سایر منابع:
سایر خبرها
داماد شکاک محکوم به مرگ شد / قتل نامزد در توهم شوم +عکس
کنترلی روی رفتارم نداشتم. وقتی او به خواب رفت آجری برداشتم و چند ضربه به سرش زدم و از خانه بیرون رفتم. چند ساعتی در خیابان ها پرسه زدم و وقتی به خودم آمدم تازه متوجه کارم شدم و تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم. به همین دلیل به کلانتری قلهک رفتم و اعتراف کردم. با پایان اظهارات متهم، قضات وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند. اخبار اختصاصی سایت رکنا را از دست ندهید: اخبار زیر را از دست ندهید: ...
شوهرم همان شب عروسیمان با رزیتا ارتباط گرفت / آن دو را در شرایط بد دیدم!
موبایلش را چک کردم و در تلگرامش دیدم دختری از فامیل های مادرم که رزیتا نام دارد با شوهرم عاشقانه چت می کند بدتر اینکه دیدم آنها حتی با هم ارتباط هم داشته اند. زهرا ادامه داد: باور نمی کردم تا اینکه امروز وقتی شوهرم به بهانه خرابی لوله های آب خانه از اداره به خانه آمد من نیز مرخصی گرفتم و خودم را به خانه رسانده و مهرداد و رزیتا را در شرایط بدی در اتاق خواب دیدم کنترلم را از دست داده و ...
جانشین فرمانده ارتش: در سال 93، جنگنده های ایران، داعش را در خاک عراق بمباران کردند/ شخصا برای شناسایی ...
امیر پوردستان جانشین فرمانده ارتش مطالب مهم و جدیدی را درباره روزهای نخست پس از سقوط موصل اعلام کرد. به گزارش عصرایران، امیر پوردستان که در آن مقطع، فرمانده نیروی زمینی ارتش ایران بود در مصاحبه با برنامه دستخط سیما گفت: هنگام حمله داعش در سال 93، شخصاً به همراه بالگردهای هوانیروز برای شناسایی وارد خاک عراق شدم. جنگنده هایی ایران در آن سال، داعشی ها را در خاک عراق بمباران کردند. ...
مصرعی که امام زمان به شعر محتشم اضافه کرد
فرزندم حسین بگو! عرض کرد که فدایت شوم! چه بگویم؟! فرمودند که بگو: باز این چه شورش است که در خلق عالم است بیدار شد مصرع دیگر در خاطرش بود همان ساعت به یُمن توجّه امیرالمؤمنین(علیه السلام) شروع کرد، تا به این مصرع رسید: هست از ملال گر چه بری ذات ذوالجلال... مصرع دیگر به خاطرش نمی رسید... چند روز بر این بگذشت، شبی حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) را در خواب دید که فرمودند ...
مردی که از اروند خود را برای دفاع از اهل بیت به خان طومان رساند
پایان نیز وجبی از خاک کشورمان به دست دشمن نیفتاد. وی می افزاید: من در سن 15 سالگی به مناطق جنگی اعزام شدم، هر چند اجازه نمی دادند اما با تلاش و اصرار فراوان توانستم موافقت همگان را جلب کنم و اعزام شوم، البته همانند من رزمندگان فراوانی در سن نوجوانی در جبهه های نبرد حضور داشتند. آزادی خاطرنشان کرد: ما نوجوانان گذشته در محل زندگی خود شب هنگام خواب می ترسیدیم در حالی که در مناطق ...
سارا از 7 سالگی و ناخواسته مادر شد!
...: شوهرم بعد از عروسی می گفت، یک هفته دیگر ترک می کنم، آن یک هفته شد این همه سال، همیشه خودم می رفتم سرکار، در خانه مردم کارگری می کردم، صبح می رفتم، شب می آمدم. مریم درباره ماجرای معتاد شدنش خیلی صادقانه بیان می کند: هیچ کس در اعتیاد من نقش نداشت، فقط خودم مقصرم، بعد از اینکه دختر اولم را به دنیا آوردم، درد زیادی داشتم، برای همین از مواد شوهرم برمی داشتم و می کشیدم. وی ...
