سایر منابع:
سایر خبرها
قتل زن وکیل جوان در تهران | همسر صیغه ای یا پرستار؛ قاتل خانم وکیل کیست؟
و تحقیق درخصوص این جنایت خودش را سریع به آنجا برساند. سروان رضوانی موضوع ماموریت کاریش را به اطلاع همسرش رساند و رفتن پارک را به روز دیگری موکول کرد و با عجله به سمت محل حادثه حرکت کرد. وقتی سروان رضوانی به مجتمع 23رسید، ساعت هشت شب بود و تعدادی از همسایه ها جلوی ساختمان جمع شده بودند و پچ پچی گنگ در میان آنها شنیده می شد. مرگ دلخراش خانم وکیل درطبقه پنجم مجتمع هفت طبقه رخ داده بود. ...
روی خط آفتاب
مشکلات روستای چاه عباس در خراسان را حل کنند. ...0922 تاجران اتاق تهران همه کاره مملکت شده و پارلمان دارند به طوریکه برخی مسئولان صبح از این مجلس دستور می گیرند بعد سرکار می روند؛ اخیرا هم در شورای پول نفوذ کرده و کاهش سود تسهیلات کشاورزی و ساخت مسکن را به تاخیر می اندازند تا کارها بخوابد و آنها به واردات ادامه دهند. ...0915 با عرض سلام و سپاس بی پایان و خداقوت. محول و ...
گفت و گوی ورزشی-اجتماعی با مرد چشم آبی سینما و کیمیایی ها
کنیم و دیگر چیزی برای یادگیری وجود ندارد. از رونالدو پرسیدند ساعت 12 شب به بعد بارسلونا خیلی زنده و زیباست؛ او جواب داد من ساعت 11 به بعد بارسلونا را ندیده ام. رونالدو همه چیز دارد، بهترین ماشین و خانه، ولی هر سال برای این توپ طلایی مبارزه می کند؛ عاشق کارش است و برای این کار به دنیا آمده است. مسی آمپول های رشد می زده و با سختی به این جا رسیده است. بازیکنان در ایران مثل لیگ برتر انگلیس و ایتالیا ...
شب شعر و مرثیه خوانی بر آستان اشک برگزار شد
...!_ مقصّر، تویی، تویی! تو خوب را ردیف نکردی به جای بد بازارِ خوب ها همه جا گرم می شود رونق گرفت جودِ حسن با گدای بد حالا که حرف دل به حسن جان رسیده است بگذار تا قلم بکشم بر فضای بد... از این به بعد، جزر و مَدَم خوب می شود حال ردیف های بدَم خوب می شود در خلوتِ شبانه ام آن آفتابِ خوب داده سلام های بَدم ...
زندگینامه مختار سقفی
زیاد به مختار افتاد،فریاد زد تو همانی که به یاری پسر عقیل شتافتی؟ مختار قسم یاد کرد کهمن در شهر نبودم و شب را هم نزد عمرو بن حریث به سر بردم.ابن زیاد که عصبانی بود، عصای خود را محکم به صورت مختار کوبیدبه طوری که از ناحیه یک چشم صدمه دید. عمرو برخاست واز مختار دفاع کرد و شهادت داد که او در ماجرا نبوده و به وی پناهندهشده است. ابن زیاد کمی آرام گرفت و گفت: اگر شهادت عمر نبود، گردنت را می زدم. و ...
بهرام شفیع؛ مردی که با - ورزش و مردم - ماندگار شد
می آمد. خیلی کوتاه بود و سریع رد می شد و ما باید سریع اسامی را حفظ می کردیم. آنها را هم که نمی فهمیدیم از خودمان یک اسم می گفتیم، کسی هم نمی فهمید. اما الان کافیست نوک سوزن اشتباه کنید! همه می فهمند و از شما سوتی می گیرند. زمان جنگ یک روزنامه ورزشی بیشتر نبود. خیلی به سختی کار می کردیم و دو یا سه روز خانه نمی رفتیم. در آن زمان، لابه لای ورزش و مردم هم کلی جنگ رفتم و عکس هایم همه جا پر شد ...
