سایر منابع:
سایر خبرها
روابط مشکوک یک زن با مرد غریبه، دست شوهرش را به 3خون آلوده کرد
مشاجره کردیم و بعد او قهر کرد و رفت خانه مادرش. بعد از سه هفته با واسطه بزرگتر ها او را به خانه بازگرداندنم. همان روز درحالی که او داشت خانه را جارو می کشید متوجه شدم فرد ناشناسی به تلفن او زنگ زده وبعد هم پیامک داد..... وقتی از او سؤال کردم او جواب درستی نداد. خیلی عصبانی شدم وبعد از درگیری لفظی موضوع تمام شد تا اینکه فردای همان روز حدود ساعت یازده صبح وقتی از محل کارم به او زنگ زدم ...
گفتگویی جذاب با جانباز و رزمنده قزوینی/ آزادسازی خرمشهر نتیجه مقاومت و ایستادگی بود نه حاصل مذاکره!
ترکش در بدن خود را از جنگ به یادگار داشته و با وجود گذشت سال ها هنوز خاطرات جنگ و دفاع مقدس برای او تازگی دارد. وی با اشاره به چگونگی حضورش در جبهه های جنگ اظهار کرد: سال 1359 همزمان با آغاز جنگ تحمیلی به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمدم و بعداز گذراندن آموزش های لازم برای حضور در جبهه آماده شدم. عابدینی افزود: اوایل مهرماه همان سال بود که قرار شد گروهی از گردان ها را ...
حکایتی عبرت آموز از آه مظلوم/ بهترین راه تملق بنده چیست؟
ایستاده بود و معطل گرفتن نان به نوبت بود. آقایی هم که می شناخت این یهودی است(انگار قضیه برای هفتادسال پیش است و من ده-دوازده ساله بودم که پدرم برایم گفت)،به این خانوادهٔ یهودی کینه ای داشته که کینهٔ بی علت هم بوده است؛ یعنی این خانواده آرام بودند و کاری به کسی نداشتند و مردم محله هم از آنها ناراضی نبودند. وقتی نوبت جلوتر از این یهودی نان سنگک را می گیرد، یک دانه از این ریگ های داغ شدهٔ در آتش را در گردن ...
عده ای می گفتند مادران شهدا پول می گیرند و گریه نمی کنند/ وصیت برادرم پشتیبانی از ولایت فقیه است
تازه 15 ساله شده بود و از چند سال قبل هم نماز می خواند روزه می گرفت، بسیار مقید بود. خواهر شهید جزینی با اشاره به نحوه رفتار مادرش هنگام شنیدن خبر شهادت فرزند خود، بیان کرد: برادرم 17 اردیبهشت ماه سال 1361 به شهادت رسید. مادرم بی تابی نکرد و راضی به رضای الهی بود، مادرم می گفت: فرزندم را در راه خدا داده ام ، در صورتی که من خیلی بی قرار و نا آرام بودم، خدا به مادرم صبری زینبی اعطا کرد ...
صدایی می گفت دخترها را سوار کن!
نصف جهان: مرد جوانی که در پوشش مسافرکش چندین زن و دختر را مورد آزار و اذیت قرار داده بود، در جریان تحقیقات پلیسی مأموران کلانتری 124 قلهک شناسایی و دستگیر شد و تحقیقات پلیسی برای شناسایی دیگر شکات متهم همچنان ادامه دارد. به گزارش میزان، هفته گذشته مأموران کلانتری 124 قلهک موفق به بازداشت راننده خودروی پرشیایی شدند که قصد داشت زن جوانی را با زور سوار بر خودرویش کند. مأموران پلیس، راننده ...
سوسن رشیدی؛ از کوچ نشینی تا قهرمانی کیک بوکسینگ
؟ پدرم هم تحت تأثیر حرف مردم، در خانه را قفل کرد و به مادرم گفت: اگر سحر بیرون برود سرش را می برم. دو هفته در اتاق حبسم کردند. اما هر شب ساعت سه بیدار می شدم و با مشت و پا به دیوار ضربه می زدم. وقتی پدرم می دید من این کار را انجام می دهم با مادرم صحبت کرد و گفت: منصرف کردن این دختر بی فایده است. ، اما پشتیبانی خانواده بسیار مهم بود، کمک مادر و بویژه پدرش با آن همه حرف ها و فشار های روحی روانی و ...
