سایر منابع:
سایر خبرها
سعید قاسمی: می خواهند شکست دیپلماسی لبخند را بر گردن رهبری بیندازند
برایش می آوردند حالا جواب شهدا را تو باید بدهی. قطع نامه را پذیرفت. در این هنگامه سازمان ملل باید متجاوز را شناسایی می کرد و غرامت پرداخته می شد. مانند همین حرف هایی که امروز می زنند و می گویند باید برویم امضا کنیم. به فاصله فقط سه شب بعد از پذیرش قطعنامه چه اتفاقی افتاد؟ این که خوشحالند از این که امضا کنند و می گویند پیروزی و تسلیم قدرت های جهانی حال ببینیم آن قطع نامه چه شد. مسعود رجوی ...
از شهید اصفهانی انقلاب که دانشگاه شریف به نام او ست چه می دانید؟
نمی گوید اعتراف کرد که از همان آذر ماه 53 می دانسته که شوهرش مسلح است، ولی گزارش نکرده است. نصب عکس ها و اعلامیه های حضرت امام (ره) در کوچه و بازار شریف واقفی در سال 42 به دنبال قیام مردم قم به رهبری حضرت امام (ره) در ردیف کفن پوشان به پشتیبانی از خمینی راهپیمایی کرد. شریف واقفی با وجود شرایط خفقان در آن زمان عکس ها و اعلامیه های روح الله خمینی را در کوچه و بازار نصب می کرد. وی ...
سرودهای انقلابی چگونه تولید و پخش می شد؟
جعفری را شما به جلسات شعرتان دعوت کرده بودید یا خودشان می آمدند؟ - ما یک بار از ایشان برای سخنرانی در این جلسات دعوت کردیم. بعد از آن همیشه ایشان به ما سفارش می کرد که هر وقت جلساتتان برقرار می شود من را هم خبر کنید. ایشان روحیه لطیفی داشت. من به ایشان خبر می دادم و می گفتم فلان شب جلسة شعر داریم و منزل فلان کس است. ایشان می آمدند و می نشستند. گاهی هم مطلبی می گفتند. ولی مجموعاً مستمع ...
بی گناهی تازه عروس در پاپوش خواهرشوهر
...، وقتی به همراه دخترم به خانه بازگشتیم با صحنه عجیبی روبه رو شدیم. جواهرات من و دخترم که در حدود 10 میلیون تومان ارزش داشت به سرقت رفته است. خیلی به هم ریختیم. قفل در آپارتمان سالم بود و شوهرم می گفت که دزد یک آشنا بوده است . دختر این زن نیز گفت: من و مادرم به تنها کسی که شک داریم عروسمان است. این دختر جوان ادامه داد: برادرم یک سال پیش با دختری ازدواج کرد که ما اصلا موافق ...
گزینش بازیگر از روی خاطرات خوب!
لحاظ حسی و عاطفی در حالت عادی روزمره اش نیست. علیمحمدی: یک چیزی در حرف هایتان بود که من خیلی خوشحال شدم. این وسط یک چیزی در فیلم نیست ولی شما آن را گرفتید. این آدم این همه سال از هم پاشیده است. اتاق عمل رفته و قلبش را جراحی کرده که ما اینها را در فیلم ندیده ایم ولی ما در صحنه ای می بینیم فرهاد می گوید اینها دیگر مهم نیست، مهم این است که ارغوان مرا بخشیده است. این بار امروز از دوش این آدم ...
خدمتی که پایانش شکنجه بود
...، من شما را به چشم قاتل برادرم نگاه می کنم، گفت: چه کسی برپا داد؟ من که مشغول روشن کردن تلویزیون بودم، گفتم: من برپا دادم. گفت: مگر تو ارشد هستی؟ گفتم: نه. گفت: پس چرا برپا دادی؟ گفتم: برای اینکه همه را تنبیه نکنید. گفت: مگر تو بسیجی هستی که خودت را فدای بقیه کردی؟ بعد همان طور که تلویزیون را نگاه می کرد، گفت: بیا ...
