سایر منابع:
سایر خبرها
اخلاق علوم زیستی و پزشکی، فقه و اخلاق و تغییر جنسیت
قانون و معیار قضاوت در تمامی رفتارهای اجتماعی و تعاملات مربوط به آن، به ویژه امر قضاوت در میان مردم پذیرفته شده بود. هر کس اعمال و رفتار و خود و تعاملاتش با دیگران در جامعه را با محک ارزش های اخلاقی به عنوان خیر یا شر ارزیابی می نمود. بنابراین از منظر ریشه شناسی واژه اتیک (Ethic) به ریشه یونانی باز می گردد و بیو اتیک همان اتیک زیستی و به عبارت دیگر اخلاق زیستی پزشکی می باشد. علم اخلاق ...
چندین روش منحصر به فرد برای وابسته تر کردن شوهر
زن همیشه – از اول دنیا – برای مردها جذابیت داشته است. راه درست مطرح کردن را بیابید و دل همسر، نامزد یا شریک عاطفی خود را ببرید. فقط حرف نزنید : به خود تان که در روزهای نخست همدیگر را ملاقات کردید، باز گردید. آیا در آن روزها مدام به او زنگ می زدید؟ آیا همه زندگی خود را بر اساس خواسته ها و توجهات او بنا کرده بودید؟ آیا خود و اعتماد به نفس خود را قربانی جلب توجه او می کردید؟ ...
بیشترین جرائم جامعه به نوعی با مواد مخدر مرتبط است
به گزارش دولت بهار به نقل از روابط عمومی فرمانداری ابن شهرستان، ابوالقاسم پالیزگیر با اشاره به معضلات موادمخدر در جامعه اظهار داشت: بیشترین جرایمی که در جامعه اتفاق می افتد به نوعی مرتبط با موادمخدر است. وی افزود: براساس گزارش های ارسالی اغلب دستگیر شدگان معتاد و یا کارتن خواب که از سوی نیروی انتظامی به کمپ ها تحویل می شوند به خاطر عدم تأمین هزینه نگهداری مجدد رها می شوند و معضلاتی را ...
اوج تابستان داغ بدحجابی با مانکن های شبرنگ /عکس
مد روز شده است. رنگین کمان ویترین ها میدان هفت تیر تهران یکی از بورس های مانتوفروشی است که از بالای شهر و پایین شهر خریداران خودش را دارد، ویترین ها رنگین کمان مانتو، شال سر و ساپورت هستند، وارد یکی از مغازه ها می شویم قیمت ها از 80 هزار تومان شروع و بنابر جنس و کاری که برده است گران تر می شود فروشنده ها تلاش می کنند تا بفهمند دنبال چه مدل مانتو و یا ساپورتی هستیم به یکی از آنها می ...
رویاهایی که در فنجان قهوه می خشکد
و دیدهایی که از زوایای مختلف به آن می اندازد سرانجام لب به سخن باز می کند و با اطمینان می گوید: عکس عقاب بزرگی در فالت افتاده، آن را با انگشت های لاک زده قهوه ای رنگش به دوستم نشان می دهد ولی من جز چند خط قهوه که با تکان دادن استکان روی زیر استکانی ایجاد شده چیزی دیگه ای نمی بینم. زن رمال با شگرد خاصی همان حرف های قبلی که به بقیه زده را دوباره با ادبیات و کلمات تکراری سرهم می کند و می ...
دستاوردهای انقلاب مشروطه یک قرن پس از صدور فرمان مشروطیت
قاجار برای بازگرداندن علما به قم رفت و آنان را با احترام به تهران آورد چند روز بعد، مجلس در محل مدرسه نظام افتتاح شد و به تدوین نظامنامه انتخابات پرداخت نظامنامه با عجله تمام تدوین گردید و در سال 1324 ه.ق/ 1285 ش انتخابات تهران آغاز شد و در همان سال مجلس را افتتاح کردند. اختلاف تدوین قانون اساسی بین دیدگاه روحانیون و تجدد مآبان با نفوذ جریانهای غربگرا و نیز نفوذ بعضی عناصر وابسته ...
مهم ترین دلیل گرایش زنان به مصرف شیشه ناآگاهی است
بعد از گذشت سال ها و پیدایش عوارض مواد مخدر در مصرف کنندگان، آگاه شدن فرزندان و جوانان از خطرناک بودن این مواد و تبدیل شدن محافل شبانه خانوادگی به میهمانی ها یا پارتی های دانشجویی و مجردی، تولید کنندگان دست به تولید مواد محرک مانند قرص های اکستازی و غیره زدند. تبلیغ آن ها هم این بود که هرکس می خواهد چند ساعتی در شبانه روز از مشکلات عصبی و دغدغه های روزانه فارغ شود از مواد محرک کمک بگیرد و حتی به ...
لیزر درمانی و زیبایی و رابطه زناشویی
...> شما تنها یک یا دو بار در ماه رابطه دارید. رابطه جنسی برای شما مانند یک وظیفه دشوار است که باید به آن عمل کنید. شما فقط در صورتی رابطه دارید که از قبل آن را برنامه ریزی کنید. بعد از رابطه با همسرتان احساس نزدیکی و عاطفه نمی کنید. درباره همسرتان رویاپردازی نمی کنید. به نظر می رسد فقط شما به رابطه تمایل نشان می دهید در حالی که همسرتان تمایلی به آن ندارد. هیچ حس ...