تصاویر:سفرنامه غرب اروپا(9)ماجرای قفل های پل زیبای عشاق
مغازۀ کردعراقی که کمی هم فارسی می دانست، برنج وبعضی چیزهای دیگرخرید. چند زن و مرد کرد هم برای خرید شب عید آمده بودند. یکی اززن ها که در حال خرید نخود بود به فروشنده گفت که نخود را برای فلافل می خواهد. فروشنده هم گفت که این نخود برای فلافل عالی است. شوهرش که آمد کلی دربارۀ عید نوروز درمیان کردها سخن گفت. به خانۀ سعید که رسیدیم بوی عید می آمد. بساط سفرۀ هفت سین روی میزغذا خوری پهن بود. برای شام ماهی پلو خوردیم. سال تحویل به وقت کلن، پنج صبح بود که من بیدارنشدم. ادامه دارد... ...
پسرم! شیرم حلالت که لایق شهادت بودی
، آبجی و داداش و بابا باش. گفتم باشه مامان. گفت اگر توانستم دوباره به شما زنگ می زنم. اگر نتوانستم تماس بگیرم ببخشید. لحظات آخر می گفت مادرجان خداحافظ. چند بار این خداحافظی را تکرار کرد و گفت مواظب خودت باش. ساعت 9 شب بود که تماس گرفت و دو، سه هفته بعد خبر شهادتش را به من دادند. شب قبل از اینکه خبر شهادتش را بدهند، دندان درد شدیدی داشتم. در خواب و بیداری بودم که امیرحسین به خوابم آمد و گفت سلام ...
روز شمار محرم الحرام
مهلت بگیرد.آنها ابتدا قبول نکردند،ولی بعد قبول نمودند که شبی را صبر کنند. 4- آمدن لشکر تازه نفس به کربلا دراین روز لشکر مجهزی به دستور ابن زیاد از کوفه وارد کربلا شد،وشمر نامه ابن زیاد را آورد. 5-خطابه امام حسین علیه السلام برای اصحابش در عصر این روز امام حسین علیه السلام در جمع یاران خطبه ای قرائت فرمودند، و اصحاب اعلام وفاداری نمودند. شب دهم ...
بهترین دوبیتی های زبان پارسی
کوچه جستجو عاشق او شد با شب و گریه رو به رو عاشق او پایان حکایتم شنیدن دارد من عاشق او بودم و او عاشق او ~~~~~ ✦✦✦ ~~~~~ شبها گذرد که دیده نتوانم بست مردم همه از خواب و من از فکر تو مست باشد که به دست خویش خونم ریزی تا جان بدهم دامن مقصود به دست ~~~~~ ✦✦✦ ~~~~~ هرکه فرهاد شود در ره عشق ...
قاتل فراری در تله پلیس بین الملل
کرده است . با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمد و به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای ناحیه 27 تهران، پرونده جهت رسیدگی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. اظهارات دوست مقتول یکی از دوستان مقتول که شب حادثه و در زمان درگیری همراه مقتول بود ، پس از حضور در اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: به همراه امیر (مقتول) به ...
پشت پرده زندگی صدام به روایت معشوقه اش
گروه بین الملل ت یتریک ، چهارمین قسمت از فصل دوم برنامه به اضافه مستند با پخش مستند عشق به سبک دیکتاتور همراه بود و پس از آن نشست نقد و بررسی با حضور مهمان ویژه، مرتضی سرهنگی برگزار شد. ادبیات جنگ همدمی به جز انسان ندارد/ ادبیات دفاع مقدس بی مرز است نوشتن بعد از جنگ، در دنیا سنت است. وقتی جنگ ها تمام می شود، سرباز ها به پادگان ها برمی گردند و اسیران جنگی که زنده می مانند و ...