دیگر جرات ندارند در دربی کتک کاری کنند/ دربی یک بازی 30 امتیازی است
را زدم و بعد هم جنجال های زیادی شکل گرفت. با اولین درگیری بلافاصله تماشاگران هم به داخل زمین آمدند و درگیری فراگیر شد. فقط خدا راشکر اتفاقی نیفتاد. *بهترین خاطره ای که از دربی دارید؟ عزیزیان: 5 روز بعد از ازدواجم در دربی بازی کردم در دربی سال 69 بازی کردم. همه فکر می کردند من بازی نمی کنم اما علی آقا پروین به من گفت شما جلوی استقلال بازی می کنید. اما تا آخرین لحظه حتی رسانه ها ...
مادرشهید علیخانی:حفظ اسلام، ولایت و میهن هدف مهم همه شهدا بود
تنها پسرم را برای حفظ خاک این کشور به جبهه فرستادم و پشیمان نیستم، گفت: دوست داشتم به جای یک پسر چند فرزند پسر داشتم و آن سال ها برای دفاع از کشور می فرستادم کاش من به جای یک شهید چند شهید داده بودم. وی افزود: خاطرم هست یک شب بارانی وقتی خسته و با لباس های خیس آمد خانه از او خواستم بماند و کمی استراحت کند نه تنها نپذیرفت بلکه گفت مادر من باید بروم حتی یک شب استراحت هم صلاح نیست اصلا این ...
گوشی قاپی؛تخصص باند دزدان 17 ساله
و سیماست به مأموران گفت: اوایل اردیبهشت ماه بود که به ساختمان علاءالدین رفته بودم و پس از خرید گوشی موبایل به ارزش یک میلیون و500 هزار تومان از آنجا خارج شدم و چون قرار بود شب به عروسی یکی از آشنایان بروم در جلوی ساختمان علاءالدین سوار بر یک موتور شدم و به سمت نعمت آباد حرکت کردم . این مرد 32 ساله گفت: در مسیر بودم که با تلفن به خانواده ام زنگ زدم و درباره خرید گوشی موبایل و کارهایی که ...
3 سال مسئول روابط عمومی بنیاد مسکن استان بودم/ مردم معمولا منو صدا میزنن: ای رفیق پیرزن ها چطوری؟
ناطق زاده، بنظر اومدنت توشهر و حضورت توفضای شهر جذابیت خاصی داشته باشه؟ چون همیشه مردم شمارادر روستاهاوعشایر جستجومی کنند. موافقید؟ تمام روزهایم از اول صبح تا دوازده شب همه اش برام خاطره ست. آمدنم داخل شهر، اینکه یکی صدایم می کنه و با زن و بچه هایم نمی توانم وارد بازار بشم که اگر بخواهم در این مورد توضیح بدهم خیلی طول می کشد(با خنده). وقتی وارد محدوده شهر می شی برخورد مردم با ...
مرگ مشکوک آقا مصطفی
خمینی را در پیش داریم ، گفت: در مورد شهادت حاج آقا مصطفی خمینی چند نکته به نظر من دارای اهمیت است. نکته اول در مورد اصل شهادت حاج آقا مصطفی است که در هاله ای از ابهام قرار دارد. در این جا فرصت اینکه به نحو تفصیلی روزهای پایان عمر ایشان را بررسی کنیم و رفت و آمدهای مشکوک شب آخر زندگی ایشان را باز کنیم نیست. من فقط به این نکته بسنده می کنم که وقتی پیکر بی جان حاج آقا مصطفی را در نجف به بیمارستان منتقل ...
شهید سید هدایت الله حسینی ده بزرگ از نگاه یاران (+تصاویر)
، جانباز 25 درصد، شخصیتی متدین و مهربان حاج حسن وکیلی دوست عزیزتر از جان و همرزم همه روزهای سبز پوشی ات در توصیفتان این چنین بیان فرمودند: دهم اردیبهشت یکهزار و سیصد و شصت و شش در میدان والیبال خاکی پادگان شهید غلامی اهواز با چهره ای آشنا شدم که در عین جدیت و قاطعیت، مهربانی و صمیمیت و زلالی داشت که نه تا آن روز دیده بودم و نه بعد از آن روز تاکنون دیده ام.آری او کسی نبود جز شهید سید ...
