سایر منابع:
سایر خبرها
بر فرمانده در پادگان چه گذشت؟/ تجربه ای جدید در دل سیستان و بلوچستان
و سومی کنترل و مدیریت تغییراتی که در ذات رئالیتی شو رخ می دهد. -من شخصا بیشتر از کارگردانی تدوین را تجربه کردم و می دانم تدوین کردن یک پروژه مثل فرمانده وحشتناک است. در حال حاضر دقیقا یک سال از پایان فیلمبرداری یازده قسمت فصل چهار گذشته، و الان بعد از یک سال هنوز قسمت ها به صورت میلیمتری به پخش می رسد، این نشان دهنده میزان سختی کار تدوین این قبیل پروژه هاست. -ما یک بخشی در ...
دانش آموز مستعد خودکشی را چگونه شناسایی کنیم
...> هر هفته در یک ارتفاع بلندتر با او گپ می زدم. می گفتم که اگر بالاتر برویم حتما به حرف می آید. یکسالی گذشت و رسیده بودیم به برج میلاد. بالای برج سوالات همیشگی را پرسیدم. و علی هم مثل همیشه جواب داد که نه و این چه کاریه . بعد از آن فقط به برج میلاد رفتیم و چند ماهی همین طور گذشت تا مطمئن شدم که دیگر علی در این فکر و خیالات نیست و حتما از سرش پریده است. یکی دو سال گذشت و دیگر کمتر از علی ...
معرفی کتاب کودک، نه به من دست نزن!
.... ملیکا حس خوبی نسبت به رفتارهای پدر دوستش ندارد و به سرعت به خانه خودشان می رود و ماجرا را برای مادرش تعریف می کند. واکنش مادر ملیکا به این ماجرا، یکی از مهم ترین قسمت های کتاب است: ملیکا، این سه کلمه جادویی را همیشه به خاطر بسپار تا دیگر در چنین تله هایی نیفتی: نه، برو، بگو. نه یعنی در مقابل خواسته هر فردی، آشنا یا غریبه، اگر احساس کردی می خواهد تو را مجبور به کاری بکند، محکم و ...
خواندن کتاب ارزش است یا ماشین مدل بالا؟
کودکان کتابفروشی ها و نمایشگاه ها اغلب شلوغ است؛ والدین امروزی در حالی که خودشان با مطالعه میانه خوبی ندارند دوست دارند بچه هایی کتابخوان داشته باشند که این خواسته شدنی نیست. وی می افزاید: کودکان از رفتار والدین می آموزند و وقتی می بینند پدر و مادرهایشان ساعتی از روز را به مطالعه اختصاص می دهند به سمت کتاب جذب می شوند بنابراین برای اینکه زیربنای کتابخوان شدن نسل های بعد را پایه گذاری کنیم ...
شهیدی که نمی شد او را ببینی و دل نبندی
... زولبیای محمد پز مادر شهید: آن موقع ها که هنوز کم سن و سال بود خیلی به خانه و تنهایی علاقه داشت. در ماه مبارک رمضان خانه یکی از اقوام برای افطار دعوت داشتیم، هرچه اصرار کردم محمد همراه ما نیامد. همه رفتیم و محمد در خانه تنها ماند. وقتی برگشتیم محمد با لبی خندان رو به من گفت: مادر! برایتان زولبیا و بامیه درست کردم! از او پرسیدم: چطوری؟! محمد باز هم خندید و گفت: از تلویزیون یاد ...
فرمولی که بچه را حرف گوش کن، می کند
. سعی کنید دستورات واقع بینانه به او بدهید اگر شما به یک بچه دو ساله بگویید که اسباب بازیهایش را جمع کند او به اطراف اتاق نگاهی می اندازد و یک جواب سربالا می دهد: خوب دیگه، اَُه! در عوض یک کار مشخص را به او واگذار کنید. مثلا اول بگویید که بلوکهای زردرنگ را جمع کند سپس این کار را به یک بازی تبدیل کنید: حالا بلوکهای آبی رنگ را جمع کن . او را تشویق کنید و به او انگیزه ...
