سایر منابع:
سایر خبرها
کارگری شب عید با مدرک لیسانس
هم آمده باشد. مثل بعضی های دیگر که کل سال را اینجا هستند. میانگین، ماهی 2 و نیم میلیون تومان در می آورند. البته شب عید این طور است: کار نیست. مشکل ما هم همین است. شهرستان ها این همه دانشگاه دارند، این همه فارغ التحصیل می شوند اما هیچ کاری نیست. بچه های دانشگاه خودمان آمده اند تهران دستفروشی می کنند. صادق این را می گوید، درحالی که به نقطه ای روی دیوار خیره شده است. کم حرف است. شاید کمی خجالتی، چون ...
جریمه300هزارتومانی خریدوفروش سمندرلرستانی
رئیس محیط زیست شهر تهران با اشاره به ممنوعیت خرید و فروش گونه های جانوری و اخطار به فروشندگان این گونه ها در آستانه عید نوروز گفت: بر اساس مصوبه شورای عالی محیط زیست جریمه خرید و فروش سمندر لرستانی 300 هزار تومان است. به گزارش فارس، محمدحسین بازگیر در مورد جریمه خرید و فروش گونه های جانوری در آستانه عید نوروز گفت: شورای عالی محیط زیست مصوبه ای را در خصوص جرایم ضرر و زیان حیات وحش دارد ...
بیکاری مشکلی اساسی جامعه است
عملکردی دولت در سال 95 بود که با وجود افزایش ناگهانی قیمت ارز در اواخر امسال اما در بقیه سال ، نوسانات قیمتی به ندرت بود و آرامش را در بازار شاهد بودیم. وی با بیان اینکه تورم با ادامه روند نزولی امسال به زیر 10 درصد رسید، گفت: امیدواریم روند نزولی تورم در سال 96 همچنان ادامه یابد. رئیس اتاق تهران خاطرنشان کرد : رشد اقتصادی در سال 95 برخلاف سال 94 مثبت و بالاتر از شش درصد بود ...
نرخ بیکاری همچنان بالای 12 درصد
کمیسیون اتاق به یک جمع بندی کلی رسیدیم که طی یک ماه آینده و در اولین یا دومین جلسه سال آینده اتاق تهران آن را مجددا مطرح کنیم. وی با اشاره به شاخص های موفق عملکرد دولت در سال جاری افزود: ثبات در اقتصاد یکی از مهمترین این شاخص ها بوده که با وجود افزایش ناگهانی قیمت ارز در اواخر سال جاری نوسانات قیمتی به ندرت بود و شاهد آرامش بر بازار بودیم. خوانساری ادامه داد: تورم با روند کاهنده ...
پژوهشگر روسی: روسیه برای ابرقدرت شدن در جهان نیازمند ایران است
بندی و قیمت خوب کالاهای استان می توانید با سایر رقبا در بازار روسیه رقابت داشته باشد. صفراف؛ فقدان اطلاعات کافی از ظرفیت بازار یکدیگر، نداشتن مطبوعات و رسانه در معرفی تولیدات و فرهنگ سازی مصرف در روسیه، وجود لابی دیگر کشورها و اجازه ندادن به ورود کالای ایرانی، نبود حلقه پیگیری نتیجه دیدارها و تخصصی عمل نکردن شرکت های ایرانی در بازاریابی را از جمله ضعف ها در گسترش روابط تجاری و اقتصادی ...
چشم هایی که نگران پر طاووس اند
باید پر بفروشی؟ - چند ماهی است سراغ طاووس رفته ام. دیدم دم عید مردم بیشتر از این ها می خرند. ادامه دادم اما زندگی با این ها نمی گذرد. او هم مثل خیلی از افغان های مهاجر، اینجا کارگری کرده. سال ها کارگر ساختمان بوده: یک بار از ساختمان افتادم، الان کمرم درد می کند، دیگر نمی توانم کارهای سنگین بکنم. پسرها کار می کنند، اما نمی شود بیکار نشست کنج خانه. دو زن از راه می رسند، خواهان پر ...
فاصله 40 میلیونی دخترک 3ساله تا آغوش پدر +تصاویر
شوش مشغول شد. برای مغازه مشتری می گرفت و درصدی از فروش دریافت می کرد. یک از خدا بی خبری، کلاه شوهرم را برداشت، هم صاحب مغازه ای که شوهرم برایش کار می کرد و هم ما بدبخت شدیم. عید سال 94 بود کلاه شان را برداشت و فرار کرد و بعد از عید بود که گرفتاری هایمان شروع شد. بدون وقفه خاطرات تلخ چند سال پیش را به یاد می آورد و ادامه می دهد شوهرم تازه بازار رفته بود، وضع مان از زمانی که ...
آخرین خبرها از میزان و قیمت کالاهای تنطیم بازار در مازندران/ دهه سوم اسفند زمان توزیع سیب و پرتقال
پایانی سال جاری و ابتدای سال آتی، در راستای حفظ آرامش بازار، برنامه هایی در دستور کار ستاد تنظیم بازار مازندران و کمیته های مربوطه در هر شهرستان قرار دارد که مهمترین رئوس آن شامل موارد ذیل است: - برگزاری نمایشگاه بهاره جهت عرضه مستقیم اقلام پرمصرف با قیمت مناسب، با هماهنگی واحدهای تولیدی و تشکل های مربوطه با رویکرد حمایت از تولیدات داخلی - هماهنگی جهت فروش فوق العاده توسط فروشگاه ...
دلیل نوسانات سکه در بازار چیست؟
با عبور اسفندماه از نیمه، بازار سکه همچنان متلاطم است و روندی ثابتی را تجربه نکرده است.به طوری که هم اکنون سکه با قیمت یک میلیون 200 هزار تومان در بازار عرضه می شود. در همین خصوص، محمد کشتی آرای،رییس اتحادیه کشوری طلا و جواهر در گفت و گو با خبرآنلاین با اشاره به نوسانات اخیر سکه گفت: دو علت برای نوسانات سکه در بازار وجود دارد. اولین دلیل نوسانات قیمت طلا در بازار های خارجی است. ...
عرضه مرکبات انبار شده جهرم از هفته آینده
...، گفت: بیمه نامه محصولات کشاورزی یک ساله است. صندوق بیمه کشاورزی نخست خسارت جبران سرمازدگی و سیل اخیر را نپذیرفت، اما با پیگیری های مسئولان و به ویژه نماینده شهرستان در مجلس، این صندوق حاضر به پرداخت خسارت شد. وی در عین حال از وجود 3 هزار تن مرکبات در انبارها و سردخانه های جهرم خبر داد و گفت: عرضه این میوه ها برای تامین نیاز بازار شب عید، از هفته آتی آغاز می شود. شهابی اضافه ...
