سایر منابع:
سایر خبرها
ماجرای شعرخوانی صابر خراسانی در مسابقه پرش اسب!
/88 تولد حضرت رضا (ع) آن کار مشهدی را گفتم که خب خیلی سر زبان ها افتاد، همیشه سرت شلوغه بس که مهمون نوازی ، آن شعرم 8 بیت شد، هر کاری می کردم که ادامه اش بدهم نمی شد. مدام می گفتم خسته شدم خدایا چرا نمی شود یک بیتی بگویم بعد شمردم دیدم 8 بیت است و اصلاً شعر تمام شده و چیزی برای گفتن باقی نمانده است. فهمیدم قرار نیست این شعر بیشتر از 8 بیت شود. تا به حال شعر آزاد و غیر آیینی هم گفته اید ...
روایت محسن رضایی از کاندیداتوری های پی درپی
برای من روشن شده بود که دوستان اصلاح طلب و اصولگرا نمی توانند در دولت ها از پسِ مسئله اقتصاد برآیند. من اقتصاد را بعد از جنگ مهم ترین مسئله کشور می دانستم، من درباره انقلاب ها خیلی مطالعه کردم و متوجه شدم شوروی، کوبا، چین و کره شمالی که در قرن 20 انقلاب کرده بودند؛ نتوانسته بودند از ایستگاه اقتصاد عبور کنند. به همین دلیل هم من انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را همواره از نظر اقتصادی در خطر می دیدم و برداشتم این بود که پس از جنگ، مسئله اصلی ما اقتصاد است. به همین دلیل از سپاه بیرون آمدم. ...
تیم ملی با گزارش های من نمی بازد!
تلویزیون کار می کنم، مدیریت ورزشی بخوانم. کنکور دادم و مدیریت ورزشی هم خواندم. چطور وارد خبرنگاری و گزارشگری شدید؟ عاشقش بودم و مدام پیگیر بودم. اما جرقه اش از بازی ایران و ایرلند خورد. طوری که در اتوبان چمران از کنار هتل استقلال رد می شدم و پرچم ایرلند را می دیدم، له له می زدم که بروم روی کین ، شی گیون و رابی کین را ببینم. آن موقع دوست داشتم این بازیکنان را از نزدیک ببینم که ...
باور کردنی نبود ولی توانستم مچ همسرم را با او بگیرم!
گریبان بود. او همه تلاش خود را برای رفاه و آسایش ما به کار می بست اما همواره زندگی را به سختی می گذراندیم و از عهده مخارج شهرنشینی برنمی آمدیم. با این وجود من سعی می کردم با قبولی در دانشگاه به جایی برسم که بتوانم اعضای خانواده ام را از فقر مالی نجات بدهم. هر شب در رویاهایم با سکه های طلا بازی می کردم و یا به حساب و کتاب پول هایم در بانک های مختلف می پرداختم. در همین آرزوها سیر می کردم که ...
علیرضا علیفر: پیشنهاد بازیگری داشتم!
، همانقدر هم متواضع و فروتن هستم و حرف حساب را می پذیرم. من همیشه گفتم دوست کسی است که عیب واقعی انسان را بگوید. تمام کسانی که در این 22 سال عیب های من را گفتند و باعث شده تا من معایبم را برطرف کنم، دوستان خودم می دانم. کسانی که گزارش های من را می بینند دو دسته هستند؛ دسته اول آنهایی که بهانه جویی می کنند و دشمن هستند، دسته دوم کسانی هستند که عیب را می گویند که دوست هستند. واقعا گزارشگری همانند ...
عزیزی:عاشق مادرم بودم و اسمش را روی فرزندم گذاشتم/به کارمند سفارت آمریکا گفتم من بدل جکی چان هستم
ویزایت را بگیر و بیا اینجا.رفتم داخل،یک آمریکایی که فارسی بلد بود گفت ما به افراد بالای 50 سال ویزای فوری می دهیم و شما باید سه هفته صبر کنی و من هم که زود عصبی می شوم و جوش می آورم شاکی شدم. دعوا راه افتاد؟ گفتم پاسپورتم را بده و سریع پاسپورتم را از دستش گرفتم و گفتم به درک ویزا را نمی دهی،بهتر که ویزا نمی دهی،600هزار دلار قرارداد بستم و پولم را میگیرم،فکر کردی دوست دارم بروم ...