3 خصلت جوانمرد از منظر امام مجتبی(ع)
و خداحافظی کرد و رفت. من هم بعد از منبر آمدم، درِ ماشین را باز کردم و دیدم 170تا تک تومان خمس یک سال او شده است! این تربیت شده پای منبر است. 170تا تک تومان که باید هم می پرداخت؛ چون مثل نماز و روزه واجب است. علی بن محمد نیشابوری از طریق طرف امام صادق در نیشابور سوار اسب بود و کوچه به کوچه می گشت، خیابان به خیابان می گشت (این را همه نوشته اند و مرحوم آقاشیخ عباس قمی هم در یکی از کتاب ...
8 زن، قربانی تجاوزهای پسر شیشه ای
از کجا یاد گرفتی؟ از زندان. من 15ساله بودم که به خاطر دعوا و کتک کاری 2ماه به زندان رفتم. آن جا بود که سرقت موتور را یاد گرفتم. چند موتور دزدیدم. دوباره دستگیر شدم و به زندان رفتم. این بار سرقت ماشین را آموزش دیدم. وقتی آزاد شدم سرقت را شروع کردم. در این مدت چندبار دیگر هم دستگیر شدم. با خودروهای سرقتی چه کار می کردی؟ چند روزی سوار می شدم، بعد هم اگر لوازم خوب و به درد بخوری ...
مهر تأیید بر جنون قاتل روحانی
کوبی کار می کردم. همسر و فرزندم 8 ماه پیش به خاطر اختلافاتی که داشتیم مرا ترک کردند. وی ادامه داد: شب قبل از حادثه از انزلی به تهران آمدم و می خواستم صبح به مجلس بروم تا درخصوص حقم صحبت کنم اما موفق نشدم. پس از آن به مغازه برادرم در خیابان سعدی رفتم. در آنجا ناهار خوردم و تا ساعت 4:30 آنجا بودم. پس از آن به خیابان آمدم. ناگهان با دیدن جمعیت به یاد خوابی افتادم که چند روز پیش دیده بودم. در ...
روایتی از سفر آیت الله نوری همدانی به لبنان
گروه های تروریستی داعش و دیگر تکفیری ها در سوریه اشاره کرد و گفت: آنان با پشتوانه آمریکا، اسرائیل و عربستان قصد داشتند حکومت سوریه که از محورهای مقاومت است را ساقط کنند و حتی با صراحت اعلام کرده بودند که ما می خواهیم در سوریه حکومت امویان را برپا کنیم! امّا اشتباه آنان را دیگر تکرار نمی کنیم چرا که آنها بعد از کشتن (امام) حسین، زنان و بچه ها را نکشتند و زنده نگهداشتند و حال آنکه باید همه را می کشتند ...
لجبازی نکن!
...، اما ناگهان صورتش سرخ شد و با سرعت شروع کرد به نفس کشیدن، آن موقع بود که فهمیدم تبش بالاست. دخترک موهای طلایی زیبا و صورتی معصوم داشت. مثل عکس هایی که مجلات خانواده چاپ می کنند. مرد شروع کرد به حرف زدن: سه روزه که تب داره... نمی دونیم چرا... خانومم یه چیزهایی بهش داده... خب، می دونین که... مثل بقیه ی مردم. اما خوب نشد. یه چند نفری اطرافمون مریض هستن، گفتیم شاید بهتر باشه شما هم ...
ظهور بابک زنجانی دوم در پالایشگاه کرمانشاه/ نسخه دوم دولت برای برچسب قیمت ها/ طرح تحول سلامت به سلامت!
...: به غیر از حاشیه بازار که در مورد برخی خودروها اتفاق افتاده است، خودروسازان طی چند وقت اخیر قیمت محصولات خود را گران کردند. وقتی بازار کشش قیمت های فعلی را ندارد چرا باید دوباره قیمت ها بالا برود. احمد نعمت بخش دبیر انجمن خودروسازان هم حاشیه بازار را به اوضاع اقتصادی کشور گره زد و به ایران گفت:وقتی نرخ سود بانکی پایین آمده و فعالیت های اقتصادی کشور با رکود مواجه است برخی افراد برای کسب سود ...