زن خیانت کار راز قتل شوهر را فاش کرد
می گیرد و از بچه ات دور می شوی، اینطور ما نمی توانیم با هم خوشبخت باشیم. او شخصی به نام پوریا را به من معرفی کرد و گفت خودت با او صحبت کن می دانم اگر تو از او بخواهی شوهرت را می کشد اما به حرف من گوش نمی دهد. من هم قبول کردم. متهم ادامه داد: با پوریا صحبت کردم 300هزارتومان به او دادم تا سعید را بکشد. روز حادثه به من گفت سعید به قتل رسیده است. او گفت با همکاری دوستش به نام مهدی این کار را کرده است ...
جولان زیرزمینی ها با لغو کنسرت های مجاز
موسیقی در شهرم، هنوز پدر و مادرم مرا روی سن ندیده اند. او ادامه می دهد: بعد از یک سال تمرین مداوم که با علاقه و هزینه شخصی تصمیم گرفتم، کنسرت برگزار کنم، با وجود داشتن مجوز به ما گفتند به خاطر استفاده از واژه کنسرت ، اجرای ما کنسل است و زحمات گروهمان نادیده گرفته شد. جالب اینجاست فردای همان شبی که کنسرت ما لغو شد، در سالنی که هیچ وقت مجوز برگزاری کنسرت را نمی دهند، یک خواننده پاپ که از ...
هر ملتی باید خودش سرنوشت خودش را تعیین کند
که در آنجا می گوید که اینها مثل حیوان نجس می مانند، از ایشان احتراز کنید! همین علمای اعلامی که این آقا می گوید که اینها مثل کرمهایی می مانند که توی نجاست می لولند آن روز منطقش آن بود! حالایی که دُمش را گرفتند و گیر افتاده، حالا روباه بازی در آورده علمای اعلام و مراجع عظام می گوید! این جز خدعه چیزی هست؟ همین آدمی که در همان حال علمای اعلام و مراجع عظام می گوید و در مقابل مردم و ملت می ایستد و (اظهار ...
دیوان حافظ هم از سانسور پهلوی در امان نماند!/ تاکید امام خمینی(ره) بر آزادی مطبوعات
گله ای که امام خمینی از هاشمی رفسنجانی کرد! من با همه عشقی که به امام داشتم، به خاطر گرفتاری های مبارزه به پاریس نرفتم؛ البته با پاریس ارتباط مرتب داشتم، اما چون شب و روز گرفتار مسائل جاری انقلاب بودم فرصت هیچ مسافرتی برایم، فراهم نبود. گاهی هم حاج احمدآقا و برخی از دوستان تلفن می کردند که امام احوال می پرسیند و مساله رفتنم را به پاریس، پرس و جو می کنند، که من می گفتم از ...
شکاف یک تراژدی تمام عیار برای تماشاچی+فیلم
قرار بگیرد، آن هم با آن همه ضعفی که در فیلم هایش وجود دارد، اینجاست که من اعتراض دارم. - یک روز از قم به من زنگ زدند و گفتند ما می خواهیم شما در مورد فیلم های هیچکاک صحبت کنید. من هم گفتم من فقط درباره ی فیلم هایی حرف می زنم که بریده نشده باشند، چون اگر بریده شده باشند از نظر حیثیت حرفه ای به خودم اجازه نمی دهم. اما حاضرم سکانس هایی از فیلم های معروف هیچکاک را به شما معرفی می کنم. شما آن ...
تفکر بدون سنّت امکان پذیر نیست/خیلی از تبلیغات کتاب ها به ضد خود بدل شده اند/ محو خاطره های معطر تلخ
...، می گفت که آن مطلبی که من نوشته بودم و باعث خشم کیمیایی شده بود را حتی خودش نخوانده بود! چند تا از آدم هایی که نمی دانم اسم شان را چه بگذارم، گفتند آقا، طالبی نژاد بدجوری پنبه شما را زده و او را عصبانی کرده بودند. بعدها که رابطه مان خوب شد به او گفتم یک نگاهی به آن یادداشت بینداز و ببین واقعا توهین و تحقیری می بینی؟ احساس کردم که خودش هم از این ماجرا پشیمان شد، چون یک سال بعد در گفت وگویی که با ...