با موسیقی به زبانی جهانی صحبت می کنیم
ها چه صدایی می دهند. بعد کم کم آن ها را یکی یکی با اجازه خودش گوش می کردم و از همین جا علاقه ام به موسیقی شروع شد. آن موقع دنبال موسیقی رفتن تابو نبود؟ نه نبود؛ اما به عنوان یک کار تمام وقت و یک حرفه تلقی نمی شد و از این بابت همه نگرانی داشتند. آرزوی کودکی تان برای اینده چه بود؟ از همان ابتدا آرزوی خواننده بودن یا نوازنده شدن را در سر می پروراندید؟ من در ...
منصوریان: برادرم غیر از دربی، همیشه استقلالی است! دعای سال تحویلم، قهرمانی آسیا بود
روزهایش دوست نداشت از دستش دهد: خب رسیدن به نیمکت استقلال واقعا برای من یک رویا بود. روزهایی بود که می گفتند اگر منصوریان فلان بازی را ببازد برکنار می شود. راستش خیلی زود تحت فشار قرار گرفتم. می توانم به جرات بگویم هیچگاه روی نیمکت استقلال، هیچکس به اندازه من تحت فشار قرار نگرفته بود. وقتی این شرایط به وجود آمد، گفتم من به سادگی به رویایم نرسیده ام که به خواهم به راحتی آن را از دست بدهم. وقتی بچه بودم ...
افشین یداللهی: در پرتاب شاه دانه با لوله خودکار به مرحله استادی رسیدم!
یا شاعر؟ هر دو. *نه.ولی الویت شما کدام است؟ شاید اگر شاعر وترانه سرا نبودم مردم مرا نمی شناختند ولی پزشکی را و خصوصاً رشته تخصصی خودم را بسیار دوست دارم. اصلاً موقع انتخاب رشته تخصصی می توانستم سه رشته را انتخاب کنم ولی من فقط همین رشته را می خواستم. تخصص اعصاب وروان. *در کل بچه درس خوانی بودید؟ چطور به این نتیجه رسیدید؟ *حدس زدم. حالا درس خوان ...
حکایت علی پرورش ؛ روزی که چشم عقاب اطلاعات صابرین گریست+عکس
تازه به دنیا آمده بود. پرسان پرسان رفتیم سر مزار این دو شهید فاتحه خواندیم و موقع برگشت علی رفت از مردم روستا پرسید که خانواده این دو برادر کجا هستند. گفتند : خیلی وقت پیش ساکن تهران شده اند. علی می گفت: کاش خانواده شهید این جا بودند و من پسر شهید را می دیدم و اگر کاری دارد برایش انجام می دادم. همیشه به من میگفت: خدا را شکر محمد بزرگ شده و خیال من راحت شده است، منظورش این بود که محمد کمک ...
نخوانید از جیب تان رفته...وانگهی میلیاردر نشدند/2
.... یک بار لس آنجلس بودم، نیمه شب و خواب آلود تاجری از آلمان به من زنگ زد و 200تن پسته خرید. صبح بیدار شدم و دیدم قیمت پسته 50هزار دلار فرق کرده است. اما نمی توانستم پسته فروخته شده را ندهم. صبح به آلمان پرواز کردم و به دفترش رفتم و گفتم من به تو پسته فروختم و حالا می خواهم پس بخرم. 100هزاردلار به او دادم و قرارداد تلفنی را کنسل کردم. یک هفته بعدش را در هامبورگ ماندم. دوباره سراغش ...
متاگپ | عباس اسماعیل بیگی: مدیران دوست دارند سیاست های خودشان روی سکو دیکته شود / به 40 کشور رفته ام و ...
استقلال داشتن ورزشگاه رو ترک می کردن یعنی این قدر ناامید بودن و ناراحت که چطور یه تیم نه نفره داره جلوشون این طوری بازی می کنه... این کارای موزائیکی رو چند وقت قبلش تمرین می کنید؟ من همیشه گفتم بالای چهل کشور دنیا رو با خرج بیت المال رفتم و هر جا رفتم یه سری کارای تحقیقاتی انجام می دادم و همیشه دوست داشتم یه کاری برای فوتبال انجام بدم و هفت هشت سال هم به شکل حرفه ای کار می ...