طنز: از قورباغه، صدای شجریان در نمی آید
...، تلفن آژانس را از پریز می کشد می خوابد. قادر رفته عسلویه و هی می گوید اینجا کارش سخته ولی کلی پول داره که ما تا به حال از آن کلی هیچ جزئی ندیده ام. من هم که یاسرم و بعد از 12 ترم هنوز از رشته کتابداری دانشگاه تاکستان فارغ التحصیل نشده ام. منتها دیشب که از خوابگاه برگشتم خانه، پدرم را دیدم که پاهایش را می مالد. مرا که دید لبخند فرتوتی زد و گفت: می دونی یاسر؟ من دیگه رفتنی ام یک نوع ...
15 سال زندگی مخفیانه پس از قتل همسر
بایگانی خارج و اعلام کنند . پسر بزرگ متهم که در دادسرا حضور داشت به بازپرس پرونده گفت: سال 81 بود که این اتفاق افتاد. روز حادثه پدر و مادرم تنها خانه بودند که به خاطر موضوع جزئی با هم مشاجره می کنند که در جریان آن مادرم از روی پله ها به داخل حیاط سقوط و فوت می کند. پس از این حادثه پدرم فرار کرد تا اینکه مدتی بعد ما در دادگاه پدرمان را بخشیدیم و رضایت دادیم. الان هم دوباره رضایت خودمان ...
هیچ آشنایی و خصومت شخصی با ضارب نداشتم/ براساس نظر پزشک امکان فلج شدن بخشی از صورتم وجود دارد
و اهل محل آشنا نبودم. وی ادامه داد: البته اوایل که ما به این محل آمدیم این آقا حضور نداشت و گویا آن طور که اطرافیان گفته اند، وی خارج از کشور بود و چند روز بعد از سکونت ما در این محل، از خارج برگشته بود و اولین برخورد بنده با او زمانی بود که روزی در حال برگشت از حوزه بودم و می خواستم وارد خانه شوم که جلوی درب او را دیدم و به او سلام دادم، ولی جواب سلام ما را نداد. طلبه حوزه ...
یکی از عجیب ترین دریاچه های جهان / عکس
همه چیز در آب دریاچه ی تاریک انعکاس می یافت. بعد از یک شب اقامت در یک خانه ساده با زمین لجنی، ایلین راهنما و من از دریاچه با یک قایق کوچک عبور کردیم. ایلین ماهی گرفت، ماهی قزل آلا فریبنده را برای یک شام سنتی Andean trucha (ماهی سرخ شده در یک سس لیمو یا کرم) به ارمغان می آورد. او اشاره کرد که در نزدیکی پایه کوه دو مومیایی پیدا شده است.یک برنامه خشن اتفاق افتاده بود، بدن ها باقی ماند ...
چگونه برای راهپیمایی اربعین آماده شویم؟
، پیاده روی در شهر نجف تمام می شود. بعدازآن دوباره پیاده روی را از عمود 1 در جاده نجف به کربلا شروع می کنید و تا حرم حضرت عباس (ع)، 1452 عمود در پیش دارید. حتماً بعد از نماز صبح پیاده روی را شروع کنید و بین ساعت 3-5 موکبی را برای استراحت شبانه پیدا کنید. اگر انفرادی می روید تا قبل از 10-11 صبح حرکت کنید چون مسیر هم در این ساعت ها خلوت تر است. ضمناً اگر می خواهید تماس تلفنی داشته باشید بهتر است این کار ...
نقش بازاریان قم در بزرگداشت سیدمصطفی خمینی
روزهای نخستین فعالیت های سیاسی پدرش بر ضد حکومت پهلوی، در کنار او به فعالیت سیاسی پرداخت و در پیشبرد حرکت اسلامی نقش بسزایی داشت. آیت الله روح الله خمینی در روز چهارم آبان 1343 علیه لایحه کاپیتولاسیون و انقلاب سفید سخنرانی کرد و چند روز بعد در 13 آبان شبانه دستگیر و به ترکیه تبعید شد. پس از این ماجراها، نیروهای امنیتی ایران، مصطفی خمینی را دستگیر و به ترکیه و سپس عراق تبعید کردند. او در نجف به ...