شوالیه های مرگ
به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن ... به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن روزها هم برای شناسندگان مرگ که در همسایگی مردگان تهرانی خانه دارند، مرگ بود؛ وقتی تن های سوخته و استخوان های جداشده آتش نشان های شهید را آوردند و گفتند: شناسایی کنید. آنها گفتند شناسایی کنید و آن 9 نفر دست به کار شدند؛ 9 پزشکِ پزشکی قانونی استان تهران که دو هفته نخوابیده بودند و حالا کم کم داشت آماده باش شبانه روزی شان تمام می شد. و چه چیز سخت تر از باز کردن لباس های آتش نشان هایی که هیچ ازشان نمانده بود؟ وقتی زیپ لباس هایشان را باز می کردیم، اسکلت ها و گوشت های پخته شان می ریخت. جمجمه هایشان هم کاملا از بین رفته بود ولی پودر نشده بود. یک سری دیگر هم از همان اول که آوردند، استخوان بودند. و چه چیز سهمناک تر از دیدن تن های تکه تکه آتش نشان های ناجی پلاسکو، بعد از آن همه سروصدا، بعد از شنیدن شیون تازه عروسان مردان آتش زده، بعد از آن همه عکسی که شاید کمترین شان، صورت گریان و تکیده مردی بود که جفتش، قُل همیشه یاورش، زیر خروارها خاک و آتش، خُرد شده بود. همین سختی ها هم بود که بغض 15ساله عباس ساداتیِ 50ساله را شکست؛ بغض او را که معاون سالن تشریح پزشکی قانونی تهران است و حالا چسبیده به دیوارهای سرد ساختمان قدیمی کهریزک، زیر آن نور سفید، وسط ویزور چشم های زن جوان کنجکاو تازه از راه رسیده، از روزهایی می گوید که شبانه روز آماده باش بود و وقتی یکی، یکی اجساد آتش نشان ها را برای شناسایی آوردند، اشک، گلوله سهمناکی شد که ریز ریز و پنهانی از چشم های دنیادیده اش به بیرون پرتاب شد. درست است که ما به این کار عادت کرده ایم ولی باز هم خیلی وقت ها موقع کار، احساساتی می شویم و گریه می کنیم. مثلا این حادثه پلاسکو خیلی ما را ناراحت کرد؛ اصلا قبل این که جسدها را ببینیم، اشک ما را درآورده بود. نمی دانم چه مظلومیتی در این بچه ها بود که قبل از این که بدن هایشان پیدا شود، اشک همه را درآورد؛ شاید مظلوم بودنشان و این که از قشر ضعیفند و همیشه با مردمند. حادثه حله و قطار هم ما را بسیار ناراحت کرد. عباس ساداتی یکی از قدیمی ترین هاست؛ یکی از شناخته شده ترین پزشکان سالن تشریح، آن جا که به قول خودش، هر روز کالبد دست کم 30 مرده را می گشایند، در جست وجوی یافتن حقیقت، برای زبانِ دفاع شدنِ بی زبان های دست از دنیاکوتاه. آن روزهایی هم که آتش نشان های معروف تهرانی را می آوردند تا نامشان مشخص شود و هویتشان، دکتر ساداتی مثل همیشه خط مقدم بود، با بغضی سنگین در گلو و زبانی آرام بخش برای هشت دکتر سالن تشریح و تکنیسین های سالن که خودشان به آنها پروسکتور می گویند. چند روز اول منتظر بودیم که جسدی نیاوردند. بعد از آن من یک شب این جا کشیک بودم که یک نفر را آوردند و خود بازپرس کشیک هم آمده بود. موقعی که آمد، داشت تلوتلو می خورد. می گفت چند روز است که نخوابیده ام ولی می خواهم ببینم زمان مرگ این فرد کِی بوده است. اجساد اولیه ای که آوردند همان هایی بودند که می گفتند در موتورخانه گیر کرده بودند. درست است؟ درباره زمان مرگ آنها حرف و حدیث های زیادی بود. بله، اما زمان مرگ با همان زمان وقوع حادثه جور درمی آمد، چون فاسد شده بودند. آنها همان روز اول فوت کرده بودند. یک وقت سنگ به سر آدم می خورد و درجا می میرد، یک وقت زلزله می آید و زیر آوار، جایی هست که بتواند پناه بگیرد و برای یکی، دو ساعت زنده باشد ولی در مورد پلاسکو، بعضی از این افراد جا در جا مرده بودند و بعضی دیگر هم که جا در جا نمرده بودند، بعد از چند ساعت فوت کردند، در همان روز حادثه؛ یعنی این طور نبود که دو، سه روز کسی زنده مانده باشد. ما اجساد را دیدیم، آنها فساد نعشی داشتند و بررسی هایمان نشان داد که روز حادثه فوت کرده بودند. ساعت مرگشان دقیقا به همان روز می خورد. بقیه را هم که روزهای بعد آوردند، بدنشان متلاشی شده بود و از آنها دی ان ای گرفتیم. آمار فوت شده ها هم همانی بود که مراجع قضائی اعلام کردند. نفر آخری را هم که آوردند و گفتند کارگر بوده، من خودم دیدم، اعضای بدنش کاملا متلاشی شده بود. و غم یادآوری، لبخند گشاده و ملایم ساداتی را چنگ می زند و قورت می دهد: تمام فیلم های پلاسکو را در تلفن همراهم ذخیره کرده بودم؛ آن آتش نشانی که در پنجره بود، نتوانسته بود وارد سبد نجات شود و فوت کرد. جمجمه او شکسته بود و ما سرش را دوباره درست کردیم. فیلم او را در گوشی ام داشتم، می گفتند یکی، دو ماه مانده بود تا خدمتش تمام شود، خب، این برای ما خیلی ناراحت کننده بود. مرده ها نقش اول زندگی دکتر ساداتی اند؛ زندگی کسی که از نگهبان های ساختمان پزشکی قانونی در کهریزک که بامعنا به بهشت زهرا چسبیده است تا منشی ها و حراست و تکنیسین ها، او را زبان گویای تاریخ پزشکی قانونی می دانند. حالا هم او که در یک صبح سرد و بعد از یک شب تا صبح شیفت، نشسته در اتاقش و با صورتی خندان و بشاش، از روزهای پرتلاطم حادثه پلاسکو می گوید، اشاره اش مدام به نقش مرده ها در زندگی اش است، در کارش و روحیه اش: خب، لحظاتی هست که کم می آورم و حتی می زنم زیر گریه. مثلا در قضیه حادثه حله باز توانستم خودم را جمع و جور کنم با این که حدود 40–50 نفر را این جا آوردند که بدن هایشان متلاشی شده بود، ولی در حادثه پلاسکو گریه کردم، به نظرم این آتش نشان ها هیچ فرقی با شهدای غواص ندارند با این فرق که شهدای غواص می دانستند که دارند به سمت شهادت می روند ولی این بنده خداها نمی دانستند که قرار است بمیرند و آن روز با