پرسه دست کج ها در سرزمین مردگان
فوت نازنین، تنها چیزی که دل پدر و مادرش را آرام می کرد آمدن به سر خاک و گذاشتن چند شاخه گل بر سرمزار دخترشان بود. مادر نازنین اوایل متوجه نبود که هر دسته گلی روی مزار دخترش می گذارد به فاصله کمتر از یک ساعت به سرقت می رود تا اینکه یک روز از سرخاک دخترش به آسایشگاه کهریزک رفت و در مسیر برگشت دوباره سرخاک نازنین رفت و در کمال تعجب دید گل هایی که روی مزار دخترش گذاشته بود ناپدید شده است ...
منافقین برادرم را یک روز تمام از پل آویزان کردند
: زمانی که پشت جبهه بود دائما به سرکشی خانواده های شهدا می رفت و شبانه روز در جمع آوری کمک های مردمی به جبهه فعال بود. برادر بزرگم می گفت: من تا شهادت برادرم توفیق میزبانیشان را داشتم و باهم زندگی می کردیم. در همه حال خصوصا موقع نماز از ما درخواست می کرد دعا کنیم تا شهادت نصیبش شود. طلب شهادت از خداوند همیشه ورد زبان خودش هم بود و آرزوی شهادتی همچون شهادت شهید مظلوم دکتر بهشتی را داشت. ...
روایت های غلام خانه زاد از خلوت شاه
...، افسر مسئول امور سیاسی و نظامی سفارت امریکا در تهران در سال های 1972 تا 1976 [1351 تا 1355]و مسئول میز ایران در وزارت امور خارجه ایالات متحده در سال های 1978 تا 1981 [1357 تا 1359]می گوید: من در سال های 1972 تا 1976 در سفارت امریکا خدمت کرده ام. وقایع مبهمی که بیگانگان از آن هیچ اطلاعی نداشتند، با دقت در این کتاب ثبت شده اند. برای نمونه در یک بعد از ظهر آرام روز جمعه در ماه اکتبر 1972، من و ...
با تحقیق درباره دفاع مقدس، شهید مدافع حرم شد
نمی دهد برای جبهه ثبت نام کند. آنقدر اصرار کرد تا مادر قول داد اگر نمراتش بهتر شود، موافقت پدرمان را بگیرد. عشق به حضور در جبهه حسین را دگرگون کرده بود. روزی که بعد از آموزش به خانه آمد، نگاهش را از روی نگاه پدرم برنمی داشت. انگار منتظر بود تا بابا حرفی بزند و گله و شکایتی بکند. وقتی پدر جواب سلامش را به سردی داد، قرآن را از روی طاقچه برداشت و رفت آشپزخانه پیش مادرم و گفت: مادر جان پدر ...
شستن پسر توسط مادر، چقدر ادامه ش بدم؟
متفاوت است. با بزرگ شدن بچه ها پدرومادرها باید حتی به این مساله توجه داشته باشند که ممکن است بچه ها موقع لباس عوض کردن بدن والدین شان را ببینند و سوالاتی در ذهن شان شکل بگیرد. با دیدن تفاوت ها بچه ها سوالاتی می پرسند مثل اینکه چرا مادرش او را به دنیا آورده و پدر این کار را نکرده یا اینکه چرا مادرش به او شیر داده است؟ حتی اگر این سوالات را به زبان نیاورند با لمس بدن مادر این کنجکاوی را نشان ...
این پلیس جوان را به جای دزد تحویل کلانتری دادند + عکس ها
قرار دهیم. علیرضا رضاییان جوان 37 ساله از شهرستان جویبار و ساکن شهرستان ساری با سابقه 18 سال سابقه خدمت در نیروی انتظامی یکی از افرادی است که در درگیری با اشرار آرامش را ازخود و خانواده اش گرفته و دست و پنجه زدن با جراحت روحی، روانی و جسمی 9 سال است که عرصه را بر وی و همسرش تنگ کرده که البته چهار سالی هم هست که پسر کوچکشان با دردهای پدر آشنا می شود.در گفت وگویی که ترتیب داده شده است با ...