کتابخوانی به لطف فاطمه ها
صحبت با اعضای کتابخانه فاطمه ها در روستای زیبای دهکهان با آن همه درختان مرکبات، در یکی از روزهای گرم پایان فصل بهار فراهم شد؛ وقتی 3فاطمه چادرهای رنگی یکسانی را به سر کرده بودند و فریده و زکیه میرشکاری (2خواهر) همراه آنان خود را به کتابخانه رساندند تا از روزهای شادی برایم بگویند که با کتاب هایشان سپری می شود. همنشینی با آنان وقتی شنیدنی تر می شود که ببینی برخی از مادران این دختران پس از سال ها، دوباره درس خواندن از مقطع دبستان یا راهنمایی را شروع کرده اند و دلشان م ...
تکاپوی تابستانی گالری های تهران
نمایشگاه آثار مهرداد صدری، هنرمند ایرانی مقیم اتریش و بیژن بصیری هنرمند ایرانی مقیم ایتالیا این روزها در موزه هنرهای معاصر برپاست. علاقه مندان می توانند برای بازدید از نمایشگاه این دو هنرمند تا 16 مرداد به نشانی خیابان کارگر شمالی، موزه هنرهای معاصر مراجعه کنند. شیرین اتحادیه در نگارخانه آزاد شیرین اتحادیه تابلوهای نقاشی رنگ روغن خود با محوریت صورت و دست زن ها را به نمایش ...
پلیس زن در ایران؛ قبل و بعد از انقلاب
دوران کودکی مان می خواندیم شب ها که ما به خواب می رویم او بیدار است و با دزدها و جنایت کاران می جنگد، اما این همه ماجرای پلیس در کشور ما و سایر کشورها نیست؛ زیرا سالیان طولانی است که زنان هم در کشورهای مختلف پلیس شده اند و وظیفه برقراری نظم و امنیت را برعهده گرفته اند. 14 درصد پلیس آمریکا را زنان تشکیل می دهند اولین کشوری که به استخدام نیروی پلیس زن روی آورد، کشور آمریکاست. در ...
سقف شیشه ای توانمندی های زنانه
در این گزارش که در شماره روز چهارشنبه چهاردهم مرداد 1394 خورشیدی به قلم ارمغان زمان فشمی انتشار یافت، می خوانیم: به نظر می رسد در سال های اخیر، زنان با کسب تحصیلات و تخصص های گوناگون، در بسیاری از عرصه ها به رقیبانی جدی برای مردان تبدیل شده اند، پس چگونه است که هنوز در رده های بالای مدیریتی و در صحنه های سیاست و اقتصاد، کمتر نشانی از حضور موثر آنان مشاهده می کنیم؟ چه موانعی بر سر راه زنان توانمند قرار دارد که نمی ...
استخدام کارگر ساده در استان خراسان رضوی
صنعتی در شهرک صنعتی توس تعدادی نیرو با شرایط مجرد -دیپلم سن زیر 25 سال جهت مونتاژ و بسته بندی استخدام می نماید. ساعت کار 6الی 14 . بیمه +سرویس +پایه حقوق قانون کار ساعت تماس فقط 8 الی 14 به مدت 3 روز 09305401720 ___________________________________ تعدادی نیروی خانم جهت بسته بندی ملحفه قطار استخدام می شود. خواجه ربیع ...
حقوق ایران در آن مذاکره به رسمیت شناخته نمی شد
ایران ارسال کند؛ ولی در یک جلسه گفت وگو با فرماندهان ارشد ارتش، شهید خلبان عدنان خیرالله طلفاح ؛ پسردایی، برادر زن و سرانجام وزیر دفاع صدام به او گفت: با این کار، ایرانی ها متوجه ضعف و ناتوانی ما می شوند و صدام را از انجام این کار بازداشت. البته در پاسخ او، صدام با لبخند محوی که بر لب داشت گفت: ابوعلاء اما این عین حقیقت است! . این جلسات در یکی از اتاق های کاخ ریاست جمهوری در بغداد تشکیل می ...
آفتاب یزد، به دیدار جانبازی با چهره ای عجیب رفت /قصه غصه های 26 سال تنهایی دلاور مرد سرزمینم، چه ساده ...