16ساعت جدال با مرگ برای معرفی قاتل مادر و خواهر
دیگرش هم مدام سر و صدا می کرد و برای ساکت کردن او مجبور شدم چند ضربه هم به او بزنم. چه زمانی تصمیم به این کار گرفتی؟ شش ماه قبل. آن زمان برادرم در این خانه زندگی نمی کرد. چند باری که به خانه برادرم رفتم متوجه شدم همسرش دیر وقت به خانه می آید. هر چه به برادرم گفتم که همسرت چرا شب ها ساعت 9 به خانه می آید جواب درستی نمی داد. خودم هم نمی توانستم از همسر برادرم سؤال کنم. چرا که برادرم ...
راز قتل عام خانوادگی در سینه تنها بازمانده +عکس
صدای فریاد شنیده و بعد از آن مردی را دیده که کت بلند به تن داشته و به آرامی در خانه مقتولان را بسته و بسرعت از محل دور شده است. همین سرنخ کافی بود که ماموران اطمینان یایند او همان قاتل فراری است. این در حالی بود که دختر ده ساله خانواده هم پس از بهبود نسبی حالش اعلام کرد، عمو احمد ما را با شمشیر زد. با شناسایی هویت قاتل 57 ساله در محل قتل شناسایی و قبل از فرار دستگیر شد متهم میانسال پس از ...
کودکان قربانیان خشونت های مرگبار
جانش را از دست داد و این بار قاتل کودک شش ساله نامادری اش بود. مدتی قبل کودکی به بیمارستان منتقل شد که به گفته پدرش غذا داخل گلویش گیر کرده بود. اما با مرگ کودک و معاینات پزشکان علت مرگ مغزی اعلام شد. باتوجه به علت مرگ، امکان جنایت مطرح و موضوع به بازپرس کشیک قتل مشهد اعلام شد. در تحقیقات پدر طاها مدعی شد که سر پسرش به میز برخورد کرده است.اما ادامه تحقیقات خلاف اظهارات مرد جوان را نشان می داد و ...
اشعار ویژه شب دوم ماه محرم+اشعار زیبای خود را ارسال کنید
قاسمی یک کاروان دل، همره دلبر رسیده زینب بیا که منزل آخر رسیده یاران فرود آئید این وادی طور است وعده ز سوی حضرت داور رسیده اینجا زیارت خانه ی پیغمبران است هر مُرسلی اینجا مقرّب تر رسیده قبل از تمام کاروان هاشمی ها کرب و بلا شاهد بُود مادر رسیده اینجا فرات از چهار جانب موج دارد از چه جواب العطش ...
بازیگرهای باهوش حذف نمی شوند
چهاردیواری خانه محبوس باشم. دلم می خواست در کوچه و بیرون از خانه باشم. خانواده هم مخالفت نمی کردند و زیاد گیر نمی دادند. این وضعیت هنوز هم ادامه دارد و کودک درونم را حفظ کرده ام.(با خنده) در دوران مدرسه، بچه درس خوانی بودید؟ نه! دانش آموز باهوش اما بی طاقت و به طور کلی همه را عاصی کرده بودم! در همان محله خودمان به مدرسه رفتم. در دوران دبستان، به مدرسه حضرت زینب(س) رفتم. به خاطر ...
بریدن سر مادر و دختر 4 ساله در تهران
تصمیم به قتل همسر برادرم گرفتم. متهم در ادامه اعترافاتش به کارآگاهان گفت: پس از تهیه کلید منزل برادرم، چندین شب محل سکونت برادرم را تحت نظر داشتم تا اینکه شب جنایت، وارد خانه او شدم؛ همسر برادرم داخل اتاق خواب در حال استراحت بود که چاقو را زیر گردنش گذاشتم؛ قصد داشتم تا او را از اتاق خواب بیرون بیاورم که شروع به جیغ زدن کرد. آذین دختر 11 ساله برادرم از خواب بیدار شد و برای حمایت از مادرش با ...