اعترافات تکان دهنده یک داعشی ایرانی بعد از دستگیری
به گزارش دیار آفتاب ؛ به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ مردی 55 ساله است که از سال های قبل گرایش سلفی داشته و به بهانه ای از کشور خارج شده و به داعش پیوسته است. وی حدود 20 ماه در عراق برای داعش فعالیت می کرده و بعد همراه با تیم ترور به کشور وارد شده است. در عملیات تروریستی 17 خرداد حضور نداشته، اما در بخش پشتیبانی عملیات از جمله گرفتن خانه تیمی، سیمکارت و جابه جایی سلاح دست داشته ...
مقایسه اسلام ناب و اسلام آمریکایی/ آسیب سخنان لغو و بیهوده در قلب انسان
آزادی علم مخالف هستید؟ من می خواهم کتاب های مختلف مطالعه کنم و خودم انتخاب کنم. اگر قدرت تشخیص داری بله، اگر برق کش هستی دستت را به هر سیم می خواهی بگذاری، بگذار. اما اگر ناشی هستی، آدم ناشی دست به سیم برق گذاشتنش حرام است. قدرت تشخیص نداری. گاهی وقت ها انسان روی جهل خودش کارهایی را خیال می کند. دو تا مثال بزنم. بنده خدایی می گفت: چرا اسم بچه تان را مهین می گذارید؟! مهین یعنی پست، ماء مهین چرا به ...
ناظم مدرسه نه روانی است نه منحرف جنسی
و ابایی ندارم که بگویم به پسر من دست درازی شده... بچه من از ترس پدرش این حرف ها را به مسئولان پزشکی قانونی نزده اما سؤال ما این است که چطور مسئولان سازمان پزشکی قانونی این را نفهمیدند؟ مریم می گوید از مادر آن دو بچه ای که در این مدرسه مورد تعرض جنسی قرار گرفته اند گله دارد که حاضر به مراجعه به پزشکی قانونی نشده اند... . مادر این دانش آموز می گوید: روانکاو به من گفت بچه ات در خطر خودکشی ...
نحوه آشنایی حمید سبزواری با امام خمینی/ سروده حمید سبزواری در واکنش به فتنه انگیزی های بنی صدر
به فتنه انگیزی های بنی صدر بعد از پیروزی انقلاب اسلامی می گوید: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، بنی صدر داشت از اول ریشه ها را قطع می کرد. من یادم است که در مشهد بودیم؛ سخنرانی بنی صدر را در مشهد بودیم و شنیدیم؛ من بودم و آقای زورق و آقای شمسایی، آقای بهجتی هم بودند. با ماشین رفتیم به مشهد، خانه یکی از شعراء؛ مثل اینکه خانه خسرو بودیم، خدا رحمتش کند، از شعرای مشهد بود، رادیو را گرفته بودیم ...
گشتی در لابه لای آگهی های نماز و روزه استیجاری
برایمان پیش آمده بود که چه اتفاقی افتاده؟ می رفتیم خانه اش سر نماز بود، زنگ می زدیم، جواب نمی داد بعداً می گفت: سر نمازم. می رفت مسجد 4 ساعت می ماند. با خودمان می گفتیم شاید نماز قضا می خواند اما همه می دانستند خانم جان نماز قضا ندارد. شاید هم نماز مستحبی بود. خلاصه که کمی دقیق شدیم و در نهایت کاشف به عمل آمد که دارد نماز قضای درگذشتگانی را می خواند که خودش آنها را نمی شناسد. یعنی کسی واسطه شده و ...
انس با بزرگان ادب پارسی از زبان بازیگر پیشکسوت
می خواندم گاهی هم آنقدر زیاد می خواندم که اشعار را حفظ می شدم. من دوستانی هم دارم که زمانی با هم حافظ خوانی داشتیم، ما هفت خانم بودیم که ماهی یک بار به یک رستوران در پارک قیطریه می رفتیم و حافظ و فردوسی می خواندیم. پاتوق تان هنوز هم ادامه دارد؟ بله البته آن مکان اصلی را از دست دادیم و بعد به مکان های مختلفی مثل کتابخانه و آلاچیق های پارک ها رفتیم اما نبود مکان ثابت باعث شد ...
