سایر منابع:
سایر خبرها
گفتگو با آیت الله خامنه ای درباره شهید مطهری
اگر شاید ساعتها گفت وگو بشود همان طور که خودِ آقای مطهری میگفتند که در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است، مرتباً تو در تو جلوه های دیگری از شخصیت ایشان مطرح میشود. بنده دوست داشتم یک قدری هم درباره ی نقش سیاسی و اجتماعی و مبارزه ی آقای مطهری مخصوصاً در آن سال آخرِ منتهی به پیروزی انقلاب - یعنی سال 57 - گفت وگویی میکردیم، به خصوص که جنابعالی شاید در آن سالها بیش از گذشته هم با ایشان در یک ماههایی در ...
چرا ریش سفید فامیل زن 33ساله را کشت؟/مرگ کودکی که قربانی آزار ناپدری شد/18سال زندان برای گروگان گیر وحشی
. خیلی ترسیده بودم. پای سال ها آبرو و اعتبارم در میان بود. نمی دانم چه شد که توقف نکردم و مسیرم را تا نزدیکی یک روستا ادامه دادم و همانجا جسدش را رها کرده و متواری شدم. کارهای نیمه تمام زیادی داشتم و باید مزرعه بزرگم را به سرکارگر می سپردم. 2 روز به خودم فرصت دادم تا کارهایم را سر و سامان دهم و حالا تسلیم قانون هستم. با اعتراف متهم به قتل و بازسازی صحنه حادثه پرونده با صدور قرار مجرمیت از شعبه 21 ...
مجتبی مطهری: شهید مطهری به پیروزی انقلاب ایمان داشت و آینده نگری در تألیفات او ناشی از این باور بود/ ...
) آورد. وی افزود: همچنان که برای شهید مطهری تفکر جایگاه ویژه ای داشت، اما اهل سلوک عارفانه و سیروسلوک عمیق عرفانی بود. این استاد دانشگاه در باره این موضوع که بعضی افراد می گویند چرا روز ولادت ایشان مبنا قرار نمی گیرد و روز شهادت ایشان گرامی داشته می شود اظهار کرد: شهادت پدر باعث شد ایشان بیشتر شناخته شوند. شاید قبل از شهادت این قدر شناخته نبود و موهبتی الهی بود که ایشان شهید ...
وزارت خارجه قاطعانه پیگیر عاملان شهادت مرزبانان باشد/ حاضرم دیگر فرزندانم را هم تقدیم کنم
حالش بی خبر است بیشتر نیست. مادر شهید درباره روز حادثه و نحوه با خبر شدن از این واقعه افزود: روزی که قرار بود علی برگردد نهاری که دوست داشت حاضر کردم ولی دیر کرد مجبور شدم دو باره گرمش کنم همه بچه ها در منزل ما بودند . نماز مغرب را خوانده بودم رکعت دوم نماز عشاء بودم که گوشی محمد صادق پسرم زنگ خورد و مدام می گفت علی کیه چی شده گوشی را که قطع کرد به همسر شهید گفت از علی خبر ...
شاغل شوید: 12 اردیبهشت ماه 1396
گو با خبرنگار حوزه آموزش و پرورش گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در خصوص تأمین نیروی انسانی در آموزش و پرورش اظهار داشت: با توجه به تلاش های انجام شده تا امروز مجوز جذب 15 هزار نیرو را اخذ کردیم. وی ادامه داد: از این تعداد 4 هزار و 500 نفر برای تعهد دبیری در دوره 4 ساله و 10 هزار نفر در دوره های مهارت آموزی برای سایر دوره های تحصیلی در نظر گرفته شده است و با توجه به پیگیری های به ...
طلوع دانایی در مکتب انسان ساز معلم
میلیون واژه باشد، چرا که معلم با ایثار، گذشت و اخلاصی که دارد از نظر رابطه با دانش آموزان در جایگاه دوم بعد از پدر و مادر قرار دارد و همیشه فکرش و مهم ترین دغدغه اش مشکلات دانش آموزان است چه در زمینه یادگیری و تربیتی و چه در زمینه مشکلات روحی و اخلاقی معلم همیشه مراقب رفتارهای دانش آموزان است و شاید در ظاهر این مسئله را نشان ندهد اما با دقت و ظرافت کامل همه رفتارها و احوالات دانش آموزان را زیر نظر ...