کارآفرینی با لوفا
روزگار بحران را بگذرانند، هر چند روزها بسیار سخت می گذشت. یک شبانه روز تا مدرسه حمید روزهای مدرسه خود را به یاد می آورد و می گوید: بعد از دوران دبستان در روستای ما که همه کپرنشین هستند، مدرسه ای نبود و من ناچار بودم برای ادامه تحصیل به شهر مجاور بروم. یادم هست صبح جمعه از خانه راه می افتادم تا صبح شنبه به مدرسه برسم. حمید تمام این راه را پیاده طی می کرد . مسیر، جاده ای ...
شیطان سرگردان با شلیک گلوله متوقف شد
به اتهام آدم ربایی و تجاوز به عنف تحت تعقیب قرار گرفت. زن جوان در بررسی های بعدی جزئیات بیشتری از ماجرا را شرح داد. او گفت: ساعت 18 روز جمعه، 13 مرداد ماه از مقابل تالار قصر کیان در خیابان پیروزی سوار یک پراید مسافربر شدم تا به خانه مان بروم. راننده هم مردی جوان بود که بعد از گفتن مسیرم حرکت کرد. او بعد از طی مسافتی ناگهان وارد یک کوچه بن بست شد. بعد با تهدید به من تعرض کرد. او گوشی تلفن همراهم را ...
دلم می خواهد زودتر اعدام شوم
کردم که مسافرکش است اما کمی بعد او وارد خیابانی فرعی شد. وقتی اعتراض کردم یک پیچ گوشتی زیر گلویم گذاشت و گفت که اگر سر و صدا کنم مرا می کشد. دست و پایم می لرزید و وحشت کرده بودم. او وارد کوچه ای بن بست شد و با قفل کردن درهای ماشین کتکم زد و مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. پس از آن گوشی موبایلم را گرفت و مرا از ماشین به بیرون انداخت. با این شکایت تحقیقات پلیس برای شناسایی و دستگیری راننده ...
همسر شهید: وقتی اصرار کردم به سوریه نرود گفت نروم آبرویم پیش حضرت زهرا می رود/ در دوران چهارساله عقد، ...
چند بار تجربه سرباز فراری بودنم، نشنیده بودم. من پدرم را از وقتی 9 ساله بودم از دست داده بودم و بعدها فهمیدم نگاه سید به سربازهایش با همه متفاوت است. نگاه ویژه ای هم به سربازهایی دارد که یتیم هستند. نه تنها من بلکه هوای سربازهایی که یکی از عزیزان شان را از دست داده بودند، خیلی داشت. سید در آن روز به من گفت: از امروز من و تو باهم رفیق هستیم. نه فرمانده و سرباز! گفتم سید من تازه به اینجا آمدم. حرف ...
قصه قبل از خواب کودکان، تیتو کوچولو
اسم من تیتو است. من یک خرگوش کوچولو هستم که یک خواهر و برادر دوقلوی کوچولوتر از خودم دارم. اسم خواهر و برادر من تیتی و تیباست. ما 3 تا با مامان و بابا زندگی میکنیم و خانه مان لابه لای ریشه های یک درخت بزرگ است. همیشه صبح تا شب بابا میرود دنبال غذا و مامان توی خانه مواظب ماست. همیشه همه چیز مرتب است. اما امروز یک کمی با بقیه روزها فرق داشت. ...
عقب نشینی از یک ادعا؟
. این تصاویر مربوط به کشورهای دیگر یا اقدامات دیگری است که به این چالش مرتبط نبوده و به اشتباه به کاربران ایرانی نسبت داده شده است. وی هشدارهای لازم را داده و می گوید: هر چند این چالش هنوز در میان کاربران ایرانی رواج نیافته است، اما تب و تاب خاصی این روزها در خصوص چالش نهنگ آبی در جامعه به راه افتاده که دقت در رصدها و مراقبت ها به ویژه از سوی والدین را می طلبد تا این چالش در ایران به وجود نیاید ...