دانشجوی مغرور با یک نگاه و یک پک ساده اسیر کیانا شد
چیز دیگری فکر نکنیم. ما یک گروه شش نفره شامل سه دختر و سه پسر از فامیل بودیم که برای کنکور و قبولی در دانشگاه درس می خواندیم. البته روابط ما کاملا تحت نظر خانواده هایمان بود و از علاقه و عشق و عاشقی در این رابطه ها هیچ خبری نبود. بزرگترین هدفمان جلو زدن از یکدیگر و آوردن رتبه در کنکور بود. بعد از یک سال استرس و بی خوابی و روزی پانزده ساعت درس خواندن، سرانجام روز کنکور فرا رسید. بیش از همه ...
پسر دو ساله ام را گذاشتم، از او جدا شدم و به عقد امید درآمدم
خواستگاری که زنگ خانه ما را زد جواب مثبت دادم، ناراضی نبودم چون خودم هم می خواستم از این وضع خلاص شوم و طعم زندگی واقعی را بچشم اما دریغ ... چند وقت بعد تازه فهمیدم که از چاله بیرون آمده و خود را به چاه انداخته ام. همسرم نه تنها وضع مالی خوبی نداشت بلکه متوجه شدم اعتیاد هم دارد اما با هر مشقتی که بود سه سال با او زندگی کردم. پرویز دست بزن نداشت اخلاقش هم بد نبود، ولی رفتارش مرا آزار می داد ...
دور از آپارتمان های تهران، نقد آپارتاید در بوشهر
است . در رابطه با مشکلات چند ساله ای که سر راه اکران پاپ قرار گرفت، اجازه بدهید یک سوال مطرح کنیم که اساسا به فیلم اول تان برمی گشت. زمزمه هایی شنیده می شود از اینکه به میان آمدن نام فیلم اول شما در مناظرات انتخابات ریاست جمهوری 92 ، که از زبان رقیب رئیس جمهور منتخب صورت گرفته، باعث شده شما از آن به بعد مقداری مورد کم محبتی قرار بگیرید. خودتان چقدر این حرف را قبول دارید؟ این ...
جنجال در ماجرای رسوایی اخلاقی وودی آلن / او به دخترش نظر داشت!
سال 1980 از کره جنوبی به فرزندخواندگی گرفته بود. چند ماه بعد رابطه 12 ساله آلن و میا فارو بعد از لو رفتن رابطه پنهانی بین آلن و دخترخوانده اش سون یی پروین که از او 35 سال کوچکتر است به پایان رسید. طی دعوای حقوقی سختی برای حضانت فرزندانشان میا فارو ادعا کرد آلن، دخترشان دیلن را هنگامی که 7 سال داشت مورد آزار جنسی قرار داده است. این ادعا در دادگاه هرگز ثابت نشد و بعد از اینکه حضانت 3 فرزند آلن و ...
روی پیشانی ام نوشته اند؛ بازیگر نقش های کوتاه
آسمان شهر به شهرت رسیدم و نقش های بلند بهم دادند! کار من هم بازیگری است، بازنشسته خانه سینما هستم و ماهی یک میلیون و شصت هزار تومان حقوق می گیریم که تقریبا همه اش را برای کرایه خانه می دهم. اما چاره دیگری ندارم، چون کار دیگری بلد نیستم. فقط امیدوارم اتفاقات خوبی برایم رخ دهد تا خستگی این همه سال را فراموش کنم. فرزند شهید هستید؟ بله ! 28 ساله بودم که پدرم شهید شد. متولد 1300 بود ...
دلالان دارو از ناصرخسرو به سطح شهر رسیدند
اینجا هستم، خودم هم نباشم برادرم هست. پشت گیشه داروخانه، زنی که نسخه ها را می پیچد، می گوید: این دارو خارجی است، نداریم؛ مشابه ایرانی اش هست، می خواهید؟ وقتی از کسی که نسخه را آورده، جواب می شنود نه. با صدای بلندتر می گوید: بیخود نگردید، دیگر وارد نمی شود. سمانه که سال هاست مادرش مبتلا به روماتیسم است و به دنبال آلتبرل می گردد، می گوید: با اینکه قیمت دارو از 5-6 ماه پیش چند ...
وقتی در دفترخانه ازدواج به ناصر بله گفتم صورتم زیر چادر سفید خیس از اشک بود چرا که...