خاطرات رضوانه 14 ساله از روزهای نامهربان انقلاب
ها و به پیام های حضرت امام خمینی گوش می دادم و به دقت می نوشتم و چون دستگاه تکثیر نداشتیم، با استفاده از کاربن اعلامیه ها را رونویسی می کردم و صبح به مدرسه می بردم و قبل از اینکه بچه ها به مدرسه بیایند، با کمک دوستم، خانم حداد عادل، آنها را داخل میز بچه ها می گذاشتیم. زمانی که مامورین ساواک وحشیانه به منزل ما ریختند و مسائل ما برایشان رو شد، مرا دستگیر کردند، ابتدا زیر بار نرفتم و همه ...
مرد باش و استعفا بده...!
به گزارش اروم نیوز، همه چیز از 10 صبح پنجشنبه 9بهمن آغاز شد. حرف های عجیب و غریب فرماندار تکاب آن هم در جلسه ستاد دهه فجر این شهرستان برای هیچ کسی باور کردنی نبود. خواندن خبر تمسخر شهداء توسط یک مسئول ارشد شهرستانی و توهین به خانواده ایشان، اشک خیلی از مخاطبان ما را در آورد. اما در چند روز گذشته واکنش ها و بازتاب های گوناگونی از این توهین نابخشودنی در قالب آثار رسانه ای و بیانیه های ...
ناگفته های آزاده نامداری از ازدواجش/ وقتی عکس عروسی ام را دیدم شوکه شدم!!
روی جلد مجله تشخیص بدهی این عکس فتوشاپ است. می گویند عجب! نامداری لباس عروس پوشیده، پس ازدواج کرده. تو که تا به حال فقط صورت و دست های مرا به عنوان یک زن چادری دیده ای، کی مرا با لباس عروس دیده ای که عکس ترکیبی و مجعول مدنظر را روی جلد مجله ات کار می کنی تا مجله ات به چاپ دوم برسد و بفروشد؟ خیلی از ارزش هایمان دور شده ایم. یک مرتبه با یکی از همکارانم حرف زدم، خیلی هم تند حرف زدم، گفتم ...
بدون خداحافظی رفت/ دیدار خانواده های شهدا مدافع حرم با رهبر معظم انقلاب
روز به او گفت مادرجان تو چرا اینقدر می روی؟ من طاقت دوریت را ندارم. هشت روزی بود که اسماعیل از جبهه آمده بود، یک روز دیدم دمپایی به پا دارد و به بیرون از منزل می رود. گفتم اسماعیل جان چرا دمپایی به پا داری؟ گفت: می روم رزمنده ها را بدرقه کنم و برمی گردم. اما غافل از اینکه با این کارش می خواست من مانع رفتنش نروم. وقتی به محمودآباد رسید، زنگ زد و گفت: مادرجان من دارم به جبهه می روم. ...
چشم های آمنه امروز تقاص می گیرند
خود را به او بدهم. وی گفت: به همین دلیل یک روز که بعد از ایجاد مزاحمت های فراوان و تماس های گاه و بیگاه، مجید به محل کارم آمد، به او گفتم که با فردی عقد کرده ام و دیگر سراغ من را نگیرد. مجید در مقابل این ادعای من خواست که از همسرم طلاق بگیرم و اظهار کرد که در صورت عدم جدایی از همسرم مرا خواهد کشت. من تهدیدهای او را جدی گرفتم و همان روز به پلیس اطلاع دادم اما پلیس ...
کدام خاطره استاد فلسفی، امام خمینی را خنداند
...! با این سخن من، وضع مجلس تغییر پیدا کرد و دیگران نیز اظهار عقیده کردند. خنده امام دو سه روز بعد از ورود امام، در مدرسه علوی در حضور صدها نفر از علما و روحانیون تهران منبر رفتم در بین سخنرانی که در مورد اختناق رژیم گذشته صحبت می کردم. گفتم: یک کتاب فروش چندین سال قبل به من می گفت: در زمان رضاشاه، اداره اطلاعات شهربانی هر کتابی که می خواست چاپ شود باید نگاه می کرد و روی هر ...
بازیگر سریال گذر از رنج ها : یک صحنه را 30 بار گرفتیم تا لهجه ام درست شد /فیلمنامه گذر از رنج ها یک رمان ...