به برادرم گفتم زنت با دوستت رفت و آمد مشکوک دارد اما او کاری نکرد تا اینکه! + غکس
خانه آنها پارک بود و من فکر کردم او در خانه است، به همین دلیل تصمیم گرفتم آنها را به قتل برسانم، اما وقتی وارد خانه شدم، او نبود. بعد چه شد ؟ بالای سر شب بو رفتم و با چاقو به دستش زدم و از او خواستم سکوت کند. می خواستم او را تهدید کنم که به ارتباط پنهانی اش پایان دهد، اما او شروع به داد و فریاد کرد. با چاقو او را زدم. چاقو را که از بدن شب بو کشیدم، به گلوی آیلین که در نزدیکی ما ...
سهیلا و پسر خاله اش را در اتاق خواب غافلگیر کردم
و وقتی پرسیدم کجا بستنی خوردی دخترم گفت جلوی تلویزیون و همین داغونم کرد. وی افزود: از همان روز خانه ام را زیر نظر گرفتم و تا اینکه امروز صبح دیدم بهرام به خانه ام آمد داشتم سکته می کردم گفتم شاید برای کاری آمده است مدتی صبر کردم بعد آرام بالا رفتم در را باز کردم و دیدم دخترم در حال تماشای تلویزیون است وقتی به سمت اتاق خواب رفتم سهیلا را در شرایط نامناسبی دیدم اما از بهرام خبری نبود ...
تمام جملات قصار منصوریان در آخرین کنفرانس خبری با استقلال
گفت مربیم اونجاس خداحافظ شما. * به خسرو ، مجتبی ، پژمان و رحمتی گفتم کنار هم بمونین و متحد باشین تا جوون های تیم چند پاره نشن . *افشین قطبی شب بازی کره خیلی گریه کرد وقتی باختیم. خیلی باهاش همراه بودم اما بازهم نمی تونستم درکش کنم چون دستیار بودم. * اگه بخام بگم استقلال رو چقدر دوست دارم که اصلا یک چیز فضایی است . * من دو تا تیم رو تو زندگی م خیلی دوست ...
محمد رفت تا شفای مادر را از حضرت زینب(س) بگیرد/ جهاد علمی توصیه رهبر معظم انقلاب به خانواده شهید
... پدر شهید اسدی با لبخندی عمیق ادامه می دهد: محمد درس هایش خیلی خوب بود و در بسیج محله نیز فعال بود. او می گوید: سه ماه تعطیلی محمد به همراه من سر کار می آمد؛ نگاهش را به عصایش دوخته و با انگشت هایش بر سر آن می کوبد و ابراز می کند: خاطرم هست محمد ظهرها که با من به سر کار می آمد میوه می خرید و هر چه برای خودمان تهیه می کرد به نگهبان نیز می داد. محمد زمانی که باغ می رفت میوه می چید و به ...
جنایت روی ریل قتل عام های خانوادگی
... حدود ساعت 10شب بود که برادرم با من تماس گرفت. من می دانستم که او با من چکار دارد، اما نمی خواستم فرار کنم. وقتی درِ خانه رسیدم، دیدم که پلیس آمده و ماجرا را فهمیده. البته برای من فرقی نمی کرد، چون درنهایت این اتفاق لو می رفت. یعنی برادرت می دانست که تو همسر و فرزندش را به قتل رسانده ای؟ بله من چندبار با خودش هم درباره این موضوع صحبت کرده بودم. من به او گفتم که شب بو با ...
به فرزندش گفت سعی کردم تو را از جهنم نجات بدهم، خودت نخواستی!
جوان از مسجد بیرون می آیند و مأموران ایشان را دستگیر می کنند! مردم مدتی منتظر می مانند و می بینند که ایشان برای رفتن به منبر نیامدند. ما در قم زندگی می کردیم. حاج آقا خودشان کلید داشتند و هر وقت می آمدند، در نمی زدند. آن شب حدود ساعت 12 شب بود که در خانه را زدند. من چادرم را سر کردم. پشت در رفتم و پرسیدم: کیست؟ فردی گفت از حاج آقا نامه آورده، چون امشب ایشان به خانه نمی آیند، نامه داده اند که ما ...