صورتش باعث شده تا هر که او را می بیند هر گمانی جز واقعیت را از ذهنش عبور دهد، عقب ماندگی، جذام، سوختگی و ... . عکس العمل و واکنش ها هم تقریبا یکسان بوده، هر غریبه ای که در کوچه و بازار او را می بیند یا از او روی بر می گرداند یا ناخودآگاه صورتش در هم کشیده می شود. از او فقط عکسی دیده بودیم، نام و نشانی هم نداشتیم، پیگیر شدیم، فهمیدیم 26 سال است که مردی در مشهد مردانه زندگی می کند، بی هیچ هیاهو و سر و صدایی و همسری که او هم مردانه به پای این زندگی ایستاده است. به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)- منطقه خراسان، حاج رجب محمدزاده، یکی از جانبازان 70 درصد کشورمان است که ظاهرا وضعیت جسمی و نوع مجروحیتش او را از یاد خیلی ها برده است. او از سال 64 به عنوان بسیجی چهار مرحله به جبهه اعزام شده و آخرین باری که خاک جبهه تن حاج رجب را لمس کرد، سال 66 و در مکانی به نام ماهوت عراق بود. قرار شد برای دیدن حاج رجب به خانه اش در یکی از مناطق پایین شهر مشهد برویم، درحالیکه تا قبل از رسیدن به خانه او هنوز تردید داشتیم که آیا این شخص همان مردی است که ما به دنبالش بودیم یا نه، وارد خانه که شدیم، مردی به استقبالمان آمد که دیدن صورتش تمام تردید های ما را به یقین تبدیل کرد. وقتی به دنبال نام و نشانی از حاج رجب بودم، می گفتند جانبازی که شما دنبالش هستید یک سوم صورتش را از دست داده، نمی تواند به خوبی حرف بزند، اما همین باعث می شد تا برای دیدنش مشتاق تر شوم، وقتی وارد خانه اش شدم و او را دیدم، تنها سوالی که در ذهنم بی جواب ماند این بود که دو سوم دیگری که می گویند از صورت این مرد باقی مانده، کجاست؟ وارد خانه که شدیم مردی به استقبالمان آمد که تنها پیشانی و ابروهایش کمی طبیعی به نظر می رسید، بینی، دهان، دندان، گونه و یکی از چشمهایش را کاملا از دست داده بود، چشم دیگر او هم به سختی باز می شد و مقدار اندکی بینایی داشت. مقابلش نشستیم، روز جانباز را با اندکی تاخیر به او تبریک گفتیم، حاج رجب هم با زبانی که به سختی با آن سخن می گفت از ما تشکر کرد، دیدن صورتش کمی ما را بهت زده کرده بود و شروع مصاحبه را سخت تر... از او پرسیدم چه شد که صورتتان را از دست دادید، آن لحظه را یادتان هست؟ حاج رجب با صدایی که به سختی و کمی نامفهوم شنیده می شد، لحظه مجروحیت خود را اینگونه برایمان وصف کرد: خیلی کم یادم است، فقط اندازه یک ثانیه، در سنگر داشتم برای کلمن یخ می شکستم و دو نفر از همرزمانم در کنارم بودند، ناگهان خمپاره زده شد و بعد از اینکه احساس کردم خون زیادی از من می رود، بیهوش شدم. طوبی زرندی، همسر حاج رجب به کمکش می آید، همزمان که او برایمان از لحظه مجروح شدنش می گوید، همسرش هم جملات نامفهوم حاج رجب را برایمان بازگو می کند؛ در آن لحظه چهار نفر در سنگر حضور داشتند، یک سرباز رفته بود تا از تانکر آب بیاورد، حاج آقا هم در حال شکستن یخ بوده و بقیه هم خواب بودند که خمپاره جلوی سنگر می خورد. دوست هم سنگرش می گفت یک دفعه دیدم آقا رجب افتاد، تا آمدم از جایم بلند شوم و به او کمک کنم دیدم نمی توانم، یک دست و یک پایم قطع شده بود و دیگر هم سنگری هایش هم شهید شده بودند، آن جانباز نیز چند سال پیش بر اثر جراحاتش شهید شد. خانم حاج رجب که زمان جانباز شدن همسر نانوایش 30 ساله بود و چهار فرزند داشت، می گوید: همسرم همیشه می گفت اگر نماز و روزه واجب است، جبهه رفتن هم حق و واجب است. پرسیدم چگونه خبر مجروحیت حاج آقا را به شما دادند، محمدرضا محمدزاده، فرزند بزرگ حاج رجب که تنها هشت سال پدرش را با صورت عادی اش دیده، می گوید: آن موقع من دوم دبستان بودم، قبل از اینکه خبر جانباز شدن پدر را به ما بدهند، او نامه ای نوشته بود که مرخصی گرفته و به مشهد بر می گردد، ما هنوز از چیزی خبر نداشتیم تا اینکه یکی از هم رزمان پدرم من را در کوچه دید و پرسید پدرت نیامده؟ من جواب دادم نه و او که با خبر از ماجرا بود گفت که انشاء الله خبرش می آید. بعد از آن بود که متوجه شدیم جانباز شده ولی نمی دانستیم از چه ناحیه ای، فکر می کردیم دست یا پایش قطع شده است، اما وقتی وارد بیمارستان فاطمه الزهرا تهران شدیم من و مادرم با صحنه ای مواجه شدیم که برایمان قابل درک نبود. پدرم را فقط از پشت سر توانستم تشخیص دهم، ترکشی که به او خورده بود تمام صورتش را از بین برده بود. از همسر حاج رجب خواستیم تا برایمان روزهای قبل از مجروحیت و لحظه ای که خبر جانباز شدن همسرش را به او می دهند، بازگو کند؛ وقتی با پسر هشت ساله ام و دختر کوچکم که در بغلم بود وارد بیمارستان فاطمه الزهرا شدم، با دیدنش فهمیدم این مجروحیت ساده نیست و اتفاق بزرگی برایش افتاده است. ملحفه سفیدی روی همسرم انداختند تا تمام کند نزدیک تر شدم، صورتش کاملا باندپیچی شده بود، بعد از اینکه باندهای صورتش را برداشتند دیدم فک بالای همسرم از بین رفته، صورتش صاف صاف شده بود و زبان کوچک ته گلویش به راحتی دیده می شد. یک چشمش هم به دلیل افتادگی نابینا شده بود و تنها چشم دیگرش آن هم از فاصله های نزدیک می بیند. بعد از دیدن آن صحنه از حال رفتم و در اتاق دیگری بستری شدم، آن قدر وضعیتش وخیم بوده که در همان ابتدا وقتی متوجه میزان آسیب دیدگی همسرم می شوند، یک ملحفه سفید روی او می کشند، گوشه سالن رهایش می کنند تا تمام کند، ولی گویا یک پزشک جراح خارجی از کنارش رد می شود، وضعیت او را می بیند و می گوید او را مداوا می کنم. فرزند بزرگ حاج رجب یادآور می شود: گویا در همان لحظه ها هم فکر می کردند که حاج آقا شهید شده، چون صدای خرخر مثل قطع شدن سر شنیده می شد، او را به تبریز و شیراز اعزام می کنند، ولی گفته می شود که درمان چنین مصدومی کار آن ها نیست و به تهران می برند. حاج رجب در این مدت 26 بار زیر عمل جراحی قرار گرفته تا به شکل امروز درآمده، هر بار در این عمل ها یک تکه پوست از دست، پا یا سرش جدا می کردند و به صورتش پیوند می زدند، از پوست سرش برایش ریش و سبیل ساختند، ولی استخوان دماغش جوش نخورد، خانواده اش می گویند در چهره ای که شما از حاج رجب می بینید، همه چیز ساخته دست پزشکان است. وضعیت حاج رجب بعد از مجروحتیش باعث شده بود تا زندگی خودش و خانواده اش هم مثل صورتش از حالت عادی و طبیعی خارج شود، بچه هایی که تا مدتی قبل از سر و کول پدر بالا می رفتند حالا با دیدنش جیغ می کشیدند و فرار می کردند . او بعد از هر عمل صورتی جدید پیدا می کرد و همین باعث شده بود تا خانواده اش نتوانند به راحتی با این وضعیت کنار بیایند، از همسرش که می پرسم چگونه با این وضعیت کنار آمدید، پاسخ می دهد: کارم شده بود گریه و تا دو سال هر شب با بغضی می خوابیدم که رهایم نمی کرد، یک شب که قبل از خواب بسیار گریه کرده بودم خوابی دیدم که بعد از دو سال خداوند صبری به من داد که تا همین حالا ادامه دارد. خواب دیدم در پایین جایی شبیه به جبل النور کوهسنگی ایستاده ام، مقام معظم رهبری در بالای این کوه دستشان را دراز کرده اند و مرا به بالای بلندی آوردند، مادر شهیدی که در کنارمان ایستاده بود را نشان دادند و گفتند مقام شما با مقام این مادر شهید یکی است. همسر این جانباز 70 درصد بیان می کند: هیچ وقت پیش خدا و بنده خدا از این وضعیت گلایه نکردم، ولی فشار این اتفاق آن قدر بود که تا مدت ها صبح ها به یک دکتر مراجعه می کردم و بعد از ظهرها به یک دکتر دیگر، این اتفاق برای من بسیار سنگین تمام شد، گاهی می گفتم کاش رجب قطع نخاع می شد ولی این اتفاق نمی افتاد، بچه ها نیز کوچک بودند، نمی توانستند با شرایط کنار بیایند و با دیدن چهره پدرشان می ترسیدند. فرزند بزرگ حاج رجب هم می گوید: برای یک کودک دبستانی سخت بود که پدرش در این وضعیت باشد ولی شاید معجزه خدا بود، اینکه هیچ حس بدی نداشتم، پدر را خودم حمام می بردم، لباس هایش را تنش می کردم و با همان سن کم، همه جا با او می رفتم. حاج رجبی که نه دهان دارد، نه فکی و نه دندانی، حالا آرزویش شده تا بعد از 26 سال لقمه نانی را در دهانش بگذارد و غذاهای خانگی را بخورد، همسرش می گوید تا یک سال فقط با سرنگ به حاج آقا غذا می دادم. او 27 سال است که فقط مایعات می خورد. در طول تمام این سال ها کسی پیدا نشد که درد دل ما را بفهمد، فقط می گفتند خدا اجرتان دهد، حاج رجب تنها 30 درصد سلامتی داشت که آن هم دو سال گذشته سکته قلبی کرد و مجبور به انجام عمل قلب باز شد، همیشه می گویم خوش بحال شهدا که شهید شدند، رفتند و راحت شدند، شوهر من جلوی چشمانمان روزی چند بار شهید می شود. در این لحظه فرزند بزرگ حاج رجب دو سال گذشته را به یاد آورد که پدرش را به خاطر عمل قلب باز در بیمارستان بستری کرده بودند، او می گوید: سکته ای که پدرم دو سال پیش کرد از سنگینی همین حرف های مردم بود، زمانی که حاج آقا عمل قلب باز در بیمارستان داشتند، در بخش آی سی یو مانیتورهایی برای ملاقات کنندگان جهت آگاهی از وضعیت بیمارشان نصب شده بود. وقتی برای