همه چیز درباره نقالی و نقالی خوانی + متن نقالی
...، نگارگری و نمایش به این هنر بها دادند. پرده های فراوانی در قهوه خانه ها نصب شد و نقالان زیادی پرورش یافت که از آنها حمایت می شد. دوره های بعد با رونق گرفتن تعزیه خوانی از رونق نقالی کاسته شد اما همچنان در گوشه و کنار در میان عامه مردم خصوصاً کسانی که به کاروانسراها و قهوه خانه ها مراجعه می کردند، طرفدارانی داشت. در سال های گذشته استقبال از این هنر ایرانی کاهش یافته است و هواداران آن ...
عکس هایی که سنگ ترین دل ها را آب می کند
این دختر را نجات داد و بعد ها با او ازدواج کرد مرد جوانی که چترش را روی سر این مرد معلول نگه داشته تا او را از باران حفظ کند این سرهنگ نیروی هوایی آمریکا عمرش را صرف پیدا کردن مادر واقعی ژاپنی خود کرد. او مادرش را پیدا کرد و فهمید رستورانش را به نام او گذاشته است. این دختر تصمیم گرفته عکس روی سنگ قبر همه بچه ها را تمیز کند پس از 800 روز، بالاخره شیمی ...
روزگار آوارگان کراچی رهاشده در شهرری
پشت خانه فعال است. بچه های کوچک زیادی در حال بازی در حیاط بی در و پیکر هستند. درهای خانه ها مثل دهان غاری تاریک باز است. چند زن مشغول شست و شوی بچه ها با آب چاه هستند و بعضی از شر آفتاب زیر دالان پناه گرفته اند. تنها نگاهی به آب جلبک بسته که بچه ها در آن مشغول بازی هستند، کافی است تا به این حس برسی که چطور هپاتیت و انواع بیماری های قارچی و انگلی در این حوالی جولان می دهد. رضا شفاخواه ...
عمری با سعید نفیسی/ پریمرز نفیسی
پدرش می زد، شبی در برگشت او را سخت دلتنگ دیدم، علتش را پرسیدم گفت امروز وقتی که به کتابخانه رفتم به دستور پدر، من و علی (مستخدم منزل) قدری کتابهایی را که دور و بر کرسی و روی زمین ریخته بود پس و پیش کردیم و جای یک صندلی باز کردیم. گفتند که آقای هژیر وزیر دربار به دیدن من می آیند و خودش هم در همان جای معمولیش زیر کرسی نشست. من با حالی تهییج شده پرسیدم خوب بعد چی؟ گفت هیچ مثل همیشه علی در خانه بی ...
ناظم مدرسه "معین" نه روانی است نه منحرف جنسی
من در صحبت هایم با این فرد، نشانه هایی از اینکه او منحرف جنسی است، ندیدم؛ چون از نظر علمی همه این چیزها تعریف خود را دارد و منحرف جنسی کسی است که رفتارهای جنسی منحرفانه را به صورت مکرر انجام می دهد و ما درباره این فرد هیچ دلیلی مبنی بر اینکه این کار را مستمر انجام داده، نداریم. از طرفی بیماران روانی معمولا این طوری نیستند که صرفا در مسائل جنسی انحرافی رفتار کنند؛ بلکه عملا بیماران روانی کمتر با روش های آزار جنسی نسبت به بچه ها پیش می روند. آقای ح فرد نرمالی است که در یک جایگاه نادرست و بدون نظارت درست قرار گرفته است. ...
از من می پرسند اگزوزی خوانی؟/ چرا کاری می کنی که همه مداحی را مسخره کنند؟
بزرگ آن فرد را با حرف جبران کنم که این قضیه در ذهنش نماند. به قول حاج مجید سیب سرخی خدا یک صدایی به ما داده است. فکر نکنیم خبری است! امکان دارد روزی خدا این صدا را از ما بگیرد. آن روز دیگر کسی به ما نگاه می کند؟ ما تا به حال به این موضوع فکر کردیم که اگر یک خش در صدایمان بیفتد، آیا کسی به ما نگاه می کند؟ آقای مداحی که کل ایران تو را می شناسند، یک ماه نخوان؛ ببین کسی جواب سلامت را می دهد ...