وقتی سینما ناگهان گران شد!
شعار اسل: بالاخره فعلا دور، دور خوشی ست خصوصا این دم عیدی که هرکسی، دلش می خواهد تکانی به خودش بدهد. شاید پول توجیبی هم نداشته باشد ولی این نوروز، خیلی الکی آدمی را سر ذوق می آورد، دوست دارد کارهای یک هویی بکند . البته هر بلا ملایی می خواهید سرخودتان بیاورید، اصلا بزنید به کوه و بیابان به ما چه، ولی خب مواظب ملت و جیبشان باشید. گناه دارند واقعا ! ولش کن! کی حوصله شوخی دارد در این عید و ...
صلاح الدین اوزگوندوز: به سفارش امام خمینی(ره) به مسجدسازی روی آوردیم
این است که بروم و کشته بشوم؛ ولی شهید حساب نشوم، چون رفتنم باید با اجازۀ امام یا نائب امام باشد، نظر شما چیست؟ ایشان (آقای خویی) فرمود: پس دنبال این کارها نروید و ملای سنتی بشوید. گفتم: امیرالمؤمنین در نهج البلاغه می فرمایند: وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ کُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنْ الْمُنْکَرِ إِلَّا کَنَفْثَةٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ وَ ...
اولین بار در دهه ی 70 گزارشگری کردم/ سوتی زیاد داده ام/ با تنها دخترم هم دانشگاهی ام/ اگر فردوسی پور ...
مهریار و آقای دینی استادان من هستند. الان هم در سمت تهیه کنندگی هستم. مدیر محترم تولید که گفت فارسی گزارش کنید. آناج: گزارشگر مورد علاقه شما در ایران کیست؟ یک بار پرسیدند من آقای شفیع را گفتم. آن زمان اصطلاح های ایشان را دوست داشتم. اگر فردوسی پور جملات را نَجَود دوستش دارم، اطلاعاتش خوب است. آقای احمدی که هم در رادیو است هم در تلویزیون هست را دوست دارم سبک گزارشش بد نیست ...
شهادت، برازنده مرتضی بود/ پدر همسرم خواب محل دفن مرتضی را در پیاده روی اربعین دیده بود
خواستگاری با شوق زیادی از کارش برایم گفت، از سختی ها و ماموریت های یک سپاهی، و به قدری حرف های کاری خود را ادامه داد که نهایتا حوصله من سر رفت و کشیدن نقاشی را در آن لحظه حساس ترجیه دادم اما در عین حال برایم جالب بود که بزرگ ترین دغدغه ایشان موضوع کاریشان بود . قرار گذاشته بودیم در سالروز امامت امام زمان (عج) به جمکران برویم و خطبه عقدمان را جاری کنیم اما در آن موقع در سال 92 برف شدیدی آمده بود ...
سال نو با زیر آسمان شهر می آیم
تند شده است. اگر صحنه های فیلم را ببینید متوجه می شوید که همه نوع نمایی در تصویربرداری داریم و کار با دقت انجام می شود. شاید به همین دلیل بود که آرش معیریان احساس کرد که چرا مهران نه. 3 خب وقتی به عنوان کارگردان وارد کار شدید تصمیم گرفتید چه کاری انجام دهید؟ چه برنامه ریزی داشتید؟ -برای شروع من به آقای سبط احمدی گفتم من باید دو یا سه روز فکر کنم. به من گفتند تا زمانی که قسمت ...
شوهرم به خواستگاری یک دختر رفته بود/ از اردشیر خواستم بهرام را ادب کند که ...
او را بیهوش در کنار جاده رها کردیم پول را فوری به حساب بریز و دیگر اسمی از ما نبر، در غیر این صورت یا خودرو یا دختر کوچکت راکه با تو زندگی می کند، می دزدیم. زیرا آنها می دانستند که من چه قدر بچه هایم را دوست دارم وهرگز حاضر نیستم هیچ خطری زندگی فرزندانم را تهدید کند. تا چند روز پس از این اتفاق، خانواده بهرام به تمام بیمارستان ها سر زدند، اما پیدایش نکردند ومن نیز دیگر کشته شدن بهرام برایم ...