روی خط آفتاب
.... با چه حسابی می خواهد هزینه ها را تامین کند؟ (7/2) 2213- باز هم حرفهای این آقای کریمی قدوسی بر علیه خانواده نجیب ها شمی مطرح شد که اینها می خواهند به کانادا سفر کنند. اینها از جان این خانواده چه می خواهند؟ فکر می کنند با این حرفها جایگاه این خانواده تضعیف می شود؟ حالا که پدر بزرگوارشان در قید حیات نیستند و کسی را ندارند در اتاق فکر مخالفان برای این خانواده طراحی هایی صورت می گیرد. واقعا ...
مشق عشق ...
به ماه عسل آماده می شدیم که از مطب یکی از پزشکانی که قرار بود یعقوب را معاینه کند به من زنگ زدند به تهران بروم با اینکه برنامه سفر را داشتیم بدون تعلل با همسرم به جای ماه عسل به بیمارستان تهران رفتیم و شب را کنار تخت یعقوب سپری کردیم. در این مدت یعقوب بارها و بارها تحت عمل کشش پا قرار گرفت و هر بار بیشتر از دفعه قبل از درد پایش شکایت می کرد؛ دیگر حتی پزشکان نمی دانستند چه باید بکنند. ...
سه بار خبر شهادتم پخش شده/ آرزویم شهادت است / به جای سراغ گرفتن ، می گفتند یونس منزوی شده !
شده ام. من را داخل پی ام پی گذاشته بودند یک ترکش از همان جا به شکم من اصابت کرد. یک دفعه کاملاً بیهوش شدم در راه جا به جایی به اهواز متوجه این مجروحیت شدم. به خاطر شدت این مجروحیت بنده را به تهران و بیمارستان بهارلو انتقال دادند. وقتی که به اتاق عمل می رفتم تازه به هوش آمدم. *دغدغه این روزهای حاج یونس چیست؟ دوست دارم بزرگترها و اساتید مداحی ما به این نوجوانان امید بدهند ...
افشاگری شکنجه های انتقام جویانه در بحرین
موقع که تلاش می کردم به سرویس های بهداشتی بروم مورد ضرب و شتم قرار می گرفتم. ما از در اختیار داشتن لوازم بهداشتی منع شده بودیم و همواره مورد روش های مختلف شکنجه روانی قرار می گرفتیم. علاء عارف سلمان سن: 32 سال حکم: 6 سال در تاریخ 10 مارس من در ساختمان شماره دو بودم. ساعت حدود سه و نیم یا 4 بود که نیروهای ضد شورش برای سرکوب اعتراضات زندانیان وارد ساختمان ...
روایت آزاده دفاع مقدس که جانباز مدافع حرم شد
همفکری برادرهای انقلابی، من هم در این مجموعه قرار گرفتم و یک سری آگاهی هایی از انقلاب و تشکیلات انقلاب بدست آوردم. به هرحال انقلاب نوپایی بود و تازه شروع شده بود، فتنه های مختلف و پی درپی می آمد تا اینکه جنگ خانمان سوز رژِیم بعث پیش آمد، من هم آن زمان فرزند ارشد شهید و نان آور خانواده بودم. سی و یک شهریور سال 59 جنگ شروع شد و من 17 مهر همان سال به منطقه دارخوین و شادگان برای مبارزه با دشمن ...
شبنم فرشادجو: رد کردن - ابد و یک روز - اشتباه بزرگی بود
اسم مرا به عنوان مدیر صحنه زدند اما واقعاً همچین کاری را انجام نمی دادم. من متن را به بچه ها می رساندم و یا میزانسن ها را می نوشتم و کارم در حین اجرا هم این بود که به یک گروهی می گفتم که در فلان جا آن دو پرچمی که روی صحنه هست را پایین بیاورید. یک چراغی را هم به سمت اتاق نور می گرفتم، همین. برای این کار دستمزد می گرفتم و کارم را انجام می دادم اما الان کسی قبول نمی کند که در یک تئاتر ...