ملاقات پدر به بیمارستان آمدیم، متوجه شدیم که مانیتور اتاق حاج آقا را قطع کرده اند، با پرس وجوهایی که کردم فهمیدم مردم شکایت کرده و از تصویر پدرم ترسیده بودند، به همین دلیل مانیتور اتاقش را قطع کردند، این قدر رفت و آمد کردم تا پس از مدتی تصویر وصل شد ولی از دور پدرم را نشان می دادند. او تصریح می کند: پرستار اتاق پدرم برای دادن قرص هایش با حالتی خاص دم در اتاق می ایستاد، در حالیکه صورتش را به سمت دیگری می برد تا پدر را نبیند، قرص ها را دست من می داد تا به او بدهم، درحالی که این ها وظیفه پرستار است، من به آن پرستار گفتم، پدرم ترس ندارد، او فقط یک جانباز است، همین. ما غرق سوال و جواب و نگاه به صورت نداشته حاج رجب بودیم و او نگران دهان خشک مهمانانش، در طول مصاحبه بارها صحبت های فرزند و همسرش را قطع می کرد و با دستانش به سمت میوه و چای هایی که مقابلمان بود اشاره می کرد، به اصرار حاج رجب گلویی تازه می کردیم و دوباره سوال و جواب هایمان را از سر می گرفتیم. دو سال است که کسی به همسرم سر نزده از خانواده اش پرسیدم در این 26 سال که حاج آقا جانباز و از کار افتاده شده بودند با داشتن 6 فرزند آیا مشکل مالی هم داشتید؟ همسرش پاسخ داد: با همان حقوق ماهانه بنیاد زندگی مان می چرخد، چند سال پیش خانه ای برایمان گرفتند که برای داماد کردن آخرین فرزندم مجبور شدم آن را بفروشم و در حال حاضر هم مستاجریم، یک بار به بنیاد جانبازان زنگ زدم و گفتم برای عروسی یکی از فرزندانم یک میلیون تومان وام می خواهم، آن ها هم پاسخ دادند ما پول نداریم قبض آب و برق اینجا را پرداخت کنیم، چگونه به شما وام بدهیم؟ همسر حاج رجب تاکید می کند: من هیچ انتظاری ندارم که کمک مالی بشود، ولی حداقل اگر خبری از همسرم بگیرند بد نیست، حدود دو سال است که از طرف بنیاد هیچکس به ما سر نزده، دلیلشان هم این است که بنیاد پول آژانس برای سرزدن به جانبازان را ندارد، به نظرم بنیاد بین جانبازی که روی ویلچر می نشیند، با سایر جانبازها تبعیض قائل می شود. حاج رجب 26 سال در آرزوی دیدن مقام معظم رهبری است اگر حاج رجب را از نزدیک می دیدی، کنار آمدن با این جمله که دو سال است کسی به او سر نزده، برایت بسیار سخت می شد، خواستم سوال کنم در طول این 26 سال چه کسانی به دیدن حاج آقا آمدند، آیا ایشان دیداری با مقام معظم رهبری، امام جمعه مشهد یا ... که پسرش با خنده ای حرفم را قطع کرد و گفت: دو سال گذشته قرار بود پدرم در حرم امام رضا دیداری با رهبری داشته باشند، ولی وقتی در صحن حرم مسوولان با چهره پدرم روبه رو شدند طور دیگری برخورد کردند. من نمی توانستم پدرم را با این وضعیت تنها در میان آن جمعیت رها کنم، با او از حرم برگشتم در حالی که آرزوی دیدار با مقام معظم رهبری همچنان بر دلش مانده است. فرزند این جانباز 70 درصدی می گوید: حاج آقا خیلی مظلوم است، بدنبال جایگاه نیست، ولی داشتن یک دیدار با رهبری فکر نمی کنم برای چنین جانبازی خواسته بزرگی باشد. سخن گفتن از 26 سال تنهایی حاج رجب و فرزندانی که یک بیرون شهر رفتن با پدر، بزرگ ترین آرزوی شان شده تمامی نداشت، وقتی یکی از عکس های او در اینترنت و برخی شبکه های اجتماعی منتشر می شود، عده ای نظر می نویسند خدا به این مرد اجر دهد، اما دلیل نمی شود که فرزندانش با سهمیه به دانشگاه بروند. این حرف ها بر دل دختر کوچک حاج رجب که از وقتی به دنیا آمده صورت پدر را به همین شکل دیده، سنگینی می کند، او با بغضی که سعی در فرو بردن آن دارد، می گوید: به پدرم افتخار می کنم، او سایه سر ماست، اما طاقت نگاه ها و حرف های مردم را ندارم. باور کنید حسرت یک پارک رفتن یا زیارت رفتن برای یک کودک آن قدر بزرگ است که با یک سهیمه کنکور نمی توان آن را جبران کرد، من درس خواندم و امسال بدون استفاده از سهمیه به دانشگاه رفتم. دلم می خواست بنشینم کنار حاج رجب تا جواب همه سوالاتم را از دهان نداشته خودش بشنوم، زبان او برای حرف زدن خیلی سخت می چرخید، اما دیگر طاقت نیاوردم، کنارش نشستم، پرسیدم حاج آقا حرم امام رضا که می روی از او چه می خواهی؟ آرزویت چیست؟ دور گوش هایش باندپیچی بود و صدایم را به سختی می شنید، سوالم را بلندتر تکرار کردم و گوش هایم را تیزتر، خودکارم را آماده در دستانم گرفتم تا از آرزوهای حاج رجب کلمه ای را جا نیندازم، دیدم دو دستش را به سوی آسمان دراز کرد و گفت می خواهم خدا از من راضی باشد منتظر بودم تا حرفش را ادامه دهد، اما با دستمالی که در دستش بود گوشه همان چشم کوچکی که در صورتش کمی سالم مانده بود را پاک کرد و دیگر چیزی نگفت. حالا حاج رجب با سیرت است و بی صورت، در میان مردمی راه می رود که همه آن ها بی آن که بدانند این صورت را چه کسی و برای چه چیزی از او گرفته، نگاهشان را از حاج رجب می دزدند، شاید حق دارند، نمی دانند که او صورت داده برای نترسیدن ما، برای آرامشی که هنگام غذا خوردن در یک رستوران به آن نیاز داریم، رستورانی که روزی گذر حاج رجب و فرزندش به آن جا افتاد و صاحبش به خاطر آرامش مشتری هایش او را به آنجا راه نداد. خودش زبانی برای گلایه کردن ندارد، اما دل همسرش سخت شکسته، دلگیر است از وقتی که با شوهرش بیرون رفته بود، مادری که فرزندش گریه می کرد آنها را می بیند، انگشت اشاره اش را سمت حاج رجب دراز می کند و می گوید پسرم اگر گریه کنی می گم این آقا تو رو بخوره . برای همسرش سخت است تا به مادر آن کودک بفهماند شوهرش صورتش را فدا کرده تا دیگر هیچ کسی جرات نکند در خاک وطنش به فرزندان این کشور نگاه چپ بیندازد. نمی دانم چگونه، اما آسان نیست جبران زخم زبان ها و نگاه هایی که باعث شده تا آخرین خاطره بیرون رفتن دو نفره این زن و مرد به دو سال قبل باز گردد و آنها دو سال از اینکه نمی توانند با هم به پابوسی امام رضا(ع) بروند حسرت بخورند . همسرش می گوید: طاقت شنیدن حرف های مردم را ندارم، وقتی بیرون می رویم و به حاج رجب توهینی می کنند، نمی توانم ساکت باشم، جوابشان را می دهم و در نهایت دعوایی بلند می شود، حالا ترس از همین دعواها دو سال است ما را خانه نشین کرده است. به حاج رجب می گویم دلت که می گیرد چکار می کنی، در این سال ها خسته نشدی، با همان صدایی که حالا شنیدنش برایمان عادی شده بود، پاسخ داد: خستگی از حد گذشته، در هر حالتی خسته ام، چه وقت هایی که در میان جمعیت و شلوغی هستم، یا وقت هایی که استراحت می کنم، روزی هزار بار عذاب وجدان دارم که چقدر مردم با دیدن من اذیت و ناراحت می شوند. این صورت برای من عادی شده ولی برای مردم نه. حاج رجب نوه هایی هم دارد که بودنشان او را کمی از تنهایی درآورده، در طول مصاحبه شنیدن غصه های پدربزرگ برایشان آسان نبود، دور او می گشتند و هوایش را داشتند، نادیا، نوه بزرگش کلاس پنجم دبستان است، او می گوید: جشن تولدهایمان را اینجا در خانه پدربزرگ می گیریم، عیدها پیش او می مانیم و پدربزرگ به ما عیدی می دهد، دوست داریم با او بیرون برویم اما طاقت حرف های دیگران را نداریم. اما عشق که باشد، خلاصه شدن زندگی برایت در یک چهار دیواری آن قدرها هم تلخ نمی شود، کنار همسرش نشستم، آرام به او گفتم در این 26 سال فکر جدایی به سرتان نزد، خندید و گفت: چند سال پیش همسر یکی از جانبازان که دوست من هم بود، زنگ زد، گفت اگر شوهر من وضعیت حاج رجب را داشت حتما از او جدا می شدم ، بعد از این تماس تلفنی تا چهار سال نتوانستم با این دوستم ارتباط برقرار کنم، حرفش به دلم سنگین آمد و به شدت مرا ناراحت کرد. از حاج خانم می پرسم شما که اکثرا در خانه اید، با آقا رجب دعوایتان هم می شود، صورتش غرق تبسم می شود و می گوید بله، چرا دعوا نکنیم گفتم آخرین بار کی دعوایتان شد، با لبخندی که حال و هوای ما را هم عوض کرد، گفت قبل از آمدن شما ، پرسیدم سر چه چیزی، پاسخ داد: داشتم برای آمدن شما خانه را آماده می کردم که حاج آقا با فلاسک چایی اش آمده بود بالای سرم و اصرار داشت تا همان لحظه برایش چایی درست کنم. *** به صورت نگران حاج رجب نگاه می کنم که گویا این روزها در هیاهو و کش مکش های سیاسی گم شده، او روزگاری برای این نگرانی جانش را کف دستانش گذاشت، بی سر و صدا رفت، بی سر و صدا و بی صورت هم بازگشت تا امروز منافع ملی و صورت نداشته اش در میان دلواپسی های نابه جای عده ای به فراموشی سپرده شود. حاج رجب نقاب نمی زند، برخلاف خیلی از آدم هایی که چهره واقعی شان را پشت شعارها و نگرانی های ساختگی شان پنهان می کنند، او با همین حالش هم از فضای سیاسی کشور بی خبر نیست، از میان برنامه های تلویزیونی فقط اخبار را نگاه می کند و از هیچ راهپیمایی یا انتخاباتی جا نمی ماند . حاج رجب خودش است، بی هیچ نقابی، حتی می توانی لبخند خدا را بر روی لب های نداشته او ببینی، صورت حاج رجب جایی جا مانده که هرگاه خواستی روی ماه خدا را ببینی، می توانی به اینجا بیایی، اینجا می توانی امضا و دست خط خدا را ببینی که بدون هیچ پرده ای بر صورت او به یادگار مانده است. ...