کنار دکان حافظ، مغازه نزنید
شعر طنزی که مردم مرا با آن شناختند، شعر گلنار بود. آن موقع ها در اصفهان کار کامپیوتر انجام می دادم و بچه ها گاهی به من سر می زدند. یک بار آمدند و گفتند شعر جدید چیزی نگفتی؟ گفتم دیشب یک چیزی نوشتم ولی تعریفی نیست. وقتی خواندم همه تعریف کردند. من باور نمی کردم. می گفتم نه بابا مزخرفه. اما می گفتند نه این یکی از بهترین چیزهایی ست که گفته ای و بعدها در دانشگاه شیراز که برای شعرخوانی رفتم، شعر را ...
حدادی: برای ازدواج همه گزینه ها روی میز است!
...> * از این رفتار سود کردید یا ضرر؟ شاید ضرر کرده باشم، ولی اصلاً برایم مهم نیست. من همیشه تنها چیزی که دوست داشتم این بود که پیش مردم عزیز باشم. شاید چیزی به من ندادند و نگرفتم، اما هر وقت مردم مرا می بینند می گویند تو یک جور دیگری هستی برای ما. *وقتی بعد از المپیک ریو مردم شما را دیدند چه گفتند؟ خیلی ها گفتند دمت گرم و دستت درد نکند، خیلی خوب مصاحبه کردی! هیچ کس این ...
ناگفته های مهدی زاده از سبک زندگی تا رسانه و سیاست
، قرآن و امور تربیتی در مدارس توحید و ارشاد بوده است. اما بنا به دلایلی حرفه معلمی را ادامه نداده و خبرنگاری را ترجیح دادم. دلیل این ترجیح چیست؟ چون ممکن است به شما پیشنهاد کارهایی شده باشد که درآمد بیشتری از خبرنگاری داشته است. به کار خبر علاقه داشتم، چون برادر بزرگم دکتر محمدرضا، مطبوعاتی بود، نوشتن را نیز دوست داشته و دارم. دلیل دیگری هم که وجود دارد مطالعه زیاد است. الان ...
چرا دنبال کار و شغلی که دوست داریم، نمی رویم؟
و موقعیت فعلی مان را نیز از دست بدهیم. خب می توانیم به مرور مسیر را تغییر بدهیم و هزینه ی شکست را کمتر کنیم. می توانیم در کنار شغل فعلی به طور پاره وقت به کار مورد علاقه ی خود بپردازیم و زمانی که در این کار ثابت شدیم، کار قبلی را رها کنیم. با این حال معمولا در شروع یک کار جدید، شکست اجتناب ناپذیر است. ما باید مدیریت شکست را بیاموزیم. باید با استفاده از درس هایی که از شکست ها و اشتباهات خود می ...
کاندیدا شدم تا احتمال ترور آیت الله خامنه ای کمتر شود
"علمای مازندران همچون مرحوم شهید آیت الله هاشمی نژاد و آیت الله طاهر گرگانی آمدند از شما درخواست کنند که استاندار مازندران شوید" گفتم "من پست و مقام را دوست دارم اما هیچ وقت دنبالش نمی روم و تا خود را لایق آن مسئولیت ندانم هیچ گاه کاندیدا نمی شوم، سوم اینکه اگر ببینم نمی توانم این کار را انجام دهم حتما و حتما قبول نمی کنم بنابراین استانداری مازنداران را قبول نمی کنم چون شناختی از استان مازندران و ...
گفت و گوی اختصاصی با دکتر محمدعلی نجفی، استاندار گیلان:رییس جمهور اندیشه بزرگی برای بندر کاسپین دارد/ از ...
دقیق و اندیشه اجتماعی و ادبیاتی دارند، من تند خوانی دارم، ولی این کتاب را با دقت می خوانم که همسرم کنجکاو شد که چه چیزی می خوانم. گفتم نخوان چون ممکن است عصبانی شوی و بگویی که این دوست شما از 7 سالگی همش عاشق می شده است و اولین بار عاشق معلم اش شده بود (خنده). به هر حال من دیدم که شرایط استان خیلی سخت است .لیست های مختلفی از استان فرستاده می شد که من هم می دیدم. البته دو ستان حتما توانایی ...