...: در یکی از سکانس ها من باید به دنیا می گفتم تو دلت برای مادرت تنگ نمیشه که به علت اینکه من نمی توانستم آن لهجه را خوب ادا کنم ما در 30 برداشت آن دیالوگ را گرفتیم تا اینکه آقای حسن پور تایید کرد. وقتی من می دیدم که کارگردان کار اینقدر حتی بر لهجه شمالی هم تسلط دارد با خیالی آسوده کارم را ادامه دادم و باید بگویم که این ترس فقط برای دور روز اول کار من بود و بعد کامل از بین رفت. وی با ...
مشروح محاکمه عامل ترور شهید علی محمدی+تصاویر
سفر کردیم. در آنجا با شخصی که مسئول آموزش عملیات بود ملاقات کردم که وی مرا به یک هتل منتقل کرد و از فردای آن روز آموزش ها شروع شد. عامل ترور شهید علی محمدی اظهار کرد: در آنجا آموزش های موتورسواری، گریم، تیراندازی و نصب بمب روی موتورسیکلت را فرا گرفتم و حدودا 10 روز در اسراییل بودم. قاضی صلواتی سوال کرد که آیا ماکتی از منزل شهید علی محمدی در اختیار داشتید تا آموزش های لازم را ...
شهیدی که رهبر انقلاب او را اعتلای اسلام دانست
...> "شهادت را دوست داشت. یک بار با حالت عصبانی به یکی از واحدهای سپاه رفته و با داد و فریاد گفته بود برای چه مرا به کردستان نمی فرستید؟[...] به او گفته بودند برای تو هنوز خیلی زود است. او وقتی جریان را برای من تعریف کرد، گفتم همینجا هم کار زیاد است.[...] اگر راست می گویی همینجا کار کن. با من به جهاد(سازندگی) بیا و به مناطق محروم و مردم محروم کمک کن. گفت ولی اینجا ها که می گویی، شهادت نیست. گفتم اسلام ...
فرشته های سفیدپوش به نجات مان آمدند!/پیکر امیر گردان در شلمچه جاماند
آمد از من خداحافظی کرد، می دانستم که نیروهایش این بار خیلی کم هستند، گفتم: من چند روز با عصا راه بروم خوب می شوم، اجازه دهید همراه تان بیایم. قبول نکرد و گفت: جنگ که هنوز تمام نشده نباید که همه یک دفعه بروند، تو هنوز مجروحی باید خوب شوی، در آینده جبهه به تو نیاز دارد. این آخرین اعزام او به منطقه بود که گفت: برایم دعا کن! گفتم: چرا؟ گفت: دیگر نمی توانم جواب گوی خانواده های شهدا باشم، توی ...
رئیس جمهور باید تو دهنی محکمی به اوباما بزند
آیت الله سیداحمد خاتمی خطیب نماز عبادی سیاسی جمعه این هفته تهران در خطبه دوم با بیان اینکه همه شما و خود را به تقوای الهی دعوت می کنم، گفت: اگر بنده ای به درگاه خدا بیاید خدا او را می پذیرد.وی با اشاره به اینکه در زندگی با خودی ها برخورد دشمن را نداشته باشیم، افزود: برای زن و شوهر بگو مگو پیش می آید و برخی به گونه ای برخورد می کنند که انگار رابطه ایران و آمریکا شده است. این برخورد غلط و نادرست ...
زیبای باوقار
زیبا و با وقار و شیک پوش بود. به آرامی می آمد و روی صندلی صف جلو و نزدیک تریبون می نشست و گوش هایش را تیز می کرد. انگار، نمی خواست حتی یک کلمه از حرف های دکتر را، که پرشور و هیجان درباره زن و زندگی و انقلاب و شور آرمانخواهی حرف می زد، نشنیده بگذارد. صورت زیبا و رفتار متینش چنان جاذبه ای داشت که مرا به سوی خود می کشید. به زودی، نامش را دانستم و فهمیدم که با دکترشریعتی همشهری و دوست است و دکتر ...
خدا بهت خیر بده آدم ربای عزیز!
