور و کمتر برخوردار برپا می شود. به گزارش شفاآنلاین ، بیمارستان صحرایی شهدای جامعه پزشکی استان یزد با حضور رئیس سازمان بسیج جامعه پزشکی کشور، برگزار شد که قرار است به مدت چهار روز به مردم این استان خدمات بهداشتی درمانی ارائه شود. در این مراسم محمد رئیس زاده، رئیس ...
ظرفیت اسکان 170 هزار نفر شب خواب در ایام نوروز فراهم شده است
به گزارش خبرنگار ایمنا، احمدرضا مرادی در برنامه تلویزیونی اینجا اصفهان اظهارکرد: در روزهای پایانی سال همانطوری که مردم نسبت به خانه تکانی محل زندگی خود اقدام کرده اند، شهرداری اصفهان نیز همگام با مردم سعی بر این دارد تا چهره شهر را زیباتر کند. وی با اشاره به تشکیل ستاد هماهنگی خدمات سفر شهر اصفهان از حدود 3 ماه گذشته افزود: البته این ستاد به صورت دائمی در طول سال فعالیت می کند ولی به صورت ...
فانتزی ایرانی از جنس انیمیشن
.... من سال گذشته در بخش جلوه های ویژه برای فیلم رسوایی 2 و جشنواره امسال نیز برای فیلم 21 روز بعد کاندیدا شدم. دوست دارم فیلم جلوه های ویژه سه بعدی داشته باشد و به جلوه های ویژه به عنوان ابزار خلق آثاری که در واقعیت وجود ندارند، نگاه می کنم. اینگونه باعث می شود تصاویر ما جذاب شده و پلان های ما سینمایی شوند. این موضوع هنوز در ایران جا نیفتاده است و امیدوارم بعد از مبارک در این حوزه اتفاقات خوبی ...
روزنامه مهد تمدن: نه، به چهارشنبه سوری خطرناک
کلانشهر خبر داد و گفت: این گروه ویژه از آغاز نیمه دوم اسفند سال جاری تا پایان تعطیلات نوروزی به حالت آماده باش است. آتش پاد داود طالب نژاد افزود: این گروه ویژه در راستای تاکیدهای شهردار تبریز در خصوص اجرای برنامه های خدمات آتش نشانی به شهروندان راه اندازی شده است. وی با اشاره به اجرای طرح استقبال از بهار سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری تبریز یادآور شد: بر اساس برنامه ریزی های انجام ...
مخفی کردن استفاده از پالم توسط برخی تولیدکنندگان
انجمن حمایت از مصرف کنندگان جلوگیری می کند این در حالی است که شکایت های بسیاری از کیفیت و خدمات پس از فروش خودروسازان به این انجمن می رسد و ما در کمال تعجب شاهد آن هستیم که در جشنواره ها و همایش هایی که با بودجه های دولتی و بدون نظر مصرف کنندگان به اسم حمایت از مصرف کننده برگزار می شود، برخی شرکت هایی که آمار بالایی از شکایت از خدمات و محصولات را دارند، جوایز و تندیس های مختلفی دریافت می کنند. ...
یک هفته با مطبوعات7 تا 13 اسفند
...> - اختتامیه ی نوزدهمین جشنواره ی مطبوعات، خبرگزاری ها و پایگاه های اطلاع رسانی(8 اسفندماه 1391) - اغاز هفتمین نمایشگاه رسانه های دیجیتال و فناوری اطلاعات (8 اسفند 1392ش) - نخستین رویداد جهانی روابط عمومی ترکی در زمینه روابط عمومی و ارتباطات در شهر استانبول ترکیه (8و9اسفند 1392 -27 و 28 فوریه سال 2014) - حمله خمپاره ای تروریست ها به جمعی از خبرنگاران خارجی در سوریه ...
پسر ارشد آیت الله از دیدار خانواده هاشمی با رهبری می گوید
...، اعلام نظر کند. تأکید دارد که دفتر نشر معارف انقلاب متولی رسمی آثار آیت الله هاشمی نیست و اگر چنین مأموریتی به این دفتر واگذار شود، درباره موضوعات مختلف اعلام نظر خواهد کرد؛ اما می گوید که روند انتشار خاطرات آیت الله هاشمی را با جدیت بیشتری پی می گیرد. دو نقد آیت الله هاشمی از خود ، پاسخش به سؤالی است که از او پرسیدم: شد که آقای هاشمی در موضوعی، در جمع خانواده اظهار کنند که فلان نقد ...