ناگفته هایی از آتش نشان های شهید پلاسکو
رزمانم به دلیل سابقه جبهه یا جانبازی هایی که بچه ها داشتند، مشاغل زیادی وجود داشت. خود من برایم شرایط کار در چند جای بسیار بهتر وجود داشت که بتوانم کارمند کم دردسر باشم اما خودم دوست داشتم این شغل را انتخاب کنم، چون معتقد بودم این شغل از آن کارهای سختی است که باب شهادت در آن باز است. نه تنها من که خیلی از دوستانم با همین نگاه وارد این شغل شدیم. یکی دیگر از دلایلم هم این بود که من کمی ...
شاید کارتن خواب ها خیلی چیزها را از دست داده باشند اما عواطف انسانی را از دست نداده اند
حتی می خواستند در اجرا نگویند. زمانی که می خواستم مصاحبه کنم سخت قبول می کردند مصاحبه کنند. نه من قول می دادم که برایشان کاری کنم نه اتفاقی می افتد. به آنان می گفتم به یک دلیل فقط فکر کنید که دارید با من مصاحبه می کنید، پول بدهم ترک کنی یا خانه بخرم، نه، به این فکر کنید که اگر داستان شما را یک نفر دیگری بشنود، کسانی که در موقعیت شما قرار بگیرند یا در قبال آدم هایی که اطرافیانش هستند، اشتباهاتی که ...
رئیس جمهور درست می گوید؛ عینک بزنید!
به آقای دکتر جهانگیری بنویسد تا بلکه ایشان کاری کند و اجباری بودن ارجاع توسط بیمه ها، مشابه استان مازندران اختیاری شود. شما جایی گفته بودید که در دوره بعد در دولت نمی مانید؟ این سؤالات حاشیه است. من آن موقع هر چه گفتم صادقانه گفتم. اگر دور بعد در وزارت نباشید، طرح تحول روی زمین نمی ماند؟ شما به آقای روحانی رأی بدهید تا روی زمین نماند و ادامه پیدا کند ...
جزییات پروژه سیراف از زبان مدیرعامل
کمتری دارد که این امر هزینه سرمایه گذاری آن را کاهش می دهد. ساخت پالایشگاه های میعانات گازی سیراف در ایران با شروع تکمیل فازهای پارس جنوبی کلید خورد و خردادماه سال 1394 بود که به منظور اجرای سیاست های دولت در پرهیز از خام فروشی این ماده باارزش و همچنین برداشت حداکثری گاز از میدان مشترک پارس جنوبی عملیات اجرایی طرح فراگیر پالایشی سیراف شامل 8 پالایشگاه میعانات گازی با ظرفیت 60 هزار بشکه در ...
ماجرای املاک واگذارشده شهرداری از زبان چمران/ فقط یک آپارتمان دارم، آن هم سند ندارد؛ کسی خریدارش نیست!/ ...
هستیم اهل عیدی دادن هم هستید به چه کسانی عیدی می دهید؟ چمران: قطعا به دوستان و آشنایان و همکارانمان که عیدی می دهیم در خانه هم به بچه ها و عروس و داماد و نوه به این ها باید عیدی بدهیم. **عیدی را به چه شکل درنظر گرفتید نقدی یا...؟ چمران: من دوست داشتم همیشه هدیه بدهم به خصوص کتاب یا هدایای فرهنگی هدیه کنم.اما فرصت نمی کنم و عمدتا در خانه و این جا، پول نو می گیریم و ...
عاشورزاده: وقتی به من می گویند سونامی خجالت می کشم
شش وعده غذا می خوردم. 56 کیلو بودم که مسابقه دادم ولی 69 کیلو شدم و نمی دانستم دارم چه کار می کنم و خیلی سخت بود. ان شاءالله این اتفاق برای کسی نیفتد. *بعد از مسابقات که به ایران آمدی برای المپیک توکیو هدف گذاری کردی؟ دو ماه اصلا به هیچ چیزی فکر نکردم، فقط خاطرات المپیک ریو برایم تداعی می شد و نمی توانستم از آن بگذرم. دو ماه در حال و هوای خودم نبودم و به خانواده ام می گفتم ...