مثل "مرد"
پدرت غریبه ای بود که از یکی از شهرهای غرب اصفهان آمده و با وعده و عید مرا به عقد خود در آورد و قبل از اینکه من به دنیا بیایی من را رها کرد." الیاس اما میخواد مثل "مرد" از مادرش حمایت کند "من بزرگ شدم. خوندن و نوشتن هم بلد شدم و از این به بعد فقط به فکر پول درآوردن هستم و دوست دارم در آینده یک شرکت بزرگ داشته باشم تا پولدار شوم." "آمار واقعی بیانگر وجود 440 کودک کار در اصفهان است اگرچه ...
سلبریتی های بی سوادی که بدون تحصیلات معروف شدند
...> رایان گاسلینگ گاسلینگ مشکلات زیادی در مدرسه داشت تا جایی که مادرش مجبور شد دروس پایه ی پنجم را در خانه به او آموزش دهد. گاسگلینگ 17 ساله بود که مدرسه را رها کرد و برای حضور در یک برنامه ی تلویزیونی به نیوزلند رفت. جانی دپ دپ در 16 سالگی مدرسه را رها کرد تا به یک گروه موسیقی بپیوندد و حالا دختر او نیز جا پای پدرش گذاشته است. لیلی رز دپ، دختر او در یکی از مصاحبه هایش ...
زندگینامه دارن هاردی مرد صنعت موفقیت
. دارن هاردی در تاریخ 26 فوریه 1971 در کشور ایالات متحده آمریکا متولد شد. وقتی تنها یک ساله بود، والدینش طلاق گرفتند. مادرش نمی خواست سرپرستی او را قبول کند بنابراین دوران کودکی خود را با پدرش سپری کرد. دارن هاردی فقط یک ترم در کالج درس خواند و بعد در سن 18 سالگی کسب و کار شخصی خود را آغاز کرد. دارن هاردی در سن 27 سالگی به یک میلیونر تبدیل شد. او برای تحصیل رسمی و کسب دانش از ...
در شب خاطره انگیز نود چه گذشت/ ناگفته های پروین و حشمت مهاجرانی در تلویزیون+ گزارش برنامه و عکس
مامان نصرت بدون لباسشویی و با دست آنها را بشوید. همیشه می گفت چرا باید این لباس ها را بشویم که من هم می گفتم یک روز جواب این سوال را به شما می دهم. زمانیکه با حشمت خان قهرمان آسیا شدیم کل خیابان ها را چراغانی کردند و من هم به مادرم گفتم مامان نصرت این چراغانی جواب پیراهن هایی است که برای ما می شستی. مادرم می خواست دستم را ببوسد اما گفتم اجازه بده من دستت را ببوسم. او ادامه داد ...
ناظم مدرسه نه روانی است نه منحرف جنسی
ابایی ندارم که بگویم به پسر من دست درازی شده... بچه من از ترس پدرش این حرف ها را به مسئولان پزشکی قانونی نزده اما سؤال ما این است که چطور مسئولان سازمان پزشکی قانونی این را نفهمیدند؟ مریم می گوید از مادر آن دو بچه ای که در این مدرسه مورد تعرض جنسی قرار گرفته اند گله دارد که حاضر به مراجعه به پزشکی قانونی نشده اند... . مادر این دانش آموز می گوید: روانکاو به من گفت بچه ات در خطر خودکشی ...
بازخوانی دیدگاه علامه طباطبایی درباره معراج (1)
مرا بر آن سلطنت داده بیش از یک پول سیاه نمی ماند که در دست مردی باشد و آن را در دست بگرداند و هیچ خانه ای نیست مگر آنکه در هر روز پنج نوبت وارسی می کنم و وقتی می بینم مردمی برای مرده خود گریه می کنند می گویم گریه مکنید که باز نزد شما بر می گردم و آن قدر می آیم و می ر وم تا احدی از شما را باقی نگذارم. رسول خدا(ص) فرمود ای جبرئیل فوق مرگ واقعه ای نیست! جبرئیل گفت بعد از مرگ شدیدتر از خود مرگ ...