بقیه روزها فرق می کند. آنها بیرون آمده بودند و باز به داخل ساختمان رفتند تا مردم را نجات دهند. بعد از پلاسکو، من خودم را بارها جای خانواده های آتش نشانان قرار می دادم و گریه می کردم تا خودم را خالی کنم. من خانواده های آنها را می دیدم که برگه به دست در راهروهای این جا می رفتند و می آمدند و گریه می کردند. گریه خیلی خوب است، خیلی بد است که می گویند مردها نباید گریه کنند، آدم هایی که گریه نمی کنند، یک دفعه می ترکند. و اینجاست که زنگ قدیمی تلفن اتاق رنگ و رورفته معاون سالن تشریح، حس او را به هم می ریزد؛ صحبت از یک جسد یخ زده است، جسدی که آن را از خارج کشور آورده اند و گذاشته اند بدنش نرم و جواز برایش صادر شود و حالا این دکتر ساداتی است که باید مهر دفن شدن او را برای زیر خاک منتظر پذیرنده گورستان بزند پایین پرونده اش. جواز مرگ صادرکردن برای مرده ها سال هاست در سرنوشت اوست؛ مثل سرنوشت محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح پزشکی قانونی که وقتی پیراهن سفید دکتری اش را می پوشد و جا می گیرد پشت میز رنگ و رورفته اتاقش، دستی به چال چونه ته ریش دارش می کشد و حرف هایش را مثل معاونش از پلاسکو شروع می کند؛ از آن روزها که سخت ترین شدند در یادش برای سال های سال. اولین آتش نشانی که آمد از بیمارستان مطهری به این جا منتقل شد و قابل شناسایی بود؛ چون چهره اش سالم مانده بود. هر چه یافتن پیکرها با تأخیر اتفاق افتاد، شناسایی از طریق چهره ها سخت تر شد. شناختن کسانی که در روزهای اول از زیر آوار پیدا شدند، از چهره راحت تر بود ولی بعد از آن به دلیل حجم آوار و میزان حرارت، دیگر پیکرها از روی ظاهر قابل شناسایی نبودند. البته متعلقاتی اطرافشان بود ولی مشخص نبود که مال آن شخص باشد. با آن وضعیت، ما برای این که ضریب اطمینان را بالا ببریم، آزمایش دی ان ای انجام دادیم. نکته مهمی که وجود دارد این است که در این حوادث دسته جمعی، حضور پزشکی قانونی در صحنه الزامی است؛ در صورتی که در مدیریت بحران ما چندان نقش پزشکی قانونی را در آن مرحله پررنگ نمی بینند، یعنی فکر می کنند که خب ما پیکرها را پیدا می کنیم و بعد می فرستیم که شما بقیه کارها را انجام دهید. آمار جانباخته ها همانی بود که اعلام شد؟ بله، 16 آتش نشان بودند که شناسایی شدند؛ 5 تا هم جانباخته غیرآتش نشان؛ کلا 21 نفر. هنوز هم از بین نخاله ها قطعات و تکه های اجساد را برای شما می فرستند؟ بله، برای ما می فرستند و ما هم می فرستیم آزمایش ژنتیک، هنوز جواب قطعی به دست ما نرسیده است. آمار ما همان آمار قبلی است. یعنی در نخاله ها کسی پیدا نشده است؟ مثلا آن نگهبان؟ آن نگهبان، پنجمی بود که پیدا کردند. مابقی که برای ما فرستادند، قطعات استخوان کوچک و بزرگ بود که هنوز جواب قطعی آنها نیامده است. از نگهبان هم قطعاتی از بدنش به این جا آمد؟ یک پیکر نیمه کامل بود، با آزمایش ژنتیک تطبیق دادیم و احراز هویت قطعی انجام شد. آن روزها همه پزشکان و تکنیسین های پزشکی قانونی استان تهران در ساختمان کهریزک هر دقیقه منتظر بودند که کسی را بیاورند برای شناسایی، تا جوابی داشته باشند برای گفتن به خانواده های چشم انتظارشان؛ محبوبه عسگری 42ساله، زن تر و فرز و باتجربه کادر پزشکی هم یکی از آنها بود. او یکی از سه زنی است که در کادر پزشکان پزشکی قانونی کار می کند و حالا با ناخن های لاک زده و صورتی ریز و قشنگ و با پلک هایی که خستگی شیفت از شب تا صبح دیروز، آنها را با شیب ملایمی روی حدقه هایش چشمش انداخته، از نیمه دوم امسال می گوید که یکی از سخت ترین تجربه های کاری اش بود؛ نمونه اش همین حادثه پلاسکو. او یکی از شناسندگان آتش نشان های شهید و سوخته بود. مرگ آتش نشان ها خیلی ها را جریحه دار کرد، همه آماده باش بودند. در سالن تشریح بالای سر آنها بودم و با همکارانم، جواز دفن می دادیم، خیلی تأسف آور بود. لباس های آتش نشان ها نسوخته بود ولی وقتی آنها را باز می کردیم، فکر می کردیم که جسد سالم است، در حالی که کامل از بین رفته بود، برخی تبدیل به استخوان شده بود. و حال و روز او هم آن روزها مثل بیشتر همکارهایش بود. خب خیلی تأثیر منفی روی ما می گذاشت، خیلی متأثر می شدم اما با دقت هر چه تمام تر، برای تعیین دی ان ای، کارشان را انجام دادیم، فرستادیم برای بخش دی ان ای، پیگیری های لازم انجام شد، کالبدشکافی خوب انجام شد و حنجره ها را خوب نگاه کردیم آنهایی که عضله مانده بود و استخوان هایی که سالم بود به دی ان ای فرستادیم. به هر حال مردم منتظر بودند و چشمشان به نظر ما. این که آن روزها می گفتند بدن هایشان به پودر تبدیل شده بود، درست نبود؟ نه پودر نشده بودند ولی بعضی استخوان ها به طور شدیدی از بین رفته بود به طوری که فقط قسمت هایی از استخوان مانده بود. برای بعضی دیگر هم حرارت زیاد، باعث شده بود فساد اتفاق بیفتد. مهم ترین فاکتور فساد جسد، حرارت بالاست، چون حرارت محیط بالا بود، میکروب هایی که باعث فساد می شوند، در داخل ریه و روده بزرگ هستند و شروع به فعالیت می کنند. در روز تشییع جنازه، حستان چطور بود، وقتی دیدی که آن جمعیت زیاد به بدرقه آنها آمده بودند. آن روز این جا غم عجیبی داشت. اسامی شان را که اعلام می کردند، مدام با خودم می گفتم اینها را از زیر دست ما با آن وضعیت بردند، آنها را ما شناسایی کردیم، من همه شان را دیدم. و دنبال حرف های محبوبه عسگری را نیکو دهقانی زاده ، دیگر پزشک زنی که جزو اصلی ترین شناسندگان اجساد در پزشکی قانونی است، پی می گیرد؛ زنی با صورتی تپل، چشم هایی روشن و با تجربه و صدایی نازک که