حمید علیدوستی: نام دخترم را ترانه گذاشتم، چون...
راه دنیای واقعی و دریچه هایی به جهان های دیگر، به حس، به قلب، به عشق و... را سد کرده است. برای من، قرمزیِ قلب های دنیای مجازی، هرگز جای قرمزی عشقی که نگاهم را به آن معطوف کرده ام، نمی گیرد. من علاقه مند به فضای مجازی نیستم و دوست دارم بیشتر کتاب در دست داشته باشم؛ نه به عنوان فضیلت و روشنفکری، بلکه به علت تلاشی برای غلبه بر ندانسته هایم. خودتان هیچ وقت وسوسه نشدید که نواختن سازی را فرا ...
شاهکار اجتهادی شهید مطهری
. (بحارالانوار،ج78،ص115،ح11). دل آگاه به تفکر زنده است. باز از همین بزرگوار است که می فرماید: اوصیکم بالتقوی و ادامه التفکر فانّ التفکر ابو کل خیر و ام ( تنبیه الخواطر،ج1،ص52) در این حدیث، حضرت تقوا و تفکر را در عرض هم قرار می دهد. ترتیبی نیست. حدیث می فرماید: تفکر، باید مداومت داشته باشد. مانند تقوا که همیشه باید باشد. در ادامه می فرماید: فکر کردن، پدر و مادر هر نیکی است. هر خیری با ...
راز و نیاز عاشقانه
زندگی دنیوی و اخروی به عیان ذکر شده است که امام زین العابدین(علیه السلام) در شبی کیسه ای آرد با خود حمل می کرد. گفتم: ای پسر رسول خدا این باری که به دوش گرفته ای چیست؟ فرمود: می خواهم به سفری بروم و این بار، توشه سفر است. گفتم: غلام من همین جاست. او به جای شما می برد، زحمت نکشید. امام فرمود: نه. خودم می برم. چند روز از این ماجرا گذشت و امام سجاد(علیه السلام) به سفر نرفت. آن حضرت را دیدم و گفتم ...
اخبار حوادث
پدرش به کارآگاهان گفت: مدت دو سال است که به مصرف شیشه اعتیاد دارم. روز حادثه ، در حال کشیدن شیشه بودم که ناگهان پدرم بالای سرم آمد.ابتدا با صحبت قصد نصیحت مرا داشت اما من بدون توجه به حرف هایش ، کار خودم را می کردم و همین موضوع باعث درگیری لفظی من و پدرم شد. ناگهان پدرم در حالیکه بسیار عصبانی شده بود ، با یک چاقو به سمت آمد ؛ پس از گرفتن چاقو ، چند ضربه به سمت او پرتاب کردم. زمانی که پدرم روی زمین ...
من نمونه ای از میلیون ها کارگر هستم!
تماس گرفتم و توضیحات لازم را ارائه دادم؛ ولی متأسفانه برخوردهای نامنصفانه و غیرمنطقی همراه با تمسخر داشتند. مدیر تولید شرکت می گفت: دوست داری بیای پیش من بنشینی و هر وقت بلند شدم جایی بروم، تو هم همراه من بیایی؟ . فکر می کنم این سخن برای یک سگ خانگی صدق می کند که دنبال کسی راه بیفتد؛ نه کارگری که 10 سال زحمت کشیده است. مدیر تولید می گفت: این طوری باشد که هر کس بیاید و بگوید من ...
شکسپیر در ناخودآگاه من است
تاریخی کنم، یعنی انگار که اتفاقات متون کلاسیک در همین امروز هم دارد رخ می دهد. کدهای زیادی وجود داشت که در این سال ها مرا به نمایش کلاسیک نزدیک تر کرد. مطالعات شخصیت ها و کارگردان های معتبر دنیا مرا متوجه کرد که آنها هم از گذشته سرچشمه می گیرند و براساس گذشته اتفاقات حال را بیان می کنند. علاقه به فیزیک مخصوصا فیزیک نجوم نیز در انتخاب میان کلاسیک و معاصر به من کمک کرد. از اوایل دهه 80 تصمیم گرفتم پروژه ...