چگونه خواهرم را باحجاب کنم؟
انجام یک امر الهی که همان امر به معروف است را داشته باشید. در این صورت امداد الهی نیز به کمک شما خواهد آمد. 2- در ابتدا از خدا کمک بخواهید: با توسل به اهل بیت علیهم السلام و واسطه قرار دادن ایشان از خدا کمک بخواهید تا کلامتان و قدم هایتان مؤثر باشد. تحول در دل ها به دست خداوند است و شما فقط باید به انجام وظیفه تان فکر کنید. توسل به اهل بیت علیهم السلام داشته باشید و بعد از آن هم تا ...
کارتن خوابی فزآینده زنان هم چنان سرگردان میان دستگاه ها
رسیدگی به موضوع کارتن خوابی زنان مسئول اند، راه اندازی یک سامان سرای 200 نفره برای 5 هزار کارتن خواب زن تنها اقدام عملی است که در راستای جمع آوری و بازپروری این افراد انجام شده است. به گفته دانشور عضو شورای شهر تهران، سال گذشته در شورای شهر مصوب شد که سامان سراهای ویژه زنان افزایش یابد؛ چراکه کودکان همراه زنان کارتن خواب هستند و این درحالی است که در این سامان سراها برای کودکان کارتن خواب ...
قیمت شیشه 70 میلیون افزایش یافت
آسیبهای اجتماعی و لزوم پیشگیری در این زمینه و اجرای اقدامات درمانی مناسب برای زنان معتاد گفت: در حوزه درمانی در حال حاضر دو مرکز در تهران مشخص کرده ایم که در آینده معتادان زن متجاهر را در آن نگهداری و در کنار آن برای آنان اشتغال زایی ایجاد کنیم. همچنین در حال حاضر مرکز درمان ماده 16 مشهد، 100 نفر زن تحت پوشش داشته و یک مرکز اشتغالزایی در کنار آن تعبیه شده است. قائم مقام دبیرکل ستاد ...
دین شعاران خود را از دین مداران جلوتر می دانند / پیمودن مراحل قانونی هسته ای جزء محکمات خط ولایت است / ...
ولایت شعار هستند و در عرصه شعار کم نمی آورند و چه بسا در عرصه شعار از آنهایی که دین مدار و ولایتمدار هستند، جلوتر هم باشند و گروه دوم آنهایی هستند که دین مدار و ولایتمدار هستند. امام جمعه موقت تهران با اشاره به آیات الهی در باره دین شعاران اضافه کرد: بعضی ها در لبه دین می نشینند و وسط میدان دین نمی آیند و تا جایی که دین به درد دنیای شان بخورد، هستند، اما اگر ببینند منفعتی برای شان ندارد ...
شیشه پرجاذبه ترین مواد در بین جوانان اردبیل
ها و تهدیدها در این حوزه به حداقل برسد. خدادادی یادآور شد: 35 سال مقابله و مبارزه با مواد مخدر و سوداگران این حوزه قطعاً نتایجی را به همراه داشته اما هنوز نتوانسته ایم تعداد مصرف کنندگان و تهیه و توزیع کنندگان را کاهش دهیم که باید ایراد کار را درست و دقیق ارزیابی کرده و در رفع آن همتی راستین داشته باشیم. وی با رد برخی ادعاها مبنی بر اینکه افراد معتاد افراد بیکار و لاابالی هستند، تصریح ...
شغل، زنانه مردانه ندارد!
. برای افزایش مرخصی زایمان کار کارشناسی انجام شود به گزارش جهان صنعت فخرالسادات محتشمی پور، مسوول گروه ارتباطات انجمن زنان مدیر کارآفرین در این نشست با اشاره به اینکه اجرای طرح هایی نظیر افزایش مرخصی زایمان بدون انجام کار کارشناسی به جامعه تحمیل می شود، گفت: ظاهر قضیه این است که قانون مرخصی زایمان به نفع زنان است اما در عمل زنان را خانه نشین می کند اما خانه نشینی زن همه جا به منزله اقتدار ...
دردی که در رگ و خون نشسته است
ببندند و می گوید: بیشتر اوقات پولی برای تامین کرایه ماشین و برگشت به کمپ نداریم و با پای پیاده زمانی به کمپ می رسیم که درب بسته شده. این شب ها مجبور هستیم در پارک یا خرابه ها بخوابیم و گذران زمستان در این شرایط بسیار طاقت فرساست. این تنها خواسته عادل از مسئولان است! به گفته او، زنان معتاد کارتن خوابی زیادی هستند که برای تهیه مواد به کارهای مختلفی دست می زنند و این گفته عادل هشدار ...