حس، اولین نکته بیرونی آن است. او تازه از سالن تشریح آمده با دستکشی سفید روی دست های گوشتالو و ماسکی سفیدتر که به اعتقاد همکارهایش عبور می دهد میکروب هایی را که باید سدشان شود؛ تا بیاید دستکش ها را دربیاورد و امضاهای لازم را برای اجساد تر و تازه امروز بنشاند پایین پرونده های سبز، فرصت، خودش را نشان می دهد برای حرف زدن درباره آن روزهای خون و آتش: من جزو کسانی بودم که آن روزها از این ماجرا خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم؛ خیلی، خیلی، خیلی. واقعا خیلی. این ماجرا خیلی فرق می کرد. یادم است سقوط هواپیمای آنتونوف که اتفاق افتاد هم همین حال را داشتم. همه جسدهایی را که بررسی می کردم، با خودم می گفتم که خب هر کدام اینها عازم جایی بوده اند و حالا این جا خوابیده اند؛ مدام گریه می کردم. برای پلاسکو هم در خود سالن تشریح گریه می کردم. همکارها خودشان را کنترل می کردند ولی من همین طور کار می کردم و حین کار گریه می کردم. موقع در سالن تشریح کارکردن، وقتی بدانی که آن ماجرا یک اتفاق بولد است، خب برایت خیلی تأثیرگذار است. در آن چند روز عکس هایشان را دیده بودیم و وقتی آنها را برای شناسایی آوردند، خیلی سخت بود، واقعا سخت بود. وقتی جسد به سالن تشریح می آید، نباید وارد حواشی آن بشوی، این که بستگانش چه کسانی بوده و چه اتفاقی افتاده است، وگرنه خیلی اذیت می شوی. روز تشییع آتش نشان ها این حس را داشتم که اینهایی که با آن شکوه روی دست مردم تشییع می شدند، ما بالای سرشان بودیم و تشخیص شان دادیم. خیلی حس عجیبی بود. اما مرگ، چطور خودش را به آنها نشان می دهد، وقتی که هر روز. . . گرداگرد آنها را مردگانی زیبا فراگرفته اند آنها 9 نفرند؛ با حدود 20 نفر دستیار که مسئول اصلی شکافتن بدن مرده هایند؛ با گله ای همیشگی که چرا همه فکر می کنند ما بدن های اجساد را تکه و پاره می کنیم؟ آنها 9 نفرند با ماهی حدود سه تا چهار میلیون حقوق و یک دنیا سختی؛ 9 نفر و دستیارانی که در طول سال، 10 تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد را در سالن تشریح پزشکی قانونی تهران بررسی می کنند. هیچ کدام از پزشکان پزشکی قانونی را سرنوشت به سالن تشریح نکشاند؛ همه شان انتخاب کردند. مثل دکتر ساداتی که هر چند عجیب ولی انتخابش درنهایت کارکردن با مرده ها شد: این را شنیده اید که می گویند هر کس از چیزی بدش بیاید، ناخودآگاه به سمتش می رود؟ من بچه که بودم و حتی بزرگتر که شدم، مدرسه ام را یک بار به این دلیل که کنار بیمارستان بود، عوض کردم؛ یک بار به این دلیل که کنار قبرستان بود و جالب است که اگر یک بار در خیابانی بودم که تابوت و جنازه ای را از آن می بردند، من دیگر از آن خیابان رد نمی شدم. اما زندگی هر روز، مرحله ای را جلوی پای آدم ها می گذارد که خودشان فکرش را هم نمی کنند. در زمان پزشکی عمومی، با وجود همه اینها باز هم وقتی یک جسد را در بیمارستان می دیدم، خیلی کمتر تحت تأثیر قرار می گرفتم تا مثلا وقتی در قبرستان می دیدم که تابوتی را می بردند، حسش کاملا متفاوت بود ولی وقتی وارد پزشکی قانونی شدم، همان ماه اول وارد تالار تشریح شدم. جسد هم انواع و اقسام داشت؛ یک وقت هایی جسد تر و تمیز است، ولی جسد فاسد، جسدی که زیر خاک بوده آن را درآورده اند و برخورد خانواده ها و مسائل احساسی هم مطرح بود؛ اینها مسائلی بود که اوایلش روبه رو شدن با آنها سخت بود و کم کم به آن خو گرفتم. او یادش می آید آن اول که در تالار تشریح پارک شهر کار می کرد، همکار آذری زبانش همیشه حرف شیرینی به او می زد: او به من می گفت دکتر ساداتی از مرده ها نترس، از زنده ها بترس؛ می گفت امروز داشتم می آمدم در اتوبوس مردم داشتند من را له می کردند، این مرده ها که کاری به کار ما ندارند. این جمله او برای من قشنگ بود، دیدم واقعا راست می گوید و مرده هایی که ما با آنها کار می کنیم، بی ضررترین و بی خطرترین آدم ها هستند ولی به هر حال این کار سخت است، آلودگی و بیماری دارد ولی باز هم بیماری هایی که از طرف آدم های زنده ما را تهدید می کند، خطرشان خیلی بیشتر از این مرده های بی آزار است. منظور از بیماری ها، اچ آی وی و هپاتیت و سل ریوی است، کافی است زمان خونگیری سوزن به دست ما فرو برود، این موضوع ما را خیلی تهدید می کند. همه اش اما این انواع و اقسام بیماری ها نیست؛ ساداتی از تجربه هایی می گوید که در این سال ها، زندگی او را پر و پرتر کرده است؛ تجربه هایی خاص از مرگ: فقط این حوادث جمعی نیستند که ما را ناراحت می کنند؛ مثلا من معمولا شب های سال تحویل این جا کشیک هستم. آن لحظه ای که عید می شود و مثلا پدری می آید که نیم ساعت پیش بچه هایش تصادف کرده اند و دو سه تایی با هم مرده اند، نمی توانید تصورش را کنید که چقدر برای ما سخت است. همین الان هم که دارم درباره اش صحبت می کنم، بغض کرده ام یا مثلا نیم ساعت مانده به سال تحویل، جسد یک پیک موتوری را می آورند که چیزی را جایی می برده تا خرج زن و بچه اش را دربیاورد و حالا با مغز ترکیده در تصادف، او را برای شناسایی می آورند؛ خب اینها ما را خیلی اذیت می کند. و راست می گوید، بغض مانعی می شود برای ادامه دادن. یا مثلا صبح های زود می آییم و می بینیم که یک کارگر شهرداری یا سوپوری را که در خیابان ها کار می کنند با همان لباس کارشان آورده اند، چون در خیابان ماشین به آنها زده و کشته شده اند. کلا سوپورها به دلیل این که لباس شبرنگ تنشان است، کمتر دقت می کنند و فکر می کنند راننده ها آنها را می بینند ولی راننده ها خیلی راحت آنها را می زنند. خیلی وقت ها صبح ها در راه سازمان، ما آنها را می بینیم که خیابان ها را تمیز می کنند و بعد دو ساعت می بینیم که جسدشان را با همان لباس کارشان آورده اند. خب اینها ما را ناراحت می کند. کاش به آنها آموزشی داده شود، چون خیلی بی محابا در خیابان کار می کنند. این حرف همه کسانی است که در سالن تشریح پزشکی قانونی کار می کنند؛ نگاه مردم به آنها، ترسشان، کلیشه های معمولی که سال هاست با آنها دست به گریبانند و احتیاط های افراطی که سبک زندگی شان شده؛ محبوبه عسگری ، یکی از سه پزشک زن سالن تشریح هم سال هاست درگیر این حرف هاست. مردم از ما می پرسند از مرده ها نمی ترسید؟ نام پزشکی قانونی که می آید، همه فکر می کنند یک جسد روی دست ماست. اما واقعیت این نیست، من کمیسیون پزشکی برای قصور پزشکی می روم، فوت هایی که در بیمارستان ها رخ می دهد یا درصد ارش و دیه که انجام می شود، آن جا دیگر مرده ای وجود ندارد. به عنوان پزشک جنایی و قتل اگر باشد، سر صحنه فوت می رویم، این جا موارد خاصی می آورند، گلوله خوردگی و چاقوخوردگی یا در مراکز نگهداری می شوند یا از سالمندان و... علت فوت آنها را هم تعیین می کنیم. 5 درصد کار پزشکی قانونی تشریح است. اگر بروید در معاینات، آنها اصلا تشریح نمی بینند، ارش و دیه می بینند، کسی که در کمیسیون کار می کنند، اصلا جسد نمی بیند. شما این جا فقط روی زنان کار می کنید؟ نه؛ در سالن تشریح من فقط روی زن ها کار نمی کنم. مردها هم خانم ها را می بینند ولی اگر خانم جوان باشد، ممکن است خانم ها ببینند، باید نمونه برداری از واژن انجام شود. تعداد زنانی که این جا می آورند نسبت به مردان کمتر است؟ مردان بیشتر هستند چون حادثه کار بیشتر برای مردان است. اوردوز بیشتر مربوط به آقایان است یا سکته های قلبی. خودکشی های اگرسیو، بیشتر برای مردهاست و.... خیلی ها ممکن است تا متوجه شوند شغل تان این است، فکر کنند که تأثیر این کار روی زندگی شما چه می تواند باشد؟ من بابت هر یک موردی که می بینم ناراحت می شوم مثلا جوانها را که می بینم، قتل و گلوله ای. نگرانی در من ایجاد می شود، اما این که هیچ حقی ضایع نشود، قتلی صورت گرفته، وضعیتی ایجاد شده، این که این قتل بوده یا خودکشی و... برای من مهم است که حقش ضایع نشود. وقتی استراحت می کنم یا در خواب، می فهمم که این کار رویم تأثیر می گذارد، در خانه که به این مسأله فکر می کنم، احساس می کنم چه تصادف سختی بود یا مثلا در برنامه های تلگرام می بینم، کسی که خودکشی کرده، همه ابراز تأسف می کنند، من آن روز آن جسد را دیده ام اما نمی توانم حرف بزنم، چون اینها اسرار پزشکی به شمار می رود. در خانه هم کسی از من سوالی نمی پرسد، عادتشان دادم. امروز چند تا جسد دیده اید؟ من دیشب کشیک بودم، امروز از ساعت 6:30 تا 8، 10 تا جسد دیدم. دیروز هم سر یک صحنه احتمال قتل رفتم، هم بیمارستان رفتم و هم خانه رفتم صحنه دیدم، نمونه های بیمارستان را هم دیدم، یک سری موارد در خیابان آمده بودند، مجهول الهویه آورده بودند، آن را هم دیدم. بررسی هر جسد حدودا چقدر طول می کشد تا کار تمام شود؟ بستگی به کیس دارد، اگر مورد جراحی باشد، ممکن است یک ساعت هم طول بکشد، اگر گلوله خورده باشد باید سر تا پایش را عکس بگیرم که ببینم آثار گلوله وجود دارد یا ندارد. و در میان همه این تجربه های معمول، دیدن کدام مرده برای آنها خاص تر از همیشه بوده است؟ چرا که... مرگ، مسخی است دردناک در کوچه های شایعه برای من دیدن جسد یک بچه بسیار سخت است. بارها شده که حتی گریه کرده ام و هیچ وقت برایم عادی نمی شود. مرگ هیچ وقت برای ما عادی نمی شود، درست است که کارمان است ولی نه، آن ترومایی که باید در روح و روان و جسم ما بگذارد، می گذارد. آن حالت محتاط بودن و... را در ما ایجاد می کند؛ مثلا من همیشه نگرانم که برای اطرافیانم و فرزندانم نگرانم. اینها حرف های نیکو دهقانی زاده است؛ دیگر پزشکی که می نشیند به گفتن خاطره های جور و واجورش در این سال های گشایندگی کالبد. مثلا یک پرونده داشتم، موقعی که یزد کار می کردم. از طبس پزشکمان زنگ زد گفت جسدی در خیابان افتاده بوده، تصادفی و له و لورده، گفت خانم دکتر جوازش را بدهم؟ من همیشه در ذهنم این بود که باید به این نوع جسدها خیلی حواست جمع باشد چون ممکن است او را به قتل رسانده و برای اختفای موضوع، او را به حالت تصادف در خیابان رها کرده باشند. خلاصه به دکتر گفتم ببین اگر علایم زمان حیات دارد و واقعا تصادفی است، جوازش را بده، اگرنه به هیچ وجه. گفت دادستان خیلی اصرار دارد که جوازش را صادر کنیم، خلاصه فردایش جسد را فرستادند مرکز و رفتم بررسی کردم، هیچی از جسد نمانده بود یعنی نمی شد فهمید سرش کجاست و تنش کجا، به همکارها هم گفتم و آنها گفتند تصادفی است. بعدش به پروسکتورمان که جسد را باز می کند، گفتم پشتش سه تا سوراخ کوچک است، گفتم پشتش را باز کن، سوآپ زدیم دیدیم رفت تا قفسه سینه، گفتم وای خاک عالم، یک وقت این گلوله نباشد؟ بعدش فرستادیمش رادیولوژی، دیدیم گلوله است. بعدش همکارم گفت واقعا که تو شوالیه ای، چطوری فهمیدی؟ اینها ولی همه خاطره های خاص نیستند؛ جالب ترین خاطره ها را شاید دکتر ساداتی، معاون سالن تشریح می گوید با آن شوقی که برای گفتن و گفتن دارد: اجساد هنرمندان و ورزشکاران بارها شده که به این جا منتقل شده؛ مثلا اولادی و خدابیامرز هادی نوروزی را که بازیکنان پرسپولس بودند، برای کالبدشکافی این جا آوردند. من پرسپولیس دوآتشه ام، خودم بالای سر اولادی بودم موقع کالبدشکافی. روزی هم که هادی نوروزی فوت کرد، من شیفت بودم، زنگ زدم به بچه ها گفتم برای هادی خیلی مواظب باشند. مثلا همین اولادی را خودم کالبدگشایی کردم. بچه مازندران بود و من هم بچه مازندرانم و وقتی دیدم پدرش در برنامه 90 صحبت و گریه می کرد، یک ساعت گریه کردم. ما خیلی از این هنرمندان را می شناسیم و اجسادشان را می آورند و ما بررسی شان می کنیم. و حالا نوبت گفتن از تلخ ترین خاطره است: ما این جا همکاری داشتیم که پنجشنبه ها می آمد و به ما کمک می کرد. یک روز صبح که آمدم سر کار، دیدم یک پرونده ای آمده و اسم همین آقا که همکارمان بود روی آن است، به خودم گفتم حتما اشتباه است یا اسمش شبیه همکارمان است ولی بعد یکی از همکارها گفت که همان است و دستور قضائی بر کالبدگشایی بود. هیچ کس حاضر نبود که کار را انجام دهد، خلاصه همه کنار کشیدند و رئیس تالار گفت دکتر ساداتی شما سابقه ات از همه بیشتر است، شما زحمت را بکش. دلیل مرگش عارضه قلبی بود و خب آن روز خیلی به من سخت گذشت. این روز و شب های سخت اما کم نیستند: شب هایی که این جا کشیک هستیم، صبح ساعت 6 که از خواب بیدار می شویم، وارد سالنی می شویم که حدود 30 جسد را کنار هم خوابانده اند؛ شما حساب کن بیشتر صبح های ما این طوری شروع می شود. این اجساد هم انواع و اقسام دارند؛ مثلا یکی را می بینی با کت و شلوار و کراوات روی تخت است، بعد می بینیم که مثلا با کیف سامسونت در فرودگاه بوده و داشته می رفته خارج کشور اما سکته کرده و مرده است. این جا به ما آموخته است که زندگی واقعا همین است؛ طرف با کت و شلوار و آمال و آرزو دارد می رود مثلا سواحل بارسلونا، یک دفعه سر از پزشکی قانونی درمی آورد یا مثلا یک بار استاد دانشگاه خودمان را که 70سالش بود در سالن تشریح دیدیم و یکی، دو نفر از پزشکانمان تا ظهر در شوک بودند. و آخرین حرف ها از زبان محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح است. او از اجساد مجهول الهویه می گوید و مومیایی کردن بعضی از آنها. تعداد اجساد مجهول الهویه زیاد است؟ تعدادشان خیلی زیاد نیست. شاید در روز، متوسط دو تا سه نفر باشند که ممکن است فردی در اماکن عمومی فوت کرده باشد و کارت هویت همراهش نباشد. این جا کاری که انجام می شود عکس و فیلم گرفته می شود. با هماهنگی با پلیس آگاهی داریم این عکس ها را در اختیار آنها قرار می دهیم. کسی که گمشده ای دارد، اول به پلیس مراجعه می کند. پزشکی قانونی روالش این است که اگر بخواهد عکس های ما را ببیند باید از مراجع انتظامی و قضائی نامه ای داشته باشند. به همین دلیل افراد ابتدا به کلانتری و آگاهی مراجعه کنند و آن جا عکس ها را به خانواده نشان می دهند و بعد ما در جریان قرار می گیریم. با این روند، 90 درصد افراد مجهول الهویه هویت دار می شوند. آنهایی که نمی شوند، با هماهنگی قوه قضائیه دفن می شوند، البته اینها طی یکی، دو ماه شناسایی می شوند. در ماه مشخص است که چه تعداد اصلا شناسایی نمی شوند؟ شاید زیر 10 نفر باشند. جای خاصی این اجساد را دفن می کنند؟ احتمالا؛ ما در تهران این اجساد را به بهشت زهرا منتقل می کنیم. چون به هرحال هم سردخانه ما محدودیت دارد و هم این که جسد بعد از مدتی فاسد می شود. سردخانه نقش کُند کردن فساد جسد را دارد نه متوقف کردن آن. جسدی که سه روزه فاسد می شود، در سردخانه دو هفته ای فاسد می شود. ما نمونه برداری و مستندسازی می کنیم. بعد از دستور قضائی جسد دفن می شود، مثلا بعد از 6 ماه اگر خانواده آمدند، ما با نمونه برداری که کردیم، مطابقت می دهیم و به این ترتیب جسد هویت دار می شود. درخواست مومیایی کردن جسد هم می شود؟ معمولا از طرف چه کسانی و چقدر هزینه اش می شود؟ مومیایی کردن اجساد، برای اجسادی است که از کشور خارج می شوند، چون اینها باید در هواپیما قرار گیرند. دلیل این کار هم جلوگیری از فاسد شدن جسد و انتقال بیماری است. این کار را ما با درخواست اولیای دم با مواد تثبیت کننده ای انجام می دهیم که مانع از فساد جسد می شود. چون به هرحال این جسد قرار است در بار مسافر و داخل هواپیما قرار گیرد، هزینه آن هم براساس تعرفه های دولتی که مصوب قوه قضائیه است، تعیین می شود. هزینه آن چقدر است؟ الان فکر می کنم حدود دو میلیون تومان است. درِ بزرگ و سفید پزشکی قانونی نزدیک ظهر بسته می شود؛ با سروصدایی که به صدای خودرو بزرگ حمل اجساد درمی آمیزد، خودرو بزرگی که بدن های امروز را آورده برای پزشک های منتظر تا شناسایی شوند، دلیل مرگشان مشخص شود و... و آنها زبانی بشوند برای بی زبان ها، در برزخ مرده ها. مهمترین نکات حرف های پزشکان تالار تشریح به گفته این پزشکان بیشتر پیکرهای آتش نشانان حادثه پلاسکو به کلی از بین رفته و از آنها تنها قطعاتی باقی مانده بود پزشکان سالن تشریح پزشکی قانونی می گویند همه زیرآوارماندگان حادثه پلاسکو همان روز اول جانشان را از دست داده بودند در طول سال، 10 هزار تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد برای بررسی به سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می آیند در حال حاضر در پزشکی قانونی استان تهران 9 پزشک، مسئول شناسایی و تشخیص علت مرگ اجسادند از این 9 پزشک، 6 نفر مرد و 3 نفر زن هستند پزشکان پزشکی قانونی هرماه بین سه تا چهار میلیون تومان حقوق می گیرند بر اساس عرف پزشکی قانونی، حوادثی که بالای 12 کشته داشته باشند، حوادث بحرانی اند هرماه حدود 10 جسد مجهول الهویه وارد سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می شوند معمولا هویت 90 درصد اجساد مجهول الهویه تهرانی مشخص می شود هزینه مومیایی کردن اجساد برای خروج از کشور دو میلیون تومان است منبع:روزنامه ی شهروند ...