تصاویر/ شعله های عشق به خدمت در زندگی یک زن
دانش آموزانم تلاش می کنم . بعدها که به برازجان منتقل شدم، هر زمان که مقامی کسب می کردم و مرا می دید از من عذرخواهی میکرد . حتی زمانی که خواهرم در بستر بیماری بود، مدیر مدرسه ای که آن زمان آنجا بودم به من اجازه نمیداد که پیشش بروم. تا جایی که مادرم به خواب یکی از همکاران آمده بود و خواسته بود پیش مدیر برود تا اجازه رفتن پیش خواهرم را بگیرد . اینها را می گویم که بدانید وقتی مدیر با معلم همراه ...
افشای رازهای دختر تاجر پس از جنایت
حقوق درس خواندم و لیسانس گرفتم. به فکر ادامه تحصیل بودم که با اسحاق آشنا شدم و همراه او راهی عراق شدم و زندگی مان را شروع کردیم. در این مدت در عراق زندگی می کردی؟ یک سال ایران بودم اما بعدش عراق بودم. برای چه به ایران آمدید؟ پدرم از ترکیه آمده بود و چون نمی دانست که من در عراق زندگی می کنم باید خودم را به ایران می رساندم. شوهرم به همراه یکی از دوستانش دو روز ...
گفتگو با رضا پرستش بدل ایرانی لیونل مسی +عکس
شرکت ها قرار گرفته است و پیشنهادات زیادی داشته است تا فصل جدید زندگی اش علاوه بر شهرت برایش آورده های هم مالی داشته باشد. اما می گوید چون دوست نداشته زود تمام شود گزینشی عمل کرده و می خواهد به جای عکس گرفتن و شرکت در تبلیغات های زیاد کارش را در هنر وسینما جلو ببرد. حالا از روزی که به مسی ایران شناخته می شود باید این شباهت را حفظ کند. برای همین سوال می کنیم اگر مسی هر تغییری رو صورتش انجام داد او هم ...
پاراگراف کتاب (117)
کم کاری رسانه های ماست. رسانه هایی که در امر آموزش همگانی نقش مهم و مسئولیت بزرگی را بر عهده دارند. کتاب، همان که از کودکی برایمان هدیه ای دوست داشتنی بود و یادمان داده اند که بهترین دوست است! اما این کلام تنها در حد یک شعار در ذهن هایمان باقی مانده تا اگر روزی کسی از ما درباره کتاب پرسید جمله ای هرچند کوتاه برای گفتن داشته باشیم. و واقعیت این است که همه ما در حق این دوست کوتاهی کرده ایم، و هرچه ...
لادن مستوفی:بازیگری سخت است و...
صحنه محک بزنم. اما چون خاستگاه اصلی ام سینما بود، سعی می کردم بیشتر در همان حوزه کار بکنم. بعد از سال 83 که من آخرین سریال را بازی کردم، تصمیم گرفتم دیگر سریال بازی نکنم. چرا؟ چون چند سال پیاپی سریال بازی می کردم. خوشبختانه سه سریال بازی کردم که هر سه، هم پربیننده بود و هم بابتشان جایزه گرفتم. اما دوست نداشتم بابتشان در یک مدیوم جا بیفتم و بگویند فلانی بازیگر سریال است یا بازیگر ...
جانبازان اِند عشق اند!
جبهه ها شدم. نزدیکی های عید سال 1362 بود و خیلی از بچه ها به مرخصی می رفتند، به من هم گفتند که به مرخصی بروم، ولی خودم قبول نکردم. ششمین روز عید بود و ما در پاسگاه زید و در قسمت پدافند فعالیت می کردیم و آتش توپخانه ی دشمن هم مدام روی سر ما بود و من هم چون فرمانده دسته بودم، همه اش مراقبت می کردم که بچه ها در تیررس گلوله های دشمن قرار نگیرند. در حال جمع کردن بچه ها و دور کردن از ...
22 سال پروانگی، گِرد وجود جانباز شیمیایی/ اتفاقات خوب زندگی ام با ضریح امام رضا (ع) گره خورده است!