نازنین 38 ساله که حالا به جرم حمل مواد مخدر زندگی اش را پشت میله های زندان می گذراند داستان زندگی خود را این گونه تعریف کرد. چهار فرزند دارم و به جرم نگهداری شیشه ای که متعلق به شوهرم بود، زندانی شدم.15 ساله بودم که به اجبار با پسر همسایه ام ازدواج کردم. دو خواهر و سه برادر ناتنی دارم که از ازدواج دوم پدرم به دنیا آمده اند. تمام بدبختی من از وقتی که هشت ساله بودم و زمانی که مادرم از پدرم طلاق ...
این مرد شیطان شیشه ای تهران است + عکس
؟ عقده داشتم از زنان. چرا ؟ من بچه بالای شهرم و وضع مالی پدرم خوب است. چند سال قبل در مهمانی یکی از دوستانم شرکت کردم و با دختر جوانی به نام الهه آشنا شدم. من عاشق او شدم و تصمیم داشتم با او ازدواج کنم. او هم مدعی بود عاشق من است، اما مرا معتاد به شیشه کرد. مدتی بعد به خاطر اعتیاد به شیشه سرقت کردم و به زندان افتادم. وقتی از زندان آزاد شدم، فهمیدم او به من خیانت کرده و ...
از عشق انقلابی تا همراهی دکتر چمران
زیادی رفته بودم. بعد از بهدنیا آمدنش هم بسیار بسیار برای ما عزیز شده بود و آنقدر سر او می ترسیدم که خدا می داند، حتی می ترسیدم زمانی که باد می آید به او بخورد و مبادا مریض شود. زمانی که عباس 2 ساله شد راه افتاده بود و حرف هم می زد اما گویی این بچه از هیچ چیز ترسی نداشت و بسیار شجاع و باهوش بود. کمی هم که بزرگ تر شد بلندنظری و ایمان قوی در رفتار و عقاید او به وضوح مشخص بود به نحوی ...
پسر کرجی که مادرش را کشت مجنون بود
متهم درجایگاه قرار گرفت ودرحالی که وضعیت روحی و سلامتی مناسبی نداشت به قضات گفت من اتهامم را قبول دارم والان بشدت پشیمانم من با مادرم درگیر شدم و بعد نمی دانم چه اتفاقی افتاد که او را کشتم.... آنگاه وکیل متهم با اظهار اینکه مدارک پزشکی موکلم نشان می دهد او مجنون است، گفت: از دادگاه تقاضای صدور حکم شایسته را دارم. بدین ترتیب قضات پس از شور و بررسی نظر کمیسیون پزشکی جنون متهم را تأیید و او را از اتهام قتل عمد تبرئه کردند. از لطف شما سپاسگزاریم! اتصال ناموفق! لطفا بعدا سعی کنید. این نشانی ایمیل قبلا ثبت شده! ...
این مرد 11 زن صیغه ای دارد / عروس 7 روزه راز او را فهمید
همانند یک هیولای وحشتناک نگاه کنم از آن روز به بعد به تحصیلاتم ادامه دادم و در شرکت برادرم نیز کار می کردم همزمان با اینترنت نیز آشنا شده بودم تا این که حدود یک ماه قبل در یکی از سایت های همسریابی وارد شدم و مشخصات و عکس جوانی، توجهم را برای ازدواج به خود جلب کرد وقتی با شماره آن جوان تماس گرفتم او گفت: شغل من بسیار حساس و امنیتی است به طوری که هیچ گاه نمی توانی درباره من تحقیق کنی. همسر و تنها فرزندم ...
اینجا ایلام است؛ صدای خرمشهرِ قهرمان را از جای، جای ایران می شنوید
...، خبر را بخواند. بالأخره ساعت موعود فرارسید و برادرم کاشانی خبر آزادی را خواند. جمله معروف "خونین شهر، شهر خون آزاد شد." و مارش نظامی ادامه پیدا کرد و سپس میکروفون را به بنده دادند و من هم خبر را اعلام کردم. و اما آیا روزهای خوشِ خرمشهر فرا رسیده و آثار زخم محرومیت ها از چهره ی آن پاک شده است یا خیر؟ "فرماندار این شهرستان" با شاداب خواندن چهره ی خرمشهرِ بعد از جنگ گفت: امسال حدود ...