دلار، پوند یا یورو؛ کدام را به سفر ببریم؟
دیگری هستید از همین حالا اقدام کنید تا گرفتار مشکلات خرید ارز شب عید نشوید. او می گوید همین حالا که بانک ها باز هستند و عرضه ارز در بازار منطقی است، بهترین فرصت برای خرید دلار است، اما اگر بگذارید برای روزها و ساعات آخر سال، قطعا با گرانی بیشتری مواجه خواهیدشد و به این ترتیب ضرر خواهیدکرد. این کارشناس بازار ارز براساس تجربه سال های گذشته اش می گوید وقتی بانک ها بسته می شوند، بازار نابسامان ...
قصه پرغصه کولبرانی که زیر سنگینی بارها له می شوند/پلاسکو ایمنی می خواست و کولبران، شغل
به این علت که معتقد است ورود آن کالا به کشور برای اقتصاد کشور زیان دارد و موجب تخریب بازار تولیدات داخلی می شود یا به این علت که این کالاها باید از مبادی رسمی وارد شوند تا عوارض بپردازند. پس از یک سو دولت نگران تخریب بازار تولیدات داخلی است و از دیگر سو نگران گرفتن عوارض گمرکی است تا با آن خدمات دیگری را به مردم بدهد. اکنون پرسش این است: آیا کولبری نیز یک شغل نیست که موجب تامین مالی یک ...
تب قیمت خودرو در بازار بالا رفت
به گزارش خبر خودرو،با نزدیک شدن به روزهای پایانی سال همچنان بازار خودرو با نوسانات قیمتی همراه است به طوری که به گفته رئیس اتحادیه نمایشگاه داران خودرو ، عرضه محدود خودرو از سوی شرکتها ، موجب افزایش قیمت انواع خودروها در بازار شده است. سعید موتمنی در گفتگو با خبرنگار خبر خودرو ، عنوان کرد : طی هفته جاری اغلب کلیه محصولات شرکتهای داخلی به خصوص ایران خودرو، سایپا و پارس خودرو به دلیل ...
قیمت پرتقال تنظیم بازار کاهش یافت
مناسب نیز با قیمت هر کیلوگرم 1900 تومان در هیجده میدان اصلی و 54 میدان و غرفه میادین تره و بار عرضه می شود.وی گفت: میوه ذخیره سازی شده کیفیت بسیار بالایی دارد و با یک سوم قیمت بازار عرضه می شود.رئیس سازمان جهاد کشاورزی استان تهران تاکید کرد: میوه موجود در سردخانه های استان دو برابر سال گذشته است و محدودیت و کمبودی برای عرضه میوه نداریم. ...
درب بانک های ایرانی به روی آمریکایی ها باز شد
، یونان، ایتالیا و نروژ و علاوه برآن دریافت 12 میلیارد دلار از وجوه مسدودی بانک مرکزی پس از توافق اولیه برجام (JPOA) به صورت اقساط از کشورهای ژاپن، کره و هند عنوان کرد. یعقوبی ادامه داد: امکان مدیریت بازار ارز با بکارگیری دارایی های آزاد شده و انتقال آن به داخل کشور و جلوگیری از نوسانات شدید در بازار ارز با تامین به موقع نیازهای واقعی ارز، ورود ارز صادرکنندگان غیرنفتی به بازار ارز کشور ...
کتاب خیابان چرینگ کراس شماره ی 84 منتشر شد
فرانک دوئل، یکی از فروشندگان کتاب فروشی مارکس و شرکاء در لندن است که در طول سال های 1949 تا 1969 نگاشته شده است. لیلا کرد، مترجم اثر در معرفی کتاب به ایبنا گفت: این کتاب مجموعه نامه های خانم هلین هانف، نویسنده آمریکایی به چند کتابفروش در لندن است که پس از انتشار مورد استقبال مردم دنیا قرار گرفت. این مترجم در توضیح داستان شکل گیری این اثر اظهار کرد: خانم هلین هانف در قرن 20 زندگی ...
افزایش قیمت ها در روزهای پایانی سال
هاست موفقیت چشمگیری را نصیب مسئولان نکرده است. بار روانی حاصل از خرید های نوروزی همواره با پرداخت مطالبات پایان سال و عیدی و پاداش کارمندان و کارگران، بازار را تحت الشعاع خود قرار می دهد و در این چند روز از آغاز ماه اسفند نیز چنین بوده است. علاوه بر آن هم اکنون و برخلاف تمامی قول ها و وعده ها مبنی بر تنظیم بازار شب عید، به خصوص در زمینه اقلام مورد نیاز شهروندان از جمله آجیل و میوه ...
آخرین قیمت آجیل در بازار
آفتاب نیوز : قیمت انواع خشکبار در میادین میوه و تره بار به شرح زیر است: عنوان قیمت درجه یک قیمت درجه 2 آلبالو خشک 105,000 ریال 85,000 ریال آلو بخاراممتاز 185,000 ریال 170,000 ریال آلو بخارا رسمی 155,000 ریال 135,000 ریال آلو جنگلی درشت 95, ...