راه پُرنشیب و فراز مادران شاغل تا نوزادشان
شکل گرفت. در قالب این برنامه، نوزادان باید تا 6 ماهگی تغذیه انحصاری با شیر مادر داشته باشند. علاوه بر این مجلس شورای اسلامی دست به کار شد و به منظور تشویق مادران به شیردهی فرزندان، در کنار تصویب قانون مرخصی زایمان و امکانات دیگر، یک ساعت مرخصی شیردهی را برای مادران شاغل لحاظ کرد. سارا دانشگر کارشناس امور حقوقی گفت: بر اساس تبصره یک ماده سه قانون ترویج تغذیه با شیر مادر و حمایت از ...
بررسی چگونگی حضور زنان در آگهی های بازرگانی
از زن نوعی استفاده ابزاری می شود. در این گزارش به شکل موردی به نمونه هایی از حضور ناخوشایند زنان در آگهی های تلویزیونی اشاره می کنیم . زن خسته و غمگین روی مبل نشسته و می گوید هرچه می شوید و می سابد باز هم همه جای خانه اش کثیف است. زنی که روبه رویش نشسته با شادی و سرخوشی لیست طویلی از پودرها و مایع های ظرفشویی و رختشویی و شیشه شویی و کف شویی و... را برایش ردیف می کند و همراه با حرف های ...
حقوق و تکالیف و جایگاه زن در اسلام در برنامه قرار بررسی می شود
زندگی و تحصیل در خارج از کشور را داشته و در شورای عالی انقلاب فرهنگی مشغول به کار است. در روز دوم یعنی چهارشنبه این هفته موضوع برنامه قرار ، تکالیف زنان در جامعه اسلامی است و گزارش میان برنامه هم به زندگی بانوی راننده ای می پردازد که سرپرستی خانواده خود را هم بر عهده دارد. در آخرین بخش از برنامه قرار در هفته جاری هم حقوق زنان مورد بحث قرار می گیرد. گزارش سومین قسمت هم ...
افزایش 5 درصدی آمار مرگ معتادان
ایران اکونومیست - علیرضا جزینی روز سه شنبه در نشست خبری افزود: در این مدت 596 نفر مرد و 70 نفر زن به علت اعتیاد جان خود را از دست دادند. وی اظهار داشت: علت مرگ این افراد مسمومیت حاد، مصرف زیاد، وجود مواد مخدر در شکم، تزریق و عفونت هایی مانند ایدز و هپاتیت و مصرف روانگردان ها بوده است. جزینی ادامه داد: در سال گذشته 3 هزار نفر به علت اعتیاد در کشور جان باختند که 300 نفر از آنان زن ...
رسانه ها نسبت به مصرف قرص های لاغری در آرایشگاه ها هشدار دهند
بحث درمان اقداماتی در اواخر سال گذشته شروع شده و امسال هم ادامه دارد بر این اساس 2 مرکز در تهران برای نگهداری این زنان وجود دارد و در آینده برای درمان زنان معتاد متجاهر مرکزی در نظر گرفته خواهد شد به عنوان مثال در مشهد دو مرکز درمان ترک اعتیاد زنان داریم که 100 زن تحت درمان قرار گرفته اند و در کنار آن مراکز اشتغال زایی فراهم شده است تا پس از ترک اعتیاد مشغول کار شوند. ...
قیمت شیشه میلیون ها تومان افزایش یافته است
...> جزینی ضمن اشاره به زنانه شدن آسیبهای اجتماعی و لزوم پیشگیری در این زمینه و اجرای اقدامات درمانی مناسب برای زنان معتاد گفت: در حوزه درمانی در حال حاضر دو مرکز در تهران مشخص کرده ایم که در آینده معتادان زن متجاهر را در آن نگهداری و در کنار آن برای آنان اشتغال زایی ایجاد کنیم. همچنین در حال حاضر مرکز درمان ماده 16 مشهد، 100 نفر زن تحت پوشش داشته و یک مرکز اشتغالزایی در کنار آن تعبیه شده است. ...
کاهش 25درصدی اعتیاد در برنامه ششم توسعه/افزایش آمار 5 درصدی مرگ و میر معتادان
استان مورد شناسایی قرار گرفته است که در صورت اقدامات انجام شده نتایج قطعی را اعلام خواهیم کرد. وی با بیان اینکه پیشگیری و درمان 2 اقدام مهمی است که باید برای زنان کارتن خواب صورت گیرد، خاطرنشان کرد: اصحاب رسانه و تلویزیون نقش مهمی در این راستا دارند در حال حاضر 2 مرکز درمان برای زنان کارتن خواب در شهر تهران راه اندازی کردیم و راه اندازی این مراکز در استان ها نیز باید مورد توجه قرار گیرد ...
ماجرای عقیم سازی زنان کارتن خواب به کجا رسید!
عصر بانک ؛بارداری زنان کارتن خواب در چند سال اخیر به یک معضل برای این زنان که خود را از بسیاری خدمات حمایتی و درمانی محروم کرده اند، تبدیل شده است. مشاهدات فعالان مقابله با اعتیاد حکایت از آن دارد که این زنان، نه تنها پیش از بارداری، به دلیل شرایط زیستی خود در معرض آسیب های جسمی بی شمار هستند، بلکه وقتی در مسیر تامین مواد مصرفی شان، باردار می شوند هم، از ترس عواقب قضایی، نه تنها به ...