چگونه توجه امام زمان(عج) را به خود جلب کنیم
را باز کرد درست است. دستم در را باز کرد. انگشت هایم در را باز کرد، بازوی من در را باز کرد. خودم در را باز کردم، همه درست است. ما در مورد امام زمان دعاهای ویژه ای داریم. اهل بیت ما جملاتی گفتند که خدمت شما بگویم. توجه پیامبر و امامان به امام زمان(عج) پیغمبر، اینها را امروز بعد از ظهر دیدم. پیغمبر در مورد حضرت مهدی فرمود: پدرم، مادرم، فدای مهدی! هنوز مهدی به دنیا نیامده است ...
شهید خطاطی که با ظرافت سن شناسنامه اش را تغییر داد/ درجه شهادت به علی اکبر خانواده حسن بیگی رسید
سال 67 برای بار سوم به جبهه رفت که در تاریخ 6 فروردین ماه در دربندی خان عراق به شهادت رسید. علی اکبر گوی شهادت را از برادرش اسماعیل ربود و به یاران شهیدش پیوست. پدرم در مراسم تشییع برادرم می گفت، برای علی اکبر امام حسین(ع) گریه کنید. پدرم در سال 86 و مادرم در سال 91 به رحمت خدا رفتند. در ادامه سکینه حسن بیگی، همسر برادر شهید حسن بیگی گفت: روزی که خبر شهادت علی اکبر را آوردند، میهمان ...
اعترافات متهم به آزار شیطانی 6 زن
دختر جوانی هراسان با پلیس تماس گرفت و از آزار و اذیت شیطانی یک راننده پژو 405 خبر داد. او گفت: کنار خیابان منتظر تاکسی بودم که راننده پژو 405 مقابل پایم نگه داشت. تصور می کردم مسافرکش باشد به همین خاطر سوار شدم اما 100 متری که رفتیم به بهانه شلوغی خیابان تغییر مسیر داد. او در یکی از خیابان های خلوت قیطریه نگه داشت و بعد از آزار و اذیت با تهدید پول هایم را سرقت کرد و مرا از خودرو بیرون انداخت. ...
سوم خرداد سالروز فتح خرمشهر و روز مقاومت و پیروزی/ برادر شهید: برادرم داوطلبانه عازم خرمشهر شدو پیکرش را ...
معظم شهدا می توانستند در پشت جبهه و در قمست های فرهنگی مشغول به کار باشند، اما هیچ گاه نتوانستم به خودم اجازه دهم که اسلحه برادرم روی زمین بماند و به همین خاطر همواره در خط مقدم جبهه و در مناطق عملیاتی مشغول به خدمت بودم و امروز مفتخرم که نزدیک به 212 ماه و 19 روز سابقه خدمت در مناطق عملیاتی را دارم. البته یکی از برادران دیگرم به نام شهید مرادعلی پناهی که از فرهنگیان بسیجی بود، مدتی قبل بعد از تحمل نزدیک به 28 سال درد و رنج ناشی از استنشاق بمب های شیمیایی رژیم بعث عراق به شهادت رسید. البته ایشان چند روز قبل از شهادت اعضای بدنش را به بیماران نیازمند اهدا کرد. انتهای پیام/ ...
به رابطه میثم با زن برادرم شک کرده بودم، برای همین...
قصاص خواستند. سپس فرید به دفاع ازخود پرداخت و گفت: از سال ها پیش با میثم دوست بودم. او همیشه به خانه ما رفت و آمد داشت؛ چون برادرم و همسرش هم در طبقه بالای خانه ما ساکن بودند به رابطه او و زن برادرم شک کرده بودم. میثم از بستگان دور زن برادرم هم بود. به همین خاطر برای مدتی او را زیر نظر گرفتم و وقتی مطمئن شدم تصمیم به انتقام گرفتم. من جرأت نداشتم ماجرا را به برادرم بگویم. به ...
به نجمه داروی خواب آور دادم، نجمه خوابید و من....
با شکایت مرد میانسال و درحالی که پدر نجمه مدعی بود دخترش به خاطر مسائل عاطفی از خانه پا بیرون گذاشته است، در تحقیقاتی که از سوی کارآگاهان صورت گرفت مشخص شد دختر جوان با نامادری اش بشدت اختلاف داشته است. همچنین به نظر می رسید ماجرای مساله عاطفی واقعی نیست و تنها اظهاراتی است که از سوی پدر نجمه مطرح شده است. در حالی که بررسی ها برای رازگشایی از ماجرای ناپدید شدن دختر جوان ادامه ...