نرخ انواع خرما در میادین میوه و تره بار
قیمت انواع خرما در بازار به شرح زیر است: اخبار زیر را از دست ندهید:
گرانی و مترو زدگی
می شود به دنبال آن نوسانات بازار بیشتر خودنمایی می کند. انگار سال جدید موجی از گرانی را با خود به همراه دارد، مساله ای که در جامعه نیز درونی شده است. هر چند گاهی مسئولان در ابتدای سال افزایش تعرفه های آب، برق، تلفن، سوخت و... را ممنوع می کنند، اما گاهی دیده شده که در اواسط سال صفحه برگشته و مردم با افزایش قیمت ها مواجه شده اند، مردمی که مجاب به پرداخت هستند و معمولا کیش و مات گرانی می شوند. ...
وزارت اطلاعات پیغام داد احمدی نژاد مشکل دارد / اطلاعاتم میگوید روحانی تایید صلاحیت می شود
ناطق نوری دیگر سنشان گذشته است و ایشان از 75 سال عبور کردند و دیگر نتوانستند کاندیدا شوند. من و آقای عبداللهی بدون این که با هم هماهنگ باشیم، هر دو ثبت نام نکردیم و الان کسی که هفت دوره نماینده مردم در مجلس باشد در مجلس و کشور نداریم. بالاخره در طول این 28 سال من احساس نکردم اما اگر تصوری در این مورد داشته باشیم شاید صد هزار تصمیم گرفتم ، آیا رأی بدهم ، رأی ندهم بروم یا نروم صحبت کنم و ...
بازار کم رمق آتی منتظر رشد اونس طلا
به گزارش ایلنا، جهان اقتصاد نوشت: افت فرسایشی قیمت دلار و قرار گرفتن قیمت سکه نقدی در زیر سطح روانی یک میلیون و 200 هزار تومان در کنار نوسانات محدود و کم رمق قیمت طلای جهانی موجب کاهش قیمت های بازار آتی سکه شد تا بدین ترتیب هم چنان شاهد تداوم فضای خرسی(نزولی) در بازار آتی سکه باشیم از سویی دیگر نیز در نبود اخبار ومحرک های قوی و فشار نزولی از سوی عامل کاهنده زمان و اضافه شدن قرارداد جدید در طی ...
جدول قیمت سکه و ارز روز سه شنبه 17 اسفند 96
اتاق خبر 24 : نرخ فروش هر قطعه سکه تمام بهار طرح جدید امروز سه شنبه در بازار یک میلیون 200 هزار تومان ، طرح قدیم یک میلیون و 203 هزار تومان، نیم سکه 684 هزار تومان، ربع سکه 382 هزار تومان و سکه گرمی 241 هزار تومان است. همچنین نرخ هر گرم طلای زرد 18 عیار در بازار داخلی 114 هزار تومان و نرخ هر اونس طلا در بازارهای جهانی 1226 دلار است. در همین حال، صرافان بازار ارز نرخ هر ...
تحقق اقتصاد مقاومتی با پرورش گیاهان دارویی در سروآباد/ ایجاد اشتغال برای بیش از 200 نفر
برند گروه مدیریتی این طرح به باز ار های هدف ارسال می گردد و البته بازار هدف نیز در طول تهیه این پروژه از زمان مطرح شدن ایده تا کنون شناسایی شده و بنا است پس از تصویب طرح و دریافت مجوز برداشت از اداره ی منابع طبیعی قرار دادهای تهیه و فروش با مراکز مورد نظر در باز ار یابی منعقد و در راستای شروع به کار رسمی طرح اقدام شود. میزان ونحوه ی کار و نیرو ی کار و نحوه ی ارتباط انها درنمونه ی خوشه کار معرفی د ...
توزیع گسترده کالاهایی با وزن دروغین و قیمت های غیرواقعی
روغن آفتابگردان و ... از سویی دیگر این مقام مسوول از قیمت های واهی برروی کالاها می گوید و مثالی می زند. مستندات وی به مثالی در خصوص یکی از تولیدات بازار در بخش دستمال کاغذی ختم می شود. دستمالی که قیمت واقعی آن 800 تومان است اما برروی آن قیمت 2 هزار تومان درج شده است. البته این تمام ماجرا نیست. علاوه بر اظهارات این فعال حقوق مصرف کنندگان، در حال حاضر بسیاری از کالاها با قید ...
مس استحصال شده آذربایجان شرقی از گمرکات استان صادر نمی شود/دپوی کنسانتره مس استان در بندرعباس
گمرکات این استان صادر شده و ثبت می شود. راستی در ادامه با اشاره به اینکه میوه شب عید با برنامه ریزی های لازم توسط جهاد کشاورزی در جلسه تنظیم بازار پیش بینی شده است، گفت: 142 مرکز توزیع میوه در استان و 45 مرکز در تبریز برپا می شوند و از 24 اسفند توزیع میوه آغاز می شود. وی خاطرنشان کرد: اداره صنعت هم وظیفه نظارت و بازرسی را دارد تا مردم بدون دغدغه میوه شب عید را تأمین کنند ...
نسبت بخش خصوصی به دولتی در صنعت بیمه 3 به 2 شد
دوره حق بیمه سرانه 1.7 برابر شده است و از 170 هزار تومان به 290 هزار تومان رسید، سهم بیمه های زندگی از 7.8 درصد به 12.1 درصد افزایش یافت و تعداد افراد تحت پوشش بیمه درمان تکمیلی از سوی صنعت بیمه در سال 1394 به حدود 11 میلیون 600 هزار نفر و افراد تحت پوشش انواع بیمه عمر به بیش از 13 میلیون نفر رسید.
بررسی یک متغیر سیاسی اثرگذار بر بازار سرمایه
. براساس گزارشی، از مجموع 300شرکتی که در بورس تهران است و در قالب نخستین پیش بینی در بازار منعکس شده، نزدیک به 39 هزار میلیارد تومان پیش بینی سود این شرکت ها برای سال 96 است که نسبت به امسال رشد 8 تا 9 درصدی در سود خالص را نشان می دهد. اگر وضع شرکت ها در حوزه واقعی و کسب و کار بهتر باشد، به طور قطع بازارسرمایه هم این وضعیت را بر روی قیمت ها منعکس می کند. این کارشناس ارشد بازارسرمایه درباره اثرگذاری نرخ ...
پرتقال های ترکیه ای هم یخ زده اند!
نیست و استفاده از پرتقال های داخلی در اولویت قرار دارد. مدیرعامل اتحادیه باغداران مازندران با رد برخی ادعاها مبنی بر تخلف در اختلاط پرتقال های سالم با میوه های خشک و بدون آب، بیان کرد: با توجه به اینکه دستگاه های ویژه برای تفکیک میوه های سالم نداریم، این اتفاق بدون هیچ عمدی پیش می آید، اما وقتی محصولی با نام درجه یک به فروش می رسد، تعداد میوه های نامرغوب در آن در حداقل ممکن است. ...