فعالیت در بسیج و سپاه در صحنه باشید. بعد از گذراندن آموزش های پرستاری به مدت یکسال، توفیق حضور در جبهه های غرب کشور را با توجه به نیاز زمان داشتم. پدر و مادرتان سختشان نبود که شما به عنوان یک دختر جوان و مجرد وارد سپاه آن هم در شرایط حساس جنگ شوید؟ نه، اصلا. من خودم خیلی دوست داشتم و پدر هم مرا خیلی تشویق کرد. همیشه می گفت بعد از محمد (برادر شهیدم) شما باید پوتین محمد را بپوشی ...
پلیس بحرین از زندانیان دزدی می کند
همزمان من شکنجه ها را نیز دریافت می کردم. یکی از صحنه های دردآور این بود که آنها به حسن الجزیری دستور دادند که باقیمانده موی سر زندانیان را جمع کند. هم زمان ضربات باتوم نیز بر بدن وی فرود می آمد . بعد از اینکه کار تراشیدن موی سر من به پایان رسید ، آنها به من دستور دادند که سینه خیز به سمت سرویس های بهداشتی بروم. زمین این منطقه از سیمان بود و من مجبور شدم سینه خیز بروم. علاوه بر این که همزمان ضربات ...
حاج عبدالله امتحان امروز ماست
صندلی چرخ دار، با چهره ای خندان وارد اتاق شد، سلام کرد. کنار تخت حاج عبدالله قرار گرفت و با شوخی گفت: آمده ام از من عکس بگیرید. چند عکس یادگاری هم کنار حاج عبدالله گرفت و بعد از گفت و گویی کوتاه با او، رفت. حاج عبدالله حرف هایش را درباره حضورش در جبهه از سرگرفت: 5 سال و دو ماه در جبهه بودم تا اینکه زخمی شدم. شانزدهم مهر شصت و پنج مجروح شدم، در منطقه فاو. همه جا ترکش خوردم ولی ضربه ای که ...
گفت وگو با یک شعبده باز سرشناس
اولین درآمد شعبده بازی تان را در 9 سالگی گرفتید؟ بله. کم کم بیشتر هم شد. خانواده ما پر جمعیت بود و پدرم با فشار زیادی کار می کرد. با این حال بر خلاف عموم آبادانی ها که در پالایشگاه کار می کنند و وضع مالی خوبی دارند، ما وضع مالی مناسبی نداشتیم. 14 ساله بودم که تصمیم گرفتم به کشور کویت بروم تا بتوانم کاری را دست و پا کنم. شنیده بودم که سیرکی از آمریکا به کویت آمده و چند شب اجرا دارند. آن ...
مهمترین مشکل قرنی دولت موقت بود
شهید سپهبد قرنی می رساندم و راه چاره می خواستم. ایشان می گفتند: نترس! درست می شود. . . و به ما قوت قلب می دادند و ما را تشویق می کردند که به وظایف خود عمل کنیم. این اولین بار بود که با تیمسار قرنی آشنا شدم. فعالیت بعدی من در کنار ایشان، در کمیته حضرت امام تهران بود. چطور به تهران منتقل شدید؟ من تا16 اسفند در سنندج بودم. امام جمعه وقت کازرون آقای ایمانی، به مهندس بازرگان و شهید ...
افشای راز قتل دو مرد در ساختمان نیمه کاره/مادر و پسری که قتل را گردن هم دیگر انداختند/انتقام از ...
....البته الهه خیلی زود مرخص شد اما من تا الان 62 بار عمل کرده ام و حدود 230 میلیون تومان خرج درمان داده ام. گوش هایم، بینی، دهانم و یک چشمم را از دست داده ام. اسید روی بدنم هم ریخته شده و یکی از دنده هایم هم از بین رفته است. نمی توانم خوب راه بروم و درست صحبت کنم. من نامزد داشتم و ترم آخر رشته صنایع بودم که همسربرادرم زندگی ام را نابود کرد. همه جا گفته شده که ما باهم اختلاف داشتیم اما این طور نبود. هیچ ...