این مرد مسافران زن را در قلهک و قیطریه سوار می کرد و... + عکس
ماجرای جرایم سیاه این متهم اوایل دی سال گذشته همزمان با شکایت دختر جوانی در پلیس آگاهی تهران فاش شد. وی به افسر تحقیق گفت: امروز در محله قلهک تهران سوارخودروی پژو405 شدم تا به محل کارم بروم که راننده ای مرا ربود و داخل خودرو اش مورد آزار و اذیت قرار داد. او پول و طلاهایم را دزدید و بعد رهایم کرد. هنگام فرار متهم توانستم شماره پلاک خودرو را به خاطر بسپارم. ماموران مالک خودرو ...
قاتل جنجالی ندا بیمار بود وگرنه ...
پرونده قتل ندا، دختربچه 6ساله افغان شامگاه 7فروردین امسال به جریان افتاد. آن شب ندا درحالی که زنبیل قرمزرنگی به دست داشت برای خرید نان از خانه شان در شهرک شهیدرجایی مشهد بیرون رفت. نانوایی تا خانه آنها فاصله زیادی نداشت و مرد نانوا او و خانواده اش را به خوبی می شناخت. این نخستین باری نبود که ندا برای خرید نان به تنهایی از خانه بیرون می رفت و آن شب نیز بعد از خرید نان راه خانه را در پیش ...
دام شیخ نشین میلیاردر برای تصاحب دختر ایرانی در حجله !
باشم از جایم بلند شده و با عصبانیت به اتاقم رفتم و در را محکم پشت سرم بستم... بتول نامادری ام بود. دوازده ساله بودم که مادرم در یک حادثه رانندگی فوت کرد و دو سال بعد پدرم با بتول ازدواج کرد. بتول هر چند زن مهربان و باگذشتی بود و در برابر همه رفتارهای زشت من همیشه صبوری می کرد، اما من دوستش نداشتم وهمیشه دلسوزی هایش حرصم را درمی آورد. اما او بی توجه به بدخلقی های من تلاش می ...
و آنها هنوز نفس می کشند
شهرداری پیگیر ماجرا بودند؟ آمدند عیادت و رفتند. از خودش خسته شد یاسر فیل گوش برادر ضامن آذربایجانی است و در بخش خدمات شهرداری مشغول به کار است. ضامن می گفت فیل گوش را مسخره می کنند، برای همین فامیل مادرم را برداشت و فامیلی اش شد آذربایجانی در زمان خودسوزی برادرتان شما هم در ناحیه بودید؟ 10-9سال است که شب ها برای کار می رویم، برای جمع آوری زباله. یک دفعه دیدیم دونفر ...
مرد متاهل ساعت 3 بامداد، دختر 14 ساله همسایه را به خانه اش برد
دیدنش بروم که دستگیر شدم. کارآگاهان وقتی ادعای دختر جوان را شنیدند و مشخص شد که مرد جوان قصد داشته با این داستانسرایی ایدزی فریبا را برده خودش کند. در ادامه کارآگاهان برای دستگیری امیر وارد عمل شده و روز 18 مرداد ماه این مرد شیطان صفت در عملیات غافلگیرانه پلیس در خانه اش دستگیر شد. امیر ابتدا منکر این اقدام شیطانی بود اما وقتی در تناقض گویی هایش گرفتار شد لب به سخن باز کرد و گفت: چون نمی خواستم فریبا از دستم شکایت کند و از این ماجرا به همسرم حرفی بزند این داستان ویروس ایدز را مطرح کردم. انتهای پیام ...
بازگشت زائر خردسال به آغوش خانواده
عصر روز یک شنبه 30 اردیبهشت ماه بود که مرد جوانی همراه همسر و دو فرزند 16 ماهه اش محمدپرهام و پسر شش ساله اش محمدپارسا راهی حرم رضوی شد. اعضای این خانواده که چند روز قبل از شهرستان یزد برای زیارت راهی مشهد شده بودند در صف نمازگزاران قرار گرفتند و منتظر اذان شدند تا اینکه زن جوان گم شدن ناگهانی محمدپرهام را به شوهرش خبر داد. او گفت: من درحال نماز خواندن بودم که متوجه شدم محمدپرهام گم شده است. زوج ...