اعتقاداتش آدم می ربود. زیر رجل سیاسی کار نمی کرد. ولی الان چی؟ برای این که شکم زن و بچه اش رو سیر کنه خبرنگار هم می ربائه! پرسیدم: حالا علت ربایش ما چیه؟ رباینده نجیب و قناعت پیشه گفت: حاجی اگه خودت در حال حاضر چیزی تو جیب میبات داری ما زورگیری کنیم، اگه نداری هم اصلا جای نگرانی نیست. می تونیم گروگان گیری کنیم. هرجور خودت راحتی. گفتم: خب مثل این که شما بدون تحقیق و مطالعه قبلی اقدام به ربایش بنده ...
درجه کولر را روی سردترین وضعیت قرار دادند تا من یخ بزنم
. دو نفری با هم و تقریباً هماهنگ با هم داد زدند: "پاشو". بعد از آن جلسه شکنجه و خفت شروع شد. بعد از این که من را مجبور کردند از روی زمین بلند شوم دوباره همان سؤال ها را از من پرسیدند ولی دیگر خیلی دیر شده بود چون یک میلیون بار به آن ها گفته بودم "هر وقت شروع به شکنجه من بکنید، حتی یک کلمه هم حرف نمی زنم." و این حرف من تقریباً حرف دقیقی بود؛ بقیه آن روز را فقط آنها بودند که صحبت کردند. ...
یک روایت داستانی جذاب از تاریخ اسلام و واقعه عاشورا
شامی و حنظلة بن صفوان و البته عمرو بن عاص. اینان برای مذاکره آمدند و گفتند که معاویه خود را مستحق خلافت می داند و خونخواه عثمان است. انتقاد از امام علی (ع) برای مواضعش در روز قتل عثمان داشتند که چرا ساکت شده است. گفتگوها شد و امام علی (ع) تأکید کرد که قصد جنگ با مسلمانان را ندارد: ولیکن مرا غم دیگر آن است آن لشکر[ی] که تو آورده[ای] همه مسلمانند و تا این غایت من با هیچ مؤمن و مسلمانی جنگ نکرده ام تا ...
از امام خمینی هم ایراد بنی اسرائیلی می گرفتند!
داخل خزینه سپری کنند. خزینه چه عرض کنم ! آبش اغلب از مدت ها پیش بس مانده ومتعفن بود همه جور آشغال وکثافات در کف آن به پای آدم اصابت می کرد .وقتی از حمام بر می گشتی ، چند روزی بوی بد خزینه با تو همراه بود. که البته خود این مراکزِ به ظاهر بهداشتی ، منشا بسیاری از بیماری ها شده بود مردم وقتی به حمام می آمدند و می خواستند غسل ارتماسی کنند اول با همان آب ، سه بار مزمزه و استنشاق می کردند تا عمل استحبابی ...
فن پاسخ دادن...
این فقر را می فهمد!!! ******************** فن پاسخ دادن... ملا نصرالدین وارد روستایی شد و یکی از اهالی به او گفت: ملا من تو را از طریق الاغت میشناسم. ملا جواب داد: اشکالی ندارد چون الاغها یکدیگر را خوب می شناسند!!! ******************** فن پاسخ دادن... مردی به زنی گفت: تو چقدر زیبا هستی. زن گفت: کاش تو هم زیبا می بودی تا همین حرف را به تو می گفتم. مرد گفت: اشکالی ندارد تو هم مثل من دروغ بگو!! ...
سید حسن خمینی: جامعه دینی جامعه ای است که کسی از گفتن حرف خویش نترسد
مجتهدان به دنبال پاسخی می گردند که از ابتدا مطرح بوده انگار که پاسخ را از قبل گذاشته اند لای کتاب و حالا تنها کار شما این است که لای کتاب ها را بگردید و پاسخ را پیدا کنید. ما در طول تاریخ با سوالات جدیدی مواجه شده و می شویم که به سه طریق می توان به آن ها پاسخ داد. وی خاطرنشان کرد: رویکرد اول همان است که گفتم. گشتن دنبال پاسخ های از پیش داده شده که این روش، روش اهل حدیث و برخی نحله های اهل سنت ...