آخرین حرف منصوریان در ورزشگاه آزادی!
مربیگری رو شکوند . کمترین توقعم این بود که وقتی دید مربی و مدیر باشگاهش زنده توی نود هستن همون جا باید به عادل فردوسی پور می گفت مربیم اونجاس خداحافظ شما. * به خسرو ، مجتبی ، پژمان و رحمتی گفتم کنار هم بمونین و متحد باشین تا جوون های تیم چند پاره نشن . *افشین قطبی شب بازی کره خیلی گریه کرد وقتی باختیم. خیلی باهاش همراه بودم اما بازهم نمی تونستم درکش کنم چون دستیار بودم. * اگه بخام ...
واحدهای تولیدی به خاطر فشار دستگاه های دولتی رنج می برند
12 شب می رفتم جوی آب را به آب انبار خانه مان هدایت می کردم. بعد بحران زمان دکتر مصدق را دیدم . سومین بحران، 28 مرداد بود. آن زمان 20 سال داشتم. سال 40 هم بحران اقتصادی خیلی بدی اتفاق افتاد . بعد از انقلاب، جنگ تحمیلی را دیدم. من خیلی جبهه رفتم؛ با آقای قیومی و آقای خاموشی. غذا و لباس جبهه می بردیم. یکی از فرزندان آقای خاموشی در جبهه اهواز بود که شهید شد. بعد از آن، در دوران احمدی نژاد ...
15 شعر برتر برای محرم
تو لطف کردی یک شب غذای خواهرت را بار کردم یک شب غذای دخترت را بار کردم باید که دست از هرچه غیرکربلا شست دیگ تو را شستم خدا روح مرا شست خدمت تجلی ارادتهای شیعه ست بالاترین نوع عبادتهای شیعه ست ما به ولایت میرسیم از این مودت ما به مودت میرسیم از راه خدمت خدمت در این خانه تنها فرصت ماست ...
حکایت منظوم ظالمان ومظلومان میانمار/ای مسلمین!زیرگلوتیغِ کینه است
شبیه قبری لبریز از جنازه ست وقتی صلح در آن"فرض محال" باشد یک مشت خاک خالق حالا به خون زند دست شاید برای او هم جای سوال باشد فریاد از ستمگر، از جنگ نابرابر از آن زمان که شهری پر قیل و قال باشد آه ای برادر من! بی بال و پر بزن پر در آسمان گمانم، بال ات وبال باشد من "سیب" می نویسم بر آب رودخانه پس می رسد به دستت هر چند کال باشد من اعتقاد دارم ...
منصوریان: در استقلال هیولای درون را می بینید/ مرا به آخر خط رساندند/ از ساکت نمی گذرم
دستیار افشین قطبی بودم. شب بعد از بازی با کره خیلی گریه کرد. نمی توانستم خیلی خوب او را درک کنم. چون دستیار بودم و سیبل نبودم. به نسل بعد خودم و دوستان بعد خودم که هدفشان سرمربی گری استقلال است می گویم که خیلی بستر سختی است. باید 10 ساعت وقت بگذارید ولی دستیاری بستر سبکی است. استقلال را خیلی دوست دارم. دو تیم را خیلی دوست دارم، اول استقلال، دوم استقلال، سوم استقلال، چهارم رئال مادرید و میلان! پرسپولیس ...
اعترافات هولناک عامل سر بریدن مادر و دختر 4 ساله در تهران +عکس
میان گذاشتم، اما او توجهی به حرفه هایم نمی کرد تا اینکه تصمیم به قتل همسر برادرم گرفتم. متهم در ادامه اعترافاتش به کارآگاهان گفت: پس از تهیه کلید منزل برادرم، چندین شب محل سکونت برادرم را تحت نظر داشتم تا اینکه شب جنایت، وارد خانه او شدم؛ همسر برادرم داخل اتاق خواب در حال استراحت بود که چاقو را زیر گردنش گذاشتم؛ قصد داشتم تا او را از اتاق خواب بیرون بیاورم که شروع به جیغ زدن کرد. ...